یحیی حرانی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[یحیی حرانی در تراجم و رجال]] - [[یحیی حرانی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
نام او در منابع کهن دیده نمیشود. ولی به گفته مؤلّف [[روضة الشهداء (کتاب)|روضة الشهداء]]، یحیی حرّانی<ref>خزائی. (تاریخ زندگانی امام حسین{{ع}}، عمادزاده، ج۲، ص۲۶۰.)</ref>، ساکن حّران<ref>نام حران در اصل، هاران، پدر حضرت لوط{{ع}} بوده و سپس به حران تبدیل گشته است. نیز، حران نخستین شهری بود که پس از بابل ساخته شد. (الانساب، سمعانی، ج۲، ص۱۹۵)</ref> و [[یهودی]] بود<ref>برخی نیز او را صابئی دانستهاند. (الامام الحسین{{ع}} و اصحابه، ص۴۰۷)</ref>. چون کاروان [[اسیران]] [[کربلا]] در مسیر [[کوفه]] به [[شام]] به این مکان رسید، یحیی که در قلعهای، بالای [[کوه]] میزیست برای تماشای آنان و سرهای [[بریده]] [[شهیدان]] به آنجا آمد، سر [[مبارک]] [[سید الشهدا]]{{ع}} را دید که لبهایش میجنبید. وقتی نزدیک رفت و گوش فرا داشت چنین شنید:{{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref> | نام او در منابع کهن دیده نمیشود. ولی به گفته مؤلّف [[روضة الشهداء (کتاب)|روضة الشهداء]]، یحیی حرّانی<ref>خزائی. (تاریخ زندگانی امام حسین {{ع}}، عمادزاده، ج۲، ص۲۶۰.)</ref>، ساکن حّران<ref>نام حران در اصل، هاران، پدر حضرت لوط {{ع}} بوده و سپس به حران تبدیل گشته است. نیز، حران نخستین شهری بود که پس از بابل ساخته شد. (الانساب، سمعانی، ج۲، ص۱۹۵)</ref> و [[یهودی]] بود<ref>برخی نیز او را صابئی دانستهاند. (الامام الحسین {{ع}} و اصحابه، ص۴۰۷)</ref>. چون کاروان [[اسیران]] [[کربلا]] در مسیر [[کوفه]] به [[شام]] به این مکان رسید، یحیی که در قلعهای، بالای [[کوه]] میزیست برای تماشای آنان و سرهای [[بریده]] [[شهیدان]] به آنجا آمد، سر [[مبارک]] [[سید الشهدا]] {{ع}} را دید که لبهایش میجنبید. وقتی نزدیک رفت و گوش فرا داشت چنین شنید:{{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«آنان که ستم ورزیدهاند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref> | ||
با شنیدن این [[آیه]] شگفتزده شد و پرسید: این سر از کیست؟ [[پدر]] و مادرش چه نام دارند؟ پاسخ دادند: پدر او [[علی]]{{ع}} و مادرش [[فاطمه]] [[دختر رسول خدا]]{{صل}} است. یحیی گفت: اگر [[دین]] او بر [[حقّ]] نبود این [[کرامت]] از او ظاهر نمیشد. آنگاه با گفتن [[شهادتین]] [[مسلمان]] شد و عمامهاش را پاره پاره کرد و برای [[پوشش]] [[بانوان]] به آنان داد. [[جامه]] خز خود را نیز همراه هزار [[درهم]] [[خدمت]] [[امام سجاد]]{{ع}} فرستاد. نگهبانان به ضرب و شتم او پرداخته و گفتند: چرا از کسانی که مورد [[خشم]] [[خلیفه]] قرار گرفتهاند [[حمایت]] میکنی؟ از اینجا دور شو و گرنه تو را خواهیم کشت! یحیی که [[عشق]] [[اهل بیت]] سراسر وجودش را فرا گرفته بود به [[خادمان]] خود [[فرمان]] داد [[شمشیر]] بیاورند و [[تکبیر]] گویان بر نگهبانان [[حمله]] کرد. [[پنج تن]] از آنان را به [[هلاکت]] رساند و سرانجام خود به [[فیض]] [[شهادت]] نایل گشت. به گفته ملاّ [[حسین واعظ کاشفی]] [[مقبره]] او که به آن «[[تربت]] یحیی [[شهید]]» میگویند در دروازه حّران معروف و محلّ [[استجابت]] دعاست <ref>روضة الشهداء، ص۳۶۷، کتابفروشی اسلامیة؛ نیز ر.ک (ناسخ التواریخ، ج۳، ص۱۱۵؛ الامام الحسین و اصحابه، ص۴۰۷.)</ref>. از وضع کنونی این [[مقبره]] اطلاعی در دست نیست.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۳۹۶-۳۹۷.</ref> | با شنیدن این [[آیه]] شگفتزده شد و پرسید: این سر از کیست؟ [[پدر]] و مادرش چه نام دارند؟ پاسخ دادند: پدر او [[علی]] {{ع}} و مادرش [[فاطمه]] [[دختر رسول خدا]] {{صل}} است. یحیی گفت: اگر [[دین]] او بر [[حقّ]] نبود این [[کرامت]] از او ظاهر نمیشد. آنگاه با گفتن [[شهادتین]] [[مسلمان]] شد و عمامهاش را پاره پاره کرد و برای [[پوشش]] [[بانوان]] به آنان داد. [[جامه]] خز خود را نیز همراه هزار [[درهم]] [[خدمت]] [[امام سجاد]] {{ع}} فرستاد. نگهبانان به ضرب و شتم او پرداخته و گفتند: چرا از کسانی که مورد [[خشم]] [[خلیفه]] قرار گرفتهاند [[حمایت]] میکنی؟ از اینجا دور شو و گرنه تو را خواهیم کشت! یحیی که [[عشق]] [[اهل بیت]] سراسر وجودش را فرا گرفته بود به [[خادمان]] خود [[فرمان]] داد [[شمشیر]] بیاورند و [[تکبیر]] گویان بر نگهبانان [[حمله]] کرد. [[پنج تن]] از آنان را به [[هلاکت]] رساند و سرانجام خود به [[فیض]] [[شهادت]] نایل گشت. به گفته ملاّ [[حسین واعظ کاشفی]] [[مقبره]] او که به آن «[[تربت]] یحیی [[شهید]]» میگویند در دروازه حّران معروف و محلّ [[استجابت]] دعاست <ref>روضة الشهداء، ص۳۶۷، کتابفروشی اسلامیة؛ نیز ر. ک (ناسخ التواریخ، ج۳، ص۱۱۵؛ الامام الحسین و اصحابه، ص۴۰۷.)</ref>. از وضع کنونی این [[مقبره]] اطلاعی در دست نیست.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۳۹۶-۳۹۷.</ref> | ||
== منابع == | |||
==منابع== | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:360818579.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)| '''پژوهشی پیرامون شهدای کربلا''']] | # [[پرونده:360818579.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)| '''پژوهشی پیرامون شهدای کربلا''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:یحیی حرانی]] | [[رده:یحیی حرانی]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۴
مقدمه
نام او در منابع کهن دیده نمیشود. ولی به گفته مؤلّف روضة الشهداء، یحیی حرّانی[۱]، ساکن حّران[۲] و یهودی بود[۳]. چون کاروان اسیران کربلا در مسیر کوفه به شام به این مکان رسید، یحیی که در قلعهای، بالای کوه میزیست برای تماشای آنان و سرهای بریده شهیدان به آنجا آمد، سر مبارک سید الشهدا (ع) را دید که لبهایش میجنبید. وقتی نزدیک رفت و گوش فرا داشت چنین شنید:﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾[۴]
با شنیدن این آیه شگفتزده شد و پرسید: این سر از کیست؟ پدر و مادرش چه نام دارند؟ پاسخ دادند: پدر او علی (ع) و مادرش فاطمه دختر رسول خدا (ص) است. یحیی گفت: اگر دین او بر حقّ نبود این کرامت از او ظاهر نمیشد. آنگاه با گفتن شهادتین مسلمان شد و عمامهاش را پاره پاره کرد و برای پوشش بانوان به آنان داد. جامه خز خود را نیز همراه هزار درهم خدمت امام سجاد (ع) فرستاد. نگهبانان به ضرب و شتم او پرداخته و گفتند: چرا از کسانی که مورد خشم خلیفه قرار گرفتهاند حمایت میکنی؟ از اینجا دور شو و گرنه تو را خواهیم کشت! یحیی که عشق اهل بیت سراسر وجودش را فرا گرفته بود به خادمان خود فرمان داد شمشیر بیاورند و تکبیر گویان بر نگهبانان حمله کرد. پنج تن از آنان را به هلاکت رساند و سرانجام خود به فیض شهادت نایل گشت. به گفته ملاّ حسین واعظ کاشفی مقبره او که به آن «تربت یحیی شهید» میگویند در دروازه حّران معروف و محلّ استجابت دعاست [۵]. از وضع کنونی این مقبره اطلاعی در دست نیست.[۶]
منابع
- جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا
پانویس
- ↑ خزائی. (تاریخ زندگانی امام حسین (ع)، عمادزاده، ج۲، ص۲۶۰.)
- ↑ نام حران در اصل، هاران، پدر حضرت لوط (ع) بوده و سپس به حران تبدیل گشته است. نیز، حران نخستین شهری بود که پس از بابل ساخته شد. (الانساب، سمعانی، ج۲، ص۱۹۵)
- ↑ برخی نیز او را صابئی دانستهاند. (الامام الحسین (ع) و اصحابه، ص۴۰۷)
- ↑ «آنان که ستم ورزیدهاند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.
- ↑ روضة الشهداء، ص۳۶۷، کتابفروشی اسلامیة؛ نیز ر. ک (ناسخ التواریخ، ج۳، ص۱۱۵؛ الامام الحسین و اصحابه، ص۴۰۷.)
- ↑ جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص:۳۹۶-۳۹۷.