جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\<\/div\>\n\<div\sstyle\="padding\:\s0\.0em\s0em\s0\.0em\;"\> +</div>)) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[یحیی حرانی در تراجم و رجال]] - [[یحیی حرانی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
نام او در منابع کهن دیده نمیشود. ولی به گفته مؤلّف [[روضة الشهداء (کتاب)|روضة الشهداء]]، یحیی حرّانی<ref>خزائی. (تاریخ زندگانی امام حسین{{ع}}، عمادزاده، ج۲، ص۲۶۰.)</ref>، ساکن حّران<ref>نام حران در اصل، هاران، پدر حضرت لوط{{ع}} بوده و سپس به حران تبدیل گشته است. نیز، حران نخستین شهری بود که پس از بابل ساخته شد. (الانساب، سمعانی، ج۲، ص۱۹۵)</ref> و [[یهودی]] بود<ref>برخی نیز او را صابئی دانستهاند. (الامام الحسین{{ع}} و اصحابه، ص۴۰۷)</ref>. چون کاروان [[اسیران]] [[کربلا]] در مسیر [[کوفه]] به [[شام]] به این مکان رسید، یحیی که در قلعهای، بالای [[کوه]] میزیست برای تماشای آنان و سرهای [[بریده]] [[شهیدان]] به آنجا آمد، سر [[مبارک]] [[سید الشهدا]]{{ع}} را دید که لبهایش میجنبید. وقتی نزدیک رفت و گوش فرا داشت چنین شنید:{{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref> | نام او در منابع کهن دیده نمیشود. ولی به گفته مؤلّف [[روضة الشهداء (کتاب)|روضة الشهداء]]، یحیی حرّانی<ref>خزائی. (تاریخ زندگانی امام حسین {{ع}}، عمادزاده، ج۲، ص۲۶۰.)</ref>، ساکن حّران<ref>نام حران در اصل، هاران، پدر حضرت لوط {{ع}} بوده و سپس به حران تبدیل گشته است. نیز، حران نخستین شهری بود که پس از بابل ساخته شد. (الانساب، سمعانی، ج۲، ص۱۹۵)</ref> و [[یهودی]] بود<ref>برخی نیز او را صابئی دانستهاند. (الامام الحسین {{ع}} و اصحابه، ص۴۰۷)</ref>. چون کاروان [[اسیران]] [[کربلا]] در مسیر [[کوفه]] به [[شام]] به این مکان رسید، یحیی که در قلعهای، بالای [[کوه]] میزیست برای تماشای آنان و سرهای [[بریده]] [[شهیدان]] به آنجا آمد، سر [[مبارک]] [[سید الشهدا]] {{ع}} را دید که لبهایش میجنبید. وقتی نزدیک رفت و گوش فرا داشت چنین شنید:{{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«آنان که ستم ورزیدهاند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref> | ||
با شنیدن این [[آیه]] شگفتزده شد و پرسید: این سر از کیست؟ [[پدر]] و مادرش چه نام دارند؟ پاسخ دادند: پدر او [[علی]]{{ع}} و مادرش [[فاطمه]] [[دختر رسول خدا]]{{صل}} است. یحیی گفت: اگر [[دین]] او بر [[حقّ]] نبود این [[کرامت]] از او ظاهر نمیشد. آنگاه با گفتن [[شهادتین]] [[مسلمان]] شد و عمامهاش را پاره پاره کرد و برای [[پوشش]] [[بانوان]] به آنان داد. [[جامه]] خز خود را نیز همراه هزار [[درهم]] [[خدمت]] [[امام سجاد]]{{ع}} فرستاد. نگهبانان به ضرب و شتم او پرداخته و گفتند: چرا از کسانی که مورد [[خشم]] [[خلیفه]] قرار گرفتهاند [[حمایت]] میکنی؟ از اینجا دور شو و گرنه تو را خواهیم کشت! یحیی که [[عشق]] [[اهل بیت]] سراسر وجودش را فرا گرفته بود به [[خادمان]] خود [[فرمان]] داد [[شمشیر]] بیاورند و [[تکبیر]] گویان بر نگهبانان [[حمله]] کرد. [[پنج تن]] از آنان را به [[هلاکت]] رساند و سرانجام خود به [[فیض]] [[شهادت]] نایل گشت. به گفته ملاّ [[حسین واعظ کاشفی]] [[مقبره]] او که به آن «[[تربت]] یحیی [[شهید]]» میگویند در دروازه حّران معروف و محلّ [[استجابت]] دعاست <ref>روضة الشهداء، ص۳۶۷، کتابفروشی اسلامیة؛ نیز ر.ک (ناسخ التواریخ، ج۳، ص۱۱۵؛ الامام الحسین و اصحابه، ص۴۰۷.)</ref>. از وضع کنونی این [[مقبره]] اطلاعی در دست نیست.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۳۹۶-۳۹۷.</ref> | با شنیدن این [[آیه]] شگفتزده شد و پرسید: این سر از کیست؟ [[پدر]] و مادرش چه نام دارند؟ پاسخ دادند: پدر او [[علی]] {{ع}} و مادرش [[فاطمه]] [[دختر رسول خدا]] {{صل}} است. یحیی گفت: اگر [[دین]] او بر [[حقّ]] نبود این [[کرامت]] از او ظاهر نمیشد. آنگاه با گفتن [[شهادتین]] [[مسلمان]] شد و عمامهاش را پاره پاره کرد و برای [[پوشش]] [[بانوان]] به آنان داد. [[جامه]] خز خود را نیز همراه هزار [[درهم]] [[خدمت]] [[امام سجاد]] {{ع}} فرستاد. نگهبانان به ضرب و شتم او پرداخته و گفتند: چرا از کسانی که مورد [[خشم]] [[خلیفه]] قرار گرفتهاند [[حمایت]] میکنی؟ از اینجا دور شو و گرنه تو را خواهیم کشت! یحیی که [[عشق]] [[اهل بیت]] سراسر وجودش را فرا گرفته بود به [[خادمان]] خود [[فرمان]] داد [[شمشیر]] بیاورند و [[تکبیر]] گویان بر نگهبانان [[حمله]] کرد. [[پنج تن]] از آنان را به [[هلاکت]] رساند و سرانجام خود به [[فیض]] [[شهادت]] نایل گشت. به گفته ملاّ [[حسین واعظ کاشفی]] [[مقبره]] او که به آن «[[تربت]] یحیی [[شهید]]» میگویند در دروازه حّران معروف و محلّ [[استجابت]] دعاست <ref>روضة الشهداء، ص۳۶۷، کتابفروشی اسلامیة؛ نیز ر. ک (ناسخ التواریخ، ج۳، ص۱۱۵؛ الامام الحسین و اصحابه، ص۴۰۷.)</ref>. از وضع کنونی این [[مقبره]] اطلاعی در دست نیست.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۳۹۶-۳۹۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۹: | خط ۱۵: | ||
[[رده:یحیی حرانی]] | [[رده:یحیی حرانی]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] |