جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
[[فرشتگان]]، پس از خروج از [[منزل]] [[حضرت ابراهیم]]، به سوی [[سرزمین]] [[قوم لوط]] رفته، نیمروز، کنار نهر سَدوم (از شهرهای قوم لوط)<ref>معجمالبلدان، ج ۳، ص ۲۰۰.</ref> با دختر [[لوط]] که برای خانوادهاش آب میبُرد، روبهرو شدند و از وی، سراغ منزلی برای استراحت گرفتند. دختر [[لوط]] از آنان خواست تا وارد [[شهر]] نشوند؛ سپس [[پدر]] را از وجود [[جوانان]] [[نیکو]] صورت در کنار دروازه [[شهر]] [[آگاه]] کرد. با اینکه [[قوم لوط]]، او را از مهمان کردن مردان [[نهی]] کرده بودند، [[فرشتگان]] را به [[منزل]] خود برد و جز خانوادهاش کسی از حضور آنان باخبر نشد<ref> البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۶۷.</ref>. براساس روایتی دیگر، پس از آنکه [[فرشتگان]] خود را رهگذر معرّفی کردند، [[لوط]] به آنان هشدار داد که به [[شهر]] وارد نشوند و چون با [[اصرار]] آنها مواجه شد، ایشان را در [[خانه]] خود مهمان کرد و از همسرش خواست تا حضور آن [[جوانان]] را پنهان دارد و در برابر آن، صاحب همه [[دارایی]] [[لوط]] شود؛ ولی او، [[قوم]] را از وجود [[جوانان]] زیباروی [[آگاه]] کرد<ref> النورالمبین، ص ۱۳۶.</ref>. | [[فرشتگان]]، پس از خروج از [[منزل]] [[حضرت ابراهیم]]، به سوی [[سرزمین]] [[قوم لوط]] رفته، نیمروز، کنار نهر سَدوم (از شهرهای قوم لوط)<ref>معجمالبلدان، ج ۳، ص ۲۰۰.</ref> با دختر [[لوط]] که برای خانوادهاش آب میبُرد، روبهرو شدند و از وی، سراغ منزلی برای استراحت گرفتند. دختر [[لوط]] از آنان خواست تا وارد [[شهر]] نشوند؛ سپس [[پدر]] را از وجود [[جوانان]] [[نیکو]] صورت در کنار دروازه [[شهر]] [[آگاه]] کرد. با اینکه [[قوم لوط]]، او را از مهمان کردن مردان [[نهی]] کرده بودند، [[فرشتگان]] را به [[منزل]] خود برد و جز خانوادهاش کسی از حضور آنان باخبر نشد<ref> البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۶۷.</ref>. براساس روایتی دیگر، پس از آنکه [[فرشتگان]] خود را رهگذر معرّفی کردند، [[لوط]] به آنان هشدار داد که به [[شهر]] وارد نشوند و چون با [[اصرار]] آنها مواجه شد، ایشان را در [[خانه]] خود مهمان کرد و از همسرش خواست تا حضور آن [[جوانان]] را پنهان دارد و در برابر آن، صاحب همه [[دارایی]] [[لوط]] شود؛ ولی او، [[قوم]] را از وجود [[جوانان]] زیباروی [[آگاه]] کرد<ref> النورالمبین، ص ۱۳۶.</ref>. | ||
[[قرآن]]، روبهرو شدن [[لوط]] با [[فرشتگان]] را این گونه | [[قرآن]]، روبهرو شدن [[لوط]] با [[فرشتگان]] را این گونه وصف میکند: {{متن قرآن| قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ قَالُواْ بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُواْ فِيهِ يَمْتَرُونَ وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ}}<ref>«(لوط) گفت: شما گروهی ناشناسید! گفتند: (خیر) بلکه ما برای تو چیزی را آوردهایم که آنان در آن در گمان به سر میبردند و برای تو حقّ را آوردهایم و به یقین راستگوییم» سوره حجر، آیه ۶۲-۶۴.</ref> در این [[آیه]]، {{متن قرآن| مُّنكَرُونَ}} به ناشناس [[تفسیر]] شده<ref>کشفالأسرار، ج ۵، ص ۳۲۴.</ref>؛ ولی به نظر برخی، بدینمعنا است که [[لوط]] به آنها گفت: من از [[سوء قصد]] [[قوم]] خود به شما بیمناکم<ref> قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۶.</ref>. این [[تفسیر]]، با [[آیه]] بعد مناسبتر به نظر میرسد. اگرچه زمان گفت و گوی [[لوط]] با [[فرشتگان]] در [[قرآن]] با صراحت ذکر نشده، به نظر بعضی، از [[سیاق آیات]] بهدست میآید کهاینگفتوگو پس از [[هجوم]] [[قوم لوط]] به [[خانه]] وی بوده<ref>روحالمعانی، مج ۸، ج ۱۴، ص ۹۹.</ref>، نه هنگام ورود [[فرشتگان]] به [[شهر]].<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آل لوط - دشتی (مقاله)|مقاله «آل لوط»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | ||
== [[رهایی]] [[آل لوط]] == | == [[رهایی]] [[آل لوط]] == |