زینب بنت جحش در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{همسران پیامبر}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = زینب بنت جحش
| موضوع مرتبط = زینب بنت جحش
خط ۶: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
{{جعبه اطلاعات همسران پیامبر خاتم
| نام = زینب بنت جحش
| همسر = اولین همسر زید بن حارثه، سپس ازدواج با رسول خدا{{صل}}
| تصویر = امهات_المؤمنین.png
| اندازه تصویر =
| نسب = زینب بنت جحش بن رئاب بن قیس بن یعمر بن صبره بن مره بن کبیر بن غنم بن دودان بن اسد بن خزیمه
| ملقب به = ام‌الحکم
| تاریخ تولد = حدود بیست سال پیش از بعثت
| محل تولد = مکه
| نام پدر = جَحْش بن رئاب بن یَعْمُر
| نام مادر = امیمه دختر عبدالمطلب
| قبیله = بنی ‌غنم بن دودان
| تاریخ عقد = قول مشهور ۵ هجری
| سن به هنگام عقد = حدود ۳۵ سال
| فرزندان =
| محل درگذشت = مدینه
| تاریخ درگذشت = ۲۰ هجری
| طول عمر = ۵۳ سال
| آرامگاه = قبرستان بقیع
}}
'''زینب بنت جحش''' یکی از [[زنان]] مشهور صدر [[اسلام]] و از [[همسران رسول خدا]]{{صل}} بود که بعد از جدا شدن از شوهر اولش یعنی زید به [[ازدواج]] [[رسول اکرم]]{{صل}} درآمد. او زنی [[پارسا]] و [[بخشنده]] بود که در سال بیست هجری در [[مدینه]] [[وفات]] کرد و در [[بقیع]] به خاک سپرده شد.


== مقدمه ==
== مقدمه ==
خط ۳۰: خط ۵۲:
واقدی در باب تفاخرهای [[زینب]] به دیگر [[زنان]]، از [[زینب]] دختر [[ام‌سلمه]] [[روایت]] کرده است: "مادرم، [[ام‌سلمه]]، [[سخن]] از [[زینب دختر جحش]] به میان آورد. پس بر او [[رحمت]] فرستاد و پاره‌ای از بگومگوهایی را که میان [[عایشه]] و [[زینب]] اتفاق افتاده بود [[نقل]] کرد و گفت: [[زینب]]، در پاسخ [[عایشه]] گفته است: به [[خدا]] [[سوگند]]! من مانند دیگر [[همسران پیامبر]] {{صل}} نیستم؛ چراکه ایشان با پرداخت مهریه و با اجازه اولیایشان آنان را به همسری گرفته است؛ حال آنکه [[خداوند]] مرا به همسری [[رسول]] خود در آورده و درباره‌ام [[قرآن]] نازل فرموده است که [[مسلمانان]] آن را بدون هیچ تغییر و تبدیل می‌خوانند و سپس [[آیه]] ۳۷ [[سوره احزاب]] را [[تلاوت]] کرد..."<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[زینب بنت جحش (مقاله)|مقاله «زینب بنت جحش»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۹۱-۳۹۳.</ref>
واقدی در باب تفاخرهای [[زینب]] به دیگر [[زنان]]، از [[زینب]] دختر [[ام‌سلمه]] [[روایت]] کرده است: "مادرم، [[ام‌سلمه]]، [[سخن]] از [[زینب دختر جحش]] به میان آورد. پس بر او [[رحمت]] فرستاد و پاره‌ای از بگومگوهایی را که میان [[عایشه]] و [[زینب]] اتفاق افتاده بود [[نقل]] کرد و گفت: [[زینب]]، در پاسخ [[عایشه]] گفته است: به [[خدا]] [[سوگند]]! من مانند دیگر [[همسران پیامبر]] {{صل}} نیستم؛ چراکه ایشان با پرداخت مهریه و با اجازه اولیایشان آنان را به همسری گرفته است؛ حال آنکه [[خداوند]] مرا به همسری [[رسول]] خود در آورده و درباره‌ام [[قرآن]] نازل فرموده است که [[مسلمانان]] آن را بدون هیچ تغییر و تبدیل می‌خوانند و سپس [[آیه]] ۳۷ [[سوره احزاب]] را [[تلاوت]] کرد..."<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[زینب بنت جحش (مقاله)|مقاله «زینب بنت جحش»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۹۱-۳۹۳.</ref>


== [[اوصاف اخلاقی]] ایشان ==
== اوصاف اخلاقی ایشان ==
او زنی [[کریم]]، شریف‌النسب، [[پارسا]] و پاکدامن و به [[جود]] و [[بخشش]] شهره بود؛ به همین لحاظ از کریم‌ترین [[زنان پیامبر]] {{صل}} شمرده می‌شود<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۲۹.</ref>؛ طوری که گفته‌اند: هنگام [[مرگ]]، [[دینار]] و درهمی از خود به جا نگذاشته و همه را در [[راه خدا]] [[صدقه]] داده بود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۰.</ref>.
او زنی [[کریم]]، شریف‌النسب، [[پارسا]] و پاکدامن و به [[جود]] و [[بخشش]] شهره بود؛ به همین لحاظ از کریم‌ترین [[زنان پیامبر]] {{صل}} شمرده می‌شود<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۲۹.</ref>؛ طوری که گفته‌اند: هنگام [[مرگ]]، [[دینار]] و درهمی از خود به جا نگذاشته و همه را در [[راه خدا]] [[صدقه]] داده بود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۰.</ref>.


به [[نقل]] از [[ام‌سلمه]]، [[حضرت رسول]] [[خدا]] {{صل}} از حالات و [[اخلاق]] [[زینب]] خوشش می‌آمد و فراوان، پیش او می‌رفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱-۸۲.</ref>. آن [[حضرت]] درباره او می‌فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ زَيْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ أَوَّاهٌ‌}} مردی پرسید: "اوّاه چیست؟" فرمود: "[[خاشع]] و متضرع" و سپس قسمتی از [[آیه]] ۷۵ [[سوره هود]] را خواند: {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ}}<ref>«ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبه‌کاری بود» سوره هود، آیه ۷۵.</ref><ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۵۲؛ نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۱.</ref>.
به [[نقل]] از [[ام‌سلمه]]، [[حضرت رسول]] [[خدا]] {{صل}} از حالات و [[اخلاق]] [[زینب]] خوشش می‌آمد و فراوان، پیش او می‌رفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱-۸۲.</ref>. آن [[حضرت]] درباره او می‌فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ زَيْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ أَوَّاهٌ‌}} مردی پرسید: "اوّاه چیست؟" فرمود: "[[خاشع]] و متضرع" و سپس قسمتی از [[آیه]] ۷۵ [[سوره هود]] را خواند: {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ}}<ref>«ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبه‌کاری بود» سوره هود، آیه ۷۵.</ref><ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۵۲؛ نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۱.</ref>.


[[عایشه]] نیز در [[وصف]] او چنین می‌گوید: "من زنی دیندارتر، باتقواتر، راستگوتر، ارحام‌پرست‌تر، امین‌تر و صدقه‌دهنده‌تر از او ندیدم"<ref>نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۵۱.</ref>. او پس از [[مرگ]] [[زینب]] نیز گفته است: "[[زن]] ستوده‌ای که [[پناه]] [[یتیمان]] و بیوه‌زنان بود از دست رفت"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۷.</ref>. سپس افزود: "من زنی به خوبی او در [[دین]] و [[پاکیزگی]] و متقی‌تر از او در بارگاه [[خدای عزوجل]] و راستگوتر از وی در گفتار ندیدم"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۵.</ref>.
[[عایشه]] نیز در وصف او چنین می‌گوید: "من زنی دیندارتر، باتقواتر، راستگوتر، ارحام‌پرست‌تر، امین‌تر و صدقه‌دهنده‌تر از او ندیدم"<ref>نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۵۱.</ref>. او پس از [[مرگ]] [[زینب]] نیز گفته است: "[[زن]] ستوده‌ای که [[پناه]] [[یتیمان]] و بیوه‌زنان بود از دست رفت"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۷.</ref>. سپس افزود: "من زنی به خوبی او در [[دین]] و [[پاکیزگی]] و متقی‌تر از او در بارگاه [[خدای عزوجل]] و راستگوتر از وی در گفتار ندیدم"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۵.</ref>.


[[زینب]] بسیار [[نماز]] می‌خواند و [[روزه]] می‌گرفت و خیاطی ورزیده و کارآمد بود و از درآمد حاصله در [[راه خدا]] [[صدقه]] می‌داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۲.</ref>. [[نقل]] شده است که روزی [[رسول خدا]] {{صل}} با [[همسران]] خود نشسته بود و خطاب به آنان فرمود: "از میان شما آن کس که دستش از دیگران بلندتر است شتابان‌تر به من خواهد پیوست"<ref>{{متن حدیث|أَسْرَعُكُنَّ لِحَاقاً بِي أَطْوَلُكُنَّ يَداً}}؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۶.</ref>. از [[عایشه]] [[همسر پیامبر]] {{صل}} [[نقل]] شده است که پس از این فرموده [[حضرت]]، هرگاه در خانه‌های هم جمع می‌شدیم کنار دیوار می‌ایستادیم و دست‌هایمان را دراز می‌کردیم و اندازه می‌گرفتیم. این کار همواره انجام می‌شد تا آنکه [[زینب بنت جحش]] که خدایش [[رحمت]] کند از [[دنیا]] رفت. او بانویی نسبتاً کوتاه قامت بود و از ما بلند قامت‌تر نبود. پس دانستیم که مقصود [[خاتم انبیا]] {{صل}} از بلندی دست، فراوانی [[صدقه دادن]] بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۵-۸۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۱۵۴.</ref>. آورده‌اند که [[عمر بن خطاب]] برای او دوازده‌هزار درهم مقرری سالیانه در نظر گرفته بود. زمانی که این [[پول]] را برای او فرستادند، فوراً همه را بین [[فقرا]] و بینوایان [[مدینه]] تقسیم کرد. چون این خبر به [[عمر]] رسید به در [[خانه]] [[زینب]] رفت و گفت که این [[پول]]، خرجی سال اوست. سپس هزار درهم دیگر به او داد که هزینه خود کند. [[زینب]] این [[پول]] را نیز به [[یتیمان]] و [[مستمندان]] بخشید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۷.</ref>.
[[زینب]] بسیار [[نماز]] می‌خواند و [[روزه]] می‌گرفت و خیاطی ورزیده و کارآمد بود و از درآمد حاصله در [[راه خدا]] [[صدقه]] می‌داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۲.</ref>. [[نقل]] شده است که روزی [[رسول خدا]] {{صل}} با [[همسران]] خود نشسته بود و خطاب به آنان فرمود: "از میان شما آن کس که دستش از دیگران بلندتر است شتابان‌تر به من خواهد پیوست"<ref>{{متن حدیث|أَسْرَعُكُنَّ لِحَاقاً بِي أَطْوَلُكُنَّ يَداً}}؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۶.</ref>. از [[عایشه]] [[همسر پیامبر]] {{صل}} [[نقل]] شده است که پس از این فرموده [[حضرت]]، هرگاه در خانه‌های هم جمع می‌شدیم کنار دیوار می‌ایستادیم و دست‌هایمان را دراز می‌کردیم و اندازه می‌گرفتیم. این کار همواره انجام می‌شد تا آنکه [[زینب بنت جحش]] که خدایش [[رحمت]] کند از [[دنیا]] رفت. او بانویی نسبتاً کوتاه قامت بود و از ما بلند قامت‌تر نبود. پس دانستیم که مقصود [[خاتم انبیا]] {{صل}} از بلندی دست، فراوانی [[صدقه دادن]] بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۵-۸۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۱۵۴.</ref>. آورده‌اند که [[عمر بن خطاب]] برای او دوازده‌هزار درهم مقرری سالیانه در نظر گرفته بود. زمانی که این [[پول]] را برای او فرستادند، فوراً همه را بین [[فقرا]] و بینوایان [[مدینه]] تقسیم کرد. چون این خبر به [[عمر]] رسید به در [[خانه]] [[زینب]] رفت و گفت که این [[پول]]، خرجی سال اوست. سپس هزار درهم دیگر به او داد که هزینه خود کند. [[زینب]] این [[پول]] را نیز به [[یتیمان]] و [[مستمندان]] بخشید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۷.</ref>.
۲۱۸٬۸۷۸

ویرایش