زینب بنت جحش در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
زینب بنت جحش
اولین همسر زید بن حارثه، سپس ازدواج با رسول خدا(ص)
نسبزینب بنت جحش بن رئاب بن قیس بن یعمر بن صبره بن مره بن کبیر بن غنم بن دودان بن اسد بن خزیمه
ملقب بهام‌الحکم
زادروزحدود بیست سال پیش از بعثت
زادگاهمکه
نام پدرجَحْش بن رئاب بن یَعْمُر
نام مادرامیمه دختر عبدالمطلب
از قبیلهبنی ‌غنم بن دودان
تاریخ عقد با پیامر خاتمقول مشهور ۵ هجری
سن ایشان در زمان عقدحدود ۳۵ سال
محل درگذشتمدینه
تاریخ درگذشت۲۰ هجری
طول عمر۵۳ سال
آرامگاهقبرستان بقیع

زینب بنت جحش یکی از زنان مشهور صدر اسلام و از همسران رسول خدا(ص) بود که بعد از جدا شدن از شوهر اولش یعنی زید به ازدواج رسول اکرم(ص) درآمد. او زنی پارسا و بخشنده بود که در سال بیست هجری در مدینه وفات کرد و در بقیع به خاک سپرده شد.

مقدمه

زینب بنت جحش، مکنّی به ام‌الحکم[۱]، یکی از زنان مشهور صدر اسلام و از همسران رسول خدا (ص) بود. او پیش از ازدواج با پیامبر اکرم (ص) "بره" نام داشت؛ اما پس از آن، حضرت، وی را زینب نام نهاد[۲]. او، زنی زیبا[۳]، پارسا و بخشنده بود. وی در سال بیست هجری در مدینه وفات کرد و در بقیع به خاک سپرده شد[۴].

نسب ایشان

نسب کامل او، "زینب بنت جحش بن رئاب بن قیس بن یعمر بن صبره بن مره بن کبیر بن غنم بن دودان بن اسد بن خزیمه" است[۵]. مادرش نیز امیمه دختر عبدالمطلب و عمه پیغمبر (ص) بود[۶].[۷]

ازدواج با رسول خدا (ص)

او از متقدمان اسلام و از اول مهاجران به شمار می‌رود[۸]. پیامبر او را که از خانواده‌ای متمول و بزرگ در مکه بود برای پسر خوانده‌اش، زید بن حارثه خواستگاری کرد؛ اما وی از ازدواج با زید امتناع ورزید؛ تا اینکه آیه ۳۶ سوره احزاب نازل شد: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا[۹].

پس از نزول این آیه، زینب به ازدواج با زید رضایت داد؛ اما اختلاف و مشاجره‌هایشان، زندگی را به کام آنان تلخ کرد و باعث شکایت مکرر زید از زینب به رسول خدا (ص) شد. گویا منشأ این اختلاف، تفاخر زینب و تکبر و زبان‌درازی و بداخلاقی او بود[۱۰]؛ اما پیامبر (ص) هر بار زید را به مدارا و نگهداری همسر توصیه می‌کرد﴿وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا [۱۱].

سرانجام در پی این ناسازگاری‌ها، زید، صلاح خویش و زینب را در جدایی دانست؛ از این‌رو، او را طلاق داد. پس از پایان عده زینب، رسول خدا (ص) به فرمان الهی برای از بین بردن این رسم جاهلی از زینب خواستگاری کرد. آن رسم، این بود که همسر پسر خوانده را عروس شخص می‌شمردند؛ از این‌رو، او را به پدر شوهر محرم می‌دانستند[۱۲].

زمانی که زینب از نزول این آیات و خواستگاری حضرت از ایشان باخبر شد از فرط شادی، سجده شکر به جا آورد[۱۳] و به شکرانه این نعمت الهی دو ماه روزه گرفت[۱۴].

برادرش، ابواحمد بن جحش او را با مهریه چهارصد درهم[۱۵] به عقد پیامبر در آورد[۱۶]. بدین ترتیب زینب بنت جحش در اواخر سال پنجم هجرت در سن ۳۵ سالگی به خانه رسول خدا (ص) وارد شد[۱۷]. حضرت در روز عروسی‌اش غذایی از گوشت و نان تدارک دید و همه مردم را دعوت کرد[۱۸].

برخی مفسران و مؤرخان در باب چگونگی ازدواج رسول الله (ص) با زینب بنت جحش، روایات سخیف، ضعیف و مذمومی را نقل کرده‌اند که بی‌تردید، وجود مقدس آن حضرت از این اتهامات، بری بوده است[۱۹].

زینب، همواره به ازدواجش با رسول خدا (ص) افتخار می‌کرد. او گاهی خطاب به پیامبر (ص) می‌گفت: "من به سه جهت مثل دیگر زنانت نیستم: اول اینکه جد من و تو یکی است؛ دوم اینکه عقد من و تو را خداوند در آسمان بسته است و سوم اینکه جبرئیل، فرستاده این امر بود"[۲۰]. او به زنان دیگر پیامبر (ص) نیز می‌بالید و می‌گفت: "شما را پدرانتان به مَهر به ازدواج حضرت در آوردند؛ اما مرا خدا به مِهر"[۲۱].

واقدی در باب تفاخرهای زینب به دیگر زنان، از زینب دختر ام‌سلمه روایت کرده است: "مادرم، ام‌سلمه، سخن از زینب دختر جحش به میان آورد. پس بر او رحمت فرستاد و پاره‌ای از بگومگوهایی را که میان عایشه و زینب اتفاق افتاده بود نقل کرد و گفت: زینب، در پاسخ عایشه گفته است: به خدا سوگند! من مانند دیگر همسران پیامبر (ص) نیستم؛ چراکه ایشان با پرداخت مهریه و با اجازه اولیایشان آنان را به همسری گرفته است؛ حال آنکه خداوند مرا به همسری رسول خود در آورده و درباره‌ام قرآن نازل فرموده است که مسلمانان آن را بدون هیچ تغییر و تبدیل می‌خوانند و سپس آیه ۳۷ سوره احزاب را تلاوت کرد..."[۲۲].[۲۳]

اوصاف اخلاقی ایشان

او زنی کریم، شریف‌النسب، پارسا و پاکدامن و به جود و بخشش شهره بود؛ به همین لحاظ از کریم‌ترین زنان پیامبر (ص) شمرده می‌شود[۲۴]؛ طوری که گفته‌اند: هنگام مرگ، دینار و درهمی از خود به جا نگذاشته و همه را در راه خدا صدقه داده بود[۲۵].

به نقل از ام‌سلمه، حضرت رسول خدا (ص) از حالات و اخلاق زینب خوشش می‌آمد و فراوان، پیش او می‌رفت[۲۶]. آن حضرت درباره او می‌فرمود: «إِنَّ زَيْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ أَوَّاهٌ‌» مردی پرسید: "اوّاه چیست؟" فرمود: "خاشع و متضرع" و سپس قسمتی از آیه ۷۵ سوره هود را خواند: ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ[۲۷][۲۸].

عایشه نیز در وصف او چنین می‌گوید: "من زنی دیندارتر، باتقواتر، راستگوتر، ارحام‌پرست‌تر، امین‌تر و صدقه‌دهنده‌تر از او ندیدم"[۲۹]. او پس از مرگ زینب نیز گفته است: "زن ستوده‌ای که پناه یتیمان و بیوه‌زنان بود از دست رفت"[۳۰]. سپس افزود: "من زنی به خوبی او در دین و پاکیزگی و متقی‌تر از او در بارگاه خدای عزوجل و راستگوتر از وی در گفتار ندیدم"[۳۱].

زینب بسیار نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت و خیاطی ورزیده و کارآمد بود و از درآمد حاصله در راه خدا صدقه می‌داد[۳۲]. نقل شده است که روزی رسول خدا (ص) با همسران خود نشسته بود و خطاب به آنان فرمود: "از میان شما آن کس که دستش از دیگران بلندتر است شتابان‌تر به من خواهد پیوست"[۳۳]. از عایشه همسر پیامبر (ص) نقل شده است که پس از این فرموده حضرت، هرگاه در خانه‌های هم جمع می‌شدیم کنار دیوار می‌ایستادیم و دست‌هایمان را دراز می‌کردیم و اندازه می‌گرفتیم. این کار همواره انجام می‌شد تا آنکه زینب بنت جحش که خدایش رحمت کند از دنیا رفت. او بانویی نسبتاً کوتاه قامت بود و از ما بلند قامت‌تر نبود. پس دانستیم که مقصود خاتم انبیا (ص) از بلندی دست، فراوانی صدقه دادن بود[۳۴]. آورده‌اند که عمر بن خطاب برای او دوازده‌هزار درهم مقرری سالیانه در نظر گرفته بود. زمانی که این پول را برای او فرستادند، فوراً همه را بین فقرا و بینوایان مدینه تقسیم کرد. چون این خبر به عمر رسید به در خانه زینب رفت و گفت که این پول، خرجی سال اوست. سپس هزار درهم دیگر به او داد که هزینه خود کند. زینب این پول را نیز به یتیمان و مستمندان بخشید[۳۵].

با این حال او از عیوب و نواقص اخلاقی مبرا نبوده است. گفته‌اند که در جریان نفقه خواستن زنان پیامبر (ص)، وی سخنانی گفت که خاطر رسول خدا (ص) را آزرد. او به آن حضرت گفت: "تو رسول خدایی و حال آنکه عدالت نمی‌ورزی"[۳۶]. سپس او و به نقلی حفصه بنت عمر بن خطاب ادامه داد: "اگر طلاقمان دهی، امید است از قوم خود کفوهایی بیابیم"[۳۷]. این سخنان، ناراحتی و تأثر شدید حضرت را در پی داشت؛ طوری که مدتی از زنان خود کناره گرفت؛ تا اینکه آیات نخست سوره تحریم نازل شد[۳۸].

نقل کرده‌اند که او و سوده بنت زمعه، تنها زنان پیامبر (ص) بودند که در حجة الوداع شرکت نکردند[۳۹]. از دیگر جاهایی که نام او در تاریخ مطرح شده، وقایع ایام بیماری رسول خداست. وی زمانی که پیامبر (ص) در بستر بیماری، قلم و دوات طلب کرد به عمر و اطرافیانش عتاب کرد که گوش فرا دهید. مگر نمی‌خواهید وصیت و عهد رسول‌الله را به جا آورید؟ چرا از دستور آن حضرت سرپیچی می‌کنید[۴۰].[۴۱]

وفات

زینب سرانجام در تابستان سال بیست هجری در سن ۵۳ سالگی در مدینه درگذشت[۴۲]. عمر بن خطاب بر او نماز خواند و او را در قبرستان بقیع به خاک سپرد[۴۳]. او نخستین زن از زنان رسول خدا (ص) بود که پس از ایشان رحلت کرد[۴۴].[۴۵]

شخصیت روایی زینب بنت جحش

بزرگانی چون شیخ طوسی، ابن‌عبدالبر، ابن‌اثیر و ابن‌حجر عسقلانی او را از اصحاب و راویان پیغمبر خدا (ص) شمرده‌اند[۴۶]. وی یازده حدیث از رسول خدا (ص) روایت کرده است که در صحاح سته، نقل شده است[۴۷]. برادرزاده‌اش محمد بن عبدالله بن جحش و ام‌حبیبه دختر ابوسفیان و کلثوم دختر مصطلق و دیگران از جمله راویان حدیث وی بوده‌اند[۴۸].[۴۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۱۰۴.
  2. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۴۹؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۶۶.
  3. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۷؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۶۶.
  4. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «زینب بنت جحش»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۶.
  5. ابن قتیبه، المعارف، ص۱۳۵؛ ابوجعفر محمد ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۸۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۴۹.
  6. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۴۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۴۹۷.
  7. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «زینب بنت جحش»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۶.
  8. دائرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۲۸؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۲۵.
  9. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  10. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۴.
  11. «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷؛ همچنین ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۴ به بعد.
  12. دائرة المعارف تشیع، ج۸، ص۵۹۷.
  13. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱.
  14. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱.
  15. احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۶، ص۶۰.
  16. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.
  17. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۱۵۵.
  18. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۴۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۴.
  19. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۰؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۲۶ به بعد.
  20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۵.
  21. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۴۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱-۸۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۵.
  22. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱.
  23. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «زینب بنت جحش»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۹۱-۳۹۳.
  24. دائرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۲۹.
  25. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۰.
  26. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱-۸۲.
  27. «ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبه‌کاری بود» سوره هود، آیه ۷۵.
  28. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۵۲؛ نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۱.
  29. نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۵۱.
  30. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۷.
  31. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۵.
  32. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۲.
  33. «أَسْرَعُكُنَّ لِحَاقاً بِي أَطْوَلُكُنَّ يَداً»؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۶.
  34. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۵-۸۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۱۵۴.
  35. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۷.
  36. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۲۶۷؛ کلینی، اصول کافی، ج۶، ص۱۳۹.
  37. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۲۶۷؛ کلینی، اصول کافی، ج۶، ص۱۳۹.
  38. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۵۲.
  39. ابن سعد، الطبقات الکبری، جا ص۴۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶۵.
  40. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸-۱۸۹.
  41. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «زینب بنت جحش»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۹۳-۳۹۵.
  42. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۱۱۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۱۵۵.
  43. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۹-۹۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۶.
  44. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۵.
  45. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «زینب بنت جحش»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۹۵.
  46. دائرة المعارف تشیع، ج۸، ص۵۹۸.
  47. دائرة المعارف تشیع، ج۸، ص۵۹۸.
  48. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۱۵۴.
  49. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «زینب بنت جحش»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۹۵.