مهاجرین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از مهاجران)

مهاجران به اولین مسلمانانی کسانی که در سخت‌ترین شرایط به خداوند و پیامبر (ص) ایمان آورده و به‌دلیل فشار و آزار مشرکان و در راه دین و عقیده همراه با پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه هجرت کردند، مهاجرین اطلاق می‌شود.

معناشناسی

به مسلمان نخستین، یعنی اولین کسانی که در سخت‌ترین شرایط به خداوند و رسالت پیامبر اکرم (ص) ایمان آوردند و در راه پیشرفت اسلام سختی‌های فراوان متحمل شدند و همراه با پیامبر اکرم (ص) به‌دلیل فشار و آزار مشرکان و در راه دین و عقیده، از مکه به مدینه هجرت کردند، مهاجرین اطلاق می‌شود. البته مهاجر بودن، عنوان افتخارآمیزی بود و به آنان که به حبشه هجرت کردند، یا از جاهای دیگر به مدینه مهاجرت کردند نیز گفته می‌‌شد. به مردم مدینه نیز که به آنها کمک کردند انصار گفته می‌شود[۱].

هجرت عامل پیشرفت اسلام

این مهاجرت سبب پیشرفت اسلام شد، پیامبر اکرم (ص) به کمک مهاجران و انصار مدینة النبی را تأسیس کرد. حضرت (ص) توانست در طول ۲۳ سال، اسلام را به یک دین جهانی تبدیل کند.

دیدگاه قرآنی

خداوند سبحان در قرآن کریم مهاجران و انصار را ستایش می‌کند: وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۲]

اما در عین حال آنان را بری از خطا و اشتباه نمی‌داند: لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[۳].

در عقیده تشیع مصونیت از خطا و اشتباه تنها در مورد معصومین (ع) صادق است، در حالی‌که اهل سنت برای صحابه پیامبر چنین مقامی قائل‌اند اما با وجود افرادی مانند معاویة بن ابی سفیان در میان صحابه که فسق و فجورشان امری ثابت شده و روشن است، بطلان این موضع روشن می‌شود[۴].

مهاجرین پس از پیامبر (ص)

مهاجران و انصار گرچه سابقه‌ای درخشان در کارنامه دوران پیامبر اکرم(ص) داشتند، اما پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، جز اندکی از صحابه، پیام پیامبر اکرم (ص) در روز غدیر و فرازهای فراوانی از گزینش امام علی (ع) به‌عنوان جانشین، وصی و خلیفه بعد از پیامبر (ص) را به فراموشی سپردند و سرانجام چنان شد که با ابوبکر به‌عنوان خلیفه اول بیعت کردند[۵].

امام علی (ع) و مهاجران

امام علی (ع) در جواب فتنه‌ها و بهانه‌تراشی‌های معاویه در فرازی، خود را از گروه مهاجران در راه خدا می‌خواند و شأن و منزلت مهاجران را با بنی‌امیه که اسیران آزادشده لقب یافتند، مقایسه می‌کند[۶]. در فرازی دیگر می‌فرماید: آزادشدگان و فرزندانشان کجا، دخالت در تعیین مهاجران نخستین و ترتیب درجات آنها و شناساندن جایگاهشان کجا[۷]. امام (ع) در همین نامه از مجاهدت‌های مهاجران و برتری‌های خاندان بنی‌هاشم نسبت به مهاجران یاد می‌کند.

امام در فرازی دیگر در ارتباط با نحوه تعیین خلیفه و شبهه‌ای که معاویه ایجاد کرده بود، با اشاره به گروه مهاجران و انصار می‌نویسد: همان‌گونه که مردم با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند به من هم دست بیعت دادند. اگر این قانون است، [پس باید برای همه] یکسان باشد، پس حاضران را نسزد که دیگری را به خلافت گزینند و غایبان نباید او را رد کنند. اگر شورا حجت است، قطعاً شورای مهاجر و انصار در عالی‌ترین درجه اعتبار شکل گرفت. پس اگر آنان بر امامت مردی هم‌داستان شدند و او را به رهبری پذیرفتند، خدا نیز به این امر راضی است. پس اگر کسی با سرزنش و بدعت از فرمان او سرپیچد، با هشدار به راه حقش بازگردانند، وگرنه با او بستیزند که راه اهل ایمان را وانهاده و در چاهی که برکنده درافتاده است[۸].[۹]

مهاجران

مهاجرین عنوان مسلمانانی است که در عصر رسول خدا(ص) در سال سیزدهم پس از بعثت به فرمان آن حضرت از مکه به مدینه مهاجرت کردند. پس از بازگشتن ۷۵ نفر اصحاب بیعت دوم عقبه به مدینه و آگاه شدن قریش از دعوت و بیعتی که اوس و خزرج با رسول خدا انجام داده بودند، سخت‌گیری قریش نسبت به مسلمانان شدت یافت و بیش از پیش به آنان ناسزا می‌گفتند و آزار می‌دادند. دیگر، زندگی در مکه برای مسلمین طاقت‌فرسا شد؛ تا آنکه از رسول خدا اذن هجرت خواستند[۱۰]. رسول خدا به آنان فرمود که رهسپار مدینه شوند و نزد برادران انصار خود روند و به آنان گفت: خدای عزوجل برای شما محلی امن و برادرانی قرار داده است. مسلمانان دسته دسته، رهسپار مدینه شدند و رسول خدا به انتظار اذن پروردگارش در هجرت از مکه و رفتن به مدینه باقی ماند. هجرت مسلمانان به مدینه از ذی الحجه سال سیزدهم بعثت آغاز شد. نخستین کسی که از اصحاب رسول خدا به مدینه وارد شد، پسر عمه رسول خدا ابوسَلمه، عبدالله بن عبدالاَسَد بن هلال بن عبدالله بن عُمَر بن مخزوم بود که از حبشه بازگشت و به مکه آمد. چون قریش به آزار او پرداختند و خبر یافت که مردمی در مدینه به دین اسلام درآمده‌اند، یک سال پیش از بیعت دوم عقبه به مدینه هجرت کرد. ابوسلمه، عامر، عبدالله و برادرش همگی در محله قبا در میان قبیله بنی عمرو بن عوف بر مُبَشّر بن عبدالمنذر وارد شدند.

سپس مهاجران دسته دسته به مدینه می‌رسیدند؛ از جمله از طایفه بنی غنم بن دودان بن اسد بن خزیمه که مردان و زنانشان همگی مهاجرت کردند. علاوه بر عبدالله و برادرش، عکاشه بن محصن، شجاع و عقبه، پسران وهب، اَربد بن حمیر، منقذ بن نباته، سعید بن رقیش، محرز بن نضله، یزید بن رقیش، قیس بن جابر، عمرو بن محصن، مالک بن عمرو، صفوان بن عمرو، ثقف بن عمرو، ربیعه بن اکثم، زبیر بن عبیده، تمام بن عبیده، سخبرة بن عبیده، محمد بن عبدالله بن جحش و از زنانشان، زینب دختر جحش، امّ حبیب دختر جحش، جذامه دختر جندل، أمّ قیس دختر محصن، ام حبیب دختر ثمانه، آمنه دختر رقیش، سخبره دختر تمیم، حمنه دختر جحش. ابواحمد بن جحش درباره هجرت دسته‌جمعی بنی اسد بن خزیمه در راه خدا، قصیده‌ای سروده است که ابن اسحاق آن را نقل کرده است. ابن اسحاق روایت می‌کند که اصحاب پیغمبر می‌گفتند: خدا توبه کسانی را که از دین برگشته‌اند نمی‌پذیرد؛ چه اینان مردمی هستند که خدا را شناختند و سپس برای شکنجه و آزاری که به آنان رسید، به کفر بازگشتند؛ اما چون رسول خدا به مدینه آمد، خدای متعال درباره آنان و آنچه صحابه و خودشان دربارۀ ایشان می‌گفتند، آیاتی نازل کرد که هر گاه توبه کنند، خدا گناهشان را بیامرزد و از تقصیرشان بگذرد[۱۱].

چون همین آیات را برای هشام بن عاص فرستادند، بر شتر خود نشست و رهسپار مدینه شد و دیگر بار مسلمانی گرفت. به روایت ابن هشام، رسول خدا در مدینه گفت: کیست برود عیاش بن ابی‌ربیعه و هشام بن عاص را بیاورد؟ ولید بن مغیره گفت یا رسول الله، من این خدمت را انجام می‌دهم. ولید، راه مکه را در پیش گرفت و پنهانی وارد مکه شد. پس به زنی برخورد که خوارکی‌ای می‌برد. از وی پرسید: کجا می‌روی؟ گفت: نزد این دو زندانی می‌روم و مرادش عیاش و هشام بود. ولید دنبال آن زن را گرفت تا جای آن دو را که اطاقی بی‌سقف بود شناخت. شبانه از دیوار آن بالا رفت و سنگی زیر بندهای آن دو گذاشت و با شمشیر بندها را برید. بدین جهت، شمشیر او را ذوالمروه می‌گفتند. سپس آن دو را بر شتر خود سوار کرد و خود به دنبال شتر می‌شتافت تا وارد مدینه‌شان کرد.

ابن اسحاق می‌گوید: عمر بن خطاب و برادرش زید بن خطاب و عمر و عبدالله، پسران سراقة بن معتمر (ریاحی عدوی) و خنیس بن حذافة سهمی، شوهر حفصه، دختر عمر و سعید بن زید بن عمرو بن نفیل و واقد بن عبدالله تمیمی حلیفشان و خولی بن ابی خولی و مالک بن ابی خولی (از قبیله بکر بن وائل)، دو حلیفشان و چهار پسر بُکیر، ایاس، عاقل، عامر و خالد و حلفایشان از بنی سعد بن لیث، همگی در محله قبا در میان قبیله بنی عمرو بن عوف بر رفاعة بن عبدالمنذر بن زنبر وارد شدند. طلحة بن عبیدالله تیمی و صهیب بن سنان در خانه خبیب بن اساف که به قول واقدی، هنوز مشرک بود و اسلام وی تا رفتن رسول خدا به جنگ بدر به تأخیر افتاد و به قولی، طلحه در خانه اسعد بن زراره منزل گزیدند.

به روایت ابن هشام، موقعی که صهیب می‌خواست هجرت کند، کفار قریش به وی گفتند: نادار و زبون به شهر ما آمدی و اکنون در اینجا توانگر شدی و می‌خواهی مال و جان خویش را به سلامت بیرون بری؟ به خدا قسم که این ناشدنی است. صهیب گفت: اگر مال خود را به شما واگذارم، مرا رها می‌کنید؟ گفتند: آری. گفت هر چه دارم، به شما واگذاشتم. چون خبر به رسول خدا رسید، گفت صهیب فایده کرد، صهیب فایده کرد. حمزة بن عبدالمطلب، زید بن حارثه، ابو مرثد کناز بن حصن غنوی و پسرش مرثد (دو حلیف حمزة بن عبدالمطلب)، اَنَسه و ابوکَبشَه (دو غلام رسول خدا) بر اسعد بن زراره، عبیدة بن حارث بن مطلب و دو برادرش، طفیل و حصین، مسطح بن اثاثة بن عباد بن مطلب، سویبط بن سعد بن حرمله عبدری، طلیب بن عمیر (از بنی عبد بن قصی)، خباب (غلام عتبة بن غزوان) بر عبدالله بن سلمه (از قبیله بلعجلان) در محله قبا، عبدالرحمان بن عوف با جمعی از مهاجران بر سعد بن ربیع، زبیر بن عوام، ابو سبرة بن ابی‌رهم بن عبدالعزی، بر منذر بن محمد در محله بنی جحجبی، یعنی عصبه، مصعب بن عمیر عبدری بر سعد بن معاذ در محله بنی عبد الاشهل، ابو حذیفة بن عتبة بن ربیعه، سالم مولی أبی حذیفه و عتبة بن غزوان بر عباد بن بشر بن وقش اشهلی، در محله بنی عبد الاشهل، عثمان بن عفان بر اوس بن ثابت، برادر حسان در محله بنی النجار، و مهاجران مجرد بر سعد بن خیثمه که او نیز مجرد بود فرود آمدند. کار هجرت به آنجا کشید که مرد مسلمانی جز رسول خدا و علی بن ابی‌طالب و ابوبکر، و کسانی که گرفتار حبس و شکنجه قریش بودند در مکه باقی نماند[۱۲].[۱۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۷۵۰-۷۵۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۷.
  2. «و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.
  3. «خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷.
  4. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۷۵۰-۷۵۱.
  5. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۷۵۰-۷۵۱.
  6. خاندان امیه که پس از فتح مکه برای نجات خویش اسلام آوردند و پیامبر دستور به آزادی آن‌ها داد، از این‌رو به آن‌ها فرزندان اسیران آزادشده می‌گویند.
  7. «وَ مَا لِلطُّلَقَاءِ وَ أَبْنَاءِ الطُّلَقَاءِ وَ التَّمْيِيزَ بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ الْأَوَّلِينَ وَ تَرْتِيبَ دَرَجَاتِهِمْ وَ تَعْرِيفَ طَبَقَاتِهِمْ»؛ نهج البلاغه، نامه ۲۸.
  8. «إِنَّهُ بَايَعَنِي الْقَوْمُ الَّذِينَ بَايَعُوا أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ عَلَى مَا بَايَعُوهُمْ عَلَيْهِ، فَلَمْ يَكُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَخْتَارَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ يَرُدَّ؛ وَ إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً كَانَ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا، فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلَى مَا خَرَجَ مِنْهُ، فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اتِّبَاعِهِ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَلَّاهُ اللَّهُ مَا تَوَلَّى»؛ نهج البلاغه، نامه ۶.
  9. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۷۵۰-۷۵۱.
  10. طبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۶.
  11. قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ * وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ * وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است * و پیش از آنکه عذاب به شما دررسد و دیگر یاری نیابید به سوی پروردگارتان باز گردید و در برابر (فرمان) او گردن نهید * و پیش از آنکه ناگهان و بی‌آنکه دریابید عذاب شما را فراگیرد از بهترین چیزی که از پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است، پیروی کنید» سوره زمر، آیه ۵۳-۵۵.
  12. تاریخ پیامبر اسلام، دکتر محمدابراهیم آیتی، ص۱۸۵.
  13. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۰۰۱.