جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[سلیمان بن عبدالملک در حدیث]] - [[سلیمان بن عبدالملک در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[سلیمان بن عبدالملک در حدیث]] - [[سلیمان بن عبدالملک در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==آشنایی اجمالی== | == آشنایی اجمالی == | ||
او [[سلیمان بن عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابیالعاص بن امیة بن عبدشمس قریشی]] [[اموی]]، ابوایّوب است. مادرش ولّاده - دختر [[عباس بن جزء عبسی]] بود. وی در سال ۵۴ / ۶۷۴ در [[مدینه]] متولد شد، در [[شام]] پرورش یافت و [[بادیه]] و اقامت در آن را [[دوست]] داشت. در بادیه قصری بنا کرده در آن [[منزل]] گُزید. وی [[برترین]] فرزند [[عبدالملک]]<ref>ابنکثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۱۷۷.</ref>، مردی... سخنور و [[عاشق]] [[جنگ]] بود. او سپاهی را برای محاصره قُسْطَنطَنیّه اعزام کرد. او در [[سخنرانی]] [[روز]] رسیدن به [[خلافت]]، [[پرهیزکاری]] و [[خداترسی]] او را نشان میدهد؛ با وجود این، به [[گردنکشی]] و [[برتریجویی]] شهره بود<ref>برای اطلاع از متن خطبه ر.ک: ابنکثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۱۷۹؛ طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۵۴۷.مترجم: سلیمان پرخوری بود که داستانهای پرخوری وی از عجائب است و همان موجب مرگش شد. محدث قمی، شیخ عباس، تتمة المنتهی، ص۱۰۵.</ref>. او [[حدیث]] [[اِفک]] را از پدرش از جدّش از [[عایشه]] [[روایت]] کرده است<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۱۷۷. مترجم: برخی از شیعیان این حدیث را در باره ماریه قبطیه میدانند. برای مطالعه بیشتر ر.ک: عاملی، سید جعفر مرتضی، حدیث الافک.</ref>. | او [[سلیمان بن عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابیالعاص بن امیة بن عبدشمس قریشی]] [[اموی]]، ابوایّوب است. مادرش ولّاده - دختر [[عباس بن جزء عبسی]] بود. وی در سال ۵۴ / ۶۷۴ در [[مدینه]] متولد شد، در [[شام]] پرورش یافت و [[بادیه]] و اقامت در آن را [[دوست]] داشت. در بادیه قصری بنا کرده در آن [[منزل]] گُزید. وی [[برترین]] فرزند [[عبدالملک]]<ref>ابنکثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۱۷۷.</ref>، مردی... سخنور و [[عاشق]] [[جنگ]] بود. او سپاهی را برای محاصره قُسْطَنطَنیّه اعزام کرد. او در [[سخنرانی]] [[روز]] رسیدن به [[خلافت]]، [[پرهیزکاری]] و [[خداترسی]] او را نشان میدهد؛ با وجود این، به [[گردنکشی]] و [[برتریجویی]] شهره بود<ref>برای اطلاع از متن خطبه ر. ک: ابنکثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۱۷۹؛ طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۵۴۷.مترجم: سلیمان پرخوری بود که داستانهای پرخوری وی از عجائب است و همان موجب مرگش شد. محدث قمی، شیخ عباس، تتمة المنتهی، ص۱۰۵.</ref>. او [[حدیث]] [[اِفک]] را از پدرش از جدّش از [[عایشه]] [[روایت]] کرده است<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۱۷۷. مترجم: برخی از شیعیان این حدیث را در باره ماریه قبطیه میدانند. برای مطالعه بیشتر ر. ک: عاملی، سید جعفر مرتضی، حدیث الافک.</ref>. | ||
سلیمان از [[یاوران]] بزرگ برادرش [[ولید]] و در [[حکم]] [[وزیر]] و [[مشاور]] او بود و وی را به ساختن [[مسجد]] دِمَشق [[تشویق]] کرد<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۱۷۸.</ref>. | سلیمان از [[یاوران]] بزرگ برادرش [[ولید]] و در [[حکم]] [[وزیر]] و [[مشاور]] او بود و وی را به ساختن [[مسجد]] دِمَشق [[تشویق]] کرد<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۱۷۸.</ref>. | ||
سلیمان از سوی برادرش [[استاندار]] فِلَسطین شد و تا [[زمان مرگ]] ولید پیوسته در این [[منصب]] بود. هنگامی که او در رَملَه بود، پسر عمویش [[عمر بن عبدالعزیز]] برای وی در دِمَشق [[بیعت]] گرفت. سلیمان پس از بیعت، او را مشاور و وزیر خود قرار داد<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۱۷۸.</ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۱۶۷.</ref>. | سلیمان از سوی برادرش [[استاندار]] فِلَسطین شد و تا [[زمان مرگ]] ولید پیوسته در این [[منصب]] بود. هنگامی که او در رَملَه بود، پسر عمویش [[عمر بن عبدالعزیز]] برای وی در دِمَشق [[بیعت]] گرفت. سلیمان پس از بیعت، او را مشاور و وزیر خود قرار داد<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۱۷۸.</ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۱۶۷.</ref>. | ||
==[[سیاست داخلی]]== | == [[سیاست داخلی]] == | ||
سلیمان کارش را با برکناری برخی از [[استانداران]] از آن جمله [[محمد بن قاسم]]، [[قتیبة بن مسلم]] و [[موسی بن نصیر]] و تعیین استانداران جدید آغاز کرد. گفتنی است که [[حَجّاج]] پیش از خلافت سلیمان درگذشته بود<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۶۱۸.</ref>. | سلیمان کارش را با برکناری برخی از [[استانداران]] از آن جمله [[محمد بن قاسم]]، [[قتیبة بن مسلم]] و [[موسی بن نصیر]] و تعیین استانداران جدید آغاز کرد. گفتنی است که [[حَجّاج]] پیش از خلافت سلیمان درگذشته بود<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۶۱۸.</ref>. | ||
احتمالاً [[اندیشه]] [[تغییر]] [[کارگزاران]] [[حَجّاج]] تحت تأثیر [[عمر بن عبدالعزیز]] و [[رجاء بن حیوه]] به وجود آمد. برخی از مورّخان، این [[تفکّر]] را بد ارزیابی کرده، آن را سیاستی احساسی شمردهاند که به سود [[امّت]] نبوده است و سلیمان را متهّم به برکناری کارگزاران حَجّاج و [[تنبیه]] آنان برای [[انتقام]] از آنان و حَجّاج کردهاند، در حالی که حَجّاج و کارگزارانش گناهی جز [[تأیید]] برادرش [[ولید]] برای برکناری سلیمان از [[ولایتعهدی]] نداشتند<ref>طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۵۰۷ - ۵۰۸؛ دیگران از او نقل قول کردهاند؛ حماده، محمدماهر، الوثائق السیاسة العائدة للعصر الأموی، ص۶۳؛ بیضون، ملامح التیارات السیاسیة فی القرن الاول الهجری، ص۳۱۵؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الإسلام السیاسی، والدینی والثقافی والإجتماعی، ج۱، ص۳۲۳ - ۳۲۴.</ref>. | احتمالاً [[اندیشه]] [[تغییر]] [[کارگزاران]] [[حَجّاج]] تحت تأثیر [[عمر بن عبدالعزیز]] و [[رجاء بن حیوه]] به وجود آمد. برخی از مورّخان، این [[تفکّر]] را بد ارزیابی کرده، آن را سیاستی احساسی شمردهاند که به سود [[امّت]] نبوده است و سلیمان را متهّم به برکناری کارگزاران حَجّاج و [[تنبیه]] آنان برای [[انتقام]] از آنان و حَجّاج کردهاند، در حالی که حَجّاج و کارگزارانش گناهی جز [[تأیید]] برادرش [[ولید]] برای برکناری سلیمان از [[ولایتعهدی]] نداشتند<ref>طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۵۰۷ - ۵۰۸؛ دیگران از او نقل قول کردهاند؛ حماده، محمدماهر، الوثائق السیاسة العائدة للعصر الأموی، ص۶۳؛ بیضون، ملامح التیارات السیاسیة فی القرن الاول الهجری، ص۳۱۵؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الإسلام السیاسی، والدینی والثقافی والإجتماعی، ج۱، ص۳۲۳ - ۳۲۴.</ref>. | ||
این تحلیل کوتهبینی، [[سطحینگری]] و دور از [[حقیقت]] است. مسئله عمیقتر از کاری احساسی و شخصی است. آن [[سیاست]] کلّی [[حکومت]] بود که سلیمان با [[همکاری]] و [[مشورت]] [[مشاوران]] بزرگش طراحی کرد. این تغییر نتیجه تحوّل اوضاع [[سیاسی]] بود که بعد از فراگیر شدن [[آرامش]] و [[ثبات]] سیاسی و بهویژه پس از گسترش [[فتوحات]] صورت گرفت. تغییر [[شیوه]] حَجّاج در [[اداره حکومت]]، [[حکمت]] و تدبیری بود که [[خلیفه]] به وسیله آن میتوانست [[تمایل]] عمومی بیشتر [[مسلمانان]] را به دست آورد<ref>عبدالشافی، العالم الاسلامی فی العصر الاموی، ص۱۶۳ - ۱۶۴.</ref>. تغییر [[شیوه حکومتی]] با تغییر خلیفه امری طبیعی است و سلیمان نیز آن را به دلیل روی کار آمدن عناصر پشتیبانش، مایه تثبیت حکومتش | این تحلیل کوتهبینی، [[سطحینگری]] و دور از [[حقیقت]] است. مسئله عمیقتر از کاری احساسی و شخصی است. آن [[سیاست]] کلّی [[حکومت]] بود که سلیمان با [[همکاری]] و [[مشورت]] [[مشاوران]] بزرگش طراحی کرد. این تغییر نتیجه تحوّل اوضاع [[سیاسی]] بود که بعد از فراگیر شدن [[آرامش]] و [[ثبات]] سیاسی و بهویژه پس از گسترش [[فتوحات]] صورت گرفت. تغییر [[شیوه]] حَجّاج در [[اداره حکومت]]، [[حکمت]] و تدبیری بود که [[خلیفه]] به وسیله آن میتوانست [[تمایل]] عمومی بیشتر [[مسلمانان]] را به دست آورد<ref>عبدالشافی، العالم الاسلامی فی العصر الاموی، ص۱۶۳ - ۱۶۴.</ref>. تغییر [[شیوه حکومتی]] با تغییر خلیفه امری طبیعی است و سلیمان نیز آن را به دلیل روی کار آمدن عناصر پشتیبانش، مایه تثبیت حکومتش وصف کرد. | ||
خلیفه مسلمانان مخالف با [[حکومت اموی]]، بهویژه [[موالی]] را از [[زندان]] [[آزاد]] کرد و در [[سپاه اسلام]] شرکت داد. همچنین مقرّری ماهانه را افزایش داد، بهگونهای که سهم ماهانه هر فرد، حدود ۲۵ [[درهم]] شد. کوچاندن اجباری را - که در دوران حَجّاج معمول بود - متوقف کرد و از فشار [[اقتصادی]] کاست<ref>محمود، حسن احمد و الشریف، احمد ابراهیم، العالم الإسلامی فی العصر العباسی، ص۳۳. </ref>. شاید این سیاست، موجب [[رضایت]] و [[ستایش]] عموم [[مسلمانان]] از سلیمان بوده است<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۶، ص۵۴۶.</ref>. | خلیفه مسلمانان مخالف با [[حکومت اموی]]، بهویژه [[موالی]] را از [[زندان]] [[آزاد]] کرد و در [[سپاه اسلام]] شرکت داد. همچنین مقرّری ماهانه را افزایش داد، بهگونهای که سهم ماهانه هر فرد، حدود ۲۵ [[درهم]] شد. کوچاندن اجباری را - که در دوران حَجّاج معمول بود - متوقف کرد و از فشار [[اقتصادی]] کاست<ref>محمود، حسن احمد و الشریف، احمد ابراهیم، العالم الإسلامی فی العصر العباسی، ص۳۳. </ref>. شاید این سیاست، موجب [[رضایت]] و [[ستایش]] عموم [[مسلمانان]] از سلیمان بوده است<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۶، ص۵۴۶.</ref>. | ||
پایان کار [[فرماندهان]] [[ولید]] در [[فتوحات]]، اندوهناک بود، محمد بن قاسم احتمالاً به علت کینههای شخصی به دست [[صالح بن عبدالرحمان]]، عامل [[خراج]] [[عراق]]، کشته شد و ثابت نشد [[خلیفه]] دستور [[قتل]] او را داده باشد<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۶۱۸ - ۶۱۹.</ref>. قُتَیبَة بن مسلم [[قربانی]] عجلهاش شد؛ هنگامی که در [[اهداف]] سلیمان [[شک]] کرد، او را [[خلع]] نمود. وی پیش از اینکه [[حقیقت]] مسئله روشن شود بر خلیفه [[شورش]] کرد، پیروانش به [[مخالفت]] با او برخاسته، او را کشتند. شایان ذکر است که خلیفه او را [با وجود [[تمرّد]]] در [[حکومت]] [[خراسان]] ابقا نمود<ref>در خصوص اقدام قتیبه در مقابل خلیفه، ر.ک: طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۵۰۷ - ۵۱۶.</ref>. | پایان کار [[فرماندهان]] [[ولید]] در [[فتوحات]]، اندوهناک بود، محمد بن قاسم احتمالاً به علت کینههای شخصی به دست [[صالح بن عبدالرحمان]]، عامل [[خراج]] [[عراق]]، کشته شد و ثابت نشد [[خلیفه]] دستور [[قتل]] او را داده باشد<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۶۱۸ - ۶۱۹.</ref>. قُتَیبَة بن مسلم [[قربانی]] عجلهاش شد؛ هنگامی که در [[اهداف]] سلیمان [[شک]] کرد، او را [[خلع]] نمود. وی پیش از اینکه [[حقیقت]] مسئله روشن شود بر خلیفه [[شورش]] کرد، پیروانش به [[مخالفت]] با او برخاسته، او را کشتند. شایان ذکر است که خلیفه او را [با وجود [[تمرّد]]] در [[حکومت]] [[خراسان]] ابقا نمود<ref>در خصوص اقدام قتیبه در مقابل خلیفه، ر. ک: طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۵۰۷ - ۵۱۶.</ref>. | ||
اما [[موسی بن نصیر]]، بعد از اینکه کارهایش آشکار شد و مشخّص گردید که وی مرتکب برخی خلافها شده است، خلیفه بر او سخت گرفت و او را به [[اقامت اجباری]] در [[دمشق]] واداشت، اما او را [[مشاور]] خود کرد و با او در سال ۹۷ / ۷۱۶ به [[حج]] رفت. وی در [[مدینه]] یا به قولی در [[وادی القری]] درگذشت<ref>ابنکثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۱۶۸.</ref>. | اما [[موسی بن نصیر]]، بعد از اینکه کارهایش آشکار شد و مشخّص گردید که وی مرتکب برخی خلافها شده است، خلیفه بر او سخت گرفت و او را به [[اقامت اجباری]] در [[دمشق]] واداشت، اما او را [[مشاور]] خود کرد و با او در سال ۹۷ / ۷۱۶ به [[حج]] رفت. وی در [[مدینه]] یا به قولی در [[وادی القری]] درگذشت<ref>ابنکثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۱۶۸.</ref>. | ||
==[[سیاست خارجی]]== | == [[سیاست خارجی]] == | ||
===[[جبهه]] [[شرق]]=== | === [[جبهه]] [[شرق]] === | ||
بعد از [[وفات]] [[محمد بن قاسم]] و [[قتیبة بن مسلم]]، در جبهه [[مشرق]]، [[فتوحات اسلامی]] جدیدی رخ نداد؛ زیرا اوضاع [[سیاسی]] [[خلافت اموی]] از سال ۹۸ / ۷۱۷ تا [[سقوط]] آن در سال ۱۳۲ / ۷۵۰ اجازه چنین کاری را نمیداد. آنان به [[سرکوب]] جنبشهایی پرداختند که در مقابلشان از نو قد بر افراشتند، مثل حرکت [[خوارج]] و [[یزید بن مهلب]]. همچنین [[اختلافها]] میان عربهای خراسان از سر گرفته شد و [[عباسیها]] به نفع خویش از آن بهره برده به [[دعوت پنهانی]] پرداختند. همچنین شعلهور شدن [[نزاع]] میان [[خاندان اموی]] باعث کاهش [[احترام]] این حکومت شد. افزون بر آن، سرزمینهای شرقی [[فتح]] شده از [[سرکشی]]، [[عصیان]] و شورش خالی نبود و [[کوشش]] [[خلفا]] و [[استانداران]] صرف [[سرکوب]] [[شورشها]] شد. | بعد از [[وفات]] [[محمد بن قاسم]] و [[قتیبة بن مسلم]]، در جبهه [[مشرق]]، [[فتوحات اسلامی]] جدیدی رخ نداد؛ زیرا اوضاع [[سیاسی]] [[خلافت اموی]] از سال ۹۸ / ۷۱۷ تا [[سقوط]] آن در سال ۱۳۲ / ۷۵۰ اجازه چنین کاری را نمیداد. آنان به [[سرکوب]] جنبشهایی پرداختند که در مقابلشان از نو قد بر افراشتند، مثل حرکت [[خوارج]] و [[یزید بن مهلب]]. همچنین [[اختلافها]] میان عربهای خراسان از سر گرفته شد و [[عباسیها]] به نفع خویش از آن بهره برده به [[دعوت پنهانی]] پرداختند. همچنین شعلهور شدن [[نزاع]] میان [[خاندان اموی]] باعث کاهش [[احترام]] این حکومت شد. افزون بر آن، سرزمینهای شرقی [[فتح]] شده از [[سرکشی]]، [[عصیان]] و شورش خالی نبود و [[کوشش]] [[خلفا]] و [[استانداران]] صرف [[سرکوب]] [[شورشها]] شد. | ||
اما روشن است با وجود اینکه [[امویان]] در این مرحله نتوانستند به [[فتوحات]] جدید دست بزنند، توانستند آنچه به دست آوردهاند، [[حفظ]] کنند و برای [[استحکام]] کارهای [[مسلمانان]] در سرزمینهای شرقی بسیار تلاش کردند.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۱۶۹.</ref>. | اما روشن است با وجود اینکه [[امویان]] در این مرحله نتوانستند به [[فتوحات]] جدید دست بزنند، توانستند آنچه به دست آوردهاند، [[حفظ]] کنند و برای [[استحکام]] کارهای [[مسلمانان]] در سرزمینهای شرقی بسیار تلاش کردند.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۱۶۹.</ref>. | ||
===[[جبهه]] [[روم]]=== | === [[جبهه]] [[روم]] === | ||
محاصره قُسْطَنطَنیّه رخداد مهم دوران سلیمان در این جبهه بود. این [[خلیفه]] کمتر از برادرش، [[ولید]]، به فتوحات توجه نداشت و بسیاری از تلاشهایش را صرف [[آمادهسازی]] برای [[حمله]] به آنجا نمود. همزمان، سپاهیانی را برای حمله به [[سرزمین]] روم در مناطق مرزی [[آسیای صغیر]] و راههایی که به آنجا ختم میشد، گسیل میداشت که مقصودش سرگرم نگهداشتن [[حکومت]] روم و کتمانکردن [[هدف]] بزرگشبود. | محاصره قُسْطَنطَنیّه رخداد مهم دوران سلیمان در این جبهه بود. این [[خلیفه]] کمتر از برادرش، [[ولید]]، به فتوحات توجه نداشت و بسیاری از تلاشهایش را صرف [[آمادهسازی]] برای [[حمله]] به آنجا نمود. همزمان، سپاهیانی را برای حمله به [[سرزمین]] روم در مناطق مرزی [[آسیای صغیر]] و راههایی که به آنجا ختم میشد، گسیل میداشت که مقصودش سرگرم نگهداشتن [[حکومت]] روم و کتمانکردن [[هدف]] بزرگشبود. | ||
در سال ۹۶ / ۷۱۵ مسلمانان [[دژ]] [[حدید]] را [[فتح]] کردند و در سال بعد دژ مرأه را گشودند<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۲۵؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۶.</ref>. | در سال ۹۶ / ۷۱۵ مسلمانان [[دژ]] [[حدید]] را [[فتح]] کردند و در سال بعد دژ مرأه را گشودند<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۲۵؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۶.</ref>. | ||
سپس خلیفه برای حمله بزرگ دریایی، به [[فرماندهی]] [[عمر بن هبیره فزاری]] آماده شد<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۲۵.</ref> و خودش بر [[آمادگی]] نیروها و امکانات [[نظارت]] کرده برادرش مَسْلَمَه را به فرماندهی آن برگزید. مَسْلَمَه از با هوشترین [[فرماندهان]] نظامی مسلمانان و دارای [[اندیشه]] تهاجمی مستقیم به قُسْطَنطَنیّه - بدون آماده شدن برای فتح [[شهرها]] و دژهای منتهی به آن - بود. او [[نبرد با رومیان]] را تجربه کرده بود و به سرزمین و شیوههای [[جنگی]] آنان به هنگام پذیرش فرماندهی ناوگان دریای سلیمان آشنا بود<ref>طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۵۳۰ - ۵۳۱. شاید او سلیمان بن معاذ انطاکی یکی از فرماندهان حمله باشد؛ سالم و | سپس خلیفه برای حمله بزرگ دریایی، به [[فرماندهی]] [[عمر بن هبیره فزاری]] آماده شد<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۲۵.</ref> و خودش بر [[آمادگی]] نیروها و امکانات [[نظارت]] کرده برادرش مَسْلَمَه را به فرماندهی آن برگزید. مَسْلَمَه از با هوشترین [[فرماندهان]] نظامی مسلمانان و دارای [[اندیشه]] تهاجمی مستقیم به قُسْطَنطَنیّه - بدون آماده شدن برای فتح [[شهرها]] و دژهای منتهی به آن - بود. او [[نبرد با رومیان]] را تجربه کرده بود و به سرزمین و شیوههای [[جنگی]] آنان به هنگام پذیرش فرماندهی ناوگان دریای سلیمان آشنا بود<ref>طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۵۳۰ - ۵۳۱. شاید او سلیمان بن معاذ انطاکی یکی از فرماندهان حمله باشد؛ سالم و العبادی، تاریخ البحریة الاسلامیة فی المغرب والأندلس، ص۳۵.</ref>. | ||
مَسْلَمَه [[تدابیر]] لازم را برای حملهای موفقیتآمیز اتخاذ کرد، مثل ابزار و ادوات، خواروبار و هیزم لازم که مسلمانان را در فصل زمستان از سرما [[حفاظت]] نماید. خلیفه تحت فرماندهی او نیروی ۱۸۰ هزار نفری را از [[مردم]] [[شام]]، جزیره و [[موصل]] علاوه بر ۱۸۰۰ قایق<ref>مؤلف ناشناخته، العیون و الحدائق، ص۳۵؛۲۵۱-۲۵۲ Diehl et Marcais: Le Monde oriental: PP..</ref> فراهم کرد و در دابق پادگانی برای او ساخته از او [[پیمان]] گرفت تا زمانی که سپاهش وارد قُسْطَنطَنیّه نشده، بازنگردد<ref>طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۵۳۱.</ref>. از همینجا [[خلیفه]] سپاهی [[تدارک]] کرد که در سال ۹۸ / ۷۱۷ از راه مرعش در [[سرزمین شام]] به سوی پایتخت [[روم]] به راه افتاد. از سوی دیگر، امپراتور روم تیودوسیوس سوم آماده [[مقاومت]] در برابر محاصره شدید پایتخت شد. حصار [[شهر]] را ترمیم و غلّات را [[ذخیره]] کرد. [[سپاه]] [[اسلامی]] با مشکلاتی که فرارویش بود، وارد [[نبرد]] شد، اما به نتیجه نرسید. | مَسْلَمَه [[تدابیر]] لازم را برای حملهای موفقیتآمیز اتخاذ کرد، مثل ابزار و ادوات، خواروبار و هیزم لازم که مسلمانان را در فصل زمستان از سرما [[حفاظت]] نماید. خلیفه تحت فرماندهی او نیروی ۱۸۰ هزار نفری را از [[مردم]] [[شام]]، جزیره و [[موصل]] علاوه بر ۱۸۰۰ قایق<ref>مؤلف ناشناخته، العیون و الحدائق، ص۳۵؛۲۵۱-۲۵۲ Diehl et Marcais: Le Monde oriental: PP..</ref> فراهم کرد و در دابق پادگانی برای او ساخته از او [[پیمان]] گرفت تا زمانی که سپاهش وارد قُسْطَنطَنیّه نشده، بازنگردد<ref>طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۵۳۱.</ref>. از همینجا [[خلیفه]] سپاهی [[تدارک]] کرد که در سال ۹۸ / ۷۱۷ از راه مرعش در [[سرزمین شام]] به سوی پایتخت [[روم]] به راه افتاد. از سوی دیگر، امپراتور روم تیودوسیوس سوم آماده [[مقاومت]] در برابر محاصره شدید پایتخت شد. حصار [[شهر]] را ترمیم و غلّات را [[ذخیره]] کرد. [[سپاه]] [[اسلامی]] با مشکلاتی که فرارویش بود، وارد [[نبرد]] شد، اما به نتیجه نرسید. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۲: | ||
این آخرین تهاجم [[مسلمانان]] [[عرب]] برای [[فتح]] قُسْطَنطَنیّه و سرآغاز [[تغییر]] [[توازن]] قوا - برای مدتی - به نفع رومیها در درگیری با مسلمانان بود. همچنین این [[شکست]]، در [[راهبرد]] نظامی مسلمانان در برابر [[امپراتوری]] [[روم]] اثر گذاشت. آنان از شیوه تهاجمی، به شیوه درگیری و زد و خورد روی آوردند که کیان امپراتوری را [[تهدید]] نمیکرد<ref>Dieh et Marcais: p ۸۰-۱۰۲. ۲۵۲. Vasiliev: Byzantine Empire PP ۲۸۸-۲۸۹. Canard: op cit.. </ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۹۴.</ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۱۷۰.</ref>. | این آخرین تهاجم [[مسلمانان]] [[عرب]] برای [[فتح]] قُسْطَنطَنیّه و سرآغاز [[تغییر]] [[توازن]] قوا - برای مدتی - به نفع رومیها در درگیری با مسلمانان بود. همچنین این [[شکست]]، در [[راهبرد]] نظامی مسلمانان در برابر [[امپراتوری]] [[روم]] اثر گذاشت. آنان از شیوه تهاجمی، به شیوه درگیری و زد و خورد روی آوردند که کیان امپراتوری را [[تهدید]] نمیکرد<ref>Dieh et Marcais: p ۸۰-۱۰۲. ۲۵۲. Vasiliev: Byzantine Empire PP ۲۸۸-۲۸۹. Canard: op cit.. </ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۹۴.</ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۱۷۰.</ref>. | ||
==[[ولایتعهدی]] [[عمر بن عبدالعزیز]] و [[مرگ]] سلیمان== | == [[ولایتعهدی]] [[عمر بن عبدالعزیز]] و [[مرگ]] سلیمان == | ||
سلیمان بن عبدالملک فرزندش [[ایّوب]] را [[ولیعهد]] خود کرد، ولی او درگذشت. هنگامی که سلیمان مریض شد، [[رجاء بن حیوه]] درباره [[خلافت]] [[عمر بن عبدالعزیز]] با او [[مشورت]] کرد. وی موافقت نموده، در نامهای خلافت را به او سپرد. | سلیمان بن عبدالملک فرزندش [[ایّوب]] را [[ولیعهد]] خود کرد، ولی او درگذشت. هنگامی که سلیمان مریض شد، [[رجاء بن حیوه]] درباره [[خلافت]] [[عمر بن عبدالعزیز]] با او [[مشورت]] کرد. وی موافقت نموده، در نامهای خلافت را به او سپرد. | ||
سلیمان در دهم صفر ۹۹ / ۷۱۷ درگذشت. او مرزبان [[راه خدا]] در دابق از شهرهای قِنَّسْرین بود<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۶، ص۵۳۱ - ۵۳۲.</ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۱۷۳.</ref>. | سلیمان در دهم صفر ۹۹ / ۷۱۷ درگذشت. او مرزبان [[راه خدا]] در دابق از شهرهای قِنَّسْرین بود<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۶، ص۵۳۱ - ۵۳۲.</ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۱۷۳.</ref>. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۵: | ||
[[رده:سلیمان بن عبدالملک]] | [[رده:سلیمان بن عبدالملک]] | ||