بنی‌نضیر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' نامهای ' به ' نام‌های '
جز (جایگزینی متن - ' نامهای ' به ' نام‌های ')
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
مدت محاصره بنی‌‌نضیر ۶ شب <ref> البدایه والنهایه، ج ۴، ص ۸۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۲۸.</ref> یا ۱۵ روز <ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۵؛ فتوح البلدان، ج ۱، ص ۱۸؛ التنبیه والاشراف، ص ۲۱۳.</ref> یا بیش از ۲۰ شب <ref>المحبر، ص ۱۱۳؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۶۶؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۲.</ref> ادامه یافت. در این مدت کسی [[گمان]] نداشت که بتوان بر آنها چیره شد {{متن قرآن|مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا}} و [[مسلمانان]] گمان می‌‌کردند که آنها نیروهایی متحدند، در حالی‌‌ که [[قرآن]] به [[اختلافات]] جدی میان شاخه‌‌های بنی‌‌نضیر اشاره دارد{{متن قرآن|لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«همگی با شما جنگ نمی‌کنند جز در آبادی‌هایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم می‌یابی اما دل‌هاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند» سوره حشر، آیه ۱۴.</ref> در طول این مدت [[سعد بن عباده]] از بزرگان [[خزرج]] با ارسال خرما، تدارکات لازم سپاه اسلام را تأمین می‌‌کرد.<ref>السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۳.</ref> بنی‌‌نضیر که [[منتظر]] رسیدن نیروهای کمکی بودند به انداختن سنگ و [[تیراندازی]] از روی دژها بسنده کردند.<ref>فتح الباری، ج ۷، ص ۳۰۱.</ref> تنها [[اقدام]] نظامی [[بنی نضیر]] در محاصره آن بود که به غَزْوک سردسته [[شجاع]] تیراندازان [[مأموریت]] دادند تا با تنی چند پیامبر را ترور کنند. در آن شب [[اصحاب پیامبر]] متوجه شدند که [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} در جمعشان نیست و سپس خبر یافتند که او با چند تن از [[انصار]] مأموران بنی نضیر را کشته و سرهایشان را در چاههای منطقه انداخته‌‌اند. این امر [[ناتوانی]] بنی‌‌نضیر را آشکارتر ساخت.<ref> الارشاد، ج ۱، ص ۹۳؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۲؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۷۲.</ref> وعده‌‌های [[عبدالله بن ابیّ]] هم محقق نشد، هرچند او تلاش کرد بنی‌‌قریظه را همراه خود سازد؛ اما [[کعب]] [[بن اسد]] [[رئیس]] بنی‌‌قریظه به هیچ یک از اعضای [[قبیله]] خود اجازه نداد به [[یاری]] بنی‌‌نضیر بشتابند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۶۸؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۵.</ref>
مدت محاصره بنی‌‌نضیر ۶ شب <ref> البدایه والنهایه، ج ۴، ص ۸۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۲۸.</ref> یا ۱۵ روز <ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۵؛ فتوح البلدان، ج ۱، ص ۱۸؛ التنبیه والاشراف، ص ۲۱۳.</ref> یا بیش از ۲۰ شب <ref>المحبر، ص ۱۱۳؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۶۶؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۲.</ref> ادامه یافت. در این مدت کسی [[گمان]] نداشت که بتوان بر آنها چیره شد {{متن قرآن|مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا}} و [[مسلمانان]] گمان می‌‌کردند که آنها نیروهایی متحدند، در حالی‌‌ که [[قرآن]] به [[اختلافات]] جدی میان شاخه‌‌های بنی‌‌نضیر اشاره دارد{{متن قرآن|لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«همگی با شما جنگ نمی‌کنند جز در آبادی‌هایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم می‌یابی اما دل‌هاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند» سوره حشر، آیه ۱۴.</ref> در طول این مدت [[سعد بن عباده]] از بزرگان [[خزرج]] با ارسال خرما، تدارکات لازم سپاه اسلام را تأمین می‌‌کرد.<ref>السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۳.</ref> بنی‌‌نضیر که [[منتظر]] رسیدن نیروهای کمکی بودند به انداختن سنگ و [[تیراندازی]] از روی دژها بسنده کردند.<ref>فتح الباری، ج ۷، ص ۳۰۱.</ref> تنها [[اقدام]] نظامی [[بنی نضیر]] در محاصره آن بود که به غَزْوک سردسته [[شجاع]] تیراندازان [[مأموریت]] دادند تا با تنی چند پیامبر را ترور کنند. در آن شب [[اصحاب پیامبر]] متوجه شدند که [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} در جمعشان نیست و سپس خبر یافتند که او با چند تن از [[انصار]] مأموران بنی نضیر را کشته و سرهایشان را در چاههای منطقه انداخته‌‌اند. این امر [[ناتوانی]] بنی‌‌نضیر را آشکارتر ساخت.<ref> الارشاد، ج ۱، ص ۹۳؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۲؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۷۲.</ref> وعده‌‌های [[عبدالله بن ابیّ]] هم محقق نشد، هرچند او تلاش کرد بنی‌‌قریظه را همراه خود سازد؛ اما [[کعب]] [[بن اسد]] [[رئیس]] بنی‌‌قریظه به هیچ یک از اعضای [[قبیله]] خود اجازه نداد به [[یاری]] بنی‌‌نضیر بشتابند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۶۸؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۵.</ref>


[[آیات]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَر إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ لَئِنْ أُخْرِجُوا لا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لا يَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الأَدْبَارَ ثُمَّ لا يُنصَرُونَ لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لّا يَفْقَهُونَ لا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلاَّ فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاء جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لّا يَعْقِلُونَ كَمَثَلِ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِيبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء الظَّالِمِينَ}} <ref>آیا به کسانی ننگریسته‌ای که دورویی می‌کنند، به برادران کافر خود از اهل کتاب می‌گویند: اگر شما را بیرون راندند ما نیز با شما بیرون خواهیم آمد و هیچ‌گاه به زیان شما از هیچ کس فرمان نمی‌بریم و اگر با شما جنگ شود به شما یاری خواهیم رساند و خداوند گواه است که آنان دروغ می‌گویند. اگر بیرون رانده شوند همراه آنان بیرون نخواهند رفت و اگر با آنان جنگ شود یاریشان نخواهند کرد و اگر هم بخواهند یاریشان کنند بی‌گمان واپس می‌گریزند سپس (از هیچ کس) یاری نمی‌یابند. بی‌گمان شما در دل‌های آنان هراس‌انگیزترید تا خداوند، این بدان روست که آنان گروهی هستند که درنمی‌یابند. همگی با شما جنگ نمی‌کنند جز در آبادی‌هایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم می‌یابی اما دل‌هاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند. درست مانند کسانی که اندکی پیش از آنان کیفر کار خویش را چشیدند و آنان عذابی دردناک خواهند داشت. همچون شیطان که به آدمی گفت: کافر شو و چون کافر شد گفت: من از تو بیزارم که من از خداوند پروردگار جهانیان می‌هراسم. باری، سرانجام هر دو این شد که آن دو در آتش (دوزخ) جاودان خواهند بود و این کیفر ستمکاران است؛ سوره حشر، آیه: ۱۱-۱۷.</ref> [[وعده]] [[منافقان]] و [[خیانت]] آنان به بنی‌‌نضیر را به حکایت [[شیطان]] [[تشبیه]] کرده که پس از به [[کفر]] کشیدن [[انسان]]، از او [[برائت]] می‌‌جوید<ref> الخصائص الکبری، ج ۲، ص ۳۹۹؛ الطبقات، ج ۳، ص ۵۶۷.</ref> [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«همگی با شما جنگ نمی‌کنند جز در آبادی‌هایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم می‌یابی اما دل‌هاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند» سوره حشر، آیه ۱۴.</ref> به [[پیامبر]] {{صل}} فرموده بود که آنها همگی رو در روی تو نمی‌‌آیند، بلکه از پشت دیوار] قلعه‌‌ها [و به صورت پراکنده و در روستاهای حصار شده با تو می‌‌جنگند؛ امّا چون محاصره به طول انجامید، پیامبر که از [[دلبستگی]] آنها به درختانشان خبر داشت [[فرمان]] داد آنها را قطع کنند. برخی از سران [[یهود]] فریاد زدند: چگونه کسی که دیگران را از [[فساد]] [[پرهیز]] می‌‌دهد درختان را قطع می‌‌کند؟ در نتیجه جمعی از [[مسلمانان]] بر کرده خود مردد شدند که [[آیه]]{{متن قرآن|مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«هر درخت خرمایی که بریدید یا بر ریشه‌های آن وانهادید به اذن خداوند بود و (چنین کرد) تا نافرمانان را خوار گرداند» سوره حشر، آیه ۵.</ref> به همین مناسبت نازل شد و این امر را خواست [[خدا]] دانست<ref> اسباب النزول، ص ۲۷۹؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۵۹.</ref> این [[دستور]] تأثیر بسزایی بر بنی‌‌نضیر نهاد، به ویژه که زنانشان [[شیون]] کرده، بر سر و صورت خود زدند،<ref> سبل الهدی، ج ۴، ص ۳۲۳؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۴.</ref> از این رو [[سعی]] کردند خطری متوجه نخلستان‌ها نشود تا شاید با [[مصالحه]] یا بعدها با [[جنگی]] دیگر، بتوانند دوباره آنها را باز یابند و در نتیجه به [[مقاومت]] خود پایان دادند. حُیَی [[تصمیم]] گرفت بر اساس پیشنهاد پیشین با [[پیامبر]] که [[دارایی]] آنها را هنوز محترم شمرده بود مصالحه کند؛ امّا پیامبر نپذیرفت و از آنها خواست همه تجهیزات نظامی، مزارع و باغات خود را وا نهند و تنها دارایی منقول خود را ببرند؛<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۶۸۳؛ فتوح البلدان، ج ۱، ص ۱۸؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۵.</ref> امّا وی چند روزی درنگ کرد.<ref>سبل الهدی، ج ۴، ص ۳۲۳.</ref> در این فاصله دو تن از بنی‌‌نضیر به نامهای [[یامین بن عمیر]] و ابوسعد‌‌بن [[وهب]] [[حفظ جان]] و [[مال]] خود، [[مسلمان]] شدند.<ref>سبل الهدی، ج ۴، ص ۳۲۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج ۲، ص ۴۱۰.</ref> سران بنی‌‌نضیر از [[ترس]] اینکه مبادا شرایط سخت‌‌تر شود، به شرایط پیامبر تن دردادند. آنها در [[مخالفت]] خود با پیامبر پافشاری کردند و در این مسیر از نخلستانها و [[خانه]] و کاشانه دیرینه خود نیز گذشتند. [[خداوند]] در این ‌‌باره در [[آیات]] نخستین [[سوره حشر]] بیان می‌‌دارد که نه شما و نه خودشان [[باور]] نمی‌‌کردند که بیرون روند. [[گمان]] می‌‌کردند قلعه‌هایشان مانعی در برابر] [[اراده]] [خداست؛ امّا [[خداوند]] از جایی که [[گمان]] نداشتند به طرف آنها رفت و در دلهایشان [[هراس]] افکند {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}}<ref>«اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref><ref>التبیان، ج ۹، ص ۵۵۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۳۵۴ ـ ۳۵۵.</ref> آنها اثاثیه خود را بر پشت شتران بار زدند و خانه‌‌های خود را ویران کردند تا قابل سکونت نباشد و در و چارچوبه‌‌های [[خانه]] را نیز با خود بردند. برخی [[مسلمانان]] نیز به نشانه علاقه نداشتن به خانه‌‌هایشان در [[تخریب]] آنها [[همراهی]] می‌‌کردند.<ref> تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۳۱۵؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۵؛ تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۶۲.</ref> خداوند از [[مؤمنان]] می‌‌خواهد تا از این رخداد [[عبرت]] بگیرند: {{متن قرآن|يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}} بنی‌‌نضیر [[سعی]] کردند به هنگام خروج از یثرب [[قدرت]] و [[شوکت]] خود را با نمایش [[مال و منال]] خود نشان دهند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۶۸۴؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۶.</ref> بنا به روایتی [[پیامبر]] نیز به هنگام خروج به این امر [[گواهی]] داده است.<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۳۰.</ref> شعرای متعددی متأثر از [[فراق]] بنی‌‌نضیر [[شعر]] سرودند.<ref> الاغانی، ج ۱۴، ص ۳۰۸.</ref> [[منافقان]] نیز نتوانستند ماتم و [[اندوه]] خود را پنهان کنند، زیرا بنی‌‌نضیر سعی کردند همچنان [[استواری]] خود را به [[مردم مدینه]] بنمایانند. ۶۰۰ شتر در یک صف، اثاثیه و اعضای بنی‌‌نضیر را با خود از محله‌‌های [[مدینه]] گذرانیدند.<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۵۸؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۶۵.</ref> [[زنان]] زیبای بنی‌‌نضیر که در آغاز این قافله بودند [[بهترین]] لباسهای رنگارنگ خود را پوشیده و [[زیور]] آلات خود را به نمایش گذاشته بودند. دسته نوازندگان و خوانندگان پس از آنها قرار داشتند و مردم مدینه هم در دو طرف قافله نظاره‌‌گر آنان بودند. گنجینه بنی‌‌نضیر در [[معرض]] دید همگان قرار گرفت و اعلام شد که این را برای زیر و زبر کردن [[زمین]] اندوخته‌‌ایم و در [[خیبر]] نخلستان داریم، گرچه درختان خرمای خود را از دست دادیم.<ref> الاغانی، ج ۳، ص ۳۹؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۷۶ ـ ۳۷۸؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۶.</ref> [[محمد بن مسلم اوسی]] [[هدایت]] آنها را به خارج از [[مدینه]] به عهده گرفت.<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۵۸؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۷۴؛ سبل الهدی، ج ۴، ص ۳۲۴.</ref> و پس از خروج آنها، بنی‌‌غطفان محافظت از آنان را در مسیر بر عهده گرفتند <ref>بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۶۵.</ref> گفته شده که بنی‌‌نضیر پس از [[تبعید]]، در [[حیره]]، أریحا و اَذْرَعات [[شام]] پراکنده شدند و تنها [[آل ‌‌ابی‌‌الحُقَیق]] و [[آل حُیَی بن أَخْطَب]] در خیبر سکونت گزیدند: {{متن قرآن|وَلَوْلا أَن كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلاء لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و اگر خداوند آوارگی را بر آنان مقرّر نکرده بود بی‌گمان در این جهان عذابشان می‌کرد و آنان را در جهان واپسین عذاب آتش (دوزخ) خواهد بود این از آن روست که آنان با خداوند و پیامبر وی مخالفت ورزیدند و هر کس با خداوند مخالفت ورزد به راستی خداوند سخت‌کیفر است» سوره حشر، آیه ۳-۴.</ref><ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۶؛ سبل السلام، ج ۴، ص ۶۳؛ مجمع‌‌البیان، ج ۹، ص ۳۸۶ ـ ۳۸۷.</ref>
[[آیات]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَر إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ لَئِنْ أُخْرِجُوا لا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لا يَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الأَدْبَارَ ثُمَّ لا يُنصَرُونَ لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لّا يَفْقَهُونَ لا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلاَّ فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاء جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لّا يَعْقِلُونَ كَمَثَلِ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِيبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء الظَّالِمِينَ}} <ref>آیا به کسانی ننگریسته‌ای که دورویی می‌کنند، به برادران کافر خود از اهل کتاب می‌گویند: اگر شما را بیرون راندند ما نیز با شما بیرون خواهیم آمد و هیچ‌گاه به زیان شما از هیچ کس فرمان نمی‌بریم و اگر با شما جنگ شود به شما یاری خواهیم رساند و خداوند گواه است که آنان دروغ می‌گویند. اگر بیرون رانده شوند همراه آنان بیرون نخواهند رفت و اگر با آنان جنگ شود یاریشان نخواهند کرد و اگر هم بخواهند یاریشان کنند بی‌گمان واپس می‌گریزند سپس (از هیچ کس) یاری نمی‌یابند. بی‌گمان شما در دل‌های آنان هراس‌انگیزترید تا خداوند، این بدان روست که آنان گروهی هستند که درنمی‌یابند. همگی با شما جنگ نمی‌کنند جز در آبادی‌هایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم می‌یابی اما دل‌هاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند. درست مانند کسانی که اندکی پیش از آنان کیفر کار خویش را چشیدند و آنان عذابی دردناک خواهند داشت. همچون شیطان که به آدمی گفت: کافر شو و چون کافر شد گفت: من از تو بیزارم که من از خداوند پروردگار جهانیان می‌هراسم. باری، سرانجام هر دو این شد که آن دو در آتش (دوزخ) جاودان خواهند بود و این کیفر ستمکاران است؛ سوره حشر، آیه: ۱۱-۱۷.</ref> [[وعده]] [[منافقان]] و [[خیانت]] آنان به بنی‌‌نضیر را به حکایت [[شیطان]] [[تشبیه]] کرده که پس از به [[کفر]] کشیدن [[انسان]]، از او [[برائت]] می‌‌جوید<ref> الخصائص الکبری، ج ۲، ص ۳۹۹؛ الطبقات، ج ۳، ص ۵۶۷.</ref> [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«همگی با شما جنگ نمی‌کنند جز در آبادی‌هایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم می‌یابی اما دل‌هاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند» سوره حشر، آیه ۱۴.</ref> به [[پیامبر]] {{صل}} فرموده بود که آنها همگی رو در روی تو نمی‌‌آیند، بلکه از پشت دیوار] قلعه‌‌ها [و به صورت پراکنده و در روستاهای حصار شده با تو می‌‌جنگند؛ امّا چون محاصره به طول انجامید، پیامبر که از [[دلبستگی]] آنها به درختانشان خبر داشت [[فرمان]] داد آنها را قطع کنند. برخی از سران [[یهود]] فریاد زدند: چگونه کسی که دیگران را از [[فساد]] [[پرهیز]] می‌‌دهد درختان را قطع می‌‌کند؟ در نتیجه جمعی از [[مسلمانان]] بر کرده خود مردد شدند که [[آیه]]{{متن قرآن|مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«هر درخت خرمایی که بریدید یا بر ریشه‌های آن وانهادید به اذن خداوند بود و (چنین کرد) تا نافرمانان را خوار گرداند» سوره حشر، آیه ۵.</ref> به همین مناسبت نازل شد و این امر را خواست [[خدا]] دانست<ref> اسباب النزول، ص ۲۷۹؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۵۹.</ref> این [[دستور]] تأثیر بسزایی بر بنی‌‌نضیر نهاد، به ویژه که زنانشان [[شیون]] کرده، بر سر و صورت خود زدند،<ref> سبل الهدی، ج ۴، ص ۳۲۳؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۴.</ref> از این رو [[سعی]] کردند خطری متوجه نخلستان‌ها نشود تا شاید با [[مصالحه]] یا بعدها با [[جنگی]] دیگر، بتوانند دوباره آنها را باز یابند و در نتیجه به [[مقاومت]] خود پایان دادند. حُیَی [[تصمیم]] گرفت بر اساس پیشنهاد پیشین با [[پیامبر]] که [[دارایی]] آنها را هنوز محترم شمرده بود مصالحه کند؛ امّا پیامبر نپذیرفت و از آنها خواست همه تجهیزات نظامی، مزارع و باغات خود را وا نهند و تنها دارایی منقول خود را ببرند؛<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۶۸۳؛ فتوح البلدان، ج ۱، ص ۱۸؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۵.</ref> امّا وی چند روزی درنگ کرد.<ref>سبل الهدی، ج ۴، ص ۳۲۳.</ref> در این فاصله دو تن از بنی‌‌نضیر به نام‌های [[یامین بن عمیر]] و ابوسعد‌‌بن [[وهب]] [[حفظ جان]] و [[مال]] خود، [[مسلمان]] شدند.<ref>سبل الهدی، ج ۴، ص ۳۲۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج ۲، ص ۴۱۰.</ref> سران بنی‌‌نضیر از [[ترس]] اینکه مبادا شرایط سخت‌‌تر شود، به شرایط پیامبر تن دردادند. آنها در [[مخالفت]] خود با پیامبر پافشاری کردند و در این مسیر از نخلستانها و [[خانه]] و کاشانه دیرینه خود نیز گذشتند. [[خداوند]] در این ‌‌باره در [[آیات]] نخستین [[سوره حشر]] بیان می‌‌دارد که نه شما و نه خودشان [[باور]] نمی‌‌کردند که بیرون روند. [[گمان]] می‌‌کردند قلعه‌هایشان مانعی در برابر] [[اراده]] [خداست؛ امّا [[خداوند]] از جایی که [[گمان]] نداشتند به طرف آنها رفت و در دلهایشان [[هراس]] افکند {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}}<ref>«اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref><ref>التبیان، ج ۹، ص ۵۵۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۳۵۴ ـ ۳۵۵.</ref> آنها اثاثیه خود را بر پشت شتران بار زدند و خانه‌‌های خود را ویران کردند تا قابل سکونت نباشد و در و چارچوبه‌‌های [[خانه]] را نیز با خود بردند. برخی [[مسلمانان]] نیز به نشانه علاقه نداشتن به خانه‌‌هایشان در [[تخریب]] آنها [[همراهی]] می‌‌کردند.<ref> تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۳۱۵؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۵؛ تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۶۲.</ref> خداوند از [[مؤمنان]] می‌‌خواهد تا از این رخداد [[عبرت]] بگیرند: {{متن قرآن|يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}} بنی‌‌نضیر [[سعی]] کردند به هنگام خروج از یثرب [[قدرت]] و [[شوکت]] خود را با نمایش [[مال و منال]] خود نشان دهند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۶۸۴؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۶.</ref> بنا به روایتی [[پیامبر]] نیز به هنگام خروج به این امر [[گواهی]] داده است.<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۳۰.</ref> شعرای متعددی متأثر از [[فراق]] بنی‌‌نضیر [[شعر]] سرودند.<ref> الاغانی، ج ۱۴، ص ۳۰۸.</ref> [[منافقان]] نیز نتوانستند ماتم و [[اندوه]] خود را پنهان کنند، زیرا بنی‌‌نضیر سعی کردند همچنان [[استواری]] خود را به [[مردم مدینه]] بنمایانند. ۶۰۰ شتر در یک صف، اثاثیه و اعضای بنی‌‌نضیر را با خود از محله‌‌های [[مدینه]] گذرانیدند.<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۵۸؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۶۵.</ref> [[زنان]] زیبای بنی‌‌نضیر که در آغاز این قافله بودند [[بهترین]] لباسهای رنگارنگ خود را پوشیده و [[زیور]] آلات خود را به نمایش گذاشته بودند. دسته نوازندگان و خوانندگان پس از آنها قرار داشتند و مردم مدینه هم در دو طرف قافله نظاره‌‌گر آنان بودند. گنجینه بنی‌‌نضیر در [[معرض]] دید همگان قرار گرفت و اعلام شد که این را برای زیر و زبر کردن [[زمین]] اندوخته‌‌ایم و در [[خیبر]] نخلستان داریم، گرچه درختان خرمای خود را از دست دادیم.<ref> الاغانی، ج ۳، ص ۳۹؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۷۶ ـ ۳۷۸؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۶.</ref> [[محمد بن مسلم اوسی]] [[هدایت]] آنها را به خارج از [[مدینه]] به عهده گرفت.<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۵۸؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۷۴؛ سبل الهدی، ج ۴، ص ۳۲۴.</ref> و پس از خروج آنها، بنی‌‌غطفان محافظت از آنان را در مسیر بر عهده گرفتند <ref>بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۶۵.</ref> گفته شده که بنی‌‌نضیر پس از [[تبعید]]، در [[حیره]]، أریحا و اَذْرَعات [[شام]] پراکنده شدند و تنها [[آل ‌‌ابی‌‌الحُقَیق]] و [[آل حُیَی بن أَخْطَب]] در خیبر سکونت گزیدند: {{متن قرآن|وَلَوْلا أَن كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلاء لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و اگر خداوند آوارگی را بر آنان مقرّر نکرده بود بی‌گمان در این جهان عذابشان می‌کرد و آنان را در جهان واپسین عذاب آتش (دوزخ) خواهد بود این از آن روست که آنان با خداوند و پیامبر وی مخالفت ورزیدند و هر کس با خداوند مخالفت ورزد به راستی خداوند سخت‌کیفر است» سوره حشر، آیه ۳-۴.</ref><ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۶؛ سبل السلام، ج ۴، ص ۶۳؛ مجمع‌‌البیان، ج ۹، ص ۳۸۶ ـ ۳۸۷.</ref>


در این هنگام جمعی از [[انصار]] نزد [[پیامبر]] آمدند و از او خواستند تا مانع [[همراهی]] فرزندانشان با بنی‌‌نضیر شود، زیرا در [[دوره جاهلی]] برخی از [[زنان]] [[اوس]] برای زنده ماندن [[فرزندان]] خود [[نذر]] می‌‌کردند آنان را [[یهودی]] کنند و فرزندان خود را به بنی‌‌نضیر می‌‌سپردند. [[والدین]] اینها از پیامبر خواستند به [[زور]] [[متوسل]] شود که بنا به گزارشهایی در پاسخ آنان آیه {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> نازل شد و از [[مسلمانان]] خواست که چون [[حق]] از [[باطل]] روشن شده، دیگران را بر [[پذیرش]] [[دین]] [[اکراه]] نکنند<ref>سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۶۰۶؛ اسباب النزول، ص ۵۲؛ لباب النقول، ص ۳۷.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[بنی نضیر (مقاله)|مقاله «بنی نضیر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>
در این هنگام جمعی از [[انصار]] نزد [[پیامبر]] آمدند و از او خواستند تا مانع [[همراهی]] فرزندانشان با بنی‌‌نضیر شود، زیرا در [[دوره جاهلی]] برخی از [[زنان]] [[اوس]] برای زنده ماندن [[فرزندان]] خود [[نذر]] می‌‌کردند آنان را [[یهودی]] کنند و فرزندان خود را به بنی‌‌نضیر می‌‌سپردند. [[والدین]] اینها از پیامبر خواستند به [[زور]] [[متوسل]] شود که بنا به گزارشهایی در پاسخ آنان آیه {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> نازل شد و از [[مسلمانان]] خواست که چون [[حق]] از [[باطل]] روشن شده، دیگران را بر [[پذیرش]] [[دین]] [[اکراه]] نکنند<ref>سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۶۰۶؛ اسباب النزول، ص ۵۲؛ لباب النقول، ص ۳۷.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[بنی نضیر (مقاله)|مقاله «بنی نضیر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش