اهل حق در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن'
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن')
خط ۷۴: خط ۷۴:
اهل حق بدون ارائه هیچ سند و دلیلی، برای بزرگان خود [[حق]] وضع [[قوانین اجتماعی]] مثل [[ارث]]، [[قضاوت]] و [[داد و ستد]] قائل هستند<ref>آیین یاری، ص۲۵، به نقل از شناخت فرقه اهل حق، ص۱۰۴</ref>؛ لذا بعضی از آنها که حتی از دسته اول اهل حق می‌‌باشند می‌‌گویند اگر [[زن]] به شوهر بگوید من تو را نمی‌خواهم همان لحظه بر او [[حرام]] می‌‌شود<ref>آثار الحق، ج۱، ص۳۶۳</ref> و با [[تعدد زوجات]] [[مخالفت]] می‌‌کنند با این [[استدلال]] که هیچ فرقی نیست بین این که زنی برود دو شوهره بشود یا مردی دو زنه شود (همان، ج۱، ص۳۶۲) و [[خواهر]] و [[برادر]] اقراری در کنار نسبی و سببی وضع می‌‌کنند و تا هفت پشت وصلت بین آن دو را حرام می‌‌گردانند<ref>همان، ج۱، ص۵۴۲</ref> و [[انبیاء]] را [[معصوم]] نمی‌دانند<ref>همان، ج۱، ص۱۴۹</ref>.
اهل حق بدون ارائه هیچ سند و دلیلی، برای بزرگان خود [[حق]] وضع [[قوانین اجتماعی]] مثل [[ارث]]، [[قضاوت]] و [[داد و ستد]] قائل هستند<ref>آیین یاری، ص۲۵، به نقل از شناخت فرقه اهل حق، ص۱۰۴</ref>؛ لذا بعضی از آنها که حتی از دسته اول اهل حق می‌‌باشند می‌‌گویند اگر [[زن]] به شوهر بگوید من تو را نمی‌خواهم همان لحظه بر او [[حرام]] می‌‌شود<ref>آثار الحق، ج۱، ص۳۶۳</ref> و با [[تعدد زوجات]] [[مخالفت]] می‌‌کنند با این [[استدلال]] که هیچ فرقی نیست بین این که زنی برود دو شوهره بشود یا مردی دو زنه شود (همان، ج۱، ص۳۶۲) و [[خواهر]] و [[برادر]] اقراری در کنار نسبی و سببی وضع می‌‌کنند و تا هفت پشت وصلت بین آن دو را حرام می‌‌گردانند<ref>همان، ج۱، ص۵۴۲</ref> و [[انبیاء]] را [[معصوم]] نمی‌دانند<ref>همان، ج۱، ص۱۴۹</ref>.


ورود به مسلک اهل حق بدون [[عهد]] و [[میثاق]] و [[سر سپردن]] میسر نیست و سر سپردن یعنی طی تشریفات و آداب خاص، سر [[تسلیم]] به مسلک اهل حق فرود آوردن و توسط دلیل و پیر با صاحب [[خاندان]] [[بیعت]] نمودن و با رشته شرط و [[اقرار]] به [[پادشاه]] [[حقیقت]] [[پیوستن]]<ref>سر سپردگان، ص۵۵۵۶، نامه سرانجام، ص۵۵۵ ۵۵۹، برهان الحق، ص۵۶</ref>. دلیل، کسی است که با اجازه پادشاه و پیر، گروندگان به مسلک اهل حق را [[هدایت]] و [[دستگیری]] نموده، سپس به پیر بسپارد<ref>برهان الحق، ص۵۳</ref> و پیر کسی است که با اجازه پادشاه، آن شخص را [[ارشاد]] و به شاه حقیقت یعنی کسی که به آخرین مرحله کمال رسیده و [[مقام]] اولی الأمری و مظهراللهی را حائز شده برساند تا با توجهات شاه به [[فیض]] [[رحمت الهی]] کامیاب گردد<ref>همان، ص۵۴</ref> و چون عموم اهل حق به سر سپردن و داشتن پیر و دلیل [[مکلف]] هستند [[سلطان]] [[اسحاق]] در عهد خود [[بنیامین]] را به سمت [[پیری]] و [[داوود]] را به عنوان دلیل برای همه اهل حق [[منصوب]] کرد، اما چون این دو تأهل [[اختیار]] نکرده و [[اولاد]] نداشتند هفت [[خاندان]] به نام [[سادات]] خاندان [[حقیقت]] دایر کرد تا هر خاندان برای جمعی از [[جماعت]] [[اهل حق]] در هر [[زمان]] به [[جانشینی]] پیر [[بنیامین]] [[انجام وظیفه]] کنند (که بعد از [[سلطان]]، چهار خاندان دیگر هم بر آنها اضافه شد) و [[وظیفه]] دلیلی را هم بعد از [[داوود]] به دو طبقه ([[ذریه]] هفتاد و دو پیر از [[یاران]] سلطان [[اسحاق]]، و یاران بعضی از خاندان‌های نامبرده [[نسل]] بعد نسل) [[تفویض]] کرد<ref>همان، ص۶۵ ۶۶</ref> و هم اینک یازده خاندان در جماعت اهل حق وجود دارد: خاندان شاه [[ابراهیم]]، عالی قلندر، بابا یادگار، خاموش (از نسل [[سید]] ابوالوفا)، [[میر]] سور، سید مصفا، [[حاجی]] بابوعیسی، ذوالنور، بابا [[حیدر]]، [[آتش]] بگ و شاه حیاس<ref>همان، ص۷۲، نامه سرانجام، ص۲۴ ۲۸</ref>. از این یازده خاندان فقط دو خاندان اخیر (شاه حیاس و آتش بگ) خاندان‌های شاه مهمان بوده و علاوه بر پیر و دلیل، [[جانشین]] [[پادشاه]] هم در ظاهر دارند که همان [[مسند]] نشین و [[رهبر]] از اولاد آتش بگ و شاه حیاس است، ولی برای مریدان سایر [[خاندان‌ها]] فقط جانشین پیر و دلیل در ظاهر دارند و جانشین پادشاه در ظاهر نداشته بلکه جلوه [[حق]] در هر خاندان، و مجمع [[عبادات]] اهل حق را [[مقام]] پادشاه می‌‌دانند<ref>برهان الحق، ص۷۲ ۷۵</ref>.
ورود به مسلک اهل حق بدون [[عهد]] و [[میثاق]] و [[سر سپردن]] میسر نیست و سر سپردن یعنی طی تشریفات و آداب خاص، سر [[تسلیم]] به مسلک اهل حق فرود آوردن و توسط دلیل و پیر با صاحب [[خاندان]] [[بیعت]] نمودن و با رشته شرط و [[اقرار]] به [[پادشاه]] [[حقیقت]] پیوستن<ref>سر سپردگان، ص۵۵۵۶، نامه سرانجام، ص۵۵۵ ۵۵۹، برهان الحق، ص۵۶</ref>. دلیل، کسی است که با اجازه پادشاه و پیر، گروندگان به مسلک اهل حق را [[هدایت]] و [[دستگیری]] نموده، سپس به پیر بسپارد<ref>برهان الحق، ص۵۳</ref> و پیر کسی است که با اجازه پادشاه، آن شخص را [[ارشاد]] و به شاه حقیقت یعنی کسی که به آخرین مرحله کمال رسیده و [[مقام]] اولی الأمری و مظهراللهی را حائز شده برساند تا با توجهات شاه به [[فیض]] [[رحمت الهی]] کامیاب گردد<ref>همان، ص۵۴</ref> و چون عموم اهل حق به سر سپردن و داشتن پیر و دلیل [[مکلف]] هستند [[سلطان]] [[اسحاق]] در عهد خود [[بنیامین]] را به سمت [[پیری]] و [[داوود]] را به عنوان دلیل برای همه اهل حق [[منصوب]] کرد، اما چون این دو تأهل [[اختیار]] نکرده و [[اولاد]] نداشتند هفت [[خاندان]] به نام [[سادات]] خاندان [[حقیقت]] دایر کرد تا هر خاندان برای جمعی از [[جماعت]] [[اهل حق]] در هر [[زمان]] به [[جانشینی]] پیر [[بنیامین]] [[انجام وظیفه]] کنند (که بعد از [[سلطان]]، چهار خاندان دیگر هم بر آنها اضافه شد) و [[وظیفه]] دلیلی را هم بعد از [[داوود]] به دو طبقه ([[ذریه]] هفتاد و دو پیر از [[یاران]] سلطان [[اسحاق]]، و یاران بعضی از خاندان‌های نامبرده [[نسل]] بعد نسل) [[تفویض]] کرد<ref>همان، ص۶۵ ۶۶</ref> و هم اینک یازده خاندان در جماعت اهل حق وجود دارد: خاندان شاه [[ابراهیم]]، عالی قلندر، بابا یادگار، خاموش (از نسل [[سید]] ابوالوفا)، [[میر]] سور، سید مصفا، [[حاجی]] بابوعیسی، ذوالنور، بابا [[حیدر]]، [[آتش]] بگ و شاه حیاس<ref>همان، ص۷۲، نامه سرانجام، ص۲۴ ۲۸</ref>. از این یازده خاندان فقط دو خاندان اخیر (شاه حیاس و آتش بگ) خاندان‌های شاه مهمان بوده و علاوه بر پیر و دلیل، [[جانشین]] [[پادشاه]] هم در ظاهر دارند که همان [[مسند]] نشین و [[رهبر]] از اولاد آتش بگ و شاه حیاس است، ولی برای مریدان سایر [[خاندان‌ها]] فقط جانشین پیر و دلیل در ظاهر دارند و جانشین پادشاه در ظاهر نداشته بلکه جلوه [[حق]] در هر خاندان، و مجمع [[عبادات]] اهل حق را [[مقام]] پادشاه می‌‌دانند<ref>برهان الحق، ص۷۲ ۷۵</ref>.


[[نماز]] مخصوص اهل حق [[اوراد]] و [[اذکار]] خاصی است که در جم [[خانه]] انجام می‌‌دهند و به دو صورت جلی و خفی انجام می‌‌شود. اهل حق روزی پنج بار باید مشغول اذکار و [[عبادت]] برای [[تزکیه نفس]] باشند<ref>نامه سرانجام، ص۵۶۵ ۵۶۶</ref>. دسته اول [[اهل]] [[حق نماز]] مخصوص اهل حق را مکمل نماز [[شرعی]] می‌‌دانند<ref>برهان الحق، ص۱۳۸</ref>، اما دیگران نیاز را جای گزین نماز دانسته و شرکت یک بار در هفته در جمع‌های [[نذر]] و ذکر را برای تمام عبادات کافی می‌‌دانند<ref>سرسپردگان، ص۶۳ ۶۴، گنجینه یاری، ص۱۹ به نقل از اطلاعیه دراویش پیرو نور علی الهی ضمیمه کتاب اهل حق، تاریخچه، عقاید، فقه، ص۲۳۵</ref>. در مورد [[روزه]] نیز هر ساله زمستان در موعد معین که ابتدای آن، مورد [[اختلاف]] خاندان‌های [[اهل حق]] است سه [[روز]] متوالی بر همه اهل حق [[واجب]] است روزه بگیرند. روزه این سه روز به [[نیت]] روزه مرنوی است. مرنو یعنی [[غار]] نو، ومرتبط به واقعه ای است که [[سلطان]] [[اسحاق]] همراه سه نفر از یارانش مورد تعقیب [[دشمنان]] قرار گرفته در [[کوه]] شندرکوه مرز [[ایران]] و [[عراق]] فعلی، در غاری که پدیدار شده بود سه شبانه روز به حالت روزه گذراندند، و از آن به بعد به دستور سلطان اسحاق قرار شد هر ساله به همان موعد، افراد اهل حق سه روز صائم باشند<ref>نامه سرانجام، ص۵۷۰ ۵۷۱</ref>. بعضی، این روزه را به نام نیت قَوَّلطاسی به جا می‌‌آورند و یا علاوه بر نیت مرنوی سه روز دیگر را به نیت قَوَّلطاسی به طور استحبابوو نزد بعضی به طور وجوبی روزه می‌‌گیرند<ref>سرسپردگان، ص۶۵ ۷۱، برهان الحق، ص۱۴۴ ۱۶۱، نامه سرانجام، ص۵۷۱ ۵۷۲</ref>. و در مورد روزه [[ماه رمضان]]، مثل [[نماز]] [[شرعی]]، بین دو دسته اهل حق اختلاف است<ref>سرسپردگان، ص۶۱ ۶۴، بیان الحق، قادر طهماسبی کرندی، ص۱۱۱ ۱۱۲ به نقل از اطلاعیه</ref>.
[[نماز]] مخصوص اهل حق [[اوراد]] و [[اذکار]] خاصی است که در جم [[خانه]] انجام می‌‌دهند و به دو صورت جلی و خفی انجام می‌‌شود. اهل حق روزی پنج بار باید مشغول اذکار و [[عبادت]] برای [[تزکیه نفس]] باشند<ref>نامه سرانجام، ص۵۶۵ ۵۶۶</ref>. دسته اول [[اهل]] [[حق نماز]] مخصوص اهل حق را مکمل نماز [[شرعی]] می‌‌دانند<ref>برهان الحق، ص۱۳۸</ref>، اما دیگران نیاز را جای گزین نماز دانسته و شرکت یک بار در هفته در جمع‌های [[نذر]] و ذکر را برای تمام عبادات کافی می‌‌دانند<ref>سرسپردگان، ص۶۳ ۶۴، گنجینه یاری، ص۱۹ به نقل از اطلاعیه دراویش پیرو نور علی الهی ضمیمه کتاب اهل حق، تاریخچه، عقاید، فقه، ص۲۳۵</ref>. در مورد [[روزه]] نیز هر ساله زمستان در موعد معین که ابتدای آن، مورد [[اختلاف]] خاندان‌های [[اهل حق]] است سه [[روز]] متوالی بر همه اهل حق [[واجب]] است روزه بگیرند. روزه این سه روز به [[نیت]] روزه مرنوی است. مرنو یعنی [[غار]] نو، ومرتبط به واقعه ای است که [[سلطان]] [[اسحاق]] همراه سه نفر از یارانش مورد تعقیب [[دشمنان]] قرار گرفته در [[کوه]] شندرکوه مرز [[ایران]] و [[عراق]] فعلی، در غاری که پدیدار شده بود سه شبانه روز به حالت روزه گذراندند، و از آن به بعد به دستور سلطان اسحاق قرار شد هر ساله به همان موعد، افراد اهل حق سه روز صائم باشند<ref>نامه سرانجام، ص۵۷۰ ۵۷۱</ref>. بعضی، این روزه را به نام نیت قَوَّلطاسی به جا می‌‌آورند و یا علاوه بر نیت مرنوی سه روز دیگر را به نیت قَوَّلطاسی به طور استحبابوو نزد بعضی به طور وجوبی روزه می‌‌گیرند<ref>سرسپردگان، ص۶۵ ۷۱، برهان الحق، ص۱۴۴ ۱۶۱، نامه سرانجام، ص۵۷۱ ۵۷۲</ref>. و در مورد روزه [[ماه رمضان]]، مثل [[نماز]] [[شرعی]]، بین دو دسته اهل حق اختلاف است<ref>سرسپردگان، ص۶۱ ۶۴، بیان الحق، قادر طهماسبی کرندی، ص۱۱۱ ۱۱۲ به نقل از اطلاعیه</ref>.
۲۱۸٬۴۷۸

ویرایش