←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
«آن [[قرآن]] [[عظیم]] الشأن را به زبان بیاورید و آن هرگز به زبان نمیآید، ولی من میتوانم از آن به شما خبر دهم، بدانید در قرآن [[علم]] آنچه خواهد و خبر از آنچه گذشته، دوای درد شما و [[نظام]] [[زندگی]] و [[روابط]] فی ما بین شما، مندرج است»<ref>{{متن حدیث|ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۸، ص۲۲۳.</ref>. | «آن [[قرآن]] [[عظیم]] الشأن را به زبان بیاورید و آن هرگز به زبان نمیآید، ولی من میتوانم از آن به شما خبر دهم، بدانید در قرآن [[علم]] آنچه خواهد و خبر از آنچه گذشته، دوای درد شما و [[نظام]] [[زندگی]] و [[روابط]] فی ما بین شما، مندرج است»<ref>{{متن حدیث|ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۸، ص۲۲۳.</ref>. | ||
برای نشان دادن این که [[خداوند]] چون [[خالق]] [[حقیقی]] است پس [[حاکمیت مطلق]] از اوست و برای نشان دادن ابهام زبانی که برای [[خوارج]] پیش آمده و [[اثبات]] این که اینان کلمه را بیرون از [[خانه]] خودش که در آن معنا دارد به کار میبرند، میفرماید: | برای نشان دادن این که [[خداوند]] چون [[خالق]] [[حقیقی]] است پس [[حاکمیت مطلق]] از اوست و برای نشان دادن ابهام زبانی که برای [[خوارج]] پیش آمده و [[اثبات]] این که اینان کلمه را بیرون از [[خانه]] خودش که در آن معنا دارد به کار میبرند، میفرماید: «گفته آنان خوارج که میگویند، هیچ کس غیر از خدا [[حاکمیت]] ندارد، درست است، ولی آنان این کلمه [[حق]] را در بستری دیگر به کار میبرند و میگویند هیچ کس جز [[خدا]] [[زعامت سیاسی]] ندارد. [[آگاه]] باشید که [[مردم]] به هر روی نیازمند [[فرماندهی]] هستند چه متصف به نیکویی باشد و یا متصف به گناهکاری»<ref>{{متن حدیث|كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰، ص۸۲.</ref>. | ||
«گفته آنان | |||
[[علی]] {{ع}} در وضعیتی قرار گرفته بود که ابهام زبانی دو دسته را در مقابل هم قرار میداد از یک سو عدهای آن چنان امر [[سیاست]] را نازل در نظر میگرفتند که هر کس توان اداره آن را دارد و از طرفی عدهای آن چنان امر سیاست را ارتقا میدادند که فقط [[خداوند]] را [[شایسته]] اداره امر سیاست میدانستند. او به اقتضای این که [[امامان]] [[معیار حق]] هستند، بر این است که هر امر [[دینی]] باید در پرتو آن معیارها سنجیده شود، چنان که فرمودهاند: «آنان [[اساس دین]] و پایه [[یقین]] هستند که [[افراط]] گر باید خود را ملازم با آنان قرار دهد و تفریطگرا باید به آنها ملحق شود»<ref>{{متن حدیث|هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲، ص۴۷.</ref>. | [[علی]] {{ع}} در وضعیتی قرار گرفته بود که ابهام زبانی دو دسته را در مقابل هم قرار میداد از یک سو عدهای آن چنان امر [[سیاست]] را نازل در نظر میگرفتند که هر کس توان اداره آن را دارد و از طرفی عدهای آن چنان امر سیاست را ارتقا میدادند که فقط [[خداوند]] را [[شایسته]] اداره امر سیاست میدانستند. او به اقتضای این که [[امامان]] [[معیار حق]] هستند، بر این است که هر امر [[دینی]] باید در پرتو آن معیارها سنجیده شود، چنان که فرمودهاند: «آنان [[اساس دین]] و پایه [[یقین]] هستند که [[افراط]] گر باید خود را ملازم با آنان قرار دهد و تفریطگرا باید به آنها ملحق شود»<ref>{{متن حدیث|هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲، ص۴۷.</ref>. |