←نقد دلیل برون متنی
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
#چرا انبیایی که به مقام امامت نرسیدهاند با آن که از اوصافی والا همچون «صالحان»<ref>سورۀ انبیاء، آیۀ 86</ref>، «نعمت داده شدگان»<ref>سورۀ نساء، آیۀ 69</ref>، «خاشعان»<ref>سورۀ انبیاء، آیۀ 90</ref>و... برخوردارند؛ نمیتوانند در دلها تصرف تکوینی کنند؟ آیا برای انبیا ملکوت عالَم از جمله ملکوت دلها منکشف نیست؟! آیا خود حضرت ابراهیم (علیهالسلام) در زمان نبوّت، به مشاهده ملکوت بار نیافتند؟! قرآن کریم پس از آنکه احتجاج حضرت ابراهیم را با آزر بیان میدارد، میفرماید: «وَکَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْموقِنینَ»<ref>سورۀ انعام، آیۀ 75</ref> این احتجاج در زمان نبوّت ایشان بوده است. آیا برای تصرّف در باطن دلها که برای آنان منکشف است، نیاز به جعل خاص مقام امامت از ناحیۀ حقتعالی دارد؟ با آنکه مقتضی برای این تصرف موجود است و دلیلی بر وجود مانع در دست نیست.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:117.</ref> | #چرا انبیایی که به مقام امامت نرسیدهاند با آن که از اوصافی والا همچون «صالحان»<ref>سورۀ انبیاء، آیۀ 86</ref>، «نعمت داده شدگان»<ref>سورۀ نساء، آیۀ 69</ref>، «خاشعان»<ref>سورۀ انبیاء، آیۀ 90</ref>و... برخوردارند؛ نمیتوانند در دلها تصرف تکوینی کنند؟ آیا برای انبیا ملکوت عالَم از جمله ملکوت دلها منکشف نیست؟! آیا خود حضرت ابراهیم (علیهالسلام) در زمان نبوّت، به مشاهده ملکوت بار نیافتند؟! قرآن کریم پس از آنکه احتجاج حضرت ابراهیم را با آزر بیان میدارد، میفرماید: «وَکَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْموقِنینَ»<ref>سورۀ انعام، آیۀ 75</ref> این احتجاج در زمان نبوّت ایشان بوده است. آیا برای تصرّف در باطن دلها که برای آنان منکشف است، نیاز به جعل خاص مقام امامت از ناحیۀ حقتعالی دارد؟ با آنکه مقتضی برای این تصرف موجود است و دلیلی بر وجود مانع در دست نیست.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:117.</ref> | ||
====نقد دلیل برون متنی==== | ====نقد دلیل برون متنی==== | ||
*آنچه در روایات دربارۀ معنای «وجعلناهم أئمة یهدون بأمرنا» رسیده با نظریۀ هدایت باطنیِ تکوینی ناهمخوان است. مانند حدیث مرحوم کلینی از امام صادق (علیهالسلام) که میفرماید: «إن الأئمّة فی کتاب الله عزّ وجلّ إمامان قال الله تبارک و تعالی: «وَجعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا» لابأمر الناس یقدِّمون أمر الله قبل أمرهم وحُکمَ اللهِ قبل حُکمهم قال: «وَجَعَلْناهُم أَئِمَّةً یَدْعُونَ إَلَی النّارِ» یقدّمون أمرهم قبل أمر الله وحکمَهم قبلَ حکمِ الله ویأخُذونَ بِأهوائهم خلافَ ما فی کتاب الله عزّ وجلّ؛ همانا پیشوایان در کتاب خدا دو گروهند، خداوند بلندمرتبه میفرماید: «و ما آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکنند» نه به دستور و خواست مردم؛ پس امر خدا را بر امر خود مقدم میدارند و حکم خدا را پیش از حکم خود قرار میدهند. حقتعالی میفرماید: «و ما آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش دعوت میکنند» [یعنی] خواست و دستور خود را پیش از خواست خداوند و حکم خویش را پیش از حکم خدا قرار میدهند و خواهشهای نفسانی را گرفته برخلاف آموزههای کتاب خداوند، حکم میرانند»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 216</ref> و یا از امام باقر (علیهالسلام) درباره آیه شریفۀ: «وَجَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا ...»<ref>سورۀ سجده، آیۀ 24</ref> روایت شده است: | *آنچه در روایات دربارۀ معنای «وجعلناهم أئمة یهدون بأمرنا» رسیده با نظریۀ هدایت باطنیِ تکوینی ناهمخوان است. مانند حدیث مرحوم کلینی از امام صادق (علیهالسلام) که میفرماید: «إن الأئمّة فی کتاب الله عزّ وجلّ إمامان قال الله تبارک و تعالی: «وَجعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا» لابأمر الناس یقدِّمون أمر الله قبل أمرهم وحُکمَ اللهِ قبل حُکمهم قال: «وَجَعَلْناهُم أَئِمَّةً یَدْعُونَ إَلَی النّارِ» یقدّمون أمرهم قبل أمر الله وحکمَهم قبلَ حکمِ الله ویأخُذونَ بِأهوائهم خلافَ ما فی کتاب الله عزّ وجلّ؛ همانا پیشوایان در کتاب خدا دو گروهند، خداوند بلندمرتبه میفرماید: «و ما آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکنند» نه به دستور و خواست مردم؛ پس امر خدا را بر امر خود مقدم میدارند و حکم خدا را پیش از حکم خود قرار میدهند. حقتعالی میفرماید: «و ما آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش دعوت میکنند» [یعنی] خواست و دستور خود را پیش از خواست خداوند و حکم خویش را پیش از حکم خدا قرار میدهند و خواهشهای نفسانی را گرفته برخلاف آموزههای کتاب خداوند، حکم میرانند»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 216</ref> و یا از امام باقر (علیهالسلام) درباره آیه شریفۀ: «وَجَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا ...»<ref>سورۀ سجده، آیۀ 24</ref> روایت شده است: «لمّا صَبرُوا علی البلاء فی الدنیا وعَلِمَ الله منهم الصّبر جَعَلَهم أئمّة یَهدونَ بِأمره عبادَه إلی طاعته المؤدّیة إلی جنّته...؛ چون بر بلاهای دنیا شکیبایی کردند و خداوند صبر آنان را دانست، آنان را پیشوایانی قرار داد که بندگانش را به دستور و خواست حقتعالی به سوی طاعتش هدایت کنند تا به بهشت او، نایل آیند... .»<ref>استرآبادی، سیدشرف الدین، تاویل الآیات الظاهره، ص 437</ref> | ||
*علامه طباطبایی در بحث روایی تفسیر آیۀ ابتلا و آیۀ 24 سورۀ سجده و 73 سورۀ انبیا که سخن از «هدایت بامر» است، به این روایات اشاره نکرده است. آیت الله جوادی نیز در بحث روایی تفسیر آیه «إذ ابتلی ابراهیم» از این روایات سخن نگفته و در ازای آن از حدیث امام صادق(علیه السلام) یاد کرده که میفرماید: «آنان امامی که اطاعتش واجب است انکار کرده و از آن سرباز میزنند. به خدا سوگند منزلتی برتر از «مفترض الطاعه» در زمین یافت نمیشود؛ حضرت ابراهیم روزگاری را سپری کرد و از ناحیه حقتعالی برایشان دستور میرسید و مفترض الطاعه نبود تا آن که خداوند ایشان را ارج نهاد و بزرگداشت و [به وی] فرمود: من تو را برای مردم امام قرار میدهم.»<ref>صفار، محمد، بصائرالدرجات، ص 59</ref>. آیت الله جوادی دربارۀ معنای این حدیث بر خلاف نظریۀ هدایت تکوینی که به آن ملتزمند، مشی کرده مینویسد: «امامت به معنای رهبری سیاسی، اجتماعی که عهدهدار تبیین و تعلیم کتاب و حکمت و حمایت علمی و عملی از وحی الهی و بالاخره اجرای حدود و حقوق خالق و خلق است از بهترین مجاری عبادی است. این فریضه بزرگ دینی با پذیرش مفروض بودن طاعت و واجب بودن فرمانبرداری حاصل میشود.» <ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی(سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 516</ref> | *علامه طباطبایی در بحث روایی تفسیر آیۀ ابتلا و آیۀ 24 سورۀ سجده و 73 سورۀ انبیا که سخن از «هدایت بامر» است، به این روایات اشاره نکرده است. آیت الله جوادی نیز در بحث روایی تفسیر آیه «إذ ابتلی ابراهیم» از این روایات سخن نگفته و در ازای آن از حدیث امام صادق(علیه السلام) یاد کرده که میفرماید: «آنان امامی که اطاعتش واجب است انکار کرده و از آن سرباز میزنند. به خدا سوگند منزلتی برتر از «مفترض الطاعه» در زمین یافت نمیشود؛ حضرت ابراهیم روزگاری را سپری کرد و از ناحیه حقتعالی برایشان دستور میرسید و مفترض الطاعه نبود تا آن که خداوند ایشان را ارج نهاد و بزرگداشت و [به وی] فرمود: من تو را برای مردم امام قرار میدهم.»<ref>صفار، محمد، بصائرالدرجات، ص 59</ref>. آیت الله جوادی دربارۀ معنای این حدیث بر خلاف نظریۀ هدایت تکوینی که به آن ملتزمند، مشی کرده مینویسد: «امامت به معنای رهبری سیاسی، اجتماعی که عهدهدار تبیین و تعلیم کتاب و حکمت و حمایت علمی و عملی از وحی الهی و بالاخره اجرای حدود و حقوق خالق و خلق است از بهترین مجاری عبادی است. این فریضه بزرگ دینی با پذیرش مفروض بودن طاعت و واجب بودن فرمانبرداری حاصل میشود.» <ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی(سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 516</ref> | ||
*تبیین آیت الله جوادی از حدیث مذکور با مقولۀ هدایت باطنی امام تناسبی ندارد. ظاهر حدیث نیز با هدایتِ تکوینیِ باطنی همخوان نیست. مفاد حدیث ابا خالد کابلی که به عنوان دلیل برون متن مورد استناد تفسیر تسنیم بود نیز، برای مدعا، ناتمام است چون نورانیت دل مؤمنان به وسیله امام، حقیقتی غیرقابل انکار است، اما آیا این نور یاد شده در آن حدیث، همان معنای «هدایت به امر» در آیات قرآن خواهد بود؟! موضع بحث، کشف ارتباط معنایی بین این دو است که باید برای اثبات آن دلیل اقامه کرد. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:119.</ref> | *تبیین آیت الله جوادی از حدیث مذکور با مقولۀ هدایت باطنی امام تناسبی ندارد. ظاهر حدیث نیز با هدایتِ تکوینیِ باطنی همخوان نیست. مفاد حدیث ابا خالد کابلی که به عنوان دلیل برون متن مورد استناد تفسیر تسنیم بود نیز، برای مدعا، ناتمام است چون نورانیت دل مؤمنان به وسیله امام، حقیقتی غیرقابل انکار است، اما آیا این نور یاد شده در آن حدیث، همان معنای «هدایت به امر» در آیات قرآن خواهد بود؟! موضع بحث، کشف ارتباط معنایی بین این دو است که باید برای اثبات آن دلیل اقامه کرد. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:119.</ref> |