آیه اهل ذکر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


[[قرآن]] كریم می‌فرماید: اگر نمی‌دانید، از آگاهان و اهل ذكر بپرسید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref>نحل، آیه ۴۳</ref> رجوع به آگاهان و دانایان در هرمسأله‌ای، امری عقلانی و طبیعی است و رجوع جاهل به عالم مبنای ارتباطات بشری است.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۲.</ref>
[[قرآن كریم]] می‌فرماید: اگر نمی‌دانید، از آگاهان و اهل ذكر بپرسید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.</ref> رجوع به آگاهان و دانایان در هر مسأله‌ای، امری عقلانی و طبیعی است و رجوع جاهل به عالم مبنای ارتباطات بشری است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۲.</ref>


==مقدمه==
==مقدمه==
*مرجعیت علمی و دینی بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از مسائلی است که در بين فرق اسلامی همواره مورد اختلاف بوده است. پيروان مکتب اهل بيت معتقدند ائمه{{ع}} با توجه به دارا بودن مقام عصمت و علم لدنی که در جای خود با براهين عقلی و نقلی اثبات شده است، تنها مرجع علمی بعد از پيامبر اعظم{{صل}} هستند که برای فهم درست کتاب و سنت باید به ایشان مراجعه کرد و برای اثبات ادعای خود علاوه بر دلایل عقلی به آیات و روایاتی استدلال می کنند که یکی از این آیات، آیۀ 43 سورۀ نحل است که در سورۀ انبیاء آیۀ 7 هم آمده است: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي‏ إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ».<ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
*مرجعیت علمی و دینی بعد از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از مسائلی است که در بين فرق اسلامی همواره مورد اختلاف بوده است. پيروان مکتب [[اهل بيت]] معتقدند [[ائمه]]{{ع}} با توجه به دارا بودن مقام [[عصمت]] و علم لدنی که در جای خود با براهين عقلی و نقلی اثبات شده است، تنها مرجع علمی بعد از [[پیامبر خاتم|پيامبر اعظم]]{{صل}} هستند که برای فهم درست کتاب و سنت باید به ایشان مراجعه کرد و برای اثبات ادعای خود علاوه بر دلایل عقلی به آیات و روایاتی استدلال می‌کنند که یکی از این آیات، آیۀ ۴۳ سورۀ نحل است که در سورۀ انبیاء آیۀ ۷ هم آمده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم، اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید؛ سوره انبیاء، آیه: ۷.</ref><ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] می‌گوید: آیه اشاره به یك اصل عمومی عقلایی است كه جاهل به اهل خبره مراجعه می‌كند.<ref> المیزان، ج ۱۲ ص ۲۷۵</ref> در امور دین و پیمودن راه سعادت و كسب معارف الهی و یافتن راه خدا و تفسیر كلام اللّه و دست یافتن به عقاید حقّه، باید به [[اهل بیت]]{{عم}} رجوع كرد كه آگاه‌ترین و دین‌شناس‌ترین مردمند. در روایات بسیاری توصیه شده در امور دین، به [[اهل بیت]]{{ع}} مراجعه كنید و دین خود را از آنان بیاموزید و از این خاندان با عناوینی همچون: خازنان علم الهی، وارثان علوم پیامبران، داناترین مردم، [[راسخان در علم]]، معدن و سرچشمۀ علوم و دانا به هرچه كه بوده و خواهد بود و. . . یاد شده است.<ref>اهل البیت فی الكتاب و السنّه، ص ۱۷۵</ref> این آیه، [[مرجعیت]] دینی [[اهل بیت]] را تبیین می‌كند و معیاری برای نقد افكار و اندیشه‌هاست، چون آنان آموزگاران دین و آگاهان به شریعت الهی‌اند و از سوی خداوند حجت قرار داده شده‌اند. بنابراین، آیه می‌تواند مورد استناد دربارۀ [[امامت]] و [[رهبری]] هم باشد، چون [[اهل بیت]]، به عنوان آگاه‌ترین انسان‌هایی كه وارث [[علم]] و [[حكمت]] [[پیامبر]]{{صل}} و دانا به [[قرآن]] و شریعت‌اند، باید در مصدر [[حكومت]] و [[ولایت]] قرار گیرند و جلوی بدعت‌ها و انحرافات را بگیرند و كلامشان فصل خصومت كند.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۲.</ref>
*[[علامه طباطبایی]] می‌گوید: آیه اشاره به یك اصل عمومی عقلایی است كه جاهل به اهل خبره مراجعه می‌كند<ref> المیزان، ج ۱۲ ص:۲۷۵.</ref> در امور دین و پیمودن راه سعادت و كسب معارف الهی و یافتن راه خدا و تفسیر كلام اللّه و دست یافتن به عقاید حقّه، باید به [[اهل بیت]]{{عم}} رجوع كرد كه آگاه‌ترین و دین‌شناس‌ترین مردمند. در روایات بسیاری توصیه شده در امور دین، به [[اهل بیت]]{{ع}} مراجعه كنید و دین خود را از آنان بیاموزید و از این خاندان با عناوینی همچون: خازنان علم الهی، وارثان علوم پیامبران، داناترین مردم، [[راسخان در علم]]، معدن و سرچشمۀ علوم و دانا به هرچه كه بوده و خواهد بود و... یاد شده است<ref>اهل البیت فی الكتاب و السنّه، ص:۱۷۵.</ref> این آیه، [[مرجعیت]] دینی [[اهل بیت]] را تبیین می‌كند و معیاری برای نقد افكار و اندیشه‌هاست، چون آنان آموزگاران دین و آگاهان به شریعت الهی‌اند و از سوی خداوند حجت قرار داده شده‌اند. بنابراین، آیه می‌تواند مورد استناد دربارۀ [[امامت]] و [[رهبری]] هم باشد، چون [[اهل بیت]]، به عنوان آگاه‌ترین انسان‌هایی كه وارث [[علم]] و [[حكمت]] [[پیامبر]]{{صل}} و دانا به [[قرآن]] و شریعت‌اند، باید در مصدر [[حكومت]] و [[ولایت]] قرار گیرند و جلوی بدعت‌ها و انحرافات را بگیرند و كلامشان فصل خصومت كند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۲.</ref>


==مفهوم شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
===مفهوم شناسی اهل===
===مفهوم‌شناسی اهل===
*أهل به معنای خانواده و خاندان آمده است. اهل الرجل در اصل کسانى اند که با او در یك خانه زندگى می کنند، بعد به طور مجاز به کسانی که آن ها را یك نسب جمع می کند اهل بيت آن مرد گفته اند.اهل در صورتى استعمال می شود که ميان افراد، پيوند جامعى بوده باشد. به همين جهت در قرآن مجيد آمده: «أَهْل الْکِتاب، ... أَهْل الْإِنْجِيل، ... أَهْل الْقُرى، ... أَهْل الْمَدِینَةِ، ... أَهْل الْبَيت، ... أَهْل الذِّکْرِ، ... أَهْل هذِهِ الْقَرْیةِ، ... أَهْل النَّارِ، ... أَهْل - التَّقْوى وَ أَهْل المغفره»<ref>راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص 96.</ref>. <ref>قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 135.</ref> قرآن کریم آنان را که با پيغمبرى هم عقيده باشند و به او ایمان آورند، اهل و ذریۀ او می داند و کسانى را که فرزند نسبى وى باشند در صورت ایمان نياوردن، از اهل او بيرون می داند، مانند پسر حضرت نوح(ع).<ref>سورل هود، آیۀ 45</ref>. بنابراین، اهل ذکر به کسانی که در مسألۀ ذکر با یکدیگر اشتراک دارند اطلاق می شود.<ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
*أهل به معنای خانواده و خاندان آمده است. اهل الرجل در اصل کسانى اند که با او در یك خانه زندگى می کنند، بعد به طور مجاز به کسانی که آن ها را یك نسب جمع می کند اهل بيت آن مرد گفته اند.اهل در صورتى استعمال می شود که ميان افراد، پيوند جامعى بوده باشد. به همين جهت در [[قرآن کریم|قرآن مجيد]] آمده: "{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهْلَ الْكِتَابِ}}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهْلُ الإِنجِيلِ}}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهْلِ الْقُرَى}}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهْلُ الْمَدِينَةِ }}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهْلَ الذِّكْرِ }}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهْلَ هَذِهِ الْقَرْيَة}}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهْلِ النَّارِ }}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|َ أَهْلُ التَّقْوى‏}}﴾}} وَ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|َ أَهْلُ الْمَغْفِرَة}}﴾}}»<ref>راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص ۹۶.</ref><ref>قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص ۱۳۵.</ref> [[قرآن کریم]] آنان را که با پيغمبرى هم عقيده باشند و به او ایمان آورند، اهل و ذریۀ او می‌داند و کسانى را که فرزند نسبى وى باشند در صورت [[ایمان]] نياوردن، از اهل او بيرون می‌داند، مانند پسر [[حضرت نوح]]{{ع}}<ref>سوره هود، آیۀ:۴۵.</ref>. بنابراین، اهل ذکر به کسانی که در مسألۀ ذکر با یکدیگر اشتراک دارند اطلاق می‌شود<ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
===مفهوم شناسی ذکر===
===مفهوم شناسی ذکر===
*ذکر در لغت عبارت است از حفظ و یادآوری چيزی. گاهى مراد از ذکر هيئت نفسانى است که شخص به واسطه آن می تواند آنچه را از دانایى به دست آورده حفظ کند ... و گاهى به حضور شيىء در قلب و هکذا به قول اطلاق می شود ... . <ref>راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص 328.</ref>. <ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
*ذکر در لغت عبارت است از حفظ و یادآوری چيزی. گاهى مراد از ذکر هيئت نفسانى است که شخص به واسطه آن می‌تواند آنچه را از دانایى به دست آورده حفظ کند... و گاهى به حضور شيىء در قلب و هکذا به قول اطلاق می‌شود<ref>راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص ۳۲۸.</ref><ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>.
====ذکر در اصطلاح قرآن====
==ذکر در اصطلاح [[قرآن]]==
*واژۀ ذکر در قرآن معانی مختلفی دارد مانند:  
*واژۀ ذکر در [[قرآن]] معانی مختلفی دارد مانند:  
#یاد کردن و یادآوری: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا»<ref>سورۀ احزاب، آیۀ 41</ref> و یا «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى‏ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِين»<ref>سورۀ ذاریات، آیۀ 55</ref>.
#یاد کردن و یادآوری: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا»<ref>سورۀ احزاب، آیۀ 41</ref> و یا «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى‏ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِين»<ref>سورۀ ذاریات، آیۀ 55</ref>.
#معارف الهی: «أَوَعجَِبْتُمْ أَن جَاءَكمُ‏ْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكمُ‏ْ عَلىَ‏ رَجُلٍ مِّنكمُ‏ْ لِيُنذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُواْ وَ لَعَلَّكمُ‏ْ تُرْحَمُون»<ref>سورۀ اعراف، آیۀ 63</ref>
#معارف الهی: «أَوَعجَِبْتُمْ أَن جَاءَكمُ‏ْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكمُ‏ْ عَلىَ‏ رَجُلٍ مِّنكمُ‏ْ لِيُنذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُواْ وَ لَعَلَّكمُ‏ْ تُرْحَمُون»<ref>سورۀ اعراف، آیۀ 63</ref>
#قرآن: «إِنَّا نحَْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لحََافِظُون»<ref>سورۀ حجر، آیۀ 9</ref>
#قرآن: «إِنَّا نحَْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لحََافِظُون»<ref>سورۀ حجر، آیۀ 9</ref>
#وحی: «أَءُلْقِىَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِر»<ref>سورۀ قمر، آیۀ 25</ref>
#وحی: «أَءُلْقِىَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِر»<ref>سورۀ قمر، آیۀ 25</ref>
#رسول خدا:  قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكمُ‏ْ ذِكْرًا رَّسُولًا يَتْلُواْ عَلَيْكمُ‏ْ ءَايَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ ...»<ref>سورۀ طلاق، آیۀ 10 و 11</ref> <ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
#رسول خدا:  قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكمُ‏ْ ذِكْرًا رَّسُولًا يَتْلُواْ عَلَيْكمُ‏ْ ءَايَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ ...»<ref>سورۀ طلاق، آیۀ 10 و 11</ref>
<ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>


==اهل الذکر در قرآن==
==اهل الذکر در قرآن==
خط ۳۳: خط ۳۴:
==مصداق اهل الذکر از نظر مفسران==
==مصداق اهل الذکر از نظر مفسران==
===اهل کتاب مصداق اهل الذکرند===
===اهل کتاب مصداق اهل الذکرند===
*برخی از مفسران قائلند اهل کتاب و مخصوصاً یهودیان مصداق اهل الذکر هستند زیرا آیه 43 سورۀ نحل بيانگر کيفيت ارسال رُسُل و انزال کتب آسمانی است. زیرا مشرکان می گفتند بشر نمی تواند پیامبر باشد.<ref>سورۀ تغابن، آیۀ 6</ref>. <ref>سورۀ فرقان، آیۀ 7</ref> لذا این گروه از مفسران می گویند: با دقت در سخنان مشرکان و سياق آیات سوره نحل معلوم می شود، رسالت در بشرعادی محقق می شود اگر قبول ندارید از اهل ذکر یعنی اهل کتاب بپرسید.چرا؟ چون مشرکان با علمای اهل کتاب رابطه صميمی داشتند و مورد احترام آنان بودند و به برتری آنان ایمان داشتند؛ مخصوصاً با در نظر داشتن اینکه یهودی ها دشمن رسول خدا بودند و نبوتش را رد می کردند.<ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>  
*برخی از مفسران قائلند اهل کتاب و مخصوصاً یهودیان مصداق اهل الذکر هستند زیرا آیه 43 سورۀ نحل بيانگر کيفيت ارسال رُسُل و انزال کتب آسمانی است. زیرا مشرکان می گفتند بشر نمی تواند پیامبر باشد.<ref>سورۀ تغابن، آیۀ 6</ref>. <ref>سورۀ فرقان، آیۀ 7</ref> لذا این گروه از مفسران می گویند: با دقت در سخنان مشرکان و سياق آیات سوره نحل معلوم می شود، رسالت در بشرعادی محقق می شود اگر قبول ندارید از اهل ذکر یعنی اهل کتاب بپرسید.چرا؟ چون مشرکان با علمای اهل کتاب رابطه صميمی داشتند و مورد احترام آنان بودند و به برتری آنان ایمان داشتند؛ مخصوصاً با در نظر داشتن اینکه یهودی ها دشمن رسول خدا بودند و نبوتش را رد می کردند<ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
*این دیدگاه بیشتر در میان مفسران اهل سنت رواج دارد. <ref>نک. بيضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج 3، ص 227؛ سمرقندی، بحر العلوم، ج 2، ص 275؛ سيوطی، تفسير جلالين، ج 1، ص 275؛ حقی بروسوی، تفسير روح البيان، ج 5، ص 38 و ...</ref>. البته برخی از مفسران شیعه<ref>نک. )طباطبایی، تفسير الميزان، ج 12، ص 428؛ مکارم شيرازی، تفسير نمونه، ج 11، ص 144 و ...</ref> نيز این مطلب را آورده اند. اینان اضافه می کنند: اگر آیه را به تنهایی در نظر بگيریم، با توجه به اینکه مورد مخصِّص نيست، آیه شریفه قاعده کلی بيان می کند که هم سائل و هم مسئول و هم مسئول عنه عام است، یعنی هر جاهلی هرچه را نمی داند باید از عالم به آن بپرسد یعنی آیه بيانگر قاعده عمومی رجوع جاهل به عالم است.<ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
*این دیدگاه بیشتر در میان مفسران اهل سنت رواج دارد. <ref>نک. بيضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج 3، ص 227؛ سمرقندی، بحر العلوم، ج 2، ص 275؛ سيوطی، تفسير جلالين، ج 1، ص 275؛ حقی بروسوی، تفسير روح البيان، ج 5، ص 38 و ...</ref>. البته برخی از مفسران شیعه<ref>نک. )طباطبایی، تفسير الميزان، ج 12، ص 428؛ مکارم شيرازی، تفسير نمونه، ج 11، ص 144 و ...</ref> نيز این مطلب را آورده اند. اینان اضافه می کنند: اگر آیه را به تنهایی در نظر بگيریم، با توجه به اینکه مورد مخصِّص نيست، آیه شریفه قاعده کلی بيان می کند که هم سائل و هم مسئول و هم مسئول عنه عام است، یعنی هر جاهلی هرچه را نمی داند باید از عالم به آن بپرسد یعنی آیه بيانگر قاعده عمومی رجوع جاهل به عالم است<ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
====اشکالات این ددیگاه====
====اشکالات این ددیگاه====
#استفاده از سیاق برای تفسیر آیه همیشه صحیح نیست چه اینکه برخی از آیات مختص اهل بیت(علیهم السلام) است اما سیاق چنین چیزی را نشان نمی دهد، مانند آیۀ تطهیر: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمُ‏ْ تَطْهِيرًا»<ref>سورۀ احزاب، آیۀ 33</ref> و یا آیل بلاغ: «يَأَيهَُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ  وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ  وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ  إِنَّ اللَّهَ لَا يهَْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِين»<ref>سورۀ مائده، آیۀ 67</ref> و ... .
#استفاده از سیاق برای تفسیر آیه همیشه صحیح نیست چه اینکه برخی از آیات مختص اهل بیت(علیهم السلام) است اما سیاق چنین چیزی را نشان نمی دهد، مانند آیۀ تطهیر: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمُ‏ْ تَطْهِيرًا»<ref>سورۀ احزاب، آیۀ 33</ref> و یا آیل بلاغ: «يَأَيهَُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ  وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ  وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ  إِنَّ اللَّهَ لَا يهَْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِين»<ref>سورۀ مائده، آیۀ 67</ref> و ... .
#خداوند در هیج آیه ایی از اهل کتاب به اهل ذکر تعبير نفرموده است بلکه در غالب موارد از یهودیان و نصاری با عنوان اهل الکتاب یاد شده است.
#خداوند در هیج آیه ایی از اهل کتاب به اهل ذکر تعبير نفرموده است بلکه در غالب موارد از یهودیان و نصاری با عنوان اهل الکتاب یاد شده است.
#خداوند متعال اهل ذکر را به طور مطلق و بدون هيچ قيد و شرطی مرجع علمی قرار داده است، یعنی هرچه اهل ذکر بيان کردند آن را بپذیرید. این پذیرش نسبت به اهل کتاب صحيح نيست زیرا مرجع علمی باید دارای دو شاخصه صدق خبری و صدق مخبری باشد. به شهادت آیات متعدد در قرآن، اهل کتاب فاقد هر دو ویژگی بودند.<ref>سورۀ آل عمران، آیات 69، 71 و 72 و سورۀ بقره، آیات 89، 146 و 159</ref> پس از بعثت رسول گرامی اسلام’ اهل کتاب انسان های صالح نبودند، چون طبق شریعت حضرت عمل نمی کردند. بنابراین، مقصود از اهل ذکر نمی تواند اهل کتاب باشد.<ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
#خداوند متعال اهل ذکر را به طور مطلق و بدون هيچ قيد و شرطی مرجع علمی قرار داده است، یعنی هرچه اهل ذکر بيان کردند آن را بپذیرید. این پذیرش نسبت به اهل کتاب صحيح نيست زیرا مرجع علمی باید دارای دو شاخصه صدق خبری و صدق مخبری باشد. به شهادت آیات متعدد در قرآن، اهل کتاب فاقد هر دو ویژگی بودند.<ref>سورۀ آل عمران، آیات 69، 71 و 72 و سورۀ بقره، آیات 89، 146 و 159</ref> پس از بعثت رسول گرامی اسلام’ اهل کتاب انسان های صالح نبودند، چون طبق شریعت حضرت عمل نمی کردند. بنابراین، مقصود از اهل ذکر نمی تواند اهل کتاب باشد<ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
===مطلق اهل علم مصداق اهل الذکرند===
===مطلق اهل علم مصداق اهل الذکرند===
اگر آیۀ اهل الذکر را جدای از آیات قبل و بعد در نظر بگيریم و بگویيم آیه از سه حيث سائل و مسئول و مسئول عنه عام است، محذوری که دارد این است که اگر پرسش از اهل ذکر واجب است اعتماد به جواب نيز باید واجب باشد. اما قبول این مطلب مشکل است. تنها در صورتی می توان آیه را به طور مطلق پذیرفت که مسئول معصوم و دارای علم لدنی باشد. برای این امر نيز مصداقی غير از اهل بيت وجود ندارد و با توجه به روایاتی که درباره جایگاه علمی و دینی اهل بيت داریم، مرجعيت علمی اهل بيت برای پاسخ گویی به پرسش های دینی قطعی خواهد بود.<ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
اگر آیۀ اهل الذکر را جدای از آیات قبل و بعد در نظر بگيریم و بگویيم آیه از سه حيث سائل و مسئول و مسئول عنه عام است، محذوری که دارد این است که اگر پرسش از اهل ذکر واجب است اعتماد به جواب نيز باید واجب باشد. اما قبول این مطلب مشکل است. تنها در صورتی می توان آیه را به طور مطلق پذیرفت که مسئول معصوم و دارای علم لدنی باشد. برای این امر نيز مصداقی غير از اهل بيت وجود ندارد و با توجه به روایاتی که درباره جایگاه علمی و دینی اهل بيت داریم، مرجعيت علمی اهل بيت برای پاسخ گویی به پرسش های دینی قطعی خواهد بود<ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
===اهل الذکر اهل بیت هستند===
===اهل الذکر اهل بیت هستند===
عده ایی از مفسران با توجه به روایاتی که در ذیل آیه آمده است مراد از اهل الذکر را اهل بیت(علیهم السلام) می دانند.<ref>البرهان فى تفسير القرآن، ج 3، ص 424؛ تفسير الصافى، ج 3، ص 136؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص 259 و تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 57</ref> مجموع این روایات که از پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) رسيده اگر به حد تواتر نرسند در حد استفاضه هستند و می توان به آن ها اعتماد کرد.<ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
عده ایی از مفسران با توجه به روایاتی که در ذیل آیه آمده است مراد از اهل الذکر را اهل بیت(علیهم السلام) می دانند.<ref>البرهان فى تفسير القرآن، ج 3، ص 424؛ تفسير الصافى، ج 3، ص 136؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص 259 و تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 57</ref> مجموع این روایات که از پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) رسيده اگر به حد تواتر نرسند در حد استفاضه هستند و می توان به آن ها اعتماد کرد<ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>


==طبقه بندی روایات اهل الذکر==
==طبقه‌بندی روایات اهل الذکر==
*روایات مربوط به اهل الذکر در سه بخش قابل تقسیم بندی است:
*روایات مربوط به اهل الذکر در سه بخش قابل تقسیم‌بندی است:
روایاتی که پيامبر(صلی الله علیه و آله) را ذکر و اهل بيت(علیهم السلام) را اهل ذکر معرفی می کند.
۱. روایاتی که [[پيامبر]]{{صل}} را ذکر و [[اهل بيت]]{{عم}} را اهل ذکر معرفی می‌کند:
*امام باقر(علیه السلام) دربارۀ آیۀ: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون»<ref>سورۀ نحل، آیۀ 43</ref> فرمودند: «رَسُولُ اللَّهِ ص الذِّكْرُ أَنَا وَ الْأَئِمَّةُ أَهْلُ الذِّكْر»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ص 210</ref>  
[[امام باقر]]{{ع}} دربارۀ آیۀ: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.</ref> فرمودند: {{عربی|اندازه=150%|" رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} الذِّكْرُ أَنَا وَ الْأَئِمَّةُ أَهْلُ‏ الذِّكْر ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۱۰</ref>  
*معرفه بیان شدن دال بر انحصار ذکر در پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل الذکر در اهل بیت(علیهم السلام) است.<ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
*معرفه بیان شدن دال بر انحصار ذکر در [[پیامبر]]{{صل}} و اهل الذکر در [[اهل بیت]]{{عم}} است<ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>.
روایاتی که قرآن را ذکر و اهل بيت(علیهم السلام) را اهل ذکر معرفی می نماید.  
۲. روایاتی که قرآن را ذکر و اهل بيت(علیهم السلام) را اهل ذکر معرفی می نماید.  
*امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «الکتاب الذکر و اهلُه آل محمد اَمَرَ اللهُ عزّوجلّ بسؤالهم ولم یؤمَرُوا بسؤال الجُهّال و سمَّ اللهُ عزّوجلّ القرآنَ ذکراً، فقالَ تبارك و تعالی: انزلنا اليك الذکر لِتبينَ لِلنّاس ما نزّل اليهم و لعلهم یتفکرونَ<ref>سورۀ نحل، آیۀ 44</ref>»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 26</ref>؛ و یا حضرت دربارۀ آیۀ «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ»<ref>سورۀ زخرف، آیۀ 44</ref> می فرمایند: «الذِّکْرُ الْقُرْآنُ وَ نَحْنُ قَوْمُهُ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 286</ref>. [[امام علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|اندازه=155%|نحن أهل الذّكر}}<ref>مناقب، ج ۳ ص ۹۸</ref> اهل ذكر ماییم. [[امام باقر]]{{ع}} نیز در ذیل این آیۀ كریمه فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"هم الأئمّة من عترة رسول اللّه"}}<ref>اهل البیت فی الكتاب و السنّه، ص ۱۵۴</ref>، [[امامان]] از [[عترت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} اهل ذكرند.  <ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۲.</ref>  
*امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «الکتاب الذکر و اهلُه آل محمد اَمَرَ اللهُ عزّوجلّ بسؤالهم ولم یؤمَرُوا بسؤال الجُهّال و سمَّ اللهُ عزّوجلّ القرآنَ ذکراً، فقالَ تبارك و تعالی: انزلنا اليك الذکر لِتبينَ لِلنّاس ما نزّل اليهم و لعلهم یتفکرونَ<ref>سورۀ نحل، آیۀ 44</ref>»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 26</ref>؛ و یا حضرت دربارۀ آیۀ «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ»<ref>سورۀ زخرف، آیۀ 44</ref> می فرمایند: «الذِّکْرُ الْقُرْآنُ وَ نَحْنُ قَوْمُهُ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 286</ref>. [[امام علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|اندازه=155%|نحن أهل الذّكر}}<ref>مناقب، ج ۳ ص ۹۸</ref> اهل ذكر ماییم. [[امام باقر]]{{ع}} نیز در ذیل این آیۀ كریمه فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"هم الأئمّة من عترة رسول اللّه"}}<ref>اهل البیت فی الكتاب و السنّه، ص ۱۵۴</ref>، [[امامان]] از [[عترت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} اهل ذكرند.  <ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۲.</ref>  
*اینکه بعضی روایات پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و بعضی از روایات قرآن را ذکر دانسته اند با هم منافات ندارد، چون رسول اعظم(صلی الله علیه و آله) و قرآن کریم یادآور خدای متعال هستند و اهل بيت هم اهل رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و هم اهل قرآن هستند.<ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
*اینکه بعضی روایات پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و بعضی از روایات قرآن را ذکر دانسته اند با هم منافات ندارد، چون رسول اعظم(صلی الله علیه و آله) و قرآن کریم یادآور خدای متعال هستند و اهل بيت هم اهل رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و هم اهل قرآن هستند<ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
3ـ روایاتی که می گوید اهل کتاب، اهل ذکر نيستند.
3ـ روایاتی که می گوید اهل کتاب، اهل ذکر نيستند.
*محمد بن مسلم از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند از حضرت پرسیدم: «اِنَّ مَن عَندنا یزعمونَ اَنَّ قول الله «فاسئلُوا اهل الذکر اِن کنتم لا تعلمونَ» اِنَّهم اليهود و النصاری؟ فقال اذاً یدعونکم الی دینهم ثم قال بيده اِلی صدره، نَحنُ اهل الذکر و نَحنُ المسئولونَ»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 211</ref>. در روایتی دیگر آمده است: در مجلسی که عده ای از علما در حضور مأمون عباسی بودند امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «فَنحن اهلُ الذکر قال اللهُ تعالی «فاسئلُوا اهل الذکر اِن کنتم لا تعلمونَ» فَنحن اهل الذکر فَسالُونا اِن کنتم لا تعلمونَ» فقالت العلماء: اِنّما عنی بذلك اليهودُ و النصاری. فقال ابوالحسن «سبحان الله و هل یجوز ذلك اذاً یدعونا اِلی دینهم و یقولونَ اِنَّه افضلُ مِن دین الاسلام؟ فقال مأمون: فَهَل عندك شرحٌ بخلاف ما قالوا یا ابا الحسن؟ فقال نعم الذکر رسول الله’ و نحن اهلُه، و ذلك بَين فی کتاب الله عزّوجلّ حيث یقولُ فی سورة الطلاق «فَاتَّقُواْ اللَّهَ یأُوْلىِ الْأَلْبَابِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَدْ أنزَلَ اللَّهُ إِلَيک م ذِکْرًا رَّسُولًا یتْلُواْ عَلَيک م ءَایاتِ اللَّهِ مُبَينَات» فالذکر رسول الله و نحْنُ اَهلُه»<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، ص 532</ref>. این روایات نشان می دهد اهل بیت(علیهم السلام) با طرز تفکری که اهل کتاب را اهل الذکر می دانست مخالفت می کرد.<ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
*محمد بن مسلم از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند از حضرت پرسیدم: «اِنَّ مَن عَندنا یزعمونَ اَنَّ قول الله «فاسئلُوا اهل الذکر اِن کنتم لا تعلمونَ» اِنَّهم اليهود و النصاری؟ فقال اذاً یدعونکم الی دینهم ثم قال بيده اِلی صدره، نَحنُ اهل الذکر و نَحنُ المسئولونَ»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 211</ref>. در روایتی دیگر آمده است: در مجلسی که عده ای از علما در حضور مأمون عباسی بودند امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «فَنحن اهلُ الذکر قال اللهُ تعالی «فاسئلُوا اهل الذکر اِن کنتم لا تعلمونَ» فَنحن اهل الذکر فَسالُونا اِن کنتم لا تعلمونَ» فقالت العلماء: اِنّما عنی بذلك اليهودُ و النصاری. فقال ابوالحسن «سبحان الله و هل یجوز ذلك اذاً یدعونا اِلی دینهم و یقولونَ اِنَّه افضلُ مِن دین الاسلام؟ فقال مأمون: فَهَل عندك شرحٌ بخلاف ما قالوا یا ابا الحسن؟ فقال نعم الذکر رسول الله’ و نحن اهلُه، و ذلك بَين فی کتاب الله عزّوجلّ حيث یقولُ فی سورة الطلاق «فَاتَّقُواْ اللَّهَ یأُوْلىِ الْأَلْبَابِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَدْ أنزَلَ اللَّهُ إِلَيک م ذِکْرًا رَّسُولًا یتْلُواْ عَلَيک م ءَایاتِ اللَّهِ مُبَينَات» فالذکر رسول الله و نحْنُ اَهلُه»<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، ص 532</ref>. این روایات نشان می دهد اهل بیت(علیهم السلام) با طرز تفکری که اهل کتاب را اهل الذکر می دانست مخالفت می کرد<ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>


==جمع بندی==
==جمع بندی==
با دقت در آیه 43 سوره نحل مشخص می شود آیه در صدد ارجاع مردم به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و جانشينان معصوم ایشان است و به نحوی مرجعيت علمی اهل بيت(علیهم السلام) را تأیيد می کند.<ref>[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>
*با دقت در آیه ۴۳ سوره نحل مشخص می‌شود آیه در صدد ارجاع مردم به [[پيامبر]]{{صل}} و جانشينان معصوم ایشان است و به نحوی مرجعيت علمی [[اهل بيت]]{{عم}} را تأیيد می‌کند<ref>[[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[ بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)| بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۶۲: خط ۶۳:
==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']].
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']].
*[[حسین عبدالمحمدی|عبدالمحمدی، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].
* [[پرونده:11128.jpg|22px]] [[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۰۳

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آیه اهل ذکر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

قرآن كریم می‌فرماید: اگر نمی‌دانید، از آگاهان و اهل ذكر بپرسید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ[۱] رجوع به آگاهان و دانایان در هر مسأله‌ای، امری عقلانی و طبیعی است و رجوع جاهل به عالم مبنای ارتباطات بشری است[۲]

مقدمه

  • مرجعیت علمی و دینی بعد از پیامبر اکرم(ص) از مسائلی است که در بين فرق اسلامی همواره مورد اختلاف بوده است. پيروان مکتب اهل بيت معتقدند ائمه(ع) با توجه به دارا بودن مقام عصمت و علم لدنی که در جای خود با براهين عقلی و نقلی اثبات شده است، تنها مرجع علمی بعد از پيامبر اعظم(ص) هستند که برای فهم درست کتاب و سنت باید به ایشان مراجعه کرد و برای اثبات ادعای خود علاوه بر دلایل عقلی به آیات و روایاتی استدلال می‌کنند که یکی از این آیات، آیۀ ۴۳ سورۀ نحل است که در سورۀ انبیاء آیۀ ۷ هم آمده است: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ[۳][۴].
  • علامه طباطبایی می‌گوید: آیه اشاره به یك اصل عمومی عقلایی است كه جاهل به اهل خبره مراجعه می‌كند[۵] در امور دین و پیمودن راه سعادت و كسب معارف الهی و یافتن راه خدا و تفسیر كلام اللّه و دست یافتن به عقاید حقّه، باید به اهل بیت(ع) رجوع كرد كه آگاه‌ترین و دین‌شناس‌ترین مردمند. در روایات بسیاری توصیه شده در امور دین، به اهل بیت(ع) مراجعه كنید و دین خود را از آنان بیاموزید و از این خاندان با عناوینی همچون: خازنان علم الهی، وارثان علوم پیامبران، داناترین مردم، راسخان در علم، معدن و سرچشمۀ علوم و دانا به هرچه كه بوده و خواهد بود و... یاد شده است[۶] این آیه، مرجعیت دینی اهل بیت را تبیین می‌كند و معیاری برای نقد افكار و اندیشه‌هاست، چون آنان آموزگاران دین و آگاهان به شریعت الهی‌اند و از سوی خداوند حجت قرار داده شده‌اند. بنابراین، آیه می‌تواند مورد استناد دربارۀ امامت و رهبری هم باشد، چون اهل بیت، به عنوان آگاه‌ترین انسان‌هایی كه وارث علم و حكمت پیامبر(ص) و دانا به قرآن و شریعت‌اند، باید در مصدر حكومت و ولایت قرار گیرند و جلوی بدعت‌ها و انحرافات را بگیرند و كلامشان فصل خصومت كند[۷]

مفهوم‌شناسی

مفهوم‌شناسی اهل

  • أهل به معنای خانواده و خاندان آمده است. اهل الرجل در اصل کسانى اند که با او در یك خانه زندگى می کنند، بعد به طور مجاز به کسانی که آن ها را یك نسب جمع می کند اهل بيت آن مرد گفته اند.اهل در صورتى استعمال می شود که ميان افراد، پيوند جامعى بوده باشد. به همين جهت در قرآن مجيد آمده: "﴿أَهْلَ الْكِتَابِ، ﴿أَهْلُ الإِنجِيلِ، ﴿أَهْلِ الْقُرَى، ﴿أَهْلُ الْمَدِينَةِ ، ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ، ﴿أَهْلَ الذِّكْرِ ، ﴿أَهْلَ هَذِهِ الْقَرْيَة، ﴿أَهْلِ النَّارِ ، ﴿َ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ ﴿َ أَهْلُ الْمَغْفِرَة»[۸][۹] قرآن کریم آنان را که با پيغمبرى هم عقيده باشند و به او ایمان آورند، اهل و ذریۀ او می‌داند و کسانى را که فرزند نسبى وى باشند در صورت ایمان نياوردن، از اهل او بيرون می‌داند، مانند پسر حضرت نوح(ع)[۱۰]. بنابراین، اهل ذکر به کسانی که در مسألۀ ذکر با یکدیگر اشتراک دارند اطلاق می‌شود[۱۱]

مفهوم شناسی ذکر

  • ذکر در لغت عبارت است از حفظ و یادآوری چيزی. گاهى مراد از ذکر هيئت نفسانى است که شخص به واسطه آن می‌تواند آنچه را از دانایى به دست آورده حفظ کند... و گاهى به حضور شيىء در قلب و هکذا به قول اطلاق می‌شود[۱۲][۱۳].

ذکر در اصطلاح قرآن

  • واژۀ ذکر در قرآن معانی مختلفی دارد مانند:
  1. یاد کردن و یادآوری: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا»[۱۴] و یا «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى‏ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِين»[۱۵].
  2. معارف الهی: «أَوَعجَِبْتُمْ أَن جَاءَكمُ‏ْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكمُ‏ْ عَلىَ‏ رَجُلٍ مِّنكمُ‏ْ لِيُنذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُواْ وَ لَعَلَّكمُ‏ْ تُرْحَمُون»[۱۶]
  3. قرآن: «إِنَّا نحَْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لحََافِظُون»[۱۷]
  4. وحی: «أَءُلْقِىَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِر»[۱۸]
  5. رسول خدا: قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكمُ‏ْ ذِكْرًا رَّسُولًا يَتْلُواْ عَلَيْكمُ‏ْ ءَايَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ ...»[۱۹]

[۲۰]

اهل الذکر در قرآن

  • این واژۀ در دو آیۀ 43 سورۀ نحل و آیۀ 7 سورۀ انبیاء آمده است و در اینکه مصداق اهل الذکر چه کسانی هستند مورد اختلاف واقع شده است.

مصداق اهل الذکر از نظر مفسران

اهل کتاب مصداق اهل الذکرند

  • برخی از مفسران قائلند اهل کتاب و مخصوصاً یهودیان مصداق اهل الذکر هستند زیرا آیه 43 سورۀ نحل بيانگر کيفيت ارسال رُسُل و انزال کتب آسمانی است. زیرا مشرکان می گفتند بشر نمی تواند پیامبر باشد.[۲۱]. [۲۲] لذا این گروه از مفسران می گویند: با دقت در سخنان مشرکان و سياق آیات سوره نحل معلوم می شود، رسالت در بشرعادی محقق می شود اگر قبول ندارید از اهل ذکر یعنی اهل کتاب بپرسید.چرا؟ چون مشرکان با علمای اهل کتاب رابطه صميمی داشتند و مورد احترام آنان بودند و به برتری آنان ایمان داشتند؛ مخصوصاً با در نظر داشتن اینکه یهودی ها دشمن رسول خدا بودند و نبوتش را رد می کردند[۲۳]
  • این دیدگاه بیشتر در میان مفسران اهل سنت رواج دارد. [۲۴]. البته برخی از مفسران شیعه[۲۵] نيز این مطلب را آورده اند. اینان اضافه می کنند: اگر آیه را به تنهایی در نظر بگيریم، با توجه به اینکه مورد مخصِّص نيست، آیه شریفه قاعده کلی بيان می کند که هم سائل و هم مسئول و هم مسئول عنه عام است، یعنی هر جاهلی هرچه را نمی داند باید از عالم به آن بپرسد یعنی آیه بيانگر قاعده عمومی رجوع جاهل به عالم است[۲۶]

اشکالات این ددیگاه

  1. استفاده از سیاق برای تفسیر آیه همیشه صحیح نیست چه اینکه برخی از آیات مختص اهل بیت(علیهم السلام) است اما سیاق چنین چیزی را نشان نمی دهد، مانند آیۀ تطهیر: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمُ‏ْ تَطْهِيرًا»[۲۷] و یا آیل بلاغ: «يَأَيهَُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهَْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِين»[۲۸] و ... .
  2. خداوند در هیج آیه ایی از اهل کتاب به اهل ذکر تعبير نفرموده است بلکه در غالب موارد از یهودیان و نصاری با عنوان اهل الکتاب یاد شده است.
  3. خداوند متعال اهل ذکر را به طور مطلق و بدون هيچ قيد و شرطی مرجع علمی قرار داده است، یعنی هرچه اهل ذکر بيان کردند آن را بپذیرید. این پذیرش نسبت به اهل کتاب صحيح نيست زیرا مرجع علمی باید دارای دو شاخصه صدق خبری و صدق مخبری باشد. به شهادت آیات متعدد در قرآن، اهل کتاب فاقد هر دو ویژگی بودند.[۲۹] پس از بعثت رسول گرامی اسلام’ اهل کتاب انسان های صالح نبودند، چون طبق شریعت حضرت عمل نمی کردند. بنابراین، مقصود از اهل ذکر نمی تواند اهل کتاب باشد[۳۰]

مطلق اهل علم مصداق اهل الذکرند

اگر آیۀ اهل الذکر را جدای از آیات قبل و بعد در نظر بگيریم و بگویيم آیه از سه حيث سائل و مسئول و مسئول عنه عام است، محذوری که دارد این است که اگر پرسش از اهل ذکر واجب است اعتماد به جواب نيز باید واجب باشد. اما قبول این مطلب مشکل است. تنها در صورتی می توان آیه را به طور مطلق پذیرفت که مسئول معصوم و دارای علم لدنی باشد. برای این امر نيز مصداقی غير از اهل بيت وجود ندارد و با توجه به روایاتی که درباره جایگاه علمی و دینی اهل بيت داریم، مرجعيت علمی اهل بيت برای پاسخ گویی به پرسش های دینی قطعی خواهد بود[۳۱]

اهل الذکر اهل بیت هستند

عده ایی از مفسران با توجه به روایاتی که در ذیل آیه آمده است مراد از اهل الذکر را اهل بیت(علیهم السلام) می دانند.[۳۲] مجموع این روایات که از پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) رسيده اگر به حد تواتر نرسند در حد استفاضه هستند و می توان به آن ها اعتماد کرد[۳۳]

طبقه‌بندی روایات اهل الذکر

  • روایات مربوط به اهل الذکر در سه بخش قابل تقسیم‌بندی است:

۱. روایاتی که پيامبر(ص) را ذکر و اهل بيت(ع) را اهل ذکر معرفی می‌کند: امام باقر(ع) دربارۀ آیۀ: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ[۳۴] فرمودند: " رَسُولُ اللَّهِ (ص) الذِّكْرُ أَنَا وَ الْأَئِمَّةُ أَهْلُ‏ الذِّكْر ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۳۵]

۲. روایاتی که قرآن را ذکر و اهل بيت(علیهم السلام) را اهل ذکر معرفی می نماید.

  • امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «الکتاب الذکر و اهلُه آل محمد اَمَرَ اللهُ عزّوجلّ بسؤالهم ولم یؤمَرُوا بسؤال الجُهّال و سمَّ اللهُ عزّوجلّ القرآنَ ذکراً، فقالَ تبارك و تعالی: انزلنا اليك الذکر لِتبينَ لِلنّاس ما نزّل اليهم و لعلهم یتفکرونَ[۳۷]»[۳۸]؛ و یا حضرت دربارۀ آیۀ «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ»[۳۹] می فرمایند: «الذِّکْرُ الْقُرْآنُ وَ نَحْنُ قَوْمُهُ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ»[۴۰]. امام علی(ع) فرمود: نحن أهل الذّكر[۴۱] اهل ذكر ماییم. امام باقر(ع) نیز در ذیل این آیۀ كریمه فرمود: "هم الأئمّة من عترة رسول اللّه"[۴۲]، امامان از عترت پیامبر خدا(ص) اهل ذكرند. [۴۳]
  • اینکه بعضی روایات پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و بعضی از روایات قرآن را ذکر دانسته اند با هم منافات ندارد، چون رسول اعظم(صلی الله علیه و آله) و قرآن کریم یادآور خدای متعال هستند و اهل بيت هم اهل رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و هم اهل قرآن هستند[۴۴]

3ـ روایاتی که می گوید اهل کتاب، اهل ذکر نيستند.

  • محمد بن مسلم از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند از حضرت پرسیدم: «اِنَّ مَن عَندنا یزعمونَ اَنَّ قول الله «فاسئلُوا اهل الذکر اِن کنتم لا تعلمونَ» اِنَّهم اليهود و النصاری؟ فقال اذاً یدعونکم الی دینهم ثم قال بيده اِلی صدره، نَحنُ اهل الذکر و نَحنُ المسئولونَ»[۴۵]. در روایتی دیگر آمده است: در مجلسی که عده ای از علما در حضور مأمون عباسی بودند امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «فَنحن اهلُ الذکر قال اللهُ تعالی «فاسئلُوا اهل الذکر اِن کنتم لا تعلمونَ» فَنحن اهل الذکر فَسالُونا اِن کنتم لا تعلمونَ» فقالت العلماء: اِنّما عنی بذلك اليهودُ و النصاری. فقال ابوالحسن «سبحان الله و هل یجوز ذلك اذاً یدعونا اِلی دینهم و یقولونَ اِنَّه افضلُ مِن دین الاسلام؟ فقال مأمون: فَهَل عندك شرحٌ بخلاف ما قالوا یا ابا الحسن؟ فقال نعم الذکر رسول الله’ و نحن اهلُه، و ذلك بَين فی کتاب الله عزّوجلّ حيث یقولُ فی سورة الطلاق «فَاتَّقُواْ اللَّهَ یأُوْلىِ الْأَلْبَابِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَدْ أنزَلَ اللَّهُ إِلَيک م ذِکْرًا رَّسُولًا یتْلُواْ عَلَيک م ءَایاتِ اللَّهِ مُبَينَات» فالذکر رسول الله و نحْنُ اَهلُه»[۴۶]. این روایات نشان می دهد اهل بیت(علیهم السلام) با طرز تفکری که اهل کتاب را اهل الذکر می دانست مخالفت می کرد[۴۷]

جمع بندی

  • با دقت در آیه ۴۳ سوره نحل مشخص می‌شود آیه در صدد ارجاع مردم به پيامبر(ص) و جانشينان معصوم ایشان است و به نحوی مرجعيت علمی اهل بيت(ع) را تأیيد می‌کند[۴۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.
  2. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۲.
  3. و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم، اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید؛ سوره انبیاء، آیه: ۷.
  4. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  5. المیزان، ج ۱۲ ص:۲۷۵.
  6. اهل البیت فی الكتاب و السنّه، ص:۱۷۵.
  7. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۲.
  8. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص ۹۶.
  9. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص ۱۳۵.
  10. سوره هود، آیۀ:۴۵.
  11. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  12. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص ۳۲۸.
  13. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  14. سورۀ احزاب، آیۀ 41
  15. سورۀ ذاریات، آیۀ 55
  16. سورۀ اعراف، آیۀ 63
  17. سورۀ حجر، آیۀ 9
  18. سورۀ قمر، آیۀ 25
  19. سورۀ طلاق، آیۀ 10 و 11
  20. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  21. سورۀ تغابن، آیۀ 6
  22. سورۀ فرقان، آیۀ 7
  23. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  24. نک. بيضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج 3، ص 227؛ سمرقندی، بحر العلوم، ج 2، ص 275؛ سيوطی، تفسير جلالين، ج 1، ص 275؛ حقی بروسوی، تفسير روح البيان، ج 5، ص 38 و ...
  25. نک. )طباطبایی، تفسير الميزان، ج 12، ص 428؛ مکارم شيرازی، تفسير نمونه، ج 11، ص 144 و ...
  26. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  27. سورۀ احزاب، آیۀ 33
  28. سورۀ مائده، آیۀ 67
  29. سورۀ آل عمران، آیات 69، 71 و 72 و سورۀ بقره، آیات 89، 146 و 159
  30. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  31. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  32. البرهان فى تفسير القرآن، ج 3، ص 424؛ تفسير الصافى، ج 3، ص 136؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص 259 و تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 57
  33. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  34. و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.
  35. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۱۰
  36. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  37. سورۀ نحل، آیۀ 44
  38. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 26
  39. سورۀ زخرف، آیۀ 44
  40. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 286
  41. مناقب، ج ۳ ص ۹۸
  42. اهل البیت فی الكتاب و السنّه، ص ۱۵۴
  43. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۲.
  44. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  45. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 211
  46. ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، ص 532
  47. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  48. عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.