←منشأ عصمت
خط ۲۴۴: | خط ۲۴۴: | ||
در اینکه منشأ عصمت چیست و چه عاملی موجب شده تا این ملکه نفسانی برای [[معصومین]] حاصل شود و آنها از [[ارتکاب گناهان]] و حتی [[خطا]] و [[نسیان]]، مصون بمانند؟ یا به عبارت دیگر چه عامل یا عواملی موجب میشود تا [[معصومان]] در مقام [[عمل]] به [[اختیار]] خود آلودگیها را ترک کنند و از خطا و نسیان نیز در [[امان]] باشند؟ دیدگاههای مختلفی از سوی متکلمان [[اسلامی]] مطرح شده است. | در اینکه منشأ عصمت چیست و چه عاملی موجب شده تا این ملکه نفسانی برای [[معصومین]] حاصل شود و آنها از [[ارتکاب گناهان]] و حتی [[خطا]] و [[نسیان]]، مصون بمانند؟ یا به عبارت دیگر چه عامل یا عواملی موجب میشود تا [[معصومان]] در مقام [[عمل]] به [[اختیار]] خود آلودگیها را ترک کنند و از خطا و نسیان نیز در [[امان]] باشند؟ دیدگاههای مختلفی از سوی متکلمان [[اسلامی]] مطرح شده است. | ||
برخی معتقدند [[اجتماع]] چهار عنصر | برخی معتقدند [[اجتماع]] چهار عنصر موجب پیدایشِ صفت عصمت (لطف خفی) میشود که عبارتند از: الف: در نفس یا [[بدن]] [[مطهر]] معصوم، خاصیتی وجود دارد که اقتضا میکند [[ملکه]] مانع از [[فجور]] در او پدید آید. ب: [[علم]] و [[یقین]] نسبت به زیانها و [[مفاسد]] معاصی و فوائد [[طاعات]] در او حاصل است. ج: [[وحی]] یا [[الهام]] مستمرّ به [[معصومان]]، [[بینش]] ایشان نسبت به [[حقیقت]] معاصی و طاعات را موکد و عمیق میسازد. د: توجه به اینکه در صورت [[ترک اولی]] و راجح، مورد مواخذه و [[سختگیری]] [[الهی]] قرار خواهد گرفت؛ به عبارت دیگر معصوم توجه به این امر دارد که: خداوند هیچ گونه [[اغماض]] و اهمالی در ترک اولی، درباره آنها روا نمیدارد<ref>حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۵.</ref>. | ||
بسیاری از [[اندیشوران اسلامی]]، منشأ عصمت را نوعی خاصّ از علم و [[آگاهی]] میدانند<ref>طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۹ و ج ۱۱، ص۱۶۳؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۱۵۹.</ref>. به این بیان که وجود علم [[قطعی]] و تام نسبت به [[خدای متعال]] و [[صفات جمال و جلال]] او و یا [[علم]] تامّ نسبت به [[حقیقت]] [[معاصی]] و [[طاعات]] در نفس [[معصومان]]، موجب پیدایش صفت [[عصمت]] در ایشان میگردد.<ref>جرجانی، میرسید شریف، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۱؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.</ref>. | بسیاری از [[اندیشوران اسلامی]]، منشأ عصمت را نوعی خاصّ از علم و [[آگاهی]] میدانند<ref>طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۹ و ج ۱۱، ص۱۶۳؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۱۵۹.</ref>. به این بیان که وجود علم [[قطعی]] و تام نسبت به [[خدای متعال]] و [[صفات جمال و جلال]] او و یا [[علم]] تامّ نسبت به [[حقیقت]] [[معاصی]] و [[طاعات]] در نفس [[معصومان]]، موجب پیدایش صفت [[عصمت]] در ایشان میگردد.<ref>جرجانی، میرسید شریف، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۱؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.</ref>. | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۴: | ||
برخی از حکمای [[الهی]]، تامّ و کامل بودن «قوّه عقل» را ریشه و منبع «عصمت» شمردهاند<ref>لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۲۸؛ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۹. حکیم ملامهدی نراقی در این زمینه مینویسند: "قابل رتبه نبوّت کسی است که جمیع قوای طبیعیّه و حیوانیّه و نفسانیّه او، مطیع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد و کسی که جمیع قوّتهای او تابع عقل او شوند، محال است که معصیت از او سرزند و صادر شود؛ زیرا که جمیع معاصی در نظر عقل قبیح است و هر که معصیتی از او صادر میشود تا یکی از قوّتهای او مثل قوّت غضبی یا قوّت شهوی یا غیرهما، بر عقل او غالب نشود، محال است که مرتکب معصیت شود. نراقی، ملامهدی، انیس الموحدین، ص۹۴.</ref>. برخی از معاصرین نیز بر همین عقیدهاند"<ref>جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۶-۲۳۱.</ref>. | برخی از حکمای [[الهی]]، تامّ و کامل بودن «قوّه عقل» را ریشه و منبع «عصمت» شمردهاند<ref>لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۲۸؛ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۹. حکیم ملامهدی نراقی در این زمینه مینویسند: "قابل رتبه نبوّت کسی است که جمیع قوای طبیعیّه و حیوانیّه و نفسانیّه او، مطیع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد و کسی که جمیع قوّتهای او تابع عقل او شوند، محال است که معصیت از او سرزند و صادر شود؛ زیرا که جمیع معاصی در نظر عقل قبیح است و هر که معصیتی از او صادر میشود تا یکی از قوّتهای او مثل قوّت غضبی یا قوّت شهوی یا غیرهما، بر عقل او غالب نشود، محال است که مرتکب معصیت شود. نراقی، ملامهدی، انیس الموحدین، ص۹۴.</ref>. برخی از معاصرین نیز بر همین عقیدهاند"<ref>جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۶-۲۳۱.</ref>. | ||
[[اشاعره]] که تمام [[افعال]] را بدون واسطه به [[خداوند]] نسبت میدهند، معتقدند که این خداوند است در [[اعمال]] [[معصوم]] فعل گناه را [[خلق]] نمیکند. <ref>قاضی عضد الدین ایجی مینویسد: {{عربی|"وهی عندنا ان لا یخلق الله فیهم ذنباً"}}، رک: ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰٫؛ تفتازانی (متوفای۷۲۹ﻫ.ق) نیز مینویسد: {{عربی|"ومن اصحابنا مَن قال: العصمه أن لا یخلق الله تعالى فی العبد الذنب"}}، تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص۱۶۰٫</ref> | [[اشاعره]] که تمام [[افعال]] را بدون واسطه به [[خداوند]] نسبت میدهند، معتقدند که این خداوند است در [[اعمال]] [[معصوم]] فعل گناه را [[خلق]] نمیکند. <ref>قاضی عضد الدین ایجی مینویسد: {{عربی|"وهی عندنا ان لا یخلق الله فیهم ذنباً"}}، رک: ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰٫؛ تفتازانی (متوفای۷۲۹ﻫ.ق) نیز مینویسد: {{عربی|"ومن اصحابنا مَن قال: العصمه أن لا یخلق الله تعالى فی العبد الذنب"}}، تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص۱۶۰٫</ref> برخی دیگر از [[اشاعره]] نیز معتقدند که [[خداوند]] در [[افعال]] [[معصوم]] فقط طاعتها را میآفریند. <ref>{{عربی|"اللطف و التوفیق قدره الطاعه و الخذلان خلق قدره المعصیه و العصمه هی التوفیق بعینه …کذا ذکره إمام الحرمین و قال ثم الموفق لا یعصى إذ لا قدره له على المعصیه و بالعکس و مبناه على أن القدره مع الفعل ولیست نسبته إلى الطرفین على السواء"}}، تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص۱۵۹</ref>. این نظریه نیز مردود است؛ چراکه بر اساس آن باز هم [[عصمت]] به [[فعل خداوند]] برگشته و موجب [[جبر]] میشود. <ref>محقق فاطمه، عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن، ص85</ref>. | ||
در برخی از [[روایات]] از روح القدس به عنوان [[منبع علم]] [[معصومان]] و به عبارت دیگر [[منشأ عصمت]] نام برده شده است. بر اساس این روایات، میتوان [[روحالقدس]] را مؤید [[ارواح]] دیگر و پایه [[عصمت]] [[معصومین]] دانست. <ref>ر.ک: سبحانی، شیخ جعفر، منشور جاوید، ج ۵، ص۱۷-۱۵</ref>. | در برخی از [[روایات]] از روح القدس به عنوان [[منبع علم]] [[معصومان]] و به عبارت دیگر [[منشأ عصمت]] نام برده شده است. بر اساس این روایات، میتوان [[روحالقدس]] را مؤید [[ارواح]] دیگر و پایه [[عصمت]] [[معصومین]] دانست. <ref>ر.ک: سبحانی، شیخ جعفر، منشور جاوید، ج ۵، ص۱۷-۱۵</ref>. | ||
برخی دیگر هم مجموع علل طبیعی، [[انسانی]] و الوهی همچون وراثت، لطف الهی، تربیت خانواده و ... را منشأ عصمت میدانند<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص ۵۰-۵۴.</ref> | برخی دیگر هم مجموع علل طبیعی، [[انسانی]] و الوهی همچون وراثت، لطف الهی، تربیت خانواده و ... را منشأ عصمت میدانند<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص ۵۰-۵۴.</ref> | ||
آنچه در بیان موجبات یا منشأ عصمت گذشت، دیدگاههای مختلف [[متکلمان اسلامی]] بود که اولا و بالذات به منشأ عصمت در [[انبیا]]{{ع}} -و از جمله آنها [[پیامبراکرم]]{{صل}}، بازمیگردد و ثانیا ناظر به منشأ عصمت در [[امامان معصوم]] نیز هست مگر برخی دیدگاهها که صاحبان آنها به عصمت دیگر افراد [[بشر]] غیر از انبیا [[معتقد]] نباشند. با این حال استوراترین دیدگاه در باب «منشأ عصمت»، همان «[[علم خاص]]» است. این دیدگاه هم با تحلیل [[عقلی]] و فلسفیِ مبادی فعل اختیاری سازگار است و هم با [[متون دینی]] همخوانی دارد. عمدهترین مشکل دیدگاه سوم ([[علم]] و [[اراده]])، این است که ظاهرا علم و اراده به عنوان مبادی فعل اختیاری، هم عرض و هم سطح تلقی شده است و الا اگر مقصود، اراده در طول علم باشد، تفاوت چندانی با دیدگاه دوم (علم خاص) ندارد. در خصوص دیدگاه برخی [[حکما]] ([[کمال عقل]]) نیز باید گفت: اگر گفتار ایشان دقیق و کامل تبیین گردد، مشخص خواهد شد که دیدگاه ایشان در عرض قول به منشأیت «علم خاص» نبوده است؛ چراکه «کمال عاقله» با «[[علم ویژه]]» تلازم وجودی دارد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]]؛ [[سید کریم واعظ حسینی|واعظ حسینی]]، [[منشأ عصمت (مقاله)| مقاله «منشأ عصمت»]]، فصلنامه [[کلام اسلامی]]، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰.</ref>. | آنچه در بیان موجبات یا منشأ عصمت گذشت، دیدگاههای مختلف [[متکلمان اسلامی]] بود که اولا و بالذات به منشأ عصمت در [[انبیا]]{{ع}} -و از جمله آنها [[پیامبراکرم]]{{صل}}، بازمیگردد و ثانیا ناظر به منشأ عصمت در [[امامان معصوم]] نیز هست مگر برخی دیدگاهها که صاحبان آنها به عصمت دیگر افراد [[بشر]] غیر از انبیا [[معتقد]] نباشند. با این حال استوراترین دیدگاه در باب «منشأ عصمت»، همان «[[علم خاص]]» است. این دیدگاه هم با تحلیل [[عقلی]] و فلسفیِ مبادی فعل اختیاری سازگار است و هم با [[متون دینی]] همخوانی دارد. عمدهترین مشکل دیدگاه سوم ([[علم]] و [[اراده]])، این است که ظاهرا علم و اراده به عنوان مبادی فعل اختیاری، هم عرض و هم سطح تلقی شده است و الا اگر مقصود، اراده در طول علم باشد، تفاوت چندانی با دیدگاه دوم (علم خاص) ندارد. در خصوص دیدگاه برخی [[حکما]] ([[کمال عقل]]) نیز باید گفت: اگر گفتار ایشان دقیق و کامل تبیین گردد، مشخص خواهد شد که دیدگاه ایشان در عرض قول به منشأیت «علم خاص» نبوده است؛ چراکه «کمال عاقله» با «[[علم ویژه]]» تلازم وجودی دارد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]]؛ [[سید کریم واعظ حسینی|واعظ حسینی]]، [[منشأ عصمت (مقاله)| مقاله «منشأ عصمت»]]، فصلنامه [[کلام اسلامی]]، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰.</ref>. | ||