ادریس بن ادریس بن عبدالله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود'
جز (خنثی‌سازی نسخهٔ 1069164 از Hosein (بحث))
برچسب: خنثی‌سازی
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود')
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ادریس بن ادریس بن عبدالله در حدیث]] - [[ادریس بن ادریس بن عبدالله در تاریخ اسلامی]] - [[ادریس بن ادریس بن عبدالله در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ادریس بن ادریس بن عبدالله در حدیث]] - [[ادریس بن ادریس بن عبدالله در تاریخ اسلامی]] - [[ادریس بن ادریس بن عبدالله در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}


==ممدوح در کلام امام رضا{{ع}}==
== ممدوح در کلام امام رضا {{ع}} ==
[[ادریس بن ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی]]{{ع}}، معروف به [[ادریس]] اصغر<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۲۳ - ۲۴.</ref>، دومین فرمانروای [[سلسله]] ادریسیان [[مغرب]] [[اسلامی]]، واقع در شمال [[آفریقا]] و دومین ادریس بود ([[حکومت]] ۱۹۲ - ۲۱۳ق). او در [[سال ۱۷۵ق]] پس از کشته‌شدن پدرش ادریس بن عبدالله (حکومت ۱۷۲- ۱۷۵ق) در حالی که هنوز به [[دنیا]] نیامده بود به [[فرمانروایی]] سلسله [[ادارسه]] [[انتخاب]] شد. وی در [[عصر امام رضا]]{{ع}} می‌زیست. [[امام]] درباره او فرموده بود: «[[خدا]] ادریس بن ادریس بن عبدالله را [[رحمت]] کند. نجیب [[اهل بیت]]{{عم}} و از [[شجاعان]] ایشان بود. به خدا [[سوگند]] در میان ما کسی چون او وجود ندارد»<ref>سر السلسلة العلویة، ص۱۳؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۲۵.</ref>.
[[ادریس بن ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی]] {{ع}}، معروف به [[ادریس]] اصغر<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۲۳ - ۲۴.</ref>، دومین فرمانروای سلسله ادریسیان [[مغرب]] [[اسلامی]]، واقع در شمال [[آفریقا]] و دومین ادریس بود ([[حکومت]] ۱۹۲ - ۲۱۳ق). او در [[سال ۱۷۵ق]] پس از کشته‌شدن پدرش ادریس بن عبدالله (حکومت ۱۷۲- ۱۷۵ق) در حالی که هنوز به [[دنیا]] نیامده بود به [[فرمانروایی]] سلسله [[ادارسه]] [[انتخاب]] شد. وی در [[عصر امام رضا]] {{ع}} می‌زیست. [[امام]] درباره او فرموده بود: «[[خدا]] ادریس بن ادریس بن عبدالله را [[رحمت]] کند. نجیب [[اهل بیت]] {{عم}} و از [[شجاعان]] ایشان بود. به خدا [[سوگند]] در میان ما کسی چون او وجود ندارد»<ref>سر السلسلة العلویة، ص۱۳؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۲۵.</ref>.


پدرش، ادریس بن عبدالله، معروف به ادریس اکبر، پس از واقعه فخ به [[مصر]] گریخته بود و با [[همکاری]] [[کارگزار]] چاپار شیعی‌مذهب آن دیار، موسوم به واضح، به مغرب رفت<ref>الحلة السیراء، ص۳۸.</ref> و قبائل مغرب را به [[اطاعت]] خود در آورد و مناطقی را [[تصرف]] کرد و [[لقب]] [[امیر]] مغرب گرفت<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۶؛ سر السلسلة العلویة، ص۱۳؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۰، ص۳۵ - ۳۶.</ref>. برخی فرار او را به مغرب پس از [[قیام]] [[محمد بن نفس زکیه]] در [[مدینه]] می‌دانند<ref>المسائل الجارودیة، ص۳، ۷.</ref>. ادریس بن عبدالله به دست [[سلیمان]] به حُزَیر، معروف به [[شماخ]]، که از سوی [[عباسیان]] [[مأمور]] [[قتل]] او شده بود، با زهر [[مسموم]] شد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۰۵؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۰، ص۳۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ۹۲ - ۹۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۲۴.</ref>. اقوال دیگری نیز در اینکه وی به دست چه کسی و چگونه مسموم شد، ثبت شده است<ref>الحلة السیراء، ص۳۹.</ref>.
پدرش، ادریس بن عبدالله، معروف به ادریس اکبر، پس از واقعه فخ به [[مصر]] گریخته بود و با [[همکاری]] [[کارگزار]] چاپار شیعی‌مذهب آن دیار، موسوم به واضح، به مغرب رفت<ref>الحلة السیراء، ص۳۸.</ref> و قبائل مغرب را به [[اطاعت]] خود در آورد و مناطقی را [[تصرف]] کرد و [[لقب]] [[امیر]] مغرب گرفت<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۶؛ سر السلسلة العلویة، ص۱۳؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۰، ص۳۵ - ۳۶.</ref>. برخی فرار او را به مغرب پس از [[قیام]] [[محمد بن نفس زکیه]] در [[مدینه]] می‌دانند<ref>المسائل الجارودیة، ص۳، ۷.</ref>. ادریس بن عبدالله به دست [[سلیمان]] به حُزَیر، معروف به [[شماخ]]، که از سوی [[عباسیان]] [[مأمور]] [[قتل]] او شده بود، با زهر [[مسموم]] شد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۰۵؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۰، ص۳۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ۹۲ - ۹۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۲۴.</ref>. اقوال دیگری نیز در اینکه وی به دست چه کسی و چگونه مسموم شد، ثبت شده است<ref>الحلة السیراء، ص۳۹.</ref>.


ادریس بن ادریس (ادریس دوم) به هنگام [[مرگ]] [[پدر]] در شکم مادرش کنزه، یکی از [[کنیزان]] ادریس بن عبدالله، بود. گفته‌اند همان [[زمان]] به نشانه جانشین‌شدن این فرزند، تاج [[پادشاهی]] را بر روی شکم مادرش گذاشتند<ref>عمدة الطالب، ص۱۵۸.</ref>. او در سال ۱۷۵<ref>الحلة السیراء، ص۳۹.</ref> یا ۱۷۷ ق در [[شهر]] ولیلی به [[دنیا]] آمد<ref>الأعلام، ج۱، ص۲۷۸.</ref>. ظاهراً در [[صحت]] انتساب وی به [[ادریس بن عبدالله]] تردیدهایی وجود داشته و برخی او را به [[راشد]]، [[غلام]] ادریس بن عبدالله، نسبت می‌دادند<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۲۳؛ عمدة الطالب، ص۱۵۸؛ سر السلسلة العلویة، ص۱۳.</ref>، [[داود بن قاسم جعفری]]، از علمای نسب‌شناس [[زمان]] انتساب وی را به ادریس بن عبدالله [[تأیید]] کرد<ref>عمدة الطالب، ص۱۵۸؛ سر السلسلة العلویة، ص۱۳.</ref>، اما [[ابن خلدون]] این ادعا را به شدت رد کرده است. اشاعه این‌گونه مسائل را از سوی [[دشمنان]] [[آل]] ادریس یعنی [[عباسیان]] و اغلبیان دانسته‌اند<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۲۴- ۲۵.</ref>.
ادریس بن ادریس (ادریس دوم) به هنگام [[مرگ]] [[پدر]] در شکم مادرش کنزه، یکی از [[کنیزان]] ادریس بن عبدالله، بود. گفته‌اند همان [[زمان]] به نشانه جانشین‌شدن این فرزند، تاج [[پادشاهی]] را بر روی شکم مادرش گذاشتند<ref>عمدة الطالب، ص۱۵۸.</ref>. او در سال ۱۷۵<ref>الحلة السیراء، ص۳۹.</ref> یا ۱۷۷ ق در [[شهر]] ولیلی به [[دنیا]] آمد<ref>الأعلام، ج۱، ص۲۷۸.</ref>. ظاهراً در [[صحت]] انتساب وی به [[ادریس بن عبدالله]] تردیدهایی وجود داشته و برخی او را به [[راشد]]، [[غلام]] ادریس بن عبدالله، نسبت می‌دادند<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۲۳؛ عمدة الطالب، ص۱۵۸؛ سر السلسلة العلویة، ص۱۳.</ref>، [[داوود بن قاسم جعفری]]، از علمای نسب‌شناس [[زمان]] انتساب وی را به ادریس بن عبدالله [[تأیید]] کرد<ref>عمدة الطالب، ص۱۵۸؛ سر السلسلة العلویة، ص۱۳.</ref>، اما [[ابن خلدون]] این ادعا را به شدت رد کرده است. اشاعه این‌گونه مسائل را از سوی [[دشمنان]] [[آل]] ادریس یعنی [[عباسیان]] و اغلبیان دانسته‌اند<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۲۴- ۲۵.</ref>.
تا [[سال ۱۸۶ ق]] راشد، غلام ادریس، اول و سپس تا [[سال ۱۸۸ق]] [[ابو خالد بن یزید بن الیاس عبدی]] به رسیدگی امور [[کشور]] می‌پرداختند<ref>الحلة السیراء، ص۳۹.</ref>. راشد [[تربیت]] ادریس را نیز بر عهده داشت. او در تربیت ادریس اهتمام ورزید و علومی چون [[قرآن]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[عربی]]، [[شعر]]، [[حکمت]] و امثال [[عرب]] را به او آموخت<ref>الاستقصاء لأخبار دول المغرب الأقصی، ج۱، ص۱۲۹؛ مستدرکات أعیان الشیعة، ج۲، ص۴۶.</ref>.
تا [[سال ۱۸۶ ق]] راشد، غلام ادریس، اول و سپس تا [[سال ۱۸۸ق]] [[ابو خالد بن یزید بن الیاس عبدی]] به رسیدگی امور [[کشور]] می‌پرداختند<ref>الحلة السیراء، ص۳۹.</ref>. راشد [[تربیت]] ادریس را نیز بر عهده داشت. او در تربیت ادریس اهتمام ورزید و علومی چون [[قرآن]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[عربی]]، [[شعر]]، [[حکمت]] و امثال [[عرب]] را به او آموخت<ref>الاستقصاء لأخبار دول المغرب الأقصی، ج۱، ص۱۲۹؛ مستدرکات أعیان الشیعة، ج۲، ص۴۶.</ref>.


خط ۱۳: خط ۱۳:
در حالی که برخی ادریس را امامی [[ثقه]] می‌دانند<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۲۵.</ref>، [[شیخ مفید]] [[معتقد]] است ادریسیان در ابتدا [[زیدیه]] بودند که به [[مذهب]] [[اهل سنت]] [[تغییر]] رویه دادند<ref>المسائل الجارودیة، ص۷.</ref>. محققان کنونی [[قیام]] ادریسیان در مغرب را جنبشی با ماهیت [[زیدی]] دانسته و این [[دعوت]] را در واقع دعوت زیدیه - اعتزالیه معرفی کرده‌اند که زمینه را برای [[برپایی حکومت]] ادریسیان فراهم کرد. [[محمد بن نفس زکیه]] داعیان زیدی را به [[آفریقا]] می‌فرستاد تا ایشان را به سوی خود دعوت کند<ref>ادریسیان - یافته‌های جدید، ص۳۹.</ref>.
در حالی که برخی ادریس را امامی [[ثقه]] می‌دانند<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۲۵.</ref>، [[شیخ مفید]] [[معتقد]] است ادریسیان در ابتدا [[زیدیه]] بودند که به [[مذهب]] [[اهل سنت]] [[تغییر]] رویه دادند<ref>المسائل الجارودیة، ص۷.</ref>. محققان کنونی [[قیام]] ادریسیان در مغرب را جنبشی با ماهیت [[زیدی]] دانسته و این [[دعوت]] را در واقع دعوت زیدیه - اعتزالیه معرفی کرده‌اند که زمینه را برای [[برپایی حکومت]] ادریسیان فراهم کرد. [[محمد بن نفس زکیه]] داعیان زیدی را به [[آفریقا]] می‌فرستاد تا ایشان را به سوی خود دعوت کند<ref>ادریسیان - یافته‌های جدید، ص۳۹.</ref>.


[[ادریس بن ادریس]] پس از ۲۱ سال [[حکومت]] در [[سال ۲۱۳ق]] در [[شهر]] ولیلی<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۰؛ کتاب الوفیات، ص۱۶۲.</ref> و به روایتی در [[سال ۲۱۴ق]] در گذشت<ref>الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۴۱۵؛ أعیان الشیعة، ج۳، ص۲۲۹.</ref>. وی چهارده<ref>جمهرة أنساب العرب، ص۴۹.</ref> یا دوازده پسر داشت که پس از او [[فرمانروایی]] [[سلسله]] [[ادارسه]] را ادامه دادند<ref>عمدة الطالب، ص۱۵۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۴۱۵؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۱۳؛ الاستقصاء لأخبار دول المغرب الأقصی، ج۱، ص۱۳۶.</ref>. بزرگ‌ترین پسرش محمد اولین [[جانشین]] او شد. این [[سلسله]] تا سال ۳۷۵ق تداوم یافت<ref>المسائل الجارودیة، ص۷.</ref><ref>[[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]]، [[ادریس بن ادریس بن عبدالله - اخلاقی (مقاله)|مقاله «ادریس بن ادریس بن عبدالله»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۰.</ref>
[[ادریس بن ادریس]] پس از ۲۱ سال [[حکومت]] در [[سال ۲۱۳ق]] در [[شهر]] ولیلی<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۰؛ کتاب الوفیات، ص۱۶۲.</ref> و به روایتی در [[سال ۲۱۴ق]] در گذشت<ref>الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۴۱۵؛ أعیان الشیعة، ج۳، ص۲۲۹.</ref>. وی چهارده<ref>جمهرة أنساب العرب، ص۴۹.</ref> یا دوازده پسر داشت که پس از او [[فرمانروایی]] سلسله [[ادارسه]] را ادامه دادند<ref>عمدة الطالب، ص۱۵۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۴۱۵؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۱۳؛ الاستقصاء لأخبار دول المغرب الأقصی، ج۱، ص۱۳۶.</ref>. بزرگ‌ترین پسرش محمد اولین [[جانشین]] او شد. این سلسله تا سال ۳۷۵ق تداوم یافت<ref>المسائل الجارودیة، ص۷.</ref><ref>[[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]]، [[ادریس بن ادریس بن عبدالله - اخلاقی (مقاله)|مقاله «ادریس بن ادریس بن عبدالله»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۸٬۰۵۴

ویرایش