بدعت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
در تعریف‌های دیگر، بدعت در موارد ذیل به کار رفته است: چیزی که از سوی [[رسول خدا]] {{صل}} نیامده<ref>رسائل ابن حزم الأندلسی، ص۴۱۰.</ref> و در [[عهد رسول خدا]] {{صل}} سابقه نداشته است<ref>ابن أبی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۹، ص۹۴.</ref>؛ افزودن چیزی بر [[دین]] یا کاستن از آن بدون [[دلیل شرعی]]<ref>الرسائل سید مرتضی، ج۳، ص۸۳؛ ابن‌عطیه، أبهى المراد، ج۲، ص۶۹۳.</ref>؛ چیزی که [[صحابه]] و [[تابعین]] انجام نداده‌اند و هیچ دلیل شرعی اقتضای آن را ندارد<ref>جرجانی، میر سیدشریف، التعریفات، ۱۹؛ تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۲.</ref>؛ چیزی که اصلی در کتاب، [[سنت]] و [[اجماع امت]] نداشته باشد<ref>ابوالقاسم قشیری، شرح الأسماء الحسنی، ص۳۸۸.</ref>؛ پدید آوردن [[اعتقاد]]، عمل یا سخن جدیدی در [[دین]] که در [[کتاب و سنت]] اثری از آن نباشد<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۴، ص۲۲۱؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۳۶۵.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]؛ ص۶۲ ـ ۶۷.</ref>
در تعریف‌های دیگر، بدعت در موارد ذیل به کار رفته است: چیزی که از سوی [[رسول خدا]] {{صل}} نیامده<ref>رسائل ابن حزم الأندلسی، ص۴۱۰.</ref> و در [[عهد رسول خدا]] {{صل}} سابقه نداشته است<ref>ابن أبی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۹، ص۹۴.</ref>؛ افزودن چیزی بر [[دین]] یا کاستن از آن بدون [[دلیل شرعی]]<ref>الرسائل سید مرتضی، ج۳، ص۸۳؛ ابن‌عطیه، أبهى المراد، ج۲، ص۶۹۳.</ref>؛ چیزی که [[صحابه]] و [[تابعین]] انجام نداده‌اند و هیچ دلیل شرعی اقتضای آن را ندارد<ref>جرجانی، میر سیدشریف، التعریفات، ۱۹؛ تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۲.</ref>؛ چیزی که اصلی در کتاب، [[سنت]] و [[اجماع امت]] نداشته باشد<ref>ابوالقاسم قشیری، شرح الأسماء الحسنی، ص۳۸۸.</ref>؛ پدید آوردن [[اعتقاد]]، عمل یا سخن جدیدی در [[دین]] که در [[کتاب و سنت]] اثری از آن نباشد<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۴، ص۲۲۱؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۳۶۵.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]؛ ص۶۲ ـ ۶۷.</ref>


== [[بدعت در قرآن]] ==
== بدعت در قرآن ==
{{اصلی|بدعت در قرآن}}
معنای اصطلاحی بدعت مبنای [[قرآنی]] دارد و [[قرآن]] به [[صراحت]] آن را [[نکوهیده]] است، همچنین در برخی [[آیات]] به بعضی از مصادیق بدعت به ویژه در [[شرایع]] پیشین اشاره شده است. در این آیات ضمن اشاره به عوامل و انگیزه‌های [[بدعت‌گذاری]] از آثار و پیامدهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] این عمل نیز سخن به میان آمده و برخی [[احکام فقهی]] بدعت را هم [[یادآوری]] کرده است. برخی از این [[آیات]] عبارت‌اند از:
معنای اصطلاحی بدعت مبنای [[قرآنی]] دارد و [[قرآن]] به [[صراحت]] آن را [[نکوهیده]] است، همچنین در برخی [[آیات]] به بعضی از مصادیق بدعت به ویژه در [[شرایع]] پیشین اشاره شده است. در این آیات ضمن اشاره به عوامل و انگیزه‌های [[بدعت‌گذاری]] از آثار و پیامدهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] این عمل نیز سخن به میان آمده و برخی [[احکام فقهی]] بدعت را هم [[یادآوری]] کرده است. برخی از این [[آیات]] عبارت‌اند از:
#{{متن قرآن|ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}<ref>«سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند ولى حق آن را بسزا نگزاردند». سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>؛ [[خداوند]] در این [[آیه]] به [[ابداع]] روش [[رهبانیت]] از سوی [[نصارا]] اشاره کرده است و از جملۀ {{متن قرآن|مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ}} استفاده می‌‌شود رهبانیت [[عمل]] [[مقدس]] [[دینی]] نیست؛ بلکه یک روش ساختگی و نوعی [[تصرف]] در [[دین]] و [[بدعت]] است<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[تبرک ۲ (مقاله)|تبرک]]، [[بدعت ۲ (مقاله)|بدعت]]، توسل، ص ۷۵ ـ ۷۹.</ref>. در ادامۀ آیه آمده آنان پس از ابداع رهبانیت، [[حق]] آن را به [[درستی]] ادا نکردند: {{متن حدیث|فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}؛ یعنی آنان یا نسل‌های بعدی این روش ابداعی را با [[شرک]] و آموزه‌های غیر [[الهی]] [[درهم]] آمیختند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۲۴۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج‌۲۳، ص‌۳۸۲.</ref>.  
#{{متن قرآن|ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}<ref>«سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند ولى حق آن را بسزا نگزاردند». سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>؛ [[خداوند]] در این [[آیه]] به [[ابداع]] روش [[رهبانیت]] از سوی [[نصارا]] اشاره کرده است و از جملۀ {{متن قرآن|مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ}} استفاده می‌‌شود رهبانیت [[عمل]] [[مقدس]] [[دینی]] نیست؛ بلکه یک روش ساختگی و نوعی [[تصرف]] در [[دین]] و [[بدعت]] است<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[تبرک ۲ (مقاله)|تبرک]]، [[بدعت ۲ (مقاله)|بدعت]]، توسل، ص ۷۵ ـ ۷۹.</ref>. در ادامۀ آیه آمده آنان پس از ابداع رهبانیت، [[حق]] آن را به [[درستی]] ادا نکردند: {{متن حدیث|فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}؛ یعنی آنان یا نسل‌های بعدی این روش ابداعی را با [[شرک]] و آموزه‌های غیر [[الهی]] [[درهم]] آمیختند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۲۴۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج‌۲۳، ص‌۳۸۲.</ref>.  
خط ۳۰: خط ۳۱:
#{{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.</ref>؛ [[نصارا]] پس از گذشت مدتی از [[غیبت حضرت عیسی]] {{ع}} از [[توحید]] رویگردان شده به [[تثلیث]] روی آوردند و مراد از «ثَلاثَةٌ» عبارت است از خدای [[پدر]]، خدای پسر "[[حضرت عیسی]] {{ع}}" و [[روح القدس]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج‌۶‌، ص‌۷۰.</ref>؛ همچنین آنان حضرت عیسی {{ع}} را فرزند [[خداوند]] خواندند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ}}<ref>«و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است» سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> برخی قائلند نصارا اندیشۀ [[فرزند خدا]] بودن حضرت عیسی {{ع}} و نیز تثلیث را از [[بت‌پرستان]] پیش از خود گرفته آنها را وارد [[شریعت]] [[عیسی]] کردند<ref>مجمع‌البیان، ج۵‌، ص۳۶؛ النصرانیه، ص۱۴۱ـ ‌۱۸۸.</ref>. به نظر برخی محققان نخستین کسی که به این کار [[اقدام]] کرد "[[پولس]]" بود که پس از مطرح کردن این [[عقاید]] [[باطل]]، به [[ترویج]] آن در‌ میان [[مسیحیان]] پرداخت<ref>النصرانیه، ص‌۱۴۱ ـ ۱۸۸؛ عقاید الوثنیه، ص‌۱۷ ـ ۱۴۷.</ref>
#{{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.</ref>؛ [[نصارا]] پس از گذشت مدتی از [[غیبت حضرت عیسی]] {{ع}} از [[توحید]] رویگردان شده به [[تثلیث]] روی آوردند و مراد از «ثَلاثَةٌ» عبارت است از خدای [[پدر]]، خدای پسر "[[حضرت عیسی]] {{ع}}" و [[روح القدس]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج‌۶‌، ص‌۷۰.</ref>؛ همچنین آنان حضرت عیسی {{ع}} را فرزند [[خداوند]] خواندند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ}}<ref>«و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است» سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> برخی قائلند نصارا اندیشۀ [[فرزند خدا]] بودن حضرت عیسی {{ع}} و نیز تثلیث را از [[بت‌پرستان]] پیش از خود گرفته آنها را وارد [[شریعت]] [[عیسی]] کردند<ref>مجمع‌البیان، ج۵‌، ص۳۶؛ النصرانیه، ص۱۴۱ـ ‌۱۸۸.</ref>. به نظر برخی محققان نخستین کسی که به این کار [[اقدام]] کرد "[[پولس]]" بود که پس از مطرح کردن این [[عقاید]] [[باطل]]، به [[ترویج]] آن در‌ میان [[مسیحیان]] پرداخت<ref>النصرانیه، ص‌۱۴۱ ـ ۱۸۸؛ عقاید الوثنیه، ص‌۱۷ ـ ۱۴۷.</ref>
#{{متن قرآن|وَقَالُوا هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لَا يَطْعَمُهَا إِلَّا مَنْ نَشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لَا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ}}<ref>«و به پندار خویش گفتند که: این چارپایان و این کشتزار حرام است جز آن کس که ما بخواهیم آن را نباید بخورد و چارپایانی است که (سوار شدن بر) پشت آنها حرام است و چارپایانی است که نام خداوند را (در ذبح) بر آنها نمی‌برند؛ - (همه) برای دروغ بافتن بر اوست - به زودى به كيفر افترايى كه مى‏ بسته‏‌اند جزايشان را خواهد داد» سوره انعام، آیه ۱۳۸.</ref>؛ از جمله بدعت‌های [[مشرکان]]، ذکر نکردن [[نام خدا]] هنگام [[ذبح]] [[چارپایان]] بود<ref>الکشاف، ج۲، ص۷۱؛ مجمع‌البیان، ج۴، ص‌۵۷۴‌.</ref>. برخی گفته‌اند: مقصود این است که با این حیوانات به [[حج]] نمی‌رفتند یا هنگام ذبح به جای نام خدا، نام بت‌ها را می‌بردند<ref>جامع البیان، ج‌ ۵ ‌، ‌۸‌، ص‌۶۲ ‌ـ‌ ۶۱‌؛ مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۵۷۴‌؛ روح المعانی، ج ‌۵‌، ‌۸‌، ص‌۵۲‌.</ref>
#{{متن قرآن|وَقَالُوا هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لَا يَطْعَمُهَا إِلَّا مَنْ نَشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لَا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ}}<ref>«و به پندار خویش گفتند که: این چارپایان و این کشتزار حرام است جز آن کس که ما بخواهیم آن را نباید بخورد و چارپایانی است که (سوار شدن بر) پشت آنها حرام است و چارپایانی است که نام خداوند را (در ذبح) بر آنها نمی‌برند؛ - (همه) برای دروغ بافتن بر اوست - به زودى به كيفر افترايى كه مى‏ بسته‏‌اند جزايشان را خواهد داد» سوره انعام، آیه ۱۳۸.</ref>؛ از جمله بدعت‌های [[مشرکان]]، ذکر نکردن [[نام خدا]] هنگام [[ذبح]] [[چارپایان]] بود<ref>الکشاف، ج۲، ص۷۱؛ مجمع‌البیان، ج۴، ص‌۵۷۴‌.</ref>. برخی گفته‌اند: مقصود این است که با این حیوانات به [[حج]] نمی‌رفتند یا هنگام ذبح به جای نام خدا، نام بت‌ها را می‌بردند<ref>جامع البیان، ج‌ ۵ ‌، ‌۸‌، ص‌۶۲ ‌ـ‌ ۶۱‌؛ مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۵۷۴‌؛ روح المعانی، ج ‌۵‌، ‌۸‌، ص‌۵۲‌.</ref>
#{{متن قرآن|إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«به تأخيرافكندن ماه ‏هاى حرام، افزونى در كفر است و موجب گمراهى كافران. آنان يك سال آن ماه را حلال مى‏ شمردند و يك سال حرام، تا با آن شمار كه خدا حرام كرده است توافق يابند. پس آنچه را كه خدا حرام كرده حلال مى ‏شمارند. كردار ناپسندشان در نظرشان آراسته گرديده و خدا كافران را هدايت نمى ‏كند» سوره توبه، آیه ۳۷.</ref>؛ [[اعراب جاهلی]] طبق [[سنت]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} چهار ماه از سال را [[ماه حرام]] می‌شمردند؛ ولی هرگاه [[حرمت]] این ماه‌ها با [[منافع]] آنان ناسازگار بود آن را [[تغییر]] داده، ماه [[حلال]] را [[حرام]] و ماه حرام را حلال می‌کردند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۵‌، ص‌۴۵‌ـ‌۴۶؛ طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان، ج‌۹، ص‌۲۷۲.</ref>. قول دیگر این است که مراد از تغییر ماه‌ها در [[آیه]]، تأخیر انداختن ماه‌های حج است؛ زیرا آنان در هر سال، حج را در ماهی غیر [[ثابت]] به‌جا می‌آوردند<ref>مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۴۵؛ تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۸۸‌.</ref>.<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱ و ج۵، ص ۴۰۹ ـ ۴۱۹؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]؛ ص۶۲ ـ ۶۷.</ref>  
#{{متن قرآن|إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«به تأخيرافكندن ماه ‏هاى حرام، افزونى در كفر است و موجب گمراهى كافران. آنان يك سال آن ماه را حلال مى‏ شمردند و يك سال حرام، تا با آن شمار كه خدا حرام كرده است توافق يابند. پس آنچه را كه خدا حرام كرده حلال مى ‏شمارند. كردار ناپسندشان در نظرشان آراسته گرديده و خدا كافران را هدايت نمى ‏كند» سوره توبه، آیه ۳۷.</ref>؛ [[اعراب جاهلی]] طبق [[سنت]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} چهار ماه از سال را [[ماه حرام]] می‌شمردند؛ ولی هرگاه [[حرمت]] این ماه‌ها با [[منافع]] آنان ناسازگار بود آن را [[تغییر]] داده، ماه [[حلال]] را [[حرام]] و ماه حرام را حلال می‌کردند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۵‌، ص‌۴۵‌ـ‌۴۶؛ طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان، ج‌۹، ص‌۲۷۲.</ref>. قول دیگر این است که مراد از تغییر ماه‌ها در [[آیه]]، تأخیر انداختن ماه‌های حج است؛ زیرا آنان در هر سال، حج را در ماهی غیر [[ثابت]] به‌جا می‌آوردند<ref>مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۴۵؛ تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۸۸‌.</ref>.<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱ و ج۵، ص ۴۰۹ ـ ۴۱۹؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]؛ ص۶۲ ـ ۶۷.</ref>


== [[بدعت]] در [[روایات]] ==
== [[بدعت]] در [[روایات]] ==
۱۱۲٬۸۱۲

ویرایش