بحث:عصمت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۹۲: خط ۲۹۲:
بحث دیگری که میان [[متکلمان اسلامی]] مطرح است این است که آیا [[عصمت استحقاقی]] است یا تفضلی. این بحث به بحث [[اختیار]] در [[عصمت]] و مجبور بودن یا نبودن [[معصوم]] در [[ارتکاب معاصی]] و عدم ارتکاب آنها بازمی‌گردد. از نظر [[عقل]]، اگر عصمت مستلزم مجبور بودن شخص معصوم در انجام [[طاعات]] و [[ترک گناهان]] باشد، در این صورت شخص معصوم مستحق [[ستایش]] و [[مدح]] نخواهد بود؛ چرا که وجود این صفت در او فضیلتی برای وی به شمار نیامده و بنا به فرض مذکور او مجبور به [[ترک گناه]] بوده و اصلا [[قدرت]] بر انجام آن را ندارد.<ref>[[علامه حلی]]، [[کشف]] المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۶؛ [[فاضل مقداد]]، اللوامع الالهیه، ۱۴۲۲ق، ص۲۴۳؛ [[جرجانی]]، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۲۸۱.</ref> روشن است که به تبع این نظریه، [[امر و نهی]] و [[پاداش]] و [[کیفر]] معصوم نیز نامعقول خواهد بود. اما از آنجا که غالب متکلمان اسلامی غیر از [[اشاعره]]، قائل به اختیار شخص معصوم هستند، بنابراین عصمت را امری تفضلی می‌دانند نه استحقاقی. <ref>به عنوان نمونه مرحوم [[شیخ مفید]]، می‌فرماید: “عصمت، تفضلی است از جانب [[خدا]] برای کسی که می‌داند آن شخص [[معصوم]] به عصمت خود [[تمسک]] می‌کند”. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد بثواب الانتقاد، ص۱۰۶؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۶.</ref>
بحث دیگری که میان [[متکلمان اسلامی]] مطرح است این است که آیا [[عصمت استحقاقی]] است یا تفضلی. این بحث به بحث [[اختیار]] در [[عصمت]] و مجبور بودن یا نبودن [[معصوم]] در [[ارتکاب معاصی]] و عدم ارتکاب آنها بازمی‌گردد. از نظر [[عقل]]، اگر عصمت مستلزم مجبور بودن شخص معصوم در انجام [[طاعات]] و [[ترک گناهان]] باشد، در این صورت شخص معصوم مستحق [[ستایش]] و [[مدح]] نخواهد بود؛ چرا که وجود این صفت در او فضیلتی برای وی به شمار نیامده و بنا به فرض مذکور او مجبور به [[ترک گناه]] بوده و اصلا [[قدرت]] بر انجام آن را ندارد.<ref>[[علامه حلی]]، [[کشف]] المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۶؛ [[فاضل مقداد]]، اللوامع الالهیه، ۱۴۲۲ق، ص۲۴۳؛ [[جرجانی]]، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۲۸۱.</ref> روشن است که به تبع این نظریه، [[امر و نهی]] و [[پاداش]] و [[کیفر]] معصوم نیز نامعقول خواهد بود. اما از آنجا که غالب متکلمان اسلامی غیر از [[اشاعره]]، قائل به اختیار شخص معصوم هستند، بنابراین عصمت را امری تفضلی می‌دانند نه استحقاقی. <ref>به عنوان نمونه مرحوم [[شیخ مفید]]، می‌فرماید: “عصمت، تفضلی است از جانب [[خدا]] برای کسی که می‌داند آن شخص [[معصوم]] به عصمت خود [[تمسک]] می‌کند”. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد بثواب الانتقاد، ص۱۰۶؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۶.</ref>


== [[گستره عصمت]] ==
 
===[[گستره عصمت پیامبران]] ===
== گستره عصمت معصومان==
==== گستره زمانی ====
گستره عصمت معصومان به دو بخش کلی گستره زمانی و گستره متعلق قابل تقسیم است.
===== عصمت قبل از دریافت [[وحی]] =====
=== گستره زمانی ===
===== عصمت پس از دریافت [[وحی]] =====
در گستره زمانی، عصمت معصومان به لحاظ قبل از تصدی منصب نبوت یا امامت و از زمان تولد و نیز پس از تصدی منصب بررسی می‌شود
# عصمت در تلقی و ابلاغ وحی  
==== [[عصمت پیش از تصدی]] [[منصب]] ([[نبوت]] یا [[امامت]])====
# عصمت در تفسیر و تبیین وحی  
بحث از [[قلمرو عصمت]] [[معصومان]] اعم از [[پیامبران]] و [[امامان]] و نیز تفکیک این بحث به قبل از [[تصدی منصب نبوت]] و امامت و پس از آن تا عصر [[امامان اهل بیت]]{{ع}} دیده و شنیده نشده چه اینکه گویا تأکید [[ائمه]] در [[دوران حضور]] بیشتر بر تثبیت اصل مسأله [[عصمت]] بوده است. به نظر می‌رسد این مسأله تا [[زمان]] مرحوم [[شیخ صدوق]] مطرح نبوده است. نخستین بار شیخ طوسی مسأله عصمت امام و به تبع آن [[پیامبر خاتم]] را از زمان [[تولد]] مطرح کرد در حالی که پیشینیان او تنها به عصمت امام پس از تصدی منصب امامت توجه داشتند. <ref>احمدحسین شریفی و حسن یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۹؛ استادی رضا، پاسخ به چالش‌های فکری در بحث عصمت و امامت، ماهنامه معرفت، شماره۳۷، ص۳۶</ref>.
# عصمت از اشتباه، خطا و فراموشی در انجام تکالیف شخصی و اجتماعی  
==== عصمت پس از [[تصدی منصب]] (نبوت یا امامت)====  
# عصمت از گناه  
یکی از مسائل [[مورد اتفاق]] [[اندیشمندان امامیه]] در این قرون و حتی امروز، ضرورت عصمت پیامبران [[امامان معصوم]] از [[گناه]] پس از تصدی منصب نبوت و امامت است. تصریح به این مسأله دست کم از دوران امامان معصوم{{ع}} مطرح شده و تا به امروز نیز ادامه داشته است. <ref>فاریاب، محمدحسین، عصمت امام، ص412</ref>. این بخش خود به چهار قسم دیگر تقسیم می‌شود که عبارتند از:
=== گستره متعلق ([[ابعاد عصمت]]) ===
# عصمت در تلقی و [[ابلاغ وحی]]
# [[عصمت در تفسیر]] و [[تبیین وحی]]
# [[عصمت از اشتباه]]، [[خطا]] و [[فراموشی]] در انجام [[تکالیف]] شخصی و [[اجتماعی]]
# [[عصمت]] از [[گناه]]
یکی از [[وظایف انبیا]]، [[دریافت وحی]] از [[خداوند متعال]] و رساندن آن به [[مردم]] است که بالاترین مرتبه [[عصمت]] و قوام [[نبوت]] به شمار می‌رود. بیشتر [[متکلمان شیعه]] و [[سنی]]، [[عصمت انبیا]] در این مراحل ـ دست کم در [[دروغگو]] نبودن در [[مقام تبلیغ]] ـ را قبول دارند<ref> شرح الأسماء الحسنى، ج۲، ص۳۶؛ ر.ک: أبو عبدالله محمد بن عبدالباقی الزرقانی المصری المالکی، شرح المواهب اللدنیهًْ بالمنح المحمدیهًْ، ج۵، ص۳۱۴؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ ایجی، المواقف، ص۳۵۸٫</ref>. به غیر از [[قاضی عبدالجبار]] که [[کذب]] [[سهوی]] را در [[تبلیغ رسالت]] تجویز کرده است<ref>{{عربی|«وایضا لا خلاف بین الامه فی وجوب عصمتهم فیما یتعلق بالتبلیغ و عدم جواز الخطاء فیه لا عمدا ولا سهوا والا لم یبق الاعتماد علی شئ من الشرایع»}}. ر.ک: شرح قوشچی، ص۴۶۴. تجویز خطا در ابلاغ رسالت به صورت سهو و نسیان به ابوبکر باقلانی نیز نسبت داده شده است. ر.ک: ایجی، المواقف، ص۳۵۸؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۸۹</ref>.
 
=== گستره متعلق (ابعاد عصمت) ===
مقصود از «گستره متعلق»، ابعادی است که [[امام]]{{ع}} در آنها [[معصوم]] است. به بیان دیگر می‌‌توان [[عصمت امام]] را از جنبه‌های متعددی بررسی و آنها را در دو بخش کلی مطرح کرد:
==== [[عصمت عملی]] ====
==== [[عصمت عملی]] ====
===== [[عصمت از گناهان]] =====
مقصود از عصمت عملی آن است که بدانیم امام در کدامیک از [[اعمال]] خود به [[استعانت]] [[خداوند]] معصوم است. این بخش خود به انواعی قابل تقسیم است:
# صغیره
===== [[عصمت از گناهان]] [[صغیره]] و [[کبیره]]، پیش یا پس از دریافت [[منصب]] =====
# کبیره
===== عصمت از اشتباه و خطا در مرحله عمل به [[دین]]، پیش یا پس از دریافت منصب =====
===== عصمت از اشتباه و [[خطا]] =====
[[اشتباه]] در عمل به دین می‌تواند دو گونه باشد:
===== عصمت از سهو =====
 
===== عصمت از نسیان =====
الف) اشتباهی که به یک عمل [[قبیح]] در عالم نینجامد: مانند اشتباه در ادای [[واجبات]]، از قبیل [[نماز]] یا [[خواب]] ماندن در وقت نماز<ref>البته ممکن است کسی بگوید با خواب ماندن در وقت نماز نیز از آنجا که فعل واجبی ترک شده است، امر قبیحی واقع می‌شود. از این‌رو، نمی‌توان میان این قسم و قسمی که انسان سهواً مرتکب حرام می‌شود، تفاوتی قایل شد. در پاسخ با اذعان به وجود این احتمال - یعنی وقوع قبیح در پی خواب ماندن در وقت نماز - باید گفت تقسیم‌بندی یادشده بیشتر بر اساس تفکیک میان دو فرض یادشده در کلمات متکلمان و به جهت توضیح اصطلاح «گناه سهوی» در کلمات آنهاست؛ زیرا متکلمانی که از این اصطلاح استفاده کرده‌اند- چنان که در آینده خواهد آمد- از سویی به عصمت امام از گناه سهوی معتقدند و از سوی دیگر خواب ماندن از نماز را در حق امام روا دانسته‌اند.</ref>
===== عصمت از ترک اولی =====
 
==== عصمت علمی ====
ب) اشتباهی که به یک عمل قبیح در [[جهان]] بینجامد: مانند اینکه کسی بدون [[علم]] یا [[اختیار]]، مرتکب عمل شراب‌خواری شود که به این قسم گناه سهوی گفته می‌شود. با این حال به نظر می‌رسد عملی را می‌توان گناه نامید که مرتکب آن [[مکلف]] باشد و از روی [[علم]] و عمد آن را انجام داده باشد، و در غیر این صورت نمی‌توان او را [[گناهکار]] نامید. با این توضیح روشن می‌شود که اساساً «[[گناه سهوی]]» مفهوم روشنی ندارد. تنها تصویری که از «گناه سهوی» به [[ذهن]] می‌رسد این است که عملی - مانند شراب‌خواری یا [[قتل]] - در متن واقع [[قبیح]] باشد، و شخص بدون علم به موضوع یا [[حکم]] و یا بدون قصد آن را انجام دهد. حال هرچند مرتکب این عمل را نمی‌توان گناهکار به شمار آورد، نفس عمل، قبیح بوده است. از این‌رو، باید اصطلاح گناه سهوی را با همان [[اشتباه]] در مرحله عمل به [[دین]] تطبیق کنیم؛ آن اشتباهی که به وقوع یک عمل قبیح در خارج بینجامد. حال وقتی می‌گوییم [[امام]] از گناه سهوی [[معصوم]] است، بدین معناست که هیچ عمل قبیحی، حتی بدون علم و [[اختیار]] نیز از او صادر نمی‌شود.<ref>فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص39 و 38</ref>
===== عصمت از اشتباه در [[تبیین دین]] =====
 
===== عصمت از اشتباه در نظریات [[علمی]] غیر [[دینی]] =====
تا پیش از [[مرحوم صدوق]]، [[متکلمان امامیه]] اشاره یا تصریحی به [[عصمت امام]] از چنین گناهانی نداشته‌اند. مرحوم صدوق با ارائه این معیار که [[پیامبر]] و به تبع آن [[امام]] در غیر [[تبلیغ دین]]، [[معصوم]] نیستند عملا به [[ضرورت]] نداشتن عصمت امام از چنین گناهانی البته در قالب نظریه [[سهو النبی]] ملتزم شده است. <ref>شاهد بر این سخن روایاتی است که مرحوم صدوق آنها را نقل نموده و ملتزم به صحت آنها شده است. این روایات متضمن جواز سهو و نیز وقوع آن توسط نبی و امام است. به عنوان نمونه: ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}ج، ج2، ص203. علاوه بر اینکه وی در جایی پس از نقل روایتی که متضمن اشتباه پیامبر خاتم{{صل}} است، منکر سهو النبی را غالی و از مفوضه دانسته و آنها را لعن نموده است. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص360-358، ح1031</ref>.
===== عصمت از اشتباه در امور عادی [[زندگی]] =====
 
===[[گستره عصمت پیامبر خاتم]] ===
این در حالی است که مرحوم [[شیخ مفید]] به [[صراحت]] امام را از چنین گناهانی معصوم می‌داند. <ref>ر.ک: مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص105-104؛ همو، المسائل العشر فی الغیبة، ص61</ref>.
=== [[گستره عصمت]] [[امامان]] ===
 
{{اصلی|گستره عصمت امام}}
===== [[عصمت از سهو]] =====
[[مرحوم صدوق]] به همراه استاد خود ابن ولید، با ادعای وجود [[روایات]] فراوانی مبنی بر وقوع [[سهو]] و به تعبیر دقیق‌تر، [[اسهاء]] از [[پیامبر خاتم]]{{صل}}، [[ضرورت عصمت]] آن [[حضرت]] از اشتباه در [[نماز]]، <ref>ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج2، ص203</ref> و نیز [[خواب]] ماندن از نماز <ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص360-358، ح1031</ref>را [[نفی]] می‌کند. اما پس از او مرحوم [[شیخ مفید]] قاطعانه امکان [[اشتباه]] [[امام]] در نماز <ref>مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص104</ref> و به طور کلی عمل به [[دین]] را رد نموده و امام را از چنین اشتباهاتی [[معصوم]] می‌داند. هر چند ایشان امکان [[عقلی]] [[قضا شدن نماز]] به واسطه [[خواب ماندن پیامبر]] و امام را می‌پذیرد.<ref>مفید، محمد بن محمدبن نعمان، رسالة فی عدم سهو النبی، ص28</ref> بر این اساس اگر اشتباه در ادای [[واجبات]] را موجب رویگردانی [[مردم]] از [[پیامبر]] یا امام بدانیم، می‌توانیم مرحوم [[سیدمرتضی]] را نیز با استادش شیخ مفید هم [[عقیده]] بدانیم. <ref>سیدمرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص22</ref>
 
[[متکلمان]] متأخر از مفید و معاصر غالباً قائل به ضرورت عصمت امام از اشتباه در ادای واجبات بوده و به عبارت دیگر پیامبران و امامان را معصوم از سهو می‌دانند. با این حال به واسطه [[صحت]] [[اسناد]] روایاتی که متضمن سهو [[پیامبر خاتم]]{{صل}} در نماز هستند، بر این باورند که مراد از سهو در اینجا، اسهاء است یعنی [[خدای متعال]] گاهی به دلایلی پیامبرش را در سهو می‌اندازد تا مردم به واسطه عدم افتادن او در اشتباه، عدم [[فراموشی]] و.. مقامی والاتر از جایگاهش را به او نسبت نداده و او را عبادت نکنند.
 
===== [[عصمت از نسیان]] =====
* فراموش کردن [[احکام الهی]] از جانب [[انبیا]] {{ع}} باعث [[گمراهی]] دیگران و [[احتجاج]] ایشان به آن عمل می‌گردد. جمله {{متن قرآن|لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ}}<ref>«تا معلوم دارد که رسالت‌های پروردگارشان را رسانده‌اند» سوره جن، آیه 28.</ref> می‌فهماند که [[رسول]] به‌گونه‌ای [[وحی|وحی الهی]] را دریافت و [[ابلاغ]] می‌کند که [[اشتباه]] و [[فراموشی]] در آن رخ نمی‌دهد. اگر [[رسول]] در گرفتن [[وحی]]، [[حفظ وحی]] و [[تبلیغ]] آن [[مصونیت]] نداشته باشد. غرض [[خداوند]] یعنی [[ابلاغ]] [[رسالت]] حاصل نمی‌شود و برای حصول این غرض راهی غیر از رصد کردن به‌وسیله [[ملائکه]] ذکر نکرده. و جمله (احاط بما لدیهم) این دلالت را [[تأیید]] می‌کند. یکی از مراحل [[مصونیت]]، [[حفظ وحی]] از [[خطا]] و [[نسیان]] است با بی‌کم‌وکاست و کاست به دست [[مردم]] برسد.
* [[عصمت در تبلیغ]] [[مورد اتفاق]] همه است و لازمه آن [[عصمت]] [[انبیا]] {{ع}} در دریافت و [[حفظ وحی]] است.
 
===== [[عصمت از ترک اولی]] و [[ترک مستحبات]] =====
مسأله [[عصمت]] از [[ترک مستحبات]] و [[ترک اولی]] هر چند با برخی [[روایت‌ها]] قابل [[استنباط]] است اما در منابع [[کلامی]] [[امامیه]] تا [[زمان]] مرحوم [[شیخ مفید]] مطرح نبوده و ایشان نخستین کسی بود که با اشاره به این مسأله زمینه طرح آن را برای برخی [[متکلمان]] متأخر، فراهم آورد. به اعتقاد ایشان [[پیامبران{{ع}}]] از ترک غیر عمدی [[مستحبات]]، [[معصوم]] نیستند و لذا ممکن است به طور سهوی، برخی [[مستحبات]] از آنان فوت گردد؛ این در حالی است که وی، [[پیامبر خاتم]]{{صل}} و [[امامان اهل بیت]]{{ع}} را حتی از ترک [[سهوی]] [[مستحبات]] نیز [[معصوم]] می‌داند هر چند بر این [[باور]] است که چنین عصمتی عقلا برای آن حضرات [[ضرورت]] ندارد و لذا از منظر وی امکان ترک [[مستحب]] برای متصدی [[منصب نبوت]] و [[امامت]] وجود دارد. <ref>مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختاره، ص62؛ همو، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص129</ref>
پس از او مرحوم [[شیخ طوسی]] نیز با [[برگزیدن]] همین نظریه در توجیه [[ظاهر آیات]] بیانگر [[صدور گناه]] و [[ظلم]] از برخی [[پیامبران]]{{ع}}، مقصود از [[گناه]] و ظلم را ترک اولی دانسته است. <ref>فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص370</ref>
 
==== [[عصمت علمی]] ====
مقصود از «عصمت علمی» آن است که آیا امام در نظریاتی که ارائه می‌‌کند، از اشتباه معصوم است؟ به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی امام با واقع مطابق است؟ این بخش از [[عصمت]] نیز می‌‌تواند دارای انواع زیر باشد:
===== [[عصمت از اشتباه]] در [[تبیین دین]] پیش یا پس از دریافت [[منصب]] =====
از آنجا که [[جامعه شیعی]] و نیز [[اندیشمندان مسلمان]]، یکی از [[اهداف ]][[نصب امام]] را [[تبیین دین]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} می‌دانند، همگی بر این نظر اتفاق دارند که [[امام]]، ضرورتا از [[اشتباه]] در تبیین دین [[معصوم]] است.
 
آنچه [[مورد اتفاق]] است، عصمت از اشتباه در تبیین دین پس از تصدی منصب نبوت یا امامت است اما درباره [[عصمت پیامبر]] یا امام از اشتباه در تبیین دین پیش از تصدی منصب نبوت یا امامت باید گفت: این مسأله در منابع [[اندیشمندان]] [[شیعه]] در پنج [[قرن نخست هجری]] مطرح نشده است. <ref>فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص۴۱۵</ref>.
===== عصمت از اشتباه در نظریات [[علمی]] غیر [[دینی]] پیش یا پس از دریافت منصب =====
غالب [[متکلمان امامیه]] در پنج [[قرن نخست]]، به [[صراحت]] درباره این مسأله نظریه پردازی نکرده‌اند، لکن از نظریات آنان درباره مسأله [[علم امام]] [[ دست]] کم می‌توان به لوازم نظریه‌شان در این بخش نیز دست یافت. چه اینکه در میان [[متکلمان]] تنها مرحوم [[طبری]] و سدآبادی، علم امام را مطلق دانسته‌اند <ref>ر.ک: طبری ابن جریر، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص571؛ همان، ص469</ref>. از این رو می‌توان آنان را بر این [[باور]] دانست که امام از اشتباه در نظریات غیر دینی معصوم است. همچنین لازمه نظریات [[مرحوم حلبی]] درباره [[علم امامان]] [[پاک]]- نه متصدی منصب امامت- معصوم دانستن آنان از اشتباه در نظریات غیر دینی است.
 
مرحوم [[ابن قبه رازی]] و نیز [[شیخ صدوق]] و [[شیخ مفید]] به صراحت لازمه منصب امامت را تنها [[علم به دین]] دانسته‌‎اند<ref>ر.ک: ابن قبه، مسألة فی الامامة، ص185؛ صدوق، کمال الدین، ص99؛ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، اوائل المقالات، ص29؛ همو، الارشاد، ج1، ص313؛  همو، اوائل المقالات، ص67</ref>. پس از مرحوم مفید، [[سیدمرتضی]] نه تنها آشکارا لازمه منصب امامت را فقط علم به دین دانسته بلکه امام را در امور غیردینی به مراجعه به کارشناس موظف کرده است.<ref> این دیدگاه از مجموع آراء سید مرتضی پیرامون علم امام به دست می‌آید. به عنوان نمونه وی معتقد است امام باید به علوم مربوط به سیاست آگاه باشد، سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق: سید احمد حسینی، ص430؛ همچنین از منظر او لازم نیست امام به همه علوم غیر دینی عالم باشد بلکه برای او تنها علم به احکام شریعت و سیاست لازم است و عقلا بیش از آن لازم نیست. سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ج3، ص164-163؛ او همچنین معتقد است که امام در اینگونه علوم باید به متخصص رجوع نماید، همان، ج3، ص165</ref>.
 
از میان شاگردان مرحوم [[سید]]، [[شیخ طوسی]] نیز همانند سید، بلکه غلیظ‌‌ تر از وی منکر علم امام به نحو ضروری در امور غیر دینی است به گونه‌ای که امام را در غیر [[امور دینی]] موظف به مراجعه به کارشناس و در صورت [[اختلاف]] در نظریات کارشناسان با داشتن شرایط، امام را [[مکلف]] به [[انتخاب]] یکی از نظریات کرده است. <ref> این ادعا نیز از مجموع آراء شیخ طوسی قابل استفاده است. به عنوان نمونه وی در جایی می‌نویسد: لازمه منصب امامت،علم به باطن یا راست گویی شاهدان در دادگاه نیست. طوسی، تمهید الاصول، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص368؛ نیز در موضعی دیگر می‌گوید: علم به احکام دین و سیاست برای منصب امامت لازم است. طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد، تحقیق حسن سعید، ص192 و همو، تلخیص الشافی، ج1، ص245. بر این اساس معتقد است لزوم آکاهی امام و نبی به دیگر علوم باطل است. همو، تلخیص الشافی، ج1، ص253. همچنین می‌نویسد: امام در غیر اجکام دین و سیاست باید به کارشناس مراجعه همو، تلخیص الشافی، ج1، ص252 و در صورت اختلاف کارشناسان باید به عادل‌ترینشان رجوع و در صورت تساوی در عدالت، مخیر است به هر کدام از آنها که خواست رجوع نماید. همو، تمهید الاصول، ص366</ref>.
لازمه [[عرفی]] چنین نظریاتی، آن است که بخشی از علم امام -یعنی [[علم]] به مسائل و موضوعات غیردینی- برگرفته از منابع بشری باشد از این رو نظریات غیردینی وی، همانگونه که می‌تواند درست و [[مطابق واقع]] باشد، می‌تواند [[مطابق با واقع]] هم نباشد. اما چون [[متکلمان]] یاد شده در باره این مسأله موضع‌گیری نکرده‌اند، نمی‌توان نظریه‌ای را به آنان نسبت داد ضمن آنکه همه این متکلمان می‌توانند بر این [[باور]] باشند که [[خداوند متعال]] می‌تواند از روی [[لطف]] و [[تفضل]] خود دیگر [[علوم]] را نیز به [[امامان]] عطا کند که در این صورت مجالی برای [[تصور]] [[اشتباه]] در این علوم نیز باقی نمی‌ماند.
 
آری تنها می‌توان به تصریح [[شیخ مفید]] اشاره کرد که به امکان اشتباه در [[احکام]] صادر شده از [[امام]] در [[دادگاه]] [[اذعان]] کرده بود <ref>فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص۴۱۵ و ۴۱۶</ref>.
 
===== [[عصمت از اشتباه در امور عادی]] [[زندگی]] پیش یا پس از دریافت منصب =====
به نظر می‌رسد تبیین این مسأله در عصر [[امامان معصوم]]{{ع}}، دغدغه اصلی خود آن حضرات و نیز یارانشان نبوده است؛ زیرا مطلب خاصی در این باره به دست نیامده است. در هر حال باید گفت فضای [[حاکم]] بر [[جامعه شیعی]]، تا پایان [[قرن پنجم هجری]] بر معصوم دانستن [[پیامبر]] و امام از اشتباه در امور عادی [[استوار]] نبوده است<ref>فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص414</ref>.
 
== وجوه اشتراک و افتراق [[گستره عصمت]] در [[معصومان]] ==
آنچه در گستره عصمت بیان شد نسبت به همه مصادیق معصومان یکسان نیست بلکه با توجه به تشکیکی بودن مقوله [[عصمت]] این وصف دارای درجاتی است از این رو [[متکلمان امامیه]] بر این باورند که [[پیامبر خاتم]] و [[امامان معصوم]] که [[جانشینان]] آن [[حضرت]] هستند از عالی‌ترین درجه عصمت برخوردارند و سایر پیامبران{{ع}} به تناسب [[شأن]] و جایگاهشان از درجات پایین‌تر آن بهره‌مند هستند با این توضیح در بحث گستره زمانی عصمت [[متکلمان اسلامی]] به ویژه از عصر [[سیدمرتضی]] به بعد به عصمت پیامبر خاتم{{صل}} و امامان معصوم{{ع}} پیش و پس از [[تصدی منصب نبوت]] و [[امامت]] [[عقیده]] دارند هر چند عصمت آن حضرات قبل از [[تصدی منصب]] یا در دوره [[شیخ صدوق]] و مرحوم [[شیخ مفید]] مطرح نبود و یا آنکه این دو بزرگوار به عدم [[ضرورت عصمت پیامبر]] و امامان از [[گناهان صغیره]] [[معتقد]] بودند<ref>احمدحسین شریفی و حسن یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۹؛ استادی رضا، پاسخ به چالش‌های فکری در بحث عصمت و امامت، ماهنامه معرفت، شماره۳۷، ص۳۶</ref>.روشن است که این [[حکم]] در مورد سایر [[انبیا]] نیز چنین است اما نسبت به دوران پس از تصدی منصب [[جمهور]] [[امامیه]] قائل به عصمت همه معصومان اعم از پیامبران{{ع}}، پیامبر خاتم{{صل}} و امامان{{ع}} از همه اقسام این بخش هستند
آری در مواردی به لحاظ همان بحث تشکیکی بودن عصمت، [[متکلمان]] [[عصمت از ترک مستحبات]] و [[ترک اولی]] را برای سایر انبیا ضروری ندانسته‌اند
 
نسبت به گستره متعلق نیز متکلمان امامیه به عصمت معصومان در همه ابعاد آن اعم از [[عصمت علمی]] و عملی به نحو یکسان عقیده دارند هر چند در قسم [[عصمت از سهو]] اختلافی میان مرحوم صدوق و استادش [[ابن ولید]]<ref>شاهد بر این سخن روایاتی است که مرحوم صدوق آنها را نقل نموده و ملتزم به صحت آنها شده است. این روایات متضمن جواز سهو و نیز وقوع آن توسط نبی و امام است. به عنوان نمونه: ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}ج، ج2، ص203. علاوه بر اینکه وی در جایی پس از نقل روایتی که متضمن اشتباه پیامبر خاتم{{صل}} است، منکر سهو النبی را غالی و از مفوضه دانسته و آنها را لعن نموده است. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص360-358، ح1031 و صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج2، ص203</ref>  با سایر متکلمان بعد از وی<ref> به عنوان نمونه شیخ مفید به صراحت عصمت امام در انجام واجبات دینی را لازم می‌داند. ر.ک: مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص104</ref> به چشم می‌خورد به نحوی که ایشان این عصمت را در [[انجام تکالیف دینی]] لازم و ضروری ندانسته و معتقد به [[سهو پیامبر]] و [[امام]] در ادای برخی [[تکالیف]] همچون [[اقامه نماز]] هستند با این حال میان پیامبر خاتم {{صل}} و امامان[[ع]] و سایر [[انبیا]] در این قسم تفاوتی قائل نیستند و از آن طرف آنها که [[معتقد]] به [[ضرورت]] چنین عصمتی برای [[معصومان]] هستند نیز تفاوتی میان مصادیق آن در بهره‌مندی از این [[عصمت]] قائل نیستند.
 
به طور کلی هر جا [[متکلمان]] معتقد به عدم [[ضرورت عصمت]] از امری خاص برای [[پیامبر خاتم]] و [[امامان]] معصوم شده‌اند با [[عنایت]] به [[برتری]] آن حضرات بر دیگر [[پیامبران]] به وضوح می‌توان به [[اعتقاد]] آنها به عدم عصمت سایر انبیا در همان مسأله نیز دست یافت اما چنین نیست که در تمامی مواردی که معتقد به عصمت [[پیامبر خاتم]] و امامان شده‌ باشند همان عصمت را برای سایر انبیا نیز [[باور]] داشته باشند بلکه در این میان حداقل میان [[عصمت از گناهان]] [[صغیره]] قبل از [[تصدی منصب]] یا از ابتدای [[تولد]] و نیز عصمت از ارتکاب [[سهو]] در امور عادی [[زندگی]] و نیز عصمت از ترک مستحاب و [[ترک اولی]] میان پیامبر خاتم و امامان و سایر انبیا تفاوت‌هایی در کلمات متکلمان به چشم می‌خورد.


== [[ضرورت]] و امکان [[عصمت]] ==
== [[ضرورت]] و امکان [[عصمت]] ==
۱۱٬۲۰۱

ویرایش