القاب امام مهدی چیستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'تمام' به 'تمام')
 
(۵۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = القاب [[امام مهدی]]{{ع}} چیستند؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[آشنایی با امام مهدی]] / [[معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی)]]  
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[نام‌ها و القاب امام مهدی]]
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[آشنایی با امام مهدی]] / [[معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی)]]  
| مدخل وابسته = ؟
| مدخل اصلی   = [[نام‌ها و القاب امام مهدی]]
| تعداد پاسخ = 8
| مدخل وابسته   = ؟
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = 8 پاسخ
}}
}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی = مهدویت
'''القاب [[امام مهدی]] {{ع}} چیستند؟ ''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
|شاخه فرعی۱ = امام مهدی
 
|شاخه فرعی۲ = کنیه‌ها و لقب‌های امام مهدی
== پاسخ نخست ==
|شاخه فرعی۳ =
[[پرونده:1368299.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[علی رضا رجالی تهرانی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«نام اصلی [[امام مهدی|حضرت]] {{ع}}، [[محمد]] است. نامی که [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] {{صل}} برای او گذارده و فرمود: اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است. کنیه حضرت: [[ابوالقاسم]] است. و نیز [[ابو صالح]] و [[ابو عبداللّه]] و [[ابو ابراهیم]] و [[ابو جعفر]] و [[ابو الحسین]] هم گفته شده است<ref>الزام النّاصب، شیخ حائری یزدی، ج ۱، ص ۴۸۳.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۵۹ الی ۶۱.</ref>.
 
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛
| تصویر = 151864.jpg
| پاسخ‌دهنده = عباس رحیمی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«این لقب‌ها هر کدام با یکی از ویژگی‌های آن حضرت مناسب است، به عنوان مثال چون هدایتگر است، مهدی و چون حجت خداست، حجت، و چون مردم منتظِر او هستند مُنتظَر، و چون صاحب ولایت و صاحب مردم است او را صاحب لقب داده‌اند. لقب [[قائم]] به دلیل قیام آن حضرت علیه دشمنان خداوند و برپایی دین مبین اسلام است. آن حضرت قیام می‌کند و قیام آن حضرت جهانی است و با ستمگران زمان خود ستیز می‌نماید و آنان را مجبور به کرنش در برابر دستورهای خداوند می‌کند و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.</ref>»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۱۶.</ref>.
}}
}}
'''القاب [[امام مهدی]]{{ع}} چیستند؟ ''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛
| تصویر = 783993038.jpg
| پاسخ‌دهنده = قنبر علی صمدی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
*«معروف‌ترین القاب آن حضرت عبارت است از: [[مهدی]]، [[قائم]]، [[منتظر]]، [[حجت]]، [[خلف صالح]]، [[ابوالقاسم]]، [[بقیة الله]]، [[صاحب الامر]]، [[صاحب الزمان]] و [[ولی عصر]]، که مشهورترین آن، [[مهدی]] است<ref>ر.ک: اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۴؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۸-۴۲.</ref>»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۷۴.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
| تصویر = 136863.JPG
| پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' و ''«[[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}.
 
واژه "بقیت"، به معنای، بازمانده و پاینده و آن چیزی است که از چیزی باقی گذاشته شود. عبارت "بقیة اللّه"، هم در [[قرآن مجید]] و هم در روایات آمده است.
 
در [[قرآن]]، فقط یک بار و در داستان [[حضرت شعیب]] {{ع}} ذکر شده است؛ آن‏جا که وی قوم خود را از کم‌‏فروشی نهی کرده، می‌‏گوید: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref>
 
در روایات گوناگونی "بقیة اللّه" به وجود [[امام مهدی]] {{ع}} یا برخی دیگر از [[امامان]] {{عم}} تفسیر شده است. * [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: نخستین سخنی که [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} پس از قیام خود می‏‌گوید، این آیه است: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref>؛ سپس می‏‌گوید: "منم بقیة اللّه بر روی زمین"<ref>{{عربی|" وَ أَوَّلُ‏ مَا يَنْطِقُ‏ بِهِ‏ هَذِهِ‏ الْآيَةُ  {{متن قرآن|بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ }} ‏ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُم‏  ‏‏‏‏‏"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۳۰، باب ۳۳، ح ۱۶.</ref>
 
درست است که در آیه مورد بحث، مخاطب، قوم شعیب بوده و منظور از "بقیة اللّه"، سود و سرمایه حلال یا پاداش الهی است؛ ولی هر موجودی نافع که از طرف خداوند سبحانه و تعالی برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، "بقیة اللّه" محسوب می‌شود. بر این اساس، تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ، بقیة اللّه هستند. تمام رهبران راستین نیز که پس از مبارزه با یک دشمن سرسخت برای یک قوم و ملت باقی می‌‏مانند، از این نظر بقیة اللّه هستند. سربازانی که پس از پیروزی از جنگ بازمی‌‏گردند، آنان نیز بقیة اللّه هستند. در روایات، دعاها و زیارات، امامان‏ معصوم {{عم}} به عنوان "بقیة اللّه" توصیف شده‏‌اند، برای نمونه به بعضی از آن‏ها اشاره می‌‏شود:
# به دستور [[هشام بن عبد الملک]]، [[امام باقر]] {{ع}} را به شام بردند. هنگام بازگشت به مدینه، هشام فرمان داد بازارها را بر روی آن حضرت و همراهانش ببندند و آنان را از خوراک و آشامیدنی محروم سازند. وقتی به شهر مدینه رسیدند، مردم در شهر را بر رویشان بستند و اصحاب آن حضرت به سبب کمبود آب و غذا به زحمت افتادند و به آن بزرگوار شکایت بردند. [[امام باقر]] {{ع}} بالای کوهی مشرف به شهر رفت و با صدای بلند فرمود: ای اهل شهری که مردمانش ستمگرند! به خداوند سبحانه و تعالی سوگند! من بقیة اللّه هستم. خداوند سبحانه و تعالی فرمود: "بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر [[ایمان]] دارید" <ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۷۱، ح ۵.</ref>.
# در [[زیارت جامعه کبیره]]، می‌‏خوانیم: "سلام بر امامان که ... بقیة اللّه هستند ...»<ref>{{عربی|" السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّة ... وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ  ...‏‏‏‏‏"}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۰۹.</ref>. از آنجا که [[امام مهدی|مهدی موعود]] {{ع}}، آخرین پیشوا و بزرگ‏ترین رهبر انقلابی پس از بعثت [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است، یکی از روشن‏‌ترین مصادیق "بقیة اللّه" و شایسته‏‌ترین فرد به این لقب است؛ به ویژه که یگانه باقی‏مانده بعد از پیامبران و [[امامان]] است. نمونه‌‏ای از این‏ روایات بدین قرار است:  در دعای ندبه می‌‏خوانیم: "کجا است آن بقیة اللّه که از عترت هدایت‌گر بیرون نیست؟"<ref>{{عربی|" أَيْنَ‏ بَقِيَّةُ اللَّهِ‏ الَّتِي‏ لَا تَخْلُو مِنَ‏ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَة‏‏‏‏‏"}}، سید بن طاوس، الاقبال، ص ۲۹۷.</ref>. مردی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: "آیا بر [[امام]] قائم می‌‏توان با عنوان امیر مؤمنان سلام کرد؟" فرمود: "نه؛ خداوند سبحانه و تعالی این نام را به [[امام علی|حضرت امیر مؤمنان علی]] {{ع}} اختصاص داده است. پیش از او کسی این نام بر خود ننهاده و پس از او نیز کسی این نام را به خود نبندد، مگر آن‏که کافر باشد راوی گوید: پرسیدم: "فدایت شوم! پس چگونه بر او سلام کنند؟" فرمود: می‏‌گویند {{عربی|" السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ‏ ‏‏‏‏‏"}} سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref> <ref>{{عربی|" لَا ذَاكَ‏ اسْمٌ‏ سَمَّى‏ اللَّهُ‏ بِهِ‏ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏ لَمْ‏ يُسَمَ‏ بِهِ‏ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يُسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِر‏‏‏‏‏"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح۲؛ تفسیر فرات کوفی، ص۱۹۳، ۲۴۹؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۷۶.</ref>.
# [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: نخستین سخن [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} پس از ظهور، این آیه است که می‌‏گوید: بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر [[ایمان]] دارید. آن‏گاه می‌‏فرماید: "منم بقیة اللّه و حجّت و خلیفه او در میان شما" در آن زمان هرکس بر آن حضرت سلام کند، می‌‏گوید: {{عربی|" السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ‏ فِي‏ أَرْضِهِ‏‏ ‏‏‏‏‏"}} <ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۳۰، ح۱۶.</ref>.
# وقتی [[احمد بن اسحاق بن سعد اشعری]]، به محضر [[امام عسکری]] {{ع}} شرفیاب شد و درباره جانشین آن حضرت پرسید، آن حضرت کودکی خردسال، همچون قرص ماه را به او نشان داد. [[احمد بن اسحاق]] پرسید: "آیا نشانه‌‏ای هست تا قلبم اطمینان یابد؟" آن کودک زبان گشود و با زبان عربی فصیح فرمود: من بقیة اللّه بر زمین و منتقم از دشمنان او هستم. ای [[احمد بن اسحاق]]! بعد از دیدن این کرامت‏، نشانه‌‏ای طلب نکن<ref>{{عربی|" أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ‏ فِي‏ أَرْضِهِ‏ وَ الْمُنْتَقِمُ‏ مِنْ‏ أَعْدَائِهِ‏ فَلَا تَطْلُبْ‏ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ‏ يَا أَحْمَدَ بْنَ‏ إِسْحَاق‏‏‏‏‏‏"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۸۴، ح ۱.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۱۶ - ۱۱۸.</ref>.
*«"خاتم الاوصیاء" خاتم الاوصیاء، به معنای پایان بخش جانشینان [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، یکی از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ است. این لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در کودکی- آن‏گاه که در آن سنین لب به سخن گشود- جاری شد. * البته این لقب، درباره [[حضرت علی]] {{ع}} به عنوان پایان‌‏بخش اوصیای آخرین [[پیامبر]] به کار رفته است<ref>  ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۹۳ و ج ۹۷، ص ۳۳۱</ref>.
 
[[طریف ابو نصر]] گوید: "بر [[امام مهدی|صاحب الزّمان]] {{ع}} وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: برای من صندل احمر <ref>نوعی چوب خوش‏بو</ref> بیاور. پس برای ایشان آوردم. آن حضرت رو به من کرد و فرمود: آیا مرا می‏‌شناسی؟ گفتم: بله. سپس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما آقای من و فرزند آقای من هستید. پس آن حضرت فرمود: مقصودم این نبود! گفتم: خداوند سبحانه و تعالی مرا فدای شما گرداند! بفرمایید مقصودتان چه بود؟ حضرت فرمود: من خاتم الاوصیاء هستم که خداوند به وسیله من، بلا را از اهل و شیعیانم دور می‏‌سازد<ref> {{عربی|" أَنَا خَاتَمُ‏ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي‏ يَدْفَعُ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ الْبَلَاءَ عَنْ‏ أَهْلِي‏ وَ شِيعَتِي‏‏"}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲</ref>.
 
علاوه بر خاتم الاوصیاء از [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ به عنوان "خاتم الائمه" نیز یاد شده است؛ چنان که [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} فرمود: ای مردمان! من پیامبرم و [[امام علی|علی]] جانشین من. آگاه باشید که خاتم الائمه، قائم و [[امام مهدی|مهدی]] از ما است"<ref> {{عربی|" مَعَاشِرَ النَّاسِ‏ إِنِّي‏ نَبِيٌ‏ وَ عَلِيٌ‏ وَصِيِّي‏ أَلَا إِنَ‏ خَاتِمَ‏ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ‏ الْمَهْدِيُ‏ ‏‏"}}، فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۹۷</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۹۷ - ۱۹۸.</ref>.
*«یکی از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ "شرید"، به معنای آواره است. از آن‏جا که آن بزرگوار در دوران غیبت، منزلی معین، خاص و همیشگی ندارد، به این لقب خوانده شده است. [[اصبغ بن نباته]] گوید: از [[امیر مؤمنان]] {{ع}} شنیدم که می‌‏فرمود: صاحب این امر، شرید یعنی آواره، طرید یعنی رانده، فرید یعنی تک و وحید یعنی تنها است<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، باب ۲۶، ح ۱۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۷۰.</ref>.
*«یکی از لقب‌‏های [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ "صاحب الامر" است. [[امام صادق]] {{ع}} درباره اتفاقات هنگام ظهور می‌‏فرماید: "در این زمان، هر کس از فرزندان [[امام علی|علی]] {{ع}} که در مدینه است، به مکه می‌‏گریزد و به صاحب امر می‌‏پیوندد و او به سوی عراق روی می‌‏آورد"<ref> {{عربی|" يَوْمَئِذٍ مَنْ كَانَ بِالْمَدِينَةِ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ {{ع}} إِلَى مَكَّةَ فَيَلْحَقُونَ بِصَاحِبِ الْأَمْرِ وَ يُقْبِلُ‏ صَاحِبُ‏ الْأَمْرِ نَحْوَ الْعِرَاقِ‏ ‏‏‏‏"}}، نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۰، باب ۱۴، ح ۴۳</ref>
 
همه [[امامان]] {{عم}} صاحب امر [[امامت]] بوده‌‏اند؛ ولی به سبب عظمت امر [[امامت]] و قیام آن حضرت، این لقب درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ متداول‌‏تر است.
 
[[ریان بن صلت]] گوید: به [[امام رضا]] {{ع}} گفتم: "آیا شما صاحب الامر هستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم؛ امّا نه آن کسی که زمین را از عدل آکنده سازد؛ همان‏گونه که پر از جور شده‏ باشد. چگونه او باشم؛ در حالی که سستی بدن مرا می‌‏بینی و قائم کسی است که در سن پیران و منظر جوانان قیام می‏‌کند<ref> {{عربی|" أَنَا صَاحِبُ‏ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي‏ لَسْتُ‏ بِالَّذِي‏ أَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَلِكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي فَإِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ خَرَجَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ‏ ‏‏‏‏"}}»، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۳۵، ح ۸</ref>
 
البته آنچه بیشتر در روایات آمده "صاحب هذا الامر» است؛ ولی رفته رفته این ترکیب به "صاحب الامر» تبدیل شده و یکی از القاب آن حضرت شمرده شده است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۳ - ۲۸۴.</ref>.
*«در روایات، صاحب الدار لقب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ یاد شده است.
 
مقصود از "دار" (خانه)، خانه پدری و جدّ آن حضرت است که آن‏جا غایب شده است. از آن‏جا که ذکر نام آن حضرت، در آن دوران جایز نبود، برای اشاره به آن حضرت، از انواع کنایه‌‏ها استفاده شد که از جمله "صاحب الدار" است.
 
[[اسحاق بن یعقوب]] می‌‏گوید: "از [[محمد بن عثمان عمری]] خواستم نامه‌‏ای که در آن، پرسش‏‌های سختی را مطرح کرده بودم، به [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ برساند. پس توقیعی به خط مولایمان "صاحب الدار" صادر شد ...."<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰؛ ص ۳۶۲؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۴.</ref>.
*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ "صاحب الزّمان" است. این لقب، در متن روایات کمتر ذکر شده است؛ ولی در سخن یاران، راویان و شیعیان، فراوان به کار رفته است<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴، ح ۲۱۱ و ص ۲۷۱، ح ۲۳۷</ref>.
 
[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "و آخرین آن‏ها قائم به حق، بقیة اللّه در زمین و صاحب الزّمان است<ref> {{عربی|" وَ آخِرُهُمُ‏ الْقَائِمُ‏ بِالْحَقِ‏ بَقِيَّةُ اللَّهِ‏ فِي‏ الْأَرْضِ‏ وَ صَاحِبُ‏ الزَّمَان‏‏ ‏‏‏‏"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲، ح ۲۳</ref>.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
[[فضل بن شاذان]] در کتاب فضایل از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نقل کرده است: "هرکس دوست دارد خداوند سبحانه و تعالی را در حال کمال [[ایمان]] و حسن اسلام ملاقات کند، پس باید حجّت، صاحب الزّمان، قائم، منتظر و مهدی را دوست داشته باشد"<ref>{{عربی|" مَنْ‏ أَحَبَ‏ أَنْ‏ يَلْقَى‏ اللَّهَ‏ وَ قَدْ كَمُلَ‏ إِيمَانُهُ‏ وَ حَسُنَ‏ إِسْلَامُهُ‏ فَلْيُوَالِ‏ الْحُجَّةَ صَاحِبَ‏ الزَّمَانِ‏ الْقَائِمَ‏ الْمُنْتَظَرَ الْمَهْدِي‏‏‏ ‏‏‏‏"}}، شاذان بن جبرئیل، الفضایل، ص ۱۶۶.</ref>.


== پاسخ نخست==
هریک از [[امامان]] {{عم}}، صاحب زمان خویشند؛ ولی به اعتبار طول عمر فراوان [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ و این‏که مدت زمانی بیش‏تر از سایر [[امامان]] {{عم}} زندگی کرده است، آن حضرت بیشتر به این لقب شهرت یافته است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۴ - ۲۸۵.</ref>.
[[پرونده:1368299.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی رضا رجالی تهرانی]]]]
*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ که در روایات معصومان {{عم}} به آن اشاره شده "صاحب السیف" (صاحب شمشیر) است. درباره سلاح [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ هنگام ظهور، صراحتی وجود ندارد؛ ولی ممکن است این‏گونه روایات را حمل بر ظاهر کرد؛ یعنی آن حضرت، با همان سلاح‏‌های متداول عصر بعثت [[پیامبر]] {{صل}} ظهور خواهد فرمود. در این صورت، "صاحب السیف" در معنای حقیقی خود به کار می‌‏رود؛ اگرچه می‌‏توان آن را کنایه از "صاحب القدرة و العظمة" دانست و "سیف" را در این‏جا به معنای ابزار غلبه و قدرت معنا کرد.
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«نام اصلی [[امام مهدی|حضرت]]{{ع}}، [[محمد]] است. نامی که [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] {{صل}} برای او گذارده و فرمود: اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است. کنیه حضرت: [[ابوالقاسم]] است. و نیز [[ابو صالح]] و [[ابو عبداللّه]] و [[ابو ابراهیم]] و [[ابو جعفر]] و [[ابو الحسین]] هم گفته شده است<ref>الزام النّاصب، شیخ حائری یزدی، ج ۱، ص ۴۸۳.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۵۹ الی ۶۱.</ref>.


در کتاب کافی نقل شده است: وقتی از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[امام مهدی|قائم]] {{ع}} پرسیدند، آن حضرت فرمود: همه ما قائم به امر خداییم؛ یکی پس از دیگری، تا زمانی که صاحب شمشیر بیاید. چون صاحب شمشیر آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده است، می‏‌آورد پدرانش مأمور به تقیه و صبر بودند و او مأمور به جهاد و برانداختن ظلم است‏"<ref> {{عربی|" كُلُّنَا قَائِمٌ‏ بِأَمْرِ اللَّهِ‏ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى‏ يَجِي‏ءَ صَاحِبُ‏ السَّيْفِ‏ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ‏ السَّيْفِ‏ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي‏ كَانَ‏‏‏‏ ‏‏‏‏"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۲</ref>.


گفتنی است این لقب، همانند بسیاری از القاب دیگر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏، ویژه آن حضرت نیست و سایر [[امامان]] {{عم}} نیز به این عنوان ملقّب بوده‌‏اند. در این باره [[حکم بن ابی نعیم]] گوید: در مدینه خدمت [[امام باقر]] {{ع}} رسیده و عرض کردم: "من بین رکن و مقام نذر کرده و به عهده گرفته‏‌ام که اگر شما را ملاقات کنم، از مدینه بیرون نروم، تا زمانی که بدانم [[قائم آل محمد]] {{صل}} هستید یا نه؟ حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود. سی روز در مدینه بودم. سپس در بین راهی به من برخورد کرد و فرمود: ای حکم! هنوز این جایی؟ گفتم: آری؛ من نذر خود را عرض کردم و مرا امر و نهی نکرده و پاسخی نفرمودید. فرمود: فردا صبح زود به منزل من بیا. فردا خدمتش رفتم؛ فرمود: مطلبت را بپرس. عرض کردم: من بین رکن و مقام، نذر کرده و روزه و صدقه‌‏ای برای خدا به عهده گرفته‏‌ام که اگر شما را ملاقات کردم، از مدینه بیرون نروم؛ جز آن‏که بدانم آیا شما قائم آل محمد هستید یا نه؟ اگر شما هستید، ملازم خدمتتان باشم و اگر نیستید، روی زمین بگردم و در طلب معاش برآیم. فرمود: ای حکم! همه ما قائم به امر خدا هستیم. عرض کردم: شما مهدی هستی؟ فرمود: همه ما به سوی خدا هدایت می‌‏کنیم. عرض کردم: شما صاحب شمشیری؟ فرمود: همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم شمشیر؛ [[پیغمبر]]، به ما به ارث رسیده و همراه ما است. عرض کردم: شما هستید آن‏که دشمنان خدا را می‌‏کشد و دوستان خدا به وسیله او عزیز می‌‏شود و دین خدا آشکار می‌‏گردد؟ فرمود: ای حکم! چگونه من او باشم، در صورتی که به چهل و پنج رسیده‏‌ام؛ حال آن‏که صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی نزدیک‌‏تر و هنگام سواری چالاک‌‏تر است"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۱</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۵ - ۲۸۶.</ref>.
*«'''[[صاحب الغیبة]]''': در برخی [[روایات]] از این [[لقب]]، برای معرفی [[حضرت مهدی]] {{ع}} و اثبات [[غیبت]] برای ایشان استفاده شده است. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"... وَ هُوَ صَاحِبُ اَلْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲، ح ۵.</ref>؛ "و او است [[صاحب]] [[غیبت]] قبل از ظهورش...".


همچنین از [[امام حسین]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{عربی|"قَائِمُ هَذِهِ الْأُمَّةِ هُوَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِی وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَیبَةِ..."}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷.</ref>؛ "[[قائم]] این [[امت]]، نهمین از [[فرزندان]] من است و او [[صاحب الغیبه]] است..." البته احتمال دارد مقصود از این ترکیب، [[لقب]] نباشد؛ بلکه ترجمه آن مقصود باشد؛ یعنی، کسی که دارای [[غیبت]] است. احتمال دیگر اینکه این [[لقب]] نیز مانند بعضی از [[القاب]]، جهت [[تقیه]] به کار می‌رفته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
* '''غریم‌''': این واژه در کتاب‌های لغت، هم به معنای طلبکار آمده است و هم به معنای بدهکار<ref>مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۵؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۳۶.</ref>. در [[روایات]] فراوانی از آن، به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} یاد شده است. بیشتر به نظر می‌رسد مقصود، معنای نخست آن باشد. این [[لقب]] نیز، از روی [[تقیه]] بوده که هرگاه [[شیعیان]] می‌خواستند مالی را نزد آن [[حضرت]] یا [[وکیلان]] ایشان بفرستند، یا [[وصیت]] کنند و یا از جانب آن [[حضرت]] مطالبه کنند، این [[لقب]] را به کار می‌بردند.


==پاسخ‌های دیگر==
[[شیخ مفید]] به این نکته تصریح کرده، می‌نویسد: "کلمه [[غریم]]، رمزی بود بین [[شیعه]] که وقتی [[حضرت مهدی]] {{ع}} را از روی [[تقیه]] یاد می‌کردند، از آن استفاده می‌نمودند"<ref>الارشاد، ص ۳۵۴.</ref>.
{{یادآوری پاسخ}}
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛}}
[[پرونده:151864.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[عباس رحیمی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«این لقب‌ها هر کدام با یکی از ویژگی‌های آن حضرت مناسب است، به عنوان مثال چون هدایتگر است، مهدی و چون حجت خداست، حجت، و چون مردم منتظِر او هستند مُنتظَر، و چون صاحب ولایت و صاحب مردم است او را صاحب لقب داده‌اند. لقب [[قائم]] به دلیل قیام آن حضرت علیه دشمنان خداوند و برپایی دین مبین اسلام است. آن حضرت قیام می‌کند و قیام آن حضرت جهانی است و با ستمگران زمان خود ستیز می‌نماید و آنان را مجبور به کرنش در برابر دستورهای خداوند می‌کند و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.</ref>»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۱۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛}}
بنابراین استفاده از این [[لقب]] بیشتر در ارتباطات مالی [[شیعیان]] با [[حضرت مهدی]] {{ع}}- آن هم در طول [[غیبت]] صغرا- بوده است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۵.</ref>. [[محمد بن صالح]] گوید: "وقتی پدرم از [[دنیا]] رفت و امر به من رسید، حواله‌هایی نزد پدرم بود که نشان می‌داد، مربوط به [[اموال]] [[غریم]] است"<ref>کافی، ج ۱، ص ۵۲۱، ح ۱۵.</ref>. [[اسحاق بن یعقوب]] گوید: "از [[شیخ]] عمری شنیدم که می‌گفت: با مردی شهری [[مصاحبت]] داشتم و به همراه او مالی برای [[غریم]] بود و آن را برای او فرستاد"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۶.</ref>. [[محمد]] بن [[هارون]] گوید: "از [[اموال]] [[غریم]]، پانصد [[دینار]] بر ذمه من بود"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۱۷.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
[[پرونده:783993038.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[قنبر علی صمدی]]]]
* '''غلام‌''': در لغت به معنای پسربچه است<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۷.</ref>. در برخی [[روایات]] از [[حضرت مهدی]] {{ع}}، با عنوان "[[غلام]]" یاد شده است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: [[پیامبر اسلام]] {{صل}} فرمود: {{عربی|"لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ مِنْ غیبة " فقیل لَهُ : وَ لَمْ یا رَسُولَ اللَّهِ ؟ قَالَ : " یخاف الْقَتْلِ"}}<ref>علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۳، ح ۱؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۵ و ص ۴۴۲، ح ۲۹.</ref>؛ "به ناگزیر برای [[غلام]] غیبتی است". گفته شد: ای [[رسول خدا]]! برای چه؟ فرمود: "از [[ترس]] [[مرگ]]". این [[لقب]] نیز، گاهی در معنای لغوی خود به کار می‌رفته و مقصود همان پسر بچه و [[جوان]] بوده است و گاهی به جهت شرایط [[حاکم]] بر زمان آن عصر، از روی [[تقیه]] گفته می‌شده و به عنوان [[لقب]] به کار می‌رفته است.
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
* '''[[فرید]]''': در لغت به معنای "تک" است. در [[روایات]] به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} به کار رفته است. اصبغ بن نباته می‌گوید: "از [[امیر مؤمنان]] {{ع}} شنیدم که می‌فرمود: "[[صاحب]] این امر [[شرید]] (آواره)، [[طرید]] (رانده)، [[فرید]] (تک) و [[وحید]] (تنها) است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۶، ح ۱۳.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*«معروف‌ترین القاب آن حضرت عبارت است از: [[مهدی]]، [[قائم]]، [[منتظر]]، [[حجت]]، [[خلف صالح]]، [[ابوالقاسم]]، [[بقیة الله]]، [[صاحب الامر]]، [[صاحب الزمان]] و [[ولی عصر]]، که مشهورترین آن، [[مهدی]] است<ref>ر.ک: اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۴؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۸-۴۲.</ref>»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۷۴.</ref>.
* '''قائم‌''': با مراجعه به [[روایات]] مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}}، می‌توان گفت: هیچ لقبی به اندازه "[[قائم]]"، برای آن [[حضرت]] استعمال نشده است. گویا از آنجایی که [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}}، درخشان‌ترین فصل زندگی ایشان است؛ اتصاف به این صفت و [[لقب]]، همواره در [[کلام]] [[معصومان]] {{عم}} مورد تصریح قرار گرفته است. بنابراین مهم‌ترین علت اتصاف به این [[لقب]]، آن است که وی در برابر اوضاع [[سیاسی]] و [[انحرافات]] دینی و [[اجتماعی]]، بزرگ‌ترین [[قیام]] [[تاریخ]] را [[رهبری]] خواهد کرد<ref>الارشاد، ص ۷۰۴، ح ۲.</ref>. البته می‌توان تمامی [[ائمه]] {{عم}} را [[قائم]] دانست؛ اما ویژگی‌های [[قیام امام مهدی]] {{ع}}، آن [[حضرت]] را از دیگر [[امامان]] ممتاز ساخته است.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛}}
درباره وجه نامیده شدن [[حضرت]] به "[[قائم]]"، می‌توان به [[روایات]] زیر اشاره کرد: [[ابو حمزه ثمالی]] می‌گوید: از [[امام باقر]] {{ع}} پرسیدم: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! آیا همه شما [[قائم]] و به پا دارنده [[حق]] نیستید؟ فرمود: بلی؛ عرض کردم: چرا [[حضرت مهدی]] {{ع}} را [[قائم]] نامیده‌اند؟ فرمود: هنگامی که جد من [[حضرت]] [[سید الشهدا]] [[حسین بن علی]] {{عم}} [[شهید]] شد، [[ملائکه]] به درگاه [[خداوند]] ضجه و ناله نموده، نزد او شکایت کردند... پس خدای عز و جل [[امامان]] از [[فرزندان]] [[حسین]] {{ع}} را به آنان نشان داد و [[ملائکه]] از دیدن آنان خوشحال شدند. در آن هنگام دیدند که یکی از ایشان در حال [[قیام]] است و [[نماز]] می‌خواند. پس [[خداوند]] عز و جل فرمود: به وسیله این [[قائم]] ([[ایستاده]]) از آنان ([[قاتلان حسین]]) [[انتقام]] خواهم گرفت"<ref>دلائل الامامة، ص ۲۳۹.</ref>.
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' و ''«[[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}.
::::::واژه "بقیت"، به معنای، بازمانده و پاینده و آن چیزی است که از چیزی باقی گذاشته شود. عبارت "بقیة اللّه"، هم در [[قرآن مجید]] و هم در روایات آمده است.
::::::در [[قرآن]]، فقط یک بار و در داستان [[حضرت شعیب]]{{ع}} ذکر شده است؛ آن‏جا که وی قوم خود را از کم‌‏فروشی نهی کرده، می‌‏گوید: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref>
::::::در روایات گوناگونی "بقیة اللّه" به وجود [[امام مهدی]]{{ع}} یا برخی دیگر از [[امامان]]{{عم}} تفسیر شده است. *[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: نخستین سخنی که [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} پس از قیام خود می‏‌گوید، این آیه است: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref>؛ سپس می‏‌گوید: "منم بقیة اللّه بر روی زمین"<ref>{{عربی|" وَ أَوَّلُ‏ مَا يَنْطِقُ‏ بِهِ‏ هَذِهِ‏ الْآيَةُ  {{متن قرآن|بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ }} ‏ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُم‏  ‏‏‏‏‏"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۳۰، باب ۳۳، ح ۱۶.</ref>
::::::درست است که در آیه مورد بحث، مخاطب، قوم شعیب بوده و منظور از "بقیة اللّه"، سود و سرمایه حلال یا پاداش الهی است؛ ولی هر موجودی نافع که از طرف خداوند سبحانه و تعالی برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، "بقیة اللّه" محسوب می‌شود. بر این اساس، تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ، بقیة اللّه هستند. تمام رهبران راستین نیز که پس از مبارزه با یک دشمن سرسخت برای یک قوم و ملت باقی می‌‏مانند، از این نظر بقیة اللّه هستند. سربازانی که پس از پیروزی از جنگ بازمی‌‏گردند، آنان نیز بقیة اللّه هستند. در روایات، دعاها و زیارات، امامان‏ معصوم{{عم}} به عنوان "بقیة اللّه" توصیف شده‏‌اند، برای نمونه به بعضی از آن‏ها اشاره می‌‏شود:
:::::#به دستور [[هشام بن عبد الملک]]، [[امام باقر]]{{ع}} را به شام بردند. هنگام بازگشت به مدینه، هشام فرمان داد بازارها را بر روی آن حضرت و همراهانش ببندند و آنان را از خوراک و آشامیدنی محروم سازند. وقتی به شهر مدینه رسیدند، مردم در شهر را بر رویشان بستند و اصحاب آن حضرت به سبب کمبود آب و غذا به زحمت افتادند و به آن بزرگوار شکایت بردند. [[امام باقر]]{{ع}} بالای کوهی مشرف به شهر رفت و با صدای بلند فرمود: ای اهل شهری که مردمانش ستمگرند! به خداوند سبحانه و تعالی سوگند! من بقیة اللّه هستم. خداوند سبحانه و تعالی فرمود: "بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر [[ایمان]] دارید" <ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۷۱، ح ۵.</ref>.
:::::# در [[زیارت جامعه کبیره]]، می‌‏خوانیم: "سلام بر امامان که ... بقیة اللّه هستند ...»<ref>{{عربی|" السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّة ... وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ  ...‏‏‏‏‏"}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۰۹.</ref>. از آنجا که [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}}، آخرین پیشوا و بزرگ‏ترین رهبر انقلابی پس از بعثت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است، یکی از روشن‏‌ترین مصادیق "بقیة اللّه" و شایسته‏‌ترین فرد به این لقب است؛ به ویژه که یگانه باقی‏مانده بعد از پیامبران و [[امامان]] است. نمونه‌‏ای از این‏ روایات بدین قرار است:  در دعای ندبه می‌‏خوانیم: "کجا است آن بقیة اللّه که از عترت هدایت‌گر بیرون نیست؟"<ref>{{عربی|" أَيْنَ‏ بَقِيَّةُ اللَّهِ‏ الَّتِي‏ لَا تَخْلُو مِنَ‏ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَة‏‏‏‏‏"}}، سید بن طاوس، الاقبال، ص ۲۹۷.</ref>. مردی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: "آیا بر [[امام]] قائم می‌‏توان با عنوان امیر مؤمنان سلام کرد؟" فرمود: "نه؛ خداوند سبحانه و تعالی این نام را به [[امام علی|حضرت امیر مؤمنان علی]]{{ع}} اختصاص داده است. پیش از او کسی این نام بر خود ننهاده و پس از او نیز کسی این نام را به خود نبندد، مگر آن‏که کافر باشد راوی گوید: پرسیدم: "فدایت شوم! پس چگونه بر او سلام کنند؟" فرمود: می‏‌گویند {{عربی|" السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ‏ ‏‏‏‏‏"}} سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref> <ref>{{عربی|" لَا ذَاكَ‏ اسْمٌ‏ سَمَّى‏ اللَّهُ‏ بِهِ‏ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏ لَمْ‏ يُسَمَ‏ بِهِ‏ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يُسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِر‏‏‏‏‏"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح۲؛ تفسیر فرات کوفی، ص۱۹۳، ۲۴۹؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۷۶.</ref>.
:::::#[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: نخستین سخن [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} پس از ظهور، این آیه است که می‌‏گوید: بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر [[ایمان]] دارید. آن‏گاه می‌‏فرماید: "منم بقیة اللّه و حجّت و خلیفه او در میان شما" در آن زمان هرکس بر آن حضرت سلام کند، می‌‏گوید: {{عربی|" السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ‏ فِي‏ أَرْضِهِ‏‏ ‏‏‏‏‏"}} <ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۳۰، ح۱۶.</ref>.
:::::#وقتی [[احمد بن اسحاق بن سعد اشعری]]، به محضر [[امام عسکری]]{{ع}} شرفیاب شد و درباره جانشین آن حضرت پرسید، آن حضرت کودکی خردسال، همچون قرص ماه را به او نشان داد. [[احمد بن اسحاق]] پرسید: "آیا نشانه‌‏ای هست تا قلبم اطمینان یابد؟" آن کودک زبان گشود و با زبان عربی فصیح فرمود: من بقیة اللّه بر زمین و منتقم از دشمنان او هستم. ای [[احمد بن اسحاق]]! بعد از دیدن این کرامت‏، نشانه‌‏ای طلب نکن<ref>{{عربی|" أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ‏ فِي‏ أَرْضِهِ‏ وَ الْمُنْتَقِمُ‏ مِنْ‏ أَعْدَائِهِ‏ فَلَا تَطْلُبْ‏ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ‏ يَا أَحْمَدَ بْنَ‏ إِسْحَاق‏‏‏‏‏‏"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۸۴، ح ۱.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۱۶ - ۱۱۸.</ref>.
:::::*«"خاتم الاوصیاء" خاتم الاوصیاء، به معنای پایان بخش جانشینان [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، یکی از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ است. این لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در کودکی- آن‏گاه که در آن سنین لب به سخن گشود- جاری شد. *البته این لقب، درباره [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان پایان‌‏بخش اوصیای آخرین [[پیامبر]] به کار رفته است<ref>  ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۹۳ و ج ۹۷، ص ۳۳۱</ref>.
::::::[[طریف ابو نصر]] گوید: "بر [[امام مهدی|صاحب الزّمان]]{{ع}} وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: برای من صندل احمر <ref>نوعی چوب خوش‏بو</ref> بیاور. پس برای ایشان آوردم. آن حضرت رو به من کرد و فرمود: آیا مرا می‏‌شناسی؟ گفتم: بله. سپس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما آقای من و فرزند آقای من هستید. پس آن حضرت فرمود: مقصودم این نبود! گفتم: خداوند سبحانه و تعالی مرا فدای شما گرداند! بفرمایید مقصودتان چه بود؟ حضرت فرمود: من خاتم الاوصیاء هستم که خداوند به وسیله من، بلا را از اهل و شیعیانم دور می‏‌سازد<ref> {{عربی|" أَنَا خَاتَمُ‏ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي‏ يَدْفَعُ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ الْبَلَاءَ عَنْ‏ أَهْلِي‏ وَ شِيعَتِي‏‏"}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲</ref>.
::::::علاوه بر خاتم الاوصیاء از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ به عنوان "خاتم الائمه" نیز یاد شده است؛ چنان که [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود: ای مردمان! من پیامبرم و [[امام علی|علی]] جانشین من. آگاه باشید که خاتم الائمه، قائم و [[امام مهدی|مهدی]] از ما است"<ref> {{عربی|" مَعَاشِرَ النَّاسِ‏ إِنِّي‏ نَبِيٌ‏ وَ عَلِيٌ‏ وَصِيِّي‏ أَلَا إِنَ‏ خَاتِمَ‏ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ‏ الْمَهْدِيُ‏ ‏‏"}}، فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۹۷</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۹۷ - ۱۹۸.</ref>.
:::::*«یکی از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ "شرید"، به معنای آواره است. از آن‏جا که آن بزرگوار در دوران غیبت، منزلی معین، خاص و همیشگی ندارد، به این لقب خوانده شده است. [[اصبغ بن نباته]] گوید: از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} شنیدم که می‌‏فرمود: صاحب این امر، شرید یعنی آواره، طرید یعنی رانده، فرید یعنی تک و وحید یعنی تنها است<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، باب ۲۶، ح ۱۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۷۰.</ref>.
:::::*«یکی از لقب‌‏های [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ "صاحب الامر" است. [[امام صادق]]{{ع}} درباره اتفاقات هنگام ظهور می‌‏فرماید: "در این زمان، هر کس از فرزندان [[امام علی|علی]]{{ع}} که در مدینه است، به مکه می‌‏گریزد و به صاحب امر می‌‏پیوندد و او به سوی عراق روی می‌‏آورد"<ref> {{عربی|" يَوْمَئِذٍ مَنْ كَانَ بِالْمَدِينَةِ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ{{ع}} إِلَى مَكَّةَ فَيَلْحَقُونَ بِصَاحِبِ الْأَمْرِ وَ يُقْبِلُ‏ صَاحِبُ‏ الْأَمْرِ نَحْوَ الْعِرَاقِ‏ ‏‏‏‏"}}، نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۰، باب ۱۴، ح ۴۳</ref>
::::::همه [[امامان]]{{عم}} صاحب امر [[امامت]] بوده‌‏اند؛ ولی به سبب عظمت امر [[امامت]] و قیام آن حضرت، این لقب درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ متداول‌‏تر است.
::::::[[ریان بن صلت]] گوید: به [[امام رضا]]{{ع}} گفتم: "آیا شما صاحب الامر هستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم؛ امّا نه آن کسی که زمین را از عدل آکنده سازد؛ همان‏گونه که پر از جور شده‏ باشد. چگونه او باشم؛ در حالی که سستی بدن مرا می‌‏بینی و قائم کسی است که در سن پیران و منظر جوانان قیام می‏‌کند<ref> {{عربی|" أَنَا صَاحِبُ‏ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي‏ لَسْتُ‏ بِالَّذِي‏ أَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَلِكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي فَإِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ خَرَجَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ‏ ‏‏‏‏"}}»، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۳۵، ح ۸</ref>
::::::البته آنچه بیشتر در روایات آمده "صاحب هذا الامر» است؛ ولی رفته رفته این ترکیب به "صاحب الامر» تبدیل شده و یکی از القاب آن حضرت شمرده شده است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۳ - ۲۸۴.</ref>.
:::::*«در روایات، صاحب الدار لقب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ یاد شده است.
::::::مقصود از "دار" (خانه)، خانه پدری و جدّ آن حضرت است که آن‏جا غایب شده است. از آن‏جا که ذکر نام آن حضرت، در آن دوران جایز نبود، برای اشاره به آن حضرت، از انواع کنایه‌‏ها استفاده شد که از جمله "صاحب الدار" است.
::::::[[اسحاق بن یعقوب]] می‌‏گوید: "از [[محمد بن عثمان عمری]] خواستم نامه‌‏ای که در آن، پرسش‏‌های سختی را مطرح کرده بودم، به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ برساند. پس توقیعی به خط مولایمان "صاحب الدار" صادر شد ...."<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰؛ ص ۳۶۲؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۴.</ref>.
:::::*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ "صاحب الزّمان" است. این لقب، در متن روایات کمتر ذکر شده است؛ ولی در سخن یاران، راویان و شیعیان، فراوان به کار رفته است<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴، ح ۲۱۱ و ص ۲۷۱، ح ۲۳۷</ref>.
::::::[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "و آخرین آن‏ها قائم به حق، بقیة اللّه در زمین و صاحب الزّمان است<ref> {{عربی|" وَ آخِرُهُمُ‏ الْقَائِمُ‏ بِالْحَقِ‏ بَقِيَّةُ اللَّهِ‏ فِي‏ الْأَرْضِ‏ وَ صَاحِبُ‏ الزَّمَان‏‏ ‏‏‏‏"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲، ح ۲۳</ref>.
::::::[[فضل بن شاذان]] در کتاب فضایل از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل کرده است: "هرکس دوست دارد خداوند سبحانه و تعالی را در حال کمال [[ایمان]] و حسن اسلام ملاقات کند، پس باید حجّت، صاحب الزّمان، قائم، منتظر و مهدی را دوست داشته باشد"<ref>{{عربی|" مَنْ‏ أَحَبَ‏ أَنْ‏ يَلْقَى‏ اللَّهَ‏ وَ قَدْ كَمُلَ‏ إِيمَانُهُ‏ وَ حَسُنَ‏ إِسْلَامُهُ‏ فَلْيُوَالِ‏ الْحُجَّةَ صَاحِبَ‏ الزَّمَانِ‏ الْقَائِمَ‏ الْمُنْتَظَرَ الْمَهْدِي‏‏‏ ‏‏‏‏"}}، شاذان بن جبرئیل، الفضایل، ص ۱۶۶.</ref>.
::::::هریک از [[امامان]]{{عم}}، صاحب زمان خویشند؛ ولی به اعتبار طول عمر فراوان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ و این‏که مدت زمانی بیش‏تر از سایر [[امامان]]{{عم}} زندگی کرده است، آن حضرت بیشتر به این لقب شهرت یافته است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۴ - ۲۸۵.</ref>.
:::::*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ که در روایات معصومان{{عم}} به آن اشاره شده "صاحب السیف" (صاحب شمشیر) است. درباره سلاح [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ هنگام ظهور، صراحتی وجود ندارد؛ ولی ممکن است این‏گونه روایات را حمل بر ظاهر کرد؛ یعنی آن حضرت، با همان سلاح‏‌های متداول عصر بعثت [[پیامبر]]{{صل}} ظهور خواهد فرمود. در این صورت، "صاحب السیف" در معنای حقیقی خود به کار می‌‏رود؛ اگرچه می‌‏توان آن را کنایه از "صاحب القدرة و العظمة" دانست و "سیف" را در این‏جا به معنای ابزار غلبه و قدرت معنا کرد.
::::::در کتاب کافی نقل شده است: وقتی از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[امام مهدی|قائم]]{{ع}} پرسیدند، آن حضرت فرمود: همه ما قائم به امر خداییم؛ یکی پس از دیگری، تا زمانی که صاحب شمشیر بیاید. چون صاحب شمشیر آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده است، می‏‌آورد پدرانش مأمور به تقیه و صبر بودند و او مأمور به جهاد و برانداختن ظلم است‏"<ref> {{عربی|" كُلُّنَا قَائِمٌ‏ بِأَمْرِ اللَّهِ‏ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى‏ يَجِي‏ءَ صَاحِبُ‏ السَّيْفِ‏ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ‏ السَّيْفِ‏ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي‏ كَانَ‏‏‏‏ ‏‏‏‏"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۲</ref>.
::::::گفتنی است این لقب، همانند بسیاری از القاب دیگر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، ویژه آن حضرت نیست و سایر [[امامان]]{{عم}} نیز به این عنوان ملقّب بوده‌‏اند. در این باره [[حکم بن ابی نعیم]] گوید: در مدینه خدمت [[امام باقر]]{{ع}} رسیده و عرض کردم: "من بین رکن و مقام نذر کرده و به عهده گرفته‏‌ام که اگر شما را ملاقات کنم، از مدینه بیرون نروم، تا زمانی که بدانم [[قائم آل محمد]]{{صل}} هستید یا نه؟ حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود. سی روز در مدینه بودم. سپس در بین راهی به من برخورد کرد و فرمود: ای حکم! هنوز این جایی؟ گفتم: آری؛ من نذر خود را عرض کردم و مرا امر و نهی نکرده و پاسخی نفرمودید. فرمود: فردا صبح زود به منزل من بیا. فردا خدمتش رفتم؛ فرمود: مطلبت را بپرس. عرض کردم: من بین رکن و مقام، نذر کرده و روزه و صدقه‌‏ای برای خدا به عهده گرفته‏‌ام که اگر شما را ملاقات کردم، از مدینه بیرون نروم؛ جز آن‏که بدانم آیا شما قائم آل محمد هستید یا نه؟ اگر شما هستید، ملازم خدمتتان باشم و اگر نیستید، روی زمین بگردم و در طلب معاش برآیم. فرمود: ای حکم! همه ما قائم به امر خدا هستیم. عرض کردم: شما مهدی هستی؟ فرمود: همه ما به سوی خدا هدایت می‌‏کنیم. عرض کردم: شما صاحب شمشیری؟ فرمود: همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم شمشیر؛ [[پیغمبر]]، به ما به ارث رسیده و همراه ما است. عرض کردم: شما هستید آن‏که دشمنان خدا را می‌‏کشد و دوستان خدا به وسیله او عزیز می‌‏شود و دین خدا آشکار می‌‏گردد؟ فرمود: ای حکم! چگونه من او باشم، در صورتی که به چهل و پنج رسیده‏‌ام؛ حال آن‏که صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی نزدیک‌‏تر و هنگام سواری چالاک‌‏تر است"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۱</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۵ - ۲۸۶.</ref>.
:::::*«'''[[صاحب الغیبة]]''': در برخی [[روایات]] از این [[لقب]]، برای معرفی [[حضرت مهدی]] {{ع}} و اثبات [[غیبت]] برای ایشان استفاده شده است. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"... وَ هُوَ صَاحِبُ اَلْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲، ح ۵.</ref>؛ "و او است [[صاحب]] [[غیبت]] قبل از ظهورش...".
::::::همچنین از [[امام حسین]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{عربی|"قَائِمُ هَذِهِ الْأُمَّةِ هُوَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِی وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَیبَةِ..."}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷.</ref>؛ "[[قائم]] این [[امت]]، نهمین از [[فرزندان]] من است و او [[صاحب الغیبه]] است..." البته احتمال دارد مقصود از این ترکیب، [[لقب]] نباشد؛ بلکه ترجمه آن مقصود باشد؛ یعنی، کسی که دارای [[غیبت]] است. احتمال دیگر اینکه این [[لقب]] نیز مانند بعضی از [[القاب]]، جهت [[تقیه]] به کار می‌رفته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''غریم‌''': این واژه در کتاب‌های لغت، هم به معنای طلبکار آمده است و هم به معنای بدهکار<ref>مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۵؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۳۶.</ref>. در [[روایات]] فراوانی از آن، به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} یاد شده است. بیشتر به نظر می‌رسد مقصود، معنای نخست آن باشد. این [[لقب]] نیز، از روی [[تقیه]] بوده که هرگاه [[شیعیان]] می‌خواستند مالی را نزد آن [[حضرت]] یا [[وکیلان]] ایشان بفرستند، یا [[وصیت]] کنند و یا از جانب آن [[حضرت]] مطالبه کنند، این [[لقب]] را به کار می‌بردند.
::::::[[شیخ مفید]] به این نکته تصریح کرده، می‌نویسد: "کلمه [[غریم]]، رمزی بود بین [[شیعه]] که وقتی [[حضرت مهدی]] {{ع}} را از روی [[تقیه]] یاد می‌کردند، از آن استفاده می‌نمودند"<ref>الارشاد، ص ۳۵۴.</ref>.
::::::بنابراین استفاده از این [[لقب]] بیشتر در ارتباطات مالی [[شیعیان]] با [[حضرت مهدی]] {{ع}}- آن هم در طول [[غیبت]] صغرا- بوده است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۵.</ref>. [[محمد بن صالح]] گوید: "وقتی پدرم از [[دنیا]] رفت و امر به من رسید، حواله‌هایی نزد پدرم بود که نشان می‌داد، مربوط به [[اموال]] [[غریم]] است"<ref>کافی، ج ۱، ص ۵۲۱، ح ۱۵.</ref>. [[اسحاق بن یعقوب]] گوید: "از [[شیخ]] عمری شنیدم که می‌گفت: با مردی شهری [[مصاحبت]] داشتم و به همراه او مالی برای [[غریم]] بود و آن را برای او فرستاد"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۶.</ref>. [[محمد]] بن [[هارون]] گوید: "از [[اموال]] [[غریم]]، پانصد [[دینار]] بر ذمه من بود"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۱۷.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''غلام‌''': در لغت به معنای پسربچه است<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۷.</ref>. در برخی [[روایات]] از [[حضرت مهدی]] {{ع}}، با عنوان "[[غلام]]" یاد شده است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: [[پیامبر اسلام]] {{صل}} فرمود: {{عربی|"لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ مِنْ غیبة " فقیل لَهُ : وَ لَمْ یا رَسُولَ اللَّهِ ؟ قَالَ : " یخاف الْقَتْلِ"}}<ref>علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۳، ح ۱؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۵ و ص ۴۴۲، ح ۲۹.</ref>؛ "به ناگزیر برای [[غلام]] غیبتی است". گفته شد: ای [[رسول خدا]]! برای چه؟ فرمود: "از [[ترس]] [[مرگ]]". این [[لقب]] نیز، گاهی در معنای لغوی خود به کار می‌رفته و مقصود همان پسر بچه و [[جوان]] بوده است و گاهی به جهت شرایط [[حاکم]] بر زمان آن عصر، از روی [[تقیه]] گفته می‌شده و به عنوان [[لقب]] به کار می‌رفته است.
:::::*'''[[فرید]]''': در لغت به معنای "تک" است. در [[روایات]] به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} به کار رفته است. اصبغ بن نباته می‌گوید: "از [[امیر مؤمنان]] {{ع}} شنیدم که می‌فرمود: "[[صاحب]] این امر [[شرید]] (آواره)، [[طرید]] (رانده)، [[فرید]] (تک) و [[وحید]] (تنها) است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۶، ح ۱۳.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''قائم‌''': با مراجعه به [[روایات]] مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}}، می‌توان گفت: هیچ لقبی به اندازه "[[قائم]]"، برای آن [[حضرت]] استعمال نشده است. گویا از آنجایی که [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}}، درخشان‌ترین فصل زندگی ایشان است؛ اتصاف به این صفت و [[لقب]]، همواره در [[کلام]] [[معصومان]] {{عم}} مورد تصریح قرار گرفته است. بنابراین مهم‌ترین علت اتصاف به این [[لقب]]، آن است که وی در برابر اوضاع [[سیاسی]] و [[انحرافات]] دینی و [[اجتماعی]]، بزرگ‌ترین [[قیام]] [[تاریخ]] را [[رهبری]] خواهد کرد<ref>الارشاد، ص ۷۰۴، ح ۲.</ref>. البته می‌توان تمامی [[ائمه]] {{عم}} را [[قائم]] دانست؛ اما ویژگی‌های [[قیام امام مهدی]] {{ع}}، آن [[حضرت]] را از دیگر [[امامان]] ممتاز ساخته است.
::::::درباره وجه نامیده شدن [[حضرت]] به "[[قائم]]"، می‌توان به [[روایات]] زیر اشاره کرد: [[ابو حمزه ثمالی]] می‌گوید: از [[امام باقر]] {{ع}} پرسیدم: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! آیا همه شما [[قائم]] و به پا دارنده [[حق]] نیستید؟ فرمود: بلی؛ عرض کردم: چرا [[حضرت مهدی]] {{ع}} را [[قائم]] نامیده‌اند؟ فرمود: هنگامی که جد من [[حضرت]] [[سید الشهدا]] [[حسین بن علی]] {{عم}} [[شهید]] شد، [[ملائکه]] به درگاه [[خداوند]] ضجه و ناله نموده، نزد او شکایت کردند... پس خدای عز و جل [[امامان]] از [[فرزندان]] [[حسین]] {{ع}} را به آنان نشان داد و [[ملائکه]] از دیدن آنان خوشحال شدند. در آن هنگام دیدند که یکی از ایشان در حال [[قیام]] است و [[نماز]] می‌خواند. پس [[خداوند]] عز و جل فرمود: به وسیله این [[قائم]] ([[ایستاده]]) از آنان ([[قاتلان حسین]]) [[انتقام]] خواهم گرفت"<ref>دلائل الامامة، ص ۲۳۹.</ref>.
::::::از [[امام جواد]] {{ع}} پرسیده شد: چرا او را [[قائم]] می‌نامند؟ فرمود: {{عربی|"لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ اِرْتِدَادِ أَكْثَرِ اَلْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.</ref>؛ "چون پس از آن [[قیام]] می‌کند که از یادها رفته است و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته‌اند".
::::::[[لقب]] "[[قائم]]" اگرچه در پاره‌ای از موارد به تنهایی به کار رفته است؛ ولی در بعضی از موارد، به‌ کلماتی دیگر اضافه شده که هرکدام گویای معنایی خاص است؛ مانند:
:::::#{{عربی|"القائِمَ مِن وُلدی"}} (قیام‌کننده از فرزندانم) برخی از [[معصومان]] {{عم}} اصرار داشته‌اند که آن [[قیام]] کننده را از [[فرزندان]] خود معرفی کنند تا کسانی که از غیر آنان خود را [[قائم]] معرفی می‌کنند، رسوا شوند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{عربی|"مَنْ اَنْكَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدي فِي زَمانِ غَيبَتِهِ فَماتَ فَقَد ماتَ ميتَةً جاهِليةً"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۹، ح ۱۲.</ref>؛ "کسی که [[قائم]] از [[فرزندان]] مرا در زمان غیبتش [[انکار]] کند، به [[مرگ جاهلی]] مرده است". [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"اَلقائِمُ مِنْ وُلدی یعْمُرُ عُمْرَ خَلیلِ الرَّحْمنِ..."}}<ref>دلائل الامامة، ص ۲۵۸؛ الغیبة، ص ۱۸۹، ح ۴۴.</ref>؛ "[[قائم]] از [[فرزندان]] من [[عمر]] می‌کند، [[عمر]] او به اندازه [[عمر]] [[خلیل]] الرحمان است...".
:::::#"قائمهم" ([[قائم]] آنان): [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}}- زمانی که [[ائمه]] {{عم}} را معرفی می‌کند و سخن از [[حضرت مهدی]] {{ع}} به میان می‌آورد- بیشتر از آن [[حضرت]] با عنوان [[قیام]] کننده آنان ([[اهل بیت]]) یاد می‌فرماید؛ چنان‌که خطاب به [[حسین بن علی]] {{عم}} فرمود: "تو آقا و [[فرزند]] آقا هستی. تو [[امام]] و [[فرزند]] [[امام]] هستی. تو [[حجت]]، [[فرزند]] [[حجت]] و پدر حجت‌های نه‌گانه هستی که نهمین آنان [[قائم]] ایشان است"<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۵۲، ح ۱۷.</ref>. گویا [[پیامبر]] {{صل}} تنها [[قیام]] کننده (موفق) از [[فرزندان امام حسین]] {{ع}} را، آخرین ایشان معرفی کرده و او را از [[فرزندان]] آن [[حضرت]] دانسته است.
:::::#{{عربی|"قائِمٌ لِلْحَقِ مِنَّا"}} ([[قیام]] کننده برای [[حق]] از ما) [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در روایتی فرمود: "[[قیامت]] بر پا نمی‌شود؛ مگر اینکه [[قیام]] کننده‌ای‌ برای [[حق]] از ما ([[اهل بیت]]) به پاخیزد"<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۰.</ref>. از این [[حدیث]] به دست می‌آید که تنها [[قیام]] برای اقامه [[حق]]، مطلوب است. همچنین قیامی که به تمامی [[صالحان]] وعده داده شده، تنها به وسیله فردی از [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} تحقق خواهد یافت.
:::::#{{عربی|"قائِمُنا أهلَ البَیتِ"}} ([[قائم]] ما [[اهل بیت]]): [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "[[بهترین]] [[لباس]] هر زمان، [[لباس]] اهل آن زمان است؛ اما آن‌گاه که [[قائم]] ما [[اهل بیت]] [[قیام]] می‌کند، [[لباس علی]] {{ع}} را بر تن کرده و بر روش او [[حکومت]] خواهد نمود"<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۱۱.</ref>.
:::::#"[[قائم آل محمد]]" ([[قیام]] کننده از [[آل محمد]] {{صل}}): [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"تَمَامَ الامر بِقَائِمٍ آلِ مُحَمَّدٍ"}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۳۲، ح ۱.</ref>؛ "تمام امر به دست [[قائم آل محمد]] است"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''[[مضطر]]''': در لغت به معنای کسی است که بیماری، [[فقر]] و یا سختی‌های روزگار، او را ناگزیر به [[تضرع]] در درگاه [[خداوند]] کرده است<ref>مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۷۳.</ref>. در برخی [[روایات]] از این [[لقب]]، به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} یاد شده و در [[قرآن مجید]] نیز مورد اشاره قرار گرفته است: {{متن قرآن|أَمنْ یجِیبُ الْمُضْطَر إِذا دَعاهُ وَ یکشِفُ السوءَ}}<ref>نمل، آیه ۶۲.</ref>؛ "ای کسی که دعای [[مضطر]] را [[اجابت]] می‌کند و گرفتاری را برطرف می‌سازد".
::::::در برخی از [[روایات]]، این [[آیه]] [[تفسیر]] به [[حضرت مهدی]] {{ع}} و [[قیام]] ایشان شده است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: "این [[آیه]] در مورد [[مهدی]] از [[آل محمد]] {{عم}} نازل شده است؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! [[مضطر]] او است؛ هنگامی که در [[مقام ابراهیم]] دو رکعت [[نماز]] به جا می‌آورد و دست به درگاه [[خداوند متعال]] برمی‌دارد؛ [[خداوند]] دعای او را [[اجابت]] می‌کند، ناراحتی‌ها را برطرف می‌سازد و او را [[خلیفه]] روی [[زمین]] قرار می‌دهد"<ref>تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۴؛ ر.ک: الغیبة، ص ۱۸۱، ح ۳۰.</ref>.
::::::بدون [[شک]] منظور از این [[تفسیر]]، منحصر ساختن مفهوم [[آیه]]، به وجود مبارک [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیست؛ بلکه [[آیه]] معنای گسترده‌ای دارد که یکی از مصداق‌های روشن آن، [[وجود حضرت مهدی]] {{ع}} است. پس زمانی که همه‌جا را [[فساد]] می‌گیرد، درها بسته می‌شود، کارد به استخوان می‌رسد، [[بشریت]] در بن‌بست [[سختی]] قرار می‌گیرد و حالت اضطرار در کل عالم نمایان می‌شود؛ در این هنگام [[حضرت مهدی]] {{ع}} در مقدس‌ترین نقطه روی [[زمین]]، دست به [[دعا]] بر می‌دارد و تقاضای [[کشف]] سوء می‌کند. [[خداوند]] نیز این [[دعا]] را سرآغاز [[انقلاب مقدس]] جهانی او قرار می‌دهد و به مصداق‌ {{متن قرآن|يَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ}} او و یارانش را [[جانشینان]] روی [[زمین]] می‌کند"<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۲۱ و ۵۲۲.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''[[منتظر]]''': یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}}، "[[منتظر]]" است که در [[روایات]] فراوانی به آن اشاره شده است. [[حضرت مهدی]] {{ع}} خود نیز همانند دیگر [[انسان‌ها]]، [[منتظر]] است تا روزی فرا رسد و [[اراده خداوند]] متعال، به برپایی [[حاکمیت جهانی]] [[عدل و قسط]] تعلق گیرد. اما تنها کسی است که [[انتظار]] ظهورش کشیده می‌شود؛ ازاین‌رو "[[منتظر]]" نیز نامیده شده است.
::::::از [[امام جواد]] {{ع}} پرسیده شد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[مهدی]]، به چه [[دلیل]] [[منتظر]] نامیده شده است؟ فرمود: "لان له غیبة یکثر ایامها و یطول امدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون..."<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.</ref>؛ "به این علت که برای او غیبتی است که روزهایش زیاد می‌شود و مدتش بسیار طول می‌کشد. پس [[مخلصان]]، [[انتظار]] ظهورش را می‌کشند و اهل [[تردید]] او را [[انکار]] خواهند کرد...". زرارة بن اعین نیز می‌گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که می‌فرمود: {{عربی|"إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هـُوَ الَّذِی يـُشـَكُّ فـِی وِلَادَتـِهِ..."}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۲۴.</ref>؛ "به درستی که برای [[قائم]] پیش از آنکه [[قیام]] کند، غیبتی است. عرض کردم: قربانت شوم! برای چه؟ فرمود: می‌ترسد- و به شکم خود اشاره کرد- سپس فرمود: او است منتظری که [[مردم]] در تولدش [[شک]] کنند..."<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''منتقم‌''': به معنای [[انتقام]] گیرنده و یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} است. آن [[حضرت]] می‌فرماید: {{عربی|"أنا بَقِيّةُ اللّه ِ في أرضِهِ ، و المُنْتقِمُ مِن أعدائِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۴، ح ۱.</ref>؛ "من باقی‌مانده [[خدا]] در روی [[زمین]] و [[انتقام]] گیرنده از [[دشمنان]] او هستم". [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرمود: "چون [[حسین بن علی]] {{عم}} به [[شهادت]] رسید، [[فرشتگان الهی]] ضجه سر دادند و گفتند: پروردگارا! با [[حسین]] چنین شد؛ در حالی‌که او صفی تو و [[فرزند]] پیامبرت است!؟ پس [[خداوند]] [[نور]] [[قائم]] {{ع}} را به آنان نشان داد و فرمود: به وسیله این [شخص‌] [[انتقام]] او را خواهم گرفت"<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۶۵، ح ۶؛ شیخ طوسی، امالی، ج ۲، ص ۳۳.</ref>. البته در پاره‌ای از [[روایات]] نیز گفته شده است: "آن [[حضرت]] [[انتقام]] گیرنده [[خون]] تمامی [[امامان]] {{عم}} و [[مظلومان]] است"<ref>ر.ک: الغیبة، ص ۱۴۰، ح ۱؛ کافی، ج ۲، ص ۸، ح ۱.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''[[منصور]]''': در [[احادیث]] فراوانی رسیده است که [[حضرت مهدی]] {{ع}}، {{عربی|"مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ"}} است؛ یعنی، به [[هنگام ظهور]]، [[رعب]] او در دل‌های قدرت‌مندان می‌افتد و نیروهای‌ غیبی و نامرئی، به کمک او و [[یاران]] او می‌شتابند. البته آنچه درباره [[یاری]] آن [[حضرت]] به وسیله نیروهای غیبی گفته شده، منافاتی با [[لزوم]] حضور [[مردم]] در صحنه ندارد و بایسته است که [[مردم]]، آن [[حضرت]] را تا رسیدن به اهداف متعالی‌اش [[یاری]] رسانند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[انقلاب مهدی]] را سه [[سپاه]] [[یاری]] می‌کنند و در [[پیروزی]] او شرکت دارند: سپاهی از [[فرشتگان]]، سپاهی از [[مؤمنان]] و سپاهی از [[رعب]] و [[وحشت]]"<ref>الغیبة، ص ۱۹۸، ح ۹، ص ۲۴۳، ح ۴۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۹.</ref>.
::::::[[محمد بن مسلم]] ثقفی از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که فرمود: {{عربی|"القَائِمَ مِنّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، ح ۱۶.</ref>؛ "[[قائم]] ما به [افتادن‌] [[ترس]] در [[دل]] [[دشمنان]]، [[یاری]] شده است"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''مهدی‌''': یکی از مشهورترین [[القاب]] [[قائم آل محمد]] {{ع}}، [[مهدی]] است. "[[مهدی]]"، اسم مفعول و به معنای [[هدایت]] شده است. کلمه "[[مهدویت]]" نیز برگرفته از همین ریشه است. این واژه در بین [[اهل سنت]]، از شهرت بیشتری برخوردار است؛ به‌گونه‌ای که آن [[حضرت]] بیشتر با این واژه نزد آنها شناخته می‌شود.
::::::البته گاهی نیز در معنای فاعلی به معنای "هدایت‌کننده" به کار رفته است. [[محمد]] بن عجلان از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: "... و [[قائم]] {{ع}} را از آن جهت [[مهدی]] گفته‌اند که [[مردم]] را به آیینی که از دست داده‌اند، [[هدایت]] می‌کند..."<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۳، ح ۲.</ref>. اما آنچه بیشتر در [[روایات]] آمده، همان معنای نخست است. [[امام باقر]] {{ع}} در این‌باره فرمود: "به درستی که [[مهدی]] نامیده شد؛ به جهت اینکه به امر مخفی [[هدایت]] می‌شود. او [[تورات]] و سایر کتاب‌های الهی را از غاری در [[انطاکیه]] بیرون خواهد آورد"<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۱، ح ۳؛ الغیبة، ص ۲۳۷، ح ۲۶.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز در پاسخ پرسشی فرمود: {{عربی|"لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى كُلِّ أَمْرٍ خَفِيٍّ"}}<ref>کتاب الغیبة، ص ۴۷۱؛ الغیبة، ص ۲۳۷.</ref>؛ "به جهت‌ اینکه به تمامی امور پنهان [[هدایت]] می‌شود".
::::::گفتنی است [[لقب]] "[[مهدی]]"، بیشتر درباره آن [[حضرت]] [[بعد از ظهور]] و [[قیام]] و [[لقب]] "[[قائم]]"، [[قبل از ظهور]] و [[قیام]] استفاده شده است. [[امام صادق]] {{ع}} درباره برخی از [[وقایع پس از ظهور]] می‌فرماید: "... ثم یأمر منادیا فینادی: هذا المهدی..."<ref>الغیبة، ص ۳۱۳، ح ۵.</ref>؛ "به منادی [[دستور]] داده خواهد شد؛ پس ندا در می‌دهد که این است [[مهدی]]".
::::::[[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز فرمود: "[[پس از ظهور]] کسی نزد او آمده، می‌گوید: ای [[مهدی]]! به من عطا کن! و آن [[حضرت]] می‌فرماید: بگیر"<ref>الغیبة، ص ۹۲.</ref>. [[لقب مهدی]]، اگرچه اختصاص به [[آخرین امام]] ندارد و بقیه [[امامان]] {{عم}} نیز [[مهدی]] هستند؛ ولی تنها از پیشوای دوازدهم، به عنوان "[[مهدی]]" یاد شده است. این [[لقب]] از همان آغاز شکل‌گیری بحث "[[مهدویت]]"، بر زبان [[معصومین]] {{عم}} رایج بوده و در [[روایات]] فراوانی از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، این [[لقب]] بیان شده است. بنابراین در کتاب‌های [[اهل سنت]] نیز فراوان این [[لقب]] آمده است<ref>ر.ک: الصنعانی، المصنف، ج ۱۱، ح ۲۰۷۷۳؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۳۰، ح ۴۰۸۵، ۴۰۸۶، ۴۰۸۷، ۴۰۸۸؛ سنن ابو داود، ج ۴، ص ۱۰۷، ح ۲۴۸۵.</ref>.
::::::[[امام حسین]] {{ع}} فرمود: "[[دوازده مهدی]] از ما است: نخستین ایشان [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} بود و آخرین ایشان نهمین [[فرزند]] از نسل من است..."<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۶.</ref>.
::::::[[محمد]] بن [[عمران]] گفت: من از [[امام ششم]] {{ع}} شنیدم که می‌فرمود: "ما [[دوازده مهدی]] هستیم"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛}}
از [[امام جواد]] {{ع}} پرسیده شد: چرا او را [[قائم]] می‌نامند؟ فرمود: {{عربی|"لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ اِرْتِدَادِ أَكْثَرِ اَلْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.</ref>؛ "چون پس از آن [[قیام]] می‌کند که از یادها رفته است و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته‌اند".
[[پرونده:151974.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید نذیر حسنی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در ضمن بحث و مطالعه درباره هویت شخصی مصلح جهانی، ناگزیر باید به بیان لقب‌های ایشان و معنای آن لقب‌ها نیز پرداخت. امام لقب‌های زیادی دارند که برخی از آنها عبارتند از:
:::::*'''مهدی''': ما در بخش‌های گذشته به توضیح در مورد این واژه که امام بدان مشهور شده‌اند<ref>منن الرحمن، ج ۲، ص ۲۳۳.</ref> پرداختیم و گفتیم که این واژه به‌طور کلی، دو معنا دارد.
::::::اول) مهدی به‌معنای کسی است که مردم را به سوی حق هدایت می‌کند. [[پیامبر]] در یکی از دعاهایشان می‌فرماید: "خداوند ما را به زیور ایمان آراسته کن و ما را هادی و مهدی قرار بده<ref>مسند أحمد بن حنبل، ج ۴، ص ۲۶۴.</ref>.
::::::دوم) مهدی همان کسی است که زمین را همان‌گونه که آکنده از ستم و بیداد شده، سرشار از عدالت و داد و انصاف می‌کند. ما این دو معنا را در بخش‌های گذشته از زبان [[امام باقر]] {{ع}} بیان کردیم.
:::::*'''[[حجت]]'''<ref>حجت یعنی: دلیل، سند و منبع مورد اعتماد و مقامی که گفتارش حجت است. "م"</ref>؛ علت اینکه این لقب به امام داده شده، این است که ایشان حجت خدا بر آفریده‌هایش است و خداوند به وسیله او، بر آفریده‌هایش حجت می‌آورد و در احادیث آمده است که او حجت خداوند است.
:::::*'''[[منتظر]]'''<ref>منتظر، اسم مفعول از باب افتعال است و به‌معنای چیزی یا کسی است که مردم انتظار فرارسیدن آن‌را دارند. "م".</ref>؛ امام به این دلیل منتظر خوانده شده است که مؤمنان، انتظار دیدن پگاه صادق ایشان بر خود را دارند تا دیدگان آنها با دیدن روی زیبا و قامت رشیدش روشن شود.
:::::*'''[[خلف صالح]]'''؛ این لقب را به این دلیل به امام داده‌اند که ایشان خلف و جانشین [[عترت]] و خاندان [[پیامبر]] {{صل}} و باقی‌مانده زنجیره طلایی خاندانی است که نخستین حلقه آن علی {{ع}} بوده و آخرین آن هم محمد مهدی {{ع}} خواهد بود.
:::::*'''قائم'''؛ به این دلیل امام به این نام خوانده شده که ایشان انقلابی جهانی برپا می‌کنند و با آن فساد را ریشه‌کن می‌کنند و خواب از چشمان متکبران و ستمگران تمام جهان می‌ربایند. آنها در آن زمان همگی هراسان و پریشان می‌شوند»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۷۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۶. آقای کامل سلیمان؛}}
[[لقب]] "[[قائم]]" اگرچه در پاره‌ای از موارد به تنهایی به کار رفته است؛ ولی در بعضی از موارد، به‌ کلماتی دیگر اضافه شده که هرکدام گویای معنایی خاص است؛ مانند:
[[پرونده:151955.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[کامل سلیمان]]]]
#{{عربی|"القائِمَ مِن وُلدی"}} (قیام‌کننده از فرزندانم) برخی از [[معصومان]] {{عم}} اصرار داشته‌اند که آن [[قیام]] کننده را از [[فرزندان]] خود معرفی کنند تا کسانی که از غیر آنان خود را [[قائم]] معرفی می‌کنند، رسوا شوند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{عربی|"مَنْ اَنْكَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدي فِي زَمانِ غَيبَتِهِ فَماتَ فَقَد ماتَ ميتَةً جاهِليةً"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۹، ح ۱۲.</ref>؛ "کسی که [[قائم]] از [[فرزندان]] مرا در زمان غیبتش [[انکار]] کند، به [[مرگ جاهلی]] مرده است". [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"اَلقائِمُ مِنْ وُلدی یعْمُرُ عُمْرَ خَلیلِ الرَّحْمنِ..."}}<ref>دلائل الامامة، ص ۲۵۸؛ الغیبة، ص ۱۸۹، ح ۴۴.</ref>؛ "[[قائم]] از [[فرزندان]] من [[عمر]] می‌کند، [[عمر]] او به اندازه [[عمر]] [[خلیل]] الرحمان است...".
::::::آقای '''[[کامل سلیمان]]'''، در کتاب ''«[[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]»'' در این‌باره گفته است:
#"قائمهم" ([[قائم]] آنان): [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}}- زمانی که [[ائمه]] {{عم}} را معرفی می‌کند و سخن از [[حضرت مهدی]] {{ع}} به میان می‌آورد- بیشتر از آن [[حضرت]] با عنوان [[قیام]] کننده آنان ([[اهل بیت]]) یاد می‌فرماید؛ چنان‌که خطاب به [[حسین بن علی]] {{عم}} فرمود: "تو آقا و [[فرزند]] آقا هستی. تو [[امام]] و [[فرزند]] [[امام]] هستی. تو [[حجت]]، [[فرزند]] [[حجت]] و پدر حجت‌های نه‌گانه هستی که نهمین آنان [[قائم]] ایشان است"<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۵۲، ح ۱۷.</ref>. گویا [[پیامبر]] {{صل}} تنها [[قیام]] کننده (موفق) از [[فرزندان امام حسین]] {{ع}} را، آخرین ایشان معرفی کرده و او را از [[فرزندان]] آن [[حضرت]] دانسته است.
::::::«از [[القاب]] شریف آن [[قبله]] خوبان و [[کعبه]] [[نیکان]] در کلمات [[پیشوایان]] نام‌های [[مقدس]] زیر است: "[[حجت خدا]]، خاتم [[اوصیاء]]، رهائی‌بخش [[امت]]، [[مهدی]]، [[منتظر]]، باعث، [[وارث]]، [[خلف صالح]]، [[قائم]] به [[حق]]، مظهر [[دین]]، [[دادگستر]]، [[بقیة الله]]، [[صاحب الزمان]]، [[صاحب]] [[شمشیر]]، [[امام]] [[منتظر]] برای تأسیس [[حکومت عدل الهی]]"<ref>اعلام الوری، ص ۳۹۳؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵ و ۳۰۹؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۳۷؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۵۶ و ۳۴۵؛ الامام المهدی، ص ۸ و ۳۴۲؛ نور الابصار، ص ۱۶۸؛ الزام الناصب، ص ۱۴۰، ۱۴۱ و ۱۴۲.</ref>، "[[منصور]]، [[صاحب]]، [[حجت]]، [[خالص]]، صاحب‌خانه، [[صاحب]] الأمر، [[مأمول]]، [[تالی]]، [[نائب]]، [[برهان]]، [[باسط]] (گسترنده)، [[ثائر]] (انقلابی)، [[منتقم]]، [[سید]]، [[جابر]] (جبران‌کننده- ترمیم‌کننده)، [[خازن]] و ...  
#{{عربی|"قائِمٌ لِلْحَقِ مِنَّا"}} ([[قیام]] کننده برای [[حق]] از ما) [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در روایتی فرمود: "[[قیامت]] بر پا نمی‌شود؛ مگر اینکه [[قیام]] کننده‌ای‌ برای [[حق]] از ما ([[اهل بیت]]) به پاخیزد"<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۰.</ref>. از این [[حدیث]] به دست می‌آید که تنها [[قیام]] برای اقامه [[حق]]، مطلوب است. همچنین قیامی که به تمامی [[صالحان]] وعده داده شده، تنها به وسیله فردی از [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} تحقق خواهد یافت.
::::::او یکتا مظهر و مصداق این [[القاب]] شریفه است و هرگز احدی در این [[القاب]] با او شریک نیست»<ref>[[کامل سلیمان|کامل سلیمان]]، [[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]، ج1، ص 68.</ref>.
#{{عربی|"قائِمُنا أهلَ البَیتِ"}} ([[قائم]] ما [[اهل بیت]]): [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "[[بهترین]] [[لباس]] هر زمان، [[لباس]] اهل آن زمان است؛ اما آن‌گاه که [[قائم]] ما [[اهل بیت]] [[قیام]] می‌کند، [[لباس علی]] {{ع}} را بر تن کرده و بر روش او [[حکومت]] خواهد نمود"<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۱۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
#"[[قائم آل محمد]]" ([[قیام]] کننده از [[آل محمد]] {{صل}}): [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"تَمَامَ الامر بِقَائِمٍ آلِ مُحَمَّدٍ"}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۳۲، ح ۱.</ref>؛ "تمام امر به دست [[قائم آل محمد]] است"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
* '''[[مضطر]]''': در لغت به معنای کسی است که بیماری، [[فقر]] و یا سختی‌های روزگار، او را ناگزیر به [[تضرع]] در درگاه [[خداوند]] کرده است<ref>مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۷۳.</ref>. در برخی [[روایات]] از این [[لقب]]، به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} یاد شده و در [[قرآن مجید]] نیز مورد اشاره قرار گرفته است: {{متن قرآن|أَمنْ یجِیبُ الْمُضْطَر إِذا دَعاهُ وَ یکشِفُ السوءَ}}<ref>نمل، آیه ۶۲.</ref>؛ "ای کسی که دعای [[مضطر]] را [[اجابت]] می‌کند و گرفتاری را برطرف می‌سازد".


{{جمع شدن|۷. [[مجتبی تونه‌ای|آقای تونه‌ای]] (پژوهشگر معارف مهدویت)؛}}
در برخی از [[روایات]]، این [[آیه]] [[تفسیر]] به [[حضرت مهدی]] {{ع}} و [[قیام]] ایشان شده است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: "این [[آیه]] در مورد [[مهدی]] از [[آل محمد]] {{عم}} نازل شده است؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! [[مضطر]] او است؛ هنگامی که در [[مقام ابراهیم]] دو رکعت [[نماز]] به جا می‌آورد و دست به درگاه [[خداوند متعال]] برمی‌دارد؛ [[خداوند]] دعای او را [[اجابت]] می‌کند، ناراحتی‌ها را برطرف می‌سازد و او را [[خلیفه]] روی [[زمین]] قرار می‌دهد"<ref>تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۴؛ ر.ک: الغیبة، ص ۱۸۱، ح ۳۰.</ref>.
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«لقب، نام دوم انسان است که در آن معنی مدح یا ذم منظور است<ref>معارف و معاریف، ج ۸، ص ۷۵۷.</ref>. در کتاب "نجم الثاقب" از میرزا حسین نوری، القاب [[حضرت مهدی]] {{ع}} چنین آمده است:[[امیر الامره]]، [[احسان (لقب امام مهدی)|احسان]]، [[اذن سامعه]]، [[ایدی]]، [[بئر معطله]]، [[بلد الامین]]، [[باسط]]، [[بقیة الانبیاء]]، [[تالی]]، [[تأیید]]، تمام، [[ثائر]]، [[جابر]]، [[جنب]]، [[جوار الکنس]]، [[حجة]]، [[حجة الله]]، [[حق]]، [[حجاب الله]]، [[حمد]]، [[حامد]]، [[خاتم الاوصیاء]]، [[خاتم الائمه]]، [[خازن]]، [[خلف]]، [[خلف صالح]]، [[خنس]]، [[خلیفة الله]]، [[خلیفة الاتقیاء]]، [[دابة الارض]]، [[داعی]]، [[رجل]]، [[رب الأرض]]، [[سلطان المأمول]]، [[سدرة المنتهی]]، [[سناء]]، [[سبیل]]، [[ساعة]]، [[سید]]، [[شرید]]، [[صاحب]]، [[صاحب الغیبة]]، [[صاحب الزمان]]، [[صاحب الرجعة]]، [[صاحب الدار]]، [[صاحب الناحیة]]، [[صاحب العصر]]، [[صاحب الکرة البیضاء]]، [[صاحب الدولة الزهراء]]، [[صالح]]، [[صاحب الامر]]، [[صبح مسفر]]، [[صدق]]، [[صراط‍‌]]، [[ضیاء]]، [[ضحی]]، [[طالب التراث]]، [[عالم]]، [[عدل]]، [[عاقبة الدار]]، [[عزه]]، [[عین]]، [[غایب]]، [[غلام]]، [[غریم]]، [[غوث]]، [[غایة الطّالبین]]، [[غایة القصوی]]، [[غوث الفقراء]]، [[خلیل]]، [[فجر]]، [[فرج المؤمنین]]، [[فرج الاعظم]]، [[فتح]]، [[فقیه]]، [[قائم]]، [[قابض]]، [[قیامت]]، [[قسط‍‌]]، [[قوة]]، [[قاتل الکفرة]]، [[قطب]]، [[قائم الزمان]]، [[قیم الزمان]]، [[کاشف الغطاء]]، [[کمال]]، [[کار]]، [[لواء اعظم]]، [[نیة الصابرین]]، [[منتقم]]، [[مهدی]]، [[منتظر]]، [[ماء معین]]، [[مخبر بما یعلن]]، [[مجازی بالاعمال]]، [[موعود]]، [[مظهر الفضایح]]، [[مبلی السرائر]]، [[مبدأ الآیات]]، [[محسن]]، [[منعم]]، [[مفضل]]، [[موتور]]، [[مدبر]]، [[مأمور]]، [[مقدرة]]، [[مأمول]]، [[مفرج اعظم]]، [[مضطر]]، [[من لم یجعل الله له شبیها]]، [[مقتصر]]، [[المصباح الشدید الضیاء]]، [[ناقور]]، [[ناطق]]، [[نهار]]، [[نفس]]، [[نور الاصفیاء]]، [[نور الاتقیاء]]، [[ناحیه مقدسه]]، [[واقیذ]]، [[وتر]]، [[وجه]]، [[ولی الله]]، [[وارث]]، [[هادی]]، [[ید الباسطه]]، [[یمین]]، [[یعسوب الدین]].<ref>نجم الثاقب، باب دوم.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۶۰۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۸. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
بدون [[شک]] منظور از این [[تفسیر]]، منحصر ساختن مفهوم [[آیه]]، به وجود مبارک [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیست؛ بلکه [[آیه]] معنای گسترده‌ای دارد که یکی از مصداق‌های روشن آن، [[وجود امام مهدی]] {{ع}} است. پس زمانی که همه‌جا را [[فساد]] می‌گیرد، درها بسته می‌شود، کارد به استخوان می‌رسد، [[بشریت]] در بن‌بست [[سختی]] قرار می‌گیرد و حالت اضطرار در کل عالم نمایان می‌شود؛ در این هنگام [[حضرت مهدی]] {{ع}} در مقدس‌ترین نقطه روی [[زمین]]، دست به [[دعا]] بر می‌دارد و تقاضای [[کشف]] سوء می‌کند. [[خداوند]] نیز این [[دعا]] را سرآغاز [[انقلاب مقدس]] جهانی او قرار می‌دهد و به مصداق‌ {{متن قرآن|يَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ}} او و یارانش را [[جانشینان]] روی [[زمین]] می‌کند"<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۲۱ و ۵۲۲.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]]
* '''[[منتظر]]''': یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}}، "[[منتظر]]" است که در [[روایات]] فراوانی به آن اشاره شده است. [[حضرت مهدی]] {{ع}} خود نیز همانند دیگر [[انسان‌ها]]، [[منتظر]] است تا روزی فرا رسد و [[اراده خداوند]] متعال، به برپایی [[حاکمیت جهانی]] [[عدل و قسط]] تعلق گیرد. اما تنها کسی است که [[انتظار]] ظهورش کشیده می‌شود؛ ازاین‌رو "[[منتظر]]" نیز نامیده شده است.
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
:::::«*لقب‌های مشهور آن حضرت عبارتند از: "[[مهدی]]"، "[[قائم]]"، "[[منتظَر]]"، "[[بقیة الله]]"، "[[حجت]]"، "[[خلف صالح]]"، "[[منصور]]"، "[[صاحب الامر]]"، "[[صاحب الزمان]]" و "[[ولی عصر]]" که معروف‌ترین آنها "مهدی" است.
:::::*هر یک از این لقب‌ها، بیان‌گر پیام ویژه‌ای درباره آن بزرگوار است. آن [[امام]] خوبی‌ها را "[[مهدی]]" گفته‌اند؛ زیرا هدایت شده‌ای است که مردم را به سوی [[حق]] می‌خواند. "[[قائم]]" خوانده‌اند؛ چون برای [[حق]]، [[قیام]] خواهد کرد. "[[منتظَر]]" نامیده‌اند؛ زیرا همگان در [[انتظار]] مقدم اویند. "[[بقیة الله]]" لقب داده‌اند؛ چرا که باقی مانده [[حجت‌های خدا]] و [[آخرین ذخیره الهی]] است. "[[حجت]]" به معنای [[گواه خدا بر خلق]] و "[[خلف صالح]]" به معنای [[جانشین]] برای [[اولیای خدا]]ست. او "[[منصور]]" است، چون از سوی [[پروردگار]] یاری می‌شود و "[[صاحب الأمر]]" است؛ چون امر ایجاد [[حکومت عدل الهی]] بر عهده اوست. "[[صاحب الزمان]] و [[ولی عصر]]" نیز به آن معنا است که او [[حاکم]] و [[فرمانروا|فرمانروای]] یگانه زمان می‌باشد»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]، [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]، [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]؛ [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۴۳.</ref>»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۴۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


==پرسش‌های وابسته==
از [[امام جواد]] {{ع}} پرسیده شد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[مهدی]]، به چه [[دلیل]] [[منتظر]] نامیده شده است؟ فرمود: "لان له غیبة یکثر ایامها و یطول امدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون..."<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.</ref>؛ "به این علت که برای او غیبتی است که روزهایش زیاد می‌شود و مدتش بسیار طول می‌کشد. پس [[مخلصان]]، [[انتظار]] ظهورش را می‌کشند و اهل [[تردید]] او را [[انکار]] خواهند کرد...". زرارة بن اعین نیز می‌گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که می‌فرمود: {{عربی|"إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هـُوَ الَّذِی يـُشـَكُّ فـِی وِلَادَتـِهِ..."}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۲۴.</ref>؛ "به درستی که برای [[قائم]] پیش از آنکه [[قیام]] کند، غیبتی است. عرض کردم: قربانت شوم! برای چه؟ فرمود: می‌ترسد- و به شکم خود اشاره کرد- سپس فرمود: او است منتظری که [[مردم]] در تولدش [[شک]] کنند..."<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
* '''منتقم‌''': به معنای [[انتقام]] گیرنده و یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} است. آن [[حضرت]] می‌فرماید: {{عربی|"أنا بَقِيّةُ اللّه ِ في أرضِهِ ، و المُنْتقِمُ مِن أعدائِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۴، ح ۱.</ref>؛ "من باقی‌مانده [[خدا]] در روی [[زمین]] و [[انتقام]] گیرنده از [[دشمنان]] او هستم". [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرمود: "چون [[حسین بن علی]] {{عم}} به [[شهادت]] رسید، [[فرشتگان الهی]] ضجه سر دادند و گفتند: پروردگارا! با [[حسین]] چنین شد؛ در حالی‌که او صفی تو و [[فرزند]] پیامبرت است!؟ پس [[خداوند]] [[نور]] [[قائم]] {{ع}} را به آنان نشان داد و فرمود: به وسیله این [شخص‌] [[انتقام]] او را خواهم گرفت"<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۶۵، ح ۶؛ شیخ طوسی، امالی، ج ۲، ص ۳۳.</ref>. البته در پاره‌ای از [[روایات]] نیز گفته شده است: "آن [[حضرت]] [[انتقام]] گیرنده [[خون]] تمامی [[امامان]] {{عم}} و [[مظلومان]] است"<ref>ر.ک: الغیبة، ص ۱۴۰، ح ۱؛ کافی، ج ۲، ص ۸، ح ۱.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
* '''[[منصور]]''': در [[احادیث]] فراوانی رسیده است که [[حضرت مهدی]] {{ع}}، {{عربی|"مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ"}} است؛ یعنی، به [[هنگام ظهور]]، [[رعب]] او در دل‌های قدرت‌مندان می‌افتد و نیروهای‌ غیبی و نامرئی، به کمک او و [[یاران]] او می‌شتابند. البته آنچه درباره [[یاری]] آن [[حضرت]] به وسیله نیروهای غیبی گفته شده، منافاتی با [[لزوم]] حضور [[مردم]] در صحنه ندارد و بایسته است که [[مردم]]، آن [[حضرت]] را تا رسیدن به اهداف متعالی‌اش [[یاری]] رسانند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[انقلاب مهدی]] را سه [[سپاه]] [[یاری]] می‌کنند و در [[پیروزی]] او شرکت دارند: سپاهی از [[فرشتگان]]، سپاهی از [[مؤمنان]] و سپاهی از [[رعب]] و [[وحشت]]"<ref>الغیبة، ص ۱۹۸، ح ۹، ص ۲۴۳، ح ۴۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۹.</ref>.


==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
[[محمد بن مسلم]] ثقفی از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که فرمود: {{عربی|"القَائِمَ مِنّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، ح ۱۶.</ref>؛ "[[قائم]] ما به [افتادن‌] [[ترس]] در [[دل]] [[دشمنان]]، [[یاری]] شده است"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
{{پرسش‌های وابسته}}
* '''مهدی‌''': یکی از مشهورترین [[القاب]] [[قائم آل محمد]] {{ع}}، [[مهدی]] است. "[[مهدی]]"، اسم مفعول و به معنای [[هدایت]] شده است. کلمه "[[مهدویت]]" نیز برگرفته از همین ریشه است. این واژه در بین [[اهل سنت]]، از شهرت بیشتری برخوردار است؛ به‌گونه‌ای که آن [[حضرت]] بیشتر با این واژه نزد آنها شناخته می‌شود.
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان}}
{{پایان}}


==پانویس==
البته گاهی نیز در معنای فاعلی به معنای "هدایت‌کننده" به کار رفته است. [[محمد]] بن عجلان از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: "... و [[قائم]] {{ع}} را از آن جهت [[مهدی]] گفته‌اند که [[مردم]] را به آیینی که از دست داده‌اند، [[هدایت]] می‌کند..."<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۳، ح ۲.</ref>. اما آنچه بیشتر در [[روایات]] آمده، همان معنای نخست است. [[امام باقر]] {{ع}} در این‌باره فرمود: "به درستی که [[مهدی]] نامیده شد؛ به جهت اینکه به امر مخفی [[هدایت]] می‌شود. او [[تورات]] و سایر کتاب‌های الهی را از غاری در [[انطاکیه]] بیرون خواهد آورد"<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۱، ح ۳؛ الغیبة، ص ۲۳۷، ح ۲۶.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز در پاسخ پرسشی فرمود: {{عربی|"لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى كُلِّ أَمْرٍ خَفِيٍّ"}}<ref>کتاب الغیبة، ص ۴۷۱؛ الغیبة، ص ۲۳۷.</ref>؛ "به جهت‌ اینکه به تمامی امور پنهان [[هدایت]] می‌شود".
 
گفتنی است [[لقب]] "[[مهدی]]"، بیشتر درباره آن [[حضرت]] [[بعد از ظهور]] و [[قیام]] و [[لقب]] "[[قائم]]"، [[قبل از ظهور]] و [[قیام]] استفاده شده است. [[امام صادق]] {{ع}} درباره برخی از [[وقایع پس از ظهور]] می‌فرماید: "... ثم یأمر منادیا فینادی: هذا المهدی..."<ref>الغیبة، ص ۳۱۳، ح ۵.</ref>؛ "به منادی [[دستور]] داده خواهد شد؛ پس ندا در می‌دهد که این است [[مهدی]]".
 
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز فرمود: "[[پس از ظهور]] کسی نزد او آمده، می‌گوید: ای [[مهدی]]! به من عطا کن! و آن [[حضرت]] می‌فرماید: بگیر"<ref>الغیبة، ص ۹۲.</ref>. [[لقب مهدی]]، اگرچه اختصاص به [[آخرین امام]] ندارد و بقیه [[امامان]] {{عم}} نیز [[مهدی]] هستند؛ ولی تنها از پیشوای دوازدهم، به عنوان "[[مهدی]]" یاد شده است. این [[لقب]] از همان آغاز شکل‌گیری بحث "[[مهدویت]]"، بر زبان [[معصومین]] {{عم}} رایج بوده و در [[روایات]] فراوانی از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، این [[لقب]] بیان شده است. بنابراین در کتاب‌های [[اهل سنت]] نیز فراوان این [[لقب]] آمده است<ref>ر.ک: الصنعانی، المصنف، ج ۱۱، ح ۲۰۷۷۳؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۳۰، ح ۴۰۸۵، ۴۰۸۶، ۴۰۸۷، ۴۰۸۸؛ سنن ابو داوود، ج ۴، ص ۱۰۷، ح ۲۴۸۵.</ref>.
 
[[امام حسین]] {{ع}} فرمود: "[[دوازده مهدی]] از ما است: نخستین ایشان [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} بود و آخرین ایشان نهمین [[فرزند]] از نسل من است..."<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۶.</ref>.
 
[[محمد]] بن [[عمران]] گفت: من از [[امام ششم]] {{ع}} شنیدم که می‌فرمود: "ما [[دوازده مهدی]] هستیم"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛
| تصویر = 151974.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید نذیر حسنی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«در ضمن بحث و مطالعه درباره هویت شخصی مصلح جهانی، ناگزیر باید به بیان لقب‌های ایشان و معنای آن لقب‌ها نیز پرداخت. امام لقب‌های زیادی دارند که برخی از آنها عبارتند از:
* '''مهدی''': ما در بخش‌های گذشته به توضیح در مورد این واژه که امام بدان مشهور شده‌اند<ref>منن الرحمن، ج ۲، ص ۲۳۳.</ref> پرداختیم و گفتیم که این واژه به‌طور کلی، دو معنا دارد.
 
اول) مهدی به‌معنای کسی است که مردم را به سوی حق هدایت می‌کند. [[پیامبر]] در یکی از دعاهایشان می‌فرماید: "خداوند ما را به زیور ایمان آراسته کن و ما را هادی و مهدی قرار بده<ref>مسند أحمد بن حنبل، ج ۴، ص ۲۶۴.</ref>.
 
دوم) مهدی همان کسی است که زمین را همان‌گونه که آکنده از ستم و بیداد شده، سرشار از عدالت و داد و انصاف می‌کند. ما این دو معنا را در بخش‌های گذشته از زبان [[امام باقر]] {{ع}} بیان کردیم.
* '''[[حجت]]'''<ref>حجت یعنی: دلیل، سند و منبع مورد اعتماد و مقامی که گفتارش حجت است. "م"</ref>؛ علت اینکه این لقب به امام داده شده، این است که ایشان حجت خدا بر آفریده‌هایش است و خداوند به وسیله او، بر آفریده‌هایش حجت می‌آورد و در احادیث آمده است که او حجت خداوند است.
* '''[[منتظر]]'''<ref>منتظر، اسم مفعول از باب افتعال است و به‌معنای چیزی یا کسی است که مردم انتظار فرارسیدن آن‌را دارند. "م".</ref>؛ امام به این دلیل منتظر خوانده شده است که مؤمنان، انتظار دیدن پگاه صادق ایشان بر خود را دارند تا دیدگان آنها با دیدن روی زیبا و قامت رشیدش روشن شود.
* '''[[خلف صالح]]'''؛ این لقب را به این دلیل به امام داده‌اند که ایشان خلف و جانشین [[عترت]] و خاندان [[پیامبر]] {{صل}} و باقی‌مانده زنجیره طلایی خاندانی است که نخستین حلقه آن علی {{ع}} بوده و آخرین آن هم محمد مهدی {{ع}} خواهد بود.
* '''قائم'''؛ به این دلیل امام به این نام خوانده شده که ایشان انقلابی جهانی برپا می‌کنند و با آن فساد را ریشه‌کن می‌کنند و خواب از چشمان متکبران و ستمگران تمام جهان می‌ربایند. آنها در آن زمان همگی هراسان و پریشان می‌شوند»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۷۸.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. آقای کامل سلیمان؛
| تصویر = 151955.jpg
| پاسخ‌دهنده = کامل سلیمان
| پاسخ = آقای '''[[کامل سلیمان]]'''، در کتاب ''«[[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«از [[القاب]] شریف آن [[قبله]] خوبان و [[کعبه]] [[نیکان]] در کلمات [[پیشوایان]] نام‌های [[مقدس]] زیر است: "[[حجت خدا]]، خاتم [[اوصیاء]]، رهائی‌بخش [[امت]]، [[مهدی]]، [[منتظر]]، باعث، [[وارث]]، [[خلف صالح]]، [[قائم]] به [[حق]]، مظهر [[دین]]، [[دادگستر]]، [[بقیة الله]]، [[صاحب الزمان]]، [[صاحب]] [[شمشیر]]، [[امام]] [[منتظر]] برای تأسیس [[حکومت عدل الهی]]"<ref>اعلام الوری، ص ۳۹۳؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵ و ۳۰۹؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۳۷؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۵۶ و ۳۴۵؛ الامام المهدی، ص ۸ و ۳۴۲؛ نور الابصار، ص ۱۶۸؛ الزام الناصب، ص ۱۴۰، ۱۴۱ و ۱۴۲.</ref>، "[[منصور]]، [[صاحب]]، [[حجت]]، [[خالص]]، صاحب‌خانه، [[صاحب]] الأمر، [[مأمول]]، [[تالی]]، [[نائب]]، [[برهان]]، [[باسط]] (گسترنده)، [[ثائر]] (انقلابی)، [[منتقم]]، [[سید]]، [[جابر]] (جبران‌کننده- ترمیم‌کننده)، [[خازن]] و ...
 
او یکتا مظهر و مصداق این [[القاب]] شریفه است و هرگز احدی در این [[القاب]] با او شریک نیست»<ref>[[کامل سلیمان]]، [[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]، ج1، ص 68.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. مجتبی تونه‌ای؛
| تصویر = 13681078.jpg
| پاسخ‌دهنده = مجتبی تونه‌ای
| پاسخ = آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«لقب، نام دوم انسان است که در آن معنی مدح یا ذم منظور است<ref>معارف و معاریف، ج ۸، ص ۷۵۷.</ref>. در کتاب "نجم الثاقب" از میرزا حسین نوری، القاب [[حضرت مهدی]] {{ع}} چنین آمده است:[[امیر الامره]]، [[احسان (لقب امام مهدی)|احسان]]، [[اذن سامعه]]، [[ایدی]]، [[بئر معطله]]، [[بلد الامین]]، [[باسط]]، [[بقیة الانبیاء]]، [[تالی]]، [[تأیید]]، تمام، [[ثائر]]، [[جابر]]، [[جنب]]، [[جوار الکنس]]، [[حجة]]، [[حجة الله]]، [[حق]]، [[حجاب الله]]، [[حمد]]، [[حامد]]، [[خاتم الاوصیاء]]، [[خاتم الائمه]]، [[خازن]]، [[خلف]]، [[خلف صالح]]، [[خنس]]، [[خلیفة الله]]، [[خلیفة الاتقیاء]]، [[دابة الارض]]، [[داعی]]، [[رجل]]، [[رب الأرض]]، [[سلطان المأمول]]، [[سدرة المنتهی]]، [[سناء]]، [[سبیل]]، [[ساعة]]، [[سید]]، [[شرید]]، [[صاحب]]، [[صاحب الغیبة]]، [[صاحب الزمان]]، [[صاحب الرجعة]]، [[صاحب الدار]]، [[صاحب الناحیة]]، [[صاحب العصر]]، [[صاحب الکرة البیضاء]]، [[صاحب الدولة الزهراء]]، [[صالح]]، [[صاحب الامر]]، [[صبح مسفر]]، [[صدق]]، [[صراط‍‌]]، [[ضیاء]]، [[ضحی]]، [[طالب التراث]]، [[عالم]]، [[عدل]]، [[عاقبة الدار]]، [[عزه]]، عین، غایب، [[غلام]]، [[غریم]]، [[غوث]]، [[غایة الطّالبین]]، [[غایة القصوی]]، [[غوث الفقراء]]، [[خلیل]]، [[فجر]]، [[فرج المؤمنین]]، [[فرج الاعظم]]، [[فتح]]، [[فقیه]]، [[قائم]]، [[قابض]]، [[قیامت]]، [[قسط‍‌]]، [[قوة]]، [[قاتل الکفرة]]، [[قطب]]، [[قائم الزمان]]، [[قیم الزمان]]، [[کاشف الغطاء]]، [[کمال]]، [[کار]]، [[لواء اعظم]]، [[نیة الصابرین]]، [[منتقم]]، [[مهدی]]، [[منتظر]]، [[ماء معین]]، [[مخبر بما یعلن]]، [[مجازی بالاعمال]]، [[موعود]]، [[مظهر الفضایح]]، [[مبلی السرائر]]، [[مبدأ الآیات]]، [[محسن]]، [[منعم]]، [[مفضل]]، [[موتور]]، [[مدبر]]، [[مأمور]]، [[مقدرة]]، [[مأمول]]، [[مفرج اعظم]]، [[مضطر]]، [[من لم یجعل الله له شبیها]]، [[مقتصر]]، [[المصباح الشدید الضیاء]]، [[ناقور]]، [[ناطق]]، [[نهار]]، [[نفس]]، [[نور الاصفیاء]]، [[نور الاتقیاء]]، [[ناحیه مقدسه]]، [[واقیذ]]، [[وتر]]، [[وجه]]، [[ولی الله]]، [[وارث]]، [[هادی]]، [[ید الباسطه]]، [[یمین]]، [[یعسوب الدین]].<ref>نجم الثاقب، باب دوم.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۶۰۴.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛
| تصویر = 991395.jpg
| پاسخ‌دهنده = نگین آفرینش ج۱ (کتاب)
| پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
 
«* لقب‌های مشهور آن حضرت عبارتند از: "[[مهدی]]"، "[[قائم]]"، "[[منتظَر]]"، "[[بقیة الله]]"، "[[حجت]]"، "[[خلف صالح]]"، "[[منصور]]"، "[[صاحب الامر]]"، "[[صاحب الزمان]]" و "[[ولی عصر]]" که معروف‌ترین آنها "مهدی" است.
* هر یک از این لقب‌ها، بیان‌گر پیام ویژه‌ای درباره آن بزرگوار است. آن [[امام]] خوبی‌ها را "[[مهدی]]" گفته‌اند؛ زیرا هدایت شده‌ای است که مردم را به سوی [[حق]] می‌خواند. "[[قائم]]" خوانده‌اند؛ چون برای [[حق]]، [[قیام]] خواهد کرد. "[[منتظَر]]" نامیده‌اند؛ زیرا همگان در [[انتظار]] مقدم اویند. "[[بقیة الله]]" لقب داده‌اند؛ چرا که باقی مانده [[حجت‌های خدا]] و [[آخرین ذخیره الهی]] است. "[[حجت]]" به معنای [[گواه خدا بر خلق]] و "[[خلف صالح]]" به معنای [[جانشین]] برای [[اولیای خدا]]ست. او "[[منصور]]" است، چون از سوی [[پروردگار]] یاری می‌شود و "[[صاحب الأمر]]" است؛ چون امر ایجاد [[حکومت عدل الهی]] بر عهده اوست. "[[صاحب الزمان]] و [[ولی عصر]]" نیز به آن معنا است که او [[حاکم]] و [[فرمانروا]]ی یگانه زمان می‌باشد»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]، [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]، [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]؛ [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۴۳.</ref>»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۴۳.</ref>.
}}


{{پانویس2}}
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:(اب): پرسش‌هایی با ۲ پاسخ]]
[[رده:(اب): پرسش‌هایی با ۲ پاسخ]]
[[رده:(اب): پرسش‌های مهدویت با ۲ پاسخ]]
[[رده:(اب): پرسش‌های مهدویت با ۲ پاسخ]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به کنیه‌ها و لقب‌های امام مهدی]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به کنیه‌ها و لقب‌های امام مهدی]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش