بحث:عصمت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خنثی‌سازی نسخهٔ 1188008 از فرقانی (بحث)
جز (ویرایش فرقانی (بحث) به آخرین تغییری که Wasity انجام داده بود واگردانده شد)
برچسب‌ها: واگردانی برگردانده‌شده
(خنثی‌سازی نسخهٔ 1188008 از فرقانی (بحث))
برچسب‌ها: خنثی‌سازی پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
'''[[عصمت]]''' در لغت به معنای [[حفظ]] و نگهداری و نیز به معنای منع کردن آمده است. این واژه در اصطلاح متکلمان امامیه، گاه به لطفی از جانب [[خدای متعال]] به [[برگزیدگان]] خود و گاه نیز به ملکه‌ای تعبیر شده که به موجب آن، [[انبیاء]] و اوصیای ایشان برغم داشتن [[قدرت]] بر انجام [[گناهان]]، از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]]، [[گناه]] و [[عصیان]] در تمام مراحل [[زندگی]]، حتی قبل از [[امامت]] و در [[زمان]] کودکی، مصون هستند. در نتیجه به وسیله این صفت، از [[سهو]] و [[نسیان]] هم مبرا و [[پاک]] هستند. [[امامیه]] عصمت را از ضروری‌ترین شروط إعطای امامت می‌دانند. در محدوده و [[قلمرو عصمت]] سه دیدگاه وجود دارد که مشهور متکلمین دیدگاه "اطلاق عصمت از حیث زمانی و حالات [[معصوم]]" را قبول دارند. [[ادله نقلی]] محض عصمت، مشتمل بر [[آیات]] و روایاتی است که بر عصمت دلالت می‌کنند. آیاتی همچون [[آیه عهد]]، [[آیه اولی الامر]]، [[آیه صادقین]] و [[آیه تطهیر]] و [[روایات]] دالّه بر عصمت عبارت‌اند از: [[حدیث ثقلین]]، [[حدیث سفینه]]، [[حدیث منزلت]] بر عصمت پیامبراکرم{{صل}} و امامان معصوم{{ع}} دلالت دارند. ادلّۀ [[عقلی]] عصمت نیز عبارت‌اند از: [[برهان]] [[وجوب اطاعت امام]]، برهان [[امتناع]] [[تسلل]]، برهان حفظ شرعیت، برهان عدم [[عصمت امام]] ([[خلف]]). از آنجایی که به زعم و توهم برخی خطاناپذیری از اوصاف خداست و [[انسان‌ها]] نمی‌توانند دارای چنین مقامی باشند، [[شیعه]] را به خاطر اعتقاد به عصمت متهم به [[غلو]] و [[خدا]] انگاری [[اهل بیت]] و انبیاء می‌کنند و این در حالی است که [[دلایل]] متعدد عقلی بر [[اثبات]] چنین صفتی برای [[نبی]] و [[امام]] اقامه شده است.
'''[[عصمت]]''' در لغت به معنای [[حفظ]] و نگهداری و نیز به معنای منع کردن آمده است. این واژه در اصطلاح متکلمان امامیه، گاه به لطفی از جانب [[خدای متعال]] به [[برگزیدگان]] خود و گاه نیز به ملکه‌ای تعبیر شده که به موجب آن، [[انبیاء]] و اوصیای ایشان برغم داشتن [[قدرت]] بر انجام [[گناهان]]، از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]]، [[گناه]] و [[عصیان]] در تمام مراحل [[زندگی]]، حتی قبل از نبوت و [[امامت]] و در [[زمان]] کودکی، مصون هستند. در نتیجه به وسیله این صفت، معصومان، از [[سهو]] و [[نسیان]] هم مبرا و [[پاک]] هستند. [[امامیه]] عصمت را از ضروری‌ترین شروط إعطای مقام نبوت و امامت می‌دانند. در محدوده و [[قلمرو عصمت]] سه دیدگاه وجود دارد که مشهور متکلمین دیدگاه "اطلاق عصمت از حیث زمانی و حالات [[معصوم]]" را قبول دارند. [[ادله نقلی]] محض عصمت، مشتمل بر [[آیات]] و روایاتی است که بر عصمت پیامبر یا امام دلالت می‌کنند. آیاتی که انبیا را در شمار مخلصین می‌دانند، آیاتی که امر مطلق به اطاعت انبیا می‌کنند، آیاتی که آنها را هدای یافته معرفی می‌کنند و ... برخی از ادله عصمت پیامبران به صورت کلی هستند. علاوه بر اینها آیاتی همچون [[آیه عهد]]، [[آیه اولی الامر]]، [[آیه صادقین]] و [[آیه تطهیر]] و روایاتی همچون [[حدیث ثقلین]]، [[حدیث سفینه]]، [[حدیث منزلت]] بر عصمت پیامبرخاتم{{صل}} و امامان معصوم{{ع}} دلالت دارند. ادلّۀ [[عقلی]] عصمت معصومان نیز عبارت‌اند از: [[برهان]] [[وجوب اطاعت امام]]، برهان [[امتناع]] [[تسلل]]، برهان حفظ شرعیت، برهان [[خلف]]. از آنجایی که به زعم و توهم برخی خطاناپذیری از اوصاف خداست و [[انسان‌ها]] نمی‌توانند دارای چنین مقامی باشند، [[شیعه]] را به خاطر اعتقاد به عصمت متهم به [[غلو]] و [[خدا]] انگاری [[اهل بیت]] و انبیاء می‌کنند و این در حالی است که [[دلایل]] متعدد عقلی بر [[اثبات]] چنین صفتی برای [[نبی]] و [[امام]] اقامه شده است.


== معناشناسی [[عصمت]] ==
== معناشناسی [[عصمت]] ==
خط ۲۹۲: خط ۲۹۲:
بحث دیگری که میان [[متکلمان اسلامی]] مطرح است این است که آیا [[عصمت استحقاقی]] است یا تفضلی. این بحث به بحث [[اختیار]] در [[عصمت]] و مجبور بودن یا نبودن [[معصوم]] در [[ارتکاب معاصی]] و عدم ارتکاب آنها بازمی‌گردد. از نظر [[عقل]]، اگر عصمت مستلزم مجبور بودن شخص معصوم در انجام [[طاعات]] و [[ترک گناهان]] باشد، در این صورت شخص معصوم مستحق [[ستایش]] و [[مدح]] نخواهد بود؛ چرا که وجود این صفت در او فضیلتی برای وی به شمار نیامده و بنا به فرض مذکور او مجبور به [[ترک گناه]] بوده و اصلا [[قدرت]] بر انجام آن را ندارد.<ref>[[علامه حلی]]، [[کشف]] المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۶؛ [[فاضل مقداد]]، اللوامع الالهیه، ۱۴۲۲ق، ص۲۴۳؛ [[جرجانی]]، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۲۸۱.</ref> روشن است که به تبع این نظریه، [[امر و نهی]] و [[پاداش]] و [[کیفر]] معصوم نیز نامعقول خواهد بود. اما از آنجا که غالب متکلمان اسلامی غیر از [[اشاعره]]، قائل به اختیار شخص معصوم هستند، بنابراین عصمت را امری تفضلی می‌دانند نه استحقاقی. <ref>به عنوان نمونه مرحوم [[شیخ مفید]]، می‌فرماید: “عصمت، تفضلی است از جانب [[خدا]] برای کسی که می‌داند آن شخص [[معصوم]] به عصمت خود [[تمسک]] می‌کند”. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد بثواب الانتقاد، ص۱۰۶؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۶.</ref>
بحث دیگری که میان [[متکلمان اسلامی]] مطرح است این است که آیا [[عصمت استحقاقی]] است یا تفضلی. این بحث به بحث [[اختیار]] در [[عصمت]] و مجبور بودن یا نبودن [[معصوم]] در [[ارتکاب معاصی]] و عدم ارتکاب آنها بازمی‌گردد. از نظر [[عقل]]، اگر عصمت مستلزم مجبور بودن شخص معصوم در انجام [[طاعات]] و [[ترک گناهان]] باشد، در این صورت شخص معصوم مستحق [[ستایش]] و [[مدح]] نخواهد بود؛ چرا که وجود این صفت در او فضیلتی برای وی به شمار نیامده و بنا به فرض مذکور او مجبور به [[ترک گناه]] بوده و اصلا [[قدرت]] بر انجام آن را ندارد.<ref>[[علامه حلی]]، [[کشف]] المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۶؛ [[فاضل مقداد]]، اللوامع الالهیه، ۱۴۲۲ق، ص۲۴۳؛ [[جرجانی]]، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۲۸۱.</ref> روشن است که به تبع این نظریه، [[امر و نهی]] و [[پاداش]] و [[کیفر]] معصوم نیز نامعقول خواهد بود. اما از آنجا که غالب متکلمان اسلامی غیر از [[اشاعره]]، قائل به اختیار شخص معصوم هستند، بنابراین عصمت را امری تفضلی می‌دانند نه استحقاقی. <ref>به عنوان نمونه مرحوم [[شیخ مفید]]، می‌فرماید: “عصمت، تفضلی است از جانب [[خدا]] برای کسی که می‌داند آن شخص [[معصوم]] به عصمت خود [[تمسک]] می‌کند”. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد بثواب الانتقاد، ص۱۰۶؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۶.</ref>


== [[گستره عصمت]] ==
== گستره عصمت ==
===[[گستره عصمت پیامبران]] ===
گستره عصمت معصومان به دو بخش کلی گستره زمانی و گستره متعلق قابل تقسیم است.
==== گستره زمانی ====
=== گستره زمانی ===
===== عصمت قبل از دریافت [[وحی]] =====
در گستره زمانی، عصمت معصومان به لحاظ قبل از تصدی منصب نبوت یا امامت و از زمان تولد و نیز پس از تصدی منصب بررسی می‌شود
===== عصمت پس از دریافت [[وحی]] =====
==== [[عصمت پیش از تصدی]] [[منصب]] ([[نبوت]] یا [[امامت]])====
# عصمت در تلقی و ابلاغ وحی  
بحث از [[قلمرو عصمت]] [[معصومان]] اعم از [[پیامبران]] و [[امامان]] و نیز تفکیک این بحث به قبل از [[تصدی منصب نبوت]] و امامت و پس از آن تا عصر [[امامان اهل بیت]]{{ع}} دیده و شنیده نشده چه اینکه گویا تأکید [[ائمه]] در [[دوران حضور]] بیشتر بر تثبیت اصل مسأله [[عصمت]] بوده است. به نظر می‌رسد این مسأله تا [[زمان]] مرحوم [[شیخ صدوق]] مطرح نبوده است. نخستین بار شیخ طوسی مسأله عصمت امام و به تبع آن [[پیامبر خاتم]] را از زمان [[تولد]] مطرح کرد در حالی که پیشینیان او تنها به عصمت امام پس از تصدی منصب امامت توجه داشتند. <ref>احمدحسین شریفی و حسن یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۹؛ استادی رضا، پاسخ به چالش‌های فکری در بحث عصمت و امامت، ماهنامه معرفت، شماره۳۷، ص۳۶</ref>.
# عصمت در تفسیر و تبیین وحی  
==== عصمت پس از [[تصدی منصب]] (نبوت یا امامت)====  
# عصمت از اشتباه، خطا و فراموشی در انجام تکالیف شخصی و اجتماعی  
یکی از مسائل [[مورد اتفاق]] [[اندیشمندان امامیه]] در این قرون و حتی امروز، ضرورت عصمت پیامبران و [[امامان معصوم]] از [[گناه]] پس از تصدی منصب نبوت و امامت است. تصریح به این مسأله دست کم از دوران امامان معصوم{{ع}} مطرح شده و تا به امروز نیز ادامه داشته است. <ref>فاریاب، محمدحسین، عصمت امام، ص412</ref>. این بخش خود به چهار قسم دیگر تقسیم می‌شود که عبارتند از:
# عصمت از گناه  
# عصمت در تلقی و [[ابلاغ وحی]]
=== گستره متعلق ([[ابعاد عصمت]]) ===
# [[عصمت در تفسیر]] و [[تبیین وحی]]
# [[عصمت از اشتباه]]، [[خطا]] و [[فراموشی]] در انجام [[تکالیف]] شخصی و [[اجتماعی]]
# [[عصمت]] از [[گناه]]
یکی از [[وظایف انبیا]]، [[دریافت وحی]] از [[خداوند متعال]] و رساندن آن به [[مردم]] است که بالاترین مرتبه [[عصمت]] و قوام [[نبوت]] به شمار می‌رود. بیشتر [[متکلمان شیعه]] و [[سنی]]، [[عصمت انبیا]] در این مراحل ـ دست کم در [[دروغگو]] نبودن در [[مقام تبلیغ]]-  را قبول دارند<ref> شرح الأسماء الحسنى، ج۲، ص۳۶؛ ر.ک: أبو عبدالله محمد بن عبدالباقی الزرقانی المصری المالکی، شرح المواهب اللدنیهًْ بالمنح المحمدیهًْ، ج۵، ص۳۱۴؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ ایجی، المواقف، ص۳۵۸٫</ref>. به غیر از [[قاضی عبدالجبار]] که [[کذب]] [[سهوی]] را در [[تبلیغ رسالت]] تجویز کرده است<ref>{{عربی|«وایضا لا خلاف بین الامه فی وجوب عصمتهم فیما یتعلق بالتبلیغ و عدم جواز الخطاء فیه لا عمدا ولا سهوا والا لم یبق الاعتماد علی شئ من الشرایع»}}. ر.ک: شرح قوشچی، ص۴۶۴. تجویز خطا در ابلاغ رسالت به صورت سهو و نسیان به ابوبکر باقلانی نیز نسبت داده شده است. ر.ک: ایجی، المواقف، ص۳۵۸؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۸۹</ref>.
 
=== گستره متعلق (ابعاد عصمت) ===
مقصود از «گستره متعلق»، ابعادی است که [[امام]]{{ع}} در آنها [[معصوم]] است. به بیان دیگر می‌‌توان [[عصمت امام]] را از جنبه‌های متعددی بررسی و آنها را در دو بخش کلی مطرح کرد:
==== [[عصمت عملی]] ====
==== [[عصمت عملی]] ====
===== [[عصمت از گناهان]] =====
مقصود از عصمت عملی آن است که بدانیم امام در کدامیک از [[اعمال]] خود به [[استعانت]] [[خداوند]] معصوم است. این بخش خود به انواعی قابل تقسیم است: نخست: [[عصمت از گناهان]] [[صغیره]] و [[کبیره]]، پیش یا پس از دریافت [[منصب]] و دوم:  عصمت از اشتباه و خطا (گناه سهوی) در مرحله عمل به [[دین]]، پیش یا پس از دریافت منصب. تا پیش از [[مرحوم صدوق]]، [[متکلمان امامیه]] اشاره یا تصریحی به [[عصمت امام]] از چنین گناهانی نداشته‌اند. مرحوم صدوق با ارائه این معیار که [[پیامبر]] و به تبع آن [[امام]] در غیر [[تبلیغ دین]]، [[معصوم]] نیستند عملا به [[ضرورت]] نداشتن عصمت امام از چنین گناهانی البته در قالب نظریه [[سهو النبی]] ملتزم شده است. <ref>شاهد بر این سخن روایاتی است که مرحوم صدوق آنها را نقل نموده و ملتزم به صحت آنها شده است. این روایات متضمن جواز سهو و نیز وقوع آن توسط نبی و امام است. به عنوان نمونه: ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}ج، ج2، ص203. علاوه بر اینکه وی در جایی پس از نقل روایتی که متضمن اشتباه پیامبر خاتم{{صل}} است، منکر سهو النبی را غالی و از مفوضه دانسته و آنها را لعن نموده است. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص360-358، ح1031</ref>. این در حالی است که مرحوم [[شیخ مفید]] به [[صراحت]] امام را از چنین گناهانی معصوم می‌داند. <ref>ر.ک: مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص105-104؛ همو، المسائل العشر فی الغیبة، ص61</ref>.
# صغیره
 
# کبیره
===== [[عصمت از سهو]] =====
===== عصمت از اشتباه و [[خطا]] =====
[[مرحوم صدوق]] به همراه استاد خود ابن ولید، با ادعای وجود [[روایات]] فراوانی مبنی بر وقوع [[سهو]] و به تعبیر دقیق‌تر، [[اسهاء]] از [[پیامبر خاتم]]{{صل}}، [[ضرورت عصمت]] آن [[حضرت]] از اشتباه در [[نماز]]، <ref>ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج2، ص203</ref> و نیز [[خواب]] ماندن از نماز <ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص360-358، ح1031</ref>را [[نفی]] می‌کند. اما پس از او مرحوم [[شیخ مفید]] قاطعانه امکان [[اشتباه]] [[امام]] در نماز <ref>مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص104</ref> و به طور کلی عمل به [[دین]] را رد نموده و امام را از چنین اشتباهاتی [[معصوم]] می‌داند. هر چند ایشان امکان [[عقلی]] [[قضا شدن نماز]] به واسطه [[خواب ماندن پیامبر]] و امام را می‌پذیرد.<ref>مفید، محمد بن محمدبن نعمان، رسالة فی عدم سهو النبی، ص28</ref> بر این اساس اگر اشتباه در ادای [[واجبات]] را موجب رویگردانی [[مردم]] از [[پیامبر]] یا امام بدانیم، می‌توانیم مرحوم [[سیدمرتضی]] را نیز با استادش شیخ مفید هم [[عقیده]] بدانیم. <ref>سیدمرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص22</ref> [[متکلمان]] متأخر از مفید و معاصر غالباً قائل به ضرورت عصمت امام از اشتباه در ادای واجبات بوده و به عبارت دیگر پیامبران و امامان را معصوم از سهو می‌دانند.
===== عصمت از سهو =====
 
===== عصمت از نسیان =====
===== [[عصمت از نسیان]] =====
===== عصمت از ترک اولی =====
* فراموش کردن [[احکام الهی]] از جانب [[انبیا]] {{ع}} باعث [[گمراهی]] دیگران و [[احتجاج]] ایشان به آن عمل می‌گردد. جمله {{متن قرآن|لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ}}<ref>«تا معلوم دارد که رسالت‌های پروردگارشان را رسانده‌اند» سوره جن، آیه 28.</ref> می‌فهماند که [[رسول]] به‌گونه‌ای [[وحی|وحی الهی]] را دریافت و [[ابلاغ]] می‌کند که [[اشتباه]] و [[فراموشی]] در آن رخ نمی‌دهد. اگر [[رسول]] در گرفتن [[وحی]]، [[حفظ وحی]] و [[تبلیغ]] آن [[مصونیت]] نداشته باشد. غرض [[خداوند]] یعنی [[ابلاغ]] [[رسالت]] حاصل نمی‌شود و برای حصول این غرض راهی غیر از رصد کردن به‌وسیله [[ملائکه]] ذکر نکرده. و جمله (احاط بما لدیهم) این دلالت را [[تأیید]] می‌کند. یکی از مراحل [[مصونیت]]، [[حفظ وحی]] از [[خطا]] و [[نسیان]] است با بی‌کم‌وکاست و کاست به دست [[مردم]] برسد.
==== عصمت علمی ====
* [[عصمت در تبلیغ]] [[مورد اتفاق]] همه است و لازمه آن [[عصمت]] [[انبیا]] {{ع}} در دریافت و [[حفظ وحی]] است.
===== عصمت از اشتباه در [[تبیین دین]] =====
 
===== عصمت از اشتباه در نظریات [[علمی]] غیر [[دینی]] =====
===== [[عصمت از ترک اولی]] و [[ترک مستحبات]] =====
===== عصمت از اشتباه در امور عادی [[زندگی]] =====
مسأله [[عصمت]] از [[ترک مستحبات]] و [[ترک اولی]] هر چند با برخی [[روایت‌ها]] قابل [[استنباط]] است اما در منابع [[کلامی]] [[امامیه]] تا [[زمان]] مرحوم [[شیخ مفید]] مطرح نبوده و ایشان نخستین کسی بود که با اشاره به این مسأله زمینه طرح آن را برای برخی [[متکلمان]] متأخر، فراهم آورد. به اعتقاد ایشان [[پیامبران{{ع}}]] از ترک غیر عمدی [[مستحبات]]، [[معصوم]] نیستند و لذا ممکن است به طور سهوی، برخی [[مستحبات]] از آنان فوت گردد؛ این در حالی است که وی، [[پیامبر خاتم]]{{صل}} و [[امامان اهل بیت]]{{ع}} را حتی از ترک [[سهوی]] [[مستحبات]] نیز [[معصوم]] می‌داند هر چند بر این [[باور]] است که چنین عصمتی عقلا برای آن حضرات [[ضرورت]] ندارد و لذا از منظر وی امکان ترک [[مستحب]] برای متصدی [[منصب نبوت]] و [[امامت]] وجود دارد. <ref>مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختاره، ص62؛ همو، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص129</ref> پس از او مرحوم [[شیخ طوسی]] نیز با [[برگزیدن]] همین نظریه در توجیه [[ظاهر آیات]] بیانگر [[صدور گناه]] و [[ظلم]] از برخی [[پیامبران]]{{ع}}، مقصود از [[گناه]] و ظلم را ترک اولی دانسته است. <ref>فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص370</ref>
===[[گستره عصمت پیامبر خاتم]] ===
 
=== [[گستره عصمت]] [[امامان]] ===
==== [[عصمت علمی]] ====
{{اصلی|گستره عصمت امام}}
مقصود از «عصمت علمی» آن است که آیا امام در نظریاتی که ارائه می‌‌کند، از اشتباه معصوم است؟ به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی امام با واقع مطابق است؟ این بخش از [[عصمت]] نیز می‌‌تواند دارای انواع زیر باشد:
===== [[عصمت از اشتباه]] در [[تبیین دین]] پیش یا پس از دریافت [[منصب]] =====
از آنجا که [[جامعه شیعی]] و نیز [[اندیشمندان مسلمان]]، یکی از [[اهداف ]][[نصب امام]] را [[تبیین دین]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} می‌دانند، همگی بر این نظر اتفاق دارند که [[امام]]، ضرورتا از [[اشتباه]] در تبیین دین [[معصوم]] است. آنچه [[مورد اتفاق]] است، عصمت از اشتباه در تبیین دین پس از تصدی منصب نبوت یا امامت است اما درباره [[عصمت پیامبر]] یا امام از اشتباه در تبیین دین پیش از تصدی منصب نبوت یا امامت باید گفت: این مسأله در منابع [[اندیشمندان]] [[شیعه]] در پنج [[قرن نخست هجری]] مطرح نشده است. <ref>فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص۴۱۵</ref>.
 
===== عصمت از اشتباه در نظریات [[علمی]] غیر [[دینی]] پیش یا پس از دریافت منصب =====
غالب [[متکلمان امامیه]] در پنج [[قرن نخست]]، به [[صراحت]] درباره این مسأله نظریه پردازی نکرده‌اند، لکن از نظریات آنان درباره مسأله [[علم امام]] [[ دست]] کم می‌توان به لوازم نظریه‌شان در این بخش نیز دست یافت. چه اینکه در میان [[متکلمان]] تنها مرحوم [[طبری]] و سدآبادی، علم امام را مطلق دانسته‌اند <ref>ر.ک: طبری ابن جریر، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص571؛ همان، ص469</ref>. از این رو می‌توان آنان را بر این [[باور]] دانست که امام از اشتباه در نظریات غیر دینی معصوم است. همچنین لازمه نظریات [[مرحوم حلبی]] درباره [[علم امامان]] [[پاک]]- نه متصدی منصب امامت- معصوم دانستن آنان از اشتباه در نظریات غیر دینی است. مرحوم [[ابن قبه رازی]] و نیز [[شیخ صدوق]] و [[شیخ مفید]] به صراحت لازمه منصب امامت را تنها [[علم به دین]] دانسته‌‎اند<ref>ر.ک: ابن قبه، مسألة فی الامامة، ص185؛ صدوق، کمال الدین، ص99؛ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، اوائل المقالات، ص29؛ همو، الارشاد، ج1، ص313؛  همو، اوائل المقالات، ص67</ref>. پس از مرحوم مفید، [[سیدمرتضی]] نه تنها آشکارا لازمه منصب امامت را فقط علم به دین دانسته بلکه امام را در امور غیردینی به مراجعه به کارشناس موظف کرده است.<ref> این دیدگاه از مجموع آراء سید مرتضی پیرامون علم امام به دست می‌آید. به عنوان نمونه وی معتقد است امام باید به علوم مربوط به سیاست آگاه باشد، سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق: سید احمد حسینی، ص430؛ همچنین از منظر او لازم نیست امام به همه علوم غیر دینی عالم باشد بلکه برای او تنها علم به احکام شریعت و سیاست لازم است و عقلا بیش از آن لازم نیست. سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ج3، ص164-163؛ او همچنین معتقد است که امام در اینگونه علوم باید به متخصص رجوع نماید، همان، ج3، ص165</ref>. از میان شاگردان مرحوم [[سید]]، [[شیخ طوسی]] نیز همانند سید، بلکه غلیظ‌‌ تر از وی منکر علم امام به نحو ضروری در امور غیر دینی است به گونه‌ای که امام را در غیر [[امور دینی]] موظف به مراجعه به کارشناس و در صورت [[اختلاف]] در نظریات کارشناسان با داشتن شرایط، امام را [[مکلف]] به [[انتخاب]] یکی از نظریات کرده است. <ref> این ادعا نیز از مجموع آراء شیخ طوسی قابل استفاده است. به عنوان نمونه وی در جایی می‌نویسد: لازمه منصب امامت،علم به باطن یا راست گویی شاهدان در دادگاه نیست. طوسی، تمهید الاصول، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص368؛ نیز در موضعی دیگر می‌گوید: علم به احکام دین و سیاست برای منصب امامت لازم است. طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد، تحقیق حسن سعید، ص192 و همو، تلخیص الشافی، ج1، ص245. بر این اساس معتقد است لزوم آکاهی امام و نبی به دیگر علوم باطل است. همو، تلخیص الشافی، ج1، ص253. همچنین می‌نویسد: امام در غیر اجکام دین و سیاست باید به کارشناس مراجعه همو، تلخیص الشافی، ج1، ص252 و در صورت اختلاف کارشناسان باید به عادل‌ترینشان رجوع و در صورت تساوی در عدالت، مخیر است به هر کدام از آنها که خواست رجوع نماید. همو، تمهید الاصول، ص366</ref>.
لازمه [[عرفی]] چنین نظریاتی، آن است که بخشی از علم امام -یعنی [[علم]] به مسائل و موضوعات غیردینی- برگرفته از منابع بشری باشد از این رو نظریات غیردینی وی، همانگونه که می‌تواند درست و [[مطابق واقع]] باشد، می‌تواند [[مطابق با واقع]] هم نباشد.
 
===== [[عصمت از اشتباه در امور عادی]] [[زندگی]] پیش یا پس از دریافت منصب =====
به نظر می‌رسد تبیین این مسأله در عصر [[امامان معصوم]]{{ع}}، دغدغه اصلی خود آن حضرات و نیز یارانشان نبوده است؛ زیرا مطلب خاصی در این باره به دست نیامده است. در هر حال باید گفت فضای [[حاکم]] بر [[جامعه شیعی]]، تا پایان [[قرن پنجم هجری]] بر معصوم دانستن [[پیامبر]] و امام از اشتباه در امور عادی [[استوار]] نبوده است<ref>فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص414</ref>.
 
=== وجوه اشتراک و افتراق [[گستره عصمت]] در [[معصومان]] ===
آنچه در گستره عصمت بیان شد نسبت به همه مصادیق معصومان یکسان نیست بلکه با توجه به تشکیکی بودن مقوله [[عصمت]] این وصف دارای درجاتی است از این رو [[متکلمان امامیه]] بر این باورند که [[پیامبر خاتم]] و [[امامان معصوم]] که [[جانشینان]] آن [[حضرت]] هستند از عالی‌ترین درجه عصمت برخوردارند و سایر پیامبران{{ع}} به تناسب [[شأن]] و جایگاهشان از درجات پایین‌تر آن بهره‌مند هستند با این توضیح می‌توان گفت به طور کلی هر جا [[متکلمان]] معتقد به عدم [[ضرورت عصمت]] از امری خاص برای [[پیامبر خاتم]] و [[امامان]] معصوم شده‌اند با [[عنایت]] به [[برتری]] آن حضرات بر دیگر [[پیامبران]] به وضوح می‌توان به [[اعتقاد]] آنها به عدم عصمت سایر انبیا در همان مسأله نیز دست یافت اما چنین نیست که در تمامی مواردی که معتقد به عصمت [[پیامبر خاتم]] و امامان شده‌ باشند همان عصمت را برای سایر انبیا نیز [[باور]] داشته باشند بلکه در این میان حداقل میان [[عصمت از گناهان]] [[صغیره]] قبل از [[تصدی منصب]] یا از ابتدای [[تولد]] و نیز عصمت از ارتکاب [[سهو]] در امور عادی [[زندگی]] و نیز عصمت از ترک مستحاب و [[ترک اولی]] میان پیامبر خاتم و امامان و سایر انبیا تفاوت‌هایی در کلمات متکلمان به چشم می‌خورد.


== [[ضرورت]] و امکان [[عصمت]] ==
== [[ضرورت]] و امکان [[عصمت]] ==
=== [[ ضرورت]] و [[امکان ]] [[عصمت پیامبران]] ===
=== امکان عصمت ===
=== [[ ضرورت]] و [[امکان ]] [[عصمت پیامبر خاتم]] ===
در آثار [[کلامی]] پیشینیان بحثی تحت عنوان "امکان [[عصمت]]" نیامده؛ چرا که آنها غالباً این مسأله را مسلّم گرفته و نیازی به بحث درباره آن نمی‌دیده‌اند، هر چند برخی از مباحث مربوط به این موضوع در مسأله "عصمت و [[اختیار]]" مطرح گردیده است. امّا اخیراً در پاره‌ای از کتب کلامی و [[اعتقادی]]، این مسأله مورد توجه قرار گرفته و عموماً از سوی [[منکران]] عصمت - ولو منکران بعضی از ابعاد آن - مسأله عدم امکان عصمت مطرح شده است. منشأ بسیاری از این‌گونه سخنان، در این است که صاحبان آنها نتوانسته‌اند بین [[عصمت]] [[معصومین]] و [[اختیار]] آنان وجه جمعی بیابند و از آنجا که قوام [[انسانیت]] به اختیار و [[اراده]] [[آزاد]] می‌باشد، نتیجه گرفته‌اند که عصمت با [[انسان]] بودن سازگار نیست.
=== [[ ضرورت]] و [[امکان ]] [[عصمت امامان]] ===
==== ادله امکان عصمت برای عموم افراد بشر ====
برخی معاصرین دستیابی به برخی درجات عصمت را برای عموم افراد بشر ممکن دانسته و به ادله‌ای همچون '''امکان ذاتی'''<ref>در توضیح این دلیل گفته شده که هیچ دلیلی برای محال بودن عصمت و [[امتناع]] آن برای [[انسان]] وجود ندارد لذا با فرض عصمت برای انسان بما هو انسان، هیچ‌گونه محال یا امتناع ذاتی ایجاد نخواهد شد</ref> و '''برخی عمومات قرآنی''' دال بر این موضوع، استناد کرده‌اند.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا...}}، «ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد.».. سوره انفال، آیه ۲۹؛ {{متن قرآن|فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}، «آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۳۸؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}}، «و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹</ref>.<ref>به عنوان نمونه: [[آیت‌الله]] [[جوادی آملی]] می‌فرماید: “انسان می‌تواند با [[ریاضت]] [[شرعی]] و [[تهذیب نفس]]، به [[مقام عصمت]] [[دست]] یابد. عصمت، منحصر در [[انبیاء]] و [[امامان]] نیست، البته هر [[پیغمبر]] یا امامی باید [[معصوم]] باشد ولی هر معصومی [[پیامبر]] یا [[امام]] نیست” تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۹، ص۲۱-۲۲؛ آیت‌الله [[معرفت]] نیز می‌فرماید: “هر [[انسانی]] اگر خود را از همه [[گناهان]] وارهاند و بر این امر تداوم بخشد، [[خداوند]] نیز [[قلب سلیم]] شخص را به [[نور]] فروزان خود تابناک می‌فرماید و او را مشمول [[عنایت خاص]] خود قرار می‌دهد، لذا این امر محال نیست و ضرورتی ندارد که آن را در [[انبیا]] و امامان منحصر سازیم و [[دلیل]] این مطلب، آیات و روایات است” تنزیه الانبیاء از آدم تا خاتم، ص۵۵-۶۲</ref>
 
=== ضرورت عصمت ===
بحث از [[ضرورت عصمت]] پس از بحث امکان [[عصمت]] مطرح می‌گردد. هر چند بهره‌مندی از برخی اقسام و درجات مختلف [[عصمت]] برای عموم افراد بشر به تناسب جایگاه هر فرد و تقوای او امری ممکن است اما برخورداری از درجات عالیه آن که شامل عصمت عملی و [[علمی]] می‌شود تنها برای [[حجت‌های الهی]] اعم از [[انبیا]] و [[امامان معصوم]]{{ع}}، ممکن بلکه امری لازم و ضروری است.
=== [[ ضرورت]] [[عصمت پیامبران]] ===
[[هدف]] از [[بعثت پیامبران]] [[هدایت]] نوع [[بشر]] در سایه [[دستورات الهی]] است و مقتضای این هدف آن است که پیام‌های [[خداوند]] از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و [[سهوی]] مصون باشد و سالم و دست نخورده به دست مردم برسد تا هیچ گونه [[شک]] و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات [[پیامبران]] نباشد، به گونه ای که سخن آنها را سخن [[خدا]]، و تعلیمات آنها را [[تعلیمات الهی]] بدانند، تا از [[جان]] و [[دل]] آنها را بپذیرند، و صد درصد در برابر آن [[تسلیم]] باشند، و به آن [[اعتماد]] کنند.
به همین دلیل است که [[مفسران]] بزرگ هنگامی که به آیه‏ ۵۹ [[سوره نساء]]؛ «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ»؛ ([[اطاعت]] کنید خدا و اطاعت کنید [[پیامبر]] را) می‌‌‏رسند می‏ گویند دستور اطاعت مطلق دلیل بر این است که پیامبران باید [[معصوم]] باشند وگرنه خداوند هرگز دستور اطاعت بی‌‏قید و شرط از آنها را نمی‌‏داد<ref> ر.ک: پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، مکارم شیرازی، ناصر، نسل جوان، قم، ‏۱۳۸۶ هـ ش،‏ چاپ هجدهم،‏ ص۱۷۰</ref>.
 
اگر پیامبران از [[گناه]] و [[خطا]] معصوم نباشند احتمال [[دروغ]] و تحریف [[حقایق]] و خطا و [[اشتباه]]، در کلمات آنها راه پیدا می‌‌کند و سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود؛ حتّی اگر آنها آدم‌های خوبی باشند؛ زیرا منهای [[مقام عصمت]]، باز این احتمال وجود دارد که روزی پای آنها در برابر مظاهر [[فریبنده]] [[مادّی]] بلغزد، و یا بدون قصد و غرضی گرفتار خطا و اشتباه شوند<ref>ر.ک: پیام قرآن‏، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ هـ ش‏، ج ۷، ص۱۸۵</ref>.
 
به علاوه در صورت معصوم نبودن پیامبران مسأله [[اتمام حجّت]] نیز حاصل نمی‌شود؛ زیرا همیشه بهانه ای در دست [[مخالفان]] خواهد بود که عدم [[پیروی]] از [[تعلیمات پیامبر]] به خاطر احتمال دروغ و [[کذب]] و یا خطا و اشتباه بوده است؛ لذا در [[حدیثی]] از [[امام علی بن موسی الرضا]]{{ع}} می‌‌خوانیم: «او [[معصوم]] است و مویّد و موفّق و مستقیم و [[آگاه]] از [[حق]]، و ایمن از خطاها و [[لغزش‌ها]] و [[انحراف]] ها؛ [[خداوند]] او را به این صفت مخصوص کرده تا حجّتش بر [[بندگان]] و شاهدش بر [[خلق]] باشد». <ref>{{متن حدیث|هُوَ مَعْصُومٌ مُویَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ اَمِنَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ یَخُصُّصهُ اللهُ بِذلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتُهُ عَلی عِبَادِهِ وَ شَاهِدُهُ عَلی خَلْقِهِ}}، عیون أخبار الرضا{{ع}}‏، شیخ صدوق‏، ابوجعفر محمد بن علی ابن بابویه، نشر جهان‏، تهران‏، ۱۳۷۸ هـ ق‏، چاپ اول، ج ۱، ص۲۲۲</ref>.
 
اضافه بر این، برنامه‌های عملی [[انبیاء]] نقش اصلی در [[تربیت]] [[مردم]] دارد؛ زیرا همیشه طرز عمل و [[رفتار]] [[مربیان]] و حالات و صفات آنها است که برای کسانی که تحت تربیت آنها قرار دارند معیار و [[الگو]] محسوب می‌‌شود. بر حسب این بیان، [[نبی]] نه تنها با راه آشنا و راهنماست، بلکه به [[انسان]] کمک می‌‌کند و او را به مقصد می‌‌رساند. [[پیامبران]] آمده‌اند تا [[انسان‌ها]] را پرورش دهند و روشن است که در بعد [[تربیتی]]، بیش از هر چیز، عملکرد و [[منش]] مربی مورد توجه است. پس نبی باید معصوم باشد تا [[هدف]] تربیت،[[ تزکیه]] و [[انسان‌سازی]] محقق شود؛ لذا هرگونه خطایی از او می‌‌تواند به همان اندازه در این هدف، خلل ایجاد کند و اگر تضادّی در میان سخن و عمل، گفتار و رفتار آنها ظاهر گردد به کلّی اعتبار خود را از دست می‌‌دهند و [[هدف بعثت]] آنان عقیم خواهد ماند. <ref>ر.ک: پیام قرآن‏، همان، ج ۷، ص۱۸۷</ref>.
 
=== [[ ضرورت]] [[عصمت امامان]] ===
اگر بگوییم [[عصمت]] برای [[امامان]] ممکن است؛ معنایش این است که عصمت، ذاتاً برای امامان امتناع ندارد و با فرض وقوع عصمت، هیچ محالی لازم نمی‌آید. برای روشن شدن این ادعا باید در دو [[مقام]] بحث شود: اقتضای عصمت و موانع عصمت.
 
==== اقتضای عصمت ====
آنچه که در باب [[عصمت انبیاء]] مقتضی است در باب [[عصمت امامان]] هم اقتضا دارد، زیرا [[امامت]]، دنباله [[نبوت]] و به قول [[قرآن]]، [[افضل]] از نبوت است؛ چنان‌که [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
 
یکی از نکاتی که از این آیه فهمیده می‌شود این است که اگر [[امام]]، معصوم نباشد [[اعتماد]] [[ملت]] از او سلب خواهد شد، و لذا از فرمان‌هایش اطاعت نخواهند کرد. با این فرض، کار خداوند عبث و لغو می‌گردد، چون غرضش محقق نمی‌گردد و این [[عدم اطاعت]] با غرض خداوند از [[آفرینش]] و [[نصب]] امامان و حکمت [[تشریع]]، ناسازگار است؛ با اینکه می‌دانیم [[خداوند حکیم]] است و کار قبیح و عبث انجام نمی‌دهد و [[سیر]] تکاملی [[انسان]] را نامحدود قرار داده و به انسان [[امر]] کرده تا رسیدن به عالی‌ترین مرحله [[تکامل]] [[انسانی]]، یعنی خلافت الهی [[سعی]] و تلاش کند و لحظه‌ای از [[مجاهدت]] نفس و [[طهارت]] [[روح]] و کسب [[کمالات معنوی]] باز نماند.
 
همه این [[دلایل]] و امثال آن، [[عصمت]] را برای امامان لازم و ضروری می‌کند و روشن است که عصمت برای امام، هم‌سنگ [[امامت]] برای هدایت بشر است و امامت، دنباله [[نبوت]] در [[ابلاغ دین]] و [[حفظ شریعت]] از [[انحرافات]] و [[هدایت]] [[امت]] به سوی [[رستگاری]] است.
 
==== موانع [[عصمت]] ====
این [[پرسش]] مهم وجود دارد که آیا عصمت برای [[امامان]]، موانعی دارد یا خیر؟
 
در پاسخ به این اسوال می‌گوییم: در باب موانع احتمالی تنها مانعی که اهل سنت به آن اشاره کرده‌اند – به استثنای [[اشاعره]] - مسئله عدم وقوع عصمت برای [[خلفا]] است که ربطی به امتناع ذاتی ندارد و ما هم به صورت اصولی با [[کلام اهل سنت]] مخالفیم زیرا: اساساً ما خلفای بنی‌عباس و بنی‌امیه را [[امام]] نمی‌دانیم، چرا که آنان [[ظالم]] و [[غاصب]] بوده‌اند. در نظر ما امامان دوازده نفرند که اولین آنها [[حضرت امیرالمؤمنین]] [[علی]] {{ع}} و آخرینشان [[حضرت ولی‌عصر]] {{ع}} می‌باشند که معصوم و مطهرند. به علاوه ما [[معتقد]] به امامانی هستیم که [[منصوب]] الهی‌اند و از جانب [[خداوند]] و [[نبی مکرم اسلام]] {{صل}} به [[مردم]] معرفی شده‌اند و در [[روایات شیعه]] و [[اهل سنت]] اسمای آنها آمده است، لذا هیچ دلیلی که [[امتناع]] ذاتی [[عصمت]] یا امتناع وقوعی عصمت را ثابت کند وجود ندارد، بنابراین ما به امکان عصمت برای [[امامان]] قائلیم.
# اگر عصمت برای امامان امتناع ذاتی داشته باشد، نباید هیچ [[انسانی]] به عصمت دست یابد؛ حال آنکه [[قرآن کریم]] در موارد مختلف [[انبیاء]] را [[معصوم]] می‌داند؛ از جمله در این [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ * وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از بندگان توانمند و روشن‌بین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن * و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند * و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۵-۴۸.</ref>.[[آیات]] دیگری از [[قرآن]] نیز به صراحت یا به دلالت التزامی، بر [[عصمت امامان]] [[شهادت]] می‌دهند، همچنان که [[آیه تطهیر]] و آیات دیگر بر این مطلب دلالت دارند. از این‌رو به صراحت ادعا می‌شود که در باب امکان عصمت برای امامان، مقتضی عصمت برای آن بزرگواران وجود دارد و موانع احتمالی عصمت، مفقود است و یا اینکه دلالتی بر این موضوع ندارند، بنابراین عصمت برای امامان، امری ممکن است<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۸۵-۹۰.</ref>.
=== چرایی ضرورت عصمت معصومان ===
در اینجا توجه به این نکته حائز اهمیت است که بحث ضرورت عصمت، ارتباط بسیار نزدیکی با بحث [[اثبات عصمت]] به واسطه براهین عقلی داشته و به نوعی به آن گره خورده است. ؛ چراکه در [[ضرورت عصمت امام]] به دنبال پاسخ به سوال چرایی عصمت در انبیا و امامان هستیم بدین معنا که چرا حجت‌های الهی باید معصوم باشند؛ از طرفی در پاسخ به این سوال به این مهم خواهیم پرداخت که اگر حجج الهی معصوم نباشند، محذوراتی پیش خواهد آمد که به واسطه آنها می‌توان در قالب براهینی [[عقلی]]، عصمت حجت‌های الهی را ثابت نمود. <ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص۸۶.</ref>.
 
==== [[براهین عقلی]] ضرورت [[عصمت معصومان]] ====
با توجه به آنچه گفته شد براهین عقلی [[اثبات عصمت معصومان]] که همان براهین اثبات لزوم یا ضرورت عصمت معصومان هستند، عبارت‌اند از:
===== [[برهان لزوم هدایت بشر]] =====
[[ارتباط]] تنگاتنگ بین [[هدایت]] و [[عصمت]] باعث شده است تا عصمت برای [[هادی]] لازم و [[واجب]] باشد تا جایی که هادی اگر [[معصوم]] نباشد امر هدایت او مختل خواهد شد<ref>امام پیشوا و مقتدا و برای هدایت مردم است اگر معصوم نباشد. خطا و گناه می‌کند پس خود وی هم محتاج امام دیگری است که بی‌خطا باشد و «معصوم» و اگر او هم معصوم نباشد نیازمند به معصوم دیگری است که خطا نکند، همچنان این (تسلسل) ادامه خواهد داشت تا به امام (معصوم) برسیم. نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد. شارح علی‌اکبر واعظ موسوی، علی{{ع}} میزان حق، ص۱۰۱</ref>.
اگر بنا باشد [[جانشین رسول خدا]]{{صل}} که جایگزین او در [[هدایت امت]] بر [[صراط مستقیم]] است، معصوم نباشد، سه محذور پیش می‌آید: اوّل آنکه [[امّت]] محتاج امامی دیگر برای [[اصلاح]] خطای امام می‌شود تا درست از نادرست تفکیک گردد؛ دوم، [[ضرورت]] برخورد امّت با امام از باب [[امر به معروف و نهی از منکر]] است که در این صورت، او دیگر جایگاهی برای [[ارشاد]] و [[اصلاح]] در میان [[مردم]] ندارد و سوم، از بین رفتن اصل [[قاعده لطف]] در [[ضرورت امامت]] است؛ از آن جهت که [[امام]] باید [[حافظ شریعت]] [[الهی]] باشد و با عدم [[عصمت]]، وی [[قادر]] نیست این [[مسئولیت]] را انجام دهد<ref>{{عربی|یشترط العصمة فی الإمام کما تشترط فی النبی. فإن قیل: ما الدلیل علی ان الإمام یجب ان یکون معصوماً؟ فالجواب: الدلیل علی ذلک من وجوه: الأول: انه لو جاز علیه الخطأ لافتقر إلی امام آخر یسدده وننقل الکلام إلیه ویتسلسل أو یثبت المطلوب. الثانی: انه لو فعل الخطیئة فاما ان یجب الانکار علیه أو لا فان وجب الانکار علیه سقط محله من القلوب ولم یتبع والغرض من نصبه اتباعه. وان لم یجب الانکار علیه سقط وجوب النهی عن المنکر وهو باطل. الثالث: انه حافظ للشرع فلو لم یکن معصوما لم یؤمن علیه الزیادة فیه والنقصان منه}}؛ شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ص۴۰.</ref>
 
===== [[برهان]] [[وجوب اطاعت از معصوم]] =====
اگر از پیامبرخاتم [[خطا]] سرزند، [[مخالفت]] و [[انکار]] او [[واجب]] خواهد بود و این با [[دستور خداوند]] بر [[اطاعت]] از او مغایرت دارد: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ص۲، ص۶۷-۶۸.</ref>.<ref>[[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۸۰-۸۲.</ref>
 
===== [[برهان حفظ شریعت]] =====
پیامبران و امامان، حافظ شریعتند، (حافظ شریعت باید معصوم باشد)، پس [[واجب]] است پیامبران و امامان، معصوم باشند<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ج۲، ص۶۶.</ref>.<ref>[[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۸۰-۸۲.</ref>
 
===== برهان لزوم اطمینان =====
صغری: پیامبران و امامان می‌خواهند [[رضا]] و [[سخط]] ـ شریعت ـ را به ما برسانند لذا اگر [[خطاکار]] باشند ما اطمینان به این مورد نداریم، پس باید معصوم باشند<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ج۲، ص۶۷-۶۸.</ref>
 
===== [[برهان لطف]] =====
چنان‌که وجود پیامبران و امام [[لطف]] است، عصمت آنها نیز لطف است. بلکه لطف بودن متحقّق نشود مگر به عصمت؛ زیرا پیامبران و [[امامان]] غیر معصوم، از [[حیف]] و میل که موجب وقوع خلل و فتن در امر [[دین]] و [[دنیا]] شود مصون نیستند و این لامحاله منافی‌ لطف است. ایضاً غرض از نصب پیامبران و امامان، حصول [[اطاعت]] و [[انقیاد]] است و هرگاه [[معصوم]] نباشند و [[خطا]] و [[معصیت]] بر آنها روا باشد، اطاعتشان واجب نیست، بلکه مخالفتشان واجب بوده و این مناقض لطف و غرض [[امامت]] است.<ref>سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۱۵.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۱۹۲-۲۰۳</ref>


== شرطیت [[عصمت]] ==
== شرطیت [[عصمت]] ==
=== شرطیت [[عصمت]] برای [[پیامبران]] ===
=== شرطیت [[عصمت پیامبر خاتم]] ===
=== شرطیت [[عصمت امامان]] ===
{{اصلی|شروط امامت}}
{{اصلی|شروط امامت}}


[[متکلمین اسلامی]] برای امام شرایطی را بر شمرده‌اند که دسته‌ای از آنها [[مورد اتفاق]] [[شیعه]] و [[سنی]] هستند، مثل [[مرد بودن]]، حر بودن، عالم بودن به [[امور دینی]]، [[عاقل]] بودن، [[مسلمان]] بودن<ref>{{عربی|أما الشّروط المتّفق علیها فثمانیة شروط: الأول: أن یکون مجتهدا فی الأحکام الشّرعیةو...}}؛ آمدی، سیف‌الدین، أبکار الأفکار فی أصول الدین، ج۵، ص ۱۹۱.</ref>. امّا در مقابل برخی از شروط مورد [[اختلاف]] [[فریقین]] هستند. [[امامیه]] برخلاف سایر [[مذاهب اسلامی]]، [[منصوص بودن]]، [[عصمت]] و [[افضلیت]] را از شرایط اساسی در [[انتصاب امام]] می‌دانند<ref>{{عربی|یجب ان یکون الإمام معصوما من القبائح و الاخلال بالواجبات...}}، شیخ طوسی، الاقتصاد فیمایتعلق بالاعتقاد، ص۳۰۵ و {{عربی|قال: الثّانی یجب أن یکون الإمام معصوما، و إلاّ تسلسل}}، علامه حلی، باب حادی عشر.</ref>. تاکید بر وجود این شرایط در [[امام]] حاکی از [[ضرورت]] وجود این شرایط در اوست که از جمله آنها شرط [[عصمت]] است.
[[متکلمان اسلامی]] برای پیامبران و امامان شرایطی را بر شمرده‌اند که دسته‌ای از آنها [[مورد اتفاق]] [[شیعه]] و [[سنی]] هستند، مثل [[مرد بودن]]، حر بودن، عالم بودن به [[امور دینی]]، [[عاقل]] بودن، [[مسلمان]] بودن<ref>{{عربی|أما الشّروط المتّفق علیها فثمانیة شروط: الأول: أن یکون مجتهدا فی الأحکام الشّرعیةو...}}؛ آمدی، سیف‌الدین، أبکار الأفکار فی أصول الدین، ج۵، ص ۱۹۱.</ref>. امّا در مقابل برخی از شروط مورد [[اختلاف]] [[فریقین]] هستند. [[امامیه]] برخلاف سایر [[مذاهب اسلامی]]، [[منصوص بودن]]، [[عصمت]] و [[افضلیت]] را از شرایط اساسی در [[انتصاب امام]] می‌دانند<ref>{{عربی|یجب ان یکون الإمام معصوما من القبائح و الاخلال بالواجبات...}}، شیخ طوسی، الاقتصاد فیمایتعلق بالاعتقاد، ص۳۰۵ و {{عربی|قال: الثّانی یجب أن یکون الإمام معصوما، و إلاّ تسلسل}}، علامه حلی، باب حادی عشر.</ref>. تاکید بر وجود این شرایط در پیامبران و [[امامان]] حاکی از لزوم وجود این شرایط در آنهاست که از جمله آنها شرط [[عصمت]] است. از منظر آنها شخص معصوم باید در تمام [[طول عمر]] خود از هرگونه عمل و [[رفتار]] منافی با عصمت معصوم باشد و این عصمت اختصاص به دوران [[بعثت پیامبر]] و یا [[امامت]] امام ندارد.
 
=== اشتراط عصمت معصومان در قرآن ===
از جمله آیاتی که از آن بر شرطیت عصمت در پیامبران و امامان استفاده شده، آیه ابتلای حضرت ابراهیم {{ع}} است. آنجا که [[خدای متعال]] در پاسخ [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} که از [[خدا]] خواست تا [[امامت]] را در ذرّیه او قرار دهد فرمود: [[عهد]] من به [[ظالمان]] نمی‌رسد: {{متن قرآن|لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
 
[[مفسران]] با استناد به این [[آیه]] [[عصمت]] را برای پیامبر یا [[امام]] {{ع}} شرطی لازم می‌دانند و [[لزوم]] [[عصمت]] را این‌گونه [[تبیین]] می‌کنند که پیامبر یا [[امام]] {{ع}} [[مقتدا]] و [[رهبری]] است که اقتدای به او [[واجب]] است و اگر پیامبر یا [[امام]] {{ع}} [[معصیت]] کند بر [[آدمیان]] نیز از باب [[لزوم اطاعت]] از وی، ارتکاب [[معصیت]] [[واجب]] خواهد بود و این امر محال است، زیرا ارتکاب [[معصیت]] [[ممنوع]] است و جمع میان یک فعل و ترک آن غیر ممکن است، ازاین‌رو [[عصمت]] در پیامبران و [[امامان]] {{عم}} شرطی لازم است تا این محذور پیش نیاید<ref>التفسيرالكبير، ج۴، ص ۳۶ ـ ۳۷، ج ۱۰، ص ۱۴۴.</ref>.
 
این [[آیه]] بر [[عصمت پیامبر]] و [[امام]] {{ع}} در طول [[حیات]] و تمام [[عمر]] دلالت می‌کند بنابراین کسی که در قسمتی از [[عمر]] خود گرفتار [[فسق]] یا [[شرک]] باشد [[شایستگی]] نبوت یا امامت را نخواهد داشت <ref>الميزان، ج ۱، ص ۲۷۴.</ref>.<ref>[[محمد رضا مصطفی‌پور|مصطفی‌پور، محمد رضا]]، [[امامت - مصطفی‌پور (مقاله)|امامت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۲۹.</ref>
 
=== دیدگاه متکلمان ===
'''[[سید مرتضی]]''':
وی [[حجیّت]] [[اجماع]] را به بازگشت آن به قول امام {{ع}} مستند کرده و در این باره می‌نویسد: {{عربی|إنما قلنا: إن إجماعهم حجّه، لأن في إجماع الإمامية قول الإمام الذي دلت العقول على أن كل زمان لا يخلو منه، و أنه معصوم لا يجوز عليه الخطأ في قول و لا فعل، فمن هذا الوجه كان إجماعهم حجة و دليلا قاطعاً}}<ref>الإنتصار، ص۸۱. همچنین ر. ک: فقه القرآن (قطب‌الدین راوندی)، ج۲، ص۹۳.</ref>؛ اینکه ما قائل هستیم که اجماع [[علماء]] شیعه [[حجت]] است، برای این است که در اجماع [[امامیه]] قول امام وجود دارد. امامی که ادلّه [[عقلی]] دلالت می‌کنند بر اینکه [[زمین]] هیچ‌گاه از او خالی نیست، او معصوم است و خطا در گفتار و [[کردار]] او ممکن نیست. از همین جهت است که اجماع عالمان شیعه حجت است و [[حضور معصوم]] دلیل قاطعی بر اعتبار اجماع.
 
'''[[خواجه نصیرالدین طوسی]]''':
ایشان علاوه بر یادآوری کمال [[فهم]]، [[هوشمندی]] و مبرا بودن حجت‌های الهی از اموری همچون [[خطا]]، [[سهو]] و [[نسیان]] می‌افزاید: {{عربی|كلما ينفّر عنه من دناءة الآباء وعهر الأمهات و الفظاظة و الغلظة و الأبنة و شبهها و الأكل على الطريق و شبهه}}<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۷۲.</ref>؛ [پیامبر و [[امام]] باید] از آن چه که نفرت‌آور است [[منزه]] باشد. به مانند [[پستی]] و [[فرومایگی]] در نَسَب پدری و [[مادری]]، بد [[اخلاقی]]، [[تندخویی]]، امراض [[روحی]] و جسمی، [[ابتلاء]] به ابنه و مانند آن، و از [[غذا خوردن]] در مسیر راه و مواردی از این قبیل [[پرهیز]] کند.
 
'''[[علامه حلی]]''':
ایشان نیز در توصیف [[معصوم]] می‌نویسد: {{عربی|إنه لا يجوز أن يقع منه الصغائر و لا الكبائر، لا عمداً و لا سهواً و لا غلطاً في التأويل، و يجب أن يكون منزهاً عن ذلك من أول عمره إلى آخره}}<ref>إرشاد الطالبیین إلی نهج المسترشدین، ص۳۰۳.</ref>؛ سر زدن [[گناهان بزرگ]] و کوچک از معصوم جایز نیست، خواه عملی باشد و خواه [[سهوی]].
 
'''[[فاضل مقداد]]'''<ref>فاضل مقداد دانشمندی فقیه، اصولی و متکلم بوده است. ایشان کتاب‌هایی در اعتقادات تألیف کرده است که هر چند در محافل و حوزه‌های علمی شهرت چندانی ندارند؛ ولی در زمره کتاب‌های بسیار مهم و ارزشمند محسوب می‌شود.</ref>
ایشان در شرح عبارت علامه حلی می‌گوید: {{عربی|أصحابنا حكموا بعصمتهم مطلقاً، قبل النبوة و بعدها}}<ref>إرشاد الطالبیین إلی نهج المسترشدین، ص۳۰۴.</ref>؛ [[علماء]] [[شیعه]] به [[عصمت امامان]] به طور مطلق، چه قبل و چه پس از [[نبوت]] [[حکم]] کرده‌اند.
از نظر ایشان، [[پیامبران]] در حوزه‌هایی همچون: [[عقاید]]، [[افعال]]، [[تبلیغ دین]] و امور [[عرفی]] [[عصمت]] دارند. بر این اساس، برخی از [[عالمان شیعه]] معتقدند که معصوم در موضوعات و مصادیق نیز دچار اشتباه نمی‌شود.
 
'''[[مرحوم مجلسی]]''':
ایشان به نقل از کتاب «[[عقائد]] [[شیخ صدوق]]» می‌نویسد: «[[عقیده]] ما درباره [[پیامبران]]، فرستادگان، [[پیشوایان]] و [[ملائکه]] این است که اینان از هر [[پلیدی]]، پاکند و مرتکب [[گناهان]] کوچک و بزرگ نمی‌شوند».<ref>الإعتقادات فی دین الإمامیة، ص۹۶.</ref>. [[علامه مجلسی]] تصریح می‌کند که این تعریفی که شیخ صدوق از عصمت به دست داده است، [[مورد اتفاق]] تمامی [[علماء]] [[شیعه]] و از [[ضروریات مذهب امامیه]] است. ایشان می‌نویسد: {{عربی|و بعدها قول أئمتنا {{عم}} بذلك المعلوم لنا قطعاً بإجماع أصحابنا [[رضوان]] [[الله]] عليهم، مع تأيّده بالنصوص المتظافرة حتى صار ذلك من قبيل الضروريات في [[مذهب]] الإمامية. و قد استدل عليه أصحابنا بالدلائل العقلية}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۱، ص۹۱.</ref>، عصمت به این معنا در [[شأن]] [[اهل‌بیت]] {{عم}}، به [[دلیل اجماع]] و [[روایات]] بسیار ثابت شده است، به طوری که این [[اعتقاد]] در زمره [[ضروریات مذهب امامیه]] به شمار می‌رود. [[علماء]] [[شیعه]] برای [[اثبات عصمت]]، به [[دلیل‌های عقلی]] نیز [[استدلال]] می‌کنند.
 
لازم به توضیح است که این صفات به [[پیشوایان]] [[شیعیان]] اختصاص ندارد؛ بلکه [[انبیاء گذشته]] و [[ملائکه]] نیز این‌گونه‌اند. اگر کسی این کلمات را درباره [[ائمه]] {{عم}} [[غلوّ]] و [[زیاده‌گویی]] بپندارد، پس در مورد [[انبیاء]] و ملائکه نیز باید همین [[پندار]] را داشته باشد، در حالی که هرگز چنین نیست<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۵۱.</ref>.


==  [[مصادیق عصمت]] ==
==  [[مصادیق عصمت]] ==
با توجه به مباحثی که در معنا، گستره، [[ضرورت]] و امکان [[عصمت]] بیان شد، روشن می‌شود که عالی‌ترین و [[کامل‌ترین]] [[درجات عصمت]] که هم مشتمل بر مصونیت از انواع [[گناهان کبیره]] و [[صغیره]] بوده و هم [[مصونیت از خطا]]، [[نسیان]] و [[اشتباه]] را شامل شود، [[لطف]] و موهبتی از جانب [[خدای تعالی]] است که تنها به [[برگزیدگان]] خویش  به جهت [[هدایت]] و راهبری [[بشر]]، عطا نموده است. بر این اساس، [[پیامبران]]{{ع}}، [[پیامبرخاتم]]{{صل}}، [[امامان]] [[اثنی عشر]]{{ع}}، [[اهل بیت]] پیامبرخاتم{{صل}}، [[قرآن کریم]]، [[وحی]]، [[فرشتگان]] و برخی دیگر از [[برگزیدگان الهی]] همچون [[حضرت مریم]]{{س}} از جمله مصادیق [[معصومان]] هستند که هر یک به تناسب شأن و جایگاهشان، در بهره‌مندی از درجات عصمت با یکدیگر متفاوتند.
=== [[عصمت پیامبران]] ===
=== [[عصمت پیامبران]] ===
=== [[عصمت پیامبر خاتم]] ===
با توجه به آنکه [[هدف]] از [[بعثت پیامبران]] [[هدایت]] نوع [[بشر]] در [[سایه]] [[دستورات الهی]] است به مقتضای این هدف لازم است پیام‌های [[خداوند]] از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و [[سهوی]] مصون بوده و دست نخورده به مردم برسند تا هیچ گونه [[شک]] و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات [[پیامبران]] ایجاد نشده و اظمینان کامل به سخنان آنها حاصل شود. روشن است که اگر پیامبران از [[گناه]] و [[خطا]] [[معصوم]] نباشند احتمال [[دروغ]] و تحریف [[حقایق]] و خطا و [[اشتباه]]، در کلمات آنها راه پیدا می‌‌کند و سخنان آنها قابل [[اعتماد]] نخواهد بود؛ <ref>ر.ک: پیام قرآن‏، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، 1386 هـ ش‏، ج 7، ص185</ref>.
گذشته از این مسلماً [[خداوند]] در [[مقام هدایت]] [[بندگان]] خود هرگز کوچکترین کاری که سبب تشویق آنها به خطا یا [[دعوت]] آنها به [[انحراف]] باشد نخواهد کرد،؛ چراکه صدور چنین عملی از هر کس خصوصا ذات [[پاک]] [[خداوند بزرگ]] [[قبیح]] و [[زشت]] است. اگر خداوند [[ادله]] [[نبوت]]، اعم از [[معجزات]] و دلائل [[علمی]]، را در [[اختیار]] غیر معصوم (یعنی کسی که ممکن است [[دروغ]] گفته، خطا کرده یا مرتکب گناهی شود، بگذارد، بندگان خود را به گمراهی افکنده است و این نسبت به [[خداوند حکیم]] محال است. <ref>مصباح یزدی، محمدتقی، راهنماشناسی، ص673</ref>.
 
[[دلایل عقلی]] و [[نقلی]] فراوانی بر [[ضرورت عصمت پیامبران]] توسط [[متکلمان]] اقامه شده که در بخش ضرورت عصمت پیامبران بیان شد. بر این اساس کلیه [[پیامبران الهی]] از [[آدم]] تا خاتم{{ع}}، معصوم هستند. هر چند درجات بهره‌مندی از [[عصمت]] با توجه به [[شأن]] و جایگاه هر یک از آنان متفاوت بوده و مسلما [[پیامبران اولوالعزم]] و به ویژه [[پیامبرخاتم]]{{صل}} واجد عالی‌ترین درجه عصمتند.<ref>جهت کسب اطلاعات بیشتر به مبحث گستره عصمت پیامبران،مراجعه فرمایید</ref>.
 
=== عصمت اهل بیت ===
=== عصمت اهل بیت ===
==== [[عصمت امامان]] ====
==== [[عصمت امامان]] ====
۱۱۳٬۲۱۳

ویرایش