بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
* بیعت یعنی دستها را بههم زدن در یک دادوستد (بیع) یا برای [[اطاعت]] یا تعهّد بر وفاداری بر یک میثاق و پیمان.<ref>لسان العرب</ref> بیعتکردن به مفهوم پذیرش [[ولایت]] والی و نوعی توافق دوجانبه بین حاکم و رعیّت و تفویض حاکمیت و مراعات تعهّدات متقابل بین حاکم و مردم است. هرچند از دیدگاه شیعه، [[امامت]] [[امامان]] و لزوم تبعیت از آنان که حکّام الهی و پیشوایان منصوب از سوی خداوندند، وابسته به بیعت نیست، امّا در عین حال، بیعت امّت با [[امام]]، دست او را در اجرای قانون الهی و رهبری مردم باز میکند و هم بر مردم حقوقی پدید میآورد، هم بر والی. پذیرش حکومت با بیعت، تکلیفی متقابل بین مردم و حکومت را الزام میکند.<ref>در بحار الأنوار، ج ۶۴ باب لزوم البیعه.... مورد مطالعه قرار گیرد، نیز دائرة المعارف تشیّع، ج ۳ ص ۵۸۱</ref> وقتی بیعت، آگاهانه و با اختیار صورت گرفت، تعهّد اطاعت بر دوش بیعتکننده میآورد و نقض و شکستن آن روا نیست و کاری غیراسلامی به شمار میآید. همچنانکه [[امام علی|علی]]{{ع}} پس از بیعت مردم با حضرتش فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"هذه بیعة عامّة من رغب عنها رغب عن دین الإسلام و اتّبع غیر سبیل أهله"}}<ref>ارشاد، مفید، ص ۱۳۰</ref>. این بیعتی عمومی است و هرکس از آن روی گرداند، از [[اسلام]] روی گردانده و پیرو راه غیر مسلمانان شده است. در جایی دیگر، برای شاهدان و حاضران بیعت، حق بیعتشکنی قرار نداده است: {{عربی|اندازه=155%|لیس للشّاهد أن یرجع}}<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۷۳</ref> آنچه در تاریخ خلافت و رهبری [[امام علی]]{{ع}} به صورت جنگ جمل پیش آمد، از پیمانشکنی و نقض بیعتی بود که طلحه و زبیر و مردم بصره مرتکب شدند. این حادثه را سالها پیش [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} خبر داده بود و تکلیف جهاد با پیمانشکنان را هم برای [[امام علی|علی]]{{ع}} معین کرده بود. خود آن حضرت میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|امرنی رسول اللّه بقتال النّاکثین}}<ref>امالی، شیخ طوسی، ص ۷۲۶</ref> [[پیامبر]] مرا به جنگ با پیمانشکنان فرمان داد. در جایی دیگر میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|"امرت أن أقاتل النّاکثین و القاسطین و المارقین، ففعلت ما امرت}}<ref>«مأمور بودم که با ناکثین (پیمان شکنان بصره) و قاسطین (ستمگران شام) و مارقین (خوارج نهروان) بجنگیم و من طبق آنچه مأمور بودم عمل کردم.» الغدیر، ج ۱ ص ۱۰</ref> برخی از کسانی که به ناحق، طمع در ریاست و مال داشتند و تحمّل عدل [[امام علی|علی]]{{ع}} برایشان دشوار بود، بیعتی را که در آغاز خلافت [[امام علی|امیر المؤمنین]] با وی بسته بودند شکستند و با تحریک مردم و به بهانۀ خونخواهی عثمان، فتنۀ جمل را پدید آوردند. سران این گروه پیمانشکن عبارت بودند از: [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عایشه]]، [[عبد اللّه بن زبیر]]، [[مروان بن حکم]]، [[عبد اللّه بن عامر]] و [[یعلی بن منیه]]. دسیسههای [[معاویه]] هم در بروز این شورش بیاثر نبود. [[امام علی]]{{ع}} پس از نامهها، موعظهها و اتمام حجّتهای فراوان با آنان جنگید و فتنۀ اصحاب جمل را شکست. جز بیعتی که با [[امام]] در آغاز خلافتش کردند، روز [[غدیر خم]] نیز بر [[امامت]] و [[خلافت]] وی بیعتی صورت گرفت و [[پیامبر]] دستور داد حاضران با [[امام علی|علی]]{{ع}} بیعت کنند و او را مولای خود بدانند. همه، حتّی زنان [[بیعت]] کردند. بیعت زنان به این نحو بود که طشت آبی گذاشتند و [[امام علی|علی]]{{ع}} دست خود را در آن قرار داد، زنان هم در طرف دیگر ظرف آب، دست خود را قرار دادند و بدینگونه بیعت روز غدیر انجام یافت. [[ابوبکر]] و [[عمر]] از نخستین کسانی بودند که با جملۀ معروف {{عربی|اندازه=155%|بخّ بخّ لک یا بن أبی طالب اصبحت و امسیت مولای و مولی کلّ مؤمن و مؤمنة}} با وی [[بیعت]] کردند،<ref>الغدیر، ج ۱ ص ۲۷۱ و ارشاد، ج ۱ ص ۱۷۷ با عبارتهای مختلف</ref> [[عثمان]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] پس از آن دو بیعت کردند، امّا این دو بعدها پیمان شکستند و جنگ جمل را بر ضدّ [[امام علی|علی]]{{ع}} به راه انداختند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۱۳۲تا۱۳۴.</ref>. | * بیعت یعنی دستها را بههم زدن در یک دادوستد (بیع) یا برای [[اطاعت]] یا تعهّد بر وفاداری بر یک میثاق و پیمان.<ref>لسان العرب</ref> بیعتکردن به مفهوم پذیرش [[ولایت]] والی و نوعی توافق دوجانبه بین حاکم و رعیّت و تفویض حاکمیت و مراعات تعهّدات متقابل بین حاکم و مردم است. هرچند از دیدگاه شیعه، [[امامت]] [[امامان]] و لزوم تبعیت از آنان که حکّام الهی و پیشوایان منصوب از سوی خداوندند، وابسته به بیعت نیست، امّا در عین حال، بیعت امّت با [[امام]]، دست او را در اجرای قانون الهی و رهبری مردم باز میکند و هم بر مردم حقوقی پدید میآورد، هم بر والی. پذیرش حکومت با بیعت، تکلیفی متقابل بین مردم و حکومت را الزام میکند.<ref>در بحار الأنوار، ج ۶۴ باب لزوم البیعه.... مورد مطالعه قرار گیرد، نیز دائرة المعارف تشیّع، ج ۳ ص ۵۸۱</ref> وقتی بیعت، آگاهانه و با اختیار صورت گرفت، تعهّد اطاعت بر دوش بیعتکننده میآورد و نقض و شکستن آن روا نیست و کاری غیراسلامی به شمار میآید. همچنانکه [[امام علی|علی]]{{ع}} پس از بیعت مردم با حضرتش فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"هذه بیعة عامّة من رغب عنها رغب عن دین الإسلام و اتّبع غیر سبیل أهله"}}<ref>ارشاد، مفید، ص ۱۳۰</ref>. این بیعتی عمومی است و هرکس از آن روی گرداند، از [[اسلام]] روی گردانده و پیرو راه غیر مسلمانان شده است. در جایی دیگر، برای شاهدان و حاضران بیعت، حق بیعتشکنی قرار نداده است: {{عربی|اندازه=155%|لیس للشّاهد أن یرجع}}<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۷۳</ref> آنچه در تاریخ خلافت و رهبری [[امام علی]]{{ع}} به صورت جنگ جمل پیش آمد، از پیمانشکنی و نقض بیعتی بود که طلحه و زبیر و مردم بصره مرتکب شدند. این حادثه را سالها پیش [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} خبر داده بود و تکلیف جهاد با پیمانشکنان را هم برای [[امام علی|علی]]{{ع}} معین کرده بود. خود آن حضرت میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|امرنی رسول اللّه بقتال النّاکثین}}<ref>امالی، شیخ طوسی، ص ۷۲۶</ref> [[پیامبر]] مرا به جنگ با پیمانشکنان فرمان داد. در جایی دیگر میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|"امرت أن أقاتل النّاکثین و القاسطین و المارقین، ففعلت ما امرت}}<ref>«مأمور بودم که با ناکثین (پیمان شکنان بصره) و قاسطین (ستمگران شام) و مارقین (خوارج نهروان) بجنگیم و من طبق آنچه مأمور بودم عمل کردم.» الغدیر، ج ۱ ص ۱۰</ref> برخی از کسانی که به ناحق، طمع در ریاست و مال داشتند و تحمّل عدل [[امام علی|علی]]{{ع}} برایشان دشوار بود، بیعتی را که در آغاز خلافت [[امام علی|امیر المؤمنین]] با وی بسته بودند شکستند و با تحریک مردم و به بهانۀ خونخواهی عثمان، فتنۀ جمل را پدید آوردند. سران این گروه پیمانشکن عبارت بودند از: [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عایشه]]، [[عبد اللّه بن زبیر]]، [[مروان بن حکم]]، [[عبد اللّه بن عامر]] و [[یعلی بن منیه]]. دسیسههای [[معاویه]] هم در بروز این شورش بیاثر نبود. [[امام علی]]{{ع}} پس از نامهها، موعظهها و اتمام حجّتهای فراوان با آنان جنگید و فتنۀ اصحاب جمل را شکست. جز بیعتی که با [[امام]] در آغاز خلافتش کردند، روز [[غدیر خم]] نیز بر [[امامت]] و [[خلافت]] وی بیعتی صورت گرفت و [[پیامبر]] دستور داد حاضران با [[امام علی|علی]]{{ع}} بیعت کنند و او را مولای خود بدانند. همه، حتّی زنان [[بیعت]] کردند. بیعت زنان به این نحو بود که طشت آبی گذاشتند و [[امام علی|علی]]{{ع}} دست خود را در آن قرار داد، زنان هم در طرف دیگر ظرف آب، دست خود را قرار دادند و بدینگونه بیعت روز غدیر انجام یافت. [[ابوبکر]] و [[عمر]] از نخستین کسانی بودند که با جملۀ معروف {{عربی|اندازه=155%|بخّ بخّ لک یا بن أبی طالب اصبحت و امسیت مولای و مولی کلّ مؤمن و مؤمنة}} با وی [[بیعت]] کردند،<ref>الغدیر، ج ۱ ص ۲۷۱ و ارشاد، ج ۱ ص ۱۷۷ با عبارتهای مختلف</ref> [[عثمان]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] پس از آن دو بیعت کردند، امّا این دو بعدها پیمان شکستند و جنگ جمل را بر ضدّ [[امام علی|علی]]{{ع}} به راه انداختند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۱۳۲تا۱۳۴.</ref>. | ||
*در حادثه [[کربلا]]، تلاش عمده دشمن آن بود که [[امام حسین|حسین بن علی]] را به بیعت با [[یزید]] بن [[معاویه]] وا دارد و آن حضرت هم نپذیرفت تا شهید شد. نگاهی ریشهایتر به اصل بیعت: بیعت به معنای پیمان و عهد بستن است. شکستن بیعت، نزد عرب بسیار زشت بوده است. بیعت با حاکم، نوعی رای موافق دادن و امضا و تبعیت و تعهد [[اطاعت]] محسوب میشد و عدم بیعت، نوعی تمرد و به رسمیت نشناختن. بیعت در صدر [[اسلام]]، مفهوم اطاعت و پذیرش حکومت را داشت و بیعت کننده با حاکم، نمیتوانست با او به مخالفت و جنگ بپردازد و آنگاه که علنی انجام میگرفت، مردم، بیعت کننده را طرفدار خلیفه و حاکم میشناختند و پس گرفتن بیعت، معمول و مقبول نبود، چون هم جانش در خطر میافتاد، هم آبرویش. در تاریخ و اسلام، بیعت عقبه، بیعت رضوان... وجود داشت. [[قرآن]]، بیعت مردم را با [[پیامبر]]، بیعت با خدا میداند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ}}﴾}}ا<ref>سوره فتح آیه ۱۰</ref>. درباره بیعت زنان مؤمن با پیامبر، میخوانیم: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ... فَبَايِعْهُنَّ}}﴾}}<ref>سوره ممتحنه، آیه ۱۲</ref> که مواد بیعت را هم مطرح میکند. | |||
بیعت، دست دادن با کسی به عنوان عهد و پیمان بر امری است و سوگندی است برای وفاداری به یک نظام و حاکم. دست در دست حاکم و امیر و والی یا نماینده او گذاشتن بیعت تلقی میشود و بیعت در [[اسلام]]، نه به عنوان روش انتخاب رهبر، بلکه به مثابه عامل تحکیم حکومت یک [[امام]] و رهبر شایسته تلقی میگردد، آن هم بر محور شرع و قانون. خدا به فرموده [[امام علی|علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] {{عربی|اندازه=155%|لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق}}. در کتب حدیث، باب خاصی برای آن گشودهاند که حاکی از اهمیت آن در نظام سیاسی و اجتماعی اسلام است<ref>باب لزوم البیعة و کیفیتها و ذم نکثها(بحار الانوار، ج ۶۴، ص ۱۸۱ چاپ بیروت)</ref>. از این رو، پس از وفات [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]، موضوع بیعت کردن و بیعت گرفتن از مردم به نفع حکومت، حساسیت سیاسی فوق العادهای یافت و در [[سقیفه]] خود را نشان داد. طبق همین اصل، علی و یاران همدل او را میخواستند به بیعت وادارند. خود آن حضرت نیز پس از مرگ عثمان، با بیعت مردم با وی، خلافت را عهدهدار شد. | |||
بیعت گرفتن [[معاویه]] به نفع پسرش [[یزید]]، در زمانی که هنوز خودش زنده بود، آن هم باتهدید و ارعاب و زور، از نقاط ننگ سلطه امویان است. معاویه در سال ۵۹ از مردم شام و چهرههای معروف قبایل، به نفع یزید به عنوان ولیعهد خویش بیعت گرفت و نامه دعوت به بیعت را به شهرهای دیگر هم نوشت. البته مورد اعتراضهایی هم قرار گرفت. ولی مخالفان را سرکوب میکرد<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص۲۷ درباره بیعت گرفتن معاویه برای یزید، ر. ک. الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۴۲</ref>. پس از مرگ معاویه نیز، یزید به والی مدینه نامه نوشت که به هر صورت از [[امام حسین|حسین بن علی]] بیعت بگیرد. [[امام حسین]]{{ع}} نیز که یزید را شایسته خلافت نمیدانست، از بیعت امتناع داشت و میفرمود: {{عربی|اندازه=155%|مثلی لا یبایع مثل یزید}}. | |||
در دورانی هم که [[امام حسین|سید الشهدا]] در مکه بود، در پی نامهها و دعوتهای کوفیان برای عزیمت به آنجا، آن حضرت [[مسلم بن عقیل]] را فرستاد. شیعیان [[کوفه]] نیز با نماینده [[امام حسین]]{{ع}} بیعت کردند. تعداد بیعتگران کوفه با مسلم را ۱۸ هزار تا ۲۵ هزار هم نوشتهاند<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص ۱۶۸</ref> برداشتن بیعت از سوی [[امام]] یا والی، در واقع آزاد گذاشتن بیعتگر نسبت به تعهدی بودکه با بیعت سپرده بود. [[امام حسین]]{{ع}} شب عاشورا، ضمن خطبهای وفای یاران را ستود و برایشان پاداش الهی طلبید، آنگاه بیعت را با این جملات از آنان برداشت تا هر که میخواهد، از پوشش شب استفاده کرده، صحنه را ترک گوید: {{عربی|اندازه=155%|الا و انی قد اذنت لکم فانطلقوا جمیعا فی حل لیس علیکم حرج منی و لا ذمام، هذا اللیل قد غشیکم فاتخذوه جملا}}<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۳</ref> البته یاران یکایک برخاسته و با نطقهای پرشوری اعلام وفاداری کردند و آن شب، کسی نرفت. سخن [[مسلم بن عوسجه]]، [[زهیر]]، فرزندان مسلم بن عقیل و دیگران معروف است<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۳</ref>.<ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]] صفحه ۸۹ الی ۹۱.</ref>. | |||
== [[برداشتن بیعت]]== | == [[برداشتن بیعت]]== | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۱۹: | خط ۲۵: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]. | * [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]. | ||
* [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{یادآوری پانویس}} | {{یادآوری پانویس}} |