|
|
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[قبیله همدان در تاریخ اسلامی]] - [[قبیله همدان در معارف مهدویت]]| پرسش مرتبط = }}
| | #تغییر_مسیر [[بنیهمدان]] |
| | |
| '''همدان''' از [[قبایل]] بزگ یمن است که همانند قبایل عرب قبل از [[جاهلیت]]، [[بت]] پرست بودند هرچند برخی از آنان آیین مسیحی، [[یهودی]] و زرتشتی داشتند اما با ظهور [[اسلام]]، در طی چند مرحله [[مسلمان]] شدند و در فتوحات مختلف از جمله [[مصر]]، [[قادسیه]]،... نقش موثری داشتند. در [[جنگ جمل]] و [[صفین]] حضور موثری در [[لشکر]] امیرالومنین{{ع}} داشته و برخی از آنان کارگزار [[حکومت]] حضرت نیز بودند. در حمایت از [[امام حسن]]{{ع}} و [[حادثه عاشورا]] جانفشانی کردند. شخصیتهای مهمی مانند [[سعید بن قیس]]، [[محمد بن ابراهیم]] [[همدانی]] از این [[قبیله]] در [[تاریخ]] به ثبت رسیده است.
| |
| | |
| == مقدمه ==
| |
| [[همدان]] از [[قبایل]] بزرگ عربتباری است که از دیرباز [[گرایش]] بسیار به [[تشیع]] داشته است. [[رجال]] این [[قبیله]] معروف به [[شیعه]] [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} بوده، جمع کثیری از [[اصحاب]]، علما، [[محدثین]]، شعرا و امرا از این قبیله برخاستهاند. این قبیله نقش بسیار بزرگ و پُررنگی در [[تاریخ]] تشیع و وقایع و حوادث مرتبط با شیعه بخصوص [[حکومت امام علی]] {{ع}} داشتند و بدین جهت مورد [[ستایش]] آن حضرت قرار گرفتند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
| |
| | |
| == نسب قبیله ==
| |
| هَمْدان از قبایل بزرگ [[یمن]] است که نسبشان به [[هَمدان بن مالک بن زَید بن اوسلة بن ربیعة بن خِیار بن مالک بن زید بن کهلان]] میرسد<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۳۳؛ ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۴؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۷.</ref>. برخی هَمْدان را به دو شاخه بزرگ «حاشِد» و «بَکیل» تقسیم کردهاند که نسب تمامی تیرهها و بطون آنان به این دو شاخه اصلی منتهی میشوند و شاخه های زیادی از این دو شاحه منشعب می شوند<ref> ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ج۲، ص۳۹۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
| |
| | |
| == مساکن قبیله همدان ==
| |
| [[مسکن]] بنیهمدان را [[شرق]] یمن گفتهاند<ref> زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۹۴.</ref>، آنان در مجاورت [[قبیله]] [[خَولان بن الحاف بن قضاعه]] ـ ساکنان [[شهر]] صعده ـ<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.</ref> و با [[بنوحارث بن کعب]] و مَذحِج مشترکاً در مخلاف [[نجران]] [[زندگی]] میکردند<ref>عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۵۶.</ref>. هر چند از مناطق دیگری نیز همچون سرزمین مابین مأرب و نجران<ref>جعیط، نشأة المدینة العربیة الإسلامیة، ص۳۷۵.</ref>، «غرق»، «شروم» و «خنق» نیز به عنوان سکونتگاه این [[قوم]] یاد شده است<ref>عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۲۵.</ref>.<ref>[[عبدالله معصومی جشنی|معصومی جشنی، عبدالله]]، [[قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (کتاب)|قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع]]، ص۳۰.</ref> از شهرهای مهم آنها به «بون»، «عُمران»، «جوف»، «خَمِر»، «حَجُور»، «رَیدَه» اشاره شده است<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷ - ۲۲۴.</ref>، ضمن اینکه از روستای بزرگِ «حاز» ـ که در آن آثار باستانی از قبل از [[اسلام]] یافت شده است، ـ نیز از دیگر جایگاههای [[مردم]] این [[قوم]] یاد شده است<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۳.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع (مقاله)|نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع]]، ص۸؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
| |
| | |
| == بنیهمدان پیش از اسلام ==
| |
| مردم این [[قبیله]] پیش از [[اسلام]] ملقب به «اخلاس الخیل (سوارکاران)» بودند<ref>ابنقتیبه، المعارف، ص۱۰۷.</ref>. این [[قبیله]] از [[روزگار]] [[پادشاهان]] [[سبأ]] از حدود صد سال قبل از میلاد [[نفوذ]] فراوان داشته است و تاکنون پس از حدود ۲۱ قرن بر [[سیاست]] [[یمن]] چهره مینمایاند. همدان از [[قبایل]] بزرگ یمن و در [[رقابت]] با پادشاهان سبأ بود که سرانجام موفق شد [[حکومت]] را از دست آنها خارج کند.
| |
| | |
| از خاندانهای همدان «یرمایمن» است که چهار نفر از این [[خانواده]] به [[فرمانروایی]] رسیدند. یکی از آنها [[شعرم اوتر]] است که در حدود پنجاه سال قبل از میلاد فرمانروایی داشت<refجواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۳۶۹.</ref>.
| |
| | |
| «[[بَتَع]]» از دیگر خاندانهای بزرگ «[[حاشد]]» همدان است که دارای نفوذ گسترده بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۰۷.</ref>. به نوشته [[فیلبی]] از سال ۱۱۵ تا ۲۴۵ میلادی [[دوازده تن]] از آنها بر سبأ و [[ذیریدان]] [[فرمان]] راندند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۸۸.</ref>.
| |
| | |
| یکی از اَقیال هَمدان [[علهن نهفن]] پسر [[یرمایمن]]<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۳۶۵.</ref> است. هَمدانی این نام را برای دو شخص دانسته و مینویسد: «بر بعضی از سنگهای قصرهای [[حِمیَر]] و همدان در [[صنعا]] و [[ناعط]] و [[عمران از بون]] به خط [[مسند]] آمده بود: [[علهان]] و [[نهفان]] از [[خاندان]] [[بتعبن]] همدان که از پادشاهان قدیم بودند»<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۶.</ref>.
| |
| | |
| این شاهان، [[پادشاه]] نبودند و [[شایستگی]] این عنوان را نداشتند، بلکه اقبال و [[فرماندهان]] گوناگون مناطق کوچک و سران قبایل بودند که در حوزه فرمانرواییشان خود را پادشاه میخواندند<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۷۷-۷۹.</ref>.
| |
| | |
| قبیله همدان به دو شاخه بزرگ [[حاشِد]] و [[بَکیل]] تقسیم میشد. از شاخههای بَکیل: [[اَرحَب]]، [[خصهلان]]، [[مُرهِبَة]] و [[شاکر]]<ref>ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۷؛ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۷۶؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الثانی، ص۲۵۲.</ref> میباشد و از شاخههای حاشِد: [[یَریم]]، [[حَجُور]]، [[فائش]]، [[قابض]]، [[شبام]]، [[الجُندَع]]، [[یام]]، [[السبیع]]، [[خارف]]، [[وادعه]]، [[الصائد]]، [[مرثد]] و [[بتع]] به حساب میآید <ref>هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ص۲۲۸؛ همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۴۶.</ref>.
| |
| | |
| در [[هنگام ظهور اسلام]] قبیله همدان از [[قبایل]] قدرتمند و [[متحد]] با [[حکام پارسی]] و [[ابناء]] بود و از متحدین خود، همراه "ابناء" در [[حمله]] به مَذحِج در [[پیکار]] «الرزم» در [[جوف]] بهرهمند شد. در این [[نبرد]]، مَذحِج [[شکست]] [[سختی]] خورد و بعضی از سران آن کشته شدند <ref>Abdal Muhsin Mad, aj m-al-Mad, aj, op. cit, P۸.</ref>.
| |
| | |
| قبیله همدان همچون یکی از قبایل [[بدوی]] و مهاجم در چالش و [[ستیز]] طولانی با [[مراد]]<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۸۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الأول، ص۳۹۱.</ref>، [[زُبید]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۵۰.</ref> و [[خَولان]] [[قضاعه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۰۸ و ۱۲۴.</ref> بود. آنگونه که [[همدانی]] اشعاری را درباره [[روابط]] تیره مراد و همدان آورده است: «آی همدان؛ آماده باشید و دامن [[همت]] بالا زنید که کاری بزرگ شما را به خود فرا خوانده است؛ مراد را فرا خوانید و سلاحهای خود را برگیرید و مثل فزون طلبان اسبان اصیل را جمع کنید»<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۴۴.</ref>.
| |
| | |
| با وجود رابطه خصمانه بین مَذحِج و هَمدان گاهی پیوندهای [[ازدواج]] بین [[عمرو بن معدی کرب زبیدی]] و [[اجدع بن مالک]] چابکسوار همدان<ref>عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۷.</ref> وجود داشت. گاهی نیز بین همدان و مَذحِج علیه برخی قبایل غیر [[یمنی]] [[پیمان]] برقرار میشد؛ زیرا هَمدان با قبایل قیسی در چالش بود<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۸۳.</ref>، از جمله: یکبار بین هَمدان و مَذحِج و کِنده علیه [[بنیتمیم]] اتحادی برقرار شد که در [[جنگ]] [[کُلاب دوم]]، بنیتمیم [[شکست]] [[سختی]] به [[قبایل یمنی]] وارد کردند<ref>ابوعبیده معمر بن المثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیانی، الجزء الثانی، ص۷۱.</ref>.
| |
| | |
| در دوران [[اسلامی]]، قبیله همدان از نیروهای عمده [[سیاسی]] و نظامیِ صاحب [[نفوذ]] در [[یمن]] بوده است، به گونهای که طی سالهای ۴۹۲ قمری تا ۵۶۹ قمری در یمن امارتی داشتند تا [[ایّوبیان]] آن را برانداختند<ref>استانلی لین پول، طبقات سلاطین اسلام، ترجمه عباس اقبال، ص۸۴.</ref>.
| |
| | |
| شایان ذکر است علیرغم نفوذ قبیله همدان در یمن بین شاخههای آن [[بکیل]] و [[حاشد]] چالشهای سختی وجود داشته است، به طوری که هر کدام قبایلی را با خود [[متحد]] کرده و به پیکارهای طولانی دست یازیدهاند. شیخالمشایخ حاشد اکنون شیخ [[عبدالله بن حسین الاحمر]] رئیس مجلس فعلی یمن و رئیس [[حزب]] «التجمع الیمنی الاصلاح» است و از طرفداران [[علی عبدالله صالح]] است. [[الاحمر]] دارای [[مذهب]] [[زیدی]] است، ولی به [[عربستان]] [[گرایش]] دارد<ref>داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۵ و ۲۳۵ و ۲۵۶.</ref>.
| |
| | |
| شیخ [[قبیله]] بکیل به نام [[ابوالحرم]] از طرفداران [[علی سالم البیض]] آخرین رئیس جمهوری یمن جنوبی است<ref>داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۵.</ref>. میتوان گفت: قسمتی از [[اختلافات]] و جنگهای دو یمن در نتیجه چالشهای سیاسی این دو قبیله بود و این در حالی است که هنوز [[جامعه]] یمن از بافت قبیلهای برخوردار است<ref>ریشههای یک بحران خونین یمن - غرش توپها، کیهان، شماره ۱۵۰۸۳، ص۱۴، ۲۵ خرداد ۱۳۷۳.</ref>.
| |
| | |
| رئیس جمهوری یمن در مصاحبه با هفتهنامه المجله شماره ۳۴۷ اول اکتبر ۱۹۸۶ میلادی گفت: «[[حکومت]] قسمتی از قبیلههاست و [[مردم]] یمن ما مجموعهای از قبیلهها هستند»<ref>Paul dresch, op. cit, p۷.</ref>. همچنین در پی جنگهای شدید داخلی یمن در ۲۴ جمادیالاخر ۱۴۱۳ قمری (۱۹۹۲ م) شیوخ و شخصیتهای قبایل استانهای یمن برای حل و فصل [[درگیریها]] در [[صنعا]] گرد هم آمدند و اعلامیهای خطاب به [[ملت]] [[یمن]] صادر کردند<ref>داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۱۹.</ref> و این حکایت از [[نفوذ]] [[قبایل]] در [[سرنوشت]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] یمن تا حال را دارد.
| |
| | |
| جایگاه قبیله همدان در بخش وسیعی در شمال [[صنعا]] تا [[صعده]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.</ref> بود و مخلاف [[نجران]] بین [[بنوالحارث بن کعب]] و مَذحِج و همدان <ref>عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۵۶.</ref> تقسیم شده بود. این [[قبیله]] مجاور خَولان صاحب [[شهر]] [[صعده]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.</ref> بود.
| |
| | |
| شهرهای قبیله همدان عبارت بود از: [[بون]]، [[عُمران]]، [[جوف]]، [[خَمِر]]، [[حَجُور]]، [[رَیدَه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷ - ۲۲۴.</ref> و روستای بزرگِ [[حاز]] که در آن آثار باستانی از قبل از [[اسلام]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۳.</ref> بوده است.
| |
| | |
| از قصرهای معروف قبیله همدان، [[ناعط]] و [[عمران]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۶.</ref> بود. به طور کلی [[سرزمین]] همدان بین صنعا و صعده به دو قسمت تقسیم میشد. قسمت شرقی از آن [[بکیل]] و قسمت غربی از آن [[حاشد]] بود<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.</ref>. بازارهای [[بکیل]]، [[وَروَر]]، [[غُرَق]] و [[رَیدَه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۹.</ref> بودند و بازارهای [[حاشد]]، [[هَمَلَ]] (قدیمیترین آنها) سپس [[صافر]]، [[فاعقه]]، [[الاهنوم]]، [[الظهر]]، [[قطابه]]، [[العَرِقه]]، [[عَیان]]، [[لعیان]]، [[ادران]]، [[حَجة]]، [[نمل]]، [[قیلاب]]، [[شرس]]، [[حملان]] و [[یَند]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۲۴.</ref> بودند<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۷۷-۷۹؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
| |
| {{شجرنامه همدان}}
| |
| | |
| == [[عقاید]] [[همدانیان]] پیش از [[اسلام]] ==
| |
| همدانیان نیز مانند بسیاری دیگر از [[اعراب جاهلی]] [[بت]] میپرستیدند. آنان به [[عبادت]] بتی به نام «سواء» [[اشتغال]] داشتند<ref>عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۲۵.</ref> و نیز بتی مشهور به نام «یعوق» داشتند که آن را در «أَرحَب»<ref>سرزمینی است در یمن که به واسطه حضور یکی از تیرههای بزرگ همدان به نام أرحب به این نام نامگذاری شده است. یاقوت حموی، ج۱، ص۱۴۳.</ref> [[نصب]] کرده بودند و در [[پرستش]] آن با [[قوم]] [[خولان بن الحاف بن قضاعه]] مشارکت داشتند. آنان در ایام [[حج]]، [[مناسک]] خود را با تلبیه در کنار این بت آغاز میکردند و سپس راهی حج میشدند<ref>زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۹۴.</ref>. «[[یغوث]]» را نیز از دیگر بتهای این [[قبیله]] گفتهاند<ref> جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۴۴۹.</ref>. ضمن اینکه از بتی به نام «تألب» که در معبدی در [[شهر]] «رئام» نگهداری میشد نیز به عنوان [[بت]] خاص این [[قوم]] نام برده شده است<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۴۴۹.</ref>. ضمن اینکه برخی منابع از احتمال ورود آیینهای [[مسیحیت]] و [[یهودیت]] و حتی زرتشتی به [[سرزمین]] [[همدان]] خبر داده و [[گرایش]] برخی از مردم قبیله به این [[ادیان]] را دور از [[ذهن]] ندانستهاند<ref>ر.ک: [[عبدالله معصومی جشنی|معصومی جشنی، عبدالله]]، [[قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (کتاب)|قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع]]، ص۴۸؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
| |
| | |
| == [[اسلام]] قبیله هَمدان ==
| |
| نخستین [[دیدار]] و آشنایی همدانیان با [[رسول خدا]] {{صل}} در موسم [[حج]] در ایام [[تبلیغ]] و [[دعوت]] [[رسول مکرم اسلام]] {{صل}} در [[مکه]] اتفاق افتاد. مردم این قبیله پس از [[آگاهی]] از [[ظهور]] رسول خدا {{صل}}، فردی به نام [[قیس بن نَمَط بن قیس]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۲۲۰.</ref> را به مکه فرستادند<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۶؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۴۶</ref>. قیس اسلام پذیرفت و قول مساعدت و [[یاری]] به [[پیامبر]] {{صل}} داد. حضرت او را به سوی قومش فرستاد. بدینسان برخی از [[همدانیان]]، اسلام آوردند. قیس در بازگشت نزد [[رسول خدا]] {{صل}}، ایشان را از اسلام قومش باخبر کرد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۶.</ref>.
| |
|
| |
| [[پیامبر]] {{صل}} نیز ضمن [[ستایش]] از این قبیله همدان<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۱.</ref> فرمانی برای [[همدانیان]] نوشت و سرزمینشان را به آنان واگذار نمود<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۱؛ احمد بن عبدالله رازی، تاریخ مدینة صنعا، ص۴۹۵.</ref>. اما در برخی دیگر از گزارشات، [[مسلمان]] شدن همه [[مردم]] [[یمن]] ـ به ویژه همدانیان ـ پس از سریه علی {{ع}} به یمن در [[سال دهم هجری]] بیان شده است<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳۲</ref>. حضور [[حضرت علی]] {{ع}} در میان همدانیان و مسلمان شدن دسته جمعی آنها در [[سال دهم هجری]]، سنگ بنای [[گرایش]] این قبیله به سوی [[اهل بیت]] {{ع}} و [[تشیع]] بود. چندان که شاخههای بنیهمدان جز شاخه بنیناعط که به جهت [[دشمنی]] با بنیسبیع ـ شاخه دیگر همدان که [[شیعه]] بودند ـ برای مدتی [[عثمانی]] گردیدند، همه شیعه بودند<ref>دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۴۹۹.</ref>.
| |
| | |
| [[تکریم]] و [[تعظیم]] [[رسول خدا]] {{صل}} از همدانیان و [[نامهها]] و فرمانهای متعددی که حضرت برای این [[قوم]] انشاء فرمودند<ref>محمد حمیدالله، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد {{صل}}، ص۲۷۸.</ref> حکایت از توجه خاص [[نبی مکرم اسلام]] {{صل}} به این قبیله دارد<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۸۰؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
| |
| | |
| == همدانیان در دوره اسلامی ==
| |
| === سرکوب [[اسود عنسی]] ===
| |
| با خروج [[اسود عنسی]] در یمن و [[سیطره]] او بر صنعاء، [[عامر بن شهر همدانی]] ـ عامل [[رسول خدا]] {{صل}} بر [[همدان]] ـ نخستین کسی بود که بر او [[اعتراض]] کرد<ref> ابناثیر، اسد الغابه، ج۳، ص۸۳.</ref> و [[مردم]] را برای مقابله و [[مخالفت]] با او [[دعوت]] نمود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۲۹.</ref>. با رسیدن [[نامه]] رسول خدا {{صل}} بهدست [[کارگزاران]] [[یمن]] و رؤسای [[قبایل]] مبنی بر دفع [[شورش]] [[اسود عنسی]]، مخالفت با اسود وارد مرحله جدیدی شد تا اینکه [[ایرانیان]] با همکاری [[همدانیان]] و [[حمیریان]] توانستند با [[قتل]] او به قائله این پیامبر دروغین خاتمه دهند<ref>شهابالدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۴، ص۵۱.</ref>.<ref>[[عبدالله معصومی جشنی|معصومی جشنی، عبدالله]]، [[قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (کتاب)|قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع]]، ص۶۳-۶۴؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
| |
| | |
| === واقعه رده ===
| |
| بر پایه برخی [[اخبار]]، [[همدانیان]] در جریان فتنه [[پیامبران دروغین]] و نیز وقایع [[ارتداد]] برخی [[اقوام]] پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}}، مصمم به بازگشت از [[اسلام]] بودند ولی با راهنماییهای بزرگان خود بر اسلام [[استوار]] ماندند<ref> ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۲۲۲-۲۲۳.</ref>. سپس هیأتی را روانه [[مدینه]] نمودند و [[ابوبکر]] را از [[ثبات]] خود و استمرار اسلام خود باخبر کردند. عدم شرکت همدانیان در واقعه رده، از [[اندوه]] آنان از [[رحلت نبی اکرم]] {{صل}} نشأت گرفته بود<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۳۲-۳۴</ref> و نیز سخنان بزرگان این [[قوم]] در اطاعت از [[دستورات]] خدا و [[رسول]] او روشن است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
| |
| | |
| === فتوحات ===
| |
| با شروع فتوحات اسلامی، [[همدانیان]] نیز مانند بسیاری دیگر از [[قبایل عرب]] در عرصه فتوحات نقش چشمگیری ایفا نمودند. به گونهای که آنان را در شمار نیروهای شرکت کننده در فتوحات [[شام]] و [[عراق]] و [[ایران]] گفتهاند. همدانیان در فتوحات ایام [[خلافت عمر]] نیز نقش پررنگی ایفا نمودند<ref>واقدی، فتوح الشام، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. [[نبرد]] «[[یرموک]]» (۱۳ [[هجری]]) از مهمترین جنگهایی است که همدانیان در فتوح شام در آن نقش داشتند<ref>ابناعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۱۹۸.</ref>. نقش [[همدانیان]] در [[فتح]] «[[حمص]]» نیز قابل توجه است و گزارش از حضور گسترده همدانیان در این جنگ حکایت دارد<ref>[[عبدالله معصومی جشنی|معصومی جشنی، عبدالله]]، [[قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (کتاب)|قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع]]، ص۶۸-۶۹.</ref>.
| |
| | |
| [[مردم]] همدان در [[فتوحات]] [[مصر]] نیز حضوری گسترده داشتند. در این درگیری که [[سپاه اسلام]] از منجنیق علیه [[رومیان]] استفاده نمود، [[قبیله همدان]] در ضربه زدن به حصار و فتح این [[دژ]] نقش مؤثر ایفا نمود<ref>ابن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۱۳۹.</ref>.
| |
| | |
| به جهت وجود [[نظام قبیلهای]] در فتوح، از مشارکت آنان در فتوحات [[ایران]] ـ علی رغم حضور قابل توجهی که در آن داشتند، ـ خبر چندانی در دست نیست. با این حال، [[اخبار]] جسته گریخته استخراجی از لابلای متون و [[روایات]] [[تاریخی]]، ما را به حضوری گسترده از سوی آنان رهنمون میشود. از جمله آنکه بنو همدان در پی درخواست [[عمر بن خطاب]] از [[قبایل یمنی]] در [[پیکار]] جسر ([[سال ۱۳ هجری]]) و فتوحات [[عراق]] شرکت کردند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵.</ref>. در [[نبرد]] [[نهاوند]] که نیروهای [[مسلمان]] را [[نعمان بن مقرن مزنی]] [[فرماندهی]] میکرد نیز، [[همدانیان]] حضور داشتند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۱۲۹؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ج۱، ص۵۴۲.</ref>. علاوه بر شرکت همدانیان در فتوح اولیه، آنان در [[فتوحات]] بعدی در [[سرزمین]] [[ایران]] نیز نقش داشتند که به همراه سپاهیانی از [[کوفه]] که برای [[فتح]] شهرهای ایران یا [[سرکوب]] [[شورش]] شهرهای فتح شده اعزام میشدند شرکت داشتند<ref>[[عبدالله معصومی جشنی|معصومی جشنی، عبدالله]]، [[قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (کتاب)|قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع]]، ص۷۲-۷۳؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
| |
| | |
| == [[همدانیان]] و اسکان در شهرهای [[اسلامی]] ==
| |
| پیش از بنیان نهادن [[شهر کوفه]] و در جریان [[فتوحات اسلامی]] [[قبایل]] مختلفی مشارکت داشتند. پس از تأسیس کوفه در [[سال ۱۷ هجری]] و [[شهرنشین]] شدن [[لشکریان]]، سعد بن وقاص به دستور [[عمر بن خطاب]]، نظام اسباع را به جای نظام اعشار در کوفه تأسیس کرد. در این تقسیمبندی، [[همدانیها]] به همراه [[قبایل یمنی]] [[مذحج]]، [[همدان]] و کنده به سبب [[سیادت]] و ریاستی که داشتند<ref>باقر شریف قرشی، حیات الامام حسین {{ع}}، ج۲، ص۴۳۲-۴۳۷. </ref> در بخش شرقی [[مسجد کوفه]] مستقر شدند<ref>ر.ک. بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۷۲.</ref>.<ref>منتظرالقائم، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۱۱.</ref>. این تقسیمبندی تا [[سال ۳۶ هجری]] که علی {{ع}} به [[کوفه]] آمد برقرار بود و در این [[زمان]] [[امام]] {{ع}} تغییراتی در ترکیب گروهها به وجود آوردند. بر اساس این گروهبندی جدید، [[همدان]] تنها با [[قبیله]] [[یمنی]] [[حمیر]] هم گروه شد<ref>محمد جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۳۱.</ref> و [[مذحج]] به گروه دیگر انتقال یافت<ref>محمد جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۳۲.</ref>.
| |
| | |
| موقعیت [[قبیله همدان]] در زمان [[عثمان بن عفان]]، [[خلیفه سوم]]، مستحکم شد<ref>منتظرالقائم، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۱۱.</ref> و آنان پس از مدتی به لحاظ [[جمعیت]]، بزرگترین قبیله [[شهر کوفه]] را تشکیل دادند<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۳۱۱.</ref>؛ بواسطه این امر، آنها به «قبیله [[اهل عراق]]» و «قبیله کوفه» شناخته شدند<ref>الحدیثی، اهل الیمن فی صدر الاسلام، ص۱۹۸.</ref>.
| |
| | |
| علاوه بر کوفه، [[شهرها]] و مناطق دیگری هم بودند که [[منزل]] و مأوای همدانیان در دوران [[اسلامی]] شده بودند. چندان که بر اساس برخی [[اخبار]]، بسیاری از آنان همزمان با [[فتوحات اسلامی]] به [[بصره]]، [[مصر]]، [[ایران]]<ref>دائرة المعارف تشیع، مقاله بنیهمدان، تألیف عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۴۹۹.</ref> و نیز به [[حجاز]] و [[شام]] [[هجرت]] نمودند<ref>موسوعه عربیه، مقاله قبیله همدان، اسامه اختیار.</ref>.
| |
|
| |
| حضور همدانیان در فتوحات و سکونت در اردوگاههای ایجاد شده در اطراف [[شهرها]]، به تدریج به سکونت دائم آنان در ایران منجر شد. از جمله عدهای از آنان در روستای «رآدمیله» و دو روستای «سرد قاسان» و «جَرمَقاسان» ـ که در حد فاصل بین [[اصفهان]] و [[قم]] قرار داشتند ـ، ساکن شدند<ref>یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۴۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
| |
| | |
| == بنیهمدان و [[خلافت عثمان]] ==
| |
| [[فسق]] و فجورهای بیشمار [[ولید بن عقبه]] ـ فرماندار نامدار [[عثمان]] در کوفه ـ و در پی آن شکوائیهها و [[اعتراضات]] بسیار [[کوفیان]] از ولید نزد [[عثمان]]، وی مجبور به عزل ولید و [[جانشینی]] [[سعید بن عاص]] به جای وی گردید<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۹.</ref>، ولی با او نیز مخالفت کردند که برخی از آنان را به [[شام]] [[تبعید]] کرد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۱.</ref>. تبعید این افراد و [[بدرفتاری]] سعید، باعث شد تا عدهای از بزرگان و سرشناسان کوفه نامهای اعتراضآمیز به عثمان نوشته، [[شکایت]] خود را نسبت به آن ابراز کنند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۱۰؛ ابناعثم کوفی، الفتوح، ج۲، س۳۹۰.</ref>. حضور این معترضان در شام و افشاگریهای آنان، [[معاویه]] را به شدت ترساند؛ از اینرو [[نگرانی]] خود را از این واقعه به توسط [[نامه]] به عثمان اطلاع داد<ref>شهابالدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۵، ص۵۵-۵۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۲۵.</ref>. بدین جهت، عثمان آنان را به [[حمص]] تبعید نمود<ref>شهابالدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۵، ص۵۷.</ref>. یزید بن قیس ارحبی [[مردم]] را به [[مخالفت]] با سعید فرا خواند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۱.</ref> و خود جهت یکسره کردن کار [[سعید بن عاص]] در مکانی به نام «جرعه» ـ در نزدیکی [[قادسیه]] ـ اردو زد<ref>ابنالجوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴.</ref>. با آمدن [[مالک اشتر]] به کوفه، پانصد سوار، جهت جلوگیری از ورود سعید بن عاص روانه «عذیب» کرد. این گروه در میانه راه کوفه، با سعید و همراهانش برخوردند و آنان را مجبور به بازگشت به [[مدینه]] نمودند<ref>[[عبدالله معصومی جشنی|معصومی جشنی، عبدالله]]، [[قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (کتاب)|قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع]]، ص۷۹-۸۱.</ref>.
| |
| | |
| مطالب فوق نقش بارز همدانیان در مخالفت و [[اعتراض]] با [[رفتارها]] و برخوردهای دوگانه عثمان و [[ظلم و ستم]] و [[فسق]] و فجورهای گسترده [[حکام]] [[عثمانی]] را آشکار میکند. این مخالفتها برخاسته از [[تربیت]] صحیح [[اسلامی]] و [[اعتقاد]] [[ناب]] و زلال اسلامی و [[ارتباط]] با بزرگان [[شیعه]] بود<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۱؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ج۱، ص۵۷۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
| |
| | |
| == [[همدانیان]] و [[خلافت امام علی]] {{ع}} ==
| |
| با کشته شدن [[عثمان]]، [[مهاجرین]] و [[انصار]] و نمایندگانی که از شهرهای دیگر در [[مدینه]] بودند، با [[شوق]] و [[شور]] بسیار به علی {{ع}} روی آوردند تا با ایشان [[بیعت]] کنند<ref>علی بن ابی الکرم ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۹۱.</ref>. در میان [[بیعت کنندگان]] [[تمایل]] یمنیها به [[خلافت امام]] {{ع}} و [[اشتیاق]] آنان به سبب آنکه [[شاهد]] [[بیعدالتی]] و [[تبعید]] و تضییع [[حقوق]] خود در [[روزگار]] عثمان بودند، بیش از دیگران بود<ref> [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۱۸۷.</ref> و [[قبیله همدان]] در میان آنها به نفسه [[دوستدار]] تمام و [[کمال امام علی]] {{ع}} بودند<ref>عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۴۷.</ref>. از اسامی بزرگان این [[قبیله]] که در [[بیعت با علی]] {{ع}} در مدینه شرکت داشتند، میتوان به نام [[حارث بن عبدالله همدانی]] اشاره کرد<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۱۰۹.</ref>.
| |
| | |
| با آغاز خلافت امام علی {{ع}}، نقش همدان در تحولات [[تاریخ اسلام]] و [[تشیع]] بسیار پررنگتر نیز شد؛ به گونهای که اگر [[مخالفت]] [[مسروق بن اجدع وادعی]] با [[عمار یاسر]] ـ که از سوی [[امام علی]] {{ع}} به همراه [[امام حسن]] {{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] برای جمعآوری نیرو به [[کوفه]] رفته بودند ـ و متهم کردنشان به [[قتل عثمان]]<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۸۲.</ref> را استثنا کنیم، افراد این [[قبیله]] بالاتفاق در همراهی با [[امام علی]] {{ع}} و [[حمایت]] از ایشان در [[جنگ جمل]] حضوری مؤثر داشتند، این در حالی است که در جبهه مخالف و در جمع جملیان نامی از افراد این قبیله دیده نشده است.
| |
| | |
| اوج حمایتهای همدانیان از [[خلافت امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[جنگ صفین]] رقم خورد<ref>ر.ک. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۰؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۲۵۲، ۴۳۶؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۹.</ref>. با [[تصمیم]] [[امام]] {{ع}} جهت مقابله نظامی با [[معاویه]]، [[حارث الأعور همدانی]] به فرمان امام علی {{ع}} مردم را به حضور در اردوگاه نظامی [[نخیله]] فرا خواند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۴.</ref>. با فراخوان حضرت، مردان بسیاری از [[قبایل عرب]] از جمله همدان در اردوگاه نخیله فراهم آمدند. حضور گسترده [[فرزندان]] [[همدان]] در این جنگ به اندازهای بود که برخی، آنان را در شمار یکی از سه طایفهای که بالاترین تعداد [[رزمندگان]] [[لشکر علی]] {{ع}} را در این [[نبرد]] داشتند، گفتهاند<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۲۹۰.</ref>.
| |
| | |
| پس از پذیرش [[حکمیت]] از سوی علی {{ع}}، [[سعید بن قیس]] با گردآوردن [[لشکر]] [[همدانیان]] نزد حضرت، به ایشان عرضه داشت: «که اینان [[قوم]] من هستند و از [[فرمان]] تو [[سرپیچی]] نمیکنیم هر جا که میخواهی ما را ببر»<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین،، ص۵۲۰.</ref>. [[فداکاری]] همدانیان و [[پیروی]] مخلصانه آنان از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نتیجه [[شناخت]] عمیق آنان از [[اسلام]] و جایگاه و [[مقام معنوی]] والای آن حضرت دارد.
| |
| | |
| همدانیان علیرغم تلفات سنگین و شهدای بسیار در جنگ صفین، علی {{ع}} را در [[جنگ نهروان]] نیز تنها نگذاشتند و ایشان را از حمایتهای بیدریغ خود بیبهره نساختند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۷۹.</ref>. پس از [[نبرد صفین]] و [[اعلان]] نظر حکمین، علی {{ع}} بار دیگر سپاهی را فراهم آورد تا به [[نبرد]] با [[شامیان]] بپردازد. اما هنگامی که از [[آشوب]] و [[غارت]] [[خوارج]] و [[شهادت]] جمعی از یارانش به دست آنان باخبر گردید، با [[اصرار]] برخی از [[یاران]]، نخست به سوی خوارج رفت. با تلاشها و [[سخنان امام]] {{ع}} بسیاری از خوارج متفرق شدند<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۲۱۰-۲۱۱.</ref> و تنها گروهی دو هزار و هشتصد نفره از آنان باقی ماندند که در نهم صفر [[سال ۳۸ هجری]] به [[سپاه امام علی]] {{ع}} تاختند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۷۵.</ref>. با [[پایداری]] [[سپاه امیرالمؤمنین]] {{ع}}، جز ده نفر از آنان، بقیه کشته شدند<ref> مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۱، ص۷۶۳.</ref>.
| |
| | |
| همین [[فداکاری]] و [[عشقورزی]] [[همدانیها]] نسبت به علی {{ع}} بود که [[کینه]] [[معاویه]] را نسبت به آنان برانگیخت تا اینکه سرانجام با فرستادن [[بسر بن ارطاة]] در سال چهل [[هجری]] به دیار [[همدان]]، [[کشتار]] فجیعی از مردان این [[قبیله]] به راه انداخت<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۱-۲۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۱۶۱؛ ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۴۲۴.</ref>.<ref>[[عبدالله معصومی جشنی|معصومی جشنی، عبدالله]]، [[قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (کتاب)|قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع]]، ص۱۳۳-۱۴۰؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
| |
| | |
| == [[همدانیان]] و [[امام حسن]] {{ع}} ==
| |
| در ایام خلافت [[امام حسن]] {{ع}} نیز [[همدانیها]] به همراه قبیله «[[ربیعه]]» یارانی ویژه و پیروانی [[وفادار]] برای امام {{ع}} بودند. پس از [[شهادت امام علی]] {{ع}} و با شکلگیری خلافت امام حسن {{ع}}، [[سعید بن قیس همدانی]] با جمعی دیگر از [[یاران]] حضرت با ایشان [[بیعت]] کرد و [[مردم]] [[قبیله]] خود را [[تشویق]] به بیعت نمود<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۱.</ref>. وی به همراه قبیله خود در جمع [[لشکریان]] امام {{ع}} حاضر شد. سعید [[ثبات قدم]] ورزید و از پیوستن به معاویه خودداری کرد. آنان در رودررویی دو [[سپاه]] در مسکن، موفق شدند [[لشکریان معاویه]] را به عقب برانند.<ref> ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۱-۷۲.</ref> در [[ساباط]] نیز پس از [[آشفتگی]] [[سپاه]] [[امام حسن]] {{ع}} و زمانی که حضرت در این منطقه مورد تعرض و سوءقصد [[خوارج]] قرار گفت، گروهی از همدانیان به همراه [[قبیله ربیعه]]، امام {{ع}} را در [[پناه]] خود گرفتند و به [[مدائن]] بردند<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
| |
| | |
| == [[همدانیان]] و [[امام حسین]] {{ع}} ==
| |
| در برقراری ارتباط شیعیان عراق با [[امام حسن]] {{ع}} و سپس امام حسین {{ع}} در [[مدینه]] بنیهمدان نقش فعالی داشتند و در ایجاد تحرک و [[پویایی]] به [[سازمان]] [[شیعه]] در [[عراق]] با رساندن پیامهای این دو [[امام]] {{ع}} به همراه دیگر [[خواص شیعه]] مؤثر بودند. با [[مرگ معاویه]] و [[جانشینی]] [[یزید]] این نقش آنها نسبت به [[قبایل]] دیگر برجستهتر شد. انان نامه هایی را برای دعوت حضرت نوشتند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۵۷.</ref> که در آن از امام {{ع}} خواسته شده بود به کوفه بیاید<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۲؛ ابناعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۲۹.</ref>.
| |
| | |
| بر مبنای گزارشات واصله، همدانیان در [[قیام امام حسین]] {{ع}} نیز حضور پُر رنگی داشتند؛ چندان که ده نفر از [[شهدای کربلا]] را از [[قبیله همدان]] گفتهاند<ref>منتظرالقائم، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۱۹-۲۰.</ref>. البته بودند افرادی از این [[قبیله]] که [[امام]] {{ع}} را به بهانه بدهکاری و [[زن]] و فرزند تنها گذاشتند یا حضوری نصفه و نیمه در این واقعه داشتند. در [[جبهه]] مقابل هم، معدود افرادی از این [[قبیله]] حضور داشتند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۱ و ۴۴۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
| |
| | |
| == نقش [[قبیله همدان]] در قیامهای [[شیعی]] ==
| |
| از [[همدانیان]] و [[رهبران]] آنان در [[قیام توابین]] خبری در دست نیست اما شعری که اعشی [[همدان]] در سوگ شهدای [[توابین]] سروده است، از حضور همدانیان در این [[نبرد]] خبر میدهد<ref>و ضارب من همدان کل مشیع اذا شدّ لم ینکل کریم المکاسب. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۶۰۸-۶۰۹.</ref>.
| |
| | |
| با آغاز [[قیام مختار]] و به دنبال [[عزم]] وی در [[تصرف]] کوفه در [[محرم]] ۶۶ [[هجری]] گروهی از [[شیعیان]] درباره ادعای او در فرستاده شدنش از سوی [[محمد بن حنفیه]] [[تردید]] کردند. در مدینه، سخنان محمد بن حنفیه آنها را به صحت [[کلام]] مختار متقاعد نمود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۱۴-۱۵؛ شهابالدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۶، ص۲۰.</ref>. از اینرو [[شیعیان]] بسیاری پیرامون مختار جمع شدند که بیشتر آنان را [[همدانیان]] و [[ایرانیان]] ساکن در [[کوفه]] تشکیل میدادند<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۲۲۸.</ref>. با [[دعوت]] مردم به قیام، خود را به مختار رساندند. پس از [[پیروزی]]، مختار [[خزانه]] [[کوفه]] را میان یارانش تقسیم کرد و جهت کسب [[حمایت]] [[همدان]]، چند تن از بزرگان این [[قوم]] را به امور مهم [[شهر]] گماشت<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۲۸.</ref>.
| |
| | |
| مختار در صدد [[انتقام]] از [[قاتلان امام حسین]] {{ع}} بر آمد. در این میان [[عبدالله بن کامل شاکری]] و برخی دیگر از بزرگان [[همدانی]] نقش ویژهای در قلع و قمع آنان ایفا نمود<ref>ر.ک. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۸-۲۴۷؛ ابناعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۴۷-۲۶۷؛ علی بن ابی الکرم ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۴۰-۲۴۲.</ref>. [[همدانیان]] در نبرد «نهر خازر» نیز که در [[محرم]] [[سال ۶۷ هجری]] روی داد و به [[شکست]] [[سپاه]] [[عبیدالله بن زیاد]] و کشته شدن او انجامید<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۹.</ref> حضوری چشمگیر داشتند<ref>[[عبدالله معصومی جشنی|معصومی جشنی، عبدالله]]، [[قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (کتاب)|قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع]]، ص۱۷۴-۱۸۸؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
| |
| | |
| == اعلام و [[رجال]] بنیهمدان ==
| |
| در این [[قبیله]] بزرگانی از شعرا، فرماندهان، امرا، [[دانشمندان]] و [[محدثان]] پرورش یافتند که هر یک در [[زمان]] خود نقشی بسزا در وقایع و حوادث ایام خود داشتند. از جمله این افراد در [[دوره جاهلی]] میتوان به نام [[عبدالرَّحمن بن الحارث بن نظام بن جُشَم معروف به أعشی هَمْدان]] از شعرای مشهور [[جاهلی]]، [[فَنْدَشُ بن حیَّان بن وهب]]، [[أبوالجَرَندقِ مَعْقِل بن عبد خیر بن یحمد بن خَوْلی]] از شعراء هَمْدان و ... اشاره کرد. ضمن اینکه از چهرههای ممتاز این قوم میتوان از [[سعید بن قیس بن أبی عَشَن]] [[پرچمدار]] [[همدان]] در زمان [[خلافت امیرالمؤمنین]] {{ع}}<ref>موسوعه عربیه، مقاله قبیله همدان، أسـامة اختیار.</ref>، [[ابوعماره]] [[عبد خیر بن یزید خیوانی]]<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۵۸۶.</ref> نام برد. علاوه بر آن از [[نخبگان]] [[فرهنگی]] این [[قبیله]] هم میتوان به نام [[ابراهیم بن محمد همدانی]] ـ از اکابر [[محدثین]] شیعه و از [[اصحاب امام رضا]] {{ع}}ـ، [[احمد بن زیاد بن جعفر همدانی]] ـ از اکابر محدثین [[امامیه]] و از [[مشایخ]] [[شیخ صدوق]](ره) ـ، [[ابراهیم بن محمد همدانی]] ـ از وکلای [[حضرت حجت]] {{ع}}ـ<ref>دائرة المعارف تشیع، مقاله بنیهمدان، تألیف عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۵۰۰.</ref> و ... که از بزرگان [[علمی]]، [[حدیثی]]، [[فقهی]] و [[تفسیری]] بوده و در گسترش [[معارف اسلامی]] نقش در تدوین و گسترش [[علوم]] و [[معارف]] [[اسلام]] و [[تشیع]] نقش گستردهای داشتند اشاره کرد<ref>منتظرالقائم، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۲۱-۲۶؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
| |
| | |
| == منابع ==
| |
| {{منابع}}
| |
| # [[پرونده:1100763.jpg|22px]] [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|'''نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت''']]
| |
| # [[پرونده:11166.jpg|22px]] [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع (مقاله)|'''نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع''']]
| |
| # [[پرونده:IM010456.jpg|22px]] [[عبدالله معصومی جشنی|معصومی جشنی، عبدالله]]، [[قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (کتاب)|'''قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع''']]
| |
| # [[پرونده:13681302.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]
| |
| {{پایان منابع}}
| |
| | |
| == پانویس ==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| {{قبایل عرب}}
| |
| | |
| [[رده:قبیلههای عرب]]
| |