ریشه قرآنی انتظار فرج چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پاسخ‌های دیگر== {{یادآوری پاسخ}} +== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==))
جز (جایگزینی متن - '}}↵↵== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==↵{{منبع‌ جامع}}↵* کتاب‌شناسی مهدویت؛↵* مقاله‌شناسی مهدویت؛↵* پایان‌نامه‌شناسی مهدویت. ↵{{پایان منبع جامع}}' به '}}')
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = ریشه [[قرآنی]] [[انتظار فرج]] چیست؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]  
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی =  [[ریشه قرآنی انتظار]]
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]  
| مدخل وابسته =  
| مدخل اصلی   =  [[ریشه قرآنی انتظار]]
| تعداد پاسخ = 3
| مدخل وابسته   =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = 3 پاسخ
}}
}}
'''ریشه [[قرآنی]] [[انتظار فرج]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..
'''ریشه [[قرآنی]] [[انتظار فرج]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|100px|راست|[[مرتضی مطهری]]]]
[[آیت‌الله]] [[مرتضی مطهری]] در کتاب ''«[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]»'' در این باره گفته است:


== پاسخ نخست ==
«[[امید]] و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان [[روایات اسلامی]] "[[انتظار فرج]]" خوانده شده و [[عبادت]]، بلکه [[افضل عبادات]] شمرده شده است. اصل "[[انتظار فرج]]" از یک اصل کلی [[اسلامی]] و [[قرآنی]] دیگر [[استنتاج]] می‌شود و آن اصل "[[حرمت یأس از رَوح اللَّه]]" است. [[مردم]] [[مؤمن]] به [[عنایات الهی]]، هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نمی‌دهند و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهوده‌گرایی نمی‌گردند. چیزی که هست این "[[انتظار فرج]]" و این "[[عدم یأس از روح اللَّه]]" در مورد یک [[عنایت]] عمومی و بشری است نه شخصی یا گروهی، و بعلاوه توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است»<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص ۱۴.</ref>.
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[مرتضی مطهری]]]]
::::::[[آیت‌الله]] [[مرتضی مطهری]] در کتاب ''«[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]»'' در اين باره گفته است:
::::::«[[امید]] و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان [[روایات اسلامی]] "[[انتظار فرج]]" خوانده شده و [[عبادت]]، بلکه [[افضل عبادات]] شمرده شده است. اصل "[[انتظار فرج]]" از یک اصل کلی [[اسلامی]] و [[قرآنی]] دیگر [[استنتاج]] می‌شود و آن اصل "[[حرمت یأس از رَوح اللَّه]]" است. [[مردم]] [[مؤمن]] به [[عنایات الهی]]، هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نمی‌دهند و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهوده‌گرایی نمی‌گردند. چیزی که هست این "[[انتظار فرج]]" و این "[[عدم یأس از روح اللَّه]]" در مورد یک [[عنایت]] عمومی و بشری است نه شخصی یا گروهی، و بعلاوه توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است»<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص ۱۴.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛
| تصویر = 151937.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]]]
| تصویر = 151937.jpg
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ‌دهنده = سید اسدالله هاشمی شهیدی
::::::«اصل [[انتظار فرج]]، از یک اصل کلّی [[اسلامی]] و [[آیات]] کریمه [[قرآن مجید]] مایه می‌گیرد، و آن اصل [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] است.  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[مسلمانان]] بر اثر نویدهای [[قرآن کریم]] و [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و [[جانشینان]] [[معصوم]] آن [[حضرت]] [[عقیده]] دارند که در پایان روزگار، [[خداوند]] مردی را از دودمان [[پیامبر اسلام]]{{صل}} برمی‌انگیزاند که به وسیله او "[[دین اسلام]]" را آشکار می‌سازد.  
 
::::::این [[موعود]] [[عزیز]]، براساس صحیح‌ترین و استوارترین مصادر [[اسلامی]] و بشارت‌های [[انبیای الهی]]، و نویدهای کتب مذهبی اهل [[ادیان]]، دوازدهمین [[جانشین رسول خدا]]{{صل}} و از [[فرزندان]] [[پاک]] و [[معصوم]] [[علی]] و [[حضرت زهرا|زهرا]]{{عم}} و هم‌نام و هم‌کنیه [[پیامبر خدا]]{{صل}} است که در بین [[مسلمانان]] به عناوین مختلفی چون:  "[[مهدی]]"، "[[قائم]]"، "[[منتظر]]"، "[[صاحب الامر]]"، "[[صاحب الزمان]]"، "[[حجة الله]]"، "[[بقیه الله]]" و "[[خلف صالح]]" شهرت دارد»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۱۹۸.</ref>.
«اصل [[انتظار فرج]]، از یک اصل کلّی [[اسلامی]] و [[آیات]] کریمه [[قرآن مجید]] مایه می‌گیرد، و آن اصل [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] است.
{{پایان جمع شدن}}
 
[[مسلمانان]] بر اثر نویدهای [[قرآن کریم]] و [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} و [[جانشینان]] [[معصوم]] آن [[حضرت]] [[عقیده]] دارند که در پایان روزگار، [[خداوند]] مردی را از دودمان [[پیامبر اسلام]] {{صل}} برمی‌انگیزاند که به وسیله او "[[دین اسلام]]" را آشکار می‌سازد.


این [[موعود]] [[عزیز]]، براساس صحیح‌ترین و استوارترین مصادر [[اسلامی]] و بشارت‌های [[انبیای الهی]]، و نویدهای کتب مذهبی اهل [[ادیان]]، دوازدهمین [[جانشین رسول خدا]] {{صل}} و از [[فرزندان]] [[پاک]] و [[معصوم]] [[علی]] و [[حضرت زهرا|زهرا]] {{عم}} و هم‌نام و هم‌کنیه [[پیامبر خدا]] {{صل}} است که در بین [[مسلمانان]] به عناوین مختلفی چون:  "[[مهدی]]"، "[[قائم]]"، "[[منتظر]]"، "[[صاحب الامر]]"، "[[صاحب الزمان]]"، "[[حجة الله]]"، "[[بقیه الله]]" و "[[خلف صالح]]" شهرت دارد»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۱۹۸.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = 2. حجت الاسلام و المسلمین شاکری زواردهی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = 2. حجت الاسلام و المسلمین شاکری زواردهی؛
| تصویر = 89000.jpeg|100px|right|بندانگشتی|[[روح‌الله شاکری زواردهی]]]]
| تصویر = 89000.jpeg
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[روح‌الله شاکری زواردهی]]''' و '''[[علی خانی]]'''، در مقاله ''«[[بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله (مقاله)|بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ‌دهنده = روح‌الله شاکری زواردهی
::::::«ارتباط آموزه "[[انتظار فرج]]" با اصل قرآنیِ "[[حرمت یأس از رَوح الله]]"، از بیان [[نورانی]] [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} که می‌فرماید: {{متن حدیث|انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}<ref>ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۱۰۶؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۲، ص۶۱۶.</ref> قابل [[فهم]] و دریافت است. تقارن و [[هم‌نشینی]] دو تعبیر {{متن حدیث|انْتَظَرُوا الْفَرَجَ}} و {{متن حدیث|وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ}} در [[کلام]] [[حضرت]]، گویای آن است که مسئله [[انتظار فرج]] با [[پرهیز از یأس]] و [[ناامیدی]] [[امید]]، و نقطه مقابل آن یعنی [[امید به رحمت]] و [[فرج]] [[الهی]] ارتباط دارد‌، به این معنا که [[انتظار حقیقی]] و واقعی بر مبنای [[پرهیز از یأس]]، و [[امید به رحمت]] و [[گشایش]] [[خداوند]] بنا گردیده است و مؤلّفه‌هایی که آموزه [[امید]] را در [[فرهنگ دینی]] و [[قرآنی]] توصیف می‌کنند‌، شرط اساسی در تحقق معنای [[حقیقی]] و صحیحِ [[انتظار فرج]]، خواهد بود. به بیان دیگر، باید دید آموزه [[امید]] با توجه به [[تعالیم دینی]]، دارای چه ویژگی‌ها و آثاری است و چنان‌چه آن ویژگی‌ها و آثار در [[اعمال]] [[منتظران]] قابل مشاهده بود، می‌توان [[انتظار]] آنها را [[انتظار حقیقی]] و مبتنی بر [[آموزه‌های دینی]] دانست.
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[روح‌الله شاکری زواردهی]]''' و '''[[علی خانی]]'''، در مقاله ''«[[بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله (مقاله)|بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::بنابراین، برای [[تبیین]] پیوند مبنایی و معنایی [[انتظار فرج]] و اصل قرآنیِ [[حرمت]] [[یأس از رَوح الله]] لازم است:
 
:::::#[[جایگاه]] [[امید]] و مهم‌ترین مؤلّفه آن یعنی "حرکت و [[پویایی]]" در [[فرهنگ دینی]] [[تبیین]] گردد.
«ارتباط آموزه "[[انتظار فرج]]" با اصل قرآنیِ "[[حرمت یأس از رَوح الله]]"، از بیان [[نورانی]] [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} که می‌فرماید: {{متن حدیث|انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}<ref>ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۱۰۶؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۲، ص۶۱۶.</ref> قابل [[فهم]] و دریافت است. تقارن و [[هم‌نشینی]] دو تعبیر {{متن حدیث|انْتَظَرُوا الْفَرَجَ}} و {{متن حدیث|وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ}} در [[کلام]] [[حضرت]]، گویای آن است که مسئله [[انتظار فرج]] با [[پرهیز از یأس]] و [[ناامیدی]] [[امید]]، و نقطه مقابل آن یعنی [[امید به رحمت]] و [[فرج]] [[الهی]] ارتباط دارد‌، به این معنا که [[انتظار حقیقی]] و واقعی بر مبنای [[پرهیز از یأس]]، و [[امید به رحمت]] و [[گشایش]] [[خداوند]] بنا گردیده است و مؤلّفه‌هایی که آموزه [[امید]] را در [[فرهنگ دینی]] و [[قرآنی]] توصیف می‌کنند‌، شرط اساسی در تحقق معنای [[حقیقی]] و صحیحِ [[انتظار فرج]]، خواهد بود. به بیان دیگر، باید دید آموزه [[امید]] با توجه به [[تعالیم دینی]]، دارای چه ویژگی‌ها و آثاری است و چنان‌چه آن ویژگی‌ها و آثار در [[اعمال]] [[منتظران]] قابل مشاهده بود، می‌توان [[انتظار]] آنها را [[انتظار حقیقی]] و مبتنی بر [[آموزه‌های دینی]] دانست.
:::::#این مؤلّفه در [[فرهنگ]] انتظارِ منجیِ [[موعود]] ره‌یابی و اثبات گردد‌.
 
::::::این مهم در دو عنوان زیر پی‌گیری می‌شود:
بنابراین، برای [[تبیین]] پیوند مبنایی و معنایی [[انتظار فرج]] و اصل قرآنیِ [[حرمت]] [[یأس از رَوح الله]] لازم است:
::::::'''۱. حرکت و [[پویایی]] مهمترین مؤلّفه [[امید]]:''' در [[تعالیم اسلامی‌]]، آموزه "[[امید]]" با حرکت، تلاش و [[پویایی]]، قرین و همنشین است. [[قرآن کریم]] می‌فرماید‌: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸.</ref>.
# [[جایگاه]] [[امید]] و مهم‌ترین مؤلّفه آن یعنی "حرکت و [[پویایی]]" در [[فرهنگ دینی]] [[تبیین]] گردد.
::::::در این [[آیه]] [[امید]] به [[لطف]] و [[رحمت]] [[پروردگار]]، مشروط به "[[ایمان]]، [[هجرت]] و [[جهاد]]" است، یعنی کسانی [[امید به رحمت خداوند]] دارند که اهل [[ایمان]] و عمل باشند، بنابراین افرادی که اهل حرکت، تلاش و [[عمل صالح]] نیستند نمی‌توانند به [[رحمت خدا]] [[امیدوار]] باشند. "[[رجاء]]" آن امیدی است که [[انسان]] مقدّمات آن را فراهم سازد، و اساساً امیدِ بدون عمل، آرزویی بیش نیست‌. در [[آیه]] دیگری این [[حقیقت]] چنین بیان شده است: {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>.
# این مؤلّفه در [[فرهنگ]] انتظارِ منجیِ [[موعود]] ره‌یابی و اثبات گردد‌.
::::::در [[روایات]] نیز، "[[امید]]" مایه حرکت و تلاش و [[پویایی]]، معرفی شده است. از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] شده: "هر [[امیدواری]]، جوینده است"<ref>{{متن حدیث|كُلُّ رَاجٍ طَالِبٌ}}؛ مفید، محمد بن محمد، الأمالی، ص۲۰۷.</ref>. در بیان دیگری، درباره کسی که مدّعی [[امیدواری]] است‌، می‌فرماید‌: "به [[گمان]] خود ادعا می‌کند که به [[خدا]] [[امید]] دارد‌، به [[خدای بزرگ]] که [[دروغ]] می‌گوید و گرنه چرا [[امیدواری]] او در کردارش پیدا نیست، پس هر کسی که [[امید]] دارد، [[امید]] او در [[اعمال]] و رفتارش مشخص می‌شود"<ref>{{متن حدیث|يَدَّعِي بِزَعْمِهِ أَنَّهُ يَرْجُو اللَّهَ كَذَبَ وَ الْعَظِيمِ مَا بَالُهُ لَا يَتَبَيَّنُ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ فَكُلُّ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰.</ref>
 
::::::'''۲. [[فرهنگ انتظار]] ملازم با حرکت و [[پویایی]]:''' تأمّل در [[آیات]] و روایاتِ مربوط به مسئله [[مهدویت]] و تعابیری که به نوعی به مسئله [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} و [[وظایف منتظران در زمان غیبت]] اشاره دارند، بیانگر آن است که "انتظارِ [[منجی موعود]]" همواره با تعهّد و تحرّک و [[پویایی]] که مولّفه اصلی [[امید به رحمت الهی]] است، همراه بوده و هیچ‌گاه با [[یأس]] و [[ناامیدی]] که موجب سکون، [[بی‌مسئولیتی]] و ایستادن از تلاش و حرکت است‌، سازگار نمی‌باشد.
این مهم در دو عنوان زیر پی‌گیری می‌شود:
::::::در [[آیه]] ۵۵ [[سوره نور]]، که به [[جانشینی]] و [[حکومت صالحان]] در [[زمین]] اشاره دارد و مطابق برخی [[روایات]] بر [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} [[تطبیق]] شده، سخن از "[[ایمان]] و [[عمل صالح]]" است‌، یعنی [[جانشینی]] در [[زمین]] به کسانی که اهل [[عمل صالح]] هستند [[وعده]] داده شده است.
 
::::::در [[روایات]] نیز معنای [[حقیقی]] [[انتظار]] و [[ویژگی‌های منتظران واقعی]]، به روشنی [[تبیین]] شده است. [[امام صادق]]{{ع}} در توصیف [[منتظر حقیقی]] [[امام زمان]]{{ع}} می‌فرماید: "کسی که [[منتظر]] [[امام دوازدهم]] باشد، مانند کسی است که در رکاب [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[شمشیر]] می‌کشد و از آن [[حضرت]] [[دفاع]] می‌کند"<ref>{{متن حدیث|الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} يَذُبُّ عَنْهُ}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۷.</ref>.
'''۱. حرکت و [[پویایی]] مهمترین مؤلّفه [[امید]]:''' در [[تعالیم اسلامی‌]]، آموزه "[[امید]]" با حرکت، تلاش و [[پویایی]]، قرین و همنشین است. [[قرآن کریم]] می‌فرماید‌: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸.</ref>.
::::::کسی که خود را خواهان [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} می‌داند و [[امید]] [[اصلاح]] امور از آن [[حضرت]] دارد امّا خود اهل [[جهاد]] و حرکت و تلاش نیست، سخن به گزاف گفته و در [[حقیقت]] نه [[منتظر]]، که منزوی از ایشان است. [[انتظار حقیقی]] [[ظهور]] آن [[حضرت]] به معنی [[آماده‌سازی]] عِدّه و عُدّه در تمامی زمینه‌ها از جمله مسائل نظامی و [[جهاد]] در راه خداست<ref>[[روح‌الله شاکری زواردهی|شاکری زواردهی، روح‌الله]] و [[علی خانی]]، [[بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله (مقاله)|بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله]]، ص۲۶۳-۲۶۶.</ref>.
 
::::::در میان روایاتی که به مسئله [[انتظار]] فرجِ [[امام زمان]]{{ع}} اشاره دارند، روایاتی وجود دارد که به ظاهر، فرا رسیدن [[فرج]] [[امام عصر]]{{ع}} را با تحقق [[یأس]] و [[ناامیدی]] پیوند زده‌اند، به این معنا که هنگام [[فرج]] و [[ظهور]] [[حضرت]] را زمان [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[انسان]] دانسته‌اند. این [[روایات]] در ظاهر با آن‌چه تاکنون درباره ارتباط آموزه [[انتظار فرج]] با اصل قرآنیِ [[حرمت]] [[یأس]] از رَوح [[الله]] بیان شد، منافات دارد؛ زیرا ظاهر این [[روایات]] گویای آن است که [[ظهور امام زمان]]{{ع}} به یأس  و [[ناامیدی]] [[انسان]] گره خورده، پس هر [[قدر]] که [[انسان]] در مسیر [[یأس]] و [[ناامیدی]] بیشتر گام بردارد، [[ظهور]] [[حضرت]] نزدیک‌تر خواهد شد، چه اینکه مهم‌ترین اثر [[یأس]] و [[ناامیدی]] بر [[انسان]]، ایجاد [[رخوت]]، سکون و [[بی‌مسئولیتی]] است، بنابراین هر چه این [[روحیه]] در [[انسان]] تقویت شود، و هر چه [[انسان]] ساکن‌تر و بی‌تفاوت‌تر، به همان اندازه [[ظهور]] [[حضرت]] نزدیک‌تر خواهد شد. این [[شبهه]] می‌تواند با روایاتی که می‌گوید "[[ظهور]] زمانی رخ می‌دهد که [[جهان]] پر از [[ظلم]] شده باشد" تقویت شود، زیرا [[انسان]] [[مأیوس]] و [[ناامید]]، انگیزه‌ای برای حرکت و تلاش ندارد، از این‌رو در مقابل [[گسترش ظلم]] و [[ستم]] بی‌تفاوت خواهد بود، و این سکون و [[بی‌تفاوتی]] موجب [[گسترش ظلم]]، و در نتیجه فرا رسیدن [[ظهور]] [[حضرت]] خواهد شد.
در این [[آیه]] [[امید]] به [[لطف]] و [[رحمت]] [[پروردگار]]، مشروط به "[[ایمان]]، [[هجرت]] و [[جهاد]]" است، یعنی کسانی [[امید به رحمت خداوند]] دارند که اهل [[ایمان]] و عمل باشند، بنابراین افرادی که اهل حرکت، تلاش و [[عمل صالح]] نیستند نمی‌توانند به [[رحمت خدا]] [[امیدوار]] باشند. "[[رجاء]]" آن امیدی است که [[انسان]] مقدّمات آن را فراهم سازد، و اساساً امیدِ بدون عمل، آرزویی بیش نیست‌. در [[آیه]] دیگری این [[حقیقت]] چنین بیان شده است: {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>.
::::::ابتدا به [[نقل]] این [[روایات]] و سپس به توضیح آنها و رفع این تنافی ظاهری می‌پردازیم.
:::::#{{متن حدیث|وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو صَالِحٍ خَلَفُ بْنُ حَمَّادٍ الْكَشِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا{{ع}}: مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ}}<ref>«[[امام رضا]]{{ع}} می‌فرماید: چقدر [[صبر]] پیشه گرفتن و [[انتظار فرج]] کشیدن [[نیکو]] است، آیا نشنیده‌اید سخن [[خداوند]] را که فرمود: [[چشم به راه]] باشید که من نیز چشم به راهم و [[منتظر]] باشید که من هم با شما [[منتظر]] می‌باشم؟ پس [[صبر]] پیشه گیرید که [[فرج]] [[آل محمد]] (و [[ظهور]] [[دولت حق]]) هنگام [[یأس]] و [[نومیدی]] خواهد رسید و این را بدانید آنها که پیش از شما بودند بیش از شما [[صبر]] کرده‌اند.» ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۵؛ حمیری‌، عبداللّه بن جعفر، قرب الاسناد، ص۳۸۰‌؛ فیض کاشانی، محمدمحسن، الوافی‌، ج۲، ص۴۴۱؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۱‌.</ref>.
:::::#{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مَنْصُورٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}: يَا مَنْصُورُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ}}<ref>«ای [[منصور]] این امر برای شما فرا نخواهد رسید مگر بعد از [[مأیوس]] شدن. نه به [[خدا]] نمی‌آید مگر بعد از آنکه خوب و بد شما امتیاز یابند، نه به [[خدا]] نمی‌آید مگر موقعی که [[پاک]] شوید‌، نه به [[خدا]] او نمی‌آید مگر هنگامی که آن کس که [[شقی]] است، شقاوتش آشکار گردد و آن‌کس که [[سعادتمند]] است شناخته شود.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۷۰‌؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۴۶؛ ابن بابویه قمی‌، علی بن حسین، الإمامة و التبصیر من الحیرة، ص۱۳۰؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۴، ص۱۸۴.</ref>.
:::::#{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَدِينِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ الرَّقِّيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}: جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ طَالَ هَذَا الْأَمْرُ عَلَيْنَا حَتَّى ضَاقَتْ قُلُوبُنَا وَ مِتْنَا كَمَداً فَقَالَ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ آيَسَ مَا يَكُونُ مِنْهُ وَ أَشَدَّهُ غَمّاً يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ وَ اسْمِ أَبِيهِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا اسْمُهُ فَقَالَ اسْمُهُ اسْمُ نَبِيٍّ وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمُ وَصِيٍّ}}<ref>«[[داود]] بن کثیر رقیّ گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: فدایت شوم این امر (یعنی [[حکومت]] [[حقّ]] و [[الهی]]) چندان بر ما به درازا کشید که دلتنگ شدیم و از [[اندوه]] جانمان به لب رسید، فرمود: همانا این امر در آخرین پایه [[ناامیدی]] ([[مردم]]) و سخت‌ترین مرتبه دل‌تنگی و [[اندوه]] باشد که ناگاه نداکننده‌ای از [[آسمان]] به نام [[قائم]] و پدرش آواز سر می‌دهد، عرض کردم‌: فدایت شوم نام او چیست؟ آن [[حضرت]] فرمود: اسم او اسم یک [[پیامبر]] و نام پدرش نام [[جانشینی]] است.» نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۱۸۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۳۸؛ حرّ عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة، ج۵، ص۱۵۷.</ref>.
:::::#{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ و عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الصَّيْقَلِ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: كُنْتُ أَنَا و الْحَارِثُ بْنُ الْمُغِيرَةِ و جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا جُلُوساً و أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} يَسْمَعُ كَلَامَنَا، فَقَالَ لَنَا: فِي أَيِّ شَيْ‏ءٍ أَنْتُمْ؟ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ؛ لَا وَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى‏ تُغَرْبَلُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى‏ تُمَحَّصُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى‏ تُمَيَّزُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى‏ يَشْقى‏ مَنْ يَشْقى‏، و يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ}}<ref>«من و حارث بن [[مغیره]] با جماعتی از اصحاب‌مان ([[شیعیان‌]]) [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} نشسته بودیم (و از [[ظهور]] [[دولت حق]] سخن می‌گفتیم‌) آن [[حضرت]] سخن ما را می‌شنید، سپس فرمود کجائید شما؟ هیهات، هیهات، نه به [[خدا]] آن‌چه به سویش چشم می‌کشید واقع نشود، تا [[غربال]] شوید، نه به [[خدا]] آن‌چه به سویش چشم می‌کشید واقع نشود، تا بررسی شوید، نه به [[خدا]] آن‌چه بسویش چشم می‌کشید واقع نشود تا جدا شوید. نه به [[خدا]] آن‌چه بسویش چشم می‌کشید واقع نشود، جز بعد از نومیدی‌. نه به [[خدا]]، آن‌چه بسویش چشم می‌کشید واقع نشود، تا [[شقاوت]] بشقی برسد و [[سعادت]] بسعید.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۴۹؛ طوسی‌، محمد بن حسن، الغیبة، ص۳۳۵.</ref>؛
:::::#{{متن حدیث|قال رسول اللّه{{صل}}: يا علي!... و ذلك حين تغيرت البلاد و [[ضعف]] العباد و اليأس من الفرج، فعند ذلك يظهر [[القائم]] المهدي من ولدي}}<ref>«[[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: ای [[علی]]، [[ظهور مهدی]] در هنگامی است که [[شهرها]] دگرگون شده،  [[بندگان خدا]] ضعیف می‌شوند و از [[فرج]] و [[ظهور مهدی]] [[مأیوس]] می‌گردند. در این هنگام [[مهدی]] [[قائم]] از [[فرزندان]] من ظاهر می‌گردد» مرعشی، قاضی نوراللّه، إحقاق الحق، ج۱۳، ص۱۲۵.</ref>.(...)
::::::تعابیر {{متن حدیث|إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ}}، {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ}}، {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ آيَسَ مَا يَكُونُ مِنْهُ}}، {{متن حدیث|مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ}}، {{متن حدیث|الْيَأْسِ مِنَ الْفَرَجِ}}، و {{متن حدیث|فَخُرُوجُهُ إِذَا خَرَجَ عِنْدَ الْيَأْسِ وَ الْقُنُوطِ مِنْ أَنْ يَرَوْا فَرَجاً}} در [[روایات]] فوق، هر یک به نوعی بر این مطلب دلالت دارند که هنگام [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} زمانی خواهد بود که [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[حاکم]] باشد. در [[حدیث]] اول تا چهارم متعلّق [[یأس]] بیان نشده است، یعنی مشخص نشده که [[یأس]] از چه چیزی منظور است، اما در [[حدیث]] پنجم و... قید {{متن حدیث|مِنَ الْفَرَجِ}} و {{متن حدیث|مِنْ أَنْ يَرَوْا فَرَجاً}} گویای آن است که مراد، [[یأس]] و [[ناامیدی]] از [[فرج]] است، یعنی [[خروج]] [[حضرت]] زمانی خواهد بود که [[مردم]] از مشاهده [[فرج]] در [[ظهور]] [[حضرت]] (به جهت طولانی شدن [[غیبت]]) و یا [[فرج]] و [[گشایش]] در امور خویش [[مأیوس]] شده‌اند.
::::::در پاسخ به [[شبهه]] مطرح شده در صدر این بحث باید گفت:
::::::'''اولاً''': مهم‌ترین پاسخی که به این [[شبهه]] می‌توان داد این است که [[روایات]] محل بحث را می‌توان نظیر آن دسته از روایاتی دانست که [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} را در زمان [[فراگیر شدن ظلم]] و [[ستم]] در [[جهان]]، معرفی نموده‌اند، مانند‌: {{متن حدیث|... يَخْرُجُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً}}<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۹۳.</ref>. بنابراین، هر پاسخی به آن دسته از [[روایات]] داده شود، می‌تواند در مورد [[روایات]] محل بحث نیز مورد قبول باشد‌. [[روایت]] امتلاء به [[ظهور]] [[علائم]] و [[نشانه‌ها]] از جمله گسترش [[بی‌عدالتی]]، [[گناه]] و [[منکرات]] در [[آخرالزمان]] اشاره دارد و این هرگز به معنای جواز [[ارتکاب ظلم]] و [[گناه]] نمی‌باشد. پس همان‌گونه که این [[روایات]] به معنای جواز [[ارتکاب ظلم]] و [[گناه]] نمی‌باشد، [[روایات]] محل بحث نیز که هنگامه [[ظهور]] را مقارن با [[غلبه]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] بر [[انسان‌ها]] دانسته است، دلالت بر مطلوبیّت آن نمی‌کند و هرگز به معنای جواز [[یأس]] و [[ناامیدی]] و در پی آن سکون و [[مسئولیت‌گریزی]] نیست، زیرا همان‌گونه که [[ظلم و ستم]] در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] [[اهل‌بیت]]: مورد [[نهی]] قرار گرفته، [[یأس]] و [[ناامیدی]] نیز مورد [[انکار]] [[شرع]] [[مقدس]] است‌. اثر عملیِ این [[احادیث]] برای [[مؤمنان]] این است که اگر زمانی [[زمین]] را پر از [[ظلم و جور]] دیدند و سایه [[ناامیدی]] و [[یأس]] را هم بر سرِ [[انسان‌ها]] گسترده یافتند، خودشان [[مأیوس]] نشوند و در آن شرایط بیش از هر زمانِ دیگری [[انتظار فرج]] مولای خود را داشته باشند.
::::::'''ثانیاً''': ممکن است این [[روایات]] در [[مقام]] [[تذکر]] و تنبّه به این نکته باشند که تا [[بشریت]] چشم [[امید]] به قدرت‌های غیر [[الهی]] داشته باشد، نمی‌تواند آن‌گونه که [[شایسته]] و بایسته است خود را برای [[ظهور]] [[حضرت]] آماده سازد‌. بنابراین‌، [[ظهور]] [[حضرت]] زمانی خواهد بود که [[مردم]] از همه [[حکومت‌ها]] و [[سیاست‌ها]] برای [[اجرای کامل عدالت]] [[ناامید]] شوند و به این اندازه از [[رشد معرفتی]] و [[فکری]] برسند که [[درک]] کنند تنها [[حکومت حضرت مهدی]]{{ع}} می‌تواند تأمین‌کننده [[عدالت حقیقی]] باشد‌. این معنا، نه تنها نافی تلاش و حرکت و [[پویایی]] نیست، بلکه توجه به این نکته می‌تواند انگیزه‌ای برای تلاش بیشتر جهت فراهم آوردن [[زمینه ظهور]] [[حضرت]] گردد‌.
::::::'''ثالثاً''': از [[امام جواد]]{{ع}} [[روایت]] شده است: همانا [[خداوند]] تبارک و تعالی امر [[ظهور]] ایشان ([[حضرت مهدی]]{{ع}}) را در یک شب [[اصلاح]] می‌فرماید‌، همان‌طور که کار کلیم خود [[حضرت موسی]]{{ع}} را (یک شبه‌) [[اصلاح]] فرمود‌، آن‌گاه که برای به دست آوردن [[آتش]] برای اهل خویش رفت، پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود بازگشت‌. [[بهترین]] [[اعمال شیعیان]] ما [[انتظار فرج]] می‌باشد‌<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۷۷‌.</ref>. تعبیر "[[اصلاح]] در یک شب" می‌فهماند که [[اذن]] [[ظهور]] [[حضرت]] بدون هیچ‌گونه زمینه و مقدمه قبلی و در وقتی که ظاهراً نشانه‌ای دالّ بر نزدیک بودن آن وجود ندارد، صادر می‌شود‌. ممکن است مراد از [[روایات]] محل بحث نیز این باشد که در زمانی که [[مردم]] از [[ظهور]] [[حضرت]] به لحاظ ظاهری ناامید‌ند و نشانه‌ای بر نزدیک بودن [[ظهور]] ایشان وجود ندارد، ناگهان امر [[ظهور]] ایشان فرا می‌رسد. این معنا نه تنها با حرکت و تلاش و [[پویایی]] منافات ندارد، بلکه [[باور]] به ناگهانی بودن [[زمان ظهور]] موجب می‌شود که [[انسان]] در هیچ شرایطی از تحقق آن [[ناامید]] نگردد و در هر لحظه وقوع [[فرج]] را امری ممکن و عملی بداند، لذا همواره [[آمادگی]] خود را برای امر [[ظهور]] (با انجام [[وظایف فردی]] و [[اجتماعی]] خود) حفظ نماید.(...)
::::::'''رابعاً''': در [[حدیث]] چهارم تحقق [[ظهور امام عصر]]{{ع}} به [[غربال]] شدن [[مردم]] و جدا شدن ([[نیکان]] و بَدان) آنها از یکدیگر منوط گردیده است. در این [[حدیث]]، [[امام صادق]]{{ع}} پس از سه تعبیر {{متن حدیث|حَتَّى تُغَرْبَلُوا}}، {{متن حدیث|حَتَّى تُمَحَّصُوا}} و {{متن حدیث|حَتَّى تُمَيَّزُوا}} می‌فرمایند‌: {{متن حدیث|لَا وَ اللَّهِ مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ}}. ذکر عبارت {{متن حدیث|إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ}} در سیاق عبارات قبلی و پس از آن تعابیر می‌تواند گویای این باشد که یکی از محورهای [[غربال]] شدن [[مردم]] و جدا  شدن آنها از یکدیگر محور "[[یأس]] و امید‌" است. بنابراین، معنای [[حدیث]] چنین خواهد بود که [[ظهور]] [[حضرت]] هنگامی فرا می‌رسد که انسان‌های [[امیدوار]] و [[ناامید]] از یکدیگر جدا شوند. این بیان نشان می‌دهد که در [[زمان ظهور]] هم‌چنان افرادی که به [[ظهور]] و [[فرج]] [[الهی]] امیدوارند وجود دارند و این‌گونه نیست که همه [[مردم]] دچار این [[یأس]] و [[ناامیدی]] و در نتیجه کوتاهی در انجام [[وظایف]] خود شده باشند. عبارت بعدی که می‌فرماید: {{متن حدیث|لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ}} می‌تواند [[شاهد]] این مطلب باشد»<ref>[[روح‌الله شاکری زواردهی|شاکری زواردهی، روح‌الله]] و [[علی خانی]]، [[بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله (مقاله)|بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله]]، ص ۲۶۹-۲۷۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==
در [[روایات]] نیز، "[[امید]]" مایه حرکت و تلاش و [[پویایی]]، معرفی شده است. از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[روایت]] شده: "هر [[امیدواری]]، جوینده است"<ref>{{متن حدیث|كُلُّ رَاجٍ طَالِبٌ}}؛ مفید، محمد بن محمد، الأمالی، ص۲۰۷.</ref>. در بیان دیگری، درباره کسی که مدّعی [[امیدواری]] است‌، می‌فرماید‌: "به [[گمان]] خود ادعا می‌کند که به [[خدا]] [[امید]] دارد‌، به [[خدای بزرگ]] که [[دروغ]] می‌گوید و گرنه چرا [[امیدواری]] او در کردارش پیدا نیست، پس هر کسی که [[امید]] دارد، [[امید]] او در [[اعمال]] و رفتارش مشخص می‌شود"<ref>{{متن حدیث|يَدَّعِي بِزَعْمِهِ أَنَّهُ يَرْجُو اللَّهَ كَذَبَ وَ الْعَظِيمِ مَا بَالُهُ لَا يَتَبَيَّنُ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ فَكُلُّ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰.</ref>
{{منبع‌شناسی جامع}}
 
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
'''۲. [[فرهنگ انتظار]] ملازم با حرکت و [[پویایی]]:''' تأمّل در [[آیات]] و روایاتِ مربوط به مسئله [[مهدویت]] و تعابیری که به نوعی به مسئله [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} و [[وظایف منتظران در زمان غیبت]] اشاره دارند، بیانگر آن است که "انتظارِ [[منجی موعود]]" همواره با تعهّد و تحرّک و [[پویایی]] که مولّفه اصلی [[امید به رحمت الهی]] است، همراه بوده و هیچ‌گاه با [[یأس]] و [[ناامیدی]] که موجب سکون، [[بی‌مسئولیتی]] و ایستادن از تلاش و حرکت است‌، سازگار نمی‌باشد.
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
 
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].  
در [[آیه]] ۵۵ [[سوره نور]]، که به [[جانشینی]] و [[حکومت صالحان]] در [[زمین]] اشاره دارد و مطابق برخی [[روایات]] بر [[حکومت جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} [[تطبیق]] شده، سخن از "[[ایمان]] و [[عمل صالح]]" است‌، یعنی [[جانشینی]] در [[زمین]] به کسانی که اهل [[عمل صالح]] هستند [[وعده]] داده شده است.
{{پایان}}
 
{{پایان}}
در [[روایات]] نیز معنای [[حقیقی]] [[انتظار]] و [[ویژگی‌های منتظران واقعی]]، به روشنی [[تبیین]] شده است. [[امام صادق]] {{ع}} در توصیف [[منتظر حقیقی]] [[امام زمان]] {{ع}} می‌فرماید: "کسی که [[منتظر]] [[امام دوازدهم]] باشد، مانند کسی است که در رکاب [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[شمشیر]] می‌کشد و از آن [[حضرت]] [[دفاع]] می‌کند"<ref>{{متن حدیث|الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} يَذُبُّ عَنْهُ}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۷.</ref>.
 
کسی که خود را خواهان [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} می‌داند و [[امید]] [[اصلاح]] امور از آن [[حضرت]] دارد امّا خود اهل [[جهاد]] و حرکت و تلاش نیست، سخن به گزاف گفته و در [[حقیقت]] نه [[منتظر]]، که منزوی از ایشان است. [[انتظار حقیقی]] [[ظهور]] آن [[حضرت]] به معنی [[آماده‌سازی]] عِدّه و عُدّه در تمامی زمینه‌ها از جمله مسائل نظامی و [[جهاد]] در راه خداست<ref>[[روح‌الله شاکری زواردهی|شاکری زواردهی، روح‌الله]] و [[علی خانی]]، [[بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله (مقاله)|بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله]]، ص۲۶۳-۲۶۶.</ref>.
 
در میان روایاتی که به مسئله [[انتظار]] فرجِ [[امام زمان]] {{ع}} اشاره دارند، روایاتی وجود دارد که به ظاهر، فرا رسیدن [[فرج]] [[امام عصر]] {{ع}} را با تحقق [[یأس]] و [[ناامیدی]] پیوند زده‌اند، به این معنا که هنگام [[فرج]] و [[ظهور]] [[حضرت]] را زمان [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[انسان]] دانسته‌اند. این [[روایات]] در ظاهر با آن‌چه تاکنون درباره ارتباط آموزه [[انتظار فرج]] با اصل قرآنیِ [[حرمت]] [[یأس]] از رَوح [[الله]] بیان شد، منافات دارد؛ زیرا ظاهر این [[روایات]] گویای آن است که [[ظهور امام زمان]] {{ع}} به یأس  و [[ناامیدی]] [[انسان]] گره خورده، پس هر [[قدر]] که [[انسان]] در مسیر [[یأس]] و [[ناامیدی]] بیشتر گام بردارد، [[ظهور]] [[حضرت]] نزدیک‌تر خواهد شد، چه اینکه مهم‌ترین اثر [[یأس]] و [[ناامیدی]] بر [[انسان]]، ایجاد [[رخوت]]، سکون و [[بی‌مسئولیتی]] است، بنابراین هر چه این [[روحیه]] در [[انسان]] تقویت شود، و هر چه [[انسان]] ساکن‌تر و بی‌تفاوت‌تر، به همان اندازه [[ظهور]] [[حضرت]] نزدیک‌تر خواهد شد. این [[شبهه]] می‌تواند با روایاتی که می‌گوید "[[ظهور]] زمانی رخ می‌دهد که [[جهان]] پر از [[ظلم]] شده باشد" تقویت شود، زیرا [[انسان]] [[مأیوس]] و [[ناامید]]، انگیزه‌ای برای حرکت و تلاش ندارد، از این‌رو در مقابل [[گسترش ظلم]] و [[ستم]] بی‌تفاوت خواهد بود، و این سکون و [[بی‌تفاوتی]] موجب [[گسترش ظلم]]، و در نتیجه فرا رسیدن [[ظهور]] [[حضرت]] خواهد شد.
 
ابتدا به [[نقل]] این [[روایات]] و سپس به توضیح آنها و رفع این تنافی ظاهری می‌پردازیم.
#{{متن حدیث|وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو صَالِحٍ خَلَفُ بْنُ حَمَّادٍ الْكَشِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا {{ع}}: مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ}}<ref>«[[امام رضا]] {{ع}} می‌فرماید: چقدر [[صبر]] پیشه گرفتن و [[انتظار فرج]] کشیدن [[نیکو]] است، آیا نشنیده‌اید سخن [[خداوند]] را که فرمود: [[چشم به راه]] باشید که من نیز چشم به راهم و [[منتظر]] باشید که من هم با شما [[منتظر]] می‌باشم؟ پس [[صبر]] پیشه گیرید که [[فرج]] [[آل محمد]] (و [[ظهور]] [[دولت حق]]) هنگام [[یأس]] و [[نومیدی]] خواهد رسید و این را بدانید آنها که پیش از شما بودند بیش از شما [[صبر]] کرده‌اند.» ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۵؛ حمیری‌، عبداللّه بن جعفر، قرب الاسناد، ص۳۸۰‌؛ فیض کاشانی، محمدمحسن، الوافی‌، ج۲، ص۴۴۱؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۱‌.</ref>.
#{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مَنْصُورٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}: يَا مَنْصُورُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ}}<ref>«ای [[منصور]] این امر برای شما فرا نخواهد رسید مگر بعد از [[مأیوس]] شدن. نه به [[خدا]] نمی‌آید مگر بعد از آنکه خوب و بد شما امتیاز یابند، نه به [[خدا]] نمی‌آید مگر موقعی که [[پاک]] شوید‌، نه به [[خدا]] او نمی‌آید مگر هنگامی که آن کس که [[شقی]] است، شقاوتش آشکار گردد و آن‌کس که [[سعادتمند]] است شناخته شود.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۷۰‌؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۴۶؛ ابن بابویه قمی‌، علی بن حسین، الإمامة و التبصیر من الحیرة، ص۱۳۰؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۴، ص۱۸۴.</ref>.
#{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَدِينِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ الرَّقِّيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}: جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ طَالَ هَذَا الْأَمْرُ عَلَيْنَا حَتَّى ضَاقَتْ قُلُوبُنَا وَ مِتْنَا كَمَداً فَقَالَ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ آيَسَ مَا يَكُونُ مِنْهُ وَ أَشَدَّهُ غَمّاً يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ وَ اسْمِ أَبِيهِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا اسْمُهُ فَقَالَ اسْمُهُ اسْمُ نَبِيٍّ وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمُ وَصِيٍّ}}<ref>«[[داود]] بن کثیر رقیّ گوید: به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: فدایت شوم این امر (یعنی [[حکومت]] [[حقّ]] و [[الهی]]) چندان بر ما به درازا کشید که دلتنگ شدیم و از [[اندوه]] جانمان به لب رسید، فرمود: همانا این امر در آخرین پایه [[ناامیدی]] ([[مردم]]) و سخت‌ترین مرتبه دل‌تنگی و [[اندوه]] باشد که ناگاه نداکننده‌ای از [[آسمان]] به نام [[قائم]] و پدرش آواز سر می‌دهد، عرض کردم‌: فدایت شوم نام او چیست؟ آن [[حضرت]] فرمود: اسم او اسم یک [[پیامبر]] و نام پدرش نام [[جانشینی]] است.» نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۱۸۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۳۸؛ حرّ عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة، ج۵، ص۱۵۷.</ref>.
#{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ و عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الصَّيْقَلِ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: كُنْتُ أَنَا و الْحَارِثُ بْنُ الْمُغِيرَةِ و جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا جُلُوساً و أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَسْمَعُ كَلَامَنَا، فَقَالَ لَنَا: فِي أَيِّ شَيْ‏ءٍ أَنْتُمْ؟ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ؛ لَا وَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى‏ تُغَرْبَلُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى‏ تُمَحَّصُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى‏ تُمَيَّزُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى‏ يَشْقى‏ مَنْ يَشْقى‏، و يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ}}<ref>«من و حارث بن [[مغیره]] با جماعتی از اصحاب‌مان ([[شیعیان‌]]) [[خدمت]] [[امام صادق]] {{ع}} نشسته بودیم (و از [[ظهور]] [[دولت حق]] سخن می‌گفتیم‌) آن [[حضرت]] سخن ما را می‌شنید، سپس فرمود کجائید شما؟ هیهات، هیهات، نه به [[خدا]] آن‌چه به سویش چشم می‌کشید واقع نشود، تا [[غربال]] شوید، نه به [[خدا]] آن‌چه به سویش چشم می‌کشید واقع نشود، تا بررسی شوید، نه به [[خدا]] آن‌چه بسویش چشم می‌کشید واقع نشود تا جدا شوید. نه به [[خدا]] آن‌چه بسویش چشم می‌کشید واقع نشود، جز بعد از نومیدی‌. نه به [[خدا]]، آن‌چه بسویش چشم می‌کشید واقع نشود، تا [[شقاوت]] بشقی برسد و [[سعادت]] بسعید.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۴۹؛ طوسی‌، محمد بن حسن، الغیبة، ص۳۳۵.</ref>؛
#{{متن حدیث|قال رسول اللّه {{صل}}: يا علي!... و ذلك حين تغيرت البلاد و [[ضعف]] العباد و اليأس من الفرج، فعند ذلك يظهر [[القائم]] المهدي من ولدي}}<ref>«[[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: ای [[علی]]، [[ظهور مهدی]] در هنگامی است که [[شهرها]] دگرگون شده،  [[بندگان خدا]] ضعیف می‌شوند و از [[فرج]] و [[ظهور مهدی]] [[مأیوس]] می‌گردند. در این هنگام [[مهدی]] [[قائم]] از [[فرزندان]] من ظاهر می‌گردد» مرعشی، قاضی نوراللّه، إحقاق الحق، ج۱۳، ص۱۲۵.</ref>.(...)
 
تعابیر {{متن حدیث|إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ}}، {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ}}، {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ آيَسَ مَا يَكُونُ مِنْهُ}}، {{متن حدیث|مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ}}، {{متن حدیث|الْيَأْسِ مِنَ الْفَرَجِ}}، و {{متن حدیث|فَخُرُوجُهُ إِذَا خَرَجَ عِنْدَ الْيَأْسِ وَ الْقُنُوطِ مِنْ أَنْ يَرَوْا فَرَجاً}} در [[روایات]] فوق، هر یک به نوعی بر این مطلب دلالت دارند که هنگام [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} زمانی خواهد بود که [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[حاکم]] باشد. در [[حدیث]] اول تا چهارم متعلّق [[یأس]] بیان نشده است، یعنی مشخص نشده که [[یأس]] از چه چیزی منظور است، اما در [[حدیث]] پنجم و... قید {{متن حدیث|مِنَ الْفَرَجِ}} و {{متن حدیث|مِنْ أَنْ يَرَوْا فَرَجاً}} گویای آن است که مراد، [[یأس]] و [[ناامیدی]] از [[فرج]] است، یعنی [[خروج]] [[حضرت]] زمانی خواهد بود که [[مردم]] از مشاهده [[فرج]] در [[ظهور]] [[حضرت]] (به جهت طولانی شدن [[غیبت]]) و یا [[فرج]] و [[گشایش]] در امور خویش [[مأیوس]] شده‌اند.
 
در پاسخ به [[شبهه]] مطرح شده در صدر این بحث باید گفت:
 
'''اولاً''': مهم‌ترین پاسخی که به این [[شبهه]] می‌توان داد این است که [[روایات]] محل بحث را می‌توان نظیر آن دسته از روایاتی دانست که [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} را در زمان [[فراگیر شدن ظلم]] و [[ستم]] در [[جهان]]، معرفی نموده‌اند، مانند‌: {{متن حدیث|... يَخْرُجُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً}}<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۹۳.</ref>. بنابراین، هر پاسخی به آن دسته از [[روایات]] داده شود، می‌تواند در مورد [[روایات]] محل بحث نیز مورد قبول باشد‌. [[روایت]] امتلاء به [[ظهور]] [[علائم]] و [[نشانه‌ها]] از جمله گسترش [[بی‌عدالتی]]، [[گناه]] و [[منکرات]] در [[آخرالزمان]] اشاره دارد و این هرگز به معنای جواز [[ارتکاب ظلم]] و [[گناه]] نمی‌باشد. پس همان‌گونه که این [[روایات]] به معنای جواز [[ارتکاب ظلم]] و [[گناه]] نمی‌باشد، [[روایات]] محل بحث نیز که هنگامه [[ظهور]] را مقارن با [[غلبه]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] بر [[انسان‌ها]] دانسته است، دلالت بر مطلوبیّت آن نمی‌کند و هرگز به معنای جواز [[یأس]] و [[ناامیدی]] و در پی آن سکون و [[مسئولیت‌گریزی]] نیست، زیرا همان‌گونه که [[ظلم و ستم]] در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] [[اهل‌بیت]]: مورد [[نهی]] قرار گرفته، [[یأس]] و [[ناامیدی]] نیز مورد [[انکار]] [[شرع]] [[مقدس]] است‌. اثر عملیِ این [[احادیث]] برای [[مؤمنان]] این است که اگر زمانی [[زمین]] را پر از [[ظلم و جور]] دیدند و سایه [[ناامیدی]] و [[یأس]] را هم بر سرِ [[انسان‌ها]] گسترده یافتند، خودشان [[مأیوس]] نشوند و در آن شرایط بیش از هر زمانِ دیگری [[انتظار فرج]] مولای خود را داشته باشند.
 
'''ثانیاً''': ممکن است این [[روایات]] در [[مقام]] [[تذکر]] و تنبّه به این نکته باشند که تا [[بشریت]] چشم [[امید]] به قدرت‌های غیر [[الهی]] داشته باشد، نمی‌تواند آن‌گونه که [[شایسته]] و بایسته است خود را برای [[ظهور]] [[حضرت]] آماده سازد‌. بنابراین‌، [[ظهور]] [[حضرت]] زمانی خواهد بود که [[مردم]] از همه [[حکومت‌ها]] و [[سیاست‌ها]] برای [[اجرای کامل عدالت]] [[ناامید]] شوند و به این اندازه از [[رشد معرفتی]] و [[فکری]] برسند که [[درک]] کنند تنها [[حکومت حضرت مهدی]] {{ع}} می‌تواند تأمین‌کننده [[عدالت حقیقی]] باشد‌. این معنا، نه تنها نافی تلاش و حرکت و [[پویایی]] نیست، بلکه توجه به این نکته می‌تواند انگیزه‌ای برای تلاش بیشتر جهت فراهم آوردن [[زمینه ظهور]] [[حضرت]] گردد‌.
 
'''ثالثاً''': از [[امام جواد]] {{ع}} [[روایت]] شده است: همانا [[خداوند]] تبارک و تعالی امر [[ظهور]] ایشان ([[حضرت مهدی]] {{ع}}) را در یک شب [[اصلاح]] می‌فرماید‌، همان‌طور که کار کلیم خود [[حضرت موسی]] {{ع}} را (یک شبه‌) [[اصلاح]] فرمود‌، آن‌گاه که برای به دست آوردن [[آتش]] برای اهل خویش رفت، پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود بازگشت‌. [[بهترین]] [[اعمال شیعیان]] ما [[انتظار فرج]] می‌باشد‌<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۷۷‌.</ref>. تعبیر "[[اصلاح]] در یک شب" می‌فهماند که [[اذن]] [[ظهور]] [[حضرت]] بدون هیچ‌گونه زمینه و مقدمه قبلی و در وقتی که ظاهراً نشانه‌ای دالّ بر نزدیک بودن آن وجود ندارد، صادر می‌شود‌. ممکن است مراد از [[روایات]] محل بحث نیز این باشد که در زمانی که [[مردم]] از [[ظهور]] [[حضرت]] به لحاظ ظاهری ناامید‌ند و نشانه‌ای بر نزدیک بودن [[ظهور]] ایشان وجود ندارد، ناگهان امر [[ظهور]] ایشان فرا می‌رسد. این معنا نه تنها با حرکت و تلاش و [[پویایی]] منافات ندارد، بلکه [[باور]] به ناگهانی بودن [[زمان ظهور]] موجب می‌شود که [[انسان]] در هیچ شرایطی از تحقق آن [[ناامید]] نگردد و در هر لحظه وقوع [[فرج]] را امری ممکن و عملی بداند، لذا همواره [[آمادگی]] خود را برای امر [[ظهور]] (با انجام [[وظایف فردی]] و [[اجتماعی]] خود) حفظ نماید.(...)
 
'''رابعاً''': در [[حدیث]] چهارم تحقق [[ظهور امام عصر]] {{ع}} به [[غربال]] شدن [[مردم]] و جدا شدن ([[نیکان]] و بَدان) آنها از یکدیگر منوط گردیده است. در این [[حدیث]]، [[امام صادق]] {{ع}} پس از سه تعبیر {{متن حدیث|حَتَّى تُغَرْبَلُوا}}، {{متن حدیث|حَتَّى تُمَحَّصُوا}} و {{متن حدیث|حَتَّى تُمَيَّزُوا}} می‌فرمایند‌: {{متن حدیث|لَا وَ اللَّهِ مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ}}. ذکر عبارت {{متن حدیث|إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ}} در سیاق عبارات قبلی و پس از آن تعابیر می‌تواند گویای این باشد که یکی از محورهای [[غربال]] شدن [[مردم]] و جدا  شدن آنها از یکدیگر محور "[[یأس]] و امید‌" است. بنابراین، معنای [[حدیث]] چنین خواهد بود که [[ظهور]] [[حضرت]] هنگامی فرا می‌رسد که انسان‌های [[امیدوار]] و [[ناامید]] از یکدیگر جدا شوند. این بیان نشان می‌دهد که در [[زمان ظهور]] هم‌چنان افرادی که به [[ظهور]] و [[فرج]] [[الهی]] امیدوارند وجود دارند و این‌گونه نیست که همه [[مردم]] دچار این [[یأس]] و [[ناامیدی]] و در نتیجه کوتاهی در انجام [[وظایف]] خود شده باشند. عبارت بعدی که می‌فرماید: {{متن حدیث|لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ}} می‌تواند [[شاهد]] این مطلب باشد»<ref>[[روح‌الله شاکری زواردهی|شاکری زواردهی، روح‌الله]] و [[علی خانی]]، [[بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله (مقاله)|بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله]]، ص ۲۶۹-۲۷۳.</ref>.
}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:(ات): پرسش‌هایی با 3 پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌هایی با 3 پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌های مهدویت با 3 پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌های مهدویت با 3 پاسخ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۹

ریشه قرآنی انتظار فرج چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / انتظار فرج
مدخل اصلیریشه قرآنی انتظار
تعداد پاسخ۳ پاسخ

ریشه قرآنی انتظار فرج چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..

پاسخ نخست

مرتضی مطهری

آیت‌الله مرتضی مطهری در کتاب «قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ» در این باره گفته است:

«امید و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان روایات اسلامی "انتظار فرج" خوانده شده و عبادت، بلکه افضل عبادات شمرده شده است. اصل "انتظار فرج" از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج می‌شود و آن اصل "حرمت یأس از رَوح اللَّه" است. مردم مؤمن به عنایات الهی، هرگز و در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمی‌دهند و تسلیم یأس و ناامیدی و بیهوده‌گرایی نمی‌گردند. چیزی که هست این "انتظار فرج" و این "عدم یأس از روح اللَّه" در مورد یک عنایت عمومی و بشری است نه شخصی یا گروهی، و بعلاوه توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است»[۱].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید اسدالله هاشمی شهیدی، در کتاب «ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان» در این‌باره گفته است:

«اصل انتظار فرج، از یک اصل کلّی اسلامی و آیات کریمه قرآن مجید مایه می‌گیرد، و آن اصل حرمت یأس و نومیدی از لطف و رحمت خداوند است.

مسلمانان بر اثر نویدهای قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلام (ص) و جانشینان معصوم آن حضرت عقیده دارند که در پایان روزگار، خداوند مردی را از دودمان پیامبر اسلام (ص) برمی‌انگیزاند که به وسیله او "دین اسلام" را آشکار می‌سازد.

این موعود عزیز، براساس صحیح‌ترین و استوارترین مصادر اسلامی و بشارت‌های انبیای الهی، و نویدهای کتب مذهبی اهل ادیان، دوازدهمین جانشین رسول خدا (ص) و از فرزندان پاک و معصوم علی و زهرا (ع) و هم‌نام و هم‌کنیه پیامبر خدا (ص) است که در بین مسلمانان به عناوین مختلفی چون: "مهدی"، "قائم"، "منتظر"، "صاحب الامر"، "صاحب الزمان"، "حجة الله"، "بقیه الله" و "خلف صالح" شهرت دارد»[۲].
2. حجت الاسلام و المسلمین شاکری زواردهی؛
حجت الاسلام و المسلمین روح‌الله شاکری زواردهی و علی خانی، در مقاله «بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله» در این‌باره گفته‌اند:

«ارتباط آموزه "انتظار فرج" با اصل قرآنیِ "حرمت یأس از رَوح الله"، از بیان نورانی امیرالمؤمنین علی (ع) که می‌فرماید: «انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ»[۳] قابل فهم و دریافت است. تقارن و هم‌نشینی دو تعبیر «انْتَظَرُوا الْفَرَجَ» و «وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ» در کلام حضرت، گویای آن است که مسئله انتظار فرج با پرهیز از یأس و ناامیدی امید، و نقطه مقابل آن یعنی امید به رحمت و فرج الهی ارتباط دارد‌، به این معنا که انتظار حقیقی و واقعی بر مبنای پرهیز از یأس، و امید به رحمت و گشایش خداوند بنا گردیده است و مؤلّفه‌هایی که آموزه امید را در فرهنگ دینی و قرآنی توصیف می‌کنند‌، شرط اساسی در تحقق معنای حقیقی و صحیحِ انتظار فرج، خواهد بود. به بیان دیگر، باید دید آموزه امید با توجه به تعالیم دینی، دارای چه ویژگی‌ها و آثاری است و چنان‌چه آن ویژگی‌ها و آثار در اعمال منتظران قابل مشاهده بود، می‌توان انتظار آنها را انتظار حقیقی و مبتنی بر آموزه‌های دینی دانست.

بنابراین، برای تبیین پیوند مبنایی و معنایی انتظار فرج و اصل قرآنیِ حرمت یأس از رَوح الله لازم است:

  1. جایگاه امید و مهم‌ترین مؤلّفه آن یعنی "حرکت و پویایی" در فرهنگ دینی تبیین گردد.
  2. این مؤلّفه در فرهنگ انتظارِ منجیِ موعود ره‌یابی و اثبات گردد‌.

این مهم در دو عنوان زیر پی‌گیری می‌شود:

۱. حرکت و پویایی مهمترین مؤلّفه امید: در تعالیم اسلامی‌، آموزه "امید" با حرکت، تلاش و پویایی، قرین و همنشین است. قرآن کریم می‌فرماید‌: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۴].

در این آیه امید به لطف و رحمت پروردگار، مشروط به "ایمان، هجرت و جهاد" است، یعنی کسانی امید به رحمت خداوند دارند که اهل ایمان و عمل باشند، بنابراین افرادی که اهل حرکت، تلاش و عمل صالح نیستند نمی‌توانند به رحمت خدا امیدوار باشند. "رجاء" آن امیدی است که انسان مقدّمات آن را فراهم سازد، و اساساً امیدِ بدون عمل، آرزویی بیش نیست‌. در آیه دیگری این حقیقت چنین بیان شده است: فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا[۵].

در روایات نیز، "امید" مایه حرکت و تلاش و پویایی، معرفی شده است. از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده: "هر امیدواری، جوینده است"[۶]. در بیان دیگری، درباره کسی که مدّعی امیدواری است‌، می‌فرماید‌: "به گمان خود ادعا می‌کند که به خدا امید دارد‌، به خدای بزرگ که دروغ می‌گوید و گرنه چرا امیدواری او در کردارش پیدا نیست، پس هر کسی که امید دارد، امید او در اعمال و رفتارش مشخص می‌شود"[۷]

۲. فرهنگ انتظار ملازم با حرکت و پویایی: تأمّل در آیات و روایاتِ مربوط به مسئله مهدویت و تعابیری که به نوعی به مسئله ظهور حضرت مهدی (ع) و وظایف منتظران در زمان غیبت اشاره دارند، بیانگر آن است که "انتظارِ منجی موعود" همواره با تعهّد و تحرّک و پویایی که مولّفه اصلی امید به رحمت الهی است، همراه بوده و هیچ‌گاه با یأس و ناامیدی که موجب سکون، بی‌مسئولیتی و ایستادن از تلاش و حرکت است‌، سازگار نمی‌باشد.

در آیه ۵۵ سوره نور، که به جانشینی و حکومت صالحان در زمین اشاره دارد و مطابق برخی روایات بر حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) تطبیق شده، سخن از "ایمان و عمل صالح" است‌، یعنی جانشینی در زمین به کسانی که اهل عمل صالح هستند وعده داده شده است.

در روایات نیز معنای حقیقی انتظار و ویژگی‌های منتظران واقعی، به روشنی تبیین شده است. امام صادق (ع) در توصیف منتظر حقیقی امام زمان (ع) می‌فرماید: "کسی که منتظر امام دوازدهم باشد، مانند کسی است که در رکاب پیامبر خدا (ص) شمشیر می‌کشد و از آن حضرت دفاع می‌کند"[۸].

کسی که خود را خواهان ظهور حضرت مهدی (ع) می‌داند و امید اصلاح امور از آن حضرت دارد امّا خود اهل جهاد و حرکت و تلاش نیست، سخن به گزاف گفته و در حقیقت نه منتظر، که منزوی از ایشان است. انتظار حقیقی ظهور آن حضرت به معنی آماده‌سازی عِدّه و عُدّه در تمامی زمینه‌ها از جمله مسائل نظامی و جهاد در راه خداست[۹].

در میان روایاتی که به مسئله انتظار فرجِ امام زمان (ع) اشاره دارند، روایاتی وجود دارد که به ظاهر، فرا رسیدن فرج امام عصر (ع) را با تحقق یأس و ناامیدی پیوند زده‌اند، به این معنا که هنگام فرج و ظهور حضرت را زمان یأس و ناامیدی انسان دانسته‌اند. این روایات در ظاهر با آن‌چه تاکنون درباره ارتباط آموزه انتظار فرج با اصل قرآنیِ حرمت یأس از رَوح الله بیان شد، منافات دارد؛ زیرا ظاهر این روایات گویای آن است که ظهور امام زمان (ع) به یأس و ناامیدی انسان گره خورده، پس هر قدر که انسان در مسیر یأس و ناامیدی بیشتر گام بردارد، ظهور حضرت نزدیک‌تر خواهد شد، چه اینکه مهم‌ترین اثر یأس و ناامیدی بر انسان، ایجاد رخوت، سکون و بی‌مسئولیتی است، بنابراین هر چه این روحیه در انسان تقویت شود، و هر چه انسان ساکن‌تر و بی‌تفاوت‌تر، به همان اندازه ظهور حضرت نزدیک‌تر خواهد شد. این شبهه می‌تواند با روایاتی که می‌گوید "ظهور زمانی رخ می‌دهد که جهان پر از ظلم شده باشد" تقویت شود، زیرا انسان مأیوس و ناامید، انگیزه‌ای برای حرکت و تلاش ندارد، از این‌رو در مقابل گسترش ظلم و ستم بی‌تفاوت خواهد بود، و این سکون و بی‌تفاوتی موجب گسترش ظلم، و در نتیجه فرا رسیدن ظهور حضرت خواهد شد.

ابتدا به نقل این روایات و سپس به توضیح آنها و رفع این تنافی ظاهری می‌پردازیم.

  1. «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو صَالِحٍ خَلَفُ بْنُ حَمَّادٍ الْكَشِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا (ع): مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ»[۱۰].
  2. «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مَنْصُورٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): يَا مَنْصُورُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ»[۱۱].
  3. «مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَدِينِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ الرَّقِّيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ طَالَ هَذَا الْأَمْرُ عَلَيْنَا حَتَّى ضَاقَتْ قُلُوبُنَا وَ مِتْنَا كَمَداً فَقَالَ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ آيَسَ مَا يَكُونُ مِنْهُ وَ أَشَدَّهُ غَمّاً يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ وَ اسْمِ أَبِيهِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا اسْمُهُ فَقَالَ اسْمُهُ اسْمُ نَبِيٍّ وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمُ وَصِيٍّ»[۱۲].
  4. «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ و عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الصَّيْقَلِ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: كُنْتُ أَنَا و الْحَارِثُ بْنُ الْمُغِيرَةِ و جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا جُلُوساً و أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَسْمَعُ كَلَامَنَا، فَقَالَ لَنَا: فِي أَيِّ شَيْ‏ءٍ أَنْتُمْ؟ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ؛ لَا وَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى‏ تُغَرْبَلُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى‏ تُمَحَّصُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى‏ تُمَيَّزُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى‏ يَشْقى‏ مَنْ يَشْقى‏، و يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ»[۱۳]؛
  5. «قال رسول اللّه (ص): يا علي!... و ذلك حين تغيرت البلاد و ضعف العباد و اليأس من الفرج، فعند ذلك يظهر القائم المهدي من ولدي»[۱۴].(...)

تعابیر «إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ»، «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ»، «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ آيَسَ مَا يَكُونُ مِنْهُ»، «مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ»، «الْيَأْسِ مِنَ الْفَرَجِ»، و «فَخُرُوجُهُ إِذَا خَرَجَ عِنْدَ الْيَأْسِ وَ الْقُنُوطِ مِنْ أَنْ يَرَوْا فَرَجاً» در روایات فوق، هر یک به نوعی بر این مطلب دلالت دارند که هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) زمانی خواهد بود که یأس و ناامیدی حاکم باشد. در حدیث اول تا چهارم متعلّق یأس بیان نشده است، یعنی مشخص نشده که یأس از چه چیزی منظور است، اما در حدیث پنجم و... قید «مِنَ الْفَرَجِ» و «مِنْ أَنْ يَرَوْا فَرَجاً» گویای آن است که مراد، یأس و ناامیدی از فرج است، یعنی خروج حضرت زمانی خواهد بود که مردم از مشاهده فرج در ظهور حضرت (به جهت طولانی شدن غیبت) و یا فرج و گشایش در امور خویش مأیوس شده‌اند.

در پاسخ به شبهه مطرح شده در صدر این بحث باید گفت:

اولاً: مهم‌ترین پاسخی که به این شبهه می‌توان داد این است که روایات محل بحث را می‌توان نظیر آن دسته از روایاتی دانست که ظهور حضرت مهدی (ع) را در زمان فراگیر شدن ظلم و ستم در جهان، معرفی نموده‌اند، مانند‌: «... يَخْرُجُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[۱۵]. بنابراین، هر پاسخی به آن دسته از روایات داده شود، می‌تواند در مورد روایات محل بحث نیز مورد قبول باشد‌. روایت امتلاء به ظهور علائم و نشانه‌ها از جمله گسترش بی‌عدالتی، گناه و منکرات در آخرالزمان اشاره دارد و این هرگز به معنای جواز ارتکاب ظلم و گناه نمی‌باشد. پس همان‌گونه که این روایات به معنای جواز ارتکاب ظلم و گناه نمی‌باشد، روایات محل بحث نیز که هنگامه ظهور را مقارن با غلبه یأس و ناامیدی بر انسان‌ها دانسته است، دلالت بر مطلوبیّت آن نمی‌کند و هرگز به معنای جواز یأس و ناامیدی و در پی آن سکون و مسئولیت‌گریزی نیست، زیرا همان‌گونه که ظلم و ستم در قرآن کریم و روایات اهل‌بیت: مورد نهی قرار گرفته، یأس و ناامیدی نیز مورد انکار شرع مقدس است‌. اثر عملیِ این احادیث برای مؤمنان این است که اگر زمانی زمین را پر از ظلم و جور دیدند و سایه ناامیدی و یأس را هم بر سرِ انسان‌ها گسترده یافتند، خودشان مأیوس نشوند و در آن شرایط بیش از هر زمانِ دیگری انتظار فرج مولای خود را داشته باشند.

ثانیاً: ممکن است این روایات در مقام تذکر و تنبّه به این نکته باشند که تا بشریت چشم امید به قدرت‌های غیر الهی داشته باشد، نمی‌تواند آن‌گونه که شایسته و بایسته است خود را برای ظهور حضرت آماده سازد‌. بنابراین‌، ظهور حضرت زمانی خواهد بود که مردم از همه حکومت‌ها و سیاست‌ها برای اجرای کامل عدالت ناامید شوند و به این اندازه از رشد معرفتی و فکری برسند که درک کنند تنها حکومت حضرت مهدی (ع) می‌تواند تأمین‌کننده عدالت حقیقی باشد‌. این معنا، نه تنها نافی تلاش و حرکت و پویایی نیست، بلکه توجه به این نکته می‌تواند انگیزه‌ای برای تلاش بیشتر جهت فراهم آوردن زمینه ظهور حضرت گردد‌.

ثالثاً: از امام جواد (ع) روایت شده است: همانا خداوند تبارک و تعالی امر ظهور ایشان (حضرت مهدی (ع)) را در یک شب اصلاح می‌فرماید‌، همان‌طور که کار کلیم خود حضرت موسی (ع) را (یک شبه‌) اصلاح فرمود‌، آن‌گاه که برای به دست آوردن آتش برای اهل خویش رفت، پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود بازگشت‌. بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج می‌باشد‌[۱۶]. تعبیر "اصلاح در یک شب" می‌فهماند که اذن ظهور حضرت بدون هیچ‌گونه زمینه و مقدمه قبلی و در وقتی که ظاهراً نشانه‌ای دالّ بر نزدیک بودن آن وجود ندارد، صادر می‌شود‌. ممکن است مراد از روایات محل بحث نیز این باشد که در زمانی که مردم از ظهور حضرت به لحاظ ظاهری ناامید‌ند و نشانه‌ای بر نزدیک بودن ظهور ایشان وجود ندارد، ناگهان امر ظهور ایشان فرا می‌رسد. این معنا نه تنها با حرکت و تلاش و پویایی منافات ندارد، بلکه باور به ناگهانی بودن زمان ظهور موجب می‌شود که انسان در هیچ شرایطی از تحقق آن ناامید نگردد و در هر لحظه وقوع فرج را امری ممکن و عملی بداند، لذا همواره آمادگی خود را برای امر ظهور (با انجام وظایف فردی و اجتماعی خود) حفظ نماید.(...)

رابعاً: در حدیث چهارم تحقق ظهور امام عصر (ع) به غربال شدن مردم و جدا شدن (نیکان و بَدان) آنها از یکدیگر منوط گردیده است. در این حدیث، امام صادق (ع) پس از سه تعبیر «حَتَّى تُغَرْبَلُوا»، «حَتَّى تُمَحَّصُوا» و «حَتَّى تُمَيَّزُوا» می‌فرمایند‌: «لَا وَ اللَّهِ مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ». ذکر عبارت «إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ» در سیاق عبارات قبلی و پس از آن تعابیر می‌تواند گویای این باشد که یکی از محورهای غربال شدن مردم و جدا شدن آنها از یکدیگر محور "یأس و امید‌" است. بنابراین، معنای حدیث چنین خواهد بود که ظهور حضرت هنگامی فرا می‌رسد که انسان‌های امیدوار و ناامید از یکدیگر جدا شوند. این بیان نشان می‌دهد که در زمان ظهور هم‌چنان افرادی که به ظهور و فرج الهی امیدوارند وجود دارند و این‌گونه نیست که همه مردم دچار این یأس و ناامیدی و در نتیجه کوتاهی در انجام وظایف خود شده باشند. عبارت بعدی که می‌فرماید: «لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ» می‌تواند شاهد این مطلب باشد»[۱۷].

پانویس

  1. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۱۴.
  2. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص۱۹۸.
  3. ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۱۰۶؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۲، ص۶۱۶.
  4. «بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸.
  5. «پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.
  6. «كُلُّ رَاجٍ طَالِبٌ»؛ مفید، محمد بن محمد، الأمالی، ص۲۰۷.
  7. «يَدَّعِي بِزَعْمِهِ أَنَّهُ يَرْجُو اللَّهَ كَذَبَ وَ الْعَظِيمِ مَا بَالُهُ لَا يَتَبَيَّنُ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ فَكُلُّ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰.
  8. «الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) يَذُبُّ عَنْهُ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۷.
  9. شاکری زواردهی، روح‌الله و علی خانی، بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله، ص۲۶۳-۲۶۶.
  10. «امام رضا (ع) می‌فرماید: چقدر صبر پیشه گرفتن و انتظار فرج کشیدن نیکو است، آیا نشنیده‌اید سخن خداوند را که فرمود: چشم به راه باشید که من نیز چشم به راهم و منتظر باشید که من هم با شما منتظر می‌باشم؟ پس صبر پیشه گیرید که فرج آل محمدظهور دولت حق) هنگام یأس و نومیدی خواهد رسید و این را بدانید آنها که پیش از شما بودند بیش از شما صبر کرده‌اند.» ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۵؛ حمیری‌، عبداللّه بن جعفر، قرب الاسناد، ص۳۸۰‌؛ فیض کاشانی، محمدمحسن، الوافی‌، ج۲، ص۴۴۱؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۱‌.
  11. «ای منصور این امر برای شما فرا نخواهد رسید مگر بعد از مأیوس شدن. نه به خدا نمی‌آید مگر بعد از آنکه خوب و بد شما امتیاز یابند، نه به خدا نمی‌آید مگر موقعی که پاک شوید‌، نه به خدا او نمی‌آید مگر هنگامی که آن کس که شقی است، شقاوتش آشکار گردد و آن‌کس که سعادتمند است شناخته شود.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۷۰‌؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۴۶؛ ابن بابویه قمی‌، علی بن حسین، الإمامة و التبصیر من الحیرة، ص۱۳۰؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۴، ص۱۸۴.
  12. «داود بن کثیر رقیّ گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت شوم این امر (یعنی حکومت حقّ و الهی) چندان بر ما به درازا کشید که دلتنگ شدیم و از اندوه جانمان به لب رسید، فرمود: همانا این امر در آخرین پایه ناامیدی (مردم) و سخت‌ترین مرتبه دل‌تنگی و اندوه باشد که ناگاه نداکننده‌ای از آسمان به نام قائم و پدرش آواز سر می‌دهد، عرض کردم‌: فدایت شوم نام او چیست؟ آن حضرت فرمود: اسم او اسم یک پیامبر و نام پدرش نام جانشینی است.» نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۱۸۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۳۸؛ حرّ عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة، ج۵، ص۱۵۷.
  13. «من و حارث بن مغیره با جماعتی از اصحاب‌مان (شیعیان‌) خدمت امام صادق (ع) نشسته بودیم (و از ظهور دولت حق سخن می‌گفتیم‌) آن حضرت سخن ما را می‌شنید، سپس فرمود کجائید شما؟ هیهات، هیهات، نه به خدا آن‌چه به سویش چشم می‌کشید واقع نشود، تا غربال شوید، نه به خدا آن‌چه به سویش چشم می‌کشید واقع نشود، تا بررسی شوید، نه به خدا آن‌چه بسویش چشم می‌کشید واقع نشود تا جدا شوید. نه به خدا آن‌چه بسویش چشم می‌کشید واقع نشود، جز بعد از نومیدی‌. نه به خدا، آن‌چه بسویش چشم می‌کشید واقع نشود، تا شقاوت بشقی برسد و سعادت بسعید.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۴۹؛ طوسی‌، محمد بن حسن، الغیبة، ص۳۳۵.
  14. «رسول خدا (ص) فرمودند: ای علی، ظهور مهدی در هنگامی است که شهرها دگرگون شده، بندگان خدا ضعیف می‌شوند و از فرج و ظهور مهدی مأیوس می‌گردند. در این هنگام مهدی قائم از فرزندان من ظاهر می‌گردد» مرعشی، قاضی نوراللّه، إحقاق الحق، ج۱۳، ص۱۲۵.
  15. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۹۳.
  16. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۷۷‌.
  17. شاکری زواردهی، روح‌الله و علی خانی، بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روح‌الله، ص ۲۶۹-۲۷۳.