جز
جایگزینی متن - 'صاحب نظران' به 'صاحبنظران'
(←منابع) |
جز (جایگزینی متن - 'صاحب نظران' به 'صاحبنظران') |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = جهل | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[اغراء به جهل در کلام اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''اغراء به جهل''' یعنی حقیقتی را مخفی کردن و شخص را در [[جهل]] نگه داشتن. مادامی که [[حکم]] یا [[اعتقادی]] که [[وظیفه]] شارع مقدس بیان آنهاست ولی بیان نکند یا خلاف آنها را بیان کند، چنین کاری از نظر [[عقل]] بر [[خداوند متعال]] [[قبیح]] است. برخی از موارد اغراء به جهل عبارت است از: منع لطف؛ یاد ندادن استفاده از نعمتهای دنیوی؛ عدم [[ارسال پیامبران]] و نصب نکردن [[امام]] و ... . اغراء به جهل، ظلم در [[حق]] [[بشریت]] است و غرض از [[خلقت]] بشریت که رسیدن به [[کمال]] است نقض خواهد شد و بر اساس قاعده [[حسن و قبح عقلی]] و قاعده سنخیت بین علت و معلول چنین کاری با ذات [[الهی]] هیچ سنخیتی ندارد و [[خداوند]] از چنین خصوصیتی پیراسته است. | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
«اغراء به جهل» یعنی حقیقتی را مخفی کردن و شخص را در [[جهل]] نگه داشتن، یا اظهار خلاف واقع کردن است | «اغراء به جهل» یعنی حقیقتی را مخفی کردن و شخص را در [[جهل]] نگه داشتن، یا اظهار خلاف واقع کردن است که این کار گاهی جایز و صحیح است و گاهی غیرجایز و ناپسند. | ||
قاعده قبح اغراء به جهل یکی از مهمترین [[قواعد]] به شمار میرود. تحقیق و پژوهش در گستره کاربرد این قاعده نشان خواهد داد که قاعده مذکور در [[اثبات]] مسائلی مانند وجوب لطف بر [[خداوند]]، [[لزوم]] [[تکلیف]] برای [[بشریت]]، [[ضرورت فرستادن پیامبران]]، [[ضرورت نصب امام]]، حتمیت [[عصمت پیامبر]] و [[امام]]، دلالت [[اعجاز]] بر [[راستگویی]] [[پیامبران]] و... کارایی دارد<ref>[[مرتضی متقینژاد|متقینژاد، مرتضی]]، [[قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام (مقاله)|قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام]]، ص۱۳۵.</ref>. | |||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
«اغراء» در لغت به معنی [[تشویق]] کردن، [[ترغیب]] کردن، [[تحریض]] کردن، [[فریفتن]] و به [[باطل]] [[امیدوار]] نمودن است<ref>منتهی الارب فی لغة العرب، ج۱؛ المعجم الوسیط، ج۲، ص۶۵۱؛ معجم لغة الفقهاء، ج۱، ص۷۸؛ القاموس المحیط، ج۴، ص۵۳۵.</ref> و اغراء به جهل به معنای کشانیدن به [[جهل]]، در جهل نگهداشتن، [[حقیقت]] را مخفی کردن، اظهار خلاف واقع کردن و دیگری را [[فریب دادن]] است<ref>المعجم الوسیط، ج۲، ص۶۵۱؛ معجم لغة الفقهاء، ج۱، ص۷۸؛ القاموس المحیط، ج۴، ص۵۳۵؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۱۳۱۷؛ لسان العرب، ج۱۰، ص۶۳.</ref>. در معنای اصطلاحی نیز به همان معنای لغوی استعمال شده است. | |||
«اغراء» در لغت به معنی [[تشویق]] کردن، [[ترغیب]] کردن، [[تحریض]] کردن، [[فریفتن]] | |||
اغراء به جهل | |||
مفاد قاعده عبارت است از اینکه: مادامی که [[حکم]] یا [[اعتقادی]] که [[وظیفه]] [[شارع مقدس]] بیان آنهاست ولی بیان نکند یا خلاف آنها را بیان کند چنین کاری از نظر [[عقل]] بر [[خداوند متعال]] [[قبیح]] است<ref>[[مرتضی متقینژاد|متقینژاد، مرتضی]]، [[قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام (مقاله)|قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام]]، ص۱۳۸ ـ ۱۳۹.</ref>. | |||
== اقسام اغراء به جهل == | == اقسام اغراء به جهل == | ||
اغراء به جهل گاهی [[قبیح]] و محال است که از آن تعبیر به اغراء به جهل مرجوح و [[حرام]] هم میشود مثل [[تدلیس]] در [[معاملات]]، [[شهادت دروغ]] و مانند اینها که [[حق]] غیر در کار است<ref> | اغراء به جهل گاهی [[قبیح]] و محال است که از آن تعبیر به اغراء به جهل مرجوح و [[حرام]] هم میشود مثل [[تدلیس]] در [[معاملات]]، [[شهادت دروغ]] و مانند اینها که [[حق]] غیر در کار است<ref> النهایه، ج۱، ص۴۸۴؛ الجامع للشرائع، ج۱، ص۲۹۵؛ البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۰۱۲–۱۰۱۳؛ مستند الشیعه فی احکام الشریعه، ج۱۴، ص۱۷۱؛ جواهر الکلام، ج۲۲، ص۱۱۳؛ ج۴۰، ص۱۶۳؛ رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۶۵.</ref>؛ یا بدون [[علم]] و [[آگاهی]] [[فتوا]] دادن<ref>طباطبایی، محمد بن علی، مفاتیح الاصول، ج۱، ص۶۱۲؛ آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ج۱، ص۲۳۰- ۲۳۱.</ref>. گاهی هم اغراء به جهل جایز و غیرمرجوح است؛ مانند اینکه به خاطر دفع [[ظلم]] سخن خلاف واقع بگوید که از آن تعبیر به توریه میشود<ref>[[مرتضی متقینژاد|متقینژاد، مرتضی]]، [[قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام (مقاله)|قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام]]، ص۱۳۸.</ref>. | ||
گاهی هم اغراء به جهل جایز و غیرمرجوح است؛ مانند | |||
== موارد [[کلامی]] اغراء به جهل == | == موارد [[کلامی]] اغراء به جهل == | ||
# '''منع لطف، اغراء به جهل است''': [[لطف]]، عبارت است از آنچه که [[مکلف]] با آن، به [[فرمانبری]] نزدیک و از [[گناه]] دور میشود و در اصل توان مکلف بر انجام تکلیف، مؤثر نبوده و به حد [[اجبار]] نرسیده باشد<ref>اوایل المقالات، ص۵۹.</ref>. چنین کاری بر [[خداوند]] ضروری و حتمی است<ref> الذخیرة فی علم الکلام، ص۱۹۱؛ شفا، ص۴۴۱ و ۵۵۶.</ref> و گرنه اغراء به جهل لازم میآید و اغراء به جهل بر خداوند قبیح است<ref> جواهر الکلام فی معرفة الإمامة و الإمام، ص۴۰۱.</ref>. | |||
[[لطف]]، عبارت است از | # '''اغراء به جهل و استفاده از نعمتهای دنیوی''': یاد دادن روش استفاده از نعمتهای [[دنیوی]] لطف است: اگر مولا به کسی [[قدرت]] بدهد و امکاناتی برای او فراهم سازد و بداند که شخص از نحوه بهکارگیری آنها در مسیر صحیح [[آگاه]] نیست و ممکن است قدرت و امکانات را در مسیر ناصحیح به کار گیرد، در این صورت بر مولا لازم است که [[عبد]] خویش را آگاه کند. پس لطف [[واجب]] است<ref> جواهر الفقه، ص۲۴۷.</ref>. | ||
# '''اغراء به جهل و [[فرستادن پیامبران]]''': فرستادن پیامبران لطف است. اثبات این [[ضرورت]] نیاز به مقدماتی دارد که عبارتاند از: | |||
## خداوند آفریننده [[انسان]] است و از این [[آفرینش]] هدفی را دنبال میکند. آن [[هدف]] به کمال رسیدن انسان است. | |||
## انسان، موجودی دارای [[اراده]] و [[اختیار]] است و برای تشخیص مسیر درست [[زندگی]] و [[رسیدن به کمال]] نیاز به [[شناخت]] دارد. | |||
## [[علم تجربی]] و [[عقل]] به [[تنهایی]] برای [[شناسایی]] همه جنبههای مادی و [[معنوی]] زندگی کافی نیست. بر خداوند لازم است از مسیر دیگری غیر از [[حس]] و عقل، راه را به انسان نشان دهد. همه انسانها امکان [[ارتباط]] [[وحیانی]] با [[عالم غیب]] را ندارند، از این روی لازم است خداوند افرادی که [[آمادگی]] این ارتباط را دارند [[انتخاب]] نموده و از طریق آنها هدف و مسیر درست زندگی را برای [[بشر]] بیان کند<ref>شفا، ص۴۴۱ و ۵۵۶؛ آموزش عقاید، ص۱۷۷-۱۷۸؛ راه و راهنماشناسی، ص۱۶.</ref>. بیان مسیر درست زندگی و رسیدن به کمال که مصداق بارز لطف است، بر [[خداوند متعال]] واجب است و گرنه اغراء به جهل لازم میآید و آن هم بر خداوند قبیح است<ref>جواهر الفقه، ص۲۴۷.</ref>. | |||
# '''اغراء به جهل و [[نصب امام]] ''': امامت، [[زمامداری]] و [[ریاست عامه]] بر [[امت اسلامی]] در امور [[دین]] و [[دنیا]] به [[نیابت]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است<ref>مجموعه آثار، ج۴، ص۷۱۷-۷۲۰.</ref>. نصب امام از طرف خداوند [[لطف]] در [[حق]] عباد است و لطف بر خداوند [[واجب]] است. پس نصب امام بر خداوند واجب است. وگر نه اغراء به جهل لازم میآید وآن هم بر خداوند [[قبیح]] است<ref>جواهر الکلام فی معرفة الإمامة والإمام، ج۱، ص۳۸؛ جواهر الفقه، ص۳۹.</ref>. | |||
# '''معجزه و اغراء به جهل''': معجزه یک نوع دلالت [[عقلی]] به نحو عملی است. وقتی شخصی میآید و میگوید: مردم؟ من از طرف [[خدا]] هستم بنابراین، ادعای این شخص در حضور خداوند انجام شده است؛ یعنی این شخص برای [[اثبات]] ادعای خود، کار خارقالعادهای انجام داده، حال یا به خودش نسبت داده یا به خداوند، چنین کاری حتماً دلیل صدق او خواهد بود؛ زیرا اگر [[دروغ]] میگفت خداوند نباید بگذارد این کار انجام گیرد؛ زیرا اگر [[دروغگو]] باشد عملاً او را [[تأیید]] کرده است و مردم را اغراء به جهل کرده است<ref>ر.ک: النکت الاعتقادیه، ص۳۱-۳۲؛ باب حادی عشر، ص۶۰؛ قواعد المرام، ص۱۳۰؛ اصول دین، ص۲۵۴؛ البیان، ص۳۵؛ آشنایی با قرآن، ص۱۵۲؛ الالهیات، ج۲، ص۲۴۸.</ref> | |||
# ''' [[عصمت]] و اغراء به جهل''': اگر [[انبیا]] و [[اهل بیت]] معصوم نباشند اغراء به جهل لازم میآید. [[دلائل عقلی]] فراوانی بر [[لزوم]] [[عصمت انبیاء]] و [[اولیاء]] وجود دارد. [[هدف]] از [[بعثت پیامبران]] [[هدایت]] نوع [[بشر]] در [[سایه]] [[دستورات الهی]] است، این هدف در صورتی تأمین میشود که هیچگونه [[شک]] و تردیدی برای [[مردم]] نسبت به سخنان و تعلیمات آنها نباشد، به گونهای که سخن آنها را سخن [[خدا]] بدانند و تعلیمات آنها را تعلیمات الهی، تا از [[جان]] و [[دل]] آنها را بپذیرند و صد در صد در برابر آن [[تسلیم]] باشند و به آن [[اعتماد]] کنند. حال اگر آنها [[معصوم]] از گناه و [[خطا]] نباشند، اغراء به جهل لازم میآید، یعنی [[انسانها]] را به [[گمراهی]] میکشانند و این نقطه مقابل هدف بعثت پیامبران است<ref>ر.ک: حلی، حسن بن یوسف، الالفین، ص۴۲۷.</ref> | |||
# '''[[عصمت اهلبیت]] و اغراء به جهل''': [[حدیث ثقلین]] [[حدیثی]] مشهور و [[متواتر]] از [[پیامبر]] اسلام{{صل}} درباره لزوم [[پیروی]] از [[قرآن کریم]] و [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} است<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۶۶۳-۶۶۲ و ۳۲۸ به نقل از بیش از ۳۰ نفر از اصحاب؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۰۹، ۱۱۰، ۱۴۸ و۵۳۳؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۳۱، ح۶۴.</ref>. [[قرآن مجید]] به مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.</ref>، از هر [[باطل]] و [[خطا]] معرا و مبراست، پس قرین و سهیم او در [[وجوب]] [[اتباع]] و [[پیروی]] کردن مثل [[قرآن]] باید [[منزه]] و [[معصوم]] بوده باشد. چنان که به [[اجماع]] همه [[مسلمانان]] هیچ اشتباهی در قرآن راه ندارد، پس در ثِقل دیگر نیز نباید اشتباهی وجود داشته باشد وگرنه اغراء به جهل لازم میآید و آن هم [[قبیح]] است<ref>[[مرتضی متقینژاد|متقینژاد، مرتضی]]، [[قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام (مقاله)|قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام]]، ص۱۳۹ ـ ۱۴۳.</ref>. | |||
== | == مستندات [[عقلی]] قاعده == | ||
برای [[اثبات]] این قاعده، به [[ادله]] عقلی، [[استدلال]] شده که به بعضی از آنها اشاره میگردد: | برای [[اثبات]] این قاعده، به [[ادله]] عقلی، [[استدلال]] شده که به بعضی از آنها اشاره میگردد: | ||
=== | === نقض غرض === | ||
نقض غرض؛ یعنی انجام کاری یا ترک عملی که شخص را از رسیدن به [[هدف]] باز | نقض غرض؛ یعنی انجام کاری یا ترک عملی که شخص را از رسیدن به [[هدف]] باز دارد. و همه صاحبنظران [[اتفاق نظر]] دارند به این که «نقض غرض [[قبیح]] است»؛ زیرا منجر به [[اجتماع]] خواستن و نخواستن فعل واحد میشود که محال است. قاعده قباحت نقض غرض در [[کلام]] عقلی کاربرد زیادی دارد؛ از جمله کاربردها، [[قبح]] اغراء به جهل است. چون اغراء به جهل به معنی [[فریفتن]] به [[جهل]] و [[امیدوار]] نمودن به [[باطل]] است و این وسیله است برای تحقق نقض غرض؛ چه اینکه نقض غرض به معنی ابطال هدف است و از جمله راههای ابطال هدف همین اغراء به جهل کردن است و نقض غرض هم چون قبیح است محال است از [[حکیم]] صادر شود<ref>ر.ک: البیان، ص۳۵ ـ ۳۶.</ref>.<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]]، ص۱۴۴.</ref> | ||
و همه | |||
قاعده قباحت نقض غرض در [[کلام]] عقلی کاربرد زیادی | |||
=== [[ظلم]] بودن اغراء به جهل === | === [[ظلم]] بودن اغراء به جهل === | ||
اغراء به جهل وقتی قبیح و محال است که غیری در کار باشد و [[حق]] او رعایت نشود؛ یعنی به نوعی به او ظلم شود، بر این اساس باید گفت: [[ادله]] قبح اغراء به جهل بر خداوند همان ادله [[پیراستگی]] خداوند از ظلم است؛ بر این اساس باید گفت: هم از طریق قاعده [[حسن و قبح عقلی]] و هم از طریق غیر این قاعده میتوان بر قبح اغراء به جهل [[استدلال]] کرد. | |||
==== قبح اغراء به جهل بر اساس قاعده [[حسن و قبح عقلی]] ==== | ==== قبح اغراء به جهل بر اساس قاعده [[حسن و قبح عقلی]] ==== | ||
اغراء به جهل که نوعی ظلم و قبیح است از خداوند سر نمیزند. البته باید توجه داشت [[افعال]] نسبت به [[حسن و قبح]] سه قسم هستند: | |||
# برخی افعال علت تامه برای حسن و قبح هستند که به آنها ذاتی میگویند. | |||
البته باید توجه داشت [[افعال]] نسبت به [[حسن و قبح]] سه قسم هستند: | # برخی [[افعال]] مقتضای حسن یا قبح را دارند که به آنها عرضی گویند؛ یعنی فعل بدون اینکه به مانعی برخورد کند [[حکم]] [[صدق]] یا [[کذب]] بر او بار میشود وگرنه حکم عوض میشود. | ||
#برخی افعال علت تامه برای حسن و قبح هستند که به آنها ذاتی | # بعضی افعال نه علت [[حسن و قبح]] هستند و نه اقتضای حسن و قبح را دارند بلکه لااقتضاء و بدون جهت هستند؛ اگر تحت عنوان عدل قرار گیرند حسن و اگر تحت عنوان ظلم قرار گیرند قبیح میشوند. | ||
#برخی [[افعال]] مقتضای حسن یا | |||
#بعضی افعال نه علت [[حسن و قبح]] هستند و نه اقتضای حسن و قبح را دارند بلکه لااقتضاء و بدون جهت هستند؛ اگر تحت عنوان عدل قرار گیرند حسن و اگر تحت عنوان ظلم قرار گیرند قبیح میشوند | |||
برخی بر این باورند که اغراء به جهل از قسم سوم است؛ یعنی اغراء به جهل نسبت به [[خداوند]] بدون اینکه متصف به [[مصلحت]] یا [[مفسده]] شود حکمی بر او بار نمیشود. ولی به نظر میرسد مسئله اغراء به جهل نسبت به خداوند از قسم دوم باشد؛ به این بیان [[افعال الهی]] از دو نوع امکان اتصاف خارج نیستند؛ یا میتوان آنها را متصف به [[مصلحت]] کرد و یا متصف به [[مفسده]] که اغراء به جهل هم از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین اغراء به جهلی که هیچ حکمی بر او حمل نشود نه مصلحت داشته باشد و نه مفسده، این [[لهو و لعب]] است که چنیین کاری از [[خداوند]] صادر نمیشود. بنابراین اغراء به جهل یا از مصادیق [[عدل]] است که حسن است یا از مصادیق [[ظلم]] است که [[قبیح]] میباشد و [[شق]] سومی درباره خداوند در کار نیست<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]]، ص۱۴۵.</ref>. | |||
[[ | ==== قبح اغراء به جهل بر اساس قاعده سنخیت علت و معلول ==== | ||
سنخیت در لغت برگرفته از سنخ به معنای اصل و ریشه چیزی است<ref> مجمع البحرین، ج۲، ص۴۳۵؛ لسان العرب، ج۳، ص۲۶.</ref>. قاعده سنخیت یعنی: [[لزوم]] تناسب میان علت و معلول به حکم [[ضرورت]] طبیعی و منطقی<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۱۰۱۸.</ref>. [[خداوند]] از صفت [[قدرت]]، [[علم]]، [[غنا]]، [[عدل]] و [[حکمت]] که از [[صفات کمالیه]] [[الهی]] هستند برخوردار است، از این روی اغراء به جهل که نوعی [[ظلم]] است با چنین علتی هیچ سنخیتی ندارد<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]]، ص۱۴۷.</ref>. | |||
== نتیجهگیری == | == نتیجهگیری == | ||
قاعده | قاعده قبح اغراء به جهل از جمله قواعدی است که نقش اساسی در [[اثبات]] بسیاری از مسایل [[کلامی]] دارد؛ چه اینکه از کاربردهای قاعده قبح اغراء به جهل در مسایل کلامی به روشنی به دست میآید که نقش این قاعده در اثبات مسایل [[اعتقادی]] نقشی بیبدیل است. نتیجه آنکه پیش فرض وجوب لطف بر خداوند قاعده قبح اغراء به جهل است. افزون بر این، اغراء به جهل، ظلم در [[حق]] [[بشریت]] است و غرض از [[خلقت]] بشریت که رسیدن به [[کمال]] است نقض خواهد شد و بر اساس قاعده [[حسن و قبح عقلی]] و قاعده سنخیت بین علت و معلول چنین کاری با [[ذات الهی]] هیچ سنخیتی ندارد و [[خداوند]] از چنین خصوصیتی پیراسته است<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]]، ص۱۴۸.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:21254.jpg|22px]] [[مرتضی متقینژاد|متقینژاد، مرتضی]]، [[قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام (مقاله)|'''قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام''']] | # [[پرونده:21254.jpg|22px]] [[مرتضی متقینژاد|متقینژاد، مرتضی]]، [[قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام (مقاله)|'''قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام''']]، [[پژوهشهای اعتقادی کلامی (نشریه)|فصلنامه پژوهشهای اعتقادی کلامی]] | ||
# [[پرونده:IM009896.jpg|22px]] [[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[مصداق اهل بیت (مقاله)|'''مصداق اهل بیت''']]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||