←جستارهای وابسته
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
بعید نیست که مفهوم سخن قرآن معنی وسیعی داشته باشد و همه را شامل شود. (البته صرف نظر از اینکه علم کیمیا - [[علمی]] که به وسیله آن میتوان از مس و مانند آن طلا بسازند - [[افسانه]] است یا [[واقعیت]]). | بعید نیست که مفهوم سخن قرآن معنی وسیعی داشته باشد و همه را شامل شود. (البته صرف نظر از اینکه علم کیمیا - [[علمی]] که به وسیله آن میتوان از مس و مانند آن طلا بسازند - [[افسانه]] است یا [[واقعیت]]). | ||
در اینجا قرآن پاسخ کوبندهای به قارون – {{متن قرآن|و قارونها}} – میدهد که «آیا او نمیدانست خداوند اقوامی را قبل از او هلاک کرد که از او نیرومندتر و آگاهتر و ثروتمندتر بودند؟!»<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ}} «(قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من دادهاند، آیا نمیدانست که خداوند پیش از او از نسلها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مالاندوزتر بودهاند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمیپرسند» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref>. تو میگویی آنچه داری از طریق [[علم]] و دانشت داری، اما فراموش کردی که از تو عالمتر و نیرومندتر و ثروتمندتر فراوان بودند. آیا توانستند از چنگال [[مجازات]] [[الهی]] [[رهایی]] یابند؟<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۳۹-۳۴۲.</ref> | در اینجا قرآن پاسخ کوبندهای به قارون – {{متن قرآن|و قارونها}} – میدهد که «آیا او نمیدانست خداوند اقوامی را قبل از او هلاک کرد که از او نیرومندتر و آگاهتر و ثروتمندتر بودند؟!»<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ}} «(قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من دادهاند، آیا نمیدانست که خداوند پیش از او از نسلها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مالاندوزتر بودهاند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمیپرسند» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref>. تو میگویی آنچه داری از طریق [[علم]] و دانشت داری، اما فراموش کردی که از تو عالمتر و نیرومندتر و ثروتمندتر فراوان بودند. آیا توانستند از چنگال [[مجازات]] [[الهی]] [[رهایی]] یابند؟<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۳۹-۳۴۲.</ref> | ||
==[[قارون]] در مقابل دستور [[زکات]]== | |||
قارون با این عمل [[طغیان]] و [[سرکشی]] خود را به اوج رسانید، ولی در [[تواریخ]] و [[روایات]] در اینجا ماجرای دیگری نقل شده است که نشانه نهایت [[بیشرمی]] قارون است و آن اینکه، روزی [[موسی]]{{ع}} به قارون گفت: [[خداوند]] به من [[فرمان]] داده که [[حق]] [[نیازمندان]] زکات مالت را بگیرم، قارون هنگامی که از کم و کیف [[زکاة]] با خبر شد و با یک حساب ساده فهمید چه مبلغ هنگفتی را باید در این راه بپردازد سَر باز زد، و برای تبرئه خویش به [[مبارزه]] با موسی{{ع}} برخاست، در میان جمعی از [[ثروتمندان]] [[بنیاسرائیل]] برخاست و گفت: [[مردم]]! موسی میخواهد [[اموال]] شما را بخورد، دستور [[نماز]] آورد پذیرفتید، امور دیگر را نیز همه پذیرفتید، آیا زیر این بار هم میروید که اموالتان را به او بدهید؟! گفتند: نه، ولی چگونه میتوان با او مقابله کرد؟<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۴۴.</ref> | |||
==[[فکر]] [[شیطانی]] قارون== | |||
قارون در اینجا یک فکر شیطانی به نظرش رسید، گفت من راه خوبی فکر کردهام، به [[عقیده]] من باید برای او پرونده عمل منافی [[عفت]] ساخت! باید به سراغ [[زن]] بدکارهای از [[فواحش]] بنیاسرائیل بفرستیم تا به سراغ موسی برود و او را متهم کند که با او سر و سرّی داشته! آنها پسندیدند و به سراغ آن زن فرستادند و گفتند: آنچه خودت بخواهی به تو میدهیم که [[گواهی]] دهی موسی با تو رابطۀ [[نامشروع]] داشته! او نیز این پیشنهاد را پذیرفت، این از یکسو، از سوی دیگر قارون به سراغ موسی آمد و گفت: خوب است بنیاسرائیل را جمع کنی و [[دستورات]] خداوند را بر آنها بخوانی، موسی پذیرفت و آنها را جمع کرد. | |||
گفتند: ای موسی! دستورات [[پروردگار]] را بازگو، گفت: خداوند به من دستور داده که جز او را [[پرستش]] نکنید، [[صله رحم]] بجا آورید و چنین و چنان کنید، و در مورد مرد زناکار دستور داده است اگر زنای محصنه باشد، سنگسار شود! | |||
آنها (ثروتمندان [[توطئهگر]] بنیاسرائیل) در اینجا گفتند: حتی اگر خود تو باشی!! گفت: آری، حتی اگر خود من باشم!! | |||
در اینجا [[وقاحت]] را به آخرین درجه رساندند و گفتند: ما میدانیم که تو خود مرتکب این عمل شدهای، و به سراغ فلان [[زن]] بدکاره رفتهای، و فوراً به دنبال آن زن بدکاره فرستادند و گفتند: تو چگونه [[گواهی]] میدهی؟ | |||
[[موسی]]{{ع}} رو به او کرد و گفت: به [[خدا]] سوگندت میدهم [[حقیقت]] را فاش بگو! | |||
زن بدکاره با شنیدن این سخن تکان [[سختی]] خورد، لرزید و منقلب شد و گفت: اکنون که چنین میگویی من حقیقت را فاش میگویم، اینها از من [[دعوت]] کردند و [[پاداش]] سنگینی قرار دادند که تو را متهم کنم، ولی گواهی میدهم که تو [[پاکی]] و [[رسول]] خدایی! | |||
در [[روایت]] دیگری آمده است که آن زن گفت: وای بر من، من هر کار خلافی را کردهام اما [[تهمت]] به [[پیامبر خدا]] نزدهام، و سپس دو کیسه پولی را که به او داده بودند نشان داد و گفتنیها را گفت. | |||
موسی{{ع}} به [[سجده]] افتاد و گریست، در اینجا بود که [[فرمان]] [[مجازات]] [[قارون]] [[زشت]] [[سیرت]] [[توطئهگر]] صادر شد. | |||
در همین روایت آمده است که خدا فرمان (فرو رفتن در [[زمین]]) را در [[اختیار]] موسی{{ع}} قرار داد.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۴۵.</ref> | |||
==[[عذاب الهی]]== | |||
[[قرآن مجید]] میگوید: «ما او و خانهاش را در زمین فرو بردیم»<ref>{{متن قرآن|فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ}} «پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش میستانند» سوره قصص، آیه ۸۱.</ref>. | |||
آری هنگامی که [[طغیان]] و [[سرکشی]] و [[تحقیر]] [[مؤمنان]] [[تهیدست]]، و [[توطئه]] بر [[ضد]] [[پیامبر]] [[پاک]] خدا، به اوج خود برسد، دست [[قدرت الهی]] از آستین بیرون میآید و به [[حیات]] طغیانگران پایان میدهد، چنان آنها را در هم میکوبد که [[زندگی]] آنها عبرتی برای همگان میگردد. | |||
مسأله فرو رفتن و پنهان گشتن در [[زمین]]، بارها در طول [[تاریخ]] [[بشر]] واقع شده است که زمین لرزۀ شدیدی آمده و زمین از هم شکافته شده و [[شهر]] یا آبادیهایی را در کام خود فرو بلعیده است، ولی این مورد با موارد دیگر متفاوت بود، طعمۀ اصلی او فقط [[قارون]] و گنجهای او بود. | |||
عجبا! [[فرعون]] در امواج نیل فرو میرود، و قارون در اعماق زمین، آبی که مایۀ [[حیات]] است [[مأمور]] نابودی [[فرعونیان]] میشود، و زمینی که مهد [[آرامش]] است گورستان قارون و قارونیان. | |||
مسلم است که در آن [[خانه]] قارون تنها نبود، او و اطرافیانش، او و همسنگرانش او و [[یاران]] [[ظالم]] و ستمگرش همه در اعماق زمین فرو رفتند. | |||
«اما او گروهی نداشت که وی را در برابر [[عذاب الهی]] [[یاری]] کنند، و خود نیز نمیتوانست خویشتن را یاری دهد!»<ref>{{متن قرآن|فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ}} «پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش میستانند» سوره قصص، آیه ۸۱.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۴۶.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |