بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
در اینجا قرآن پاسخ کوبندهای به قارون – {{متن قرآن|و قارونها}} – میدهد که «آیا او نمیدانست خداوند اقوامی را قبل از او هلاک کرد که از او نیرومندتر و آگاهتر و ثروتمندتر بودند؟!»<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ}} «(قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من دادهاند، آیا نمیدانست که خداوند پیش از او از نسلها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مالاندوزتر بودهاند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمیپرسند» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref>. تو میگویی آنچه داری از طریق [[علم]] و دانشت داری، اما فراموش کردی که از تو عالمتر و نیرومندتر و ثروتمندتر فراوان بودند. آیا توانستند از چنگال [[مجازات]] [[الهی]] [[رهایی]] یابند؟<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۳۹-۳۴۲.</ref> | در اینجا قرآن پاسخ کوبندهای به قارون – {{متن قرآن|و قارونها}} – میدهد که «آیا او نمیدانست خداوند اقوامی را قبل از او هلاک کرد که از او نیرومندتر و آگاهتر و ثروتمندتر بودند؟!»<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ}} «(قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من دادهاند، آیا نمیدانست که خداوند پیش از او از نسلها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مالاندوزتر بودهاند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمیپرسند» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref>. تو میگویی آنچه داری از طریق [[علم]] و دانشت داری، اما فراموش کردی که از تو عالمتر و نیرومندتر و ثروتمندتر فراوان بودند. آیا توانستند از چنگال [[مجازات]] [[الهی]] [[رهایی]] یابند؟<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۳۹-۳۴۲.</ref> | ||
== | ==قارون در مقابل دستور [[زکات]]== | ||
قارون با این عمل [[طغیان]] و [[سرکشی]] خود را به اوج رسانید، ولی در [[تواریخ]] و [[روایات]] در اینجا ماجرای دیگری نقل شده است که نشانه نهایت [[بیشرمی]] قارون است و آن اینکه، روزی [[موسی]]{{ع}} به قارون گفت: [[خداوند]] به من [[فرمان]] داده که [[حق]] [[نیازمندان]] زکات مالت را بگیرم، قارون هنگامی که از کم و کیف [[زکاة]] با خبر شد و با یک حساب ساده فهمید چه مبلغ هنگفتی را باید در این راه بپردازد سَر باز زد، و برای تبرئه خویش به [[مبارزه]] با موسی{{ع}} برخاست، در میان جمعی از [[ثروتمندان]] [[بنیاسرائیل]] برخاست و گفت: [[مردم]]! موسی میخواهد [[اموال]] شما را بخورد، دستور [[نماز]] آورد پذیرفتید، امور دیگر را نیز همه پذیرفتید، آیا زیر این بار هم میروید که اموالتان را به او بدهید؟! گفتند: نه، ولی چگونه میتوان با او مقابله کرد؟<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۴۴.</ref> | قارون با این عمل [[طغیان]] و [[سرکشی]] خود را به اوج رسانید، ولی در [[تواریخ]] و [[روایات]] در اینجا ماجرای دیگری نقل شده است که نشانه نهایت [[بیشرمی]] قارون است و آن اینکه، روزی [[موسی]]{{ع}} به قارون گفت: [[خداوند]] به من [[فرمان]] داده که [[حق]] [[نیازمندان]] زکات مالت را بگیرم، قارون هنگامی که از کم و کیف [[زکاة]] با خبر شد و با یک حساب ساده فهمید چه مبلغ هنگفتی را باید در این راه بپردازد سَر باز زد، و برای تبرئه خویش به [[مبارزه]] با موسی{{ع}} برخاست، در میان جمعی از [[ثروتمندان]] [[بنیاسرائیل]] برخاست و گفت: [[مردم]]! موسی میخواهد [[اموال]] شما را بخورد، دستور [[نماز]] آورد پذیرفتید، امور دیگر را نیز همه پذیرفتید، آیا زیر این بار هم میروید که اموالتان را به او بدهید؟! گفتند: نه، ولی چگونه میتوان با او مقابله کرد؟<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۴۴.</ref> | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
زن بدکاره با شنیدن این سخن تکان [[سختی]] خورد، لرزید و منقلب شد و گفت: اکنون که چنین میگویی من حقیقت را فاش میگویم، اینها از من [[دعوت]] کردند و [[پاداش]] سنگینی قرار دادند که تو را متهم کنم، ولی گواهی میدهم که تو [[پاکی]] و [[رسول]] خدایی! | زن بدکاره با شنیدن این سخن تکان [[سختی]] خورد، لرزید و منقلب شد و گفت: اکنون که چنین میگویی من حقیقت را فاش میگویم، اینها از من [[دعوت]] کردند و [[پاداش]] سنگینی قرار دادند که تو را متهم کنم، ولی گواهی میدهم که تو [[پاکی]] و [[رسول]] خدایی! | ||
در [[روایت]] دیگری آمده است که آن زن گفت: وای بر من، من هر کار خلافی را کردهام اما [[تهمت]] به [[پیامبر خدا]] نزدهام، و سپس دو کیسه پولی را که به او داده بودند نشان داد و گفتنیها را گفت. | در [[روایت]] دیگری آمده است که آن زن گفت: وای بر من، من هر کار خلافی را کردهام اما [[تهمت]] به [[پیامبر خدا]] نزدهام، و سپس دو کیسه پولی را که به او داده بودند نشان داد و گفتنیها را گفت. | ||
موسی{{ع}} به [[سجده]] افتاد و گریست، در اینجا بود که [[فرمان]] [[مجازات]] | موسی{{ع}} به [[سجده]] افتاد و گریست، در اینجا بود که [[فرمان]] [[مجازات]] قارون [[زشت]] [[سیرت]] [[توطئهگر]] صادر شد. | ||
در همین روایت آمده است که خدا فرمان (فرو رفتن در [[زمین]]) را در [[اختیار]] موسی{{ع}} قرار داد.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۴۵.</ref> | در همین روایت آمده است که خدا فرمان (فرو رفتن در [[زمین]]) را در [[اختیار]] موسی{{ع}} قرار داد.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۴۵.</ref> | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
[[قرآن مجید]] میگوید: «ما او و خانهاش را در زمین فرو بردیم»<ref>{{متن قرآن|فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ}} «پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش میستانند» سوره قصص، آیه ۸۱.</ref>. | [[قرآن مجید]] میگوید: «ما او و خانهاش را در زمین فرو بردیم»<ref>{{متن قرآن|فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ}} «پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش میستانند» سوره قصص، آیه ۸۱.</ref>. | ||
آری هنگامی که [[طغیان]] و [[سرکشی]] و [[تحقیر]] [[مؤمنان]] [[تهیدست]]، و [[توطئه]] بر [[ضد]] [[پیامبر]] [[پاک]] خدا، به اوج خود برسد، دست [[قدرت الهی]] از آستین بیرون میآید و به [[حیات]] طغیانگران پایان میدهد، چنان آنها را در هم میکوبد که [[زندگی]] آنها عبرتی برای همگان میگردد. | آری هنگامی که [[طغیان]] و [[سرکشی]] و [[تحقیر]] [[مؤمنان]] [[تهیدست]]، و [[توطئه]] بر [[ضد]] [[پیامبر]] [[پاک]] خدا، به اوج خود برسد، دست [[قدرت الهی]] از آستین بیرون میآید و به [[حیات]] طغیانگران پایان میدهد، چنان آنها را در هم میکوبد که [[زندگی]] آنها عبرتی برای همگان میگردد. | ||
مسأله فرو رفتن و پنهان گشتن در [[زمین]]، بارها در طول [[تاریخ]] [[بشر]] واقع شده است که زمین لرزۀ شدیدی آمده و زمین از هم شکافته شده و [[شهر]] یا آبادیهایی را در کام خود فرو بلعیده است، ولی این مورد با موارد دیگر متفاوت بود، طعمۀ اصلی او فقط | مسأله فرو رفتن و پنهان گشتن در [[زمین]]، بارها در طول [[تاریخ]] [[بشر]] واقع شده است که زمین لرزۀ شدیدی آمده و زمین از هم شکافته شده و [[شهر]] یا آبادیهایی را در کام خود فرو بلعیده است، ولی این مورد با موارد دیگر متفاوت بود، طعمۀ اصلی او فقط قارون و گنجهای او بود. | ||
عجبا! [[فرعون]] در امواج نیل فرو میرود، و قارون در اعماق زمین، آبی که مایۀ [[حیات]] است [[مأمور]] نابودی [[فرعونیان]] میشود، و زمینی که مهد [[آرامش]] است گورستان قارون و قارونیان. | عجبا! [[فرعون]] در امواج نیل فرو میرود، و قارون در اعماق زمین، آبی که مایۀ [[حیات]] است [[مأمور]] نابودی [[فرعونیان]] میشود، و زمینی که مهد [[آرامش]] است گورستان قارون و قارونیان. | ||