عدل در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فهم دین' به 'فهم دین'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
جز (جایگزینی متن - 'فهم دین' به 'فهم دین')
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[عدل]]''' است. "'''[[عدل]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = عدل
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عدل در لغت]] - [[عدل در قرآن]] - [[عدل در حدیث]] - [[عدل در نهج البلاغه]] - [[عدل در معارف دعا و زیارات]] - [[عدل در کلام اسلامی]] - [[عدل در فقه اسلامی]] - [[عدل در اخلاق اسلامی]] - [[عدل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل = عدل
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[عدل (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[عدل در لغت]] - [[عدل در قرآن]] - [[عدل در نهج البلاغه]] - [[عدل در معارف دعا و زیارات]] - [[عدل در کلام اسلامی]] - [[عدل در فقه اسلامی]] - [[عدل در فقه سیاسی]] - [[عدل در اخلاق اسلامی]] - [[عدل در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[عدل در معارف و سیره نبوی]] - [[عدل در معارف و سیره علوی]] - [[عدل در معارف و سیره سجادی]] - [[عدل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
ریشه مباحث عدل، به [[علم کلام]] و [[فقه اسلامی]] بازمی‌گردد. از جمله مباحث [[کلامی]]، [[جبر و اختیار]] است که بحث عدل را به میان آورد. در واقع میان [[اختیار]] و عدل و میان [[جبر]] و [[نفی]] عدل [[ارتباط]] وجود دارد. در صورت [[نفی]] [[اختیار]] از [[بشر]]، [[تکلیف]] و [[پاداش]] و [[کیفر]] عادلانه نیز تهی از معنا است؛ این بحث، مباحث و پرسش‌های دیگری را به دنبال آورد. از جمله این [[پرسش]] اساسی که آیا [[خداوند]] [[عادل]] است یا خیر؟ و آیا [[خلقت]] بر [[موازین]] عدل و [[اراده خدا]]، تابع [[میزان]] و قانونی است یا خیر؟
ریشه مباحث عدل، به [[علم کلام]] و [[فقه اسلامی]] بازمی‌گردد. از جمله مباحث [[کلامی]]، [[جبر و اختیار]] است که بحث عدل را به میان آورد. در واقع میان [[اختیار]] و عدل و میان [[جبر]] و [[نفی]] عدل [[ارتباط]] وجود دارد. در صورت [[نفی]] [[اختیار]] از [[بشر]]، [[تکلیف]] و [[پاداش]] و [[کیفر]] عادلانه نیز تهی از معنا است؛ این بحث، مباحث و پرسش‌های دیگری را به دنبال آورد. از جمله این [[پرسش]] اساسی که آیا [[خداوند]] [[عادل]] است یا خیر؟ و آیا [[خلقت]] بر [[موازین]] عدل و [[اراده خدا]]، تابع [[میزان]] و قانونی است یا خیر؟


خط ۱۹: خط ۲۱:
ابعاد [[اجتماعی]] [[حسن و قبح عقلی]]، به [[ارتباط]] [[عدالت]] و [[دین]] در این عرصه مربوط می‌شود. مطابق نظر [[عدلیه]]، [[حق]]، واقعیتی است که به طور نفس‌الامر وجود دارد. یعنی قبل از اینکه دستوراتی از جانب [[شرع]] برسد، [[حقوقی]] وجود داشته، اما با آمدن [[شرع]] این [[حقوق]] به گونه‌ای تنظیم شده است که هر حقی به ذی‌حق خود برسد. بنابراین، [[شرع]] نیز [[مطابق حق]] و [[عدالت]] [[دستورات]] خود را صادر می‌کند. [[معتقدان]] این نظر برای [[فهم]] مقتضای [[حق]] و [[حکم]] و دانستن [[صلاح]] و [[فساد]] و به جهت [[پذیرش]] قاعده ملازمه [[عقل]] و [[شرع]]، [[عقل]] را به عنوان [[راهنما]] پذیرفتند و به [[حق]] و [[عدالت]] و [[مصلحت]] به عنوان اموری واقعی نگریستند. آنان برای [[احکام اسلام]]، [[روح]] و هدفی قائل‌اند که در شرایط و اشکال مختلف، آن [[روح]] و [[غایت]] [[حفظ]] می‌شود و بنابراین در قضایای مختلف تابع شکل و صورت خاص آن نیستیم. مثلاً [[ربا]] به هر شکل و صورتی [[حرام]] است. و یا [[ظلم]]، [[ظلم]] است با هر شکلی که باشد.
ابعاد [[اجتماعی]] [[حسن و قبح عقلی]]، به [[ارتباط]] [[عدالت]] و [[دین]] در این عرصه مربوط می‌شود. مطابق نظر [[عدلیه]]، [[حق]]، واقعیتی است که به طور نفس‌الامر وجود دارد. یعنی قبل از اینکه دستوراتی از جانب [[شرع]] برسد، [[حقوقی]] وجود داشته، اما با آمدن [[شرع]] این [[حقوق]] به گونه‌ای تنظیم شده است که هر حقی به ذی‌حق خود برسد. بنابراین، [[شرع]] نیز [[مطابق حق]] و [[عدالت]] [[دستورات]] خود را صادر می‌کند. [[معتقدان]] این نظر برای [[فهم]] مقتضای [[حق]] و [[حکم]] و دانستن [[صلاح]] و [[فساد]] و به جهت [[پذیرش]] قاعده ملازمه [[عقل]] و [[شرع]]، [[عقل]] را به عنوان [[راهنما]] پذیرفتند و به [[حق]] و [[عدالت]] و [[مصلحت]] به عنوان اموری واقعی نگریستند. آنان برای [[احکام اسلام]]، [[روح]] و هدفی قائل‌اند که در شرایط و اشکال مختلف، آن [[روح]] و [[غایت]] [[حفظ]] می‌شود و بنابراین در قضایای مختلف تابع شکل و صورت خاص آن نیستیم. مثلاً [[ربا]] به هر شکل و صورتی [[حرام]] است. و یا [[ظلم]]، [[ظلم]] است با هر شکلی که باشد.


در مقابل، غیر [[عدلیه]] [[معتقد]] بودند [[حق]] و ذی‌حق و عدل و [[ظلم]]، واقیت ندارد و تابع [[حکم]] و [[دستور]] [[شرع]] است؛ بنابراین [[عقل]] نمی‌تواند [[راهنما]] باشد. [[قوانین اسلام]] شکل و صورتی دارد و با [[تغییر]] آن شکل، همه چیز عوض می‌شود. از این رو [[حق]] و [[مصلحت]]، صورتی خیالی دارند. آنان [[معتقد]] بودند بنای [[شرع]] در [[قوانین]] [[تشریعی]] بر پایه قاعده و قانونی نیست و بر جمع متفرقات و [[تفرقه]] مجتمعات قرار دارد. علت [[گمراهی]] [[مردم]] [[دوران جاهلیت]] نیز همین مطلب بوده است. آنان هر قبیحی را با عنوان [[دین]] قبول می‌کردند و [[باور]] نداشتند که [[دعوت]] [[خداوند]] به کارهای [[زشت]] ناممکن است. در آیاتی از [[قرآن]] به این مسئله اشاره شده است: {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ * قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟ * بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref> بنابراین چنین نیست که با [[امر و نهی]] [[خداوند]]، [[فحشا]] [[عفاف]] شود و یا [[عفاف]] [[فحشا]] شود؛ بلکه تشخیص [[درستی]] و [[نادرستی]] به [[فهم]] خود [[انسان]] و [[راهنمایی]] [[عقل]] وابسته است. بنابراین از جمله ثمرات مهم بحث [[حسن و قبح عقلی]]، چنان‌که اشاره شد، دخالت یا عدم دخالت دادن [[عقل]] و [[اجتهاد]] در [[فهم]] [[دین]] و [[اداره امور]] [[زندگی]] است. [[تعقل]] راهنمای تدین است و با از دست دادن آن، [[دین]] را نیز از دست خواهیم داد<ref>مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۶، ص۲۱۵-۲۱۶. </ref>.
در مقابل، غیر [[عدلیه]] [[معتقد]] بودند [[حق]] و ذی‌حق و عدل و [[ظلم]]، واقیت ندارد و تابع [[حکم]] و [[دستور]] [[شرع]] است؛ بنابراین [[عقل]] نمی‌تواند [[راهنما]] باشد. [[قوانین اسلام]] شکل و صورتی دارد و با [[تغییر]] آن شکل، همه چیز عوض می‌شود. از این رو [[حق]] و [[مصلحت]]، صورتی خیالی دارند. آنان [[معتقد]] بودند بنای [[شرع]] در [[قوانین]] [[تشریعی]] بر پایه قاعده و قانونی نیست و بر جمع متفرقات و [[تفرقه]] مجتمعات قرار دارد. علت [[گمراهی]] [[مردم]] [[دوران جاهلیت]] نیز همین مطلب بوده است. آنان هر قبیحی را با عنوان [[دین]] قبول می‌کردند و [[باور]] نداشتند که [[دعوت]] [[خداوند]] به کارهای [[زشت]] ناممکن است. در آیاتی از [[قرآن]] به این مسئله اشاره شده است: {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ * قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟ * بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref> بنابراین چنین نیست که با [[امر و نهی]] [[خداوند]]، [[فحشا]] [[عفاف]] شود و یا [[عفاف]] [[فحشا]] شود؛ بلکه تشخیص [[درستی]] و [[نادرستی]] به [[فهم]] خود [[انسان]] و [[راهنمایی]] [[عقل]] وابسته است. بنابراین از جمله ثمرات مهم بحث [[حسن و قبح عقلی]]، چنان‌که اشاره شد، دخالت یا عدم دخالت دادن [[عقل]] و [[اجتهاد]] در [[فهم دین]] و [[اداره امور]] [[زندگی]] است. [[تعقل]] راهنمای تدین است و با از دست دادن آن، [[دین]] را نیز از دست خواهیم داد<ref>مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۶، ص۲۱۵-۲۱۶. </ref>.


افزون بر مطالب گفته شده اگر قائل به [[دینی]] بودن منشأ [[عدالت]] باشیم، [[عدالت]] از این نظر که نوعی [[ارزش]] به حساب می‌آید، در [[ارتباط مستقیم]] با [[اخلاق]] است و بلکه [[دلبستگی]] به [[خدا]] سرسلسله و منشأ آن است. [[احساس]] [[خداجویی]] و [[خداپرستی]] که در [[فطرت انسان‌ها]] نهفته است و [[پیامبران]] آن را بیدار می‌کنند، به [[انسان]] ایده می‌دهد و او را طرفدار [[حق]] و [[حقیقت]] می‌سازد. در این حالت، [[عدالت]] و [[برابری]]، نه صرفاً ابزارهایی برای [[پیروزی]] در [[تنازع]] [[زندگی]]، بلکه از آن جهت که ارزش‌های خدایی هستند، به صورت [[هدف]] و مطلوب در می‌آیند. چنین [[انسانی]] طرفدار عدل است نه [[عادل]]، [[دشمن]] [[ظلم]] است نه [[ظالم]]؛ طرفداری‌اش از [[عادل]] و دشمنی‌اش با [[ظالم]] از عقده‌های شخصی و [[روانی]] ناشی نمی‌شود، بلکه اصولی و مسلکی است<ref>مطهری، مرتضی، نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ص۶۴ و ۶۵.</ref><ref>[[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، [[چلچراغ حکمت ج۳۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]</ref>.
افزون بر مطالب گفته شده اگر قائل به [[دینی]] بودن منشأ [[عدالت]] باشیم، [[عدالت]] از این نظر که نوعی [[ارزش]] به حساب می‌آید، در [[ارتباط مستقیم]] با [[اخلاق]] است و بلکه [[دلبستگی]] به [[خدا]] سرسلسله و منشأ آن است. [[احساس]] [[خداجویی]] و [[خداپرستی]] که در [[فطرت انسان‌ها]] نهفته است و [[پیامبران]] آن را بیدار می‌کنند، به [[انسان]] ایده می‌دهد و او را طرفدار [[حق]] و [[حقیقت]] می‌سازد. در این حالت، [[عدالت]] و [[برابری]]، نه صرفاً ابزارهایی برای [[پیروزی]] در [[تنازع]] [[زندگی]]، بلکه از آن جهت که ارزش‌های خدایی هستند، به صورت [[هدف]] و مطلوب در می‌آیند. چنین [[انسانی]] طرفدار عدل است نه [[عادل]]، [[دشمن]] [[ظلم]] است نه [[ظالم]]؛ طرفداری‌اش از [[عادل]] و دشمنی‌اش با [[ظالم]] از عقده‌های شخصی و [[روانی]] ناشی نمی‌شود، بلکه اصولی و مسلکی است<ref>مطهری، مرتضی، نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ص۶۴ و ۶۵.</ref><ref>[[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، [[چلچراغ حکمت ج۳۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]</ref>.


==نسبیت [[عدالت]]==
== نسبیت [[عدالت]] ==
نسبیت مفاهیم و به ویژه مفاهیمی مانند [[عدالت]] از مباحث شایع است. به ویژه با توجه به مباحثی که نظریه‌های متفکران جدید غربی صورت گرفته است، این مسئله حالت جدی‌تری یافته است... گاه نسبیت در [[ارتباط]] و مقایسه با چیزهای دیگر معنا می‌یابد؛ مانند نسبت بزرگی و کوچکی، دوری و نزدیکی، سبکی و سنگینی و غیره؛ در این موارد نمی‌توان به طور کلی نظری درباره بزرگی یا کوچکی یک شیء داد، اما در برخی امور مطلق مانند اعداد یا زمان، چنین امری امکان‌پذیر است؛ برای نمونه از عدد پنج همیشه شماره‌ای خاص به [[ذهن]] متبادر می‌شود و یا ساعات شبانه‌روز همیشه ثابت‌اند و...؛ [[عدالت]] را نیز می‌توان این‌گونه نسبت‌سنجی کرد. [[عدالت]] یک مفهوم مطلق و کلی دارد که عبارت از اعطای [[حق]] به صاحبان [[استحقاق]] است؛ و چون [[حقوق]] طبیعی و [[تکوینی]] وجود دارند که منشأ قانون‌گذاری‌ها محسوب می‌شوند و همیشه نیز ثابت می‌باشند، بنابراین [[عدالت]] نسبی نیست. [[معتقدان]] به نسبی بودن [[عدالت]] [[عقیده]] دارند که [[عدالت]] در هر [[جامعه]]، حالتی خاص و شکلی ویژه و متمایز به خود می‌گیرد؛ از این رو هیچ مکتبی نمی‌تواند دستوری مطلق درباره آن بدهد و در همه جا آن را یکسان [[اجرا]] کند. می‌توان پاسخ را براساس [[تفسیر]] خود از [[حق]] و ویژگی‌هایی که برای آن برشمرده‌ایم، ارائه نماییم که در ابتدا مورد توجه قرار گرفت و در ضمن تعریف [[عدالت]] به اعطای [[حقوق]] بیان گردید. نخست به تعریف‌های [[عدالت]]، به ویژه تعریف آن به اعطای [[حقوق]] می‌پردازیم. هر موجودی با نوعی [[شایستگی]] و استعداد ویژه به [[دنیا]] می‌آید که منشأ [[حقوق]] است. باید ذات و منشأ هر چیز مورد مطالعه قرار گیرد تا [[شایستگی‌ها]] و اقتضائات آن مشخص و مطابق آنها با وی [[رفتار]] شود. [[چشم]] و گوش و دست و سایر اعضای [[بدن]]، [[حقوق]] خاصی دارند. اگر [[حق]] چشم به دست داده شود، آن را از کار انداخته‌ایم. اگر حاصل تلاش‌های یک دانش‌آموز کوشا به دانش‌آموز تنبل داده شود، به او [[ظلم]] شده است و مثال‌های دیگر از این قبیل. نتیجه این تعریف از [[عدالت]] این است که چون [[عدالت]] مراعات [[استحقاق]] افراد است و [[حقوق]] نیز برآمده از متن [[خلقت]] است و پایه‌ای [[فطری]] و واقعی دارد، [[عدالت مطلق]] است. [[جهان آفرینش]] [[بی‌هدف]] پدیدار نشده است. [[حق]] زاییده این جریان غایت‌مند است و ما در مقابل آن مسئولیم. [[اجتماع]] نیز همچون افراد [[حق]] دارد و این [[حقوق]] چون بر پایه [[حقوق]] واقعی و [[فطری]] [[استوار]] است، در تمام زمان‌ها ثابت و تغییرناپذیر است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱، ص۶۰.</ref><ref>[[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، [[چلچراغ حکمت ج۳۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]</ref>.
نسبیت مفاهیم و به ویژه مفاهیمی مانند [[عدالت]] از مباحث شایع است. به ویژه با توجه به مباحثی که نظریه‌های متفکران جدید غربی صورت گرفته است، این مسئله حالت جدی‌تری یافته است... گاه نسبیت در [[ارتباط]] و مقایسه با چیزهای دیگر معنا می‌یابد؛ مانند نسبت بزرگی و کوچکی، دوری و نزدیکی، سبکی و سنگینی و غیره؛ در این موارد نمی‌توان به طور کلی نظری درباره بزرگی یا کوچکی یک شیء داد، اما در برخی امور مطلق مانند اعداد یا زمان، چنین امری امکان‌پذیر است؛ برای نمونه از عدد پنج همیشه شماره‌ای خاص به [[ذهن]] متبادر می‌شود و یا ساعات شبانه‌روز همیشه ثابت‌اند و... ؛ [[عدالت]] را نیز می‌توان این‌گونه نسبت‌سنجی کرد. [[عدالت]] یک مفهوم مطلق و کلی دارد که عبارت از اعطای [[حق]] به صاحبان [[استحقاق]] است؛ و چون [[حقوق]] طبیعی و [[تکوینی]] وجود دارند که منشأ قانون‌گذاری‌ها محسوب می‌شوند و همیشه نیز ثابت می‌باشند، بنابراین [[عدالت]] نسبی نیست. [[معتقدان]] به نسبی بودن [[عدالت]] [[عقیده]] دارند که [[عدالت]] در هر [[جامعه]]، حالتی خاص و شکلی ویژه و متمایز به خود می‌گیرد؛ از این رو هیچ مکتبی نمی‌تواند دستوری مطلق درباره آن بدهد و در همه جا آن را یکسان [[اجرا]] کند. می‌توان پاسخ را براساس [[تفسیر]] خود از [[حق]] و ویژگی‌هایی که برای آن برشمرده‌ایم، ارائه نماییم که در ابتدا مورد توجه قرار گرفت و در ضمن تعریف [[عدالت]] به اعطای [[حقوق]] بیان گردید. نخست به تعریف‌های [[عدالت]]، به ویژه تعریف آن به اعطای [[حقوق]] می‌پردازیم. هر موجودی با نوعی [[شایستگی]] و استعداد ویژه به [[دنیا]] می‌آید که منشأ [[حقوق]] است. باید ذات و منشأ هر چیز مورد مطالعه قرار گیرد تا [[شایستگی‌ها]] و اقتضائات آن مشخص و مطابق آنها با وی [[رفتار]] شود. [[چشم]] و گوش و دست و سایر اعضای [[بدن]]، [[حقوق]] خاصی دارند. اگر [[حق]] چشم به دست داده شود، آن را از کار انداخته‌ایم. اگر حاصل تلاش‌های یک دانش‌آموز کوشا به دانش‌آموز تنبل داده شود، به او [[ظلم]] شده است و مثال‌های دیگر از این قبیل. نتیجه این تعریف از [[عدالت]] این است که چون [[عدالت]] مراعات [[استحقاق]] افراد است و [[حقوق]] نیز برآمده از متن [[خلقت]] است و پایه‌ای [[فطری]] و واقعی دارد، [[عدالت مطلق]] است. [[جهان آفرینش]] [[بی‌هدف]] پدیدار نشده است. [[حق]] زاییده این جریان غایت‌مند است و ما در مقابل آن مسئولیم. [[اجتماع]] نیز همچون افراد [[حق]] دارد و این [[حقوق]] چون بر پایه [[حقوق]] واقعی و [[فطری]] [[استوار]] است، در تمام زمان‌ها ثابت و تغییرناپذیر است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱، ص۶۰.</ref><ref>[[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، [[چلچراغ حکمت ج۳۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، [[چلچراغ حکمت ج۳۰ (کتاب)|'''چلچراغ حکمت''']]
# [[پرونده:1100595.jpg|22px]] [[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، [[چلچراغ حکمت ج۳۰ (کتاب)|'''چلچراغ حکمت''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:عدل]]
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش