بدعت در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سال' به 'سال'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سال' به 'سال')
خط ۱۰: خط ۱۰:
=== معنای اصطلاحی ===
=== معنای اصطلاحی ===
بدعت در اصطلاح [[فقها]] یعنی داخل کردن در [[دین]]، هر آنچه از [[دین]] نیست<ref>المعتبر، ص۴۴؛ المنتهی، ج۲، ص۱۲۱؛ إیضاح الفوائد، ج۱، ص۷۸؛ الذکری، ج۲، ص۱۸۳ و جامع المقاصد، ج۲، ص۴۲۵.</ref>، ولی این تعریف نیاز به شرح و توضیح دارد؛ اگر آنچه انجام می‌گیرد یا آنچه باید ملتزم شد با [[ادله شرعی]] مقایسه شوند، یکی از [[صور]] زیر ممکن است:
بدعت در اصطلاح [[فقها]] یعنی داخل کردن در [[دین]]، هر آنچه از [[دین]] نیست<ref>المعتبر، ص۴۴؛ المنتهی، ج۲، ص۱۲۱؛ إیضاح الفوائد، ج۱، ص۷۸؛ الذکری، ج۲، ص۱۸۳ و جامع المقاصد، ج۲، ص۴۲۵.</ref>، ولی این تعریف نیاز به شرح و توضیح دارد؛ اگر آنچه انجام می‌گیرد یا آنچه باید ملتزم شد با [[ادله شرعی]] مقایسه شوند، یکی از [[صور]] زیر ممکن است:
# [[دلیل]] عام یا خاص وجود دارد که [مسأله مورد نظر] جزء دین است. دلیل عام مانند [[نیت]] [[استحباب]] [[روزه]] در تمام روزهای سال به غیر از مواردی که [[وجوب]] یا [[حرمت]] روزه در آنها [[ثابت]] شده است. به این صورت که اگر کسی [[روزی]] از روزهای سال را [[انتخاب]] کند که روزه در آن [[روز]] [[واجب]] و [[حرام]] نیست و نیت روزه مستحبی کند، صحیح است؛ زیرا چنین حکمی جزء دین بوده و [[خارج از دین]] نیست؛ چراکه [[دلایل]] عامی که بر استحباب روزه [[دلالت]] دارند، مطلق هستند و این مورد را هم شامل می‌شوند<ref>وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۳۹۵.</ref>. دلیل خاص مانند روزۀ [[روز عرفه]] که دلایل خاصی بر استحباب روزه [[عرفه]] به‌خصوصه وجود دارد<ref>وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۴۶۴، باب ۲۳.</ref>، علاوه بر دلایل عامی که بر [[مستحب]] بودن روزۀ تمام روزهای سال، به غیر از روزهایی که استثناء شده، دلالت دارند. بنابراین اگر [[انسان]] روزی از روزهای سال مانند طولانی‌ترین روز[[سال]] را انتخاب کند و ملتزم شود به اینکه روزه آن روز بخصوصه مستحب است، بدون اینکه دلیل خاص برای آن وجود داشته باشد، بلکه مثلا به جهت اینکه طولانی‌ترین روز سال است، اعلام کند، یا [[فتوا]] دهد یا اینکه ملتزم شود به مستحب بودن روزه آن روزه بخصوصه، [[بدعت]] است. بله اگر روزه بگیرد به جهت اینکه روزه همه روزهای سال مستحب است، صحیح است، همچنین به جهت اینکه دلیل وجود دارد که روزه در تابستان و روزهای گرم مستحب است، هرچند دلیل [[ضعیف]] باشد<ref>وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۴۰۹، باب ۳.</ref>. در نتیجه اگر انسان ملتزم شود به وجوب، یا [[حرمت]]، یا [[استحباب]]، یا [[کراهت]] چیزی در حالی که [[دلیل]] خاص یا عام بر آن نباشد در [[حقیقت]] چیزی را که جزء [[دین]] نیست، آن را در دین داخل کرده است.  
# [[دلیل]] عام یا خاص وجود دارد که [مسأله مورد نظر] جزء دین است. دلیل عام مانند [[نیت]] [[استحباب]] [[روزه]] در تمام روزهای سال به غیر از مواردی که [[وجوب]] یا [[حرمت]] روزه در آنها [[ثابت]] شده است. به این صورت که اگر کسی [[روزی]] از روزهای سال را [[انتخاب]] کند که روزه در آن [[روز]] [[واجب]] و [[حرام]] نیست و نیت روزه مستحبی کند، صحیح است؛ زیرا چنین حکمی جزء دین بوده و [[خارج از دین]] نیست؛ چراکه [[دلایل]] عامی که بر استحباب روزه [[دلالت]] دارند، مطلق هستند و این مورد را هم شامل می‌شوند<ref>وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۳۹۵.</ref>. دلیل خاص مانند روزۀ [[روز عرفه]] که دلایل خاصی بر استحباب روزه [[عرفه]] به‌خصوصه وجود دارد<ref>وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۴۶۴، باب ۲۳.</ref>، علاوه بر دلایل عامی که بر [[مستحب]] بودن روزۀ تمام روزهای سال، به غیر از روزهایی که استثناء شده، دلالت دارند. بنابراین اگر [[انسان]] روزی از روزهای سال مانند طولانی‌ترین روزسال را انتخاب کند و ملتزم شود به اینکه روزه آن روز بخصوصه مستحب است، بدون اینکه دلیل خاص برای آن وجود داشته باشد، بلکه مثلا به جهت اینکه طولانی‌ترین روز سال است، اعلام کند، یا [[فتوا]] دهد یا اینکه ملتزم شود به مستحب بودن روزه آن روزه بخصوصه، [[بدعت]] است. بله اگر روزه بگیرد به جهت اینکه روزه همه روزهای سال مستحب است، صحیح است، همچنین به جهت اینکه دلیل وجود دارد که روزه در تابستان و روزهای گرم مستحب است، هرچند دلیل [[ضعیف]] باشد<ref>وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۴۰۹، باب ۳.</ref>. در نتیجه اگر انسان ملتزم شود به وجوب، یا [[حرمت]]، یا [[استحباب]]، یا [[کراهت]] چیزی در حالی که [[دلیل]] خاص یا عام بر آن نباشد در [[حقیقت]] چیزی را که جزء [[دین]] نیست، آن را در دین داخل کرده است.  
# دلیل عام یا خاص وجود دارد که [مسأله مورد نظر] جزء دین نیست. دلیل عام مانند [[رهبانیت]] و [[ترک دنیا]]، [[دلایل قرآنی]] و [[روایی]] وجود دارد که رهبانیت در [[اسلام]] [[مشروعیت]] ندارد، مانند [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ}}<ref>سوره حدید، آیه ٢٧.</ref>، رهبانیتی که آن را [[بدعت‌گذاری]] کردند در صورتی که ما آن را ننوشته بودیم و [[روایت]] [[رسول خدا]] (صلّی [[اللّه]] علیه و آله) بنابر آنچه [[نقل]] شده فرمودند: «در [[امت]] من رهبانیت نیست»<ref>{{متن حدیث|لیس فی أمّتی رهبانیّة}}؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۴۴، باب الأوّل من أبواب آداب السفر، الحدیث ۴، همچنین بحار الأنوار، ج۶۷، ص۱۱۳، کتاب الإیمان و الکفر، باب النهی عن الرهبانیّة و السیاحة و سائر ما یأمر به أهل البدع.</ref>. دلیل خاص مانند رویگردانی از [[زنان]] و [[ترک ازدواج]]، بدون [[عذر]] [[مشروع]] در حالی که در مورد [[ازدواج]] روایتی از [[پیامبر]] {{صل}} آمده است: "ازدواج [[سنت]] من است، پس هر کس از آن رویگردان شود از من نیست"<ref>{{متن حدیث|النکاح سنّتی، فمن رغب عن سنّتی فلیس منّی}}؛ مرحوم صاحب جواهر درباره این روایت می‌گوید (ج۱۲، ص۲۹): {{عربی|النبوی المروی بین الفریقین}}، سپس حدیث را ذکر می‌کند. همچنین در بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۲۲۰، کتاب العقود و الإیقاعات، باب کراهة العزوبة، حدیث ٢٣ و سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۹۲، کتاب النکاح، باب ما جاء فی فضل النکاح، حدیث ١٨۴۶ با اختلاف کمی و به صورت متعدد همین مضمون و مانند آن در ابتدای باب ازدواج کتاب‌های حدیثی و فقهی روایت شده است.</ref>. بر این اساس کسی که [[اهل]] و عیالش و [[معاشرت با مردم]] را ترک کند یا اینکه از زنان رویگردان باشد و فقط به [[عبادت]] بپردازد، به قصد مشروعیت بخشیدن به این امور، در حقیقت آنچه را که جزء [[دین]] نیست، در دین داخل کرده است؛ زیرا [[عبادت]] نیازی به این امور ندارد. [[رسول خدا]] {{صل}} [[عابدترین]] [[مردم]] بود ولی در عین حال با مردم [[معاشرت]] و با [[زنان]] رابطه داشت. [[روایت]] شده است: "گروهی از [[یاران رسول خدا]]، زنان، [[خوردن]] در [[روز]] و خوابیدن در شب را بر خود [[حرام]] کردند، [[ام سلمه]]، رسول خدا {{صل}} را از جریان باخبر ساخت. [[حضرت]] به طرف [[یاران]] خویش رفت و فرمودند: چرا از زنان رویگردان شدید؟ من با زنان ([[همسر]]) رابطه دارم و در روز غذا می‌خورم و شب را می‎خوابم، پس کسی که از [[سنت]] من رویگردان باشد از من نیست"<ref>{{متن حدیث|أنّ‌ جماعة من الصحابة کانوا حرّموا علی أنفسهم النساء، و الإفطار بالنهار، و النوم باللیل، فأخبرت أمّ‌ سلمة رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله، فخرج إلی أصحابه فقال: أترغبون عن النساء؟! إنّی آتی النساء، و آکل بالنهار، و أنام باللیل، فمن رغب عن سنّتی فلیس منّی...}}؛ وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۱، باب ٣ از أبواب مقدّمات النکاح، حدیث ٩.</ref>. همچنین روایت شده: "سکین [[نخعی]] مشغول عبادت بود و همسر، [[عطر]] (بوی خوش) و غذا را ترک کرده بود، پس در این باره به [[امام صادق]] (علیه [[السلام]]) نامه‌ای نوشت و از این مسأله [[سؤال]] کرد؟ حضرت در [[پاسخ]] برای او نوشتند: اما [[سخن]] تو در مورد [[همسران]]، تو خود می‌دانی رسول خدا ([[ص]]) همسران متعدد داشت، اما سخن تو درباره غذا، رسول خدا (ص) گوشت می‌خورد و عسل می‌نوشید"<ref>{{متن حدیث|أنّ‌ سکین النخعی کان تعبّد و ترک النساء و الطیب و الطعام، فکتب إلی أبی عبد اللّه {{ع}} یسأله عن ذلک‌؟ فکتب إلیه: أمّا قولک فی النساء، فقد علمت ما کان لرسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله من النساء، و أمّا قولک فی الطعام، فکان رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله یأکل اللحم و العسل}}؛ وسائل الشیعه، ج١۵، باب أوّل من أبواب مقدّمات النکاح، الحدیث ٨.</ref>. از این رو هرچند [[عبادت]] به صورت کلی [[واجب]] است و مورد [[دستور الهی]] قرار گرفته است ولی زمانی که با امر حرامی همراه شود، [[فاسد]] می‌شود و صحیح نیست. در این صورت [[اعتقاد]] به [[مشروعیت]] چنین عملی، داخل کردن در [[دین]] است، چیزی که جزء دین نیست و این همان معنای [[بدعت]] است. نمونه‌های این مسأله بسیار زیاد است، مانند ملتزم شدن به مشروعیت بعضی از اقسام [[روزه]] که از آنها [[نهی]] شده است مثل [[روزه وصال]]<ref>روزه گرفتن دو روز پی درپی، بدون افطار بین آن دو روزه وصال نامیده می‌شود.</ref> و روزه دو [[عید فطر]] و قربان و روزه دهر (تمام سال) و روزه [[یوم]] الشک و مانند این موارد؛ زیرا در همه این موارد نهی صورت گرفته باشد و از همین قبیل است [[اقامه نماز]] مستحبی به صورت [[جماعت]]، زیرا جماعت برای [[نمازهای مستحبی]] [[تشریع]] نشده است، فقط برای [[واجبات]] تشریع شده است.  
# دلیل عام یا خاص وجود دارد که [مسأله مورد نظر] جزء دین نیست. دلیل عام مانند [[رهبانیت]] و [[ترک دنیا]]، [[دلایل قرآنی]] و [[روایی]] وجود دارد که رهبانیت در [[اسلام]] [[مشروعیت]] ندارد، مانند [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ}}<ref>سوره حدید، آیه ٢٧.</ref>، رهبانیتی که آن را [[بدعت‌گذاری]] کردند در صورتی که ما آن را ننوشته بودیم و [[روایت]] [[رسول خدا]] (صلّی [[اللّه]] علیه و آله) بنابر آنچه [[نقل]] شده فرمودند: «در [[امت]] من رهبانیت نیست»<ref>{{متن حدیث|لیس فی أمّتی رهبانیّة}}؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۴۴، باب الأوّل من أبواب آداب السفر، الحدیث ۴، همچنین بحار الأنوار، ج۶۷، ص۱۱۳، کتاب الإیمان و الکفر، باب النهی عن الرهبانیّة و السیاحة و سائر ما یأمر به أهل البدع.</ref>. دلیل خاص مانند رویگردانی از [[زنان]] و [[ترک ازدواج]]، بدون [[عذر]] [[مشروع]] در حالی که در مورد [[ازدواج]] روایتی از [[پیامبر]] {{صل}} آمده است: "ازدواج [[سنت]] من است، پس هر کس از آن رویگردان شود از من نیست"<ref>{{متن حدیث|النکاح سنّتی، فمن رغب عن سنّتی فلیس منّی}}؛ مرحوم صاحب جواهر درباره این روایت می‌گوید (ج۱۲، ص۲۹): {{عربی|النبوی المروی بین الفریقین}}، سپس حدیث را ذکر می‌کند. همچنین در بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۲۲۰، کتاب العقود و الإیقاعات، باب کراهة العزوبة، حدیث ٢٣ و سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۹۲، کتاب النکاح، باب ما جاء فی فضل النکاح، حدیث ١٨۴۶ با اختلاف کمی و به صورت متعدد همین مضمون و مانند آن در ابتدای باب ازدواج کتاب‌های حدیثی و فقهی روایت شده است.</ref>. بر این اساس کسی که [[اهل]] و عیالش و [[معاشرت با مردم]] را ترک کند یا اینکه از زنان رویگردان باشد و فقط به [[عبادت]] بپردازد، به قصد مشروعیت بخشیدن به این امور، در حقیقت آنچه را که جزء [[دین]] نیست، در دین داخل کرده است؛ زیرا [[عبادت]] نیازی به این امور ندارد. [[رسول خدا]] {{صل}} [[عابدترین]] [[مردم]] بود ولی در عین حال با مردم [[معاشرت]] و با [[زنان]] رابطه داشت. [[روایت]] شده است: "گروهی از [[یاران رسول خدا]]، زنان، [[خوردن]] در [[روز]] و خوابیدن در شب را بر خود [[حرام]] کردند، [[ام سلمه]]، رسول خدا {{صل}} را از جریان باخبر ساخت. [[حضرت]] به طرف [[یاران]] خویش رفت و فرمودند: چرا از زنان رویگردان شدید؟ من با زنان ([[همسر]]) رابطه دارم و در روز غذا می‌خورم و شب را می‎خوابم، پس کسی که از [[سنت]] من رویگردان باشد از من نیست"<ref>{{متن حدیث|أنّ‌ جماعة من الصحابة کانوا حرّموا علی أنفسهم النساء، و الإفطار بالنهار، و النوم باللیل، فأخبرت أمّ‌ سلمة رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله، فخرج إلی أصحابه فقال: أترغبون عن النساء؟! إنّی آتی النساء، و آکل بالنهار، و أنام باللیل، فمن رغب عن سنّتی فلیس منّی...}}؛ وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۱، باب ٣ از أبواب مقدّمات النکاح، حدیث ٩.</ref>. همچنین روایت شده: "سکین [[نخعی]] مشغول عبادت بود و همسر، [[عطر]] (بوی خوش) و غذا را ترک کرده بود، پس در این باره به [[امام صادق]] (علیه [[السلام]]) نامه‌ای نوشت و از این مسأله [[سؤال]] کرد؟ حضرت در [[پاسخ]] برای او نوشتند: اما [[سخن]] تو در مورد [[همسران]]، تو خود می‌دانی رسول خدا ([[ص]]) همسران متعدد داشت، اما سخن تو درباره غذا، رسول خدا (ص) گوشت می‌خورد و عسل می‌نوشید"<ref>{{متن حدیث|أنّ‌ سکین النخعی کان تعبّد و ترک النساء و الطیب و الطعام، فکتب إلی أبی عبد اللّه {{ع}} یسأله عن ذلک‌؟ فکتب إلیه: أمّا قولک فی النساء، فقد علمت ما کان لرسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله من النساء، و أمّا قولک فی الطعام، فکان رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله یأکل اللحم و العسل}}؛ وسائل الشیعه، ج١۵، باب أوّل من أبواب مقدّمات النکاح، الحدیث ٨.</ref>. از این رو هرچند [[عبادت]] به صورت کلی [[واجب]] است و مورد [[دستور الهی]] قرار گرفته است ولی زمانی که با امر حرامی همراه شود، [[فاسد]] می‌شود و صحیح نیست. در این صورت [[اعتقاد]] به [[مشروعیت]] چنین عملی، داخل کردن در [[دین]] است، چیزی که جزء دین نیست و این همان معنای [[بدعت]] است. نمونه‌های این مسأله بسیار زیاد است، مانند ملتزم شدن به مشروعیت بعضی از اقسام [[روزه]] که از آنها [[نهی]] شده است مثل [[روزه وصال]]<ref>روزه گرفتن دو روز پی درپی، بدون افطار بین آن دو روزه وصال نامیده می‌شود.</ref> و روزه دو [[عید فطر]] و قربان و روزه دهر (تمام سال) و روزه [[یوم]] الشک و مانند این موارد؛ زیرا در همه این موارد نهی صورت گرفته باشد و از همین قبیل است [[اقامه نماز]] مستحبی به صورت [[جماعت]]، زیرا جماعت برای [[نمازهای مستحبی]] [[تشریع]] نشده است، فقط برای [[واجبات]] تشریع شده است.  
# دلیلی بر اینکه چیزی (مسأله مورد نظر) جزء دین باشد، وجود ندارد، همچنین دلیلی بر اینکه جزء دین نباشد، نیز وجود ندارد، نه [[دلیل]] عام و نه دلیل خاص بلکه داخل بودن یا نبودن آن در دین مشکوک است، زیرا دلیلی بر وجود یا عدم نیست. هرچند این فرض بعید است زیرا اصول کلی وجود دارند که [[حکم]] مجهول را روشن می‌کند، ولی صرف فرض این صورت محال نیست. بر اساس فرض، اگر [[انسان]] [[شک]] کند چیزی جزء دین است یا نه و در عین حال ملتزم شود به اینکه جزء دین است، چیزی را که جزء دین نیست در دین داخل کرده است.  
# دلیلی بر اینکه چیزی (مسأله مورد نظر) جزء دین باشد، وجود ندارد، همچنین دلیلی بر اینکه جزء دین نباشد، نیز وجود ندارد، نه [[دلیل]] عام و نه دلیل خاص بلکه داخل بودن یا نبودن آن در دین مشکوک است، زیرا دلیلی بر وجود یا عدم نیست. هرچند این فرض بعید است زیرا اصول کلی وجود دارند که [[حکم]] مجهول را روشن می‌کند، ولی صرف فرض این صورت محال نیست. بر اساس فرض، اگر [[انسان]] [[شک]] کند چیزی جزء دین است یا نه و در عین حال ملتزم شود به اینکه جزء دین است، چیزی را که جزء دین نیست در دین داخل کرده است.  
۲۱۸٬۱۹۹

ویرایش