عدل به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '.↵:::::' به '. ') |
جز (جایگزینی متن - '}}↵↵== منبعشناسی جامع مهدویت ==↵{{منبع جامع}}↵* کتابشناسی مهدویت؛↵* مقالهشناسی مهدویت؛↵* پایاننامهشناسی مهدویت.↵{{پایان منبع جامع}}↵↵==' به '}} ==') |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | | تصویر = 7626626268.jpg | ||
| نمایه وابسته = | | نمایه وابسته = | ||
| مدخل اصلی = [[مهدویت]] | | مدخل اصلی = [[مهدویت]] | ||
| | | تعداد پاسخ = ۱ | ||
}} | }} | ||
'''عدل به چه معناست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''عدل به چه معناست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۵: | ||
:::::یکی رعایت حقوق دیگران و دیگری انجام دادن کار حکیمانه که رعایت حقوق دیگران نیز از مصادیق آن است. بنابراین، لازمه عدل، برابر قرار دادن همه انسانها یا همه اشیا نیست؛ مثلاً معلم عادل کسی نیست که همه شاگرادان را خواه کوشا باشند خواه تنبل، بهطور یکسان مورد تشویق یا توبیخ قرار دهد و یا قاضی عادل کسی نیست که مال مورد نزاع را بهطور مساوی بین طرفین دعوا تقسیم کند، بلکه معلم عادل کسی است که هر کدام از شاگردان را به اندازه استحقاقشان ستایش یا نگوهش کند و قاضی عادل کسی است که مال مورد نزاع را به صاحبش بدهد. همچنین مقتضای حکمت و عدل الهی این نیست که همه مخلوقات را یکسان بیافریند؛ مثلا به انسان شاخ، بال، و یال و... بدهد، بلکه اقتضای حکمت و عدل آفریدگار این است که جهان را به گونهای بیافریند که بیشترین خیر و کمال بر آن مترتب شود و موجودات مختلف را که اجزای به هم بسته آن را تشکیل میدهند، به گونهای بیافریند که متناسب با آن هدف نهایی باشد. همچنین مقتضای حکمت و عدل الهی این است که هر انسانی را به اندازه استعدادش مورد تکلیف قرار دهد<ref> {{متن قرآن|لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا}}؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>. سپس با توجه به توانایی و تلاش اختیاری وی درباره او قضاوت کند<ref> {{متن قرآن|وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ}} سوره یونس، آیه ۵۴.</ref> و سرانجام پاداش یا کیفری در خور کارهایش به او عطا فرماید<ref> {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}؛ سوره یس، آیه ۵۴.</ref>»<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۳۲۶ - ۳۲۷.</ref>. | :::::یکی رعایت حقوق دیگران و دیگری انجام دادن کار حکیمانه که رعایت حقوق دیگران نیز از مصادیق آن است. بنابراین، لازمه عدل، برابر قرار دادن همه انسانها یا همه اشیا نیست؛ مثلاً معلم عادل کسی نیست که همه شاگرادان را خواه کوشا باشند خواه تنبل، بهطور یکسان مورد تشویق یا توبیخ قرار دهد و یا قاضی عادل کسی نیست که مال مورد نزاع را بهطور مساوی بین طرفین دعوا تقسیم کند، بلکه معلم عادل کسی است که هر کدام از شاگردان را به اندازه استحقاقشان ستایش یا نگوهش کند و قاضی عادل کسی است که مال مورد نزاع را به صاحبش بدهد. همچنین مقتضای حکمت و عدل الهی این نیست که همه مخلوقات را یکسان بیافریند؛ مثلا به انسان شاخ، بال، و یال و... بدهد، بلکه اقتضای حکمت و عدل آفریدگار این است که جهان را به گونهای بیافریند که بیشترین خیر و کمال بر آن مترتب شود و موجودات مختلف را که اجزای به هم بسته آن را تشکیل میدهند، به گونهای بیافریند که متناسب با آن هدف نهایی باشد. همچنین مقتضای حکمت و عدل الهی این است که هر انسانی را به اندازه استعدادش مورد تکلیف قرار دهد<ref> {{متن قرآن|لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا}}؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>. سپس با توجه به توانایی و تلاش اختیاری وی درباره او قضاوت کند<ref> {{متن قرآن|وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ}} سوره یونس، آیه ۵۴.</ref> و سرانجام پاداش یا کیفری در خور کارهایش به او عطا فرماید<ref> {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}؛ سوره یس، آیه ۵۴.</ref>»<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۳۲۶ - ۳۲۷.</ref>. | ||
}} | }} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۴۲: | خط ۳۱: | ||
[[رده:پرسش]] | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان مهدویت]] | [[رده:پرسمان مهدویت]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهای مهدویت با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهای مهدویت با ۱ پاسخ]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۳
عدل به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
عدل به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیتالله سید علی حسینی خامنهای، در کتاب «آفتاب در سایه» در اینباره گفته است:
«عدالت به معنای عدم تبعیض در حقوق و حدود و احکام است. عدالت، یعنی کمک به مردم محروم و ضعیف. عدالت، یعنی این که برنامهها و حرکت کلی کشور، در جهت تأمین زندگی مستضعفان باشد. عدالت به معنای این است که کسانی که در زیر سایه سنگین نظام طاغوتی از حقوق خود محروم ماندهاند، به حقوقشان برسند. عدالت یعنی اینکه عده خاصی برای خودشان حق ویژهای قایل نباشند. عدالت یعنی اینکه حقوق انسانی و اجتماعی و عمومی و حدود الهی، یکسان بر مردم اجرا شود. اگر جلوی کسانی که با تکیه بر فریب و زور و یا براساس کارهای ناصحیح و مبتنی بر عقلهای مادی و منحرف از معنویت، توانستهاند به چیزهایی که حق آنها نبوده است، دست پیدا کنند، گرفته شود تا فرصتی برای ادامه کار خود پیدا نکنند، عدالت تحقق پیدا کرده است[۱]»[۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیبالله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در اینباره گفتهاست:
حاصل آنکه برای عدل میتوان دو مفهوم خاص و عام در نظر گرفت:
|
پانویس
- ↑ در دیدار با مسئولان و جمعی از خانوادههای شهدا، نیمه شعبان، ۲۲/ ۱۲/ ۱۳۶۸.
- ↑ حسینی خامنهای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۲۸.
- ↑ ﴿لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا﴾؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.
- ↑ ﴿وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ﴾ سوره یونس، آیه ۵۴.
- ↑ ﴿فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾؛ سوره یس، آیه ۵۴.
- ↑ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۳۲۶ - ۳۲۷.