نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '}}↵↵== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==↵{{منبع‌ جامع}}↵* کتاب‌شناسی مهدویت؛↵* مقاله‌شناسی مهدویت؛↵* پایان‌نامه‌شناسی مهدویت.↵{{پایان منبع جامع}}↵↵==' به '}} =='
جز (جایگزینی متن - ']] صفحه' به ']]، ص')
جز (جایگزینی متن - '}}↵↵== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==↵{{منبع‌ جامع}}↵* کتاب‌شناسی مهدویت؛↵* مقاله‌شناسی مهدویت؛↵* پایان‌نامه‌شناسی مهدویت.↵{{پایان منبع جامع}}↵↵==' به '}} ==')
 
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = نقطه مقابل [[انتظار فرج]] چیست؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[نقطه مقابل انتظار]]
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]
| مدخل وابسته =  
| مدخل اصلی   = [[نقطه مقابل انتظار]]
| پاسخ‌دهندگان = ۴ پاسخ
| مدخل وابسته   =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان       = ۴ پاسخ


}}
}}
'''نقطه مقابل [[انتظار فرج]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''نقطه مقابل [[انتظار فرج]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ جامع اجمالی ==
=== [[یأس]] در شمار [[گناهان کبیره]] ===
* یکی از راه‌های [[شناخت]] یک شی‌ء، [[شناخت]] ضد آن است، تا آنجا که گفته‌اند: "انما تعرف الاشیاء باضدادها". این قاعده در مورد "[[انتظار]]" هم [[صدق]] می‌کند، به طوری که برای [[شناخت]] [[انتظار]] از ضد آن [[کمک]] می‌گیرند. مثلاً [[یأس]] به معنای [[ناامیدی]]، [[نقطه مقابل انتظار]] است که [[امید]] در آن موج می‌زند<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>. اگر [[انتظار]] به معنای "[[انتظار ظهور]]" باشد، ضد آن "[[یأس]] از [[ظهور]]" است که مفهوم آن کاملاً وجدانی است. اما بسیاری از اوقات [[انتظار]] به معنای "[[انتظار فرج]]" به کار رفته است که در این صورت ضد آن [[یأس]] از امداد و [[کمک]] [[الهی]] است. چنین یأسی از بزرگترین [[گناهان کبیره]] به شمار آمده است<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.
* در [[احادیث]] وقتی [[گناهان کبیره]] را بر شمرده‌اند، بعد از "[[شرک]] به [[خدا]]" که بزرگ‌ترین [[گناه]] است، "[[یأس]] از [[رحمت خدا]]" را دومین [[گناه]] بزرگ محسوب کرده‌اند. از [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} منقول است که فرمودند: «بزرگ‌ترین [[گناه کبیره]] [[شرک]] به خداست... و پس از آن [[ناامیدی]] از رحت [[خدا]]؛ زیرا [[خدای عزوجل]] می‌فرماید: "و لا تیأسوا..."»<ref>{{متن حدیث|اَکبَرُ الکَبائِرِ الشِرکُ بِاللهِ... وَ بَعدَهُ الیَأسُ مِن رَوحِ اللهِ. لِأنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقولُ: ولا تَیأَسُوا...}}؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۸۵ و ۲۸۶.</ref>. [[انسان]] اگر در گرفتاری واقع شود، چه این گرفتاری، [[مصیبت]] و [[سختی]] [[دنیوی]] باشد و چه گرفتاری [[معنوی]] و روحی که بر اثر [[ابتلا]] به [[معاصی]] برایش حاصل می‌شود، نباید از [[کمک]] [[خداوند]] و [[رحمت]] او [[ناامید]] شود. [[امیر مؤمنان]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|أَعظَمُ البَلاءِ اِنقِطَاعُ الرَّجَاءِ}}<ref>«بزرگ‌ترین گرفتاری، ناامید شدن است»، غرر الحکم، حکمت ۱۳۲۳.</ref>. پس هر [[قدر]] گرفتاری [[انسان]] شدید باشد، [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[خداوند]]، از آن شدیدتر و سخت‌تر است<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>. اگر کسی امیدش به دستگیری [[پروردگار]] باشد، چه بسا در زمانی که به لحاظ محاسبات عادی هیچ گونه امیدی نمی‌رود، باب [[فرج]] و گشایشی برایش باز شود که وقتی روی حساب‌های معمولی [[امید]] آن می‌رفت، باز نشده باشد. هر [[قدر]] [[اعتماد]] به "[[توحید]]" در [[انسان]] قویتر باشد، امیدش به دستگیری [[خداوند]] در [[گرفتاری‌ها]] بیشتر و ناامیدی‌اش از [[رحمت الهی]] کمتر است. این امر در مورد همه [[گرفتاری‌ها]]، چه مادی و چه [[معنوی]]، [[صدق]] می‌کند<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.


== پاسخ جامع اجمالی==
=== انواع [[ناامیدی]] در [[انتظار فرج]] ===
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
* در مسئلۀ [[انتظار]]، [[ناامیدی]] بر چند گونه است:
<div style="border-right-style: solid; border-right-color: #FFCC33; background-color: #FFF1B9; font-size: 100%;">* ''<sub>پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:</sub>''</div>
# [[یأس]] و [[ناامیدی]] از اصل [[ظهور]] [[حضرت قائم]] {{ع}}: به طور کلی و بدون [[شبهه]] همگی در [[حرام]] بودن آن [[اتفاق نظر]] دارند، زیرا که [[ظهور]] و [[قیام]] [[حضرت قائم]] {{ع}} از ضروریات [[مذهب امامیه]] است، بلکه احتمال می‌رود از ضروریات [[دین اسلام]] باشد<ref>ر.ک. [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۹-۱۰۱.</ref>.
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
# [[ناامیدی]] از [[ظهور]] [[حضرت قائم]] {{ع}} در مدت معین برحسب پندارها و حدس‌ها: اینکه مثلاً گفته شود: [[حضرت]] تا پنجاه سال دیگر [[ظهور]] نخواهد کرد. لازمۀ این [[پندار]] آن است که در آن مدت [[منتظر]] نباشد؛ حال آنکه از بررسی احادیثی که امر می‌کند در هر صبح و [[شام]] [[منتظر]] باشیم، ظاهر می‌شود این گونه [[ناامیدی]] هم [[حرام]] است<ref>ر.ک. [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۹-۱۰۱.</ref>.
{|style="text-align: center; background-color:##fff; width:40%; border-radius:0px; align:left !important; margin:left"
# [[ناامید]] بودن از نزدیکی زمان [[فرج]] و [[ظهور]] آن [[حضرت]] {{ع}}: یعنی اینکه احتمال نزدیک بودن آن نفی شود. چنانکه بعضی از اهل زمان ما [[عقاید]] و باورهای خود را بر حدس و [[گمان]] و تخمین بنا می‌کنند. با توجه به اینکه در [[روایات]] [[نقل]] شده است و بدین جهت [[وقت ظهور]] بر [[مؤمنین]] مخفی مانده تا در تمامی زمان‌ها و سال‌ها منتظرش باشند. [[حرام]] بودن این گونه [[ناامیدی]] نیز مشخص است<ref>ر.ک. [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۹-۱۰۱.</ref>.
|-
=== [[روایات]] و [[یأس]] از [[ظهور]] ===
|[[پرونده:304464.jpg|75px|link=سید محمد تقی موسوی اصفهانی]]||[[پرونده:152046.jpg|75px|link=سید محمد بنی‌هاشمی]]||[[پرونده:13681151.jpg|70px|link=عباس حیدرزاده]]
* چیزی که همواره ائمۀ ما در [[دوران غیبت]] از گرفتار شدن ما بدان می‌‌ترسیدند، [[یأس]] و [[ناامیدی]] شیعیانشان است، به خاطر همین، همیشه ما را از آن بر حذر داشته‌اند و پیشاپیش آن را به ما گوشزد کرده‌اند. شاید بتوان یکی از فلسفه‌های [[انتظار]] و تعیین نکردن وقت قطعی [[ظهور]] را نیز همین دانست، یعنی شیعۀ [[حقیقی]] هر لحظه [[انتظار]] می‌‌کشد و در هر زمانی توقع پیدایش [[حکومت عدل]] [[جهان]] گستر را ممکن می‌‌داند و خود را دچار [[ناامیدی]] نمی‌کند و به تبع آن گرفتار سردرگمی‌ها و کج‌روی‌ها نمی‌شود. از این روست که در بسیاری از [[روایات]] تأکید شده صبح و [[شام]] توقع [[ظهور]] را داشته باشید و از تعیین وقتی مخصوص برای آن پرهیز کنید و [[وقت‌گذاران]] را [[دروغگو]] بدانید و همیشه [[امامان]] {{ع}}، [[وقت‌گذاران ظهور]] را [[تکذیب]] کرده‌اند و فقط به دادن [[نشانه‌ها]] و علامت‌هایی بسنده کرده‌اند، زیرا با توجه به امکان تغییر [[زمان ظهور]] در [[مشیت الهی]]، ممکن است این تغییرات در روحیۀ [[شیعیان]] ایجاد [[ناامیدی]] و [[دل]] سردی کند<ref>ر.ک. [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص ۵۸۱.</ref>.
|-
* برخی نیز با [[تعیین وقت]]، خود و دیگران را تا سررسید آن مدت از [[انتظار]] دور می‌‌دارند و [[ناامیدی]] را تا قبل از آن وقت تعیین شده در روحیۀ آنان می‌‌رویانند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «امر [[ظهور امام زمان]] {{ع}} واقع نخواهد شد مگر زمانی که [[غربال]] شوید و [[امتحان]] شوید و (خوب و بد) از یکدیگر جدا شوید، به [[خدا]] قسم [[ظهور]] به وقوع نمی‌پیوندد مگر زمانی که (عده‌ای از شما) [[ناامید]] شده باشید»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَأْتِیکُمْ إِلَّا بَعْدَ إِیَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّی تُمَیَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّی تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّی یَشْقَی مَنْ یَشْقَی وَ یَسْعَدَ مَنْ یَسْعَدُ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی: ج ۱، ص ۳۷۰.</ref>. در [[حدیث]] دیگری آمده است: «[[مردم]] از فرط [[ناامیدی]] می‌‌گویند: [[مهدی]] دیگر مرد و در بیابان‌ها هلاک شد و از بین رفت»<ref>{{متن حدیث|ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}الْقَائِمُ فَقَالَ أَنَّی یَکُونُ ذَلِکَ وَ لَمْ یَسْتَدِرِ الْفَلَکُ حَتَّی یُقَالَ مَاتَ أَوْ هَلَکَ فِی أَیِّ وَادٍ سَلَکَ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص ۱۵۷.</ref>. از این روست که در [[روایات]] بسیاری آمده است [[انتظار]] آمدن آن [[حضرت]] را بکشید زیرا [[خداوند]] برای آمدن ایشان [[وعده]] داده است و [[خداوند]] وعدۀ خود را نمی‌شکند و اگر حتی یک روز بیشر از زندگانی [[دنیا]] باقی نمانده باشد، [[خداوند]] آن روز را به قدری طولانی می‌‌کند که آن جناب تشریف آورده و وعدۀ [[خداوند]] به دست ایشان محقق شود. با توجه به این [[روایات]] متوجه می‌‌شویم [[اهل بیت]] {{ع}} هیچ گونه مجال برای ورود [[ناامیدی]] قرار نداده‌اند و هرگونه [[یأس]] در مورد [[ظهور امام زمان]] {{ع}} را برای ما جایز ندانسته‌اند<ref>ر.ک. [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص ۵۸۱.</ref>.
|<sub>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی]]</sub>||<sub>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی]]</sub>||<sub>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده]]</sub>
=== نتیجه گیری ===
|-
* نتیجه اینکه؛ [[انتظار]] ضد [[یأس]] است و "[[انتظار فرج]]" دقیقاً به این معناست که [[انسان]] در گرفتاری‌هایش هر [[قدر]] هم سخت و شدید باشد، از [[رحمت]] و دستگیری [[خداوند]] [[ناامید]] و مأیوس نباشد. همین [[انتظار]] است که بالاترین [[عبادت]] [[خداوند]] است<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.
|}
===یاس در شمار [[گناهان کبیره]]===
*یکی از راه‌های [[شناخت]] یک شی‌ء، [[شناخت]] ضد آن است، تا آنجا که گفته‌اند: "انما تعرف الاشیاء باضدادها". این قاعده در مورد "[[انتظار]]" هم [[صدق]] می‌کند، به طوری که برای [[شناخت]] [[انتظار]] از ضد آن [[کمک]] می‌گیرند. مثلاً [[یأس]] به معنای [[ناامیدی]]، [[نقطه مقابل انتظار]] است که [[امید]] در آن موج می‌زند<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>. اگر [[انتظار]] به معنای "[[انتظار ظهور]]" باشد، ضد آن "[[یأس]] از [[ظهور]]" است که مفهوم آن کاملاً وجدانی است. اما بسیاری از اوقات [[انتظار]] به معنای "[[انتظار فرج]]" به کار رفته است که در این صورت ضد آن [[یأس]] از امداد و [[کمک]] [[الهی]] است. چنین یأسی از بزرگترین [[گناهان کبیره]] به شمار آمده است<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.
*در [[احادیث]] وقتی [[گناهان کبیره]] را بر شمرده‌اند، بعد از "[[شرک]] به [[خدا]]" که بزرگ‌ترین [[گناه]] است، "[[یأس]] از [[رحمت خدا]]" را دومین [[گناه]] بزرگ محسوب کرده‌اند. از [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} منقول است که فرمودند: «بزرگ‌ترین [[گناه کبیره]] [[شرک]] به خداست... و پس از آن [[ناامیدی]] از رحت [[خدا]]؛ زیرا [[خدای عزوجل]] می‌فرماید: "و لا تیأسوا..."»<ref>{{متن حدیث|اَکبَرُ الکَبائِرِ الشِرکُ بِاللهِ... وَ بَعدَهُ الیَأسُ مِن رَوحِ اللهِ. لِأنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقولُ: ولا تَیأَسُوا...}}؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۸۵ و ۲۸۶.</ref>. [[انسان]] اگر در گرفتاری واقع شود، چه این گرفتاری، [[مصیبت]] و [[سختی]] [[دنیوی]] باشد و چه گرفتاری [[معنوی]] و روحی که بر اثر [[ابتلا]] به [[معاصی]] برایش حاصل می‌شود، نباید از [[کمک]] [[خداوند]] و [[رحمت]] او [[ناامید]] شود. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|أَعظَمُ البَلاءِ اِنقِطَاعُ الرَّجَاءِ}}<ref>«بزرگ‌ترین گرفتاری، ناامید شدن است»، غرر الحکم، حکمت ۱۳۲۳.</ref>. پس هر [[قدر]] گرفتاری [[انسان]] شدید باشد، [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[خداوند]]، از آن شدیدتر و سخت‌تر است<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>. اگر کسی امیدش به دستگیری [[پروردگار]] باشد، چه بسا در زمانی که به لحاظ محاسبات عادی هیچ گونه امیدی نمی‌رود، باب [[فرج]] و گشایشی برایش باز شود که وقتی روی حساب‌های معمولی [[امید]] آن می‌رفت، باز نشده باشد. هر [[قدر]] [[اعتماد]] به "[[توحید]]" در [[انسان]] قویتر باشد، امیدش به دستگیری [[خداوند]] در [[گرفتاری‌ها]] بیشتر و ناامیدی‌اش از [[رحمت الهی]] کمتر است. این امر در مورد همه [[گرفتاری‌ها]]، چه مادی و چه [[معنوی]]، [[صدق]] می‌کند<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.
===انواع [[ناامیدی]] در [[انتظار فرج]]===
*در مسئلۀ [[انتظار]]، [[ناامیدی]] بر چند گونه است:
#[[یأس]] و [[ناامیدی]] از اصل [[ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}}: به طور کلی و بدون [[شبهه]] همگی در [[حرام]] بودن آن [[اتفاق نظر]] دارند، زیرا که [[ظهور]] و [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} از ضروریات [[مذهب امامیه]] است، بلکه احتمال می‌رود از ضروریات [[دین اسلام]] باشد<ref>ر.ک. [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۹-۱۰۱.</ref>.
#[[ناامیدی]] از [[ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}} در مدت معین برحسب پندارها و حدس‌ها: اینکه مثلاً گفته شود: [[حضرت]] تا پنجاه سال دیگر [[ظهور]] نخواهد کرد. لازمۀ این [[پندار]] آن است که در آن مدت [[منتظر]] نباشد؛ حال آنکه از بررسی احادیثی که امر می‌کند در هر صبح و [[شام]] [[منتظر]] باشیم، ظاهر می‌شود این گونه [[ناامیدی]] هم [[حرام]] است<ref>ر.ک. [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۹-۱۰۱.</ref>.
#[[ناامید]] بودن از نزدیکی زمان [[فرج]] و [[ظهور]] آن [[حضرت]]{{ع}}: یعنی اینکه احتمال نزدیک بودن آن نفی شود. چنانکه بعضی از اهل زمان ما [[عقاید]] و باورهای خود را بر حدس و [[گمان]] و تخمین بنا می‌کنند. با توجه به اینکه در [[روایات]] [[نقل]] شده است و بدین جهت [[وقت ظهور]] بر [[مؤمنین]] مخفی مانده تا در تمامی زمان‌ها و سال‌ها منتظرش باشند. [[حرام]] بودن این گونه [[ناامیدی]] نیز مشخص است<ref>ر.ک. [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۹-۱۰۱.</ref>.
===[[روایات]] و یاس از [[ظهور]]===
*چیزی که همواره ائمۀ ما در [[دوران غیبت]] از گرفتار شدن ما بدان می‌‌ترسیدند، [[یأس]] و [[ناامیدی]] شیعیانشان است، به خاطر همین، همیشه ما را از آن بر حذر داشته‌اند و پیشاپیش آن را به ما گوشزد کرده‌اند. شاید بتوان یکی از فلسفه‌های [[انتظار]] و تعیین نکردن وقت قطعی [[ظهور]] را نیز همین دانست، یعنی شیعۀ [[حقیقی]] هر لحظه [[انتظار]] می‌‌کشد و در هر زمانی توقع پیدایش [[حکومت عدل]] [[جهان]] گستر را ممکن می‌‌داند و خود را دچار [[ناامیدی]] نمی‌کند و به تبع آن گرفتار سردرگمی‌ها و کج‌روی‌ها نمی‌شود. از این روست که در بسیاری از [[روایات]] تأکید شده صبح و [[شام]] توقع [[ظهور]] را داشته باشید و از تعیین وقتی مخصوص برای آن پرهیز کنید و [[وقت‌گذاران]] را [[دروغگو]] بدانید و همیشه [[امامان]]{{ع}}، [[وقت‌گذاران ظهور]] را [[تکذیب]] کرده‌اند و فقط به دادن [[نشانه‌ها]] و علامت‌هایی بسنده کرده‌اند، زیرا با توجه به امکان تغییر [[زمان ظهور]] در [[مشیت الهی]]، ممکن است این تغییرات در روحیۀ [[شیعیان]] ایجاد [[ناامیدی]] و [[دل]] سردی کند<ref>ر.ک. [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص ۵۸۱.</ref>.
*برخی نیز با [[تعیین وقت]]، خود و دیگران را تا سررسید آن مدت از [[انتظار]] دور می‌‌دارند و [[ناامیدی]] را تا قبل از آن وقت تعیین شده در روحیۀ آنان می‌‌رویانند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «امر [[ظهور امام زمان]]{{ع}} واقع نخواهد شد مگر زمانی که [[غربال]] شوید و [[امتحان]] شوید و (خوب و بد) از یکدیگر جدا شوید، به [[خدا]] قسم [[ظهور]] به وقوع نمی‌پیوندد مگر زمانی که (عده‌ای از شما) [[ناامید]] شده باشید»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَأْتِیکُمْ إِلَّا بَعْدَ إِیَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّی تُمَیَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّی تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّی یَشْقَی مَنْ یَشْقَی وَ یَسْعَدَ مَنْ یَسْعَدُ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی: ج ۱، ص ۳۷۰.</ref>. در [[حدیث]] دیگری آمده است: «[[مردم]] از فرط [[ناامیدی]] می‌‌گویند: [[مهدی]] دیگر مرد و در بیابان‌ها هلاک شد و از بین رفت»<ref>{{متن حدیث|ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}الْقَائِمُ فَقَالَ أَنَّی یَکُونُ ذَلِکَ وَ لَمْ یَسْتَدِرِ الْفَلَکُ حَتَّی یُقَالَ مَاتَ أَوْ هَلَکَ فِی أَیِّ وَادٍ سَلَکَ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص ۱۵۷.</ref>. از این روست که در [[روایات]] بسیاری آمده است [[انتظار]] آمدن آن [[حضرت]] را بکشید زیرا [[خداوند]] برای آمدن ایشان [[وعده]] داده است و [[خداوند]] وعدۀ خود را نمی‌شکند و اگر حتی یک روز بیشر از زندگانی [[دنیا]] [[باقی]] نمانده باشد، [[خداوند]] آن روز را به قدری طولانی می‌‌کند که آن جناب تشریف آورده و وعدۀ [[خداوند]] به دست ایشان محقق شود. با توجه به این [[روایات]] متوجه می‌‌شویم [[اهل بیت]]{{ع}} هیچ گونه مجال برای ورود [[ناامیدی]] قرار نداده‌اند و هرگونه [[یأس]] در مورد [[ظهور امام زمان]]{{ع}} را برای ما جایز ندانسته‌اند<ref>ر.ک. [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص ۵۸۱.</ref>.
===نتیجه گیری===
*نتیجه اینکه؛ [[انتظار]] ضد [[یأس]] است و "[[انتظار فرج]]" دقیقاً به این معناست که [[انسان]] در گرفتاری‌هایش هر [[قدر]] هم سخت و شدید باشد، از [[رحمت]] و دستگیری [[خداوند]] [[ناامید]] و مأیوس نباشد. همین [[انتظار]] است که بالاترین [[عبادت]] [[خداوند]] است<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.


==پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
{{یادآوری پاسخ}}
{{پاسخ پرسش
{{جمع شدن|۱. آیت الله موسوی اصفهانی؛}}
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. آیت الله موسوی اصفهانی؛
[[پرونده:304464.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]]]]
| تصویر = 304464.jpg
::::::آیت الله '''[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]]'''، در کتاب ''«[[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ‌دهنده = سید محمد تقی موسوی اصفهانی
::::::«در این باره می‌گویم که [[ناامیدی]] بر چند گونه تصور می‌شود؛
| پاسخ = آیت الله '''[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]]'''، در کتاب ''«[[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#[[یأس]] و [[ناامیدی]] از اصل [[ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}} به طور کلی، و بدون [[شبهه]] همگی در [[حرام]] بودن آن [[اتفاق نظر]] دارند، زیرا که [[ظهور]] و [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} از ضروریات [[مذهب امامیه]] است، بلکه احتمال می‌رود که از ضروریات [[دین اسلام]] باشد، چون که [[احادیث]] در این باره از [[حضرت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} در [[حد ]][[تواتر]]، از طرق [[خاصه]] و [[عامه]] رسیده، بلکه علمای [[عامه]] نیز به این امر اعتراف دارند و [[اختلاف]] در تعیین شخص او است و این که حالا وجود دارد یا نه، در مقابل آنهایی که قایل هستند که آن [[حضرت]] وجود خواهد یافت و متولد خواهد شد. بنابراین [[انکار]] آن به طور کلی [[تکذیب]] [[پیغمبر]]{{صل}} می‌باشد. و [[شاهد]] بر آنچه یادآور شدیم این که [[مجلسی]] از [[ابن ابی الحدید]] - که از بزرگان علمای [[عامه]] است - حکایت کرده که گفته: البته که فرقه‌های [[مسلمانان]] اتفاق دارند که [[دنیا]] و [[تکلیف]] پایان نخواهد یافت، مگر پس از [آمدن] [[مهدی]]{{ع}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۱۴ ح ۱۰.</ref>.
:::::#[[ناامیدی]] از [[ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}} در مدت معینی، برحسب پندارها و حدس‌ها، به این که مثلاً گفته شود: [[حضرت قائم]]{{ع}} تا پنجاه سال دیگر [[ظهور]] نخواهد کرد و لازمه این [[پندار]] آن است که در آن مدت [[منتظر]] نباشد، و حال آن که از بررسی احادیثی که امر می‌کند در هر صبح و [[شام]] [[منتظر]] باشیم، ظاهر می‌شود که این گونه [[ناامیدی]] هم [[حرام]] باشد، زیرا که ظاهر امر [[وجوب]] است و ترک [[واجب]] قطعاً [[حرام]] است
:::::#[[ناامید]] بودن از نزدیکی زمان [[فرج]] و [[ظهور]] آن [[حضرت]] {{ع}} می‌باشد، یعنی این که احتمال نزدیک بودن آن را نفی نماید، چنان که حال بعضی از اهل زمان ما است، آنان که [[عقاید]] و باورهای خود را بر حدس و [[گمان]] و تخمین بنا می‌کنند و ظاهر از [[دلایل]]، [[حرام]] بودن این گونه [[ناامیدی]] نیز می‌باشد، به همان دلیل‌هایی که در گونه دوم آوردیم، زیرا که از [[اخبار]] [[روایت]] شده از [[امامان]] {{عم}} چنین استفاده می‌شود که بدین جهت [[وقت ظهور]] بر [[مؤمنین]] مخفی مانده، تا در تمامی زمان‌ها و سال‌ها منتظرش باشند، هرچند که حکمت‌های دیگری نیز برای آن هست و [[خداوند]] حقایق امور را می‌داند»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۹-۱۰۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین بنی‌هاشمی؛}}
[[پرونده:152046.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید محمد بنی‌هاشمی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد بنی‌هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«یکی از راه‌های [[شناخت]] چیزی، [[شناخت]] ضد آن است، تا آن جا که گفته‌اند: "انما تعرف الاشیاء باضدادها". "جز به ضد، ضد را همی نتوان [[شناخت]]". آری، قطعاً [[شناخت]] ضد هر چیز، در [[شناخت]] [[حقیقت]] آن مؤثر و مفید است. این قاعده در مورد "[[انتظار]]" هم [[صدق]] می‌کند، به طوری که برای [[شناخت]] [[انتظار]] از ضد آن کمک می‌گیرند. در کتاب شریف مکیال المکارم، پس از ذکر "تهیؤ" که از [[لوازم انتظار]] است، برای تکمیل آن تعریف، از ضدش – که [[یأس]] می‌باشد – کمک گرفته شده است. [[یأس]] به معنای [[ناامیدی]]، نقطه مقابل [[انتظار]] است که [[امید]] در آن موج می‌زند. اگر [[انتظار]] به معنای "[[انتظار ظهور]]" باشد، ضد آن "[[یأس]] از [[ظهور]]" می‌باشد که مفهوم آن کاملاً وجدانی است. اما بسیاری اوقات [[انتظار]] به معنای "[[انتظار فرج]]" به کار رفته است که در این صورت ضد آن [[یأس]] از امداد و کمک الهی می‌باشد. چنین یأسی از بزرگترین [[گناهان کبیره]] به شمار آمده است. برای [[شناخت]] معنای دقیق "[[انتظار فرج]]" قدری در مورد آن توضیح می‌دهیم.
::::::در [[قرآن کریم]]، سفارش [[حضرت یعقوب]] به فرزندانش در مورد یافتن [[حضرت یوسف]] [[نقل]] شده است که فرمود: {{متن قرآن|وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>"و از رحمت  خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد" سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref> در [[احادیث]] وقتی [[گناهان کبیره]] را بر شمرده‌اند، بعد از "[[شرک]] به [[خدا]]" که بزرگ‌ترین [[گناه]] است، "[[یأس]] از [[رحمت خدا]]" را دومین [[گناه]] بزرگ محسوب کرده‌اند. از [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} منقول است که فرمودند: {{متن حدیث|"اَکبَرُ الکَبائِرِ - الشِرکُ بِاللهِ ... وَ بَعدَهُ الیَأسُ مِن رَوحِ اللهِ. لِأنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقولُ: ولا تَیأَسُوا..."}}<ref>«بزرگ‌ترین [[گناه]] کبیره [[شرک]] به خداست... و پس از آن [[ناامیدی]] از رحت [[خدا]]. زیرا [[خدای عزوجل]] می‌فرماید: "و لا تیأسوا..."» عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۸۵ و ۲۸۶.</ref>
::::::[[انسان]] اگر در گرفتاری واقع شود، چه این گرفتاری، [[مصیبت]] و [[سختی]] دنیوی باشد و چه گرفتاری معنوی و روحی که بر اثر [[ابتلا]] به [[معاصی]] برایش حاصل می‌شود، نباید از کمک [[خداوند]] و [[رحمت]] او [[ناامید]] شود. [[ناامیدی]] از [[رحمت]] و دستگیری [[خداوند]]، گناهی است بالاتر از هر [[گناه]] دیگری که [[انسان]] گناهکار را گرفتار کرده است. [[امیر مؤمنان]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|"أَعظَمُ البَلاءِ اِنقِطَاعُ الرَّجَاءِ"}}<ref>«بزرگ‌ترین گرفتاری، [[ناامید]] شدن است» غرر الحکم، حکمت ۱۳۲۳.</ref>. پس هر [[قدر]] گرفتاری [[انسان]] شدید باشد، [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[خداوند]]، از آن شدیدتر و سخت‌تر است. هیچ گاه [[امید]] [[انسان]] به دستگیر [[خداوند]] نباید از بین برود، زیرا چه بسا از طریقی که [[انسان]] تصورش را نمی‌کند، [[رحمت الهی]] شامل حالش گردد. لذا فرموده‌اند: {{متن حدیث|"كُنْ لِمَا لاَ تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو"}}<ref>بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۱۳۴، ح ۹.</ref>. به چیزی که [[امید]] (وقوعش را) نداری، از آن چه [[امید]] (وقوعش را) داری، امیدوار باش.
::::::اگر کسی امیدش به دستگیری [[پروردگار]] باشد، چه بسا در زمانی که به لحاظ محاسبات عادی هیچ گونه امیدی نمی‌رود، باب [[فرج]] و گشایشی برایش باز شود که وقتی روی حساب‌های معمولی [[امید]] آن می‌رفت، باز نشده باشد. هر [[قدر]] اعتماد به "[[توحید]]" در [[انسان]] قویتر باشد، امیدش به دستگیری [[خداوند]] در گرفتاری‌ها بیشتر و ناامیدی‌اش از [[رحمت الهی]] کمتر است. این [[امر]] در مورد همه گرفتاری‌ها، چه مادی و چه معنوی، [[صدق]] می‌کند. فرض کنید برای کسی یک گرفتاری مالی پیدا می‌شود. رفع این گرفتاری به چیست؟ اگر آن فرد [[مؤمن]] موحد باشد، کاملاً توجه دارد که رفع این گرفتاری فقط و فقط به دست خداود است. او باید موجبات و اسباب رفع این گرفتاری را فراهم کند. تا [[خداوند]] [[اراده]] نکند، [[تلاش]] هیچ کس در این زمینه به جایی نمی‌رسد. البته به اسباب و وسائط [[رجوع]] می‌کند، ولی آنها را فقط وسیله می‌داند و کار را تنها و تنها به [[خداوند]] می‌سپارد.
::::::همین طور، اگر [[فرزند]] [[انسان]] [[بیمار]] شود، باید به پزشک مراجعه کند. ولی موحد کسی است که مراجعه به پزشک را صرفاً سبب و وسیله‌ای می‌داند که عقلاً و شرعاً مؤظف به انجام آن است و رفع بیماری و گرفتاری را فقط و فقط به دست [[خداوند]] می‌داند. در مقابل، غیر موحد یا موحدی که [[عقیده]] دارد ولی در عمل از اعتقادش، غافل است و درجه بالایی در [[توحید]] ندارد، در هنگام گرفتاری، بدون توجه به این که رفع آن فقط به دست [[خداوند]] است، به اسباب و وسائط [[رجوع]] می‌کند و به آنها [[دل]] می‌بندد، یعنی به صورت ناآگاهانه و از روی [[غفلت]]، برای غیر [[خداوند]] (مخلوقات) به نوعی [[استقلال]] در تأثیر قائل می‌شود. این همان شرکی است که متأسفانه بیشتر اهل [[ایمان]] گرفتارش هستند. {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>"و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان می‌آورند (در باطن همچنان) مشرکند" سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref> این [[شرک]] البته غیر از [[شرک]] در [[عبادت]] و [[بندگی]] خداست و [[انسان]] را از دایره [[توحید]] به کلی خارج نمی‌کند، ولی البته نشان دهنده ضعف در [[اعتقاد]] به [[توحید]] می‌باشد که اکثر مؤمان از روی [[غفلت]] و بی‌توجهی – و البته ضعف [[اعتقادی]] – به آن مبتلا می‌گردند. هر چه [[انسان]] اعتقادش به [[توحید]] قویتر شود، امیدش در گرفتاری‌ها به [[خداوند]] بیشتر و به غیر او کمتر می‌شود. بالاترین حد مطلوب این است که [[انسان]] فقط و فقط به خدای خود [[امید]] داشته باشد. رئیس [[موحدان]] در این باره فرموده‌اند: {{متن حدیث|"اجْعَلُوا کل رجائکم لِلَّهِ سُبْحَانَهُ وَ لا تَرْجُوا أَحَداً سِوَاهُ"}}<ref>«همه امیدتان به [[خدای سبحان]] باشد و جز او به کسی [[امید]] نداشته باشید» غرر الحکم، حکمت ۳۸۶۱.</ref>.
::::::بسیاری از انسان‌های با [[ایمان]]، اگر گرفتاری بزرگی پیدا کنند، بیشتر و عمیق‌تر به [[خدا]] [[امید]] می‌بندند. ولی همین افراد اگر گرفتاری کوچکتری داشته باشند، کمتر به [[خدا]] توجه می‌کنند و بیشتر به اسباب [[دل]] می‌بندند. اگر کسی بیماری سرما خوردگی پیدا کند، کمتر به [[یاد خدا]] و دستگیری او می‌افتد و بیشتر به دارو و معالجات پزشکی [[امید]] می‌بندد. ولی همین شخص اگر به سرطان مبتلا شود، چون [[امید]] زیادی به تأثیر معالجات پزشکی ندارد، بیشتر و عمیق‌تر به [[یاد خدا]] می‌افتد و با انقطاع بیشتری نسبت به اسباب، از [[خداوند]] کمک می‌خواهد. ولی موحد واقعی این طور نیست. او در هر گرفتاری – چه سخت و چه سبک – به یک اندازه، فقط و فقط به [[خدا]] [[امید]] می‌بندد و در کنار [[خداوند]] و در عرض او، غیر او [[ناامید]] است. او به این [[حقیقت]] به طور کامل توجه دارد که: گرفتاری سخت و آسان برای ما [[انسان‌ها]] تفاوت می‌کند و نسبت به [[خداوند]] فرقی بین اینها نیست. شفای سرماخوردگی برای [[خداوند]] از شفای سرطان ساده‌تر نیست.
::::::بنابراین چه اسباب و وسایل عادی فراهم باشد یا نباشد، باید یکسان به [[خداوند]] – آن هم به طور کامل و صد در صد – امیدوار بود و از غیر [[خدا]] هم [[ناامید]]. مود کامل کسی است که خود را در همه حال – حتی وقتی ظاهراً هیچ گرفتاری هم ندارد – به یک اندازه محتاج و [[فقیر]] نسبت به [[خدا]] خود ببیند، نه این که اگر زمانی گرفتاری خاصی ندارد، توجه و [[امید]] و اتکالش به [[خداوند]] در آن زمان نباشد یا کمتر باشد. او با همه وجودش [[اعتقاد]] دارد که در یک چشم به هم زدن ممکن است سخت‌ترین گرفتاری‌ها را پیدا کند و اگر خدایش او را به حال خود رها سازد، به انواع و اقسام بلایا، مبتلا می‌شود.
::::::البته چنین افرادی بسیار کم یافت می‌شوند، ولی [[ارزش]] آنها بسیار بسیار زیاد است. [[انتظار]] ضد [[یأس]] است و "[[انتظار فرج]]" دقیقاً به این معناست که [[انسان]] در گرفتاری‌هایش هر [[قدر]] هم سخت و شدید باشد، از [[رحمت]] و دستگیری [[خداوند]] [[ناامید]] و مأیوس نباشد. همین [[انتظار]] است که بالاترین [[عبادت]] [[خداوند]] می‌باشد»<ref>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۳. آقای حیدرزاده (پژوهشگر معارف مهدویت)؛}}
«در این باره می‌گویم که [[ناامیدی]] بر چند گونه تصور می‌شود؛
[[پرونده:13681151.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عباس حیدرزاده]]]]
# [[یأس]] و [[ناامیدی]] از اصل [[ظهور]] [[حضرت قائم]] {{ع}} به طور کلی، و بدون [[شبهه]] همگی در [[حرام]] بودن آن [[اتفاق نظر]] دارند، زیرا که [[ظهور]] و [[قیام]] [[حضرت قائم]] {{ع}} از ضروریات [[مذهب امامیه]] است، بلکه احتمال می‌رود که از ضروریات [[دین اسلام]] باشد، چون که [[احادیث]] در این باره از [[حضرت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} در [[حد]] [[تواتر]]، از طرق [[خاصه]] و [[عامه]] رسیده، بلکه علمای [[عامه]] نیز به این امر اعتراف دارند و [[اختلاف]] در تعیین شخص او است و این که حالا وجود دارد یا نه، در مقابل آنهایی که قایل هستند که آن [[حضرت]] وجود خواهد یافت و متولد خواهد شد. بنابراین [[انکار]] آن به طور کلی [[تکذیب]] [[پیغمبر]] {{صل}} می‌باشد. و [[شاهد]] بر آنچه یادآور شدیم این که [[مجلسی]] از [[ابن ابی الحدید]] - که از بزرگان علمای [[عامه]] است - حکایت کرده که گفته: البته که فرقه‌های [[مسلمانان]] اتفاق دارند که [[دنیا]] و [[تکلیف]] پایان نخواهد یافت، مگر پس از [آمدن] [[مهدی]] {{ع}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۱۴ ح ۱۰.</ref>.
::::::آقای '''[[عباس حیدرزاده]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]»'' در این‌باره گفته است:
# [[ناامیدی]] از [[ظهور]] [[حضرت قائم]] {{ع}} در مدت معینی، برحسب پندارها و حدس‌ها، به این که مثلاً گفته شود: [[حضرت قائم]] {{ع}} تا پنجاه سال دیگر [[ظهور]] نخواهد کرد و لازمه این [[پندار]] آن است که در آن مدت [[منتظر]] نباشد، و حال آن که از بررسی احادیثی که امر می‌کند در هر صبح و [[شام]] [[منتظر]] باشیم، ظاهر می‌شود که این گونه [[ناامیدی]] هم [[حرام]] باشد، زیرا که ظاهر امر [[وجوب]] است و ترک [[واجب]] قطعاً [[حرام]] است
::::::«چیزی که همواره ائمه ما در [[دوران غیبت]] از گرفتار شدن ما بدان می‌‌ترسیدند، یأس و [[ناامیدی]] شیعیانشان می‌‌باشد، به خاطر همین همیشه ما را از آن بر حذر داشته‌اند و پیشاپیش آن را به ما گوشزد کرده‌اند. شاید بتوان یکی از فلسفه‌های [[انتظار]] و تعیین نکردن وقت قطعی [[ظهور]] را نیز همین دانست، یعنی یک [[شیعه]] [[حقیقی]] هر لحظه [[انتظار]] می‌‌کشد و در هر زمانی توقع پیدایش آن [[حکومت عدل]] [[جهان]] گستر را ممکن می‌‌داند و خود را دچار [[ناامیدی]] نمی‌کند و به تبع آن گرفتار سردرگمی‌ها و کج‌روی‌ها نمی‌شود. از این روست که در بسیاری از [[روایات]] تأکید شده که صبح و [[شام]] توقع [[ظهور]] را داشته باشید و از تعیین وقتی مخصوص برای آن پرهیز کنید و وقت‌گذاران را [[دروغگو]] بدانید و همیشه [[امامان]] ما{{عم}} وقت‌گذاران [[ظهور]] را [[تکذیب]] کرده‌اند و فقط به دادن [[نشانه‌ها]] و علامت‌هایی بسنده کرده‌اند، زیرا با توجه به امکان تغییر [[زمان ظهور]] در [[مشیت الهی]]، ممکن است این تغییرات در [[روحیه]] [[شیعیان]] ایجاد [[ناامیدی]] و [[دل]] سردی کند. اما متأسفانه [[ناامیدی]] بلایی است که خواه ناخواه بعضی را گرفتار خواهد کرد حال ممکن است این [[ناامیدی]]، نسبت به نزدیک بودن [[زمان ظهور]] آن جناب باشد یا [[ناامیدی]] کلی از آمدن [[حضرت]]. برخی نیز با [[تعیین وقت]]، خود و دیگران را تا سررسید آن مدت از [[انتظار]] دور می‌‌دارند و [[ناامیدی]] را تا قبل از آن وقت تعیین شده در [[روحیه]] آنان می‌‌رویانند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: امر [[ظهور امام زمان]]{{ع}} واقع نخواهد شد مگر زمانی که [[غربال]] شوید و [[امتحان]] شوید و (خوب و بد) از یکدیگر جدا شوید، به [[خدا]] قسم [[ظهور]] به وقوع نمی‌پیوندد مگر زمانی که (عده‌ای از شما) [[ناامید]] شده باشید...<ref>کافی: ج ۱، ص ۳۷۰.</ref>.
# [[ناامید]] بودن از نزدیکی زمان [[فرج]] و [[ظهور]] آن [[حضرت]] {{ع}} می‌باشد، یعنی این که احتمال نزدیک بودن آن را نفی نماید، چنان که حال بعضی از اهل زمان ما است، آنان که [[عقاید]] و باورهای خود را بر حدس و [[گمان]] و تخمین بنا می‌کنند و ظاهر از [[دلایل]]، [[حرام]] بودن این گونه [[ناامیدی]] نیز می‌باشد، به همان دلیل‌هایی که در گونه دوم آوردیم، زیرا که از [[اخبار]] [[روایت]] شده از [[امامان]] {{عم}} چنین استفاده می‌شود که بدین جهت [[وقت ظهور]] بر [[مؤمنین]] مخفی مانده، تا در تمامی زمان‌ها و سال‌ها منتظرش باشند، هرچند که حکمت‌های دیگری نیز برای آن هست و [[خداوند]] حقایق امور را می‌داند»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۹-۱۰۱.</ref>.
::::::در [[حدیث]] دیگری دارد: که [[مردم]] از فرط [[ناامیدی]] می‌‌گویند: [[مهدی]] دیگر مرد و در بیابان‌ها هلاک شد و از بین رفت!<ref>غیبت نعمانی: ص ۱۵۷.</ref> از این روست که در [[روایات]] بسیاری آمده است که [[انتظار]] آمدن آن [[حضرت]] را بکشید زیرا [[خداوند]] برای آمدن ایشان [[وعده]] داده است و [[خداوند]] [[وعده]] خود را نمی‌شکند و اگر حتی یک روز بیشر از زندگانی [[دنیا]] [[باقی]] نمانده باشد [[خداوند]] آن روز را به قدری طولانی می‌‌کند که آن جناب تشریف آورده و [[وعده خداوند]] به دست ایشان متحقق شود. با توجه به این [[روایات]] متوجه می‌‌شویم که [[اهل بیت]]{{عم}} هیچ گونه مجال برای ورود [[ناامیدی]] قرار نداده‌اند و هرگونه یأس در مورد [[ظهور امام زمان]]{{ع}} را برای ما جایز ندانسته‌اند.
}}
::::::[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: سعی کنید توجه ([[دشمنان]]) را به سوی [[حضرت مهدی]]{{ع}} معطوف نکنید، همانا [[امام]] شما سال‌ها از نظر شما [[غایب]] خواهد شد و شما به [[امتحان]] [[سختی]] سنجیده خواهید شد، به حدی که خواهند گفت: او به بیابان‌ها سر نهاده است و از [[دنیا]] رفته است! باید دیده [[مؤمنین]] بر او بگرید...<ref>ر.ک: توقیعات حضرت مهدی{{ع}}.</ref>.
{{پاسخ پرسش
::::::[[رسول خدا]]{{صل}} [[نشانه‌های آخرالزمان]] را یاد می‌‌فرموده، در آن میان فرمود: چنان [[بلا]] و گرفتاری و [[پریشانی]] بر [[مردم]] فرود خواهد آمد... و این [[بلا]] طولانی خواهد شد که یأس و [[ناامیدی]] بر [[مردم]] مستولی خواهد شد و بد گمانی همه‌گان را فرا می‌‌گیرد، به ناگاه [[حضرت]] در آن [[زمان ظهور]] خواهد نمود...<ref>ملاحم: ص ۱۳۳.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص ۵۸۱.</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین بنی‌هاشمی؛
{{پایان جمع شدن}}
| تصویر = 152046.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید محمد بنی‌هاشمی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد بنی‌هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«یکی از راه‌های [[شناخت]] چیزی، [[شناخت]] ضد آن است، تا آن جا که گفته‌اند: "انما تعرف الاشیاء باضدادها". "جز به ضد، ضد را همی نتوان [[شناخت]]". آری، قطعاً [[شناخت]] ضد هر چیز، در [[شناخت]] [[حقیقت]] آن مؤثر و مفید است. این قاعده در مورد "[[انتظار]]" هم [[صدق]] می‌کند، به طوری که برای [[شناخت]] [[انتظار]] از ضد آن کمک می‌گیرند. در کتاب شریف مکیال المکارم، پس از ذکر "تهیؤ" که از [[لوازم انتظار]] است، برای تکمیل آن تعریف، از ضدش – که [[یأس]] می‌باشد – کمک گرفته شده است. [[یأس]] به معنای [[ناامیدی]]، نقطه مقابل [[انتظار]] است که [[امید]] در آن موج می‌زند. اگر [[انتظار]] به معنای "[[انتظار ظهور]]" باشد، ضد آن "[[یأس]] از [[ظهور]]" می‌باشد که مفهوم آن کاملاً وجدانی است. اما بسیاری اوقات [[انتظار]] به معنای "[[انتظار فرج]]" به کار رفته است که در این صورت ضد آن [[یأس]] از امداد و کمک الهی می‌باشد. چنین یأسی از بزرگترین [[گناهان کبیره]] به شمار آمده است. برای [[شناخت]] معنای دقیق "[[انتظار فرج]]" قدری در مورد آن توضیح می‌دهیم.
 
در [[قرآن کریم]]، سفارش [[حضرت یعقوب]] به فرزندانش در مورد یافتن [[حضرت یوسف]] [[نقل]] شده است که فرمود: {{متن قرآن|وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>"و از رحمت  خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد" سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref> در [[احادیث]] وقتی [[گناهان کبیره]] را بر شمرده‌اند، بعد از "[[شرک]] به [[خدا]]" که بزرگ‌ترین [[گناه]] است، "[[یأس]] از [[رحمت خدا]]" را دومین [[گناه]] بزرگ محسوب کرده‌اند. از [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} منقول است که فرمودند: {{متن حدیث|"اَکبَرُ الکَبائِرِ - الشِرکُ بِاللهِ ... وَ بَعدَهُ الیَأسُ مِن رَوحِ اللهِ. لِأنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقولُ: ولا تَیأَسُوا..."}}<ref>«بزرگ‌ترین [[گناه]] کبیره [[شرک]] به خداست... و پس از آن [[ناامیدی]] از رحت [[خدا]]. زیرا [[خدای عزوجل]] می‌فرماید: "و لا تیأسوا..."» عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۸۵ و ۲۸۶.</ref>
 
[[انسان]] اگر در گرفتاری واقع شود، چه این گرفتاری، [[مصیبت]] و [[سختی]] دنیوی باشد و چه گرفتاری معنوی و روحی که بر اثر [[ابتلا]] به [[معاصی]] برایش حاصل می‌شود، نباید از کمک [[خداوند]] و [[رحمت]] او [[ناامید]] شود. [[ناامیدی]] از [[رحمت]] و دستگیری [[خداوند]]، گناهی است بالاتر از هر [[گناه]] دیگری که [[انسان]] گناهکار را گرفتار کرده است. [[امیر مؤمنان]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|"أَعظَمُ البَلاءِ اِنقِطَاعُ الرَّجَاءِ"}}<ref>«بزرگ‌ترین گرفتاری، [[ناامید]] شدن است» غرر الحکم، حکمت ۱۳۲۳.</ref>. پس هر [[قدر]] گرفتاری [[انسان]] شدید باشد، [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[خداوند]]، از آن شدیدتر و سخت‌تر است. هیچ گاه [[امید]] [[انسان]] به دستگیر [[خداوند]] نباید از بین برود، زیرا چه بسا از طریقی که [[انسان]] تصورش را نمی‌کند، [[رحمت الهی]] شامل حالش گردد. لذا فرموده‌اند: {{متن حدیث|"كُنْ لِمَا لاَ تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو"}}<ref>بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۱۳۴، ح ۹.</ref>. به چیزی که [[امید]] (وقوعش را) نداری، از آن چه [[امید]] (وقوعش را) داری، امیدوار باش.
 
اگر کسی امیدش به دستگیری [[پروردگار]] باشد، چه بسا در زمانی که به لحاظ محاسبات عادی هیچ گونه امیدی نمی‌رود، باب [[فرج]] و گشایشی برایش باز شود که وقتی روی حساب‌های معمولی [[امید]] آن می‌رفت، باز نشده باشد. هر [[قدر]] اعتماد به "[[توحید]]" در [[انسان]] قویتر باشد، امیدش به دستگیری [[خداوند]] در گرفتاری‌ها بیشتر و ناامیدی‌اش از [[رحمت الهی]] کمتر است. این [[امر]] در مورد همه گرفتاری‌ها، چه مادی و چه معنوی، [[صدق]] می‌کند. فرض کنید برای کسی یک گرفتاری مالی پیدا می‌شود. رفع این گرفتاری به چیست؟ اگر آن فرد [[مؤمن]] موحد باشد، کاملاً توجه دارد که رفع این گرفتاری فقط و فقط به دست خداود است. او باید موجبات و اسباب رفع این گرفتاری را فراهم کند. تا [[خداوند]] [[اراده]] نکند، [[تلاش]] هیچ کس در این زمینه به جایی نمی‌رسد. البته به اسباب و وسائط [[رجوع]] می‌کند، ولی آنها را فقط وسیله می‌داند و کار را تنها و تنها به [[خداوند]] می‌سپارد.
 
همین طور، اگر [[فرزند]] [[انسان]] [[بیمار]] شود، باید به پزشک مراجعه کند. ولی موحد کسی است که مراجعه به پزشک را صرفاً سبب و وسیله‌ای می‌داند که عقلاً و شرعاً مؤظف به انجام آن است و رفع بیماری و گرفتاری را فقط و فقط به دست [[خداوند]] می‌داند. در مقابل، غیر موحد یا موحدی که [[عقیده]] دارد ولی در عمل از اعتقادش، غافل است و درجه بالایی در [[توحید]] ندارد، در هنگام گرفتاری، بدون توجه به این که رفع آن فقط به دست [[خداوند]] است، به اسباب و وسائط [[رجوع]] می‌کند و به آنها [[دل]] می‌بندد، یعنی به صورت ناآگاهانه و از روی [[غفلت]]، برای غیر [[خداوند]] (مخلوقات) به نوعی [[استقلال]] در تأثیر قائل می‌شود. این همان شرکی است که متأسفانه بیشتر اهل [[ایمان]] گرفتارش هستند. {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>"و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان می‌آورند (در باطن همچنان) مشرکند" سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref> این [[شرک]] البته غیر از [[شرک]] در [[عبادت]] و [[بندگی]] خداست و [[انسان]] را از دایره [[توحید]] به کلی خارج نمی‌کند، ولی البته نشان دهنده ضعف در [[اعتقاد]] به [[توحید]] می‌باشد که اکثر مؤمان از روی [[غفلت]] و بی‌توجهی – و البته ضعف [[اعتقادی]] – به آن مبتلا می‌گردند. هر چه [[انسان]] اعتقادش به [[توحید]] قویتر شود، امیدش در گرفتاری‌ها به [[خداوند]] بیشتر و به غیر او کمتر می‌شود. بالاترین حد مطلوب این است که [[انسان]] فقط و فقط به خدای خود [[امید]] داشته باشد. رئیس [[موحدان]] در این باره فرموده‌اند: {{متن حدیث|"اجْعَلُوا کل رجائکم لِلَّهِ سُبْحَانَهُ وَ لا تَرْجُوا أَحَداً سِوَاهُ"}}<ref>«همه امیدتان به [[خدای سبحان]] باشد و جز او به کسی [[امید]] نداشته باشید» غرر الحکم، حکمت ۳۸۶۱.</ref>.
 
بسیاری از انسان‌های با [[ایمان]]، اگر گرفتاری بزرگی پیدا کنند، بیشتر و عمیق‌تر به [[خدا]] [[امید]] می‌بندند. ولی همین افراد اگر گرفتاری کوچکتری داشته باشند، کمتر به [[خدا]] توجه می‌کنند و بیشتر به اسباب [[دل]] می‌بندند. اگر کسی بیماری سرما خوردگی پیدا کند، کمتر به [[یاد خدا]] و دستگیری او می‌افتد و بیشتر به دارو و معالجات پزشکی [[امید]] می‌بندد. ولی همین شخص اگر به سرطان مبتلا شود، چون [[امید]] زیادی به تأثیر معالجات پزشکی ندارد، بیشتر و عمیق‌تر به [[یاد خدا]] می‌افتد و با انقطاع بیشتری نسبت به اسباب، از [[خداوند]] کمک می‌خواهد. ولی موحد واقعی این طور نیست. او در هر گرفتاری – چه سخت و چه سبک – به یک اندازه، فقط و فقط به [[خدا]] [[امید]] می‌بندد و در کنار [[خداوند]] و در عرض او، غیر او [[ناامید]] است. او به این [[حقیقت]] به طور کامل توجه دارد که: گرفتاری سخت و آسان برای ما [[انسان‌ها]] تفاوت می‌کند و نسبت به [[خداوند]] فرقی بین اینها نیست. شفای سرماخوردگی برای [[خداوند]] از شفای سرطان ساده‌تر نیست.
 
بنابراین چه اسباب و وسایل عادی فراهم باشد یا نباشد، باید یکسان به [[خداوند]] – آن هم به طور کامل و صد در صد – امیدوار بود و از غیر [[خدا]] هم [[ناامید]]. مود کامل کسی است که خود را در همه حال – حتی وقتی ظاهراً هیچ گرفتاری هم ندارد – به یک اندازه محتاج و [[فقیر]] نسبت به [[خدا]] خود ببیند، نه این که اگر زمانی گرفتاری خاصی ندارد، توجه و [[امید]] و اتکالش به [[خداوند]] در آن زمان نباشد یا کمتر باشد. او با همه وجودش [[اعتقاد]] دارد که در یک چشم به هم زدن ممکن است سخت‌ترین گرفتاری‌ها را پیدا کند و اگر خدایش او را به حال خود رها سازد، به انواع و اقسام بلایا، مبتلا می‌شود.
 
البته چنین افرادی بسیار کم یافت می‌شوند، ولی [[ارزش]] آنها بسیار بسیار زیاد است. [[انتظار]] ضد [[یأس]] است و "[[انتظار فرج]]" دقیقاً به این معناست که [[انسان]] در گرفتاری‌هایش هر [[قدر]] هم سخت و شدید باشد، از [[رحمت]] و دستگیری [[خداوند]] [[ناامید]] و مأیوس نباشد. همین [[انتظار]] است که بالاترین [[عبادت]] [[خداوند]] می‌باشد»<ref>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. آقای حیدرزاده (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
| تصویر = 13681151.jpg
| پاسخ‌دهنده = عباس حیدرزاده
| پاسخ = آقای '''[[عباس حیدرزاده]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«چیزی که همواره ائمه ما در [[دوران غیبت]] از گرفتار شدن ما بدان می‌‌ترسیدند، یأس و [[ناامیدی]] شیعیانشان می‌‌باشد، به خاطر همین همیشه ما را از آن بر حذر داشته‌اند و پیشاپیش آن را به ما گوشزد کرده‌اند. شاید بتوان یکی از فلسفه‌های [[انتظار]] و تعیین نکردن وقت قطعی [[ظهور]] را نیز همین دانست، یعنی یک [[شیعه]] [[حقیقی]] هر لحظه [[انتظار]] می‌‌کشد و در هر زمانی توقع پیدایش آن [[حکومت عدل]] [[جهان]] گستر را ممکن می‌‌داند و خود را دچار [[ناامیدی]] نمی‌کند و به تبع آن گرفتار سردرگمی‌ها و کج‌روی‌ها نمی‌شود. از این روست که در بسیاری از [[روایات]] تأکید شده که صبح و [[شام]] توقع [[ظهور]] را داشته باشید و از تعیین وقتی مخصوص برای آن پرهیز کنید و وقت‌گذاران را [[دروغگو]] بدانید و همیشه [[امامان]] ما {{عم}} وقت‌گذاران [[ظهور]] را [[تکذیب]] کرده‌اند و فقط به دادن [[نشانه‌ها]] و علامت‌هایی بسنده کرده‌اند، زیرا با توجه به امکان تغییر [[زمان ظهور]] در [[مشیت الهی]]، ممکن است این تغییرات در [[روحیه]] [[شیعیان]] ایجاد [[ناامیدی]] و [[دل]] سردی کند. اما متأسفانه [[ناامیدی]] بلایی است که خواه ناخواه بعضی را گرفتار خواهد کرد حال ممکن است این [[ناامیدی]]، نسبت به نزدیک بودن [[زمان ظهور]] آن جناب باشد یا [[ناامیدی]] کلی از آمدن [[حضرت]]. برخی نیز با [[تعیین وقت]]، خود و دیگران را تا سررسید آن مدت از [[انتظار]] دور می‌‌دارند و [[ناامیدی]] را تا قبل از آن وقت تعیین شده در [[روحیه]] آنان می‌‌رویانند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: امر [[ظهور امام زمان]] {{ع}} واقع نخواهد شد مگر زمانی که [[غربال]] شوید و [[امتحان]] شوید و (خوب و بد) از یکدیگر جدا شوید، به [[خدا]] قسم [[ظهور]] به وقوع نمی‌پیوندد مگر زمانی که (عده‌ای از شما) [[ناامید]] شده باشید...<ref>کافی: ج ۱، ص ۳۷۰.</ref>.
 
در [[حدیث]] دیگری دارد: که [[مردم]] از فرط [[ناامیدی]] می‌‌گویند: [[مهدی]] دیگر مرد و در بیابان‌ها هلاک شد و از بین رفت!<ref>غیبت نعمانی: ص ۱۵۷.</ref> از این روست که در [[روایات]] بسیاری آمده است که [[انتظار]] آمدن آن [[حضرت]] را بکشید زیرا [[خداوند]] برای آمدن ایشان [[وعده]] داده است و [[خداوند]] [[وعده]] خود را نمی‌شکند و اگر حتی یک روز بیشر از زندگانی [[دنیا]] باقی نمانده باشد [[خداوند]] آن روز را به قدری طولانی می‌‌کند که آن جناب تشریف آورده و [[وعده خداوند]] به دست ایشان متحقق شود. با توجه به این [[روایات]] متوجه می‌‌شویم که [[اهل بیت]] {{عم}} هیچ گونه مجال برای ورود [[ناامیدی]] قرار نداده‌اند و هرگونه یأس در مورد [[ظهور امام زمان]] {{ع}} را برای ما جایز ندانسته‌اند.
 
[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: سعی کنید توجه ([[دشمنان]]) را به سوی [[حضرت مهدی]] {{ع}} معطوف نکنید، همانا [[امام]] شما سال‌ها از نظر شما [[غایب]] خواهد شد و شما به [[امتحان]] [[سختی]] سنجیده خواهید شد، به حدی که خواهند گفت: او به بیابان‌ها سر نهاده است و از [[دنیا]] رفته است! باید دیده [[مؤمنین]] بر او بگرید...<ref>ر.ک: توقیعات حضرت مهدی {{ع}}.</ref>.
 
[[رسول خدا]] {{صل}} [[نشانه‌های آخرالزمان]] را یاد می‌‌فرموده، در آن میان فرمود: چنان [[بلا]] و گرفتاری و [[پریشانی]] بر [[مردم]] فرود خواهد آمد... و این [[بلا]] طولانی خواهد شد که یأس و [[ناامیدی]] بر [[مردم]] مستولی خواهد شد و بد گمانی همه‌گان را فرا می‌‌گیرد، به ناگاه [[حضرت]] در آن [[زمان ظهور]] خواهد نمود...<ref>ملاحم: ص ۱۳۳.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص ۵۸۱.</ref>.
}}


== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان انتظار فرج}}
{{پرسمان انتظار فرج}}


==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
== پانویس ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پانویس}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{انتظار افقی}}


[[رده:مهدویت]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:(اث): پرسش‌هایی با ۴ پاسخ]]
[[رده:(اث): پرسش‌هایی با ۴ پاسخ]]
[[رده:(اث): پرسش‌های مهدویت با ۴ پاسخ]]
[[رده:(اث): پرسش‌های مهدویت با ۴ پاسخ]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به انتظار فرج]]