جز
جایگزینی متن - 'جمعآوری قرآن' به 'جمعآوری قرآن'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'جمعآوری قرآن' به 'جمعآوری قرآن') |
||
خط ۱۹۹: | خط ۱۹۹: | ||
# '''سماحت و سهولت اسلام:''' هیچ دشواری خارج از [[طاقت]] [[انسانها]] در [[احکام]] و تعالیم [[اسلام]] نیست: {{متن قرآن|وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ}}<ref> و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و به (ریسمان) خداوند چنگ زنید؛ او سرور شماست که نیکو یار و نیکو یاور است؛ سوره حج، آیه ۷۸.</ref> و در آیاتی متعدد هرگونه [[سختی]] در [[احکام]] [[نفی]] شده است؛ برای مثال در [[آیه]] ۱۸۵ [[سوره]] بقره [[وجوب]] [[روزه]] [[ماه رمضان]] از [[بیمار]] و مسافر برداشته و سپس به این نکته اشاره شده که [[خداوند]] [[راحتی]] [[مؤمنان]] را میخواهد؛ نه زحمت آنان را: {{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref> روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد و (میخواهد) تا شمار (روزهها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید؛ سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref>. و در آیه ۶ [[سوره]] [[مائده]] پس از بیان [[احکام]] [[غسل]] و [[وضو]] به این مطلب اشاره شده که [[خدا]] نمیخواهد برای [[مؤمنان]] [[سختی]] قرار دهد، بلکه میخواهد آنان را [[پاکیزه]] کند{{متن قرآن|مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ}}<ref> خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند؛ سوره مائده، آیه ۶.</ref>. در احادیث نبوی نیز به این معنا تصریح شده است؛ [[نبی اکرم]] {{صل}} در گفت و گو با مردی که تصمیم گرفته بود با غارنشینی به خود [[سختی]] دهد فرمود: {{متن حدیث|أنّی لمأُبعث بالیهودیة و لاالنصرانیة و لکنّی بعثت بالحنیفیة السمحة}}<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۱۷۲؛ الدرالمنثور، ج۳، ص۱۴۳ـ۱۴۶.</ref> مشابه این جمله را [[اهل بیت]] {{عم}} از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] کردهاند<ref>الکافی، ج۵، ص۴۹۴.</ref> بسیاری از [[مفسران]] این ویژگی [[اسلام]] را به سبب واقعنگری و منطقی بودن [[اسلام]] دانسته و بر این باورند که [[اسلام]] [[دین]] واقعیت و [[عقل]] است و ازاینرو در موارد عذر و دشواری، [[تکلیف]] برداشته میشود<ref>المنیر، ج۱۱، ص۶.</ref>. | # '''سماحت و سهولت اسلام:''' هیچ دشواری خارج از [[طاقت]] [[انسانها]] در [[احکام]] و تعالیم [[اسلام]] نیست: {{متن قرآن|وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ}}<ref> و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و به (ریسمان) خداوند چنگ زنید؛ او سرور شماست که نیکو یار و نیکو یاور است؛ سوره حج، آیه ۷۸.</ref> و در آیاتی متعدد هرگونه [[سختی]] در [[احکام]] [[نفی]] شده است؛ برای مثال در [[آیه]] ۱۸۵ [[سوره]] بقره [[وجوب]] [[روزه]] [[ماه رمضان]] از [[بیمار]] و مسافر برداشته و سپس به این نکته اشاره شده که [[خداوند]] [[راحتی]] [[مؤمنان]] را میخواهد؛ نه زحمت آنان را: {{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref> روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد و (میخواهد) تا شمار (روزهها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید؛ سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref>. و در آیه ۶ [[سوره]] [[مائده]] پس از بیان [[احکام]] [[غسل]] و [[وضو]] به این مطلب اشاره شده که [[خدا]] نمیخواهد برای [[مؤمنان]] [[سختی]] قرار دهد، بلکه میخواهد آنان را [[پاکیزه]] کند{{متن قرآن|مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ}}<ref> خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند؛ سوره مائده، آیه ۶.</ref>. در احادیث نبوی نیز به این معنا تصریح شده است؛ [[نبی اکرم]] {{صل}} در گفت و گو با مردی که تصمیم گرفته بود با غارنشینی به خود [[سختی]] دهد فرمود: {{متن حدیث|أنّی لمأُبعث بالیهودیة و لاالنصرانیة و لکنّی بعثت بالحنیفیة السمحة}}<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۱۷۲؛ الدرالمنثور، ج۳، ص۱۴۳ـ۱۴۶.</ref> مشابه این جمله را [[اهل بیت]] {{عم}} از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] کردهاند<ref>الکافی، ج۵، ص۴۹۴.</ref> بسیاری از [[مفسران]] این ویژگی [[اسلام]] را به سبب واقعنگری و منطقی بودن [[اسلام]] دانسته و بر این باورند که [[اسلام]] [[دین]] واقعیت و [[عقل]] است و ازاینرو در موارد عذر و دشواری، [[تکلیف]] برداشته میشود<ref>المنیر، ج۱۱، ص۶.</ref>. | ||
# '''[[تدریجی بودن دعوت]]:''' از [[آیات قرآن]] و نقلهای [[تاریخی]] بر میآید که [[دعوت]] [[اسلام]] و [[پیشرفت]] آن به شکل تدریجی بوده است؛ [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در ابتدای [[بعثت]] [[مأمور]] شد تا [[دعوت]] خویش را از [[نزدیکان]] خود آغاز کند: {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref>. بر اساس [[روایات]] صحیح [[پیامبر]] [[نزدیکان]] خود را به [[اسلام]] فراخواند و فرمود: اولین کسی که [[دعوت]] مرا [[اجابت]] کند [[خلیفه]] من نیز خواهد بود. در این میان [[امام علی]] {{ع}} [[دعوت]] [[اسلام]] را پذیرفت و مورد استهزای برخی قرار گرفت. پس از ایشان [[حضرت خدیجه]] و [[حمزه]] و [[عبید]] و [[ابوطالب]] به [[اسلام]] گرویدند<ref>بحارالانوار، ج۱۸، ص۴۴، ۱۶۳ـ۱۶۴.</ref> پس از این مرحله قلمرو [[دعوت]]، گسترش یافت و محدوده آن [[مکه]] و اطراف آن را شامل شد: {{متن قرآن|كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ}}<ref> و بدینگونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی؛ سوره شوری، آیه ۷.</ref>؛ امّا پس از این، محدوده [[دعوت اسلامی]] حدّ و مرز جغرافیایی و زمانی ندارد و همه [[انسانها]] را در هر جا و هر وقت شامل میگردد<ref>المیزان، ج۴، ص۱۶۰ـ۱۶۱.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهِ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل لاَّ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref> بگو: چه چیزی در گواهی بزرگتر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی میدهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمیدهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که میورزید بیزارم؛ سوره انعام، آیه ۱۹.</ref> بعضی از [[مفسران]] آیاتی را که بر نامحدود بودن محدوده [[دعوت]] [[پیامبر]] {{صل}} دلالت دارد بر ابتدای زمان [[بعثت]] نیز [[تطبیق]] کردهاند<ref>تفسیر ابیالسعود، ج۴، ص۵۴.</ref>؛ امّا نقلهای [[تاریخی]] و [[عقل]] [[سلیم]] [[تأیید]] میکند که [[پیامبر]] همانند هر [[اصلاحگر]] سیاستمداری [[دعوت]] خویش را به تدریج گسترش داده است. پس از فراگیر شدن [[اسلام]] در [[شبه جزیره عربستان]] [[نبی اکرم]] {{صل}} به مقتضای [[رسالت]] [[جهانی]] خود مناطق و کشورهای مجاور را به [[اسلام]] فراخواند که بخشی از این مناطق در زمان [[حیات]] و بخشهایی پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]] به سرزمینهای [[اسلامی]] ملحق گردید. در این دورهها [[اسلام]] در [[آسیا]] و سواحل بحرالروم و [[هندوستان]] تا کنار اقیانوس اطلس گسترش یافت<ref>لغت نامه، ج۲، ص۲۰۹۲.</ref>. [[حکومت]] و [[ولایت]] پس از [[نبی اکرم]] {{صل}} از مسیر طبیعی خود که در [[آیه اکمال]] آمده [[ولایت]] [[امام علی]] {{ع}} و [[اولاد]] آن [[حضرت]] خارج گردید و در دوره [[امویان]] و [[عباسیان]] کاملا بهصورت [[حکومتی]] [[دنیوی]] درآمد؛ اما به رغم این [[مشکلات]] [[اسلام]] به [[پیشرفت]] و گسترش خود ادامه داد و امروز [[جهان اسلام]] از ساحل دریای آتلانتیک در [[غرب]] [[آفریقا]] آغاز میشود و تا مرزهای [[ناحیه]] سینکیانگ یعنی ترکستان چین در [[شرق]] امتداد مییابد و در شمال، مرزهای آن از شمال ترکستان شوروی آغازو به سومالی یعنی خط استوا در آفریقا منتهی میگردد<ref>اسلام از دیدگاه ژول لابوم، ص۱۴۴.</ref>. به [[عقیده]] [[علامه طباطبایی]] [[تدریجی بودن دعوت]] [[اسلام]] افزون بر محدوده مخاطبان در دو زمینه دیگر نیز بوده است: نخست در ارائه و [[تعلیم]] [[معارف اسلامی]] و [[تکالیف شرعی]] که در این زمینه با مراجعه به [[آیات قرآن]] میتوان تدریجی بودن این [[تعالیم]] را به خوبی دریافت. در این خصوص با مقایسه [[آیات مکی و مدنی]] معلوم میشود که در [[آیات]] مکی تنها [[توحید]] و [[معاد]]، آنهم بهصورت اجمالی در زمینه [[اعتقادات]] و معدودی از [[اعمال عبادی]] در زمینه [[احکام]] طرح گردیده، در حالی که در [[آیات]] [[مدنی]] مسائل [[اعتقادی]] و [[احکام]] با تفصیل و گستردگی بیشتری مطرح شده است. به [[عقیده]] برخی [[مفسران]]، [[اسلام]] در ابتدای عصر [[بعثت]] با توجّه به واقعیتهای [[اجتماعی]] و محیطی و [[آداب]] [[انسانها]] در آن دوره [[احکام]] خود را به شکل مرحلهای طرح کرد، تا [[تشریع]] دفعی آنها موجب [[عسر]] و حرج نگردد. نگاهی به نحوه [[تشریع]] [[حرمت]] [[خمر]] یا [[احکام]] [[نماز]] و [[احکام]] [[ارث]] به خوبی مسیر تدریجی بودن [[تشریع احکام]] را در [[قرآن]] و [[روایات]] ثابت میکند<ref>المیزان، ج۴، ص۱۵۷ـ۱۶۱؛ ویژگیهای کلی اسلام، ص۲۵۲ـ۲۹۱.</ref>. دومین زمینه، [[شیوه]] [[ارشاد]] است که ابتدا تنها بادعوت زبانی و در صورت عدم تأثیر، با کنارهگرفتن از [[معاشرت]] و در صورت عناد و [[لجاجت]] با [[مبارزه]] مستقیم بوده است. این مراحل و شیوههای [[تبلیغ]] به شکل روشنی در [[آیات]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلا صَالِحًا وَلا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref> بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد؛ سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ}}<ref> نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان میگردد؛ سوره فصلت، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ}}<ref> و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد؛ سوره هود، آیه ۱۳.</ref> و {{متن قرآن|لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ }}<ref> دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه ۶.</ref> طرح گردیده است<ref>المیزان، ج۴، ص۱۶۱.</ref>. درباره تدریجی بودن [[اسلام]] میتوان به تدریجی بودن [[نزول قرآن]] اشاره کرد. به تصریح [[قرآن]] و [[تأیید]] [[سنت]] و [[تاریخ]]، [[آیات قرآن]] بهصورت تدریجی نازل شده است: {{متن قرآن|وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً }}<ref> و آن را قرآنی بخشبخش کردهایم تا بر مردم با درنگ بخوانی و آن را خردهخرده فرو فرستادهایم؛ سوره اسراء، آیه ۱۰۶.</ref>.<ref>تاریخ قرآن، ص۱۸۵، ۲۰۰.</ref> آیهای در پاسخ به این [[اعتراض]] [[کافران]] که چرا [[قرآن]] به یکباره نازل نشده، [[نزول]] تدریجی [[قرآن]] را برای تقویت [[قلب]] [[پیامبر]] {{صل}} و در نتیجه فزونی [[بصیرت]] ایشان دانسته است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلا }}<ref> و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستادهایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم؛ سوره فرقان، آیه ۳۲.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۲۶۵.</ref>. | # '''[[تدریجی بودن دعوت]]:''' از [[آیات قرآن]] و نقلهای [[تاریخی]] بر میآید که [[دعوت]] [[اسلام]] و [[پیشرفت]] آن به شکل تدریجی بوده است؛ [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در ابتدای [[بعثت]] [[مأمور]] شد تا [[دعوت]] خویش را از [[نزدیکان]] خود آغاز کند: {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref>. بر اساس [[روایات]] صحیح [[پیامبر]] [[نزدیکان]] خود را به [[اسلام]] فراخواند و فرمود: اولین کسی که [[دعوت]] مرا [[اجابت]] کند [[خلیفه]] من نیز خواهد بود. در این میان [[امام علی]] {{ع}} [[دعوت]] [[اسلام]] را پذیرفت و مورد استهزای برخی قرار گرفت. پس از ایشان [[حضرت خدیجه]] و [[حمزه]] و [[عبید]] و [[ابوطالب]] به [[اسلام]] گرویدند<ref>بحارالانوار، ج۱۸، ص۴۴، ۱۶۳ـ۱۶۴.</ref> پس از این مرحله قلمرو [[دعوت]]، گسترش یافت و محدوده آن [[مکه]] و اطراف آن را شامل شد: {{متن قرآن|كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ}}<ref> و بدینگونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی؛ سوره شوری، آیه ۷.</ref>؛ امّا پس از این، محدوده [[دعوت اسلامی]] حدّ و مرز جغرافیایی و زمانی ندارد و همه [[انسانها]] را در هر جا و هر وقت شامل میگردد<ref>المیزان، ج۴، ص۱۶۰ـ۱۶۱.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهِ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل لاَّ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref> بگو: چه چیزی در گواهی بزرگتر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی میدهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمیدهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که میورزید بیزارم؛ سوره انعام، آیه ۱۹.</ref> بعضی از [[مفسران]] آیاتی را که بر نامحدود بودن محدوده [[دعوت]] [[پیامبر]] {{صل}} دلالت دارد بر ابتدای زمان [[بعثت]] نیز [[تطبیق]] کردهاند<ref>تفسیر ابیالسعود، ج۴، ص۵۴.</ref>؛ امّا نقلهای [[تاریخی]] و [[عقل]] [[سلیم]] [[تأیید]] میکند که [[پیامبر]] همانند هر [[اصلاحگر]] سیاستمداری [[دعوت]] خویش را به تدریج گسترش داده است. پس از فراگیر شدن [[اسلام]] در [[شبه جزیره عربستان]] [[نبی اکرم]] {{صل}} به مقتضای [[رسالت]] [[جهانی]] خود مناطق و کشورهای مجاور را به [[اسلام]] فراخواند که بخشی از این مناطق در زمان [[حیات]] و بخشهایی پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]] به سرزمینهای [[اسلامی]] ملحق گردید. در این دورهها [[اسلام]] در [[آسیا]] و سواحل بحرالروم و [[هندوستان]] تا کنار اقیانوس اطلس گسترش یافت<ref>لغت نامه، ج۲، ص۲۰۹۲.</ref>. [[حکومت]] و [[ولایت]] پس از [[نبی اکرم]] {{صل}} از مسیر طبیعی خود که در [[آیه اکمال]] آمده [[ولایت]] [[امام علی]] {{ع}} و [[اولاد]] آن [[حضرت]] خارج گردید و در دوره [[امویان]] و [[عباسیان]] کاملا بهصورت [[حکومتی]] [[دنیوی]] درآمد؛ اما به رغم این [[مشکلات]] [[اسلام]] به [[پیشرفت]] و گسترش خود ادامه داد و امروز [[جهان اسلام]] از ساحل دریای آتلانتیک در [[غرب]] [[آفریقا]] آغاز میشود و تا مرزهای [[ناحیه]] سینکیانگ یعنی ترکستان چین در [[شرق]] امتداد مییابد و در شمال، مرزهای آن از شمال ترکستان شوروی آغازو به سومالی یعنی خط استوا در آفریقا منتهی میگردد<ref>اسلام از دیدگاه ژول لابوم، ص۱۴۴.</ref>. به [[عقیده]] [[علامه طباطبایی]] [[تدریجی بودن دعوت]] [[اسلام]] افزون بر محدوده مخاطبان در دو زمینه دیگر نیز بوده است: نخست در ارائه و [[تعلیم]] [[معارف اسلامی]] و [[تکالیف شرعی]] که در این زمینه با مراجعه به [[آیات قرآن]] میتوان تدریجی بودن این [[تعالیم]] را به خوبی دریافت. در این خصوص با مقایسه [[آیات مکی و مدنی]] معلوم میشود که در [[آیات]] مکی تنها [[توحید]] و [[معاد]]، آنهم بهصورت اجمالی در زمینه [[اعتقادات]] و معدودی از [[اعمال عبادی]] در زمینه [[احکام]] طرح گردیده، در حالی که در [[آیات]] [[مدنی]] مسائل [[اعتقادی]] و [[احکام]] با تفصیل و گستردگی بیشتری مطرح شده است. به [[عقیده]] برخی [[مفسران]]، [[اسلام]] در ابتدای عصر [[بعثت]] با توجّه به واقعیتهای [[اجتماعی]] و محیطی و [[آداب]] [[انسانها]] در آن دوره [[احکام]] خود را به شکل مرحلهای طرح کرد، تا [[تشریع]] دفعی آنها موجب [[عسر]] و حرج نگردد. نگاهی به نحوه [[تشریع]] [[حرمت]] [[خمر]] یا [[احکام]] [[نماز]] و [[احکام]] [[ارث]] به خوبی مسیر تدریجی بودن [[تشریع احکام]] را در [[قرآن]] و [[روایات]] ثابت میکند<ref>المیزان، ج۴، ص۱۵۷ـ۱۶۱؛ ویژگیهای کلی اسلام، ص۲۵۲ـ۲۹۱.</ref>. دومین زمینه، [[شیوه]] [[ارشاد]] است که ابتدا تنها بادعوت زبانی و در صورت عدم تأثیر، با کنارهگرفتن از [[معاشرت]] و در صورت عناد و [[لجاجت]] با [[مبارزه]] مستقیم بوده است. این مراحل و شیوههای [[تبلیغ]] به شکل روشنی در [[آیات]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلا صَالِحًا وَلا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref> بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد؛ سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ}}<ref> نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان میگردد؛ سوره فصلت، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ}}<ref> و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد؛ سوره هود، آیه ۱۳.</ref> و {{متن قرآن|لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ }}<ref> دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه ۶.</ref> طرح گردیده است<ref>المیزان، ج۴، ص۱۶۱.</ref>. درباره تدریجی بودن [[اسلام]] میتوان به تدریجی بودن [[نزول قرآن]] اشاره کرد. به تصریح [[قرآن]] و [[تأیید]] [[سنت]] و [[تاریخ]]، [[آیات قرآن]] بهصورت تدریجی نازل شده است: {{متن قرآن|وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً }}<ref> و آن را قرآنی بخشبخش کردهایم تا بر مردم با درنگ بخوانی و آن را خردهخرده فرو فرستادهایم؛ سوره اسراء، آیه ۱۰۶.</ref>.<ref>تاریخ قرآن، ص۱۸۵، ۲۰۰.</ref> آیهای در پاسخ به این [[اعتراض]] [[کافران]] که چرا [[قرآن]] به یکباره نازل نشده، [[نزول]] تدریجی [[قرآن]] را برای تقویت [[قلب]] [[پیامبر]] {{صل}} و در نتیجه فزونی [[بصیرت]] ایشان دانسته است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلا }}<ref> و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستادهایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم؛ سوره فرقان، آیه ۳۲.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۲۶۵.</ref>. | ||
# '''غلبه بر دیگر ادیان:''' در [[قرآن کریم]] افزون بر آنکه [[اسلام]]، [[خاتم ادیان]] معرفی شده چنین [[وعده]] داده شده که سرانجام بر سایر [[شرایع]] و مکاتب غالب شده، همه عالم را فرا خواهد گرفت. این مضمون با عبارت{{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ }}<ref> اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند؛ سوره توبه، آیه ۳۳.</ref> آمده است. به [[عقیده]] [[بیضاوی]] مضمون این [[آیات]] با [[آیه]] ۳۲ [[سوره]] [[توبه]]: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref> برآنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش گردانند و خداوند جز این نمیخواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند؛ سوره توبه، آیه ۳۲.</ref> یکسان است<ref>تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۱۸۰.</ref>. این [[غلبه]] به [[خذلان]] [[پیروان]] سایر [[شرایع]] یا [[نسخ شرایع]] آنها [[تفسیر]] شده است<ref>روح المعانی، مج۶، ج۱۰، ص۱۲۵.</ref>. برخی گفتهاند: سیطره بر چیزی یا با [[حجت]] و [[دلیل]] است یا به واسطه [[کثرت]] یا بر اثر [[استیلا]] و [[غلبه]]. در مورد [[بشارت]] به [[سیطره اسلام]] بر دیگر [[شرایع]] احتمال نخست موجه نیست، زیرا این [[بشارت]] متوجه امری در [[آینده]] است و [[حجّت]] و [[دلیل]] [[اسلام]] از همان اول [[برتری]] و تفوّق داشته است. احتمال دوم و سوم نیز ممکن است ناموجّه معرفی شود، زیرا تاکنون [[اسلام]] در [[هند]] و چین و [[روم]] و سایر بلاد [[کفر]] [[غلبه]] نیافته؛ ولی در پاسخ میتوان گفت اولا [[اسلام]] هرجا با دیگر [[شرایع]] روبرو شده بر آنها [[غلبه]] کرده است؛ نظیر [[یهودیت]] در [[عربستان]] و [[مسیحیت]] در [[شام]] و [[مجوسیت]] در [[ایران]]. ثانیاً ممکن است زمان این [[وعده الهی]] هنوز فرا نرسیده باشد. [[حدیثی]] از [[نبی اکرم]] {{صل}} زمان این [[غلبه]] را [[هنگام قیام]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} میداند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۳۹ـ۴۰.</ref>. [[طبری]] با [[نقل]] [[کلامی]] از [[ابن عباس]] احتمال دیگری را نیز طرح کرده که مراد از این [[آیه]]، روشن شدن همه امور [[دین]] بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است، بهگونهای که هیچ چیزی از [[دین]] برایشان مخفی نماند<ref>جامع البیان، مج۶، ج۱۰، ص۱۵۱.</ref>؛ امّا این معنا برای [[آیه]] با توجه به سیاق [[آیات]] مذکور و [[روایات]] [[شأن نزول]] چندان موجّه به نظر نمیرسد. از میان [[مفسران]] [[امامیه]] [[شیخ طوسی]] [[آیه]] ۳۳ [[سوره]] [[توبه]] را [[دلیل]] [[حقانیت]] و [[صدق]] [[نبی اکرم]] {{صل}} میداند، زیرا به مقتضای عبارت {{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}} [[خداوند]] [[پیروزی اسلام]] را بر همه [[شرایع]] [[بشارت]] داده است. ایشان همچنین روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] میکند که زمان این [[غلبه]] و پیروزی نهایی [[اسلام]] هنگام خروج [[قائم آل محمد]] {{ع}} است<ref>التبیان، ج۵، ص۲۰۹.</ref>. [[اسلام]] ویژگیهای دیگری نیز دارد؛ در [[آیه]] ۱۵۷ [[سوره اعراف]] خصوصیاتی برای [[اسلام]] و [[نبی اکرم]] {{صل}} ذکر شده که این اوصاف قبل از [[قرآن]] در [[تورات]] و [[انجیل]] به عنوان نشانههای [[دین خاتم]] ذکر شده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref> در این [[آیه]] افزون بر ویژگی "امّی بودن" برای [[پیامبر اسلام]]، خصوصیاتی نیز برای [[دین]] آن [[حضرت]] ذکر شده است. به [[عقیده]] [[علامه طباطبایی]] ۵ خصوصیت ویژه برای [[اسلام]] در این [[آیه]] آورده شده است: [[امر به معروف]]، [[نهی از منکر]]، [[حلال]] شدن طیبات، [[حرمت]] خبائث و آزادسازی [[انسان]] از قید و بندهای مادی و [[معنوی]]. به [[اعتقاد]] ایشان بعضی از این ویژگیها به نوعی در برخی از [[شرایع]] دیگر هم بوده است؛ ولی در هیچ شریعتی جز [[اسلام]] به شکل کامل و جامع تحقق نیافته است<ref>المیزان، ج۸، ص۲۸۰، ۲۸۷.</ref>. برخی [[مفسران]]، یکی از ویژگیها و امتیازات [[اسلام]] را داشتن [[تاریخ]] روشن دانستهاند. در [[تاریخ اسلام]] بهروشنی، سابقه [[پیامبر]] {{صل}} [[پیش از بعثت]] و پس از آن با نقلهای [[متواتر]] و مستند وجود دارد. نحوه [[نزول]] [[وحی]]، آغاز و انجام آن، چگونگی | # '''غلبه بر دیگر ادیان:''' در [[قرآن کریم]] افزون بر آنکه [[اسلام]]، [[خاتم ادیان]] معرفی شده چنین [[وعده]] داده شده که سرانجام بر سایر [[شرایع]] و مکاتب غالب شده، همه عالم را فرا خواهد گرفت. این مضمون با عبارت{{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ }}<ref> اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند؛ سوره توبه، آیه ۳۳.</ref> آمده است. به [[عقیده]] [[بیضاوی]] مضمون این [[آیات]] با [[آیه]] ۳۲ [[سوره]] [[توبه]]: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref> برآنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش گردانند و خداوند جز این نمیخواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند؛ سوره توبه، آیه ۳۲.</ref> یکسان است<ref>تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۱۸۰.</ref>. این [[غلبه]] به [[خذلان]] [[پیروان]] سایر [[شرایع]] یا [[نسخ شرایع]] آنها [[تفسیر]] شده است<ref>روح المعانی، مج۶، ج۱۰، ص۱۲۵.</ref>. برخی گفتهاند: سیطره بر چیزی یا با [[حجت]] و [[دلیل]] است یا به واسطه [[کثرت]] یا بر اثر [[استیلا]] و [[غلبه]]. در مورد [[بشارت]] به [[سیطره اسلام]] بر دیگر [[شرایع]] احتمال نخست موجه نیست، زیرا این [[بشارت]] متوجه امری در [[آینده]] است و [[حجّت]] و [[دلیل]] [[اسلام]] از همان اول [[برتری]] و تفوّق داشته است. احتمال دوم و سوم نیز ممکن است ناموجّه معرفی شود، زیرا تاکنون [[اسلام]] در [[هند]] و چین و [[روم]] و سایر بلاد [[کفر]] [[غلبه]] نیافته؛ ولی در پاسخ میتوان گفت اولا [[اسلام]] هرجا با دیگر [[شرایع]] روبرو شده بر آنها [[غلبه]] کرده است؛ نظیر [[یهودیت]] در [[عربستان]] و [[مسیحیت]] در [[شام]] و [[مجوسیت]] در [[ایران]]. ثانیاً ممکن است زمان این [[وعده الهی]] هنوز فرا نرسیده باشد. [[حدیثی]] از [[نبی اکرم]] {{صل}} زمان این [[غلبه]] را [[هنگام قیام]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} میداند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۳۹ـ۴۰.</ref>. [[طبری]] با [[نقل]] [[کلامی]] از [[ابن عباس]] احتمال دیگری را نیز طرح کرده که مراد از این [[آیه]]، روشن شدن همه امور [[دین]] بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است، بهگونهای که هیچ چیزی از [[دین]] برایشان مخفی نماند<ref>جامع البیان، مج۶، ج۱۰، ص۱۵۱.</ref>؛ امّا این معنا برای [[آیه]] با توجه به سیاق [[آیات]] مذکور و [[روایات]] [[شأن نزول]] چندان موجّه به نظر نمیرسد. از میان [[مفسران]] [[امامیه]] [[شیخ طوسی]] [[آیه]] ۳۳ [[سوره]] [[توبه]] را [[دلیل]] [[حقانیت]] و [[صدق]] [[نبی اکرم]] {{صل}} میداند، زیرا به مقتضای عبارت {{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}} [[خداوند]] [[پیروزی اسلام]] را بر همه [[شرایع]] [[بشارت]] داده است. ایشان همچنین روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] میکند که زمان این [[غلبه]] و پیروزی نهایی [[اسلام]] هنگام خروج [[قائم آل محمد]] {{ع}} است<ref>التبیان، ج۵، ص۲۰۹.</ref>. [[اسلام]] ویژگیهای دیگری نیز دارد؛ در [[آیه]] ۱۵۷ [[سوره اعراف]] خصوصیاتی برای [[اسلام]] و [[نبی اکرم]] {{صل}} ذکر شده که این اوصاف قبل از [[قرآن]] در [[تورات]] و [[انجیل]] به عنوان نشانههای [[دین خاتم]] ذکر شده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref> در این [[آیه]] افزون بر ویژگی "امّی بودن" برای [[پیامبر اسلام]]، خصوصیاتی نیز برای [[دین]] آن [[حضرت]] ذکر شده است. به [[عقیده]] [[علامه طباطبایی]] ۵ خصوصیت ویژه برای [[اسلام]] در این [[آیه]] آورده شده است: [[امر به معروف]]، [[نهی از منکر]]، [[حلال]] شدن طیبات، [[حرمت]] خبائث و آزادسازی [[انسان]] از قید و بندهای مادی و [[معنوی]]. به [[اعتقاد]] ایشان بعضی از این ویژگیها به نوعی در برخی از [[شرایع]] دیگر هم بوده است؛ ولی در هیچ شریعتی جز [[اسلام]] به شکل کامل و جامع تحقق نیافته است<ref>المیزان، ج۸، ص۲۸۰، ۲۸۷.</ref>. برخی [[مفسران]]، یکی از ویژگیها و امتیازات [[اسلام]] را داشتن [[تاریخ]] روشن دانستهاند. در [[تاریخ اسلام]] بهروشنی، سابقه [[پیامبر]] {{صل}} [[پیش از بعثت]] و پس از آن با نقلهای [[متواتر]] و مستند وجود دارد. نحوه [[نزول]] [[وحی]]، آغاز و انجام آن، چگونگی [[جمعآوری قرآن]]، فعالیتهای [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و مکاتبات [[پیامبر]] {{صل}} به شکل روشن و دقیق در [[تاریخ]] ثبتشده و این در حالی است که مستند بودن [[تاریخ]] سایر [[شرایع]] و کتابهای آنها از جهاتی گوناگون دچار اشکالاست<ref>تفسیر المنار، ج۱۰، ص۳۸۹.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref> | ||
== نقش [[ولایت]] در [[اسلام]] == | == نقش [[ولایت]] در [[اسلام]] == |