دارالهدنه در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - '\[\[رده\:(.*)\sدر\sفقه\sسیاسی\]\]' به '')
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۴: خط ۱۴:


در [[قرارداد]] [[مهادنه]]، تفاوتی میان گروه‌ها و ملت‌های غیر [[مسلمان]] از [[اهل کتاب]] و غیر آن نبوده<ref>شرح السیر الکبیر، ج۳، ص۲۲۸ و ج۴، ص۱۲۳؛ بدایة المجتهد ونهایة المقتصد، ج۱، ص۳۸۸-۳۸۷.</ref> و به مقتضای این [[قرارداد]]، افراد از [[امنیت]] جانی و [[مالی]] برخوردار و هنگام ورود به [[اسلام]] از تعرّض مصون هستند؛ چنانکه “ابوسفیان” پس از [[معاهده]] [[حدیبیه]]، وارد [[مدینه]] شد و آسیبی به او نرسید<ref>شرح السیر الکبیر، ج۳، ص۲۲۸ و ج۴، ص۱۲۳؛ بدایة المجتهد ونهایة المقتصد، ج۱، ص۳۸۸-۳۸۷.</ref>. [[دولت اسلامی]] به هیچ بهانه‌ای نمی‌تواند [[قرارداد]] [[هدنه]] را نقض کند، جز آنکه قصد [[خیانت]] مهادنین ثابت شود<ref>{{متن قرآن|وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ}} «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۰۴.</ref>.
در [[قرارداد]] [[مهادنه]]، تفاوتی میان گروه‌ها و ملت‌های غیر [[مسلمان]] از [[اهل کتاب]] و غیر آن نبوده<ref>شرح السیر الکبیر، ج۳، ص۲۲۸ و ج۴، ص۱۲۳؛ بدایة المجتهد ونهایة المقتصد، ج۱، ص۳۸۸-۳۸۷.</ref> و به مقتضای این [[قرارداد]]، افراد از [[امنیت]] جانی و [[مالی]] برخوردار و هنگام ورود به [[اسلام]] از تعرّض مصون هستند؛ چنانکه “ابوسفیان” پس از [[معاهده]] [[حدیبیه]]، وارد [[مدینه]] شد و آسیبی به او نرسید<ref>شرح السیر الکبیر، ج۳، ص۲۲۸ و ج۴، ص۱۲۳؛ بدایة المجتهد ونهایة المقتصد، ج۱، ص۳۸۸-۳۸۷.</ref>. [[دولت اسلامی]] به هیچ بهانه‌ای نمی‌تواند [[قرارداد]] [[هدنه]] را نقض کند، جز آنکه قصد [[خیانت]] مهادنین ثابت شود<ref>{{متن قرآن|وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ}} «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۰۴.</ref>.
==[[دارالهدنه]]==
دارالهدنه به [[سرزمین]] یا کشوری گفته می‌شود که بین آن و [[دولت اسلامی]] متارکۀ [[جنگ]] برقرار بوده و طرفین به آن [[متعهد]] باشند. [[هدنه]] در لغت به معنای [[متارکه جنگ]] است و در اصطلاح [[فقه سیاسی اسلام]] به قراردادی گفته می‌شود که بین [[دارالاسلام]] و [[دارالکفر]] برای مدت معینی جهت برقراری [[آتش بس]] و یا اجتناب از جنگ منعقد می‌شود. قراداد [[مهادنه]] ممکن است بنا به درخواست [[کفار]] و یا با پیشنهاد دولت اسلامی انجام شود، و همچنین جایز است با شرط [[مالی]] همراه باشد و یا بدون بارمالی منعقد شود.
شرط اصولی [[مشروعیت]] [[قرارداد مهادنه]] آن است که متضمن [[مصلحت]] برای [[مسلمانان]] باشد، و مصلحت می‌تواند به روش‌های زیر احراز شود:
#هدنه زمینه را برای [[گرایش]] کفار به [[اسلام]] فراهم آورد؛
#شرایط هدنه موجب تقویت مسلمانان شود؛
#با مهادنه ضررهای بیشتر و خطرات بزرگ‌تری از اسلام و مسلمانان دفع شود؛
#بدون هدنه امکانات و نیروهای [[دفاعی]] لازم برای مسلمانان فراهم نباشد.
[[فقها]] مهادنه با همۀ گروه‌ها و ملت‌های غیرمسلمان را [[مشروع]] شمرده و فرقی در آن، بین [[اهل کتاب]] و غیر اهل کتاب قائل نشده‌اند، و به استناد آیۀ: {{متن قرآن|فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ}}<ref>«پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید» سوره توبه، آیه ۴.</ref> و آیۀ: {{متن قرآن|فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ}}<ref>«پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید» سوره توبه، آیه ۷.</ref> مورد مهادنه را عام دانسته‌اند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۴.</ref>.
به مقتضای [[قرارداد هدنه]] گروه‌ها و ملت‌های شرکت‌کننده در این [[قرارداد]] از [[امنیت مالی]] و جانی و عرضی برخوردار می‌شوند، و هرگاه فرد یا جمعی از آنان وارد دارالاسلام شوند، از تعرض مصون خواهند بود، چنانکه [[ابوسفیان]] پس از [[مهادنة]] [[حدیبیه]] وارد [[مدینه]] شد و آسیبی به او نرسید<ref>شرح السیر الکبیر، ج۳، ص۲۲۸، ج۴، ص۶ و ۱۲۳.</ref>.
دولت اسلامی با هیچ بهانه و اتهامی نمی‌تواند قرارداد هدنه را نقض کند، مگر آنکه قصد [[خیانت]] مهادنین ثابت شود، که در این صورت می‌تواند به استناد آیۀ زیر [[قرارداد]] را نادیده بگیرد:
{{متن قرآن|وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ}}<ref>«و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن» سوره انفال، آیه ۵۸.</ref>.
[[فقها]] پذیرش [[قرارداد هدنه]] را موکول به [[مصلحت]] کرده‌اند، و به همین لحاظ بین این نوع [[قرارداد و عقد]] [[ذمه]] تفاوت قائل شده‌اند؛ زیرا قبول [[عقد ذمه]] بر [[دولت اسلامی]] الزامی است، حتی اگر در شرایطی که دولت اسلامی [[قادر]] بر [[تسلط]] بر ملت‌های [[یهودی]] و [[مسیحی]] و مجوسی درخواست‌کنندۀ ذمه باشد، ملزم به قبول آن است. ولی [[مشروعیت]] [[هدنه]] تابع مصلحت است که در صورت مصلحت الزامی و [[ضرورت]] دولت اسلامی باید آن را بپذیرد، و در شرایط مصلحت غیرالزامی، در [[پذیرفتن]] آن مختار است و بدون مصلحت، مشروعیت نمی‌یابد<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۴.</ref>.
پیشنهاد هدنه می‌تواند در شرایط [[جنگ]] و یا احتمال وقوع آن متصور باشد، و تعریفی که فقها برای [[مهادنه]] ذکر کرده‌اند، شامل هر دو صورت است. ولی تعبیر به موادعه که در برخی از موارد دیده می‌شود، بیشتر ظهور در آن دارد که [[جنگی]] بین [[مسلمانان]] و [[کفار]] رخ داده باشد و برای خاتمه دادن به آن موادعه و متارکه‌ای صورت بگیرد.
در هر حال، مهادنه به دو گونه قابل بررسی است:
#مهادنه با پیشنهاد [[دارالکفر]]؛
#مهادنه با پیشنهاد [[دارالاسلام]].<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۲۴.</ref>
===نظریۀ فقهای [[سنی]]===
[[ابن رشد]] می‌نویسد: برخی از فقها [[قرارداد مهادنه]] را به طور ابتدایی بدون آنکه [[انگیزه]] مصلحت‌آمیزی داشته باشد، تجویز کرده و آن را به [[رأی]] [[امام]] واگذار کرده‌اند. بعضی نیز آن را جز در موارد ضرورت مانند [[ترس]] از [[آشوب]] و [[فتنه]] تجویز نکرده‌اند.
مهادنه می‌تواند با [[تعهد]] [[مالی]] و بدون تعهد مالی باشد، و به عقیدۀ اوزاعی امام مسلمانان می‌تواند بنا به ضرورت، با کفار براساس این شرط [[صلح]] کند که مسلمانان در ازای قرارداد مهادنه، مالی به کفار بپردازند.
[[شافعی]] گفته است [[مسلمانان]] نمی‌توانند [[مالی]] به [[کفار]] بدهند، مگر آنکه از [[قدرت]] آنها [[هراس]] داشته باشند. از جمله کسانی که [[قرارداد صلح]] را با صلاحدید [[امام]] مسلمانان تجویز کرده‌اند، مالک و [[شافعی]] و [[ابوحنیفه]] هستند، جز این که به نظر شافعی [[صلح]] با کفار بیش از مدتی که [[پیامبر]]{{صل}} با [[قریش]] در [[حدیبیه]] [[قرارداد]] امضاء کرد، جایز نیست.
دلیل این [[اختلاف]]، تعارضی است که بین آیاتی چون: {{متن قرآن|وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ}}<ref>«هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید» سوره نساء، آیه ۸۹.</ref>، و آیاتی چون: {{متن قرآن|وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن» سوره انفال، آیه ۶۱.</ref> [[مشاهده]] می‌شود.
آنها که [[آیات]] دستۀ اول را [[ناسخ]] آیات دستۀ دوم می‌دانند، صلح را جز در موارد ضروری جائز نمی‌شمارند، و آنها که آیات دسته دوم را مختص آیات دسته اول دانسته‌اند، صلح را با صلاحدید امام مسلمانان جائز شمرده‌اند، و نظر به اینکه قرارداد حدیبیه در [[مقام]] [[ضرورت]] نبوده، می‌تواند دلیل دیگری بر جواز صلح محسوب شود.
ولی به نظر شافعی اصل را جز در مواردی که کار به [[تسلیم]] و ادای [[جزیه]] بکشد، [[وجوب جهاد]] می‌داند، جریان حدیبیه نوعی تحضیض بر این اصل محسوب می‌شود، و به عقیدۀ وی نباید مدت قرارداد بیشتر از مدت قرارداد حدیبیه باشد.
[[ابن‌رشد]] در ادامه سخن می‌گوید: [[فقها]] در تعیین مدت قرارداد حدیبیه اختلاف کرده‌اند، برخی آن را ۴ سال و بعضی نیز ۳ سال و عده‌ای ۱۰ سال دانسته‌اند، و شافعی نیز از کسانی است که مدت قرارداد حدیبیه را ۱۰ سال دانسته است.
اما دلیل کسانی که صلح کردن مسلمانان با کفار را با [[تعهد]] مالی (به نفع کفار) تجویز می‌کنند، [[حدیثی]] است که نقل شده، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} حاضر شد بخشی از محصولات [[مدینه]] را به گروهی از [[مشرکان]] بدهد تا از [[یاری]] [[احزاب]] خودداری کنند، ولی آنان به مقدار پیشنهاد شده از جانب [[پیامبر]]{{صل}} قانع نشدند تا [[خداوند]] [[پیروزی]] را نصیب پیامبرش{{صل}} فرمود.
آنها که اینگونه [[صلح]] را جز در مورد [[ضرورت]] تجویز نکرده‌اند، آن را با مسئله [[اجتماعی]] در زمینۀ جواز [[پرداخت دیه]] در برابر اسرای [[مسلمانان]] [[قیاس]] کرده‌اند؛ زیرا مسلمانان وقتی در شرایط مشابه [[اسارت]] قرار گرفتند، در این صورت قبول [[تعهد]] [[مالی]] در [[حکم]] فدیه خواهد بود<ref>بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج۱، ص۳۸۷ و ۳۸۸.</ref>.<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۲۷۰ - ۲۶۹، ۲۷۲، ۲۷۶، ۲۷۸ و ۲۷۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۲۵.</ref>
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
# [[پرونده:1100701.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۷۳٬۲۸۴

ویرایش