حبیب بن عمرو (غیر منسوب ۲): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[حبیب بن عمرو در تاریخ اسلامی]] - [[حبیب بن عمرو در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل  = حبیب بن عمرو | مداخل مرتبط = [[حبیب بن عمرو در تاریخ اسلامی]] - [[حبیب بن عمرو در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = حبیب بن عمرو
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر قدیمی از مسجد کوفه.jpg                     
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی از مسجد کوفه   
| نام کامل = حبیب بن عمرو
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه =
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله =   
| از تیره =
| پدر = 
| مادر = 
| همسر =
| پسر = 
| دختر = 
| خواهر =
| برادر =
| خویشاوندان =
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = [[کوفه]]   
| تاریخ درگذشت =   
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =   
| محل شهادت =
| طول عمر =
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[امام علی]]
| از طبقه =
| در جنگ =
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها =     
| علت شهرت = 
| علت درگذشت = 
| علت شهادت = 
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او = 
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*حبیب یکی از [[یاران امیرالمؤمنین]]{{ع}}است که در [[کوفه]] ساکن بود و هنگام [[شهادت]] [[حضرت]] بر بالین آن [[امام همام]] حاضر بود و با [[حضرت]] مطالبی گفت و گو کرد.
حبیب یکی از [[یاران امیرالمؤمنین]] {{ع}}است که در [[کوفه]] ساکن بود و هنگام [[شهادت]] [[حضرت]] بر بالین آن [[امام همام]] حاضر بود و با [[حضرت]] مطالبی گفت و گو کرد.
*حبیب می‌گوید: در موقعی که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ضربت خورد و در بستر [[شهادت]] قرار گرفت به خدمتش شرفیاب شدم و عرض کردم: ای [[امیرمؤمنان]]، این جراحت چیزی نیست و برای شما باکی نخواهد داشت، در این موقع [[امام]]{{ع}} خطاب به من فرمود: "ای حبیب! به [[خدا]] قسم ساعتی بیش نمی‌پاید که از شما جدا خواهم شد"<ref>{{متن حدیث|يَا حَبِيبُ أَنَا وَ اللَّهِ مُفَارِقُكُمُ السَّاعَةَ}}</ref>. حبیب می‌گوید: در این هنگام من گریستم و [[ام کلثوم]] هم که در کنار [[امام]]{{ع}} نشسته بود، گریست. [[حضرت]] به [[ام کلثوم]] فرمود: "دخترم چرا [[گریه]] می‌کنی؟" عرض کرد: برای این که به زودی از ما جدا می‌شوی. [[امام]]{{ع}} فرمود: "ای دخترم [[گریه]] نکن که به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر آنچه را که من می‌بینم، تو هم می‌دیدی، هرگز نمی‌گریستی"<ref>{{متن حدیث|يَا بُنَيَّةِ لَا تَبْكِيِنَّ فَوَ اللَّهِ لَوْ تَرَيْنَ مَا يَرَى أَبُوكِ مَا بَكَيْتِ}}</ref>.
حبیب می‌گوید: در موقعی که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} ضربت خورد و در بستر [[شهادت]] قرار گرفت به خدمتش شرفیاب شدم و عرض کردم: ای [[امیرمؤمنان]]، این جراحت چیزی نیست و برای شما باکی نخواهد داشت، در این موقع [[امام]] {{ع}} خطاب به من فرمود: «ای حبیب! به [[خدا]] قسم ساعتی بیش نمی‌پاید که از شما جدا خواهم شد»<ref>{{متن حدیث|يَا حَبِيبُ أَنَا وَ اللَّهِ مُفَارِقُكُمُ السَّاعَةَ}}</ref>. حبیب می‌گوید: در این هنگام من گریستم و [[ام کلثوم]] هم که در کنار [[امام]] {{ع}} نشسته بود، گریست. [[حضرت]] به [[ام کلثوم]] فرمود: «دخترم چرا [[گریه]] می‌کنی؟» عرض کرد: برای این که به زودی از ما جدا می‌شوی. [[امام]] {{ع}} فرمود: «ای دخترم [[گریه]] نکن که به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر آنچه را که من می‌بینم، تو هم می‌دیدی، هرگز نمی‌گریستی»<ref>{{متن حدیث|يَا بُنَيَّةِ لَا تَبْكِيِنَّ فَوَ اللَّهِ لَوْ تَرَيْنَ مَا يَرَى أَبُوكِ مَا بَكَيْتِ}}</ref>.
*حبیب می‌گوید: از [[حضرت]] پرسیدم: ای [[امیرمؤمنان]]! مگر چه می‌بینید؟ فرمود: "ای حبیب! [[فرشتگان]] [[آسمان]] (و) [[زمین]] را در پی هم میبینم، و [[انبیای الهی]] را که منتظرند تا مرا ببینند و این هم برادرم [[محمد]]، [[رسول خدا]]{{صل}} است که نزد من نشسته و میفرماید: ای [[علی]]! پیش ما بیا، عالمی که در [[انتظار]] توست، برایت بسی بهتر از جهانی است که در آن هستی"<ref>{{متن حدیث| يَا حَبِيبُ أَرَى مَلَائِكَةَ السَّمَاءِ وَ النَّبِيِّينَ بَعْضَهُمْ فِي أَثَرِ بَعْضٍ وُقُوفاً إِلَى أَنْ يَتَلَقَّوْنِي وَ هَذَا أَخِي مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ص جَالِسٌ عِنْدِي يَقُولُ اقْدَمْ فَإِنَّ أَمَامَكَ خَيْرٌ لَكَ مِمَّا أَنْتَ فِيهِ}}</ref>.
*همو می‌گوید: من هنوز خارج نشده بودم که چشم‌های [[حضرت]] روی هم آمد و [[جان]] به [[جان]] ‌آفرین [[تسلیم]] و [[روح]] بلندش به [[ملکوت]] اعلی پیوست<ref>امالی صدوق، مجلس ۵۲ ح۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱.</ref>


==حبیب و [[خطبه امام]] [[حسن]]{{ع}}==
حبیب می‌گوید: از [[حضرت]] پرسیدم: ای [[امیرمؤمنان]]! مگر چه می‌بینید؟ فرمود: «ای حبیب! [[فرشتگان]] [[آسمان]] (و) [[زمین]] را در پی هم میبینم، و [[انبیای الهی]] را که منتظرند تا مرا ببینند و این هم برادرم [[محمد]]، [[رسول خدا]] {{صل}} است که نزد من نشسته و میفرماید: ای [[علی]]! پیش ما بیا، عالمی که در [[انتظار]] توست، برایت بسی بهتر از جهانی است که در آن هستی»<ref>{{متن حدیث| يَا حَبِيبُ أَرَى مَلَائِكَةَ السَّمَاءِ وَ النَّبِيِّينَ بَعْضَهُمْ فِي أَثَرِ بَعْضٍ وُقُوفاً إِلَى أَنْ يَتَلَقَّوْنِي وَ هَذَا أَخِي مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ص جَالِسٌ عِنْدِي يَقُولُ اقْدَمْ فَإِنَّ أَمَامَكَ خَيْرٌ لَكَ مِمَّا أَنْتَ فِيهِ}}</ref>.
*حبیب در ادامه [[حدیث]] فوق [[نقل]] می‌کند: فردای آن روز که [[حضرت علی]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید، [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} بر [[منبر]] ایستاد و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] درباره [[مقام]] و [[منزلت امام]] [[علی]]{{ع}} [[خطبه]] خواندند و چنین گفتند: "ای [[مردم]]، در این [[شب]] بود که [[قرآن]] نازل شد، و در این [[شب]] بود که [[عیسی بن مریم]] (به [[آسمان]]) بالا رفت، و در این [[شب]] [[یوشع بن نون]] کشته شد، و در این [[شب]] [[امیرمؤمنان]] پدرم از [[دنیا]] رفت، به [[خدا]] [[سوگند]] هیچ کدام از اوصیای [[پیامبران]] گذشته پیش از پدرم به [[بهشت]] نروند و به دیگران، و [[مقام]] و [[منزلت]] او چنان بود که هرگاه [[رسول خدا]]{{صل}} او را به [[جبهه]] جهادی میفرستاد، [[جبرئیل]] از سمت راست و [[میکائیل]] از سمت چپ همراه او [[نبرد]] میکردند، و هیچ [[درهم]] و دیناری از او به جای نمانده جز هفتصد [[درهم]] که از [[حقوق]] خود پس‌انداز کرده بود تا خآدمی برای [[خانواده]] خود بخرد"<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ نَزَلَ الْقُرْآنُ وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ رُفِعَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ{{ع}} وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ قُتِلَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ مَاتَ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} وَ اللَّهِ لَا يَسْبِقُ أَبِي أَحَدٌ كَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ إِلَى الْجَنَّةِ وَ لَا مَنْ يَكُونُ بَعْدَهُ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لَيَبْعَثُهُ فِي السَّرِيَّةِ فَيُقَاتِلُ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ وَ مَا تَرَكَ صَفْرَاءَ وَ لَا بَيْضَاءَ إِلَّا سَبْعَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ مِنْ عَطَائِهِ كَانَ يَجْمَعُهَا لِيَشْتَرِيَ بِهَا خَادِماً لِأَهْلِهِ...}}؛ امالی صدوق، مجلس ۵۲، ح۴.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۳۶۱-۳۶۲.</ref>
همو می‌گوید: من هنوز خارج نشده بودم که چشم‌های [[حضرت]] روی هم آمد و [[جان]] به [[جان]] ‌آفرین [[تسلیم]] و [[روح]] بلندش به [[ملکوت]] اعلی پیوست<ref>امالی صدوق، مجلس ۵۲ ح۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱.</ref>
 
== حبیب و [[خطبه امام]] [[حسن]] {{ع}} ==
حبیب در ادامه [[حدیث]] فوق [[نقل]] می‌کند: فردای آن روز که [[حضرت علی]] {{ع}} به [[شهادت]] رسید، [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} بر [[منبر]] ایستاد و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] درباره [[مقام]] و [[منزلت امام]] [[علی]] {{ع}} [[خطبه]] خواندند و چنین گفتند: «ای [[مردم]]، در این [[شب]] بود که [[قرآن]] نازل شد، و در این [[شب]] بود که [[عیسی بن مریم]] (به [[آسمان]]) بالا رفت، و در این [[شب]] [[یوشع بن نون]] کشته شد، و در این [[شب]] [[امیرمؤمنان]] پدرم از [[دنیا]] رفت، به [[خدا]] [[سوگند]] هیچ کدام از اوصیای [[پیامبران]] گذشته پیش از پدرم به [[بهشت]] نروند و به دیگران، و [[مقام]] و [[منزلت]] او چنان بود که هرگاه [[رسول خدا]] {{صل}} او را به [[جبهه]] جهادی میفرستاد، [[جبرئیل]] از سمت راست و [[میکائیل]] از سمت چپ همراه او [[نبرد]] میکردند، و هیچ [[درهم]] و دیناری از او به جای نمانده جز هفتصد [[درهم]] که از [[حقوق]] خود پس‌انداز کرده بود تا خادمی برای [[خانواده]] خود بخرد»<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ نَزَلَ الْقُرْآنُ وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ رُفِعَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ {{ع}} وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ قُتِلَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ مَاتَ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} وَ اللَّهِ لَا يَسْبِقُ أَبِي أَحَدٌ كَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ إِلَى الْجَنَّةِ وَ لَا مَنْ يَكُونُ بَعْدَهُ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} لَيَبْعَثُهُ فِي السَّرِيَّةِ فَيُقَاتِلُ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ وَ مَا تَرَكَ صَفْرَاءَ وَ لَا بَيْضَاءَ إِلَّا سَبْعَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ مِنْ عَطَائِهِ كَانَ يَجْمَعُهَا لِيَشْتَرِيَ بِهَا خَادِماً لِأَهْلِهِ...}}؛ امالی صدوق، مجلس ۵۲، ح۴.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۳۶۱-۳۶۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۸

حبیب بن عمرو
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملحبیب بن عمرو
جنسیتمرد
محل زندگیکوفه
از اصحابامام علی

مقدمه

حبیب یکی از یاران امیرالمؤمنین (ع)است که در کوفه ساکن بود و هنگام شهادت حضرت بر بالین آن امام همام حاضر بود و با حضرت مطالبی گفت و گو کرد. حبیب می‌گوید: در موقعی که امیرالمؤمنین (ع) ضربت خورد و در بستر شهادت قرار گرفت به خدمتش شرفیاب شدم و عرض کردم: ای امیرمؤمنان، این جراحت چیزی نیست و برای شما باکی نخواهد داشت، در این موقع امام (ع) خطاب به من فرمود: «ای حبیب! به خدا قسم ساعتی بیش نمی‌پاید که از شما جدا خواهم شد»[۱]. حبیب می‌گوید: در این هنگام من گریستم و ام کلثوم هم که در کنار امام (ع) نشسته بود، گریست. حضرت به ام کلثوم فرمود: «دخترم چرا گریه می‌کنی؟» عرض کرد: برای این که به زودی از ما جدا می‌شوی. امام (ع) فرمود: «ای دخترم گریه نکن که به خدا سوگند، اگر آنچه را که من می‌بینم، تو هم می‌دیدی، هرگز نمی‌گریستی»[۲].

حبیب می‌گوید: از حضرت پرسیدم: ای امیرمؤمنان! مگر چه می‌بینید؟ فرمود: «ای حبیب! فرشتگان آسمان (و) زمین را در پی هم میبینم، و انبیای الهی را که منتظرند تا مرا ببینند و این هم برادرم محمد، رسول خدا (ص) است که نزد من نشسته و میفرماید: ای علی! پیش ما بیا، عالمی که در انتظار توست، برایت بسی بهتر از جهانی است که در آن هستی»[۳]. همو می‌گوید: من هنوز خارج نشده بودم که چشم‌های حضرت روی هم آمد و جان به جان ‌آفرین تسلیم و روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست[۴].[۵]

حبیب و خطبه امام حسن (ع)

حبیب در ادامه حدیث فوق نقل می‌کند: فردای آن روز که حضرت علی (ع) به شهادت رسید، امام حسن مجتبی (ع) بر منبر ایستاد و پس از حمد و ثنای الهی درباره مقام و منزلت امام علی (ع) خطبه خواندند و چنین گفتند: «ای مردم، در این شب بود که قرآن نازل شد، و در این شب بود که عیسی بن مریم (به آسمان) بالا رفت، و در این شب یوشع بن نون کشته شد، و در این شب امیرمؤمنان پدرم از دنیا رفت، به خدا سوگند هیچ کدام از اوصیای پیامبران گذشته پیش از پدرم به بهشت نروند و به دیگران، و مقام و منزلت او چنان بود که هرگاه رسول خدا (ص) او را به جبهه جهادی میفرستاد، جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ همراه او نبرد میکردند، و هیچ درهم و دیناری از او به جای نمانده جز هفتصد درهم که از حقوق خود پس‌انداز کرده بود تا خادمی برای خانواده خود بخرد»[۶][۷]

منابع

پانویس

  1. «يَا حَبِيبُ أَنَا وَ اللَّهِ مُفَارِقُكُمُ السَّاعَةَ»
  2. «يَا بُنَيَّةِ لَا تَبْكِيِنَّ فَوَ اللَّهِ لَوْ تَرَيْنَ مَا يَرَى أَبُوكِ مَا بَكَيْتِ»
  3. « يَا حَبِيبُ أَرَى مَلَائِكَةَ السَّمَاءِ وَ النَّبِيِّينَ بَعْضَهُمْ فِي أَثَرِ بَعْضٍ وُقُوفاً إِلَى أَنْ يَتَلَقَّوْنِي وَ هَذَا أَخِي مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ص جَالِسٌ عِنْدِي يَقُولُ اقْدَمْ فَإِنَّ أَمَامَكَ خَيْرٌ لَكَ مِمَّا أَنْتَ فِيهِ»
  4. امالی صدوق، مجلس ۵۲ ح۴.
  5. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱.
  6. «أَيُّهَا النَّاسُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ نَزَلَ الْقُرْآنُ وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ رُفِعَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ (ع) وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ قُتِلَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ مَاتَ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ اللَّهِ لَا يَسْبِقُ أَبِي أَحَدٌ كَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ إِلَى الْجَنَّةِ وَ لَا مَنْ يَكُونُ بَعْدَهُ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَيَبْعَثُهُ فِي السَّرِيَّةِ فَيُقَاتِلُ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ وَ مَا تَرَكَ صَفْرَاءَ وَ لَا بَيْضَاءَ إِلَّا سَبْعَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ مِنْ عَطَائِهِ كَانَ يَجْمَعُهَا لِيَشْتَرِيَ بِهَا خَادِماً لِأَهْلِهِ...»؛ امالی صدوق، مجلس ۵۲، ح۴.
  7. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۳۶۱-۳۶۲.