حبیب بن عمرو (غیر منسوب ۲)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
حبیب بن عمرو
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملحبیب بن عمرو
جنسیتمرد
محل زندگیکوفه
از اصحابامام علی

مقدمه

حبیب یکی از یاران امیرالمؤمنین (ع)است که در کوفه ساکن بود و هنگام شهادت حضرت بر بالین آن امام همام حاضر بود و با حضرت مطالبی گفت و گو کرد. حبیب می‌گوید: در موقعی که امیرالمؤمنین (ع) ضربت خورد و در بستر شهادت قرار گرفت به خدمتش شرفیاب شدم و عرض کردم: ای امیرمؤمنان، این جراحت چیزی نیست و برای شما باکی نخواهد داشت، در این موقع امام (ع) خطاب به من فرمود: «ای حبیب! به خدا قسم ساعتی بیش نمی‌پاید که از شما جدا خواهم شد»[۱]. حبیب می‌گوید: در این هنگام من گریستم و ام کلثوم هم که در کنار امام (ع) نشسته بود، گریست. حضرت به ام کلثوم فرمود: «دخترم چرا گریه می‌کنی؟» عرض کرد: برای این که به زودی از ما جدا می‌شوی. امام (ع) فرمود: «ای دخترم گریه نکن که به خدا سوگند، اگر آنچه را که من می‌بینم، تو هم می‌دیدی، هرگز نمی‌گریستی»[۲].

حبیب می‌گوید: از حضرت پرسیدم: ای امیرمؤمنان! مگر چه می‌بینید؟ فرمود: «ای حبیب! فرشتگان آسمان (و) زمین را در پی هم میبینم، و انبیای الهی را که منتظرند تا مرا ببینند و این هم برادرم محمد، رسول خدا (ص) است که نزد من نشسته و میفرماید: ای علی! پیش ما بیا، عالمی که در انتظار توست، برایت بسی بهتر از جهانی است که در آن هستی»[۳]. همو می‌گوید: من هنوز خارج نشده بودم که چشم‌های حضرت روی هم آمد و جان به جان ‌آفرین تسلیم و روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست[۴].[۵]

حبیب و خطبه امام حسن (ع)

حبیب در ادامه حدیث فوق نقل می‌کند: فردای آن روز که حضرت علی (ع) به شهادت رسید، امام حسن مجتبی (ع) بر منبر ایستاد و پس از حمد و ثنای الهی درباره مقام و منزلت امام علی (ع) خطبه خواندند و چنین گفتند: «ای مردم، در این شب بود که قرآن نازل شد، و در این شب بود که عیسی بن مریم (به آسمان) بالا رفت، و در این شب یوشع بن نون کشته شد، و در این شب امیرمؤمنان پدرم از دنیا رفت، به خدا سوگند هیچ کدام از اوصیای پیامبران گذشته پیش از پدرم به بهشت نروند و به دیگران، و مقام و منزلت او چنان بود که هرگاه رسول خدا (ص) او را به جبهه جهادی میفرستاد، جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ همراه او نبرد میکردند، و هیچ درهم و دیناری از او به جای نمانده جز هفتصد درهم که از حقوق خود پس‌انداز کرده بود تا خادمی برای خانواده خود بخرد»[۶][۷]

منابع

پانویس

  1. «يَا حَبِيبُ أَنَا وَ اللَّهِ مُفَارِقُكُمُ السَّاعَةَ»
  2. «يَا بُنَيَّةِ لَا تَبْكِيِنَّ فَوَ اللَّهِ لَوْ تَرَيْنَ مَا يَرَى أَبُوكِ مَا بَكَيْتِ»
  3. « يَا حَبِيبُ أَرَى مَلَائِكَةَ السَّمَاءِ وَ النَّبِيِّينَ بَعْضَهُمْ فِي أَثَرِ بَعْضٍ وُقُوفاً إِلَى أَنْ يَتَلَقَّوْنِي وَ هَذَا أَخِي مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ص جَالِسٌ عِنْدِي يَقُولُ اقْدَمْ فَإِنَّ أَمَامَكَ خَيْرٌ لَكَ مِمَّا أَنْتَ فِيهِ»
  4. امالی صدوق، مجلس ۵۲ ح۴.
  5. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱.
  6. «أَيُّهَا النَّاسُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ نَزَلَ الْقُرْآنُ وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ رُفِعَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ (ع) وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ قُتِلَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ مَاتَ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ اللَّهِ لَا يَسْبِقُ أَبِي أَحَدٌ كَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ إِلَى الْجَنَّةِ وَ لَا مَنْ يَكُونُ بَعْدَهُ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَيَبْعَثُهُ فِي السَّرِيَّةِ فَيُقَاتِلُ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ وَ مَا تَرَكَ صَفْرَاءَ وَ لَا بَيْضَاءَ إِلَّا سَبْعَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ مِنْ عَطَائِهِ كَانَ يَجْمَعُهَا لِيَشْتَرِيَ بِهَا خَادِماً لِأَهْلِهِ...»؛ امالی صدوق، مجلس ۵۲، ح۴.
  7. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۳۶۱-۳۶۲.