حارث بن عبدالله بن ابیربیعه مخزومی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۵۹
، ۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۳جایگزینی متن - 'فرمانداری کوفه' به 'فرمانداری کوفه'
جز (جایگزینی متن - 'صحابه نگاری' به 'صحابهنگاری') |
جز (جایگزینی متن - 'فرمانداری کوفه' به 'فرمانداری کوفه') |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
وی از [[بنومخزوم]]، تیرهای از [[قریش]] است و چون [[نسب]] مادربزرگش به [[نهشل بن دارم]] میرسد<ref>ر. ک: مصعب زبیری، نسب قریش، ص۳۱۸.</ref> گاهی به [[خاندان]] او نسبت «نهشلی» نیز دادهاند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۳۲.</ref>. برخی وی را [[حرث بن ابیربیعه]] گفتهاند<ref>ابن خلدون، ج۳، ص۳۵.</ref> که ناشی از تصحیف در اسم و افتادگی در نسب است. حارث خانوادهای شناخته شده و دارای اعتبار داشت. پدرش [[عبدالله بن ابیربیعه]]، از سرشناسان قریش بود<ref>ابن حبان، مشاهیر، ص۱۳۷.</ref> که همراه [[عمرو بن عاص]]، [[مأمور]] بازگرداندن [[مهاجران]] [[حبشه]] به [[مکه]] بود و به سال هشتم در [[فتح مکه]]، [[اسلام]] پذیرفت <ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ج۶، ص۲۴۲ و نیز بنگرید: ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب قد والیمن الکبیر، ج۱، ص۱۲۱.</ref> و [[رسول خدا]] {{صل}} نام [[جاهلی]] او را که بچیر ([[بجیر]]) بود به «عبدالله» [[تغییر]] داد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۳۲.</ref> و پس از [[رحلت پیامبر]] [[کارگزار]] [[خلیفه دوم]] در [[یمن]] شد<ref>مصعب زبیری، نسب قریش، ص۳۱۸.</ref>. مادرش کنیزی سیاه چهره از حبشه و [[نصرانی]]، به نام «سبحاء» یا «سجاح» بود<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۰۵؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۱۴۷.</ref>، از این رو حارث سیاهی چهرهاش را از [[مادر]] به [[ارث]] برده بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۰.</ref>. عمویش، [[عیاش بن ابی ربیعه]] از [[مهاجران به حبشه]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۸.</ref> و برادرش [[عمر بن ابیربیعه]] [[شاعری]] نامدار بود<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. | وی از [[بنومخزوم]]، تیرهای از [[قریش]] است و چون [[نسب]] مادربزرگش به [[نهشل بن دارم]] میرسد<ref>ر. ک: مصعب زبیری، نسب قریش، ص۳۱۸.</ref> گاهی به [[خاندان]] او نسبت «نهشلی» نیز دادهاند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۳۲.</ref>. برخی وی را [[حرث بن ابیربیعه]] گفتهاند<ref>ابن خلدون، ج۳، ص۳۵.</ref> که ناشی از تصحیف در اسم و افتادگی در نسب است. حارث خانوادهای شناخته شده و دارای اعتبار داشت. پدرش [[عبدالله بن ابیربیعه]]، از سرشناسان قریش بود<ref>ابن حبان، مشاهیر، ص۱۳۷.</ref> که همراه [[عمرو بن عاص]]، [[مأمور]] بازگرداندن [[مهاجران]] [[حبشه]] به [[مکه]] بود و به سال هشتم در [[فتح مکه]]، [[اسلام]] پذیرفت <ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ج۶، ص۲۴۲ و نیز بنگرید: ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب قد والیمن الکبیر، ج۱، ص۱۲۱.</ref> و [[رسول خدا]] {{صل}} نام [[جاهلی]] او را که بچیر ([[بجیر]]) بود به «عبدالله» [[تغییر]] داد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۳۲.</ref> و پس از [[رحلت پیامبر]] [[کارگزار]] [[خلیفه دوم]] در [[یمن]] شد<ref>مصعب زبیری، نسب قریش، ص۳۱۸.</ref>. مادرش کنیزی سیاه چهره از حبشه و [[نصرانی]]، به نام «سبحاء» یا «سجاح» بود<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۰۵؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۱۴۷.</ref>، از این رو حارث سیاهی چهرهاش را از [[مادر]] به [[ارث]] برده بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۰.</ref>. عمویش، [[عیاش بن ابی ربیعه]] از [[مهاجران به حبشه]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۸.</ref> و برادرش [[عمر بن ابیربیعه]] [[شاعری]] نامدار بود<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. | ||
بیشتر نویسندگان بر [[صحابی]] نبودن او تصریح کردهاند. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۰.</ref> و [[خلیفة بن خیاط]]<ref>خلیفه بن خیاط، التاریخ، ص۴۰۹.</ref>، شرح حال وی را در طبقه اول [[تابعین]] [[اهل | بیشتر نویسندگان بر [[صحابی]] نبودن او تصریح کردهاند. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۰.</ref> و [[خلیفة بن خیاط]]<ref>خلیفه بن خیاط، التاریخ، ص۴۰۹.</ref>، شرح حال وی را در طبقه اول [[تابعین]] [[اهل مدینه]] آوردهاند. چنان که [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۱۲۹؛ مشاهیر، ص۱۳۷.</ref>، او را در شمار تابعین آورده است. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۶۶.</ref>، نیز او را صحابی نمیداند و شرح حال او را در قسم چهارم [[الاصابه]] (توهمات) آورده، میگوید: او [[پیامبر]] را ندیده؛ زیرا پدرش در ([[هجرت]] به) حبشه متولد شده است. البته این گزارش و [[استدلال]] [[ابن حجر]] درست نیست، چون که [[پدر]] او تا سال [[فتح مکه]] در صف [[دشمنان]] [[رسول خدا]] {{صل}} بود و نامش در شمار [[مهاجران]] [[حبشه]] نیست. [[ابن حجر]] اطلاعات مربوط به [[برادر]] وی «[[عیاش بن ابی ربیعه]]» را که از [[مهاجران به حبشه]] بود و فرزندش عبدالله در آنجا متولد شد، با وی آمیخته است<ref>ر. ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۰.</ref>. [[ابواسحاق حربی]]، خود حارث را مولود حبشه دانسته و از این جهت [[صحابی]] بودن وی را صحیح ندانسته است<ref>مغلطای، اکمال، ج۵، ص۲۹۸.</ref> [[مغلطای]]<ref>مغلطای، علاء الدین بن قلیج، الإنابه، ج۱، ص۱۴۰.</ref>، نیز او را در شمار کسانی که در صحابی بودنشان [[اختلاف]] است آورده است. به رغم این موارد نام وی در برخی کتابهای [[صحابهنگاری]] درج شده است. [[بغوی]]<ref>بغوی، معجم الصحابه، ج۲، ص۸۹.</ref>، نام وی را در کتاب صحابه خویش آورده، اما تصریح نموده که [[معتقد]] به صحابی بودن او نیست. [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۱۰.</ref>، نیز عنوانی را به وی اختصاص داده و همان مطالب بغوی را بازگو کرده است. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۱۹.</ref>، به تبع [[ابن منده]] و ابونعیم، وی را صحابی ندانسته است. [[ابن فتحون]] و [[ابن جریر]](؟) او را در شمار صحابه و طبقه اول قراء [[مدینه]] یاد کردهاند<ref>مغلطای، اکمال، ج۵، ص۲۹۶.</ref>. | ||
[[حدیثی]] که [[حارث بن عبدالله]] نقل میکند و شائبه صحابی بودن وی را دامن زده این است که [[روایت]] میکند، سارقی را نزد رسول خدا {{صل}} آوردند و ادعا کردند که متعلق به یکی از [[انصار]] است که جز او [[مالی]] ندارد. [[پیامبر]] او را [[عفو]] کرد، همچنین پیامبر تا چهار بار که او را به [[جرم]] دزدی نزدش آوردند، از او گذشت، اما بار پنجم و بارهای دیگر او را [[مجازات]] کرد<ref>عبدالرزاق صنعانی، ابن همام، المصنف، ج۱۰، ص۱۸۸ و ۲۳۹؛ ابن ابی شیبه، عبدالله بن احمد، المصنف، ج۶، ص۴۸۵؛ بیهقی، سنن، ج۸، ص۲۷۳.</ref>. این [[حدیث]] را حارث بن عبدالله بدون واسطه از [[پیامبر]] نقل میکند و گویای این است که خود، [[شاهد]] ماجرا بوده است. در منابعی نیز که این [[حدیث]] نقل گردیده، واسطه وی و [[رسول خدا]] {{صل}} ذکر نشده است. | [[حدیثی]] که [[حارث بن عبدالله]] نقل میکند و شائبه صحابی بودن وی را دامن زده این است که [[روایت]] میکند، سارقی را نزد رسول خدا {{صل}} آوردند و ادعا کردند که متعلق به یکی از [[انصار]] است که جز او [[مالی]] ندارد. [[پیامبر]] او را [[عفو]] کرد، همچنین پیامبر تا چهار بار که او را به [[جرم]] دزدی نزدش آوردند، از او گذشت، اما بار پنجم و بارهای دیگر او را [[مجازات]] کرد<ref>عبدالرزاق صنعانی، ابن همام، المصنف، ج۱۰، ص۱۸۸ و ۲۳۹؛ ابن ابی شیبه، عبدالله بن احمد، المصنف، ج۶، ص۴۸۵؛ بیهقی، سنن، ج۸، ص۲۷۳.</ref>. این [[حدیث]] را حارث بن عبدالله بدون واسطه از [[پیامبر]] نقل میکند و گویای این است که خود، [[شاهد]] ماجرا بوده است. در منابعی نیز که این [[حدیث]] نقل گردیده، واسطه وی و [[رسول خدا]] {{صل}} ذکر نشده است. | ||
حدیث دیگری که نشان از [[صحابی]] بودن وی دارد، این است که نقل میکند، پیامبر در یکی از [[غزوهها]] بود که بردهای بدون کسب [[رضایت]] مولایش نزد رسول خدا {{صل}} آمد و اظهار [[تمایل]] به [[همراهی]] با رسول خدا {{صل}} نمود. پیامبر همراهی وی را منوط به اجازه مولایش کرد و از او خواست [[سلام]] پیامبر را به مولایش برساند. چون برده چنین کرد، مولا بسیار [[خشنود]] شد و اجازه داد<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۲، ص۱۱۸؛ هیثمی، علی بن ابی بکر، بغیة الباحث، ص۲۰۹.</ref>. این حدیث نیز بدون واسطه از پیامبر نقل میشود و نشان از آن دارد که حارث خود [[شاهد]] حکایت بوده است. همچنین [[مغلطای]]<ref>اکمال، ج۳، ص۲۹۵.</ref> برخی از [[اشتباهات]] درباره وی، مانند [[قرض]] گرفتن رسول خدا {{صل}} از حارث (که میتواند مؤید صحابی بودن وی باشد) را یاد کرده است. | حدیث دیگری که نشان از [[صحابی]] بودن وی دارد، این است که نقل میکند، پیامبر در یکی از [[غزوهها]] بود که بردهای بدون کسب [[رضایت]] مولایش نزد رسول خدا {{صل}} آمد و اظهار [[تمایل]] به [[همراهی]] با رسول خدا {{صل}} نمود. پیامبر همراهی وی را منوط به اجازه مولایش کرد و از او خواست [[سلام]] پیامبر را به مولایش برساند. چون برده چنین کرد، مولا بسیار [[خشنود]] شد و اجازه داد<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۲، ص۱۱۸؛ هیثمی، علی بن ابی بکر، بغیة الباحث، ص۲۰۹.</ref>. این حدیث نیز بدون واسطه از پیامبر نقل میشود و نشان از آن دارد که حارث خود [[شاهد]] حکایت بوده است. همچنین [[مغلطای]]<ref>اکمال، ج۳، ص۲۹۵.</ref> برخی از [[اشتباهات]] درباره وی، مانند [[قرض]] گرفتن رسول خدا {{صل}} از حارث (که میتواند مؤید صحابی بودن وی باشد) را یاد کرده است. | ||
منابع، وی را [[روایتگر]] روایاتی از [[عایشه]]، [[ام سلمه]] و [[معاویة بن ابی سفیان]] دانستهاند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۴۳۷</ref> و تصریح کردهاند که [[روایت]] وی از رسول خدا {{صل}} مرسل است<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۵، ص۲۳۹.</ref>. بنا بر خبری، [[تولد]] حارث پس از [[عصر نبوی]] و در دوران [[خلافت]] [[عثمان بن عفان]] بوده است. براساس این خبر، [[پدر]] حارث که [[کارگزار]] [[عثمان]] بر [[یمن]] بود، در [[حمله]] به [[حبشه]]، افرادی که در میان آنان «[[سبحاء حبشیه]]» که بعداً [[مادر]] حارث شد - را به [[اسارت]] درآورد. سبحاء با شرایطی از جمله بقا بر [[مذهب]] [[مسیحی]] خود با وی [[ازدواج]] کرد و حارث از این ازدواج متولد شد<ref>زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش و أنسابها، ج۲، ص۷۱۱.</ref>. این خبر به روشنی صحابی بودن حارث را رد میکند. حارث مردی [[سخنور]] و [[فصیح]] بود<ref>جاحظ، عمرو بن بحر، البیان والتبیین، ج۱، ص۱۷۱.</ref> و در سال ۶۶ به [[کارگزاری]] [[ابن زبیر]] بر [[بصره]] گمارده شد<ref>دینوری، ابوحنیفه، الأخبار الطوال، ص۲۷۱.</ref> و یک سال بر این سمت ماند و [[مردم]] وی را قباع مینامیدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۷؛ ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل، البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۸۷.</ref>. او همچنین از سوی [[مصعب بن زبیر]] به [[فرمانداری | منابع، وی را [[روایتگر]] روایاتی از [[عایشه]]، [[ام سلمه]] و [[معاویة بن ابی سفیان]] دانستهاند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۴۳۷</ref> و تصریح کردهاند که [[روایت]] وی از رسول خدا {{صل}} مرسل است<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۵، ص۲۳۹.</ref>. بنا بر خبری، [[تولد]] حارث پس از [[عصر نبوی]] و در دوران [[خلافت]] [[عثمان بن عفان]] بوده است. براساس این خبر، [[پدر]] حارث که [[کارگزار]] [[عثمان]] بر [[یمن]] بود، در [[حمله]] به [[حبشه]]، افرادی که در میان آنان «[[سبحاء حبشیه]]» که بعداً [[مادر]] حارث شد - را به [[اسارت]] درآورد. سبحاء با شرایطی از جمله بقا بر [[مذهب]] [[مسیحی]] خود با وی [[ازدواج]] کرد و حارث از این ازدواج متولد شد<ref>زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش و أنسابها، ج۲، ص۷۱۱.</ref>. این خبر به روشنی صحابی بودن حارث را رد میکند. حارث مردی [[سخنور]] و [[فصیح]] بود<ref>جاحظ، عمرو بن بحر، البیان والتبیین، ج۱، ص۱۷۱.</ref> و در سال ۶۶ به [[کارگزاری]] [[ابن زبیر]] بر [[بصره]] گمارده شد<ref>دینوری، ابوحنیفه، الأخبار الطوال، ص۲۷۱.</ref> و یک سال بر این سمت ماند و [[مردم]] وی را قباع مینامیدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۷؛ ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل، البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۸۷.</ref>. او همچنین از سوی [[مصعب بن زبیر]] به [[فرمانداری کوفه]] فرستاده شد<ref> طبری، تاریخ، ج۶، ص۱۱۸؛ ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۶، ص۳۱۴.</ref>. [[حارث]] ۲۳ فرزند از [[زنان]] مختلف داشت که [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۰.</ref>، از آنها یاد کرده و مادرانشان را برشمرده است. [[مغیرة بن عبدالرحمن بن حارث]] از [[نوادگان]] وی، یکی از فقهای مشهور [[مدینه]] بود<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۸، ص۳۰۶.</ref>. [[مرگ]] وی حدوداً در سال ۸۰ روی داد<ref> زرکلی، خیرالدین، الأعلام، ج۲، ص۱۵۶.</ref>.<ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حارث بن عبدالله بن ابیربیعه مخزومی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۷۲-۴۷۳.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |