ازدواج پیامبر خاتم با ماریه قبطیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
 
خط ۵: خط ۵:
«ماریه قبطیه» دختر [[شمعون]] و [[همسر گرامی رسول خدا]] {{صل}}، از [[مادر]] رومی‌اش<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۹.</ref> در قریه «حَفن» ـ از مناطق «اَنصِنا»ی [[مصر]] ـ به [[دنیا]] آمد<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۴۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۱.</ref>. در [[سال هفتم هجری]]، [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[حاطب بن ابی‌بلتعه]] را همراه نامه‌ای به سوی [[مقوقس]] ـ [[حاکم مصر]] و اسکندریه ـ می‌فرستد تا او را به [[اسلام]] [[دعوت]] کند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۷.</ref>. [[مقوقس]] در پاسخ به [[دعوت]] [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}}، [[ماریه]] را که از دختران [[ملوک]] [[مصر]] بود، همراه خواهرش «سیرین»<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۳۱۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک ج۱۱، ص۶۱۷.</ref> همراه هدایای دیگر، برای حضرت می‌فرستد. همچنین، نامه‌ای برای [[رسول خدا]] {{صل}} می‌نویسد که در بخشی از آن چنین آمده است: «من فرستاده تو را اکرام کردم و به سوی تو دو [[کنیز]] فرستادم که در سرزمین [[عظیم]] قبط، دارای [[منزلت]] هستند»<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۰.</ref>.  
«ماریه قبطیه» دختر [[شمعون]] و [[همسر گرامی رسول خدا]] {{صل}}، از [[مادر]] رومی‌اش<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۹.</ref> در قریه «حَفن» ـ از مناطق «اَنصِنا»ی [[مصر]] ـ به [[دنیا]] آمد<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۴۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۱.</ref>. در [[سال هفتم هجری]]، [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[حاطب بن ابی‌بلتعه]] را همراه نامه‌ای به سوی [[مقوقس]] ـ [[حاکم مصر]] و اسکندریه ـ می‌فرستد تا او را به [[اسلام]] [[دعوت]] کند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۷.</ref>. [[مقوقس]] در پاسخ به [[دعوت]] [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}}، [[ماریه]] را که از دختران [[ملوک]] [[مصر]] بود، همراه خواهرش «سیرین»<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۳۱۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک ج۱۱، ص۶۱۷.</ref> همراه هدایای دیگر، برای حضرت می‌فرستد. همچنین، نامه‌ای برای [[رسول خدا]] {{صل}} می‌نویسد که در بخشی از آن چنین آمده است: «من فرستاده تو را اکرام کردم و به سوی تو دو [[کنیز]] فرستادم که در سرزمین [[عظیم]] قبط، دارای [[منزلت]] هستند»<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۰.</ref>.  


[[روایت]] کرده‌اند که «[[حاطب بن ابی‌بلتعه]]» در بین راه، [[اسلام]] را بر آن دو عرضه می‌دارد؛ آنها نیز می‌پذیرند و [[مسلمان]] می‌شوند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۷؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، جا ص۳۱۱.</ref>. بنا به [[روایت]] دیگر، [[رسول اکرم]] {{صل}} او و خواهرش سیرین را به [[اسلام]] فراخواند و آن دو پذیرفتند؛ [[روایت]] اخیر درست‌تر می‌نماید، زیرا [[پیامبر]] {{صل}} مالک [[ماریه]] و خواهرش بودند و بعید است که حاطب بی‌اجازه آن حضرت [[دست]] به این [[اقدام]] بزند؛ گرچه اقدامی مطلوب باشد<ref>دایرة المعارف تشیع، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۲۶۵.</ref>
[[روایت]] کرده‌اند که «[[حاطب بن ابی‌بلتعه]]» در بین راه، [[اسلام]] را بر آن دو عرضه می‌دارد؛ آنها نیز می‌پذیرند و [[مسلمان]] می‌شوند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۷؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، جا ص۳۱۱.</ref>. بنا به [[روایت]] دیگر، [[رسول اکرم]] {{صل}} او و خواهرش سیرین را به [[اسلام]] فراخواند و آن دو پذیرفتند؛ [[روایت]] اخیر درست‌تر می‌نماید، زیرا [[پیامبر]] {{صل}} مالک [[ماریه]] و خواهرش بودند و بعید است که حاطب بی‌اجازه آن حضرت دست به این [[اقدام]] بزند؛ گرچه اقدامی مطلوب باشد<ref>دایرة المعارف تشیع، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۲۶۵.</ref>


پس از ورود به [[مدینه]]، [[پیغمبر اسلام]] {{صل}} [[ماریه]] را برای خود برگزید و [[سیرین]] را به [[حسان بن ثابت]] بخشید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۹۱۲.</ref> و او [[عبدالرحمن بن حسان بن ثابت|عبدالرحمان بن حسان]] را به [[دنیا]] آورد<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۲۱-۲۲.</ref>، لذا عبدالرحمان و ابراهیم پسر ماریه پسرخاله هستند<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۴۹.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[ماریه قبطیه (مقاله)|ماریه قبطیه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۵۴-۲۵۵.</ref>
پس از ورود به [[مدینه]]، [[پیغمبر اسلام]] {{صل}} [[ماریه]] را برای خود برگزید و [[سیرین]] را به [[حسان بن ثابت]] بخشید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۹۱۲.</ref> و او [[عبدالرحمن بن حسان بن ثابت|عبدالرحمان بن حسان]] را به [[دنیا]] آورد<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۲۱-۲۲.</ref>، لذا عبدالرحمان و ابراهیم پسر ماریه پسرخاله هستند<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۴۹.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[ماریه قبطیه (مقاله)|ماریه قبطیه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۵۴-۲۵۵.</ref>

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۱

ماریه کیست؟

«ماریه قبطیه» دختر شمعون و همسر گرامی رسول خدا (ص)، از مادر رومی‌اش[۱] در قریه «حَفن» ـ از مناطق «اَنصِنا»ی مصر ـ به دنیا آمد[۲]. در سال هفتم هجری، پیامبر خدا (ص) حاطب بن ابی‌بلتعه را همراه نامه‌ای به سوی مقوقس ـ حاکم مصر و اسکندریه ـ می‌فرستد تا او را به اسلام دعوت کند[۳]. مقوقس در پاسخ به دعوت پیامبر گرامی اسلام (ص)، ماریه را که از دختران ملوک مصر بود، همراه خواهرش «سیرین»[۴] همراه هدایای دیگر، برای حضرت می‌فرستد. همچنین، نامه‌ای برای رسول خدا (ص) می‌نویسد که در بخشی از آن چنین آمده است: «من فرستاده تو را اکرام کردم و به سوی تو دو کنیز فرستادم که در سرزمین عظیم قبط، دارای منزلت هستند»[۵].

روایت کرده‌اند که «حاطب بن ابی‌بلتعه» در بین راه، اسلام را بر آن دو عرضه می‌دارد؛ آنها نیز می‌پذیرند و مسلمان می‌شوند[۶]. بنا به روایت دیگر، رسول اکرم (ص) او و خواهرش سیرین را به اسلام فراخواند و آن دو پذیرفتند؛ روایت اخیر درست‌تر می‌نماید، زیرا پیامبر (ص) مالک ماریه و خواهرش بودند و بعید است که حاطب بی‌اجازه آن حضرت دست به این اقدام بزند؛ گرچه اقدامی مطلوب باشد[۷]

پس از ورود به مدینه، پیغمبر اسلام (ص) ماریه را برای خود برگزید و سیرین را به حسان بن ثابت بخشید[۸] و او عبدالرحمان بن حسان را به دنیا آورد[۹]، لذا عبدالرحمان و ابراهیم پسر ماریه پسرخاله هستند[۱۰].[۱۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۹.
  2. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۴۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۱.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۷.
  4. ابن قتیبه، المعارف، ص۳۱۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک ج۱۱، ص۶۱۷.
  5. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۰.
  6. احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۷؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، جا ص۳۱۱.
  7. دایرة المعارف تشیع، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۲۶۵.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۹۱۲.
  9. تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۲۱-۲۲.
  10. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۴۹.
  11. موسوی بردکشکی، سید جواد، ماریه قبطیه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۲۵۴-۲۵۵.