عبدالرحمن بن کلده: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۲۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ مارس ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - ']]↵رده:قبیله نامعلوم' به ']]'
جز (جایگزینی متن - ']]↵رده:قبیله نامعلوم' به ']]')
برچسب: واگردانی دستی
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = عبدالرحمن بن کلده
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین.jpg
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین
| نام کامل = عبدالرحمن بن کلده
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه =     
| لقب = 
| اهل = 
| از قبیله = 
| از تیره =   
| پدر =       
| مادر = 
| همسر =
| پسر = 
| دختر = 
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی =     
| تاریخ درگذشت =   
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت = [[۳۷ هجری]] 
| محل شهادت =   
| طول عمر =
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[امام علی]]
| از طبقه =
| در جنگ = [[جنگ صفین]] 
| نقش‌ها = 
| فعالیت‌ها =   
| علت شهرت = 
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =   
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =   
| آخرین راوی از او =
}}
== مقدمه ==
== مقدمه ==
عبدالرحمن بن کلده از یاران [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود و در [[جنگ صفین]] به سال ۳۷ [[هجری]] به [[شهادت]] رسید. او در آخرین لحظات [[جان]] دادن پیامی برای [[پیروزی امام]]{{ع}} فرستاد و [[پیام]] او این بود:
عبدالرحمن بن کلده از [[یاران امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود و در [[جنگ صفین]] به [[سال ۳۷ هجری]] به [[شهادت]] رسید. او در آخرین لحظات [[جان]] دادن پیامی برای [[پیروزی امام]] {{ع}} فرستاد و [[پیام]] او این بود:


[[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] می‌کند: [[عبدالرحمان بن حاطب]] گفت: من در میان کشته‌های [[صفین]] به دنبال برادرم بودم که به [[جسد]] نیمه [[جان]] عبدالرحمان بن کلده برخوردم و به او آب دادم اما او گفت: نمی‌توانم بخورم؛ زیرا [[سلاح]] در بدنم فرو رفته است، اما پیامی برای [[امیرمؤمنان]]{{ع}} دارم. گفتم: بگو، او گفت: [[سلام]] مرا [[خدمت]] آقا برسان و بگو: هر چه زودتر مجروحان [[جنگی]] را به اردوگاه منتقل کند تا فردا در موقع حمله، مجروحان پشت کشته‌ها باشند و [[غلبه]] با کسی است که موفق به این کار شود. این [[پیام]] را داد و [[جان]] به [[جان]] آفرین [[تسلیم]] کرد.
[[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] می‌کند: [[عبدالرحمان بن حاطب]] گفت: من در میان کشته‌های [[صفین]] به دنبال برادرم بودم که به [[جسد]] نیمه [[جان]] عبدالرحمان بن کلده برخوردم و به او آب دادم اما او گفت: نمی‌توانم بخورم؛ زیرا [[سلاح]] در بدنم فرو رفته است، اما پیامی برای [[امیرمؤمنان]] {{ع}} دارم. گفتم: بگو، او گفت: [[سلام]] مرا [[خدمت]] آقا برسان و بگو: هر چه زودتر مجروحان [[جنگی]] را به اردوگاه منتقل کند تا فردا در موقع حمله، مجروحان پشت کشته‌ها باشند و [[غلبه]] با کسی است که موفق به این کار شود. این [[پیام]] را داد و [[جان]] به [[جان]] آفرین [[تسلیم]] کرد.


ابن حاطب می‌گوید: وقتی خواستم [[پیام]] عبدالرحمان بن کلده را به [[امام]]{{ع}} برسانم، فرمود: "او در چه حالی است"؟ گفتم: به [[شهادت]] رسید، [[حضرت]] کلمه [[استرجاع]] {{متن حدیث|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} را به زبان آورد و فرمود: "پیامش چه بود". وقتی [[پیام]] را گفتم، او را [[تصدیق]] کرد؛ و فوراً [[دستور]] داد تا منادی فریاد کند که، تمام مجروحان [[جنگ]] را به اردوگاه بیاورند. [[سپاهیان]] [[حضرت علی]]{{ع}} بی‌درنگ این کار را کردند و فردا صبح با [[آمادگی]] کامل و نبود مانع، برای [[جنگ]] با [[سپاه شام]] مهیا شدند و در آن روز به [[موفقیت]] [[دست]] یافتند<ref>وقعة صفین، ص۳۹۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۳۴-۸۳۵.</ref>
ابن حاطب می‌گوید: وقتی خواستم [[پیام]] عبدالرحمان بن کلده را به [[امام]] {{ع}} برسانم، فرمود: «او در چه حالی است»؟ گفتم: به [[شهادت]] رسید، [[حضرت]] کلمه [[استرجاع]] {{متن حدیث|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} را به زبان آورد و فرمود: «پیامش چه بود». وقتی [[پیام]] را گفتم، او را [[تصدیق]] کرد؛ و فوراً [[دستور]] داد تا منادی فریاد کند که، تمام مجروحان [[جنگ]] را به اردوگاه بیاورند. [[سپاهیان]] [[حضرت علی]] {{ع}} بی‌درنگ این کار را کردند و فردا صبح با [[آمادگی]] کامل و نبود مانع، برای [[جنگ]] با [[سپاه شام]] مهیا شدند و در آن روز به [[موفقیت]] [[دست]] یافتند<ref>وقعة صفین، ص۳۹۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۳۴-۸۳۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش