تقلید: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ مارس ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
«[[تقلید]]» در لغت به معنای وابسته کردن امری به امر دیگر و اتصال میان آنان آمده است<ref>التحقیق، ج ۹، ص ۳۰۶، "قلد".</ref> و به تناسب همین معنا، این واژه در موارد دیگری همچون نهادن چیزی بر گردن دیگری<ref>مقاییس اللغه، ج ۵، ص ۱۹؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۳۶۵ - ۳۶۷؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۴۰ - ۵۴۱، "قلد".</ref>، بستن [[شمشیر]] به کمر<ref>المصباح، ص ۵۱۳؛ التحقیق، ج ۹، ص ۳۰۶، "قلد".</ref> و کاری را بر عهده کسی گذاشتن<ref>المصباح، ص ۵۱۲ - ۵۱۳؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۳۶۵ - ۳۶۷؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۴۰ - ۵۴۱، "قلد".</ref> به کار رفته است. در اصطلاح عام، [[تقلید]] عبارت است از [[پیروی]] کردن از فرد یا افرادی بدون [[تأمل]] و دقت و بدون دریافتن [[حقیقت]] [[امر]]<ref>لغت نامه، ج ۵، ص ۶۸۸۵؛ فرهنگ بزرگ سخن، ج ۳، ص ۱۸۳۶، "تقلید".</ref> و به تعبیر دیگر، همرنگی با [[جماعت]] و پیروی محض از دیگران در مسائل [[اجتماعی]] و [[اخلاقی]] بدون [[تصمیم‌گیری]] مستقل و مسئولانه<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص ۸۰.</ref>.
«تقلید» در لغت به معنای وابسته کردن امری به امر دیگر و اتصال میان آنان آمده است<ref>التحقیق، ج ۹، ص ۳۰۶، "قلد".</ref> و به تناسب همین معنا، این واژه در موارد دیگری همچون نهادن چیزی بر گردن دیگری<ref>مقاییس اللغه، ج ۵، ص ۱۹؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۳۶۵ - ۳۶۷؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۴۰ - ۵۴۱، "قلد".</ref>، بستن [[شمشیر]] به کمر<ref>المصباح، ص ۵۱۳؛ التحقیق، ج ۹، ص ۳۰۶، "قلد".</ref> و کاری را بر عهده کسی گذاشتن<ref>المصباح، ص ۵۱۲ - ۵۱۳؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۳۶۵ - ۳۶۷؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۴۰ - ۵۴۱، "قلد".</ref> به کار رفته است. در اصطلاح عام، تقلید عبارت است از [[پیروی]] کردن از فرد یا افرادی بدون [[تأمل]] و دقت و بدون دریافتن [[حقیقت]] [[امر]]<ref>لغت نامه، ج ۵، ص ۶۸۸۵؛ فرهنگ بزرگ سخن، ج ۳، ص ۱۸۳۶، "تقلید".</ref> و به تعبیر دیگر، همرنگی با [[جماعت]] و پیروی محض از دیگران در مسائل [[اجتماعی]] و [[اخلاقی]] بدون [[تصمیم‌گیری]] مستقل و مسئولانه<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص ۸۰.</ref>.


در [[علم]] [[فقه]] نیز، تقلید دو اصطلاح دارد:
در [[علم]] [[فقه]] نیز، تقلید دو اصطلاح دارد:
خط ۹: خط ۹:


== تقلید در [[قرآن]] ==
== تقلید در [[قرآن]] ==
در قرآن از تقلید ناپسند با تعبیرهای مختلفی یاد شده است؛ مانند [[اقتدا]] و [[پیروی از نیاکان]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۰؛ سوره لقمان، آیه ۲۱؛ سوره مائده، آیه ۱۰۴؛ سوره صافات، آیه ۶۹-۷۰؛  سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>، [[پیروی]] [[ضعیفان]] از [[مستکبران]]<ref>سوره ابراهیم، آیه ۲۱.</ref> و [[پیروی]] از رؤسا و بزرگان [[گمراه]]<ref>سوره احزاب، آیه ۶۷.</ref>. [[آیات قرآن]] ضمن اشاره به [[تقلید]] [[اقوام]] پیشین و [[اعراب]] [[عصر جاهلی]] از نیاکانشان در [[عقاید]]، [[سنن]] و [[آداب]] خود و [[نکوهش]] این تقلید، آنان را به ترک روش [[باطل]] خود و پذیرش [[آیین حق]] فراخوانده‌اند.  
در قرآن از تقلید ناپسند با تعبیرهای مختلفی یاد شده است؛ مانند [[اقتدا]] و [[پیروی از نیاکان]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۰؛ سوره لقمان، آیه ۲۱؛ سوره مائده، آیه ۱۰۴؛ سوره صافات، آیه ۶۹-۷۰؛  سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>، [[پیروی]] [[ضعیفان]] از [[مستکبران]]<ref>سوره ابراهیم، آیه ۲۱.</ref> و [[پیروی]] از رؤسا و بزرگان [[گمراه]]<ref>سوره احزاب، آیه ۶۷.</ref>. [[آیات قرآن]] ضمن اشاره به تقلید [[اقوام]] پیشین و [[اعراب]] [[عصر جاهلی]] از نیاکانشان در [[عقاید]]، [[سنن]] و [[آداب]] خود و [[نکوهش]] این تقلید، آنان را به ترک روش [[باطل]] خود و پذیرش [[آیین حق]] فراخوانده‌اند.  


تقلید به معنای مشهور یعنی [[پیروی]] افراد غیر متخصص از متخصصان نیز با تعابیری گوناگون در [[قرآن کریم]] آمده است؛ از جمله [[پیروی ناآگاه از عالم]]<ref>سوره مریم، آیه ۴۳.</ref>، [[پرسش]] از [[اهل ذکر]] و [[اهل علم]]<ref>سوره نحل، آیه ۴۳، سوره انبیاء، آیه ۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸؛ اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر، تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»، دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۲ ـ ۴۷۶.</ref>
تقلید به معنای مشهور یعنی [[پیروی]] افراد غیر متخصص از متخصصان نیز با تعابیری گوناگون در [[قرآن کریم]] آمده است؛ از جمله [[پیروی ناآگاه از عالم]]<ref>سوره مریم، آیه ۴۳.</ref>، [[پرسش]] از [[اهل ذکر]] و [[اهل علم]]<ref>سوره نحل، آیه ۴۳، سوره انبیاء، آیه ۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸؛ اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر، تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»، دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۲ ـ ۴۷۶.</ref>
خط ۱۶: خط ۱۶:
تقلید به صورت اصطلاحی [[فقهی]] و اصولی چندان سابقه ای ندارد؛ اما تقلید به معنای "مراجعه فرد غیر متخصص به متخصص و پذیرش دیدگاه وی" اصلی عقلایی است و برای این [[سیره]] [[خردمندان]] نمی‌توان مبدأ زمانی خاصی تعیین کرد، زیرا این امر در میان عقلا در همه [[جوامع]] رواج داشته است، هرچند در برخی موارد در تشخیص مصداق صحیح آن [[اشتباه]] کرده و گاه از کسانی تقلید کرده‌اند که شایستگی و شرایط تقلید را نداشته‌اند. [[قرآن کریم]] نمونه‌هایی از آن را ذکر کرده است؛ از جمله:
تقلید به صورت اصطلاحی [[فقهی]] و اصولی چندان سابقه ای ندارد؛ اما تقلید به معنای "مراجعه فرد غیر متخصص به متخصص و پذیرش دیدگاه وی" اصلی عقلایی است و برای این [[سیره]] [[خردمندان]] نمی‌توان مبدأ زمانی خاصی تعیین کرد، زیرا این امر در میان عقلا در همه [[جوامع]] رواج داشته است، هرچند در برخی موارد در تشخیص مصداق صحیح آن [[اشتباه]] کرده و گاه از کسانی تقلید کرده‌اند که شایستگی و شرایط تقلید را نداشته‌اند. [[قرآن کریم]] نمونه‌هایی از آن را ذکر کرده است؛ از جمله:
=== تقلید [[مشرکان]] از نیاکان [[گمراه]] خود ===
=== تقلید [[مشرکان]] از نیاکان [[گمراه]] خود ===
برخی مشرکان در [[عقاید]] و [[سلوک]] عملی از پدران و نیاکان خود [[پیروی]] می‌‌کردند<ref>سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>. بر اساس برخی [[آیات قرآن]] این گونه تقلید در میان افراد یا اقوام گوناگون رواج داشته است. از جمله [[آزر]] عمو یا جد مادری [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}<ref>التبیان، ج ۹، ص ۱۹۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۳۲؛ الصافی، ج ۴، ص ۳۸۷.</ref> و [[قوم]] آن حضرت<ref>سوره انبیاء، آیه ۵۱-۵۴.</ref>، [[قوم ثمود]]<ref>سوره هود، آیه ۶۱-۶۲.</ref>، [[قوم نوح]]<ref>سوره مؤمنون، آیه ۲۴.</ref>، [[قوم عاد]]<ref>سوره اعراف، آیه ۶۵-۷۰.</ref>، اشراف قوم [[فرعون]]<ref>سوره یونس، آیه ۷۸.</ref> و مشرکان [[صدر اسلام]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۰، سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref>. این تقلید [[ناپسند]] گاه در [[اصول عقاید]] و [[پرستش]] [[خدایان]] بود؛ مانند [[پرستیدن]] [[بت‌ها]] به جای [[خدا]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۵۲-۵۳؛ سوره شعراء، آیه ۷۰-۷۶.</ref>، [[نفی]] [[نبوت پیامبران]] و [[کتب آسمانی]]<ref>سوره قصص، آیه ۳۶؛ سوره سبأ، آیه ۴۳-۴۵.</ref> و گاهی در مورد [[فروع]] و [[احکام عملی]] بود؛ مانند جواز برهنه [[طواف]] کردن بر گرد [[کعبه]]<ref>سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۸، ص ۲۰۱؛ المیزان، ج ۸، ص ۷۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۲۲۵.</ref>، [[حرام]] شمردن گوشت برخی حیوانات [[حلال]] گوشت یا تحریمِ [[سوار شدن]] بر آنها<ref>سوره مائده، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۴، ص ۳۸؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۲۹۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۳۳۵ - ۳۳۶.</ref>؛ ولی [[قرآن کریم]] [[تقلید]] [[مشرکان]] در مسائل [[دینی]] از نیاکان را به [[ادله]]‌ای متعدد از جمله [[ناآگاهی]] تقلید شوندگان از [[عقاید]] و [[دستورات]] دینی صحیح<ref>سوره مائده، آیه ۱۰۴؛ سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref>، [[گمراهی]] آنان از [[راه]] [[حق]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> و بی‌بهره بودن آنان از [[اندیشه]] و [[تعقل]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۰؛ سوره مائده، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref> [[باطل]] شمرده و چنین تقلیدهایی را در واقع پذیرش [[دعوت]] [[شیطان]] دانسته است<ref>سوره لقمان، آیه ۲۱.</ref>
برخی مشرکان در [[عقاید]] و [[سلوک]] عملی از پدران و نیاکان خود [[پیروی]] می‌‌کردند<ref>سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>. بر اساس برخی [[آیات قرآن]] این گونه تقلید در میان افراد یا اقوام گوناگون رواج داشته است. از جمله [[آزر]] عمو یا جد مادری [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}<ref>التبیان، ج ۹، ص ۱۹۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۳۲؛ الصافی، ج ۴، ص ۳۸۷.</ref> و [[قوم]] آن حضرت<ref>سوره انبیاء، آیه ۵۱-۵۴.</ref>، [[قوم ثمود]]<ref>سوره هود، آیه ۶۱-۶۲.</ref>، [[قوم نوح]]<ref>سوره مؤمنون، آیه ۲۴.</ref>، [[قوم عاد]]<ref>سوره اعراف، آیه ۶۵-۷۰.</ref>، اشراف قوم [[فرعون]]<ref>سوره یونس، آیه ۷۸.</ref> و مشرکان [[صدر اسلام]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۰، سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref>. این تقلید [[ناپسند]] گاه در [[اصول عقاید]] و [[پرستش]] [[خدایان]] بود؛ مانند [[پرستیدن]] [[بت‌ها]] به جای [[خدا]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۵۲-۵۳؛ سوره شعراء، آیه ۷۰-۷۶.</ref>، [[نفی]] [[نبوت پیامبران]] و [[کتب آسمانی]]<ref>سوره قصص، آیه ۳۶؛ سوره سبأ، آیه ۴۳-۴۵.</ref> و گاهی در مورد [[فروع]] و [[احکام عملی]] بود؛ مانند جواز برهنه [[طواف]] کردن بر گرد [[کعبه]]<ref>سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۸، ص ۲۰۱؛ المیزان، ج ۸، ص ۷۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۲۲۵.</ref>، [[حرام]] شمردن گوشت برخی حیوانات [[حلال]] گوشت یا تحریمِ [[سوار شدن]] بر آنها<ref>سوره مائده، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۴، ص ۳۸؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۲۹۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۳۳۵ - ۳۳۶.</ref>؛ ولی [[قرآن کریم]] تقلید [[مشرکان]] در مسائل [[دینی]] از نیاکان را به [[ادله]]‌ای متعدد از جمله [[ناآگاهی]] تقلید شوندگان از [[عقاید]] و [[دستورات]] دینی صحیح<ref>سوره مائده، آیه ۱۰۴؛ سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref>، [[گمراهی]] آنان از [[راه]] [[حق]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> و بی‌بهره بودن آنان از [[اندیشه]] و [[تعقل]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۰؛ سوره مائده، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref> [[باطل]] شمرده و چنین تقلیدهایی را در واقع پذیرش [[دعوت]] [[شیطان]] دانسته است<ref>سوره لقمان، آیه ۲۱.</ref>


=== [[تقلید]] عوام [[یهود]] از [[عالمان]] [[گمراه]] خود ===
=== تقلید عوام [[یهود]] از [[عالمان]] [[گمراه]] خود ===
قرآن کریم در آیاتی به روش ناپسند برخی عالمان یهود اشاره کرده که برای [[منافع دنیوی]] خود، [[تورات]] و [[احکام الهی]] را [[تغییر]] می‌‌دادند<ref>سوره بقره، آیه ۷۹.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۷۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۶ - ۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۱۲۲.</ref>؛ ولی با وجود این، عوام [[یهود]] و [[نصارا]] با اطلاع از [[گمراهی]] [[عالمان]] خود از آنان [[تقلید]] می‌‌کردند که [[قرآن]] این گونه تقلید را نکوهیده است<ref>سوره توبه، آیه ۳۱.</ref>. براساس احادیث [[اهل بیت]] {{ع}} مراد از {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا}} [[تقلید]] [[عامه]] یهود از [[راهبان]] و علمای خود با وجود [[علم]] به [[تحریف تورات]] از سوی آنان است<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۲۵، ۱۳۲؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>
قرآن کریم در آیاتی به روش ناپسند برخی عالمان یهود اشاره کرده که برای [[منافع دنیوی]] خود، [[تورات]] و [[احکام الهی]] را [[تغییر]] می‌‌دادند<ref>سوره بقره، آیه ۷۹.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۷۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۶ - ۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۱۲۲.</ref>؛ ولی با وجود این، عوام [[یهود]] و [[نصارا]] با اطلاع از [[گمراهی]] [[عالمان]] خود از آنان تقلید می‌‌کردند که [[قرآن]] این گونه تقلید را نکوهیده است<ref>سوره توبه، آیه ۳۱.</ref>. براساس احادیث [[اهل بیت]] {{ع}} مراد از {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا}} تقلید [[عامه]] یهود از [[راهبان]] و علمای خود با وجود [[علم]] به [[تحریف تورات]] از سوی آنان است<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۲۵، ۱۳۲؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>


== تقلید پس از [[اسلام]] ==  
== تقلید پس از [[اسلام]] ==  
پس از [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، نه تنها شیوه خردمندانه تقلید یعنی رجوع به متخصص در مسائل [[دینی]] ممنوع نشد، بلکه [[مسلمانان]] به تقلید صحیح ترغیب شدند؛ از جمله در برخی [[آیات]]، [[ناآگاهان]] از [[علوم دینی]] [[مأمور]] شده‌اند که از عالمان بپرسند<ref>سوره نحل، آیه ۴۳؛ سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> و در آیه‌ای دیگر به مسلمانان توصیه شده که گروهی از آنان برای [[فهم]] [[معارف دین]] به مراکز [[علمی]] [[هجرت]] کنند تا پس از بازگشت به سوی [[قوم]] خویش آنان را [[راهنمایی]] کنند<ref>سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref>. برپایه این رهنمود [[قرآنی]]، مسلمانان در [[عهد پیامبر]] {{صل}} برای فرا گرفتن [[احکام دین]] به [[مدینه]] می‌‌آمدند و پس از بازگشت به [[سرزمین]] خود احکام دین را به دیگران می‌‌آموختند<ref>فتح الباری، ج ۴، ص ۸۱.</ref>.
پس از [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، نه تنها شیوه خردمندانه تقلید یعنی رجوع به متخصص در مسائل [[دینی]] ممنوع نشد، بلکه [[مسلمانان]] به تقلید صحیح ترغیب شدند؛ از جمله در برخی [[آیات]]، [[ناآگاهان]] از [[علوم دینی]] [[مأمور]] شده‌اند که از عالمان بپرسند<ref>سوره نحل، آیه ۴۳؛ سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> و در آیه‌ای دیگر به مسلمانان توصیه شده که گروهی از آنان برای [[فهم]] [[معارف دین]] به مراکز [[علمی]] [[هجرت]] کنند تا پس از بازگشت به سوی [[قوم]] خویش آنان را [[راهنمایی]] کنند<ref>سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref>. برپایه این رهنمود [[قرآنی]]، مسلمانان در [[عهد پیامبر]] {{صل}} برای فرا گرفتن [[احکام دین]] به [[مدینه]] می‌‌آمدند و پس از بازگشت به [[سرزمین]] خود احکام دین را به دیگران می‌‌آموختند<ref>فتح الباری، ج ۴، ص ۸۱.</ref>.


[[رجوع به عالمان]] [[دین]] پس از عصر پیامبر {{صل}} نیز ادامه داشت، هرچند با توجه به پیدایش [[مذاهب]] گوناگون [[اسلامی]]، شیوه‌های متفاوتی داشت. [[شیعیان]] در زمان امامان {{ع}} کمتر نیاز به [[تقلید]] داشتند و [[احکام دین]] را به طور مستقیم از آنان می‌‌گرفتند؛ ولی با این وجود، آنان به عللی، از جمله وجود فاصله زیاد میان [[بلاد اسلامی]] و دسترسی نداشتن همگان به [[اهل بیت]] {{ع}}، وجود [[تقیه]] در برخی موارد، دشواریِ مراجعه مستقیم شیعیان به [[امامان]] {{ع}} و برای ترویج موضوع تقلید در میان [[شیعه]]، شیعیان را برای [[دریافت احکام]] به شماری از [[اصحاب]] خود ارجاع می‌‌دادند<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰ - ۱۵۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۱۳ ـ ۳۱۵؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۱.</ref>؛ گاه نیز اصحاب را برای [[فتوا]] دادن به حضور در [[مساجد]] و مراکز عمومی [[ترغیب]] می‌‌کردند<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۳۴؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۲۲؛ میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۷۳.</ref>.
[[رجوع به عالمان]] [[دین]] پس از عصر پیامبر {{صل}} نیز ادامه داشت، هرچند با توجه به پیدایش [[مذاهب]] گوناگون [[اسلامی]]، شیوه‌های متفاوتی داشت. [[شیعیان]] در زمان امامان {{ع}} کمتر نیاز به تقلید داشتند و [[احکام دین]] را به طور مستقیم از آنان می‌‌گرفتند؛ ولی با این وجود، آنان به عللی، از جمله وجود فاصله زیاد میان [[بلاد اسلامی]] و دسترسی نداشتن همگان به [[اهل بیت]] {{ع}}، وجود [[تقیه]] در برخی موارد، دشواریِ مراجعه مستقیم شیعیان به [[امامان]] {{ع}} و برای ترویج موضوع تقلید در میان [[شیعه]]، شیعیان را برای [[دریافت احکام]] به شماری از [[اصحاب]] خود ارجاع می‌‌دادند<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰ - ۱۵۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۱۳ ـ ۳۱۵؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۱.</ref>؛ گاه نیز اصحاب را برای [[فتوا]] دادن به حضور در [[مساجد]] و مراکز عمومی [[ترغیب]] می‌‌کردند<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۳۴؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۲۲؛ میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۷۳.</ref>.


پیش از آغاز عصر غیبت و قطع [[ارتباط مستقیم]] شیعیان با امامان خویش، [[امام حسن عسکری]]<ref>الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۶۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۸.</ref> و [[امام عصر]] {{ع}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۰.</ref> با ذکر اوصافی خاص برای [[عالمان دین]]، شیعیان را به تقلید از آنان [[فرمان]] دادند و آنان را از [[پیروی]] از دیگران برحذر داشتند. برپایه این [[احادیث]]، فقهای واجد شرایط، [[مرجع]] شیعیان در تقلید قرار گرفتند و [[سنّت]] تقلید به تدریج در میان شیعیان رواج یافت و آثار گوناگونی در این موضوع نگاشته شد<ref>رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۳۸ - ۴۵؛ ر. ک: الاجتهاد والتقلید، خویی.</ref>.
پیش از آغاز عصر غیبت و قطع [[ارتباط مستقیم]] شیعیان با امامان خویش، [[امام حسن عسکری]]<ref>الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۶۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۸.</ref> و [[امام عصر]] {{ع}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۰.</ref> با ذکر اوصافی خاص برای [[عالمان دین]]، شیعیان را به تقلید از آنان [[فرمان]] دادند و آنان را از [[پیروی]] از دیگران برحذر داشتند. برپایه این [[احادیث]]، فقهای واجد شرایط، [[مرجع]] شیعیان در تقلید قرار گرفتند و [[سنّت]] تقلید به تدریج در میان شیعیان رواج یافت و آثار گوناگونی در این موضوع نگاشته شد<ref>رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۳۸ - ۴۵؛ ر. ک: الاجتهاد والتقلید، خویی.</ref>.
خط ۳۲: خط ۳۲:
# '''دوره بروز مذاهب فقهی:''' با افزایش راویان احادیث و [[ظهور]] فقهای برجسته در مناطق گوناگون مردم به آنان مراجعه می‌‌کردند. این افراد به تدریج نوعی [[مرجعیت دینی]] یافتند و هریک مذهب [[فقهی]] خاصی را پایه گذاری کرد.  
# '''دوره بروز مذاهب فقهی:''' با افزایش راویان احادیث و [[ظهور]] فقهای برجسته در مناطق گوناگون مردم به آنان مراجعه می‌‌کردند. این افراد به تدریج نوعی [[مرجعیت دینی]] یافتند و هریک مذهب [[فقهی]] خاصی را پایه گذاری کرد.  
# '''دوره [[حصر]] [[مذاهب]]:''' در این مرحله مذاهب گوناگون [[اهل سنت]] در ۴ مذهب منحصر شد.
# '''دوره [[حصر]] [[مذاهب]]:''' در این مرحله مذاهب گوناگون [[اهل سنت]] در ۴ مذهب منحصر شد.
# '''دوره رواج مجدد [[اجتهاد]] و [[تقلید]]:''' برخی از فقهای پیشین و کنونی اهل سنت، انسداد باب اجتهاد را نپذیرفتند و با استناد به [[اجماع]] [[مسلمانان]] در صدر اسلام مبنی بر جواز تقلید از هریک از صحابه، انحصار اجتهاد در ۴ مذهب را مردود و تقلید از هریک از عالمان مذاهب فقهی را جایز شمردند<ref>تاریخ حصر الاجتهاد، ص ۱۹ - ۲۷؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۷، ص ۷۹۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸؛ [[اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر]]، [[تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۲ ـ ۴۷۶.</ref>
# '''دوره رواج مجدد [[اجتهاد]] و تقلید:''' برخی از فقهای پیشین و کنونی اهل سنت، انسداد باب اجتهاد را نپذیرفتند و با استناد به [[اجماع]] [[مسلمانان]] در صدر اسلام مبنی بر جواز تقلید از هریک از صحابه، انحصار اجتهاد در ۴ مذهب را مردود و تقلید از هریک از عالمان مذاهب فقهی را جایز شمردند<ref>تاریخ حصر الاجتهاد، ص ۱۹ - ۲۷؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۷، ص ۷۹۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸؛ [[اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر]]، [[تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۲ ـ ۴۷۶.</ref>


== اقسام تقلید ==
== اقسام تقلید ==
خط ۳۸: خط ۳۸:
=== تقلید در عقاید ===
=== تقلید در عقاید ===
درباره جواز تقلید در عقاید و اصول دین همچون [[اثبات وجود خدا]]، [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]] و مانند آنها عالمان [[مسلمان]] دیدگاه‌های مختلفی دارند که مهم ترین این دیدگاه‌ها عبارت‌اند از:
درباره جواز تقلید در عقاید و اصول دین همچون [[اثبات وجود خدا]]، [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]] و مانند آنها عالمان [[مسلمان]] دیدگاه‌های مختلفی دارند که مهم ترین این دیدگاه‌ها عبارت‌اند از:
# عدم جواز تقلید در عقاید: از آنجا که اصل در عقاید، [[ادراک]] آن با [[یقین]] و [[اعتقاد]] است<ref>الاحکام، ج ۴، ص ۲۲۸.</ref> بیشتر آنان تقلید را در آن جایز نمی‌دانند<ref>الاحکام، ج۴، ص۲۲۸؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۴۱۱؛ مبادی الوصول، ص ۲۴۶؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱.</ref>، حتی شماری از آنها [[تقلید]] کننده در برخی [[عقاید]] را [[کافر]] دانسته‌اند<ref>الموسوعة الذهبیه، ج ۱۰، ص ۲۴۱ - ۲۴۲؛ فتح الباری، ج ۱۳، ص ۲۹۵.</ref>. از [[ادله]] [[پیروان]] نظریه عدم جواز تقلید در عقاید [[آیات قرآن]] است؛ از جمله: آیاتی که [[مشرکان]] را بر اثر تقلید از نیاکان خود در عقاید [[مذمت]] کرده‌اند<ref>سوره مائده، آیه ۱۰۴؛ سوره زخرف، آیه ۲۲؛ سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>؛ آیاتی که از [[اقامه برهان]] و دلیل در اصول دین [[سخن]] به میان آورده است<ref>سوره انعام، آیه ۸۳.</ref>؛ آیاتی که در آنها از مشرکان برای صحت عقایدشان مطالبه [[برهان]] شده است<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref>؛ آیاتی که [[انسان‌ها]] را به [[تدبر]] فراخوانده‌اند<ref>سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>؛ آیاتی که از [[مشرکان]] [[ادله]] [[علم]]‌آور بر مدعای خود [[طلب]] کرده و آنان را از [[سخن گفتن]] بدون علم درباره عقاید برحذر داشته است<ref>سوره انعام، آیه ۱۴۸؛ سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>. بر اساس این [[آیات]]، [[تقلید]] از دیگران چون علم‌آور نیست [[باطل]] است<ref>التبیان، ج ۴، ص ۳۹۱؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۲۴۸؛ معارج الاصول، ص ۱۹۹.</ref>.
# عدم جواز تقلید در عقاید: از آنجا که اصل در عقاید، [[ادراک]] آن با [[یقین]] و [[اعتقاد]] است<ref>الاحکام، ج ۴، ص ۲۲۸.</ref> بیشتر آنان تقلید را در آن جایز نمی‌دانند<ref>الاحکام، ج۴، ص۲۲۸؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۴۱۱؛ مبادی الوصول، ص ۲۴۶؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱.</ref>، حتی شماری از آنها تقلید کننده در برخی [[عقاید]] را [[کافر]] دانسته‌اند<ref>الموسوعة الذهبیه، ج ۱۰، ص ۲۴۱ - ۲۴۲؛ فتح الباری، ج ۱۳، ص ۲۹۵.</ref>. از [[ادله]] [[پیروان]] نظریه عدم جواز تقلید در عقاید [[آیات قرآن]] است؛ از جمله: آیاتی که [[مشرکان]] را بر اثر تقلید از نیاکان خود در عقاید [[مذمت]] کرده‌اند<ref>سوره مائده، آیه ۱۰۴؛ سوره زخرف، آیه ۲۲؛ سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>؛ آیاتی که از [[اقامه برهان]] و دلیل در اصول دین [[سخن]] به میان آورده است<ref>سوره انعام، آیه ۸۳.</ref>؛ آیاتی که در آنها از مشرکان برای صحت عقایدشان مطالبه [[برهان]] شده است<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref>؛ آیاتی که [[انسان‌ها]] را به [[تدبر]] فراخوانده‌اند<ref>سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>؛ آیاتی که از [[مشرکان]] [[ادله]] [[علم]]‌آور بر مدعای خود [[طلب]] کرده و آنان را از [[سخن گفتن]] بدون علم درباره عقاید برحذر داشته است<ref>سوره انعام، آیه ۱۴۸؛ سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>. بر اساس این [[آیات]]، تقلید از دیگران چون علم‌آور نیست [[باطل]] است<ref>التبیان، ج ۴، ص ۳۹۱؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۲۴۸؛ معارج الاصول، ص ۱۹۹.</ref>.
# [[وجوب]] تقلید در عقاید: برخی به وجوب تقلید در عقاید قائل شده و نظر و استدلال را [[حرام]] دانسته‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۲۱۲؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۳.</ref>.<ref>سوره غافر، آیه ۴.</ref>.
# [[وجوب]] تقلید در عقاید: برخی به وجوب تقلید در عقاید قائل شده و نظر و استدلال را [[حرام]] دانسته‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۲۱۲؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۳.</ref>.<ref>سوره غافر، آیه ۴.</ref>.
# جواز [[تقلید]] در [[اصول عقاید]]: برخی به جواز تقلید در [[اصول دین]] قائل شده‌اند<ref>شرح الازهار، ج ۱، ص ۴؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱.</ref> مستند این دیدگاه را برخی آیه ۱۴ سوره حجرات دانسته‌اند که در آن از [[اسلام آوردن]] [[اعراب]] بدون آنکه قلباً [[ایمان]] آورده باشند یاد شده است. زیرا به نظر آنان مفاد آیه شامل موردی نیز می‌‌شود که شخصی با تقلید و بدون [[استدلال]] [[اسلام]] را پذیرفته باشد<ref>الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۲۰۹.</ref>.
# جواز تقلید در [[اصول عقاید]]: برخی به جواز تقلید در [[اصول دین]] قائل شده‌اند<ref>شرح الازهار، ج ۱، ص ۴؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱.</ref> مستند این دیدگاه را برخی آیه ۱۴ سوره حجرات دانسته‌اند که در آن از [[اسلام آوردن]] [[اعراب]] بدون آنکه قلباً [[ایمان]] آورده باشند یاد شده است. زیرا به نظر آنان مفاد آیه شامل موردی نیز می‌‌شود که شخصی با تقلید و بدون [[استدلال]] [[اسلام]] را پذیرفته باشد<ref>الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۲۰۹.</ref>.
# تفصیل میان قادر بر استدلال و غیر قادر: دیدگاه دیگر که در واقع از اقسام دیدگاه نخست به شمار می‌‌رود، آن است که افراد قادر به تحصیل نظر و [[استدلال]] در [[عقاید]] مکلف‌اند با [[برهان]] و دلیل و بدون [[تقلید]] عقاید خود را به دست آورند؛ ولی آنان که [[توانایی]] این کار را ندارند، می‌‌توانند [[اصول اعتقادی]] خود را از راه تقلید تحصیل کنند. این نظر را می‌‌توان از اطلاق آیاتی استفاده کرد که همگان را به [[تدبر]] و نظر کردن فراخوانده است<ref>سوره اعراف، آیه ۱۸۵؛ سوره بقره، آیه ۷۳؛ سوره بقره، آیه ۱۱۸؛ سوره بقره، آیه ۱۶۴؛ سوره بقره، آیه ۱۷۰؛ سوره بقره، آیه ۱۷۱.</ref> و یا آیاتی که [[تکلیف]] را به اندازه توان افراد دانسته است<ref>سوره بقره، آیه ۲۸۶؛ سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>
# تفصیل میان قادر بر استدلال و غیر قادر: دیدگاه دیگر که در واقع از اقسام دیدگاه نخست به شمار می‌‌رود، آن است که افراد قادر به تحصیل نظر و [[استدلال]] در [[عقاید]] مکلف‌اند با [[برهان]] و دلیل و بدون تقلید عقاید خود را به دست آورند؛ ولی آنان که [[توانایی]] این کار را ندارند، می‌‌توانند [[اصول اعتقادی]] خود را از راه تقلید تحصیل کنند. این نظر را می‌‌توان از اطلاق آیاتی استفاده کرد که همگان را به [[تدبر]] و نظر کردن فراخوانده است<ref>سوره اعراف، آیه ۱۸۵؛ سوره بقره، آیه ۷۳؛ سوره بقره، آیه ۱۱۸؛ سوره بقره، آیه ۱۶۴؛ سوره بقره، آیه ۱۷۰؛ سوره بقره، آیه ۱۷۱.</ref> و یا آیاتی که [[تکلیف]] را به اندازه توان افراد دانسته است<ref>سوره بقره، آیه ۲۸۶؛ سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>


=== تقلید در فروع ===
=== تقلید در فروع ===
افزون بر [[اصول عقاید]]، انسان‌ها مکلف‌اند به فروع و احکام عملی [[اسلام]] نیز [[اعتقاد]] داشته و به آنها عمل کنند و [[امتثال]] این [[احکام]] از سه راه [[اجتهاد]]، [[احتیاط]] یا تقلید از دیگران امکانپذیر است<ref>مستمسک العروه، ج ۱، ص ۶؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۵ - ۶؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.</ref>؛ لکن چون [[آموختن]] [[اجتهادی]] [[احکام شرعی]] به [[ادله]] متعدد مانند [[اختلال نظام]] [[معیشت]] [[جامعه]]، برای همگان میسر نیست<ref>الرسالة السعدیه، ص ۱۰؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱.</ref> و احتیاط کردن نیز برای همه امکان ندارد<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.</ref>، تنها راه دستیابی عموم [[مردم]] به [[وظایف شرعی]] خود، [[تقلید]] از [[عالمان دینی]] است<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.</ref>. بیشتر [[فقیهان]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] تقلید را در فروع و احکام عملی جایز دانسته<ref>العروة الوثقی، ج ۱، ص ۵۷؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱؛ المحصول، ج ۶، ص ۷۳.</ref> و در این مورد به [[ادله]] گوناگون از جمله [[آیات قرآن]] استناد کرده‌اند<ref>سوره توبه، آیه ۱۲۲؛ سوره نحل، آیه ۴۳؛ سوره انبیاء، آیه ۷؛ سوره نساء، آیه ۵۹؛ سوره نساء، آیه ۸۳</ref>.
افزون بر [[اصول عقاید]]، انسان‌ها مکلف‌اند به فروع و احکام عملی [[اسلام]] نیز [[اعتقاد]] داشته و به آنها عمل کنند و [[امتثال]] این [[احکام]] از سه راه [[اجتهاد]]، [[احتیاط]] یا تقلید از دیگران امکانپذیر است<ref>مستمسک العروه، ج ۱، ص ۶؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۵ - ۶؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.</ref>؛ لکن چون [[آموختن]] [[اجتهادی]] [[احکام شرعی]] به [[ادله]] متعدد مانند [[اختلال نظام]] [[معیشت]] [[جامعه]]، برای همگان میسر نیست<ref>الرسالة السعدیه، ص ۱۰؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱.</ref> و احتیاط کردن نیز برای همه امکان ندارد<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.</ref>، تنها راه دستیابی عموم [[مردم]] به [[وظایف شرعی]] خود، تقلید از [[عالمان دینی]] است<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.</ref>. بیشتر [[فقیهان]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] تقلید را در فروع و احکام عملی جایز دانسته<ref>العروة الوثقی، ج ۱، ص ۵۷؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱؛ المحصول، ج ۶، ص ۷۳.</ref> و در این مورد به [[ادله]] گوناگون از جمله [[آیات قرآن]] استناد کرده‌اند<ref>سوره توبه، آیه ۱۲۲؛ سوره نحل، آیه ۴۳؛ سوره انبیاء، آیه ۷؛ سوره نساء، آیه ۵۹؛ سوره نساء، آیه ۸۳</ref>.


افزون بر [[آیات قرآن]]، [[احادیث]] متعددی نیز تقلید از [[فقیهان]] را در [[فروع دین]] تجویز کرده‌اند. از جمله [[حدیثی]] مشهور که عموم [[شیعیان]] را به تقلید از فقهایی فرا خوانده است که مخالف هوای نفس و [[حافظ دین]] و [[مطیع]] [[امامان معصوم]] {{ع}} هستند<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۶۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>
افزون بر [[آیات قرآن]]، [[احادیث]] متعددی نیز تقلید از [[فقیهان]] را در [[فروع دین]] تجویز کرده‌اند. از جمله [[حدیثی]] مشهور که عموم [[شیعیان]] را به تقلید از فقهایی فرا خوانده است که مخالف هوای نفس و [[حافظ دین]] و [[مطیع]] [[امامان معصوم]] {{ع}} هستند<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۶۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>


== [[ادله]] جواز تقلید ==
== [[ادله]] جواز تقلید ==
عمل هر کس، به [[حکم عقل]] و [[شرع]] باید مستند به [[علم]] و [[آگاهی]] باشد و عمل به غیر علم جایز نیست؛ از این‌روی بیشتر [[علما]] برای [[اثبات]] جواز [[تقلید]] که از مصادیق عمل به غیر علم است، به بنای عقلا مبنی بر [[لزوم]] [[رجوع]] غیر عالم و غیر متخصص به عالم و متخصص استناد کرده‌اند؛ همچنین به [[آیه نفر]]<ref>سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> و [[آیه سؤال]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> و برخی [[روایات]]<ref>‌حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۱۳۷ـ۱۵۰.</ref> [[تمسک]] نموده‌اند<ref>‌انصاری، الاجتهاد و التقلید، ۴۸؛ خویی، دراسات فی علم الاصول، ۴/۴۲۹–۴۳۱؛ خویی، مصباح الاصول، ۲/۵۳۸.</ref>.
عمل هر کس، به [[حکم عقل]] و [[شرع]] باید مستند به [[علم]] و [[آگاهی]] باشد و عمل به غیر علم جایز نیست؛ از این‌روی بیشتر [[علما]] برای [[اثبات]] جواز تقلید که از مصادیق عمل به غیر علم است، به بنای عقلا مبنی بر [[لزوم]] [[رجوع]] غیر عالم و غیر متخصص به عالم و متخصص استناد کرده‌اند؛ همچنین به [[آیه نفر]]<ref>سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> و [[آیه سؤال]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> و برخی [[روایات]]<ref>‌حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۱۳۷ـ۱۵۰.</ref> [[تمسک]] نموده‌اند<ref>‌انصاری، الاجتهاد و التقلید، ۴۸؛ خویی، دراسات فی علم الاصول، ۴/۴۲۹–۴۳۱؛ خویی، مصباح الاصول، ۲/۵۳۸.</ref>.


روایات متعددی مبنی بر ارجاع [[مردم]] به [[راویان احادیث]] و [[اصحاب ائمه]]{{ع}} نقل شده و یکی‌ بودن [[حقیقت]] [[اجتهاد]] زمان حضور [[معصومان]]{{ع}} با اجتهاد در [[عصر غیبت]] دلیل بر [[مشروعیت]] [[تقلید]] در عصر حاضر است<ref>[[اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر]]، [[تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۲ ـ ۴۷۶.</ref>.
روایات متعددی مبنی بر ارجاع [[مردم]] به [[راویان احادیث]] و [[اصحاب ائمه]]{{ع}} نقل شده و یکی‌ بودن [[حقیقت]] [[اجتهاد]] زمان حضور [[معصومان]]{{ع}} با اجتهاد در [[عصر غیبت]] دلیل بر [[مشروعیت]] تقلید در عصر حاضر است<ref>[[اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر]]، [[تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۲ ـ ۴۷۶.</ref>.


== شرایط تقلید ==
== شرایط تقلید ==
به نظر [[فقها]]، [[تقلید]] در [[احکام دین]] شرایطی دارد که تنها در صورت تحقق آنها تقلید صحیح خواهد بود. برخی از این شرایط مانند [[بلوغ]]، [[عقل]] و [[اسلام]] از شرایط عام تکلیف‌اند که باید طرفین تقلید از آن برخوردار باشند<ref>مصباح المنهاج، ص ۲۴ ـ ۳۰؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۲۱۷؛ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۷.</ref> و برخی از شرایط ویژه موضوع تقلیدند. برخی از این شرایط اختصاصی که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده مربوط به [[تقلید]] کننده و بیشتر مربوط به تقلید شوندگان‌اند.
به نظر [[فقها]]، تقلید در [[احکام دین]] شرایطی دارد که تنها در صورت تحقق آنها تقلید صحیح خواهد بود. برخی از این شرایط مانند [[بلوغ]]، [[عقل]] و [[اسلام]] از شرایط عام تکلیف‌اند که باید طرفین تقلید از آن برخوردار باشند<ref>مصباح المنهاج، ص ۲۴ ـ ۳۰؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۲۱۷؛ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۷.</ref> و برخی از شرایط ویژه موضوع تقلیدند. برخی از این شرایط اختصاصی که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده مربوط به تقلید کننده و بیشتر مربوط به تقلید شوندگان‌اند.
=== شرایط تقلید کننده ===
=== شرایط تقلید کننده ===
افزون بر شرایط عمومی [[تکلیف]] یکی دیگر از شرایط مهم تقلید کننده [[جهل]] او به [[احکام شرعی]] و [[ناتوانی]] او بر [[استنباط]] آنهاست. کسی که [[توانایی]] [[تحصیل علم]] و [[قدرت]] استنباط دارد، باید با تلاش خود [[احکام شرع]] را از منابع آن استنباط کند و تقلید او از دیگران جایز نیست<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴؛ الکاشف، ج ۱، ص ۲۶۰.</ref>.
افزون بر شرایط عمومی [[تکلیف]] یکی دیگر از شرایط مهم تقلید کننده [[جهل]] او به [[احکام شرعی]] و [[ناتوانی]] او بر [[استنباط]] آنهاست. کسی که [[توانایی]] [[تحصیل علم]] و [[قدرت]] استنباط دارد، باید با تلاش خود [[احکام شرع]] را از منابع آن استنباط کند و تقلید او از دیگران جایز نیست<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴؛ الکاشف، ج ۱، ص ۲۶۰.</ref>.
خط ۶۰: خط ۶۰:
=== شرایط مرجع تقلید ===
=== شرایط مرجع تقلید ===
[[مرجع تقلید]] دارای شرایطی است که عبارت‌اند از:  
[[مرجع تقلید]] دارای شرایطی است که عبارت‌اند از:  
# اعلمیت: مرجع تقلید بنا بر نظر مشهور فقهای شیعه باید [[اعلم]] باشد<ref>‌آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۴۷۴.</ref>؛ یعنی از نظر [[علمی]] و [[استنباط احکام شرعی]] [[برتر]] از دیگران باشد<ref>‌امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۸.</ref>. برخی این شرط را یک شرط [[عقلی]] مسلم و لازم دانسته‌اند<ref>‌عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۴۸.</ref>. فقها برای [[اثبات]] [[لزوم]] [[تقلید]] از اعلم به برخی [[احادیث]]، [[اجماع]] [[علما]]، نزدیک‌تر به واقع بودنِ نظر [[فقیه]] اعلم و برخی [[قواعد]] اصولی استناد کرده‌اند<ref>‌آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۴۷۵؛ عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۴۸؛ خویی، مصباح الاصول، ۲/۵۴۱–۵۴۲.</ref>. از نظر [[فقها]] [[رأی]] دو [[مرجع]]، در صورت [[برابری]]، [[حجت]] است و [[مکلف]] در تقلید ابتدایی می‌تواند از هر کدام تقلید کند<ref>‌یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۲۰.</ref>.
# اعلمیت: مرجع تقلید بنا بر نظر مشهور فقهای شیعه باید [[اعلم]] باشد<ref>‌آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۴۷۴.</ref>؛ یعنی از نظر [[علمی]] و [[استنباط احکام شرعی]] [[برتر]] از دیگران باشد<ref>‌امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۸.</ref>. برخی این شرط را یک شرط [[عقلی]] مسلم و لازم دانسته‌اند<ref>‌عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۴۸.</ref>. فقها برای [[اثبات]] [[لزوم]] تقلید از اعلم به برخی [[احادیث]]، [[اجماع]] [[علما]]، نزدیک‌تر به واقع بودنِ نظر [[فقیه]] اعلم و برخی [[قواعد]] اصولی استناد کرده‌اند<ref>‌آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۴۷۵؛ عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۴۸؛ خویی، مصباح الاصول، ۲/۵۴۱–۵۴۲.</ref>. از نظر [[فقها]] [[رأی]] دو [[مرجع]]، در صورت [[برابری]]، [[حجت]] است و [[مکلف]] در تقلید ابتدایی می‌تواند از هر کدام تقلید کند<ref>‌یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۲۰.</ref>.
# زنده‌ بودن: [[شهید ثانی]] شرط زنده بودن مرجع را به مشهور فقها نسبت داده است<ref>شهید ثانی، منیة المرید، ۳۰۵.</ref>. بیشتر فقهای معاصر به تفصیل میان تقلید ابتدایی و استمراری [[باور]] دارند و تنها در [[تقلید]] استمراری است که باقی‌ماندن بر تقلید از مرده را [[اجازه]] می‌دهند<ref>‌یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۱۷–۱۸.</ref>. برخی از [[فقها]] در تقلید استمراری میان مسائلی که مقلد به آنها عمل کرده و مسائلی که [[مبتلا]] به آن نبوده است، قائل به تفصیل شده‌اند<ref>‌یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۱۷–۱۸.</ref>. دلیل دیگر جواز تقلید استمراری، [[سیره]] عقلاست<ref>‌خویی، مصباح الاصول، ۲/۵۵۴.</ref>.  [[سیره عقلا]] در عمل نیز بدین‌صورت بوده است که به [[احکام]] [[فقیه]]، حتی پس از [[مرگ]]، عمل می‌کردند. این روش و سیره را [[شارع]] منع نکرده است<ref> امام‌ خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۶۷۲–۶۷۵؛ امام‌ خمینی، معتمد الاصول، ۲/۴۸۲–۴۸۴.</ref>؛ زیرا [[ائمه]]{{ع}}، [[شیعیان]] بسیاری را به [[علما]] ارجاع می‌دادند؛ بدون اینکه از زنده‌ بودن یا نبودن آنها سخن برود. این مسئله نشان‌دهنده [[رضایت]] آنان از این امر است<ref>امام‌ خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۳۳.</ref>.
# زنده‌ بودن: [[شهید ثانی]] شرط زنده بودن مرجع را به مشهور فقها نسبت داده است<ref>شهید ثانی، منیة المرید، ۳۰۵.</ref>. بیشتر فقهای معاصر به تفصیل میان تقلید ابتدایی و استمراری [[باور]] دارند و تنها در تقلید استمراری است که باقی‌ماندن بر تقلید از مرده را [[اجازه]] می‌دهند<ref>‌یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۱۷–۱۸.</ref>. برخی از [[فقها]] در تقلید استمراری میان مسائلی که مقلد به آنها عمل کرده و مسائلی که [[مبتلا]] به آن نبوده است، قائل به تفصیل شده‌اند<ref>‌یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۱۷–۱۸.</ref>. دلیل دیگر جواز تقلید استمراری، [[سیره]] عقلاست<ref>‌خویی، مصباح الاصول، ۲/۵۵۴.</ref>.  [[سیره عقلا]] در عمل نیز بدین‌صورت بوده است که به [[احکام]] [[فقیه]]، حتی پس از [[مرگ]]، عمل می‌کردند. این روش و سیره را [[شارع]] منع نکرده است<ref> امام‌ خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۶۷۲–۶۷۵؛ امام‌ خمینی، معتمد الاصول، ۲/۴۸۲–۴۸۴.</ref>؛ زیرا [[ائمه]]{{ع}}، [[شیعیان]] بسیاری را به [[علما]] ارجاع می‌دادند؛ بدون اینکه از زنده‌ بودن یا نبودن آنها سخن برود. این مسئله نشان‌دهنده [[رضایت]] آنان از این امر است<ref>امام‌ خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۳۳.</ref>.
# حریص‌ نبودن به [[دنیا]]:  برخی از [[فقها]] علاوه بر [[عدالت]] که از شرایط پذیرفته فقهاست، شرایط دیگری برای [[مرجع تقلید]] برشمرده است، از آن جمله حریص‌ نبودن به جاه و [[مال]] دنیاست که بنا بر [[احتیاط]] [[واجب]] [[مرجع]] باید به این خصوصیت آراسته باشد<ref>‌امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۷.</ref>. دلیل این شرط [[حدیث]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} است که فقیهانی را واجد شرایط [[تقلید]] می‌داند که مالک نفس خود، نگاهبان [[دین خدا]]، مخالف با [[هوای نفس]] و [[فرمانبردار]] [[امر خدا]] باشند<ref>‌حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۱۳۱.</ref>.
# حریص‌ نبودن به [[دنیا]]:  برخی از [[فقها]] علاوه بر [[عدالت]] که از شرایط پذیرفته فقهاست، شرایط دیگری برای [[مرجع تقلید]] برشمرده است، از آن جمله حریص‌ نبودن به جاه و [[مال]] دنیاست که بنا بر [[احتیاط]] [[واجب]] [[مرجع]] باید به این خصوصیت آراسته باشد<ref>‌امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۷.</ref>. دلیل این شرط [[حدیث]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} است که فقیهانی را واجد شرایط تقلید می‌داند که مالک نفس خود، نگاهبان [[دین خدا]]، مخالف با [[هوای نفس]] و [[فرمانبردار]] [[امر خدا]] باشند<ref>‌حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۱۳۱.</ref>.
# [[آگاهی]] به [[زمان]] و مکان: یکی از شاخصه‌های دیگری [[آگاهی]] به [[زمان]] و مکان و همگام‌بودن با عصر خویش است. [[فقیه]] باید [[شناخت]] دقیقی از [[اقتصاد]] [[حاکم]] بر [[جهان]]، [[ادراک]] موقعیت و [[ضعف]] و قوت مکاتب مهم و اثرگذار [[اقتصادی]] جهان که راهبرد [[حکومت]] بر جهان و [[نسل]] امروز را ترسیم می‌کند، داشته باشد؛ زیرا [[فقه]] تئوری [[واقعی]] و کامل اداره [[انسان]] از گهواره تا [[گور]] است<ref>‌امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹.</ref>.<ref>[[اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر]]، [[تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۲ ـ ۴۷۶؛ [[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>
# [[آگاهی]] به [[زمان]] و مکان: یکی از شاخصه‌های دیگری [[آگاهی]] به [[زمان]] و مکان و همگام‌بودن با عصر خویش است. [[فقیه]] باید [[شناخت]] دقیقی از [[اقتصاد]] [[حاکم]] بر [[جهان]]، [[ادراک]] موقعیت و [[ضعف]] و قوت مکاتب مهم و اثرگذار [[اقتصادی]] جهان که راهبرد [[حکومت]] بر جهان و [[نسل]] امروز را ترسیم می‌کند، داشته باشد؛ زیرا [[فقه]] تئوری [[واقعی]] و کامل اداره [[انسان]] از گهواره تا [[گور]] است<ref>‌امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹.</ref>.<ref>[[اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر]]، [[تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۲ ـ ۴۷۶؛ [[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>


۱۱۲٬۷۳۰

ویرایش