(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{امامت}}
#تغییر_مسیر [[ابوعبدالرحمن جهنی]]
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابوعبدالرحمان جهنی در تراجم و رجال]] - [[ابوعبدالرحمان جهنی در تاریخ اسلامی]]</div>
==مقدمه==
نام او را به [[اختلاف]]، [[عقبة بن عامر]]، [[زید]]<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۳۸؛ ابویعلی، ج۲، ص۲۳۶.</ref> و [[حارث بن هشام]] گفتهاند. [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۱، ص۶۹۷.</ref> میگوید: او به [[کنیه]] [[شهرت]] دارد. نیز برای عقبة بن عامر کنیههای دیگری غیر از [[ابوعبدالرحمان]] ذکر شده است<ref>علامه حلی، ج۴، ص۱۴۱.</ref>. به نظر میرسد هیچ کدام از اسامی بالا، نام ابوعبدالرحمان نباشد؛ زیرا در موارد فراوانی، نام عقبة بن عامر آمده، ولی کنیه ابوعبدالرحمان جهنی برای وی به کار نرفته است. در مقابل، روایاتی که به ابوعبدالرحمان جهنی نسبت داده شده، به عقبة بن عامر نسبت داده نشده است. همینطور، روایاتی که به عقبة بن عامر نسبت داده شده، به ابوعبدالرحمان جهنی نسبت داده نشده است. نام حارث بن هشام نیز درست نیست. در واقع، از آنجا که کنیه حارث بن هشام، ابوعبدالرحمان است، ابن حجر [[تصور]] کرده این دو، یک نفر هستند، در حالی که حارث بن هشام، جهانی نیست. درباره نام [[زید]] نیز برای او شاهدی ندارد. [[البانی]]<ref>البانی، ج۵، ص۱۱۳.</ref> میگوید: در [[صحابی]] بودن او اختلاف است، ولی [[بخاری]]، [[ترمذی]]، [[بغوی]]، [[طبرانی]] و عدهای، او را از [[صحابه]] دانستهاند<ref> ابویعلی، ج۲، ص۲۳۶؛ ابن حبان، ج۳، ص۴۵۴؛ ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۳۸.</ref>.
از او در شمار [[یاران رسول خدا]]{{صل}} که در [[مصر]] ساکن شدهاند، یاد شده است<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۹۳؛ ابن ابی شیبه، ج۶، ص۱۴۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۱۸.</ref>. ابوعبدالرحمان جهنی دو [[حدیث]] از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده است. اول اینکه [[حضرت]] فرمود: "فردا که به طرف [[یهود]] میرویم، هیچ یک از شما در [[سلام دادن]] به آنان پیشی نگیرد. وقتی یهود [[سلام]] دادند، در پاسخ تنها بگویید بر شما باد"<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۶۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۹۴.</ref>. [[حدیث]] دوم این است: در محضر رسول خدا{{صل}} بودیم که دو سوار از دور نمایان شد. حضرت وقتی آن دو را دید فرمود: آن دو مذحجی و از [[قبیله کنده]] هستند. هنگامی که آن دو رسیدند، معلوم شد هر دو مذحجیاند و سخن [[رسول خدا]]{{صل}} درست است. یکی از آنان نزدیک آمد تا با [[حضرت]] [[بیعت]] کند. وقتی دست رسول خدا{{صل}} را در دست گرفت، گفت: یا [[رسول الله]]! [[اجر]] و [[پاداش]] کسی که شما را ببیند و به شما [[ایمان]] آورد و [[تصدیق]] کند، چیست؟ حضرت فرمود: "خوشا به حال او". او بر دست [[پیامبر]] [[دست]] کشید و رفت. دیگری آمد و [[دست حضرت]] را گرفت تا بیعت کند. پرسید: یا رسول الله{{صل}}! [[پاداش]] کسی که به تو ایمان آورد و تصدیقت کند و به [[حقانیت]] [[دین]] شما و [[پیروی]] از شما [[شهادت]] دهد چیست؟ حضرت دوباره فرمود: "خوشا به حال چنین کسی". او نیز بر دست پیامبر دست کشید و رفت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۶۱؛ ابن ابی عاصم، ج۵، ص۲۷؛ طوسی، ص۲۶۴؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۵۲.</ref>. با توجه به [[روایت]] بالا، در [[صحابی]] بودن [[ابوعبدالرحمان]] جهنی تردیدی باقی نمیماند.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعبدالرحمان جهنی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۲۰-۴۲۱.</ref>