ابوعبدالرحمن جهنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از ابوعبدالرحمان جهنی)
ابوعبدالرحمن جهنی
تصویری کهن از فسطاط پایتخت قدیمی مصر
نام کاملابوعبدالرحمن جهنی
جنسیتمرد
محل زندگیمصر
از اصحابپیامبر خاتم

مقدمه

نام او را به اختلاف، عقبة بن عامر، زید[۱] و حارث بن هشام گفته‌اند. ابن حجر[۲] می‌گوید: او به کنیه شهرت دارد. نیز برای عقبة بن عامر کنیه‌های دیگری غیر از ابوعبدالرحمان ذکر شده است[۳]. به نظر می‌رسد هیچ کدام از اسامی بالا، نام ابوعبدالرحمان نباشد؛ زیرا در موارد فراوانی، نام عقبة بن عامر آمده، ولی کنیه ابوعبدالرحمن جهنی برای وی به کار نرفته است. در مقابل، روایاتی که به ابوعبدالرحمن جهنی نسبت داده شده، به عقبة بن عامر نسبت داده نشده است. همین‌طور، روایاتی که به عقبة بن عامر نسبت داده شده، به ابوعبدالرحمن جهنی نسبت داده نشده است. نام حارث بن هشام نیز درست نیست. در واقع، از آنجا که کنیه حارث بن هشام، ابوعبدالرحمان است، ابن حجر تصور کرده این دو، یک نفر هستند، در حالی که حارث بن هشام، جهانی نیست. درباره نام زید نیز برای او شاهدی ندارد. البانی[۴] می‌گوید: در صحابی بودن او اختلاف است، ولی بخاری، ترمذی، بغوی، طبرانی و عده‌ای، او را از صحابه دانسته‌اند[۵].

از او در شمار یاران رسول خدا (ص) که در مصر ساکن شده‌اند، یاد شده است[۶]. ابوعبدالرحمن جهنی دو حدیث از رسول خدا (ص) نقل کرده است. اول اینکه حضرت فرمود: «فردا که به طرف یهود می‌رویم، هیچ یک از شما در سلام دادن به آنان پیشی نگیرد. وقتی یهود سلام دادند، در پاسخ تنها بگویید بر شما باد»[۷]. حدیث دوم این است: در محضر رسول خدا (ص) بودیم که دو سوار از دور نمایان شد. حضرت وقتی آن دو را دید فرمود: آن دو مذحجی و از قبیله کنده هستند. هنگامی که آن دو رسیدند، معلوم شد هر دو مذحجی‌اند و سخن رسول خدا (ص) درست است. یکی از آنان نزدیک آمد تا با حضرت بیعت کند. وقتی دست رسول خدا (ص) را در دست گرفت، گفت: یا رسول الله! اجر و پاداش کسی که شما را ببیند و به شما ایمان آورد و تصدیق کند، چیست؟ حضرت فرمود: «خوشا به حال او». او بر دست پیامبر دست کشید و رفت. دیگری آمد و دست حضرت را گرفت تا بیعت کند. پرسید: یا رسول الله (ص)! پاداش کسی که به تو ایمان آورد و تصدیقت کند و به حقانیت دین شما و پیروی از شما شهادت دهد چیست؟ حضرت دوباره فرمود: «خوشا به حال چنین کسی». او نیز بر دست پیامبر دست کشید و رفت[۸]. با توجه به روایت بالا، در صحابی بودن ابوعبدالرحمان جهنی تردیدی باقی نمی‌ماند.[۹]

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۳۸؛ ابویعلی، ج۲، ص۲۳۶.
  2. الاصابه، ج۱، ص۶۹۷.
  3. علامه حلی، ج۴، ص۱۴۱.
  4. البانی، ج۵، ص۱۱۳.
  5. ابویعلی، ج۲، ص۲۳۶؛ ابن حبان، ج۳، ص۴۵۴؛ ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۳۸.
  6. ابن سعد، ج۴، ص۱۹۳؛ ابن ابی شیبه، ج۶، ص۱۴۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۱۸.
  7. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۶۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۹۴.
  8. ابن سعد، ج۴، ص۲۶۱؛ ابن ابی عاصم، ج۵، ص۲۷؛ طوسی، ص۲۶۴؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۵۲.
  9. محمدی، رمضان، مقاله «ابوعبدالرحمن جهنی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۲۰-۴۲۱.