بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==الیاس - الیا== | ==الیاس - الیا== | ||
در [[قرآن کریم]]، دو جا نام [[الیاس]] ذکر شده است: یکی در [[سوره انعام]] و دیگر در [[سوره صافات]]. | در [[قرآن کریم]]، دو جا نام [[الیاس]] ذکر شده است: یکی در [[سوره انعام]] و دیگر در [[سوره صافات]]. | ||
در سوره انعام [[خدای تعالی]] فرموده است: | در سوره انعام [[خدای تعالی]] فرموده است: {{متن قرآن|وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ}} <ref>«و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند» سوره انعام، آیه ۸۵.</ref>. | ||
در سوره صافات میفرماید: | |||
در سوره صافات میفرماید: <ref>{{متن قرآن|وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ * أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ * اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ * فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ * وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ * سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ * إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ}} «و نیز الیاس از پیامبران بود * و (یاد کن) آنگاه را که به قوم خود گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ * آیا (بت) بعل را (به پرستش) میخوانید و بهترین آفریدگاران را وا مینهید؟ * خداوند را که پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست؟ * پس او را دروغگو انگاشتند از این رو آنان را (در دوزخ) حاضر میگردانند * مگر بندگان ناب خداوند * و در میان آیندگان از وی (نامی نیکو) بر جای نهادیم * و درود بر ال یاسین * بدینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم * بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود» سوره صافات، آیه ۱۲۳-۱۳۲.</ref>. | |||
اما درباره الیا در [[قرآن کریم]] ذکری نشده و بعید نیست الیا همان [[الیاس]] [[پیغمبر]] باشد، چنان که بسیاری احتمال دادهاند. | اما درباره الیا در [[قرآن کریم]] ذکری نشده و بعید نیست الیا همان [[الیاس]] [[پیغمبر]] باشد، چنان که بسیاری احتمال دادهاند. | ||
درباره الیاس نیز [[اختلاف]] است. [[ابن مسعود]] گفته است که الیاس همان [[ادریس]] پیغمبر است. | درباره الیاس نیز [[اختلاف]] است. [[ابن مسعود]] گفته است که الیاس همان [[ادریس]] پیغمبر است. | ||
وهب گفته که [[ذوالکفل]] است و [[ابن عباس]] گفته است که الیاس، نام [[خضر]] پیغمبر است و در جای دیگر از او نقل شده که الیاس یکی از [[پیغمبران]] [[بنیاسرائیل]] و از [[فرزندان]] [[هارون]] بن [[عمران]]، عموزاده [[یسع]] است و [[نسب]] او چنین است: [[الیاس بن یاسین بن فنحاص بن عیزار بن هارون بن عمران]]. | وهب گفته که [[ذوالکفل]] است و [[ابن عباس]] گفته است که الیاس، نام [[خضر]] پیغمبر است و در جای دیگر از او نقل شده که الیاس یکی از [[پیغمبران]] [[بنیاسرائیل]] و از [[فرزندان]] [[هارون]] بن [[عمران]]، عموزاده [[یسع]] است و [[نسب]] او چنین است: [[الیاس بن یاسین بن فنحاص بن عیزار بن هارون بن عمران]]. | ||
در احوالات آن حضرت گفتهاند: وی پس از [[حزقیل]] [[مبعوث]] گردید؛ یعنی در هنگامی که پیش آمدهای [[ناگواری]] در بنیاسرائیل رخ میداد. [[طبرسی]] نقل کرده که گفتهاند چون [[یوشع بن نون]] [[شام]] را فتح کرد، بنیاسرائیل را در آنجا سکونت داد و زمینهای آنجا را میان ایشان تقسیم کرد و [[سبط]] الیاس را در بعلبک جای داد. [[خدای تعالی]] الیاس را به [[نبوت]] میان آنها مبعوث فرمود و [[پادشاه]] [[شهر]] دعوتش را پذیرفت، ولی همسرش او را وادار کرد تا از [[پیروی]] الیاس [[سرپیچی]] کند و به [[مخالفت]] با او [[قیام]] نماید. پس پادشاه از پیروی الیاس دست کشید و در صدد [[قتل]] آن حضرت بر آمد. الیاس به کوهها و بیابانها گریخت و به قولی یسع را به جای خود برای بنیاسرائیل [[منصوب]] کرد و خدای تعالی او را از میان آنها برد<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۴۵۷.</ref>. | در احوالات آن حضرت گفتهاند: وی پس از [[حزقیل]] [[مبعوث]] گردید؛ یعنی در هنگامی که پیش آمدهای [[ناگواری]] در بنیاسرائیل رخ میداد. [[طبرسی]] نقل کرده که گفتهاند چون [[یوشع بن نون]] [[شام]] را فتح کرد، بنیاسرائیل را در آنجا سکونت داد و زمینهای آنجا را میان ایشان تقسیم کرد و [[سبط]] الیاس را در بعلبک جای داد. [[خدای تعالی]] الیاس را به [[نبوت]] میان آنها مبعوث فرمود و [[پادشاه]] [[شهر]] دعوتش را پذیرفت، ولی همسرش او را وادار کرد تا از [[پیروی]] الیاس [[سرپیچی]] کند و به [[مخالفت]] با او [[قیام]] نماید. پس پادشاه از پیروی الیاس دست کشید و در صدد [[قتل]] آن حضرت بر آمد. الیاس به کوهها و بیابانها گریخت و به قولی یسع را به جای خود برای بنیاسرائیل [[منصوب]] کرد و خدای تعالی او را از میان آنها برد<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۴۵۷.</ref>. | ||
نظیر آنچه در بالا گفته شد، از قاموس الاعلام [[ترکی]] نقل شده که در آنجا گفته است: الیاس یکی از [[انبیای بنیاسرائیل]] و از اهالی بعلبک بود و ۹ [[قرن]] قبل از میلاد در [[زمان]] آخار (یا احاب) میزیست و بنیاسرائیل را به [[راه راست]] و ترک [[بت پرستی]] [[دعوت]] میکرد، ولی [[قوم]] او دعوتش را نمیپذیرفتند و آزارش میدادند و هر چه [[معجزه]] میآورد، [[انکار]] میکردند، از این رو بیشتر زمانها را در صحراها و غارها به سر میبرد. [[عاقبت]] [[یسع]]{{ع}} را در [[نبوت]] [[وارث]] خود قرار داد و در [[تاریخ]] ۸۸۰ پیش از میلاد به [[آسمانها]] [[عروج]] کرد. | نظیر آنچه در بالا گفته شد، از قاموس الاعلام [[ترکی]] نقل شده که در آنجا گفته است: الیاس یکی از [[انبیای بنیاسرائیل]] و از اهالی بعلبک بود و ۹ [[قرن]] قبل از میلاد در [[زمان]] آخار (یا احاب) میزیست و بنیاسرائیل را به [[راه راست]] و ترک [[بت پرستی]] [[دعوت]] میکرد، ولی [[قوم]] او دعوتش را نمیپذیرفتند و آزارش میدادند و هر چه [[معجزه]] میآورد، [[انکار]] میکردند، از این رو بیشتر زمانها را در صحراها و غارها به سر میبرد. [[عاقبت]] [[یسع]]{{ع}} را در [[نبوت]] [[وارث]] خود قرار داد و در [[تاریخ]] ۸۸۰ پیش از میلاد به [[آسمانها]] [[عروج]] کرد. | ||
در پارهای از [[روایات]] و [[تواریخ]] نقل است که [[الیاس]] هم چون [[خضر]] پیغبمر از [[آب حیات]] نوشید و همیشه زنده است و او [[موکل]] بر دریاهاست، چنانکه خضر موکل بر خشکی است یا بالعکس. در [[حدیثی]] که از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] شده که فرمود: خضر و الیاس هر ساله در هنگام [[حج]] یک دیگر را [[دیدار]] میکنند<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۴۵۷.</ref>. و در روایت دیگری نقل است که الیاس [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} رسید و با آن حضرت [[ملاقات]] کرد، ولی برای هیچ یک از این سخنان سند معتبری به دست نیامد. | در پارهای از [[روایات]] و [[تواریخ]] نقل است که [[الیاس]] هم چون [[خضر]] پیغبمر از [[آب حیات]] نوشید و همیشه زنده است و او [[موکل]] بر دریاهاست، چنانکه خضر موکل بر خشکی است یا بالعکس. در [[حدیثی]] که از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] شده که فرمود: خضر و الیاس هر ساله در هنگام [[حج]] یک دیگر را [[دیدار]] میکنند <ref>مجمع البیان، ج۸، ص۴۵۷.</ref>. و در روایت دیگری نقل است که الیاس [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} رسید و با آن حضرت [[ملاقات]] کرد، ولی برای هیچ یک از این سخنان سند معتبری به دست نیامد. | ||
[[کلینی]] در [[اصول کافی]]<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۴۲ - ۲۴۴ و ۲۴۷.</ref> و صفار در [[بصائر الدرجات]] دعاهایی نیز از الیاس و الیا نقل کردهاند که [[ائمه]]{{عم}} آن [[دعاها]] را میخواندهاند. [[ثعلبی]] در عرائس الفنون داستانی از مردی از [[اهل]] [[عسقلان]] نقل کرده که الیاس را در بیابان [[اردن]] دیده و سؤالاتی از او کرده و پاسخهایی شنید که در مجموع بعید به نظر میرسد. | [[کلینی]] در [[اصول کافی]]<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۴۲ - ۲۴۴ و ۲۴۷.</ref> و صفار در [[بصائر الدرجات]] دعاهایی نیز از الیاس و الیا نقل کردهاند که [[ائمه]]{{عم}} آن [[دعاها]] را میخواندهاند. [[ثعلبی]] در عرائس الفنون داستانی از مردی از [[اهل]] [[عسقلان]] نقل کرده که الیاس را در بیابان [[اردن]] دیده و سؤالاتی از او کرده و پاسخهایی شنید که در مجموع بعید به نظر میرسد. | ||
از [[قصص]] | |||
از [[قصص الانبیاء]] [[راوندی]]<ref>بحارالانوار، ج۱۳، ص۳۹۳؛ راوندی، قصص الانبیاء، ص۲۴۴.</ref> نیز در کتاب [[بحارالانوار]] داستانی درباره الیاس نقل شده که چون سندش به [[وهب بن منبه]] میرسد، خالی از اعتبارست؛ لذا از نقل آن خودداری شد.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۴۸۹.</ref> | |||
==حضرت الیاس== | ==حضرت الیاس== | ||
در اینکه «[[الیاس]]» یکی از [[پیامبران]] بزرگ [[خدا]] است تردیدی نیست، و [[آیات قرآن]] با [[صراحت]] این مسأله را بیان کرده، آنجا که میگوید: | در اینکه «[[الیاس]]» یکی از [[پیامبران]] بزرگ [[خدا]] است تردیدی نیست، و [[آیات قرآن]] با [[صراحت]] این مسأله را بیان کرده، آنجا که میگوید: {{متن قرآن|وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و نیز الیاس از پیامبران بود» سوره صافات، آیه ۱۲۳.</ref>. | ||
نام این [[پیامبر]] در دو [[آیه]] از [[قرآن مجید]] آمده است: یکی در [[سوره]] | |||
ولی در این که الیاس نام دیگر، یکی از پیامبرانی است که در [[قرآن]] نامشان آمده، یا مستقلاً نام [[پیغمبری]] است، و ویژگیهای او کدام است؟ نظرات گوناگونی وجود دارد: | نام این [[پیامبر]] در دو [[آیه]] از [[قرآن مجید]] آمده است: یکی در [[سوره صافات]] و دیگری در [[سوره انعام]] همراه گروه دیگری از پیامبران. ولی در این که الیاس نام دیگر، یکی از پیامبرانی است که در [[قرآن]] نامشان آمده، یا مستقلاً نام [[پیغمبری]] است، و ویژگیهای او کدام است؟ نظرات گوناگونی وجود دارد: | ||
#بعضی معتقدند «الیاس» همان «[[ادریس]]» است (زیرا ادریس، ادراس نیز تلفظ شده، و با [[تغییر]] مختصری الیاس شده است). | #بعضی معتقدند «الیاس» همان «[[ادریس]]» است (زیرا ادریس، ادراس نیز تلفظ شده، و با [[تغییر]] مختصری الیاس شده است). | ||
# الیاس از [[پیامبران بنیاسرائیل]] است، فرزند «[[یاسین]]» از نوادههای [[هارون]] [[برادر]] [[موسی]]{{ع}}. | # الیاس از [[پیامبران بنیاسرائیل]] است، فرزند «[[یاسین]]» از نوادههای [[هارون]] [[برادر]] [[موسی]]{{ع}}. | ||
# الیاس همان [[خضر]] است، در حالی که بعضی دیگر معتقدند الیاس از [[دوستان]] خضر است، و هر دو زندهاند، با این تفاوت که الیاس مأموریتی در خشکی دارد، ولی خضر در جزائر و دریاها، بعضی دیگر [[مأموریت]] الیاس را در بیابانها و مأموریت خضر را در کوهها میدانند، و برای هر دو [[عمر]] جاودان قائلند، بعضی نیز الیاس را فرزند «[[الیسع]]» دانستهاند. | # الیاس همان [[خضر]] است، در حالی که بعضی دیگر معتقدند الیاس از [[دوستان]] خضر است، و هر دو زندهاند، با این تفاوت که الیاس مأموریتی در خشکی دارد، ولی خضر در جزائر و دریاها، بعضی دیگر [[مأموریت]] الیاس را در بیابانها و مأموریت خضر را در کوهها میدانند، و برای هر دو [[عمر]] جاودان قائلند، بعضی نیز الیاس را فرزند «[[الیسع]]» دانستهاند. | ||
# الیاس همان «[[ایلیا]]» پیامبر [[بنیاسرائیل]] معاصر «آجاب» [[پادشاه]] بنیاسرائیل بود که [[خداوند]] او را برای [[تخویف]] و [[هدایت]] این پادشاه [[جبار]] فرستاده. | # الیاس همان «[[ایلیا]]» پیامبر [[بنیاسرائیل]] معاصر «آجاب» [[پادشاه]] بنیاسرائیل بود که [[خداوند]] او را برای [[تخویف]] و [[هدایت]] این پادشاه [[جبار]] فرستاده. بعضی او را نیز «[[یحیی]]» تعمید دهنده [[مسیح]] دانستهاند. | ||
بعضی او را نیز «[[یحیی]]» تعمید دهنده [[مسیح]] دانستهاند. | |||
اما آنچه با [[ظاهر قرآن]] هماهنگ است این است که این کلمه مستقلاً نام یکی از پیامبران است (غیر از آنها که نامشان در قرآن آمده)، که برای هدایت یک [[قوم]] [[بتپرست]] [[مأمور]] گردید، و [[اکثریت]] آن قوم به [[تکذیب]] او برخاستند، اما گروهی از [[مؤمنان مخلص]] به او گرویدند. | اما آنچه با [[ظاهر قرآن]] هماهنگ است این است که این کلمه مستقلاً نام یکی از پیامبران است (غیر از آنها که نامشان در قرآن آمده)، که برای هدایت یک [[قوم]] [[بتپرست]] [[مأمور]] گردید، و [[اکثریت]] آن قوم به [[تکذیب]] او برخاستند، اما گروهی از [[مؤمنان مخلص]] به او گرویدند. | ||
بعضی با توجه به اینکه نام [[بت]] بزرگ این قوم «بعل» بوده معتقدند که این پیامبر از سر [[زمین]] «[[شامات]]» برخاست، و مرکز فعالیت او را [[شهر]] «بعلبک» میدانند که امروز جزء لبنان است و در مرز [[سوریه]] قرار دارد. | بعضی با توجه به اینکه نام [[بت]] بزرگ این قوم «بعل» بوده معتقدند که این پیامبر از سر [[زمین]] «[[شامات]]» برخاست، و مرکز فعالیت او را [[شهر]] «بعلبک» میدانند که امروز جزء لبنان است و در مرز [[سوریه]] قرار دارد. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۸: | ||
===[[پیامبر خدا]] [[الیاس]] در برابر [[مشرکان]]=== | ===[[پیامبر خدا]] [[الیاس]] در برابر [[مشرکان]]=== | ||
[[قرآن کریم]] در ذکر داستان الیاس میفرماید: | [[قرآن کریم]] در ذکر داستان الیاس میفرماید: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ}} <ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به قوم خود گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره صافات، آیه ۱۲۴.</ref>. {{متن قرآن|أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ}}<ref> «آیا (بت) بعل را (به پرستش) میخوانید و بهترین آفریدگاران را وا مینهید؟» سوره صافات، آیه ۱۲۵.</ref>. و از اینجا روشن میشود که آنها بت معروفی به نام «بعل» داشتند که در مقابل آن [[سجده]] میکردند، «الیاس» آنها را از این عمل [[زشت]] باز داشت، و به سوی [[آفریدگار]] بزرگ [[جهان]] و [[توحید]] [[خالص]] [[دعوت]] کرد. | ||
و از همین جا است که جمعی معتقدند مرکز فعالیت «الیاس» [[شهر]] «بعلبک» از شهرهای [[شامات]] بود. زیرا «بعل» نام آن بت مخصوص و «بک» به معنی شهر بود، و از ترکیب این دو «بعلبک» به وجود آمد، گفتهاند این بت طلائی به قدری بزرگ بود که طولش به ۲۰ ذراع میرسید! و چهار صورت داشت، و خدمه او بالغ بر چهار صد نفر بود! ولی بعضی «بعل» را اسم بت معینی ندانسته بلکه به معنی مطلق بت گرفتهاند ولی بعضی دیگر آن را به معنی «[[رب]] و [[معبود]]» میدانند. | |||
و از اینجا روشن میشود که آنها بت معروفی به نام «بعل» داشتند که در مقابل آن [[سجده]] میکردند، «الیاس» آنها را از این عمل [[زشت]] باز داشت، و به سوی [[آفریدگار]] بزرگ [[جهان]] و [[توحید]] [[خالص]] [[دعوت]] کرد. | |||
و از همین جا است که جمعی معتقدند مرکز فعالیت «الیاس» [[شهر]] «بعلبک» از شهرهای [[شامات]] بود. | به هر حال «الیاس» این [[قوم]] [[بتپرست]] را سخت [[نکوهش]] کرد، و ادامه داد: {{متن قرآن|اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ}}<ref> «خداوند را که پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست؟» سوره صافات، آیه ۱۲۶.</ref>. مالک و مربی همه شما او بوده و هست، هر نعمتی دارید از او است، و حل هر مشکلی با دست [[قدرت]] او میسر است، غیر از او نه سرچشمه خیر و برکتی وجود دارد و نه دفعکننده [[شر]] و آفتی.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۴۰۶.</ref> | ||
زیرا «بعل» نام آن بت مخصوص و «بک» به معنی شهر بود، و از ترکیب این دو «بعلبک» به وجود آمد، گفتهاند این بت طلائی به قدری بزرگ بود که طولش به ۲۰ ذراع میرسید! و چهار صورت داشت، و خدمه او بالغ بر چهار صد نفر بود! | |||
ولی بعضی «بعل» را اسم بت معینی ندانسته بلکه به معنی مطلق بت گرفتهاند ولی بعضی دیگر آن را به معنی «[[رب]] و [[معبود]]» میدانند. | |||
به هر حال «الیاس» این [[قوم]] [[بتپرست]] را سخت [[نکوهش]] کرد، و ادامه داد: | |||
مالک و مربی همه شما او بوده و هست، هر نعمتی دارید از او است، و حل هر مشکلی با دست [[قدرت]] او میسر است، غیر از او نه سرچشمه خیر و برکتی وجود دارد و نه دفعکننده [[شر]] و آفتی.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۴۰۶.</ref> | |||
===عکسالعمل [[قوم الیاس]]=== | ===عکسالعمل [[قوم الیاس]]=== | ||
اما این قوم [[خیره]] سر و [[خودخواه]] گوش به اندرزهای مستدل، و هدایتهای روشن این [[پیامبر بزرگ الهی]] فرا ندادند، | اما این قوم [[خیره]] سر و [[خودخواه]] گوش به اندرزهای مستدل، و هدایتهای روشن این [[پیامبر بزرگ الهی]] فرا ندادند، {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ}} <ref>«پس او را دروغگو انگاشتند از این رو آنان را (در دوزخ) حاضر میگردانند» سوره صافات، آیه ۱۲۷.</ref>. [[خداوند]] هم [[مجازات]] آنها را در یک جمله کوتاه بیان کرده میفرماید: {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ}} <ref>«پس او را دروغگو انگاشتند از این رو آنان را (در دوزخ) حاضر میگردانند» سوره صافات، آیه ۱۲۷.</ref>. و به [[کیفر]] [[اعمال زشت]] و شوم خود خواهند رسید. | ||
[[خداوند]] هم [[مجازات]] آنها را در یک جمله کوتاه بیان کرده میفرماید: | |||
و به [[کیفر]] [[اعمال زشت]] و شوم خود خواهند رسید. | ولی ظاهراً گروه اندکی از [[پاکان]] [[نیکان]] و [[خالصان]] به [[الیاس]] [[ایمان]] آوردند، برای آنکه [[حق]] آنها فراموش نگردد، بلافاصله میفرماید: {{متن قرآن|إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}} <ref>«مگر بندگان ناب خداوند،» سوره صافات، آیه ۱۲۸.</ref>. | ||
ولی ظاهراً گروه اندکی از [[پاکان]] [[نیکان]] و [[خالصان]] به [[الیاس]] [[ایمان]] آوردند، برای آنکه [[حق]] آنها فراموش نگردد، بلافاصله میفرماید: | |||
[[قرآن]] در پایان این داستان نخست میفرماید: | [[قرآن]] در پایان این داستان نخست میفرماید: {{متن قرآن|وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ}} <ref>«و در میان آیندگان از وی (نامی نیکو) بر جای نهادیم» سوره صافات، آیه ۱۲۹.</ref>. در مرحلۀ دوم میافزاید: {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ}}<ref> «و درود بر ال یاسین» سوره صافات، آیه ۱۳۰.</ref>.<ref>تعبیر به «الیاسین» به جای «الیاس» یا به خاطر این است که الیاسین لغتی در واژه «الیاس» بود، و هر دو به یک معنی است، و با اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.</ref> در مرحلۀ سوم میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ}}<ref> «بدینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم» سوره صافات، آیه ۱۳۱.</ref>. و در مرحلۀ چهارم ریشه اصلی همۀ اینها را که «ایمان» است مطرح میکند و میگوید: {{متن قرآن|إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ}} <ref>«بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود» سوره صافات، آیه ۱۳۲.</ref>. «ایمان» و «[[عبودیت]]» سرچشمۀ [[احسان]]، و احسان عامل قرار گرفتن در صف مخلصین است و مشمول سلام خدا شدن.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۴۰۷.</ref> | ||
در مرحلۀ دوم میافزاید: | |||
در مرحلۀ سوم میفرماید: | |||
و در مرحلۀ چهارم ریشه اصلی همۀ اینها را که «ایمان» است مطرح میکند و میگوید: | |||
«ایمان» و «[[عبودیت]]» سرچشمۀ [[احسان]]، و احسان عامل قرار گرفتن در صف مخلصین است و مشمول سلام خدا شدن.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۴۰۷.</ref> | |||
== ولادت و نیاکان == | == ولادت و نیاکان == |