(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{مهدویت/بالا}}
#تغییر_مسیر [[ولایت فقیه]]
{{مهدویت}}
==مقدمه==
*در اصطلاح، ولی فقیه کسی است که عالم به سیاستهای دینی و برقرارکننده عدالت اجتماعی میان مردم باشد. طبق اخبار، او دژ اسلام و وارث پیامبران و جانشین [[پیامبر خدا]] و همچون پیامبران بنی اسرائیل بوده، بهترین خلق خدا پس از [[امامان]]{{عم}} است. مجاری امور و احکام و دستورها، به دست او بوده و حاکم بر زمامداران است<ref>ر. ک: امام خمینی، الرسائل، ج ۲، ص ۹۴- ۱۰۲</ref>.
*مسأله [[ولایت فقیه]] ریشه کلامی دارد؛ ولی جنبه فقهی آن سبب شده است فقیهان از روز نخست، در ابواب گوناگون فقهی از آن بحث کنند و موضوع [[ولایت فقیه]] را در هریک از مسایل مربوط روشن سازند. در باب جهاد و تقسیم غنایم، خمس، گرفتن و توزیع زکات، سرپرستی انفال، نیز اموال غایبان و قاصران، باب امر به معروف و نهی از منکر، باب حدود و قصاص و تعزیرات و مطلق اجرای احکام انتظامی اسلام، فقها از مسأله [[ولایت فقیه]] و گستره آن بحث کردهاند؛ بنابراین در یک تقسیمبندی کلی، دو نوع [[ولایت]] تصور میشود:
*'''قسم نخست:''' ولایت، از نوع سرپرستی و اداره امور مؤمنان است؛ همان ولایتی که به قرار دادن خداوند سبحانه و تعالی، [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} و در عصر غیبت، فقیه عادل، از آن برخوردار است.
*'''قسم دوم:''' ولایت، ناظر به تصدّی امور کسانی است که به سبب کوتاهی در فهم و شعور یا ناتوانی عملی از انجام کارهای خویش یا عدم حضور، نمیتوانند حق خود را به طور کامل به دست آورند و لازم است که ولی از طرف آنان و به صلاحدید خودش به سرپرستی و اداره امور این افراد اقدام کند. ولایت پدر و جد پدری بر فرزندان صغیر یا سفیه و مجنون خود، ولایت اولیای مقتول "ولی دم" ولایت میت، نمونههایی از این قسم ولایت است<ref> محمد هادی معرفت، ولایت فقیه، مقدمه</ref>.
*غفلت از تفاوت اساسی میان این دو قسم ولایت و یکسان پنداشتن آن دو، منشأ خطایی شده است که برخی مخالفان ولایت فقیه بدان دچار شده و پنداشتهاند [[ولایت فقیه]]، از سنخ ولایت بر محجوران و قاصران است و معنای [[ولایت فقیه]]، آن است که مردم همچون مجانین و کودکان و سفیهان محجور و نیازمند قیمند، و ولی فقیه، قیم مردم است؛ پس ولایت فقیه، مستلزم نوعی تحقیر و اهانت به مردم و رشد آنان است<ref> احمد واعظی، حکومت اسلامی، ص ۱۱۹</ref>. به طور اساسی اضافه شدن ولایت به وصف عنوانی فقیه محدودیت آن را در چارچوب فقه میرساند. در واقع، فقه او است که حکومت میکند، نه شخص او، پس هیچگونه قاهریت و حاکمیت اراده شخصی در کار نیست.
*از همینجا، مسؤولیت مقام رهبری در اسلام، در پیشگاه خدا و مردم روشن میشود. او در پیشگاه خدا مسؤول است احکام را به طور کامل اجرا نماید و مقابل مردم مسؤول است تا مصالح همگانی را به بهترین شکل ممکن تأمین کند و عدالت اجتماعی را در همه زمینهها و به صورت گسترده و بدون تبعیض اجرا کند و هرگز در این مسؤولیت کوتاه یاید <ref> محمد هادی معرفت، ولایت فقیه، ص ۱۰ و ۱۱</ref>. اینجا است که بحث حکومت اسلامی به رهبری فقیه عادل پیش میآید<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]،[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص: ۴۷۵ - ۴۷۷.</ref>.