تقوا در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
[[تقوا]] اسم مصدر از ریشه "و ـ ق ـ ی"، در لغت به معنای پرهیز، [[حفاظت]] و [[مراقبت]] شدید و فوق العاده<ref>لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹، «وقی».</ref>. [[تقوا]] یعنی قرار دادن نفس در هیأتی که در حفظ و [[حراست]] از [[عذاب الهی]] باشد. لذا «[[ملکه]] تقوی» هیأت صیانت و [[طهارت]] [[نفسانی]] است که فرد را از انجام [[محرمات]] و [[معاصی]] حفظ می‌کند. «[[متّقی]]» کسی است که دائماً در حفظ و [[پناه]] وقایه‌ای در مقابل [[زشتی‌ها]] و امور مضر است. با این توضیحات، معنای دقیق [[تقوا]] یعنی: {{عربی|جعل النّفس في وِقَايَةٍ مما يخاف}}. یعنی قراردادن خود در حفاظتی از امور ترسناک و خطرناک<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۱.</ref>. هنگامی که این واژه به باب افتعال می‌رود، معنای پذیرش تقوا و [[خویشتن‌داری]] نیز به آن اضافه می‌شود. بدین ترتیب، «اتّقاء» که در اصل «اوتقاء» بوده و واو [[قلب]] به تا شده است، به معنای [[اختیار]] تقوا و عمل به مقتضای آن است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۱۳، ص۱۸۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۱۸۵.</ref>
[[تقوا]] اسم مصدر از ریشه "و ـ ق ـ ی"، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و [[مراقبت]] شدید و فوق العاده<ref>لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹، «وقی».</ref>. [[تقوا]] یعنی قرار دادن نفس در هیأتی که در حفظ و حراست از [[عذاب الهی]] باشد. لذا «ملکه تقوی» هیأت صیانت و [[طهارت]] [[نفسانی]] است که فرد را از انجام [[محرمات]] و [[معاصی]] حفظ می‌کند. «[[متّقی]]» کسی است که دائماً در حفظ و پناه وقایه‌ای در مقابل [[زشتی‌ها]] و امور مضر است. با این توضیحات، معنای دقیق [[تقوا]] یعنی: {{عربی|جعل النّفس في وِقَايَةٍ مما يخاف}}. یعنی قراردادن خود در حفاظتی از امور ترسناک و خطرناک<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۱.</ref>. هنگامی که این واژه به باب افتعال می‌رود، معنای پذیرش تقوا و [[خویشتن‌داری]] نیز به آن اضافه می‌شود. بدین ترتیب، «اتّقاء» که در اصل «اوتقاء» بوده و واو [[قلب]] به تا شده است، به معنای [[اختیار]] تقوا و عمل به مقتضای آن است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۱۳، ص۱۸۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص ۱۸۵.</ref>


کتاب مقاییس اللغة، اصل در تمام مشتقات این ماده را دفع کردن [[زشتی‌ها]] و امور منافر از چیزی با کمک مانع و ساتری معنی می‌کند؛ برای مثال، سرباز در میدان [[جنگ]]، خود را با [[زره]] و کلاهخود از ضربات نیزه و [[شمشیر]] حفظ می‌کند و لذاگفته می‌شود: {{عربی|اتقی الجندی نفسه عن السیوف بوقایة}} (وقایه در اینجا به معنی زره یا کلاهخود است). در لسان العرب بعد از توضیح اصل ماده، اضافه می‌کند که وقتی گفته می‌شود: {{عربی|اتقینا به}} یعنی آن شیء را به عنوان محافظ و مانع مقابل خود قرار دادیم تا از [[شر]] [[دشمن]] در [[امان]] باشیم: {{عربی|جعلناه قدامنا وقایة لنا من العدو}}. بنابراین تعریف، «[[متّقی]]» کسی است که دائماً در مقابل زشتی‌ها و امور [[مضر]]، در حفظ و [[پناه]] «وقایه» ‌ای است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۰۱.</ref>.
کتاب مقاییس اللغة، اصل در تمام مشتقات این ماده را دفع کردن [[زشتی‌ها]] و امور منافر از چیزی با کمک مانع و ساتری معنی می‌کند؛ برای مثال، سرباز در میدان [[جنگ]]، خود را با [[زره]] و کلاهخود از ضربات نیزه و [[شمشیر]] حفظ می‌کند و لذاگفته می‌شود: {{عربی|اتقی الجندی نفسه عن السیوف بوقایة}} (وقایه در اینجا به معنی زره یا کلاهخود است). در لسان العرب بعد از توضیح اصل ماده، اضافه می‌کند که وقتی گفته می‌شود: {{عربی|اتقینا به}} یعنی آن شیء را به عنوان محافظ و مانع مقابل خود قرار دادیم تا از [[شر]] [[دشمن]] در [[امان]] باشیم: {{عربی|جعلناه قدامنا وقایة لنا من العدو}}. بنابراین تعریف، «[[متّقی]]» کسی است که دائماً در مقابل زشتی‌ها و امور مضر، در حفظ و پناه وقایه‌ای است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵]]، ص ۱۰۱.</ref>.


در [[ادبیات]] [[معارف اسلامی]] به معنای [[حفظ خویشتن]] از مطلق محظورات است؛ اعم از [[محرمات]] و مکروهات<ref> مفردات، ص ۸۸۱، «وقی».</ref>. برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانسته‌اند<ref>مفردات، ص ۸۸۱.</ref>، چنان که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} وجه [[نامگذاری]] [[پرهیزگار]] به [[متّقی]] را انجام ندادن برخی از مباحات به [[انگیزه]] [[پرهیز از حرام‌ها]] دانسته است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷.</ref>.<ref>[[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا - خراسانی (مقاله)|تقوا]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۸]]، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>
در ادبیات [[معارف اسلامی]] به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از [[محرمات]] و مکروهات<ref>مفردات، ص ۸۸۱، «وقی».</ref>. برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانسته‌اند<ref>مفردات، ص ۸۸۱.</ref>، چنان که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} وجه [[نامگذاری]] [[پرهیزگار]] به [[متّقی]] را انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه [[پرهیز از حرام‌ها]] دانسته است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷.</ref>.<ref>[[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا - خراسانی (مقاله)|تقوا]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۸]]، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۷

معناشناسی

تقوا اسم مصدر از ریشه "و ـ ق ـ ی"، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده[۱]. تقوا یعنی قرار دادن نفس در هیأتی که در حفظ و حراست از عذاب الهی باشد. لذا «ملکه تقوی» هیأت صیانت و طهارت نفسانی است که فرد را از انجام محرمات و معاصی حفظ می‌کند. «متّقی» کسی است که دائماً در حفظ و پناه وقایه‌ای در مقابل زشتی‌ها و امور مضر است. با این توضیحات، معنای دقیق تقوا یعنی: جعل النّفس في وِقَايَةٍ مما يخاف. یعنی قراردادن خود در حفاظتی از امور ترسناک و خطرناک[۲]. هنگامی که این واژه به باب افتعال می‌رود، معنای پذیرش تقوا و خویشتن‌داری نیز به آن اضافه می‌شود. بدین ترتیب، «اتّقاء» که در اصل «اوتقاء» بوده و واو قلب به تا شده است، به معنای اختیار تقوا و عمل به مقتضای آن است[۳].[۴]

کتاب مقاییس اللغة، اصل در تمام مشتقات این ماده را دفع کردن زشتی‌ها و امور منافر از چیزی با کمک مانع و ساتری معنی می‌کند؛ برای مثال، سرباز در میدان جنگ، خود را با زره و کلاهخود از ضربات نیزه و شمشیر حفظ می‌کند و لذاگفته می‌شود: اتقی الجندی نفسه عن السیوف بوقایة (وقایه در اینجا به معنی زره یا کلاهخود است). در لسان العرب بعد از توضیح اصل ماده، اضافه می‌کند که وقتی گفته می‌شود: اتقینا به یعنی آن شیء را به عنوان محافظ و مانع مقابل خود قرار دادیم تا از شر دشمن در امان باشیم: جعلناه قدامنا وقایة لنا من العدو. بنابراین تعریف، «متّقی» کسی است که دائماً در مقابل زشتی‌ها و امور مضر، در حفظ و پناه وقایه‌ای است[۵].

در ادبیات معارف اسلامی به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات[۶]. برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانسته‌اند[۷]، چنان که پیامبر اکرم (ص) وجه نامگذاری پرهیزگار به متّقی را انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرام‌ها دانسته است[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹، «وقی».
  2. مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۱.
  3. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۱۳، ص۱۸۳.
  4. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۱۸۵.
  5. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۱۰۱.
  6. مفردات، ص ۸۸۱، «وقی».
  7. مفردات، ص ۸۸۱.
  8. مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷.
  9. خراسانی، محمد مهدی، تقوا، دائرة المعارف قرآن کریم ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.