تقوا در لغت
معناشناسی
تقوا اسم مصدر از ریشه "و ـ ق ـ ی"، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده[۱]. تقوا یعنی قرار دادن نفس در هیأتی که در حفظ و حراست از عذاب الهی باشد. لذا «ملکه تقوی» هیأت صیانت و طهارت نفسانی است که فرد را از انجام محرمات و معاصی حفظ میکند. «متّقی» کسی است که دائماً در حفظ و پناه وقایهای در مقابل زشتیها و امور مضر است. با این توضیحات، معنای دقیق تقوا یعنی: جعل النّفس في وِقَايَةٍ مما يخاف. یعنی قراردادن خود در حفاظتی از امور ترسناک و خطرناک[۲]. هنگامی که این واژه به باب افتعال میرود، معنای پذیرش تقوا و خویشتنداری نیز به آن اضافه میشود. بدین ترتیب، «اتّقاء» که در اصل «اوتقاء» بوده و واو قلب به تا شده است، به معنای اختیار تقوا و عمل به مقتضای آن است[۳].[۴]
کتاب مقاییس اللغة، اصل در تمام مشتقات این ماده را دفع کردن زشتیها و امور منافر از چیزی با کمک مانع و ساتری معنی میکند؛ برای مثال، سرباز در میدان جنگ، خود را با زره و کلاهخود از ضربات نیزه و شمشیر حفظ میکند و لذاگفته میشود: اتقی الجندی نفسه عن السیوف بوقایة (وقایه در اینجا به معنی زره یا کلاهخود است). در لسان العرب بعد از توضیح اصل ماده، اضافه میکند که وقتی گفته میشود: اتقینا به یعنی آن شیء را به عنوان محافظ و مانع مقابل خود قرار دادیم تا از شر دشمن در امان باشیم: جعلناه قدامنا وقایة لنا من العدو. بنابراین تعریف، «متّقی» کسی است که دائماً در مقابل زشتیها و امور مضر، در حفظ و پناه وقایهای است[۵].
در ادبیات معارف اسلامی به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات[۶]. برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانستهاند[۷]، چنان که پیامبر اکرم (ص) وجه نامگذاری پرهیزگار به متّقی را انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرامها دانسته است[۸].[۹]
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹، «وقی».
- ↑ مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۱.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۱۳، ص۱۸۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۱۸۵.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۱۰۱.
- ↑ مفردات، ص ۸۸۱، «وقی».
- ↑ مفردات، ص ۸۸۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷.
- ↑ خراسانی، محمد مهدی، تقوا، دائرة المعارف قرآن کریم ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.