تقوا در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

احادیث تقوا

  1. امیرالمؤمنین (ع) در نامه‌ای که بوسیلة محمّد بن ابی بکر برای مردم مصر نوشتند، این عبارت را نیز آورده بودند که: "تقوای الهی را پیشه کنید، چرا که تنها تقوا است که تمامی نیکی‌ها را به‌همراه دارد، و هیچ نیکی دیگری غیر از تقوی وجود ندارد. آنقدر بوسیله تقوی خوبی‌های دنیا و آخرت به‌دست می‌‌آید، که بوسیله هیچ چیز دیگری این مقدار خوبی به‌دست نمی‌آید. حضرت حق می‌‌فرماید: ﴿ وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ[۱].[۲]
  2. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "تقوی رئیس همه خوبی‌های شایسته است"[۳]؛
  3. از امام صادق (ع) درباره معنای تقوی سؤال شد؛ آن حضرت فرمودند: "تقوی آنست که همانجائی باشی که خداوند تو را به آن امر کرده، و هرگز در آنجائی که از آن نهیت کرده است نباشی"[۴]؛
  4. "امام صادق (ع) فرمودند: "آگاه باشید که بوسیله تقوی رگ گناهان قطع می‌‌شود"[۵]؛
  5. "پرهیزگاران در دنیا دارای فضیلت‌ها هستند، گفتارشان از روی راستی است و پوشاکشان میانه‌روی و رفتارشان بفروتنی است. از آنچه که خداوند برایشان روانداشته چشم پوشیده‌اند، و بعملی که آنانرا سود رساند گوش فرا داشته‌اند، در سختی و گرفتاری چنانند که دیگران در آسایس و خوشی؛ و اگر نبود اجل و مدّتی که خدا برای ایشان تعیین فرموده، از شوق ثواب و بیم عذاب چشم برهم زدنی جان در بدنشان قرار نمی‌گرفت. خداوند در نظر آنان بزرگ است و غیر او در دیدة آنها کوچک. و یقین و باورشان ببهشت مانند یقین و باور کسی است که آن را دیده که اهل آن در آن بخوشی بسر می‌‌برند، و ایمانشان به آتش همچون ایمان کسی است که آن را دیده که اهل آن در آن گرفتار عذابند"[۶].[۷]
  6. امام باقر (ع) فرمودند: "در شناخت شیعیان ما این سوی و آن سوی نشوید، به خدا قسم شیعه ماکسی نیست جز آن کس که خداوند- عزّوجلَّ! - را اطاعت نماید"[۸].
  7. جابر گوید: امام باقر (ع) به من فرمودند: "ای جابر! آیا آنان که نام شیعه را بر خود بسته‌اند، تنها به این اکتفا می‌کنند که خود را دوستدار ما بدانند! به خدا قسم شیعه ما کسی نیست مگر آنکه تقوای الهی داشته باشد و او را اطاعت نماید. ای جابر! شیعیان ما شناخته نمی‌شدند مگر به تواضع و خشوع و امانت‌داری و بسیاری یاد خدا و روزه و نماز و نیکی به پدر و مادر و رعایت حال همسایگان فقیر و مسکین و بدهکار و یتیمان و راستگویی و قرآن خوانی و یاد نکردن مردم مگر به نیکی و شایستگی. اینان در میان خاندان و قبایل خود امینان دیگران بر دارایی آنان بودند. جابر گوید: به ایشان عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! ما امروز هیچ‌کس را با این اوصاف نمی‌شناسیم! ایشان فرمودند: ای جابر! در شناخت شیعیان این سوی و آن سوی نرو، آیا کافی است که کسی گوید: من امیرالمؤمنین (ع) را دوست می‌دارم، اما این اوصاف را نداشته باشد؟ این کس اگر بگوید: من پیامبر (ص) را دوست دارم در حالی که پیامبر برتر از امیرالمؤمنین (ع) هستند امّا از روش و سیره ایشان تبعیّت نکند، این حبّ و دوستی هیچ نفعی برای او نخواهد داشت؛ از این رو تقوای الهی پیشه کنید و در راه تحصیل آنچه نزد اوست بکوشید، چه خداوند را با هیچ کسی خویشی نیست. دوست داشتنی‌ترین بندگان نزد خداوند (و بزرگوارترین‌شان نزد او) متّقی‌ترین آنان است، و آن کس که بیشترین طاعت او را به جای آورَد. ای جابر! به خدا قسم به خداوند -تبارک و تعالی! - نزدیکی حاصل نمی‌شود مگر به واسطة اطاعت او، و به همراه ما براءت و دوری از آتش جهنّم نیست، و هیچ کس را بر خداوند حجّت و برهانی نیست؛ هرکس که مطیع خداوند باشد ولیّ ما نیز هست، و هرکس که نسبت به خداوند عاصی و گناهکار باشد دشمن ماست؛ و به ولایت ما رسیده نمی‌شود مگر به واسطة عمل و پرهیزکاری"[۹].
  8. امیرمؤمنان (ع) می‌فرمودند: "هیچ عملی با تقوی اندک نیست، و چگونه آنچه پذیرفته می‌شود اندک می‌باشد؟"[۱۰].
  9. مفضّل بن عمر گوید: در محضر امام صادق (ع) اعمال خودمان را یاد می‌کردیم که من گفتم: چقدر اعمال من ضعیف واندک است، در این حال امام صادق (ع) فرمودند: ساکت شو! استغفار کن!. آنگاه به من فرمودند: عمل کم به همراه تقوا بهتر است از عمل زیاد بدون تقوی؛ من گفتم: چگونه عمل زیاد می‌شود بدون آنکه تقوی همراهش باشد؟ آن حضرت فرمودند: آری! این مانند آن است که کسی دیگران را اطعام می‌کند و به همسایشگانش نیکی می‌کند... ، امّا چون دربی از حرام به رویش گشوده می‌شود به آن حرام مبادرت می‌ورزد، این عمل بدون تقوی است؛ دیگری نیز هیچ یک از این کارهای مستحب را انجام نمی‌دهد اما چون دربی از حرام برایش باز می‌شود، در آن وارد نمی‌شود- این هم نمونه کار اندک امّا با تقوی است-"[۱۱]؛
  10. عمرو بن سعید گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: من شما را هر چند سال تنها یک بار می‌بینم، از این رو سفارشی کنید که آن را انجام دهم، آن حضرت فرمودند: تو را به تقوای الهی و خویشتن‌داری در مقابل گناهان و تلاش سفارش می‌کنم؛ و بدان که تلاشی که به همراه خودداری از گناه نباشد، نفعی نمی‌دهد" [۱۲]؛
  11. امام صادق (ع) فرمودند: "تقوا داشته باشید و دین خود را با خویشتن‌داری از گناه حفظ کنید"[۱۳].[۱۴]

کلمات قصار پیرامون تقوا

در غررالحکم و دررالکلم در “باب التقوی” سخنانی به اقتصار از مولی الموحدین، امیرالمؤمنین، علی (ع) بیان شده که ما در این جا به نقل پاره‌ای از آنها می‌پردازیم:

  1. «التَّقْوَى حِصْنٌ حَصِينٌ‏ لِمَنْ‏ لَجَأَ إِلَيْهِ»: تقوا، قلعه‌ای محکم است، برای کسی که به آن پناه برد.
  2. « التَّقْوَى جِمَاعُ‏ التَّنَزُّهِ‏ وَ الْعَفَافِ»: تقوا، بسیار فراهم آوردنده پاکیزگی و پاکدامنی است.
  3. «التَّقْوَى ثَمَرَةُ الدِّينِ‏ وَ أَمَارَةُ الْيَقِينِ‏»: تقوا، میوه دین و نشانه یقین است.
  4. «التَّقْوَى‏ ظَاهِرُهُ‏ شَرَفُ‏ الدُّنْيَا وَ بَاطِنُهُ شَرَفُ الْآخِرَةِ»: تقوا، ظاهر آن، شرف و بلندی مرتبه دنیا، و باطنش شرافت و بلندی مرتبه آخرت است.
  5. «اتَّقِ‏ تَفُزْ»: با تقوا باش تا پیروز و رستگار شوی.
  6. « التَّقْوَى‏ أَنْ‏ يَتَّقِيَ‏ الْمَرْءُ كُلَّ مَا يُؤْثِمُهُ»: تقوا به این است که مرد از هر چه که او را گناهکار می‌سازد، بپرهیزد.
  7. «اتَّقِ اللَّهَ بِطَاعَتِهِ وَ أَطِعِ‏ اللَّهَ‏ بِتَقْوَاهُ‏»: تقوای الهی داشته باش با طاعت از او، و اطاعت کن خدا را با تقوای از او.
  8. «اتَّقُوا اللَّهَ‏ جِهَةَ مَا خَلَقَكُمْ لَهُ»: تقوای الهی داشته باشید در جهت آنچه شما را برای آن آفریده است (مراد از آن عبادت است؛ چنان که فرمود: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[۱۵].
  9. «أَوْقَى‏ جُنَّةٍ التَّقْوَى»: محافظ‌ترین سپر، تقواست.
  10. «أَمْنَعُ‏ حُصُونِ‏ الدِّينِ‏ التَّقْوَى»: استوراترین و بلندترین دیوار و دژ در دین، تقواست.
  11. «إِنَّ التَّقْوَى عِصْمَةٌ لَكَ‏ فِي‏ حَيَاتِكَ‏ وَ زُلْفَى لَكَ بَعْدَ مَمَاتِكَ»: به راستی که تقوا، برای تو در حیاتت از بسیاری از آفات دنیوی و اخروی عصمت و نگهدارنده است و بعد از مردنت، سبب قرب و منزلت الهی است.
  12. «التَّقْوَى تُعِزُّ الْفُجُورُ يُذِلُّ»: پرهیزگاری، عزت بخشد، و ارتکاب معاصی، خواری آورد.
  13. «التَّقْوَى‏ اجْتِنَابٌ‏»: تقوا، اجتناب و دوری کردن از محرمات، بلکه از شبهات است.
  14. « التَّقْوَى‏ خَيْرُ زَادٍ»: تقوا، بهترین توشه (برای آخرت) است.
  15. «التَّقْوَى‏ أَزْكَى‏ زِرَاعَةٍ»: تقوا، پاکیزه‌ترین زراعت است (زیرا حاصلش سعادت دنیا و آخرت است).
  16. « التَّقْوَى رَأْسُ‏ الْحَسَنَاتِ‏»: تقوا، سر نیکویی‌هاست.
  17. «التَّقْوَى رَئِيسُ‏ الْأَخْلَاقِ‏»: تقوا، سرکرده و رئیس اخلاق است.
  18. «التَّقْوَى ذَخِيرَةُ مَعَادٍ»: تقوا، ذخیره قیامت است.
  19. «التَّقْوَى أَقْوَى‏ أَسَاسٍ‏»: تقوا، محکم‌ترین اساس است.
  20. «التَّقْوَى مِفْتَاحُ‏ الصَّلَاحِ‏»: تقوا، کلید صلاح حال است.
  21. «التَّقْوَى‏ حِصْنُ‏ الْمُؤْمِنِ‏»: تقوا قلعه و حصار مؤمن است.
  22. « إِنَّكُمْ إِلَى أَزْوَادِ التَّقْوَى‏ أَحْوَجُ‏ مِنْكُمْ‏ إِلَى أَزْوَادِ الدُّنْيَا»: به درستی که شما به توشه‌های تقوا محتاج‌ترید تا به توشه‌های دنیا.
  23. «ثَوْبُ‏ الْتُّقَى‏ أَشْرَفُ‏ الْمَلَابِسِ‏»: جامه تقوا، شریف‌ترین پوشش‌هاست؛ چنان که خدای عزوجل فرمود: ﴿وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ.
  24. « رَأْسُ التَّقْوَى تَرْكُ‏ الشَّهْوَةِ»: سر تقوا، ترک شهوت است.
  25. «طُوبَى لِمَنْ أَشْعَرَ التَّقْوَى‏ قَلْبَهُ‏»: خوشا به حال کسی که تقوا دل او را بیدار ساخته است.
  26. «عَلَيْكَ بِالتُّقَى فَإِنَّهُ‏ خُلُقُ‏ الْأَنْبِيَاءِ»: بر تو باد به تقوا، زیرا آن، خوی و خصلت پیامبران است.
  27. «عَلَيْكَ بِالتَّقْوَى فَإِنَّهُ‏ أَشْرَفُ‏ نَسَبٍ‏»: بر تو باد به تقوا؛ زیرا آن شریف‌ترین نسبت است.
  28. «مَنْ‏ أَحَبَّ‏ فَوْزَ الْآخِرَةِ فَعَلَيْهِ بِالتَّقْوَى»: هر که رستگاری و پیروزی آخرت را دوست دارد، پس بر او باد به تقوا.
  29. «كَثْرَةُ التُّقَى‏ عُنْوَانُ‏ وُفُورِ الْوَرَعِ‏»: بسیاری تقوا و پرهیزگاری، نشانه فراوانی پارسایی و خداترسی است.
  30. «مِلَاكُ‏ الْتُّقَى‏ رَفْضُ‏ الدُّنْيَا»: ملاک و ضابطه تقوا، ترک دنیا است.
  31. «هُدِيَ مَنْ‏ أَشْعَرَ التَّقْوَى‏ قَلْبَهُ‏»: هر که تقوا دل او را بیدار ساخته، هدایت شده است.
  32. «لَا كَرَمَ‏ كَالتَّقْوَى‏»: هیچ کرامتی مانند تقوا نیست
  33. «لَا زَادَ كَالتَّقْوَى‏»: هیچ توشه‌ای برای آخرت، مانند تقوا نیست.
  34. «لَا شَرَفَ‏ أَعْلَى‏ مِنَ‏ التَّقْوَى‏»: هیچ شرف و مرتبه‌ای، بالاتر از تقوا نیست.
  35. «أَبَرُّكُمْ‏ أَتْقَاكُمْ‏»: نیکوکارترین شما، باتقواترین شماست.
  36. «لَا تَضَعْ‏ مَنْ‏ رَفَعَتْهُ‏ التَّقْوَى»: کسی را که تقوا به او رفعت و بلندی مقام داده، کوچک و حقیر مشمار[۱۶].

پیشوای پرهیزگاران

  1. پیامبر خدا (ص) می‌فرماید: من، خداپَرواترین شما و آگاه‌ترینتان به قوانین خداوندم[۱۷].
  2. پیامبر خدا (ص) می‌فرماید: هان! به خدا سوگند، من خداپرواترین و خداترس‌ترینِ شما هستم[۱۸].
  3. پیامبر خدا (ص) می‌فرماید: پرهیزگارترین و خداشناس‌ترین شما، من هستم[۱۹].
  4. پیامبر خدا (ص): دانسته‌اید که من خداپرواترینِ شما هستم[۲۰].
  5. امام علی (ع) در توصیف پیامبر (ص) می‌فرماید: او پیشوای کسی است که پرهیزگار باشد و بینایی کسی که هدایت جوید[۲۱].[۲۲]

دعای پیامبر (ص) برای درخواست پرهیزگاری

  1. به نقل از سعید بن ابی هلال پیامبر خدا (ص) هر گاه آیه: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا[۲۳] را می‌خواند، درنگ می‌کرد و سپس می‌گفت: خدایا! نفس مرا پرهیزگاری عطا فرما، که تو سرپرست و مولای آنی، و آن را پاکیزه فرما، که برای تزکیه و پاکیزه کردن آن، تو بهترینی[۲۴].
  2. پیامبر خدا (ص) می‌فرماید: بار خدایا! همه ما را در مسیر هدایت بدار و پرهیزگاری را ره‌توشه ما، و بهشت را پایانِ کار ما قرار ده[۲۵].
  3. به نقل از اَنَس، پیامبر خدا (ص) هیچ‌گاه آهنگ سفر نکرد، مگر این که چون از جایش بلند می‌شد، می‌گفت: بار خدایا! ره توشه‌ام را پرهیزگاری قرار ده[۲۶].
  4. پیامبر خدا (ص) می‌فرماید: خدایا! مرا با علم، بی‌نیاز کن و با بردباری، زینت ده و با پرهیزگاری، بزرگم بدار[۲۷].[۲۸]

منابع

پانویس

  1. "و به پرهیزگاران می‌گویند: پروردگارتان چه فرو فرستاده است؟ می‌گویند نکویی را؛ برای آنان که در این جهان نیکی ورزیده‌اند (پاداش)، نیکی است و به یقین سرای واپسین بهتر است و سرای پرهیزگاران نیکوست!» سوره نحل، آیه ۳۰.
  2. « فِيمَا كَتَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) إِلَى أَهْلِ مِصْرَ مَعَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ: عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا تَجْمَعُ الْخَيْرَ وَ لَا خَيْرَ غَيْرُهَا وَ يُدْرَكُ بِهَا مِنَ الْخَيْرِ مَا لَا يُدْرَكُ بِغَيْرِهَا مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ»؛ بحار الأنوار، ج ۷۰ ص ۶۶.
  3. « قَالَ عَلِيٌّ (ع): التُّقَى رَئِيسُ الْأَخْلَاقِ»؛ بحارالأنوار، ج۷، ص۲۸۴.
  4. « سُئِلَ الصَّادِقُ (ع) عَنْ تَفْسِيرِ التَّقْوَى فَقَالَ أَنْ لَا يَفْقِدَكَ اللَّهُ حَيْثُ أَمَرَكَ وَ لَا يَرَاكَ حَيْثُ نَهَاك»؛ بحارالأنوار، ج۷، ص۲۸۵.
  5. « قَالَ (ع): ... أَلَا وَ بِالتَّقْوَى تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَايَا»نهج البلاغه، چاپ عبده، خطبه ۱۵۵.
  6. « فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي الْبَلَاءِ كَالَّتِي نُزِّلَتْ فِي الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ»؛ نهج البلاغة، چاپ عبده، خطبه ۱۹۱.
  7. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۱۹۵-۱۹۷.
  8. « عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: لَا تَذْهَبْ بِكُمُ الْمَذَاهِبُ فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۷۳
  9. « عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ قَالَ لِي يَا جَابِرُ أَ يَكْتَفِي مَنِ انْتَحَلَ التَّشَيُّعَ أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ يَا جَابِرُ إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ الْأَمَانَةِ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ اللَّهِ وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ الْبِرِّ بِالْوَالِدَيْنِ وَ التَّعَاهُدِ لِلْجِيرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْغَارِمِينَ وَ الْأَيْتَامِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ كَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ وَ كَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِي الْأَشْيَاءِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا نَعْرِفُ الْيَوْمَ أَحَداً بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَقَالَ يَا جَابِرُ لَا تَذْهَبَنَّ بِكَ الْمَذَاهِبُ حَسْبُ الرَّجُلِ أَنْ يَقُولَ أُحِبُّ عَلِيّاً وَ أَتَوَلَّاهُ ثُمَّ لَا يَكُونَ مَعَ ذَلِكَ فَعَّالًا فَلَوْ قَالَ إِنِّي أُحِبُّ رَسُولَ اللَّهِ فَرَسُولُ اللَّهِ (ص) خَيْرٌ مِنْ عَلِيٍّ (ع) ثُمَّ لَا يَتَّبِعُ سِيرَتَهُ وَ لَا يَعْمَلُ بِسُنَّتِهِ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِيَّاهُ شَيْئاً فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَكْرَمُهُمْ عَلَيْهِ أَتْقَاهُمْ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ يَا جَابِرُ وَ اللَّهِ مَا يُتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَّا بِالطَّاعَةِ وَ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ لَا عَلَى اللَّهِ لِأَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَايَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۷۴.
  10. « عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ص) يَقُولُ لَا يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقْوَى وَ كَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ»؛اصول کافی، ج۲، ص۷۵.
  11. « عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَذَكَرْنَا الْأَعْمَالَ فَقُلْتُ أَنَا مَا أَضْعَفَ عَمَلِي فَقَالَ مَهْ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ ثُمَّ قَالَ لِي إِنَّ قَلِيلَ الْعَمَلِ مَعَ التَّقْوَى خَيْرٌ مِنْ كَثِيرِ الْعَمَلِ بِلَا تَقْوَى قُلْتُ كَيْفَ يَكُونُ كَثِيرٌ بِلَا تَقْوَى قَالَ نَعَمْ مِثْلُ الرَّجُلِ يُطْعِمُ طَعَامَهُ وَ يَرْفُقُ جِيرَانَهُ ... ، فَإِذَا ارْتَفَعَ لَهُ الْبَابُ مِنَ الْحَرَامِ دَخَلَ فِيهِ فَهَذَا الْعَمَلُ بِلَا تَقْوَى وَ يَكُونُ الْآخَرُ لَيْسَ عِنْدَهُ فَإِذَا ارْتَفَعَ لَهُ الْبَابُ مِنَ الْحَرَامِ لَمْ يَدْخُلْ فِيهِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۷۶.
  12. « عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدِ بْنِ هِلَالٍ الثَّقَفِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنِّي لَا أَلْقَاكَ إِلَّا فِي السِّنِينَ فَأَخْبِرْنِي بِشَيْ‌ءٍ آخُذُ بِهِ فَقَالَ أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا يَنْفَعُ اجْتِهَادٌ لَا وَرَعَ فِيهِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۷۶.
  13. « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ: اتَّقُوا اللَّهَ وَ صُونُوا دِينَكُمْ بِالْوَرَعِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۷۶.
  14. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۳۹۴-۳۹۵.
  15. «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  16. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۴۴۲.
  17. «رَسُولُ اللَّهِ (ص):أَنا‏ أَتْقَاكُمْ لِلَّه‏، وَأَعْلَمَكُم‏ بِحُدُودِ اللَّه‏»؛ مسند ابن حنبل، ج۹، ص۱۷۲، ح۲۳۷۴۳؛ المصنّف لعبد الرزّاق، ج۴، ص۱۸۴، ح۸۴۱۲؛ مسند أبی یعلی، ج۴، ص۲۶۸، ح۴۴۱۰، و فیه "والله، إنی لأرجو أن أکون" بدل "أنا"، المحلّی، ج۶، ص۲۰۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۱، ص۴۲۹؛ کنزالعمال، ج۱۱، ص۴۱۹، ح۳۱۹۶۴.
  18. «رَسُولُ اللَّهِ (ص): أَمَا وَاللَّه‏، انی لاتقاکم لله، و أخشاکم له»؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۷۷۹، ح۷۴؛ صحیح ابن حبّان، ج۸، ص۳۱۰، ح۳۵۳۸؛ السنن الکبری، ج۴، ص۳۹۵، ح۸۱۰۵؛ تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۷۶، ح۳۵۰۲؛ فتح الباری، ج۴، ص۱۵۱، کلها عن عمر بن أبی سلمة؛ کنز العمّال، ج۳، ص۳۰، ح۵۳۱۰.
  19. «رَسُولُ اللَّهِ (ص): إنّ أتقاکم و أعلمکم بالله أنا»؛ صحیح البخاری، ج۱، ص۱۶، ح۲۰؛ التمهید لابن عبد البرّ، ج۵، ص۱۲۰ بزیادة "للهِ" بعد "أتقاکم" و کلاهما عن عائشه، کنز العمّال، ج۱۱، ص۴۲۵، ح۳۱۹۹۱.
  20. «رَسُولُ اللَّهِ (ص): قَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي أَتْقَاكُمْ لِلَّهِ»؛ صحیح البخاری، ج۶، ص۲۶۸۱، ح۶۹۳۳، صحیح مسلم، ج۲، ص۸۸۳، ح۱۴۱؛ السنن الکبری، ج۵، ص۲۷، ح۸۸۶۴؛ المعجم الکبیر، ج۷، ص۱۲۱، ح۶۵۶۷ کلّها عن جابر؛ بحار الأنوار، ج۳۰، ص۶۲۶.
  21. «الْإِمَامُ عَلِيٌّ (ع) في صِفَةِ النَّبِيِّ (ص): فَهُوَ إِمَامُ مَنِ اتَّقَى، وَ بَصِيرَةُ مَنِ اهْتَدَى»؛ نهج البلاغة، الخطبه ۹۴؛ المناقب لابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۱۵۸ و فیه “بصر” بدل “بصیره”؛ بحارالأنوار، ج۱۸، ص۲۲۰، ح۵۳.
  22. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، سیره پیامبر خاتم، ج۱، ص ۲۸۲-۲۸۳.
  23. بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد؛ سوره شمس، آیه: ۹.
  24. «َ عَنْ سَعِيدِ بْنِ أَبِي هِلَالٍ: كَانَ رَسُولُ اللَّه‏(ص) إذا قَرَأَ هذه الاية ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا وقف ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِي تَقْوَاهَا وَ أَنْتَ وَلِيُّهَا وَ مَوْلَاهَا وَ أَنْتَ خَيْرُ مَنْ زَكَّاهَا»؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۵۵؛ بحار الأنوار، ج۱، ص۱۸۷، ح۱۱؛ المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۸۷؛ ح۱۱۱۹۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۴۳۶؛ تفسیر الفخر الرازی، ج۳۱، ص۱۹۴؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۳۳۸، ح۱۴۸۱ عن أبی هریره و کلّها نحوه، کنز العمّال، ج۲، ص۶۹۶، ح۵۱۱۳ و راجع، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۸۸ ح۷۳.
  25. «رَسُولُ اللَّهِ (ص): اللَّهُمَّ اجْمَعْ أَمْرَنَا عَلَى الْهُدَى وَ اجْعَلِ التَّقْوَى زَادَنَا وَ الْجَنَّةَ مَآبَنَا»؛ الأمالی للصدوق، ص۴۲۱، ح۵۵۹، روضه الواعظین، ص۴۹۵؛ بحارالأنوار، ج۷۰، ص۳۷۸، ح۲۳.
  26. «عَنْ أَنَسِ: لَمْ يُرِدْ رَسُولُ اللَّهِ (ص): سَفَراً إِلَّا قَالَ حِينَ يَنْهَضُ مِنْ مَجْلِسِهِ: ... اللَّهُمَ زَوِّدْنِي التَّقْوَى»؛ السنن الکبری، ج۵، ص۴۱۱، ح۱۰۳۰۶؛ الدعاء للطبرانی، ص۲۵۵، ح۸۰۵؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۳۴۵، ح۱۴۹۷؛ الأذکار المنتخبة، ص۱۹۵، کنز العمّال، ج۶، ص۷۳۸، ح۱۷۶۳۶؛ مکارم الأخلاق، ج۱، ص۲۵۶، ح۱۸۳۲؛ بحارالأنوار، ج۷۶، ص۲۵۰، ح۴۶.
  27. «رَسُولُ اللَّهِ (ص): اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِالْعِلْمِ وَ زَيِّنِّي بِالْحِلْمِ وَ كَرِّمْنِي بِالتَّقْوَى»؛ الحلم لابن أبی الدنیا، ص۱۹، ح۳، عن سفیان بن عیینة؛ الأمالی الخمیسیة: ج۱، ص۴۸، عن الإمام علی (ع)؛ کنز العمّال، ج۲، ص۱۸۵، ح۳۶۶۲ نقلاً عن ابن النجّار عن ابن عمر و راجع؛ تهذیب الأحکام، ج۳، ص۷۳، ح۲۳۲.
  28. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، سیره پیامبر خاتم، ج۱، ص ۲۸۴-۲۸۵.