تقوا در لغت: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تقوا | |||
| عنوان مدخل = تقوا | |||
| مداخل مرتبط = [[تقوا در لغت]] - [[تقوا در قرآن]] - [[تقوا در حدیث]] - [[تقوا در نهج البلاغه]] - [[تقوا در اخلاق اسلامی]] - [[تقوا در کلام اسلامی]] - [[تقوا در معارف دعا و زیارات]] - [[تقوا در معارف و سیره علوی]] - [[تقوا در معارف و سیره سجادی]] - [[تقوا در معارف و سیره امام جواد]] - [[تقوا در جامعهشناسی اسلامی]] - [[تقوا در معارف و سیره نبوی]] - [[تقوا در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== | == معناشناسی == | ||
[[تقوا]] اسم مصدر از ریشه "و ـ ق ـ ی"، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و [[مراقبت]] شدید و فوق العاده<ref>لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹، «وقی».</ref>. [[تقوا]] یعنی قرار دادن نفس در هیأتی که در حفظ و حراست از [[عذاب الهی]] باشد. لذا «ملکه تقوی» هیأت صیانت و [[طهارت]] [[نفسانی]] است که فرد را از انجام [[محرمات]] و [[معاصی]] حفظ میکند. «[[متّقی]]» کسی است که دائماً در حفظ و پناه وقایهای در مقابل [[زشتیها]] و امور مضر است. با این توضیحات، معنای دقیق [[تقوا]] یعنی: {{عربی|جعل النّفس في وِقَايَةٍ مما يخاف}}. یعنی قراردادن خود در حفاظتی از امور ترسناک و خطرناک<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۱.</ref>. هنگامی که این واژه به باب افتعال میرود، معنای پذیرش تقوا و [[خویشتنداری]] نیز به آن اضافه میشود. بدین ترتیب، «اتّقاء» که در اصل «اوتقاء» بوده و واو [[قلب]] به تا شده است، به معنای [[اختیار]] تقوا و عمل به مقتضای آن است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۱۳، ص۱۸۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص ۱۸۵.</ref> | |||
کتاب مقاییس اللغة، اصل در تمام مشتقات این ماده را دفع کردن [[زشتیها]] و امور منافر از چیزی با کمک مانع و ساتری معنی میکند؛ برای مثال، سرباز در میدان [[جنگ]]، خود را با [[زره]] و کلاهخود از ضربات نیزه و [[شمشیر]] حفظ میکند و لذاگفته میشود: {{عربی|اتقی الجندی نفسه عن السیوف بوقایة}} (وقایه در اینجا به معنی زره یا کلاهخود است). در لسان العرب بعد از توضیح اصل ماده، اضافه میکند که وقتی گفته میشود: {{عربی|اتقینا به}} یعنی آن شیء را به عنوان محافظ و مانع مقابل خود قرار دادیم تا از [[شر]] [[دشمن]] در [[امان]] باشیم: {{عربی|جعلناه قدامنا وقایة لنا من العدو}}. بنابراین تعریف، «[[متّقی]]» کسی است که دائماً در مقابل زشتیها و امور مضر، در حفظ و پناه وقایهای است<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵]]، ص ۱۰۱.</ref>. | |||
در ادبیات [[معارف اسلامی]] به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از [[محرمات]] و مکروهات<ref>مفردات، ص ۸۸۱، «وقی».</ref>. برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانستهاند<ref>مفردات، ص ۸۸۱.</ref>، چنان که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} وجه [[نامگذاری]] [[پرهیزگار]] به [[متّقی]] را انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه [[پرهیز از حرامها]] دانسته است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷.</ref>.<ref>[[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا - خراسانی (مقاله)|تقوا]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۸]]، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref> | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] | # [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶''']] | ||
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵''']] | |||
# [[پرونده:000059.jpg|22px]] [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا - خراسانی (مقاله)|'''تقوا''']]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۸]] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:تقوا]] | [[رده:تقوا]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۶ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۷
معناشناسی
تقوا اسم مصدر از ریشه "و ـ ق ـ ی"، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده[۱]. تقوا یعنی قرار دادن نفس در هیأتی که در حفظ و حراست از عذاب الهی باشد. لذا «ملکه تقوی» هیأت صیانت و طهارت نفسانی است که فرد را از انجام محرمات و معاصی حفظ میکند. «متّقی» کسی است که دائماً در حفظ و پناه وقایهای در مقابل زشتیها و امور مضر است. با این توضیحات، معنای دقیق تقوا یعنی: جعل النّفس في وِقَايَةٍ مما يخاف. یعنی قراردادن خود در حفاظتی از امور ترسناک و خطرناک[۲]. هنگامی که این واژه به باب افتعال میرود، معنای پذیرش تقوا و خویشتنداری نیز به آن اضافه میشود. بدین ترتیب، «اتّقاء» که در اصل «اوتقاء» بوده و واو قلب به تا شده است، به معنای اختیار تقوا و عمل به مقتضای آن است[۳].[۴]
کتاب مقاییس اللغة، اصل در تمام مشتقات این ماده را دفع کردن زشتیها و امور منافر از چیزی با کمک مانع و ساتری معنی میکند؛ برای مثال، سرباز در میدان جنگ، خود را با زره و کلاهخود از ضربات نیزه و شمشیر حفظ میکند و لذاگفته میشود: اتقی الجندی نفسه عن السیوف بوقایة (وقایه در اینجا به معنی زره یا کلاهخود است). در لسان العرب بعد از توضیح اصل ماده، اضافه میکند که وقتی گفته میشود: اتقینا به یعنی آن شیء را به عنوان محافظ و مانع مقابل خود قرار دادیم تا از شر دشمن در امان باشیم: جعلناه قدامنا وقایة لنا من العدو. بنابراین تعریف، «متّقی» کسی است که دائماً در مقابل زشتیها و امور مضر، در حفظ و پناه وقایهای است[۵].
در ادبیات معارف اسلامی به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات[۶]. برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانستهاند[۷]، چنان که پیامبر اکرم (ص) وجه نامگذاری پرهیزگار به متّقی را انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرامها دانسته است[۸].[۹]
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹، «وقی».
- ↑ مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۱.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۱۳، ص۱۸۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۱۸۵.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۱۰۱.
- ↑ مفردات، ص ۸۸۱، «وقی».
- ↑ مفردات، ص ۸۸۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷.
- ↑ خراسانی، محمد مهدی، تقوا، دائرة المعارف قرآن کریم ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.