تقوا: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ref>[[دانشنامه نهج البلاغه' به 'ref>دین‌پرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = فضائل اخلاقی | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[تقوا در لغت]] - [[تقوا در قرآن]] - [[تقوا در حدیث]] - [[تقوا در نهج البلاغه]] - [[تقوا در اخلاق اسلامی]] - [[تقوا در کلام اسلامی]] - [[تقوا در معارف دعا و زیارات]] - [[تقوا در معارف و سیره علوی]] - [[تقوا در معارف و سیره سجادی]] - [[تقوا در معارف و سیره امام جواد]] - [[تقوا در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[تقوا در معارف و سیره نبوی]] - [[تقوا در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط = زمینه‌های معرفت
| عنوان مدخل  = تقوا
| مداخل مرتبط = [[تقوا در لغت]] - [[تقوا در قرآن]] - [[تقوا در حدیث]] - [[تقوا در نهج البلاغه]] - [[تقوا در اخلاق اسلامی]] - [[تقوا در کلام اسلامی]] - [[تقوا در معارف دعا و زیارات]] - [[تقوا در معارف و سیره علوی]] - [[تقوا در معارف و سیره سجادی]] - [[تقوا در معارف و سیره امام جواد]] - [[تقوا در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[تقوا در معارف و سیره نبوی]] - [[تقوا در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


== چیستی تقوا ==
'''تقوا''' به معنای پرهیز، حفاظت و [[مراقبت]] شدید، در اصطلاح [[اخلاقی]]، به معنای [[اطاعت]] اوامر و پرهیز از نواهی الهی است. [[آیات]] و [[روایات]] مواردی را در اهمیت تقوا بیان کرده‌اند مانند: ملاک [[کرامت]] و [[سعادت]]؛ [[بهترین]] توشه و نوعی [[پوشش]] معنوی برای [[انسان]]. [[اطاعت]] از [[امر و نهی]] [[خداوند]]؛ صدق در گفتار، [[میانه‌روی]]، [[فروتنی]]؛ [[روزه‌داری]]؛ مراعات و [[اجرای حدود الهی]] و غیره از جمله عوامل رسیدن به تقوا و البته گناه و [[نافرمانی خداوند]] مهمترین مانع در رسیدن به آن است. باید توجه داشت ثمرات تقوا در دو حوزۀ فردی و [[اجتماعی]] خلاصه می‌‌شود مانند: [[ایمان به غیب]]؛ تشخیص [[حق]] از [[باطل]]؛ جلب [[دوستی]] [[پروردگار]]؛ [[رهایی]] از تنگناها، خطاها و [[نجات]] از [[سختی‌ها]] و [[شبهات]]؛ خنثی شدن توطئه‌های [[دشمنان]]؛ [[سبب نزول]] [[برکات الهی]] و غیره.
* تقوا در لغت به معنای [[پرهیز]]، [[حفاظت]] و [[مراقبت]] شدید و فوق العاده است و در اصطلاح به معنی [[حفظ]] [[آدمی]] از مطلق [[آلودگی]] [[اخلاقی]] و [[پرهیز]] از هر امری که [[غضب]] [[خداوند]] را به همراه دارد<ref>ر. ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۵۶. </ref>.  
 
== مراتب تقوا ==
== معناشناسی ==
* [[تقوی]] امری دارای مراتب است و از چهار مرحله تشکیل می‌‌شود:
=== معنای لغوی ===
# [[مخالفت]] با [[نفس امّاره]] و [[هوی و هوس]] و [[رذائل اخلاقی]]؛
تقوا در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و [[مراقبت]] شدید و فوق العاده<ref>لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹، «وقی».</ref> آمده است. تقوا یعنی قرار دادن نفس در هیأتی که در حفظ و حراست از [[عذاب الهی]] باشد. «[[متّقی]]» کسی است که دائماً در حفظ و پناه وقایه‌ای در مقابل [[زشتی‌ها]] و امور مضر است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص ۱۸۵؛ [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>.
# [[مخالفت]] با هر غیر خدایی که در [[قلب]] [[آدمی]] است؛
 
# توجّه به غیرمستقل بودن تمامی [[عوالم]]، به غیر از [[خداوند]]؛
=== معنای اصطلاحی ===
# توجه و [[وابستگی]] کامل به [[خداوند]].
در ادبیات [[معارف اسلامی]] تقوا به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از [[محرمات]] و مکروهات<ref>مفردات، ص ۸۸۱، «وقی».</ref>. برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانسته‌اند<ref>مفردات، ص ۸۸۱.</ref>، چنان که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} وجه [[نامگذاری]] [[پرهیزگار]] به [[متّقی]] را انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه [[پرهیز از حرام‌ها]] دانسته است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷.</ref>.<ref>[[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا - خراسانی (مقاله)|تقوا]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۸]]، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>
* در [[قرآن کریم]] به تمامی این مراحل اشاره شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.</ref>، این [[آیه]] به سبب اطلاقی که در کلمۀ تقوا وجود دارد شامل چهار مرحله می‌‌شود، چنانکه در [[آیات]] دیگر [[قرآن]] هم [[دعوت]] عامی نسبت به تقوا صورت گرفته مانند: {{متن قرآن|وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ}}<ref>«(حقیقت) این است؛ و هر کس نشانه‌های (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بی‌گمان، این (کار) از پرهیزگاری دل‌هاست» سوره حج، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref>«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد.» سوره شمس، آیه ۷ ـ ۸</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۱۸۷. </ref>  
 
* در یک نگاه کلی می‌‌توان تمام مراحل تقوا را به واسطۀ روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} به صورت جامع بیان کرد: «[[حق]] تقوا این است که [[خداوند]] به گونه ای [[اطاعت]] شود که هرگز معصیتی همراه آن نباشد و به شکلی از وی یاد شود که هیچ گاه فراموش نگردد و به طوری از او [[سپاسگزاری]] شود که هیچ کفرانی با آن صورت نپذیرد»<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ قَالَ یُطَاعُ فَلَا یُعْصَی وَ یُذْکَرُ فَلَا یُنْسَی وَ یُشْکَرُ فَلَا یُکْفَرُ}}؛ معانی الاخبار، ص ۲۴۰.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>
«تقوا» در اصطلاح [[اخلاقی]]، به معنای [[اطاعت]] اوامر و پرهیز از نواهی الهی و حفظ نفس از بیم [[خشم]] [[خدای تعالی]] است<ref>‌خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۳۹–۴۰.</ref>. در اصطلاح [[عرفانی]] نیز به معنای [[حفظ]] [[حدود الهی]] و [[وفا]] بر عهد است<ref>‌کاشانی، لطائف الاعلام، ۱۷۷.</ref>. همچنین تقوا به معنای [[حق]] را در [[فضایل]] سپر و مانع خود قراردادن و نسبت دادن همه [[کمالات]] به حق و خود را در نقایص سپر حق قرار دادن و نسبت دادن همه نقائص به خود است<ref>‌قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۰۶.</ref>. برخی نیز تقوا را حفظ نفس از [[مخالفت]] [[اوامر و نواهی]] [[حق]]، همراه با ترک امور مشتبه می‌دانند<ref>‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۲۰۶.</ref>.
 
تقوا با واژه ورع مرتبط است. اگرچه ورع غیر از تقواست، اما در بسیاری از موارد به همان معنای تقوا به‌کار می‌رود. ورع به معنای شدت خودنگهداری و سختگیری بر نفس<ref>‌فراهیدی، کتاب العین، ۲/۲۴۲.</ref> و در اصطلاح، به معنای خودنگهداری و [[حفظ]] خویش از [[معاصی]] و مشتهیات<ref>‌نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۱۷۵–۱۸۰.</ref> و [[پرهیز از حرام]] و [[شبهه]]<ref>‌کاشانی، شرح منازل، ۲۶۴.</ref> است؛ در واقع ورع اخص از تقواست<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>.
 
== پیشینه ==
در [[ادیان الهی]] به تقوا توجه شده است؛ چنان‌که در [[کتاب مقدس]] به تقوا و دوری از [[افعال]] [[زشت]] امر شده است و بر تقوا با عنوان حقیقتی که نه تنها در [[دنیا]]، بلکه در [[آخرت]] نیز سودمند است، تأکید شده است<ref>کتاب مقدس، نامه اول پولس به تیموتائوس، ب۴، ۸.</ref>. تقوا در [[فرهنگ]] و [[معارف الهی]]، ارج و اهمیت ویژه‌ای دارد.
 
در [[قرآن کریم]] از تقوا با عنوان بهترین [[لباس]]<ref>‌سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref> و بهترین توشه<ref>‌سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> یاد شده، [[خداوند]] [[مؤمنان]] را به تقوا فراخوانده است<ref>‌سوره آل عمران، آیه ۱۰۲؛ سوره تغابن، آیه ۱۶.</ref>. در منابع روایی نیز باب ویژه‌ای به آن اختصاص داده شده است<ref>‌کلینی، الکافی، ۲/۷۳؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۵/۲۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۵۷.</ref>. بعضی [[روایات]]، آن را کلید درهای بسته، ذخیره [[رستاخیز]]، ابزار [[آزادی]] [[انسان]] از [[بردگی]] [[شیطان]] و وسیله نجات از هر امر مهلک معرفی کرده‌اند<ref>‌نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، خ۲۲۱، ۳۲۹.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>


== اهمیت تقوا از نگاه [[قرآن]] و [[احادیث]] ==
== اهمیت تقوا از نگاه [[قرآن]] و [[احادیث]] ==
* باتوجه به [[آیات]] و [[روایات]] مواردی در بیان اهمیت تقوا بیان شده است که عبارت‌اند از:
باتوجه به [[آیات]] و [[روایات]] مواردی در بیان اهمیت تقوا بیان شده است که عبارت‌اند از:
# تقوا ملاک [[کرامت]] و [[سعادت]]: [[خداوند متعال]] ملاک [[برتری]] [[انسان‌ها]] را داشتن تقوا و [[پرهیزکاری]] می‌‌داند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. همچنین در روایتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمودند: «[[خداوند]] در [[قیامت]] به همه [[انسان‌ها]] خطاب می‌کند من شما را به اموری [[فرمان]] دادم؛ ولی آنها را ضایع ساختید و در مقابل، انساب و [[قوم]] عشیرۀ خودتان را بالا بردید، اما امروز من [[منسوبان]] به خود را بالا می‌برم و نسب‌های شما را نابود می‌‌کنم. سپس [[متقیان]] را مورد خطاب قرار می‌‌دهد و می‌‌گوید کجایند [[متقیان]]؟»<ref>{{متن حدیث|یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَمَرْتُکُمْ فَضَیَّعْتُمْ مَا عَهِدْتُ إِلَیْکُمْ فِیهِ وَ رَفَعْتُمْ أَنْسَابَکُمْ فَالْیَوْمَ أَرْفَعُ نَسَبِی وَ أَضَعُ أَنْسَابَکُمْ أَیْنَ‏ الْمُتَّقُون}}؛ ‏ بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۷۸ - ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۴۶۴. </ref>.<ref>ر. ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>
# '''تقوا ملاک [[کرامت]] و [[سعادت]]:''' [[خداوند متعال]] ملاک [[برتری]] [[انسان‌ها]] را داشتن تقوا و [[پرهیزکاری]] می‌‌داند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. همچنین در روایتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمودند: «[[خداوند]] در [[قیامت]] به همه [[انسان‌ها]] خطاب می‌کند من شما را به اموری [[فرمان]] دادم؛ ولی آنها را ضایع ساختید و در مقابل، انساب و [[قوم]] عشیرۀ خودتان را بالا بردید، اما امروز من [[منسوبان]] به خود را بالا می‌برم و نسب‌های شما را نابود می‌‌کنم. سپس [[متقیان]] را مورد خطاب قرار می‌‌دهد و می‌‌گوید کجایند [[متقیان]]؟»<ref>{{متن حدیث|یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَمَرْتُکُمْ فَضَیَّعْتُمْ مَا عَهِدْتُ إِلَیْکُمْ فِیهِ وَ رَفَعْتُمْ أَنْسَابَکُمْ فَالْیَوْمَ أَرْفَعُ نَسَبِی وَ أَضَعُ أَنْسَابَکُمْ أَیْنَ‏ الْمُتَّقُون}}؛ ‏ بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۷۸ - ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۴۶۴. </ref>.<ref>ر.ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>
# [[بهترین]] توشه: تقوا [[بهترین]] توشه [[معنوی]] است. چنانکه در آیۀ {{متن قرآن|تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> از تقوا به عنوان [[بهترین]] توشه یاد شده است<ref>ر. ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>. همچنین [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با [[خداوند]] اینچنین [[مناجات]] می‌‌کردند: «خدایا! همه ما را در مسیر [[هدایت]] و تقوا را ‌توشۀ راه و [[بهشت]] را پایانِ کارمان ما قرار بده»<ref>{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: اللَّهُمَّ اجْمَعْ أَمْرَنَا عَلَی الْهُدَی وَ اجْعَلِ التَّقْوَی زَادَنَا وَ الْجَنَّةَ مَآبَنَا}}؛ الأمالی للصدوق، ص۴۲۱، ح۵۵۹، روضه الواعظین، ص۴۹۵؛ بحارالأنوار، ج۷۰، ص۳۷۸، ح </ref>.<ref>ر. ک: [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ص ۲۸۴-۲۸۵. </ref>
# '''[[بهترین]] توشه:''' تقوا [[بهترین]] توشه معنوی است. چنانکه در آیۀ {{متن قرآن|تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> از تقوا به عنوان [[بهترین]] توشه یاد شده است<ref>ر. ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>. همچنین [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با [[خداوند]] اینچنین مناجات می‌‌کردند: «خدایا! همه ما را در مسیر [[هدایت]] و تقوا را ‌توشۀ راه و [[بهشت]] را پایانِ کارمان ما قرار بده»<ref>{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: اللَّهُمَّ اجْمَعْ أَمْرَنَا عَلَی الْهُدَی وَ اجْعَلِ التَّقْوَی زَادَنَا وَ الْجَنَّةَ مَآبَنَا}}؛ الأمالی للصدوق، ص۴۲۱، ح۵۵۹، روضه الواعظین، ص۴۹۵؛ بحارالأنوار، ج۷۰، ص۳۷۸، ح </ref>.<ref>ر.ک: [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ص ۲۸۴-۲۸۵. </ref>
# [[پوشش]] [[معنوی]]: تقوا [[بهترین]] [[پوشش]] [[معنوی]] است: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند و (نیز) جامه‌ای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است» سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref>. [[خداوند متعال]] در این [[آیه]] پس از [[یادآوری]] [[لباس]] ظاهری [[انسان]] به ذکر [[لباس]] [[باطنی]] و [[معنوی]] تحت عنوان تقوا می‌پردازد که بدی‌های [[باطنی]] [[انسان]] مانند [[شرک]]، [[گناهان]] و [[رذائل اخلاقی]] را می‌پوشاند. اما اینکه چرا تقوا از نگاه [[قرآن]] [[بهترین]] [[پوشش]] [[معنوی]] است، شاید بدین [[دلیل]] که در [[روایات]]، تقوا به عنوان [[لباس]] [[پاکیزه]] معرفی شده است، چنانکه سعید بن ابی هلال از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] می‌‌کند هرگاه [[پیامبر]] آیۀ {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا}}<ref>«بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد،» سوره شمس، آیه ۹.</ref> را می‌خواند، می‌‌فرمود: «خدایا! به نفس من تقوا عطا کن و آن را [[پاکیزه]] فرما که برای [[تزکیه]] و [[پاکیزه]] کردن آن، تو بهترینی»<ref>{{متن حدیث|عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی هِلَالٍ: کَانَ رَسُولُ اللَّه‏{{صل}} إذا قَرَأَ هذه الایة ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا﴾ وقف ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِی تَقْوَاهَا وَ أَنْتَ وَلِیُّهَا وَ مَوْلَاهَا وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکَّاهَا}}؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۵۵؛ بحار الأنوار، ج۱، ص۱۸۷، ح۱۱؛ المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۸۷؛ ح۱۱۱۹۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۴۳۶؛ تفسیر الفخر الرازی، ج۳۱، ص۱۹۴؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۳۳۸، ح۱۴۸۱ عن أبی هریره و کلّها نحوه، کنز العمّال، ج۲، ص۶۹۶، ح۵۱۱۳ و راجع، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۸۸ ح۷۳. </ref>.<ref>ر. ک: [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ص ۲۸۴-۲۸۵. </ref>
# '''[[پوشش]] معنوی:''' تقوا [[بهترین]] [[پوشش]] معنوی است: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند و (نیز) جامه‌ای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است» سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref>. [[خداوند متعال]] در این [[آیه]] پس از یادآوری [[لباس]] ظاهری [[انسان]] به ذکر [[لباس]] [[باطنی]] و معنوی تحت عنوان تقوا می‌پردازد که بدی‌های [[باطنی]] [[انسان]] مانند [[شرک]]، [[گناهان]] و [[رذائل اخلاقی]] را می‌پوشاند. اما اینکه چرا تقوا از نگاه [[قرآن]] [[بهترین]] [[پوشش]] معنوی است، شاید بدین [[دلیل]] که در [[روایات]]، تقوا به عنوان [[لباس]] [[پاکیزه]] معرفی شده است، چنانکه سعید بن ابی هلال از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] می‌‌کند هرگاه [[پیامبر]] آیۀ {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا}}<ref>«بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد،» سوره شمس، آیه ۹.</ref> را می‌خواند، می‌‌فرمود: «خدایا! به نفس من تقوا عطا کن و آن را [[پاکیزه]] فرما که برای [[تزکیه]] و [[پاکیزه]] کردن آن، تو بهترینی»<ref>{{متن حدیث|عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی هِلَالٍ: کَانَ رَسُولُ اللَّه‏{{صل}} إذا قَرَأَ هذه الایة ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا﴾ وقف ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِی تَقْوَاهَا وَ أَنْتَ وَلِیُّهَا وَ مَوْلَاهَا وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکَّاهَا}}؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۵۵؛ بحار الأنوار، ج۱، ص۱۸۷، ح۱۱؛ المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۸۷؛ ح۱۱۱۹۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۴۳۶؛ تفسیر الفخر الرازی، ج۳۱، ص۱۹۴؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۳۳۸، ح۱۴۸۱ عن أبی هریره و کلّها نحوه، کنز العمّال، ج۲، ص۶۹۶، ح۵۱۱۳ و راجع، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۸۸ ح۷۳. </ref>.<ref>ر.ک: [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ص ۲۸۴-۲۸۵. </ref>
 
== حقیقت تقوا ==
[[قرآن کریم]]، تقوا را امری [[قلبی]] و [[باطنی]] می‌داند<ref>سوره حج، آیه ۳۲؛ ‌طبرسی، مجمع البیان، ۷/۱۳۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳/۵۶.</ref> که مانند لباسی [[انسان]] را در برابر [[ناملایمات]] [[حفظ]] می‌کند<ref>سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref> [[امام‌ صادق]]{{ع}} نیز تقوا را امری [[قلبی]] شمرده<ref>‌صدوق، صفات الشیعه، ۲۷.</ref> و آن را به حضور در مواضع [[امر الهی]] و [[غیبت]] در مواضع نهی الهی [[تفسیر]] کرده است<ref>ابن‌فهد، عدة الداعی، ۳۰۳.</ref>.


== انواع تقوا ==
تقوا وسیله [[پوشش]] زشتی‌های باطن و حضور در محضر [[ربوبیت]] است<ref>‌امام‌ خمینی، سرّ الصلاة، ۴۹.</ref> و ورع به این معنا نیست که شخص پیشانی اهل عبادت داشته باشد و از [[مردم]] [[اعراض]] کند، بلکه طبق روایتی از رسول خدا{{صل}}<ref>‌طوسی، الامالی، ۵۳۶.</ref> حقیقت تقوا در [[قلب]] است<ref>‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۸۵.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>
* سه نوع تقوا برای انسان‌های [[متقی]] وجود دارد:
 
# تقوای مقدماتی: تقوای مقدماتی یعنی تقوایی که فرد را به صورت خودکار به انجام [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] سوق نمی‌دهد، بلکه [[اعمال]] توسط فرد از روی تکرار، تلاش و [[تحمیل]] حاصل می‌‌شود؛ درواقع می‌‌توان گفت تقوای مقدماتی تقوایی است که انجام [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] به سبب ملکۀ تقوا شکل نمی‌گیرد، بلکه از طریق تکرار و تمرین و تلاش ایجاد می‌‌شود. این نوع از تقوا در مرحلۀ قبل از ایجاد ملکۀ تقوا حاصل می‌‌شود؛ به عبارتی تقوای مقدماتی، مقدمۀ ایجاد ملکۀ تقواست.
== مراتب و اقسام ==
# ملکۀ تقوا: این ملکه بر اثر ممارست و تلاش در مرحلۀ اول تقوا یعنی تقوای مقدماتی ایجاد می‌‌شود. مثلاً گاهی شخص در انجام [[اعمال عبادی]] مثل [[نماز خواندن]] [[متوسل]] به تکرار و تمرین و دشواری می‌‌شود، به نحوی که اگر این ابزارها برای فرد مهیا نباشد [[اعمال عبادی]] وی دچار خلل می‌‌شود، چنین فردی قطعاً [[انسان]] [[متقی]] است اما عمل وی بر اثر ملکۀ تقوا صورت نگرفته است چراکه اگر [[اعمال]] وی بر اثر ملکۀ تقوا شکل می‌‌گرفت نباید [[متوسل]] به تکرار و تمرین دشواری می‌‌شد، بلکه باید اعمالش به صورت خودکار و بدون هیچ تکرار، تمرین، دشواری انجام می‌‌پذیرفت<ref>ر. ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۳۷۱. </ref>.
[[قرآن کریم]] به رعایت تقوا در حد [[استطاعت]] و توان امر کرده<ref>سوره تغابن، آیه ۱۶.</ref> و در بعضی از [[آیات]] نیز به رعایت حقِّ تقوا توصیه شده است<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.</ref>. بعضی از [[مفسران]] جمع میان این دو [[آیه]] را این‌گونه [[تفسیر]] کرده‌اند که رعایت حقِّ تقوا از طرفی بسته به عبودیتی است که هیچ‌گونه [[خودخواهی]] و غفلتی در آن نباشد و از طرف دیگر رعایتش برای بیشتر [[مردم]] امکان‌پذیر نیست؛ لذا جمع میان آیات به این است که هر کسی به قدر توان، باید در مسیر حقِّ تقوا قدم بردارد<ref>‌طباطبایی، المیزان، ۳/۳۶۷.</ref>.
# تقوای گزینشی: تقوا گزینشی یعنی اینکه فرد برخی [[اعمال]] مانند [[نماز خواندن]] و [[زکات]] دادن را انجام می‌‌دهد، اما نسبت به بعضی از [[اعمال]] که باید در آن تقوا رعایت شود [[سستی]] کرده و رعایت نمی‌کند، در واقع فرد نسبت به تمام امور تقوا را رعایت نمی‌کند به این نوع تقوا، تقوای گزینشی می‌‌گویند<ref>ر. ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۳۶۸. </ref>.
 
== مصادیق تقوا از نگاه [[قرآن]] و [[روایات]] ==
علمای اخلاق، تقوا را دارای مراتبی می‌دانند و معتقدند هر کس بالاترین مرتبه [[ایمان]] را داشته باشد و جوهر [[روح]] و روانش از همه صاف‌تر باشد، مراتب بالاتری از تقوا خواهد داشت؛ در مقابل، [[معاصی]] و ترک تقوا سبب ضعف ایمان، [[قساوت قلب]] و وقوع [[شرک]] می‌گردد<ref>‌طباطبایی، المیزان، ۱/۱۶۶.</ref>.
* نکته ای که نباید از آن [[غفلت]] کرد این است که مفهوم تقوا در [[قلب]] [[متقین]] شکل می‌‌گیرد، در واقع ریش، تقوا امری [[قلبی]] است چنانکه در روایتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمودند: «هر چیزی معدنی دارد و معدن تقوا [[قلوب]] عاقلان است»<ref>{{متن حدیث|لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ مَعْدِنٌ وَ مَعْدِنُ التُّقَی قُلُوبُ الْعَاقِلِین}}؛ ‏ روضة الواعظین، ج۱، ص ۴. </ref>. در [[آیات قرآن]] هم می‌‌توان [[اثبات]] کرد، تقوا امری مربوط به [[قلب]] است چنانکه در آیۀ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان خداوند دل‌های کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو می‌دارند، برای پرهیزگاری آزموده است؛ آنان آمرزش و پاداشی سترگ خواهند داشت» سوره حجرات، آیه ۳.</ref> این مطلب به چشم می‌‌خورد. همچنین [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} تقوا را امر [[روحی]] و [[قلبی]] می‌‌داند: «شما را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم... که تقوا داروی درد قلب‌ها، رفع کننده کوردلی و دل‌مردگی، زداینده [[فساد]] [[قلبی]]، پاک‌کننده زنگار [[روانی]]، برطرف سازنده تیرگی دیده‌ها، امنیت‌بخش اضطراب‌ها و فروغ تاریکی‌های شماست»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹ </ref>.  
 
* تحقق مفهوم تقوا در خارج در قالب مصادیقی شکل می‌‌گیرد مانند:
بعضی از اهل معرفت، برای تقوا سه مرتبه ذکر کرده‌اند:
# [[پرهیز]] از [[ربا]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.</ref>.
# تقوای عوام که [[پرهیز از محرمات]] است.
# دوری از [[نجوا]] به قصد [[گناه]] و [[تجاوز]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَيْتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هنگامی که رازگویی می‌کنید به گناه و دشمنخویی و نافرمانی با پیامبر رازگویی نکنید و به نیکی و پرهیزگاری راز گویید! و از خداوند که نزد او گرد آورده می‌شوید پروا کنید» سوره مجادله، آیه ۹.</ref>.
# تقوای [[خواص]] که پرهیز از اسناد [[کمالات]] [[افعال]] و صفات به خود است.
# اجتناب از [[استهزا]]، [[عیب‌جویی]]، [[لقب]] [[زشت]] دادن، [[گمان]] بد، تجسّس، [[غیبت]] و [[بدگویی]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد، نبايد قومى قوم ديگر را ريشخند كند، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و نبايد زنانى زنانِ [ديگر] را [ريشخند كنند]، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و از يكديگر عيب مگيريد، و به همديگر لقب هاى زشت مدهيد چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان. و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیر است. ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۱ ـ ۱۳</ref>.
# تقوای خواص از کاملان که پرهیز از اسناد وجود به غیر [[حق‌تعالی]] در فعل، صفت و ذات است<ref>‌قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۳۶.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>
# امر به [[نماز خواندن]]: {{متن قرآن|وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى}}<ref>«و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن، ما از تو روزی نمی‌خواهیم که خود، تو را روزی می‌دهیم و سرانجام (نیک) برای پرهیزگاری است» سوره طه، آیه ۱۳۲.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>
 
* همچنین [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[نماز خواندن]] و [[تلاوت قرآن]] را مصداق دیگری از تقوا می‌‌داند چنانکه یکی از اوصاف [[متقین]] را اینچنین بیان می‌‌کند: «[[شب]] هنگام به [[نماز]] می‌ایستند و [[آیات]] [[نورانی]] [[قرآن]] را با همه وجود [[تلاوت]] می‌کنند»<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۰۸. </ref>.
سه نوع تقوا برای انسان‌های [[متقی]] وجود دارد:
# تقوای مقدماتی: تقوای مقدماتی یعنی تقوایی که فرد را به صورت خودکار به انجام [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] سوق نمی‌دهد، بلکه [[اعمال]] توسط فرد از روی تکرار، تلاش و [[تحمیل]] حاصل می‌‌شود.
# ملکۀ تقوا: این ملکه بر اثر ممارست و تلاش در مرحلۀ اول تقوا یعنی تقوای مقدماتی ایجاد می‌‌شود.
# تقوای گزینشی: تقوا گزینشی یعنی اینکه فرد برخی [[اعمال]] مانند [[نماز خواندن]] و [[زکات]] دادن را انجام می‌‌دهد، اما نسبت به بعضی از [[اعمال]] که باید در آن تقوا رعایت شود [[سستی]] کرده و رعایت نمی‌کند، در واقع فرد نسبت به تمام امور تقوا را رعایت نمی‌کند به این نوع تقوا، تقوای گزینشی می‌‌گویند<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۳۶۸.</ref>.


== عوامل ایجاد تقوا ==
== عوامل ایجاد تقوا ==
* برخی از عواملی که موجب ایجاد تقوا می‌‌شوند عبارت‌اند از:
برخی از عواملی که موجب ایجاد تقوا می‌‌شوند عبارت‌اند از:
# [[اطاعت]] از [[امر و نهی]] [[خداوند]]: در روایتی [[امام صادق]] {{ع}} برای به دست آوردن تقوا فرمودند: «تقوا آن است که همان جایی باشی که [[خداوند]] تو را به آن امر کرده و هرگز در جایی که از آن نهیت کرده است نباشی»<ref>{{متن حدیث|سُئِلَ الصَّادِقُ {{ع}} عَنْ تَفْسِیرِ التَّقْوَی فَقَالَ أَنْ لَا یَفْقِدَکَ اللَّهُ حَیْثُ أَمَرَکَ وَ لَا یَرَاکَ حَیْثُ نَهَاک}}؛ بحارالأنوار، ج۷، ص۲۸۵. </ref>.
# '''[[اطاعت]] از [[امر و نهی]] [[خداوند]]:''' در روایتی [[امام صادق]] {{ع}} برای به دست آوردن تقوا فرمودند: «تقوا آن است که همان جایی باشی که [[خداوند]] تو را به آن امر کرده و هرگز در جایی که از آن نهیت کرده است نباشی»<ref>بحارالأنوار، ج۷، ص۲۸۵. </ref>.
# [[صدق در گفتار]]، [[میانه‌روی]]، [[فروتنی]]، عمل [[نافع]]، [[یقین]] به [[بهشت و جهنم]]، بزرگ داشتن [[خداوند]]، عواملی است که می‌‌تواند موجب به وجود آمدن تقوا شود، چنانکه در روایتی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[متقین]] را با چنین اوصافی وصف کردند: «[[پرهیزگاران]] در [[دنیا]] دارای [[فضیلت‌ها]] هستند، گفتارشان از روی [[راستی]] است و پوشاکشان [[میانه‌روی]] و رفتارشان به [[فروتنی]] است. از آنچه که [[خداوند]] برایشان روانداشته چشم پوشیده‌اند و به عملی که آنان را سود رساند گوش فرا داشته‌اند، در [[سختی]] و گرفتاری چنانند که دیگران در آسایس و [[خوشی]] و اگر نبود [[اجل]] و مدّتی که [[خدا]] برای ایشان [[تعیین]] فرموده، از [[شوق]] [[ثواب]] و [[بیم]] [[عذاب]] چشم برهم زدنی [[جان]] در بدنشان قرار نمی‌گرفت. [[خداوند]] در نظر آنان بزرگ است و غیر او در دیدۀ آنها کوچک و [[یقین]] و باورشان به [[بهشت]] مانند [[یقین]] و [[باور]] کسی است که آن را دیده که [[اهل]] آن در آن به [[خوشی]] بسر می‌‌برند و ایمانشان به [[آتش]] همچون [[ایمان]] کسی است که آن را دیده که [[اهل]] آن در آن گرفتار عذابند»<ref>{{متن حدیث|فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَی الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ}}؛ نهج البلاغة، چاپ عبده، خطبه ۱۹۱ </ref>.
# '''صدق در گفتار، [[میانه‌روی]]، [[فروتنی]]،''' عمل نافع، [[یقین]] به [[بهشت و جهنم]]، بزرگ داشتن [[خداوند]]، عواملی است که می‌‌تواند موجب به وجود آمدن تقوا شود<ref>نهج البلاغة، چاپ عبده، خطبه ۱۹۱.</ref>.
# [[روزه‌داری]]: [[روزه‌داری]] سبب [[تقویت اراده]]، [[مقاومت]] در برابر [[شهوات]] و فروکش کردن [[هواهای نفسانی]] و در نهایت، رسیدن به تقواست: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۸۳.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>
# '''[[روزه‌داری]]:''' [[روزه‌داری]] سبب تقویت اراده، [[مقاومت]] در برابر [[شهوات]] و فروکش کردن [[هواهای نفسانی]] و در نهایت، رسیدن به تقواست<ref>سوره بقره، آیه ۱۸۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>
# '''[[پیروی]] از [[صراط مستقیم]] و دوری از راه‌های دیگر''' تقوای [[دینی]] بدون [[تبعیت]] از [[صراط مستقیم]] و اجتناب از راه‌های دیگر به دست نمی‌آید<ref> المیزان، ج ۷، ص ۳۷۸ - ۳۷۹.</ref>.<ref>سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref>، همان گونه که در [[آیه]] ۱۷ [[سوره محمد]] بخشیدن تقوا بر [[تسلیم شدن]] در برابر [[فطرت]] [[پاک]] [[انسانی]] و پیروی از حق<ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۲۳۹.</ref> مترتب گشته است.
# '''مراعات و [[اجرای حدود الهی]]''' از آنجا که [[خداوند]] امور دشواری چون [[قصاص]] را به انگیزه پرهیز از [[آتش]] با اجتناب از [[معاصی]] [[واجب]] ساخته است، می‌توان [[اجرای حدود الهی]] و از جمله [[قصاص]] را از عوامل تقوا دانست<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref>.
# '''یادآوری پیام‌های آسمانی''' پذیرش جدّی [[کتاب‌های آسمانی]] و یادآوری پیام‎های آنها می‌تواند [[انسان‌ها]] را به تقوا برساند<ref>سوره بقره، آیه ۶۳.</ref>.<ref>[[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائره المعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>


== آثار تقوا ==
در بعضی [[روایات]]، سبب و منشأ تقوا، [[ایمان]]<ref>‌آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۲۷۱.</ref> و [[معرفت به خداوند]]<ref>‌مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۹۵.</ref> شمرده شده است. بعضی علمای اخلاق<ref>‌فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۱/۱۵۴–۱۵۵.</ref> سبب تقوا را ایمان به خدا و [[معرفت]] و [[یقین]] به آثار گناه و ثواب و عقاب می‌دانند؛ زیرا هرچه یقین بیشتر باشد، پرهیز از [[گناهان]] بیشتر است و کسی که بداند [[خداوند]] پیوسته حاضر و ناظر به احوال اوست، در همه حالات، در پنهان و آشکار، [[ادب]] را رعایت کرده، از هر مخالفتی پرهیز می‌کند<ref>‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>
* ثمرات تقوا در دو حوزۀ فردی و [[اجتماعی]] خلاصه می‌‌شود:
 
# اثرات تقوا در حوزه فردی:
== موانع و طریق تحصیل ==
## اثرات مادی تقوا: تقوا فقط امری ورای [[زندگی]] و در راستای پیشرفت‌های [[معنوی]] نیست، بلکه در مسیر عادی و مادی [[زندگی]] عنصر بسیار موثر برای کمک رسانی به [[متقین]] است، چنانکه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: «[[بندگان خدا]]، بدانید که [[متقین]]، هم از نعمت‌های [[دنیا]] بهرمند می‌‌شوند و هم از پاداش‌های [[آخرت]]. بنابراین آنان با [[اهل]] [[دنیا]] در نعمت‌های دنیاشان شریکند، اما [[اهل]] [[دنیا]] در [[آخرت]] آنان سهمی ندارند. آنان در [[دنیا]] به [[بهترین]] وجه [[زندگی]] می‌‌کنند و از [[بهترین]] چیزی که بهترین‌ها از آن بهره‌مند می‌شوند، بهره مند خواهند شد»<ref>{{متن حدیث|وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَةِ، فَشَارَکُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ وَ لَمْ [یُشَارِکْهُمْ أَهْلُ] یُشَارِکُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی آخِرَتِهِمْ؛ سَکَنُوا الدُّنْیَا بِأَفْضَلِ مَا سُکِنَتْ وَ أَکَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُکِلَتْ، فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیَا بِمَا حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ وَ أَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ الْجَبَابِرَةُ الْمُتَکَبِّرُونَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۷.</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]ص ۲۰۵-۲۰۶. </ref> چنانکه در [[قرآن]] هم به این موضوع اشاره شده است، به این بیان که [[متقین]] سرانجام [[زمین]] را به [[ارث]] می‌‌برند: {{متن قرآن|إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>. همان‌گونه که مالک [[بهشت]] هم خواهند شد:{{متن قرآن|أُولَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«آنانند که میراث برند همانان که بهشت را به میراث می‌برند؛ آنان در آن جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰ ـ ۱۱</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۳۵۸. </ref>  
[[گناه]] و [[نافرمانی خداوند]] ناشی از نقصان یقین شخص<ref>امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.</ref> و تعلق [[قلب]] به [[حب دنیا]] و حب نفس ([[کید]] نفس)<ref>‌امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۴۹؛ امام‌ خمینی، سرّ الصلاة، ۳۰–۳۱.</ref> است که نفس به واسطه کوچک نشان‌دادن گناهان، [[انسان]] را به ارتکاب آنها می‌کشاند<ref>‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>. برخی علمای اخلاق، ازجمله راه‌های دستیابی تقوا را [[مخالفت]] با [[هوای نفس]به کمک [[روزه]] و امثال آن می‌دانند که سبب قوت نفس در پرهیز از گناهان می‌شود<ref>‌فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۱۳۶.</ref>. آنان معتقدند [[محاسبه]] نفس در همه حرکات و سکنات، سبب حصول تقوا می‌شود؛ به این معنا که [[بنده]] از نفس خود در انجام [[وظایف]] و [[تکالیف]] و جبران خطاها حساب‌کشی کند و در صورت کوتاهی، آن را [[سرزنش]] و بازخواست کند<ref>‌نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۹۹–۱۰۰.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>
## [[ایمان به غیب]]: تقوا سبب پیدا شدن [[ایمان به غیب]] برای [[متقین]] می‌‌شود: {{متن قرآن|يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}<ref>«همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۳.</ref> نکته ای که در این صفت [[مقدس]] وجود دارد این است، [[ایمان به غیب]] با [[علم به غیب]] متفاوت است در واقع [[ایمان به غیب]] مرحله ای بالاتر از [[علم به غیب]] است به این بیان که [[ایمان به غیب]] یعنی [[تصدیق قلبی]] به [[امور معنوی]] در حالی که [[علم به غیب]] فقط [[شناخت عقلی]] به این امور است<ref>ر. ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۳۶۲. </ref>.
 
## تقوا سبب تشخیص [[حق]] از [[باطل]] برای [[متقین]] خواهد شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.</ref>.
== آثار و فوائد ==
## تقوا عاملی موثر برای جلب [[دوستی]] [[پروردگار]] برای [[متقین]] می‌‌شود: {{متن قرآن|بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«چرا، (بازخواست خواهند شد ولی) آن کس که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری ورزد (بداند) بی‌گمان خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۷۶.</ref>، فایدۀ چنین [[دوستی]] به معنای دریافت تمام [[نیکی]] و خیر توسط تقواست، چنانکه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در نامه‌ای که به وسیلۀ [[محمّد بن ابی بکر]] برای [[مردم مصر]] نوشتند، این عبارت را نیز آوردند: «[[تقوای الهی]] را پیشه کنید، چرا که تنها تقواست که تمامی [[نیکی‌ها]] را به‌همراه دارد»<ref>{{متن حدیث|فِیمَا کَتَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ {{ع}} إِلَی أَهْلِ مِصْرَ مَعَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ: عَلَیْکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ فَإِنَّهَا تَجْمَعُ الْخَیْرَ وَ لَا خَیْرَ غَیْرُهَا وَ یُدْرَکُ بِهَا مِنَ الْخَیْرِ مَا لَا یُدْرَکُ بِغَیْرِهَا مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَقِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قَالُوا خَیْرًا لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِینَ}}؛ بحار الأنوار، ج ۷۰ ص ۶۶. </ref>.
ثمرات تقوا در دو حوزۀ فردی و [[اجتماعی]] خلاصه می‌‌شود:
## تقوا موجب [[رهایی]] از تنگناها، خطاها و [[نجات]] از [[سختی‌ها]] و [[شبهات]] و آسان شدن [[کارها]] و [[مشکلات]] [[متقین]] می‌‌شود: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>سوره طلاق، آیه ۲.</ref>. همچنین [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «[[آگاه]] باشید که به وسیلۀ تقوا [[رگ]] خطاها قطع می‌‌شود»<ref>{{متن حدیث|قَالَ {{ع}}:... أَلَا وَ بِالتَّقْوَی تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَایَا}}؛ نهج البلاغه، چاپ عبده، خطبه ۱۵۵. </ref>.
# '''اثرات تقوا در حوزه فردی:'''
## عمل همراه با تقوا ناچیز نیست: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: «هیچ عملی با [[تقوی]] اندک نیست و چگونه عملی با توجه به تقوا ناچیز و اندک باشد آنچه پذیرفته می‌شود اندک است»<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ {{صل}} یَقُولُ لَا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقْوَی وَ کَیْفَ یَقِلُّ مَا یُتَقَبَّلُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۷۵ </ref>.<ref>ر. ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>
## اثرات مادی تقوا: تقوا فقط امری ورای [[زندگی]] و در راستای پیشرفت‌های معنوی نیست، بلکه در مسیر عادی و مادی [[زندگی]] عنصر بسیار موثر برای کمک رسانی به [[متقین]] است<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷.</ref>، چنانکه در [[قرآن]] هم به این موضوع اشاره شده است، به این بیان که [[متقین]] سرانجام [[زمین]] را به [[ارث]] می‌‌برند<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>. همان‌گونه که مالک [[بهشت]] هم خواهند شد<ref>سوره مؤمنون، آیه ۱۰ ـ ۱۱.</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۰۵-۲۰۶؛ [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۳۵۸.</ref>
# اثرات تقوا در حوزه [[اجتماعی]]:
## [[ایمان به غیب]]: تقوا سبب پیدا شدن [[ایمان به غیب]] برای [[متقین]] می‌‌شود: سوره بقره، آیه ۳.</ref> نکته ای که در این صفت [[مقدس]] وجود دارد این است، [[ایمان به غیب]] با [[علم به غیب]] متفاوت است در واقع [[ایمان به غیب]] مرحله ای بالاتر از [[علم به غیب]] است<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۳۶۲.</ref>.
## [[حفظ]] [[شعائر]]: تقوا سبب می‌‌شود [[متقین]] [[شعائر اسلامی]] را [[حفظ]] کنند: منظور از [[حفظ]] و [[احترام]] به [[شعائر اسلامی]] یعنی اهتمام و پرداختن به مسائلی مانند برپاداشتن [[نماز]]، [[حج]] و [[برتر]] از همه [[ولایت اهل‌بیت]] (علیهم [[اسلام]]).
## تقوا سبب تشخیص [[حق]] از [[باطل]] برای [[متقین]] خواهد شد<ref>سوره انفال، آیه ۲۹.</ref>.
## تقوا سبب خنثی شدن توطئه‌های [[دشمنان]] خواهد شد: {{متن قرآن|إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ}}<ref>«چون نیکی‌یی به شما رسد آنان را غمگین می‌کند و چون بدی‌یی دامنگیرتان شود از آن شادمان می‌شوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام می‌دهند فراگیر است» سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.</ref>.
## تقوا عاملی موثر برای جلب [[دوستی]] [[پروردگار]] برای [[متقین]] می‌‌شود<ref>سوره آل عمران، آیه ۷۶.</ref>، فایدۀ چنین [[دوستی]] به معنای دریافت تمام [[نیکی]] و خیر توسط تقواست، چنانکه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در نامه‌ای که به وسیلۀ [[محمّد بن ابی بکر]] برای [[مردم مصر]] نوشتند، این عبارت را نیز آوردند<ref>بحار الأنوار، ج ۷۰ ص ۶۶. </ref>.
## تقوا [[سبب نزول]] [[برکات الهی]] برای همۀ [[متقین]] خواهد شد: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.
## تقوا موجب [[رهایی]] از تنگناها، خطاها و [[نجات]] از [[سختی‌ها]] و [[شبهات]] و آسان شدن [[کارها]] و [[مشکلات]] [[متقین]] می‌‌شود<ref>نهج البلاغه، چاپ عبده، خطبه ۱۵۵. </ref>.
## تقوا موجب [[نزول]] [[امداد الهی]] برای [[متقین]] خواهد شد: {{متن قرآن|بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}}<ref>«اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند و خداوند آن را جز مژده‌ای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دل‌هاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۵ ـ ۱۲۶</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>
## عمل همراه با تقوا ناچیز نیست: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: «هیچ عملی با [[تقوی]] اندک نیست و چگونه عملی با توجه به تقوا ناچیز و اندک باشد آنچه پذیرفته می‌شود اندک است»<ref>اصول کافی، ج۲، ص۷۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>
# '''اثرات تقوا در حوزه [[اجتماعی]]:'''
## [[حفظ]] [[شعائر]]: تقوا سبب می‌‌شود [[متقین]] [[شعائر اسلامی]] را [[حفظ]] کنند.
## تقوا سبب خنثی شدن توطئه‌های [[دشمنان]] خواهد شد<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.</ref>.
## تقوا [[سبب نزول]] [[برکات الهی]] برای همۀ [[متقین]] خواهد شد<ref>سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.
## تقوا موجب نزول [[امداد الهی]] برای [[متقین]] خواهد شد<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۲۵ ـ ۱۲۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>
 
تقوا در [[گستره علم]]، ضامن [[حفظ]] [[اعتقاد]] و [[سعادتمندی]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]<ref>‌امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۰۰.</ref> و [[تربیت]] صحیح نسل‌های [[آینده]] تاثیر دارد، [[تطمیع‌ها]] و [[تهدیدها]] در دانشمند [[متقی]]، تأثیری نمی‌گذارد و او را از رسالتش باز نمی‌دارد<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۴۷۲ و ۸/۳۰۳.</ref>. [[علم]] بدون تقوا موجب [[فساد]] و [[تباهی]] است<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۰۰.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>


== ویژگی‌های [[متقین]] ==
== ویژگی‌های [[متقین]] ==
* در [[آیات]] و [[روایات]] ویژگی‌هایی برای [[متقین]] بیان شده است مانند:
در [[آیات]] و [[روایات]] ویژگی‌هایی برای [[متقین]] بیان شده است مانند:
# [[ترس از خدا]]: [[ترس از خدا]] و [[نگرانی]] دربارۀ [[قیامت]] یکی از ویژگی‌های بارز [[متقین]] است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَهُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ}}<ref>«و به راستی به موسی و هارون فرقان و روشنایی و یادکردی برای پرهیزگاران دادیم؛ آنان که از پروردگارشان در نهان می‌هراسند و از رستاخیز می‌ترسند» سوره انبیاء، آیه ۴۸ ـ ۴۹</ref>.
# '''[[ایمان به غیب]]، روز بازپسین، [[ملائکه]]، [[پیامبران خدا]]، [[کتاب‌های آسمانی]] و... '''<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۷، سوره آل عمران، آیه ۱۱۴، سوره بقره، آیه ۲ - ۴.</ref>، [[ایمان به غیب]] یعنی گرویدن به اموری که با حواس پنج گانه [[درک]] نمی‌شوند همچون [[اصول دین]] ([[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[معاد]] و...) و [[ایمان]] به [[فرشتگان]]، [[بهشت و دوزخ]]، حساب، [[رجعت]]، [[قیام]] [[حجت الهی]] و...<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری {{ع}}، ص ۶۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۲۱؛ تسنیم، ج ۲، ص ۱۸۱ - ۱۸۲.</ref>.
# [[حفظ]] [[آبرو]]: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: «[[متقین]] در هنگام [[تنگ‌دستی]] و [[سختی]]، آبروی خود را [[حفظ]] می‌کنند و با [[حفظ]] [[شخصیت]] خویش با [[صبر]] و [[پایداری]] و [[تدبیر]] و [[قناعت]] بر [[مشکلات]] فائق می‌آیند»<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۰۷. </ref>.
# '''برپا داشتن [[حقیقت]] [[نماز]]'''<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۷، سوره انعام، آیه ۷۲.</ref>، [[پرهیزگاران]] [[نماز]] را از محدوده لفظ و مفهوم بیرون برده، وجود عینی آن را در محدوده [[جان]] خویش متمثل می‌سازند، به گونه‌ای که [[حقیقت]] [[نماز]] ناهی از فحشاء و منکر را درمی‌یابند و سپس در [[جامعه]] تجلّی می‌بخشند و با [[تبلیغ]] و [[تعلیم]] دیگران برای یافتن [[روح]] [[نماز]]، به اقامه آن در [[جامعه]] می‌پردازند<ref>تسنیم، ج ۲، ص ۱۵۵، ۱۶۵.</ref>.
# [[پاکی]]، [[احسان]]، فرونشاندن [[خشم]] و [[گذشت]] از [[لغزش‌ها]] از جمله ویژگی‌های [[متقین]] است: {{متن قرآن|جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«بهشت‌هایی جاودان که در آن درمی‌آیند، از بن آنها جویبارها روان است، هر چه بخواهند در آن دارند، بدین‌گونه خداوند پرهیزگاران را پاداش می‌دهد. همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را می‌گیرند؛ (و به آنان) می‌گویند: داخل بهشت شوید به خاطر کارهایی که کرده اید» سوره نحل، آیه ۳۱ ـ ۳۲</ref>. همچنین [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌‌فرماید: «[[متقین]] [[خشم]] خود را فرو می‌برند و [[اسیر]] [[غضب]] نمی‌شوند، زیرا نزد [[امام]] جرعه‌ای خوش‌تر از [[فروخوردن خشم]] نیست»<ref>{{متن حدیث|وَ تَجَرَّعِ الْغَیْظَ فَإِنِّی لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَی مِنْهَا عَاقِبَةً وَ لَا أَلَذَّ مَغَبَّةً}}؛ نهج البلاغه، نامه ۶۹.</ref>. ایشان نسبت به [[عفو و گذشت]] [[متقین]] می‌‌فرماید: «[[عفو و گذشت]]، [[خصلت]] [[متقین]] است، زیرا همان‌گونه که آنان توقع دارند [[خداوند]] برخورد کریمانه ای با آنان داشته باشد، خودشان نیز به برخورد کریمانه با [[خلق]] [[خدا]] موظف هستند»<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۰۹. </ref>.
# '''[[زکات]] دادن و [[انفاق مال]] در [[راه خدا]]'''<ref>سوره بقره، آیه ۲ - ۴.</ref>، [[متقیان]] از روزی‌های مادی ([[ثروت]]، غذا و...) و معنوی خود (جاه و مقام و [[دانش]] و...) در [[راه خدا]] [[انفاق]] می‌کنند. [[آیه]] ۱۷۷ [[سوره بقره]] نیز [[زکات]] دادن را از صفات آنان می‌شمارد و آیاتی نیز ایشان را در حال [[توانگری]] و تهیدستی، [[اهل]] [[انفاق]] و گشاده دست می‌خوانند.
# [[امیرالمؤمنین]] ویژگی‌های دیگر [[متقین]] را اینچنین عنوان می‌‌کند: در [[فراگیری دانش]] حریص‌اند و [[دانش]] را با [[حلم]] و [[بردباری]] آمیخته‌اند، در [[زندگی]] و [[امور اقتصادی]] و [[مالی]] [[مراقبت]] ویژه دارند و از [[اسراف]] و [[تبذیر]]، [[پرهیز]] دارند، هنگام تلاش برای [[زندگی]] و تنظیم [[معیشت]] از [[عبادت]] و [[راز و نیاز]] با [[خدا]] نمی‌کاهند، همواره درصدد تحصیل [[مال]] از راه حلال‌اند، در مسیر [[زندگی]]، از بزرگ‌ترین خطر [[مالی]] و [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]] که همان طمع‌ورزی است به‌شدت [[پرهیز]] می‌کنند، در [[پوشش]] و لباسشان اصل [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] را رعایت می‌کنند.
# '''[[آمرزش]] خواهی از [[خدا]] و عدم اصرار بر گناه''' [[پرهیزگاران]] در پی گناهشان [[خدا]] را یاد و [[استغفار]] می‌کنند و دانسته بر گناهانی که انجام داده‌اند اصرار نمی‌ورزند<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.</ref>. هرگاه [[فکر]] [[گناه]] از ذهنشان بگذرد [[خدا]] و [[ثواب]] و [[عقاب]] او را به یاد می‌آورند و با [[روشن‌بینی]] آن [[گناه]] را ترک می‌کنند<ref>سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref>. همچنین از صفات پرواپیشگان، [[استغفار]] در [[سحرگاهان]] است<ref>سوره ذاریات، آیه ۱۸.</ref>.<ref>[[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائره المعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>
* در مجموع می‌‌توان گفت [[متقین]] [[مطیع]] کامل [[اوامر الهی]] هستند، چنانکه [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: «در [[شناخت]] [[شیعیان]] ما این سوی و آن سوی نشوید، به [[خدا]] قسم شیعۀ ما کسی نیست جز آن کس که [[خداوند]] را کامل [[اطاعت]] نماید»<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: لَا تَذْهَبْ بِکُمُ الْمَذَاهِبُ فَوَ اللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۷۳ </ref>.<ref>ر. ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>
# '''[[ترس از خدا]]:''' [[ترس از خدا]] و [[نگرانی]] دربارۀ [[قیامت]] یکی از ویژگی‌های بارز [[متقین]] است<ref>سوره انبیاء، آیه ۴۸ ـ ۴۹.</ref>.
# '''[[حفظ]] [[آبرو]]:''' [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: «[[متقین]] در هنگام [[تنگ‌دستی]] و [[سختی]]، آبروی خود را [[حفظ]] می‌کنند و با [[حفظ]] [[شخصیت]] خویش با [[صبر]] و [[پایداری]] و [[تدبیر]] و [[قناعت]] بر [[مشکلات]] فائق می‌آیند»<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۰۷. </ref>.
# '''[[پاکی]]، [[احسان]]، فرونشاندن [[خشم]]''' و [[گذشت]] از [[لغزش‌ها]] از جمله ویژگی‌های [[متقین]] است<ref>سوره نحل، آیه ۳۱ ـ ۳۲؛ نهج البلاغه، نامه ۶۹.</ref>.
# [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} ویژگی‌های دیگر [[متقین]] را این چنین عنوان می‌‌کند: در [[فراگیری دانش]] حریص‌اند و [[دانش]] را با [[حلم]] و [[بردباری]] آمیخته‌اند، در [[زندگی]] و [[امور اقتصادی]] و [[مالی]] [[مراقبت]] ویژه دارند و از [[اسراف]] و [[تبذیر]]، پرهیز دارند، هنگام تلاش برای [[زندگی]] و تنظیم [[معیشت]] از [[عبادت]] و [[راز و نیاز]] با [[خدا]] نمی‌کاهند، همواره درصدد تحصیل [[مال]] از راه حلال‌اند، در مسیر [[زندگی]]، از بزرگ‌ترین خطر [[مالی]] و [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]] که همان طمع‌ورزی است به‌شدت پرهیز می‌کنند، در [[پوشش]] و لباسشان اصل [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] را رعایت می‌کنند.
 
در مجموع می‌‌توان گفت [[متقین]] [[مطیع]] کامل [[اوامر الهی]] هستند<ref>اصول کافی، ج۲، ص۷۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==  
== جستارهای وابسته ==  
خط ۱۰۷: خط ۱۳۰:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:1379259.jpg|22px]] [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|'''سیره پیامبر خاتم ج۱''']]
# [[پرونده:1379259.jpg|22px]] [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|'''سیره پیامبر خاتم ج۱''']]
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۱''']] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|'''ج۳''']]
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۱''']] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|'''ج۳''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:1100560.jpg|22px]] [[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ قرآن''']]
# [[پرونده:000059.jpg|22px]] [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا - خراسانی (مقاله)|'''تقوا''']]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۸]]
# [[پرونده:IM009800.jpg|22px]] [[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۳''']]
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۱۱۷: خط ۱۴۱:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:زمینه‌های معرفت]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۰

تقوا به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید، در اصطلاح اخلاقی، به معنای اطاعت اوامر و پرهیز از نواهی الهی است. آیات و روایات مواردی را در اهمیت تقوا بیان کرده‌اند مانند: ملاک کرامت و سعادت؛ بهترین توشه و نوعی پوشش معنوی برای انسان. اطاعت از امر و نهی خداوند؛ صدق در گفتار، میانه‌روی، فروتنی؛ روزه‌داری؛ مراعات و اجرای حدود الهی و غیره از جمله عوامل رسیدن به تقوا و البته گناه و نافرمانی خداوند مهمترین مانع در رسیدن به آن است. باید توجه داشت ثمرات تقوا در دو حوزۀ فردی و اجتماعی خلاصه می‌‌شود مانند: ایمان به غیب؛ تشخیص حق از باطل؛ جلب دوستی پروردگار؛ رهایی از تنگناها، خطاها و نجات از سختی‌ها و شبهات؛ خنثی شدن توطئه‌های دشمنان؛ سبب نزول برکات الهی و غیره.

معناشناسی

معنای لغوی

تقوا در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده[۱] آمده است. تقوا یعنی قرار دادن نفس در هیأتی که در حفظ و حراست از عذاب الهی باشد. «متّقی» کسی است که دائماً در حفظ و پناه وقایه‌ای در مقابل زشتی‌ها و امور مضر است[۲].

معنای اصطلاحی

در ادبیات معارف اسلامی تقوا به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات[۳]. برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانسته‌اند[۴]، چنان که پیامبر اکرم (ص) وجه نامگذاری پرهیزگار به متّقی را انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرام‌ها دانسته است[۵].[۶]

«تقوا» در اصطلاح اخلاقی، به معنای اطاعت اوامر و پرهیز از نواهی الهی و حفظ نفس از بیم خشم خدای تعالی است[۷]. در اصطلاح عرفانی نیز به معنای حفظ حدود الهی و وفا بر عهد است[۸]. همچنین تقوا به معنای حق را در فضایل سپر و مانع خود قراردادن و نسبت دادن همه کمالات به حق و خود را در نقایص سپر حق قرار دادن و نسبت دادن همه نقائص به خود است[۹]. برخی نیز تقوا را حفظ نفس از مخالفت اوامر و نواهی حق، همراه با ترک امور مشتبه می‌دانند[۱۰].

تقوا با واژه ورع مرتبط است. اگرچه ورع غیر از تقواست، اما در بسیاری از موارد به همان معنای تقوا به‌کار می‌رود. ورع به معنای شدت خودنگهداری و سختگیری بر نفس[۱۱] و در اصطلاح، به معنای خودنگهداری و حفظ خویش از معاصی و مشتهیات[۱۲] و پرهیز از حرام و شبهه[۱۳] است؛ در واقع ورع اخص از تقواست[۱۴].

پیشینه

در ادیان الهی به تقوا توجه شده است؛ چنان‌که در کتاب مقدس به تقوا و دوری از افعال زشت امر شده است و بر تقوا با عنوان حقیقتی که نه تنها در دنیا، بلکه در آخرت نیز سودمند است، تأکید شده است[۱۵]. تقوا در فرهنگ و معارف الهی، ارج و اهمیت ویژه‌ای دارد.

در قرآن کریم از تقوا با عنوان بهترین لباس[۱۶] و بهترین توشه[۱۷] یاد شده، خداوند مؤمنان را به تقوا فراخوانده است[۱۸]. در منابع روایی نیز باب ویژه‌ای به آن اختصاص داده شده است[۱۹]. بعضی روایات، آن را کلید درهای بسته، ذخیره رستاخیز، ابزار آزادی انسان از بردگی شیطان و وسیله نجات از هر امر مهلک معرفی کرده‌اند[۲۰].[۲۱]

اهمیت تقوا از نگاه قرآن و احادیث

باتوجه به آیات و روایات مواردی در بیان اهمیت تقوا بیان شده است که عبارت‌اند از:

  1. تقوا ملاک کرامت و سعادت: خداوند متعال ملاک برتری انسان‌ها را داشتن تقوا و پرهیزکاری می‌‌داند: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۲۲]. همچنین در روایتی پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «خداوند در قیامت به همه انسان‌ها خطاب می‌کند من شما را به اموری فرمان دادم؛ ولی آنها را ضایع ساختید و در مقابل، انساب و قوم عشیرۀ خودتان را بالا بردید، اما امروز من منسوبان به خود را بالا می‌برم و نسب‌های شما را نابود می‌‌کنم. سپس متقیان را مورد خطاب قرار می‌‌دهد و می‌‌گوید کجایند متقیان؟»[۲۳].[۲۴]
  2. بهترین توشه: تقوا بهترین توشه معنوی است. چنانکه در آیۀ ﴿تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ[۲۵] از تقوا به عنوان بهترین توشه یاد شده است[۲۶]. همچنین پیامبر اکرم (ص) با خداوند اینچنین مناجات می‌‌کردند: «خدایا! همه ما را در مسیر هدایت و تقوا را ‌توشۀ راه و بهشت را پایانِ کارمان ما قرار بده»[۲۷].[۲۸]
  3. پوشش معنوی: تقوا بهترین پوشش معنوی است: ﴿يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ[۲۹]. خداوند متعال در این آیه پس از یادآوری لباس ظاهری انسان به ذکر لباس باطنی و معنوی تحت عنوان تقوا می‌پردازد که بدی‌های باطنی انسان مانند شرک، گناهان و رذائل اخلاقی را می‌پوشاند. اما اینکه چرا تقوا از نگاه قرآن بهترین پوشش معنوی است، شاید بدین دلیل که در روایات، تقوا به عنوان لباس پاکیزه معرفی شده است، چنانکه سعید بن ابی هلال از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌‌کند هرگاه پیامبر آیۀ ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا[۳۰] را می‌خواند، می‌‌فرمود: «خدایا! به نفس من تقوا عطا کن و آن را پاکیزه فرما که برای تزکیه و پاکیزه کردن آن، تو بهترینی»[۳۱].[۳۲]

حقیقت تقوا

قرآن کریم، تقوا را امری قلبی و باطنی می‌داند[۳۳] که مانند لباسی انسان را در برابر ناملایمات حفظ می‌کند[۳۴] امام‌ صادق(ع) نیز تقوا را امری قلبی شمرده[۳۵] و آن را به حضور در مواضع امر الهی و غیبت در مواضع نهی الهی تفسیر کرده است[۳۶].

تقوا وسیله پوشش زشتی‌های باطن و حضور در محضر ربوبیت است[۳۷] و ورع به این معنا نیست که شخص پیشانی اهل عبادت داشته باشد و از مردم اعراض کند، بلکه طبق روایتی از رسول خدا(ص)[۳۸] حقیقت تقوا در قلب است[۳۹].[۴۰]

مراتب و اقسام

قرآن کریم به رعایت تقوا در حد استطاعت و توان امر کرده[۴۱] و در بعضی از آیات نیز به رعایت حقِّ تقوا توصیه شده است[۴۲]. بعضی از مفسران جمع میان این دو آیه را این‌گونه تفسیر کرده‌اند که رعایت حقِّ تقوا از طرفی بسته به عبودیتی است که هیچ‌گونه خودخواهی و غفلتی در آن نباشد و از طرف دیگر رعایتش برای بیشتر مردم امکان‌پذیر نیست؛ لذا جمع میان آیات به این است که هر کسی به قدر توان، باید در مسیر حقِّ تقوا قدم بردارد[۴۳].

علمای اخلاق، تقوا را دارای مراتبی می‌دانند و معتقدند هر کس بالاترین مرتبه ایمان را داشته باشد و جوهر روح و روانش از همه صاف‌تر باشد، مراتب بالاتری از تقوا خواهد داشت؛ در مقابل، معاصی و ترک تقوا سبب ضعف ایمان، قساوت قلب و وقوع شرک می‌گردد[۴۴].

بعضی از اهل معرفت، برای تقوا سه مرتبه ذکر کرده‌اند:

  1. تقوای عوام که پرهیز از محرمات است.
  2. تقوای خواص که پرهیز از اسناد کمالات افعال و صفات به خود است.
  3. تقوای خواص از کاملان که پرهیز از اسناد وجود به غیر حق‌تعالی در فعل، صفت و ذات است[۴۵].[۴۶]

سه نوع تقوا برای انسان‌های متقی وجود دارد:

  1. تقوای مقدماتی: تقوای مقدماتی یعنی تقوایی که فرد را به صورت خودکار به انجام واجبات و ترک محرمات سوق نمی‌دهد، بلکه اعمال توسط فرد از روی تکرار، تلاش و تحمیل حاصل می‌‌شود.
  2. ملکۀ تقوا: این ملکه بر اثر ممارست و تلاش در مرحلۀ اول تقوا یعنی تقوای مقدماتی ایجاد می‌‌شود.
  3. تقوای گزینشی: تقوا گزینشی یعنی اینکه فرد برخی اعمال مانند نماز خواندن و زکات دادن را انجام می‌‌دهد، اما نسبت به بعضی از اعمال که باید در آن تقوا رعایت شود سستی کرده و رعایت نمی‌کند، در واقع فرد نسبت به تمام امور تقوا را رعایت نمی‌کند به این نوع تقوا، تقوای گزینشی می‌‌گویند[۴۷].

عوامل ایجاد تقوا

برخی از عواملی که موجب ایجاد تقوا می‌‌شوند عبارت‌اند از:

  1. اطاعت از امر و نهی خداوند: در روایتی امام صادق (ع) برای به دست آوردن تقوا فرمودند: «تقوا آن است که همان جایی باشی که خداوند تو را به آن امر کرده و هرگز در جایی که از آن نهیت کرده است نباشی»[۴۸].
  2. صدق در گفتار، میانه‌روی، فروتنی، عمل نافع، یقین به بهشت و جهنم، بزرگ داشتن خداوند، عواملی است که می‌‌تواند موجب به وجود آمدن تقوا شود[۴۹].
  3. روزه‌داری: روزه‌داری سبب تقویت اراده، مقاومت در برابر شهوات و فروکش کردن هواهای نفسانی و در نهایت، رسیدن به تقواست[۵۰].[۵۱]
  4. پیروی از صراط مستقیم و دوری از راه‌های دیگر تقوای دینی بدون تبعیت از صراط مستقیم و اجتناب از راه‌های دیگر به دست نمی‌آید[۵۲].[۵۳]، همان گونه که در آیه ۱۷ سوره محمد بخشیدن تقوا بر تسلیم شدن در برابر فطرت پاک انسانی و پیروی از حق[۵۴] مترتب گشته است.
  5. مراعات و اجرای حدود الهی از آنجا که خداوند امور دشواری چون قصاص را به انگیزه پرهیز از آتش با اجتناب از معاصی واجب ساخته است، می‌توان اجرای حدود الهی و از جمله قصاص را از عوامل تقوا دانست[۵۵].
  6. یادآوری پیام‌های آسمانی پذیرش جدّی کتاب‌های آسمانی و یادآوری پیام‎های آنها می‌تواند انسان‌ها را به تقوا برساند[۵۶].[۵۷]

در بعضی روایات، سبب و منشأ تقوا، ایمان[۵۸] و معرفت به خداوند[۵۹] شمرده شده است. بعضی علمای اخلاق[۶۰] سبب تقوا را ایمان به خدا و معرفت و یقین به آثار گناه و ثواب و عقاب می‌دانند؛ زیرا هرچه یقین بیشتر باشد، پرهیز از گناهان بیشتر است و کسی که بداند خداوند پیوسته حاضر و ناظر به احوال اوست، در همه حالات، در پنهان و آشکار، ادب را رعایت کرده، از هر مخالفتی پرهیز می‌کند[۶۱].[۶۲]

موانع و طریق تحصیل

گناه و نافرمانی خداوند ناشی از نقصان یقین شخص[۶۳] و تعلق قلب به حب دنیا و حب نفس (کید نفس)[۶۴] است که نفس به واسطه کوچک نشان‌دادن گناهان، انسان را به ارتکاب آنها می‌کشاند[۶۵]. برخی علمای اخلاق، ازجمله راه‌های دستیابی تقوا را مخالفت با هوای نفس، به کمک روزه و امثال آن می‌دانند که سبب قوت نفس در پرهیز از گناهان می‌شود[۶۶]. آنان معتقدند محاسبه نفس در همه حرکات و سکنات، سبب حصول تقوا می‌شود؛ به این معنا که بنده از نفس خود در انجام وظایف و تکالیف و جبران خطاها حساب‌کشی کند و در صورت کوتاهی، آن را سرزنش و بازخواست کند[۶۷].[۶۸]

آثار و فوائد

ثمرات تقوا در دو حوزۀ فردی و اجتماعی خلاصه می‌‌شود:

  1. اثرات تقوا در حوزه فردی:
    1. اثرات مادی تقوا: تقوا فقط امری ورای زندگی و در راستای پیشرفت‌های معنوی نیست، بلکه در مسیر عادی و مادی زندگی عنصر بسیار موثر برای کمک رسانی به متقین است[۶۹]، چنانکه در قرآن هم به این موضوع اشاره شده است، به این بیان که متقین سرانجام زمین را به ارث می‌‌برند[۷۰]. همان‌گونه که مالک بهشت هم خواهند شد[۷۱].[۷۲]
    2. ایمان به غیب: تقوا سبب پیدا شدن ایمان به غیب برای متقین می‌‌شود: سوره بقره، آیه ۳.</ref> نکته ای که در این صفت مقدس وجود دارد این است، ایمان به غیب با علم به غیب متفاوت است در واقع ایمان به غیب مرحله ای بالاتر از علم به غیب است[۷۳].
    3. تقوا سبب تشخیص حق از باطل برای متقین خواهد شد[۷۴].
    4. تقوا عاملی موثر برای جلب دوستی پروردگار برای متقین می‌‌شود[۷۵]، فایدۀ چنین دوستی به معنای دریافت تمام نیکی و خیر توسط تقواست، چنانکه امیرالمؤمنین (ع) در نامه‌ای که به وسیلۀ محمّد بن ابی بکر برای مردم مصر نوشتند، این عبارت را نیز آوردند[۷۶].
    5. تقوا موجب رهایی از تنگناها، خطاها و نجات از سختی‌ها و شبهات و آسان شدن کارها و مشکلات متقین می‌‌شود[۷۷].
    6. عمل همراه با تقوا ناچیز نیست: امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «هیچ عملی با تقوی اندک نیست و چگونه عملی با توجه به تقوا ناچیز و اندک باشد آنچه پذیرفته می‌شود اندک است»[۷۸].[۷۹]
  2. اثرات تقوا در حوزه اجتماعی:
    1. حفظ شعائر: تقوا سبب می‌‌شود متقین شعائر اسلامی را حفظ کنند.
    2. تقوا سبب خنثی شدن توطئه‌های دشمنان خواهد شد[۸۰].
    3. تقوا سبب نزول برکات الهی برای همۀ متقین خواهد شد[۸۱].
    4. تقوا موجب نزول امداد الهی برای متقین خواهد شد[۸۲].[۸۳]

تقوا در گستره علم، ضامن حفظ اعتقاد و سعادتمندی در دنیا و آخرت[۸۴] و تربیت صحیح نسل‌های آینده تاثیر دارد، تطمیع‌ها و تهدیدها در دانشمند متقی، تأثیری نمی‌گذارد و او را از رسالتش باز نمی‌دارد[۸۵]. علم بدون تقوا موجب فساد و تباهی است[۸۶].[۸۷]

ویژگی‌های متقین

در آیات و روایات ویژگی‌هایی برای متقین بیان شده است مانند:

  1. ایمان به غیب، روز بازپسین، ملائکه، پیامبران خدا، کتاب‌های آسمانی و... [۸۸]، ایمان به غیب یعنی گرویدن به اموری که با حواس پنج گانه درک نمی‌شوند همچون اصول دین (توحید، نبوت، امامت، معاد و...) و ایمان به فرشتگان، بهشت و دوزخ، حساب، رجعت، قیام حجت الهی و...[۸۹].
  2. برپا داشتن حقیقت نماز[۹۰]، پرهیزگاران نماز را از محدوده لفظ و مفهوم بیرون برده، وجود عینی آن را در محدوده جان خویش متمثل می‌سازند، به گونه‌ای که حقیقت نماز ناهی از فحشاء و منکر را درمی‌یابند و سپس در جامعه تجلّی می‌بخشند و با تبلیغ و تعلیم دیگران برای یافتن روح نماز، به اقامه آن در جامعه می‌پردازند[۹۱].
  3. زکات دادن و انفاق مال در راه خدا[۹۲]، متقیان از روزی‌های مادی (ثروت، غذا و...) و معنوی خود (جاه و مقام و دانش و...) در راه خدا انفاق می‌کنند. آیه ۱۷۷ سوره بقره نیز زکات دادن را از صفات آنان می‌شمارد و آیاتی نیز ایشان را در حال توانگری و تهیدستی، اهل انفاق و گشاده دست می‌خوانند.
  4. آمرزش خواهی از خدا و عدم اصرار بر گناه پرهیزگاران در پی گناهشان خدا را یاد و استغفار می‌کنند و دانسته بر گناهانی که انجام داده‌اند اصرار نمی‌ورزند[۹۳]. هرگاه فکر گناه از ذهنشان بگذرد خدا و ثواب و عقاب او را به یاد می‌آورند و با روشن‌بینی آن گناه را ترک می‌کنند[۹۴]. همچنین از صفات پرواپیشگان، استغفار در سحرگاهان است[۹۵].[۹۶]
  5. ترس از خدا: ترس از خدا و نگرانی دربارۀ قیامت یکی از ویژگی‌های بارز متقین است[۹۷].
  6. حفظ آبرو: امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «متقین در هنگام تنگ‌دستی و سختی، آبروی خود را حفظ می‌کنند و با حفظ شخصیت خویش با صبر و پایداری و تدبیر و قناعت بر مشکلات فائق می‌آیند»[۹۸].
  7. پاکی، احسان، فرونشاندن خشم و گذشت از لغزش‌ها از جمله ویژگی‌های متقین است[۹۹].
  8. امیرالمؤمنین (ع) ویژگی‌های دیگر متقین را این چنین عنوان می‌‌کند: در فراگیری دانش حریص‌اند و دانش را با حلم و بردباری آمیخته‌اند، در زندگی و امور اقتصادی و مالی مراقبت ویژه دارند و از اسراف و تبذیر، پرهیز دارند، هنگام تلاش برای زندگی و تنظیم معیشت از عبادت و راز و نیاز با خدا نمی‌کاهند، همواره درصدد تحصیل مال از راه حلال‌اند، در مسیر زندگی، از بزرگ‌ترین خطر مالی و اقتصادی و اخلاقی که همان طمع‌ورزی است به‌شدت پرهیز می‌کنند، در پوشش و لباسشان اصل اعتدال و میانه‌روی را رعایت می‌کنند.

در مجموع می‌‌توان گفت متقین مطیع کامل اوامر الهی هستند[۱۰۰].[۱۰۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹، «وقی».
  2. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۱۸۵؛ خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  3. مفردات، ص ۸۸۱، «وقی».
  4. مفردات، ص ۸۸۱.
  5. مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷.
  6. خراسانی، محمد مهدی، تقوا، دائرة المعارف قرآن کریم ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  7. ‌خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۳۹–۴۰.
  8. ‌کاشانی، لطائف الاعلام، ۱۷۷.
  9. ‌قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۰۶.
  10. ‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۲۰۶.
  11. ‌فراهیدی، کتاب العین، ۲/۲۴۲.
  12. ‌نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۱۷۵–۱۸۰.
  13. ‌کاشانی، شرح منازل، ۲۶۴.
  14. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  15. کتاب مقدس، نامه اول پولس به تیموتائوس، ب۴، ۸.
  16. ‌سوره اعراف، آیه ۲۶.
  17. ‌سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  18. ‌سوره آل عمران، آیه ۱۰۲؛ سوره تغابن، آیه ۱۶.
  19. ‌کلینی، الکافی، ۲/۷۳؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۵/۲۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۵۷.
  20. ‌نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، خ۲۲۱، ۳۲۹.
  21. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  22. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  23. «یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَمَرْتُکُمْ فَضَیَّعْتُمْ مَا عَهِدْتُ إِلَیْکُمْ فِیهِ وَ رَفَعْتُمْ أَنْسَابَکُمْ فَالْیَوْمَ أَرْفَعُ نَسَبِی وَ أَضَعُ أَنْسَابَکُمْ أَیْنَ‏ الْمُتَّقُون»؛ ‏ بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۷۸ - ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۴۶۴.
  24. ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  25. «رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  26. ر. ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  27. «رَسُولُ اللَّهِ (ص): اللَّهُمَّ اجْمَعْ أَمْرَنَا عَلَی الْهُدَی وَ اجْعَلِ التَّقْوَی زَادَنَا وَ الْجَنَّةَ مَآبَنَا»؛ الأمالی للصدوق، ص۴۲۱، ح۵۵۹، روضه الواعظین، ص۴۹۵؛ بحارالأنوار، ج۷۰، ص۳۷۸، ح
  28. ر.ک: م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، سیره پیامبر خاتم، ص ۲۸۴-۲۸۵.
  29. «ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند و (نیز) جامه‌ای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است» سوره اعراف، آیه ۲۶.
  30. «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد،» سوره شمس، آیه ۹.
  31. «عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی هِلَالٍ: کَانَ رَسُولُ اللَّه‏(ص) إذا قَرَأَ هذه الایة ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا﴾ وقف ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِی تَقْوَاهَا وَ أَنْتَ وَلِیُّهَا وَ مَوْلَاهَا وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکَّاهَا»؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۵۵؛ بحار الأنوار، ج۱، ص۱۸۷، ح۱۱؛ المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۸۷؛ ح۱۱۱۹۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۴۳۶؛ تفسیر الفخر الرازی، ج۳۱، ص۱۹۴؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۳۳۸، ح۱۴۸۱ عن أبی هریره و کلّها نحوه، کنز العمّال، ج۲، ص۶۹۶، ح۵۱۱۳ و راجع، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۸۸ ح۷۳.
  32. ر.ک: م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، سیره پیامبر خاتم، ص ۲۸۴-۲۸۵.
  33. سوره حج، آیه ۳۲؛ ‌طبرسی، مجمع البیان، ۷/۱۳۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳/۵۶.
  34. سوره اعراف، آیه ۲۶.
  35. ‌صدوق، صفات الشیعه، ۲۷.
  36. ابن‌فهد، عدة الداعی، ۳۰۳.
  37. ‌امام‌ خمینی، سرّ الصلاة، ۴۹.
  38. ‌طوسی، الامالی، ۵۳۶.
  39. ‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۸۵.
  40. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  41. سوره تغابن، آیه ۱۶.
  42. سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.
  43. ‌طباطبایی، المیزان، ۳/۳۶۷.
  44. ‌طباطبایی، المیزان، ۱/۱۶۶.
  45. ‌قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۳۶.
  46. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  47. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱ و دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۶۸.
  48. بحارالأنوار، ج۷، ص۲۸۵.
  49. نهج البلاغة، چاپ عبده، خطبه ۱۹۱.
  50. سوره بقره، آیه ۱۸۳.
  51. ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  52. المیزان، ج ۷، ص ۳۷۸ - ۳۷۹.
  53. سوره انعام، آیه ۱۵۳.
  54. المیزان، ج ۱۸، ص ۲۳۹.
  55. سوره بقره، آیه ۱۷۹.
  56. سوره بقره، آیه ۶۳.
  57. خراسانی، محمد مهدی، دائره المعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  58. ‌آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۲۷۱.
  59. ‌مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۹۵.
  60. ‌فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۱/۱۵۴–۱۵۵.
  61. ‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.
  62. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  63. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.
  64. ‌امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۴۹؛ امام‌ خمینی، سرّ الصلاة، ۳۰–۳۱.
  65. ‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۷۱.
  66. ‌فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۱۳۶.
  67. ‌نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۹۹–۱۰۰.
  68. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  69. نهج البلاغه، نامه ۲۷.
  70. سوره اعراف، آیه ۱۲۸.
  71. سوره مؤمنون، آیه ۱۰ ـ ۱۱.
  72. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۰۵-۲۰۶؛ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱ و دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۵۸.
  73. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱ و دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۶۲.
  74. سوره انفال، آیه ۲۹.
  75. سوره آل عمران، آیه ۷۶.
  76. بحار الأنوار، ج ۷۰ ص ۶۶.
  77. نهج البلاغه، چاپ عبده، خطبه ۱۵۵.
  78. اصول کافی، ج۲، ص۷۵.
  79. ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  80. سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.
  81. سوره اعراف، آیه ۹۶.
  82. سوره آل عمران، آیه ۱۲۵ ـ ۱۲۶.
  83. ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  84. ‌امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۰۰.
  85. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۴۷۲ و ۸/۳۰۳.
  86. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۰۰.
  87. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  88. سوره بقره، آیه ۱۷۷، سوره آل عمران، آیه ۱۱۴، سوره بقره، آیه ۲ - ۴.
  89. تفسیر منسوب به امام عسکری (ع)، ص ۶۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۲۱؛ تسنیم، ج ۲، ص ۱۸۱ - ۱۸۲.
  90. سوره بقره، آیه ۱۷۷، سوره انعام، آیه ۷۲.
  91. تسنیم، ج ۲، ص ۱۵۵، ۱۶۵.
  92. سوره بقره، آیه ۲ - ۴.
  93. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
  94. سوره اعراف، آیه ۲۰۱.
  95. سوره ذاریات، آیه ۱۸.
  96. خراسانی، محمد مهدی، دائره المعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  97. سوره انبیاء، آیه ۴۸ ـ ۴۹.
  98. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۰۷.
  99. سوره نحل، آیه ۳۱ ـ ۳۲؛ نهج البلاغه، نامه ۶۹.
  100. اصول کافی، ج۲، ص۷۳.
  101. ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.