ابورزین عقیلی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابورزین عقیلی در تراجم و رجال]] - [[ابورزین عقیلی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل  = ابورزین عقیلی | مداخل مرتبط = [[ابورزین عقیلی در تراجم و رجال]] - [[ابورزین عقیلی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = ابورزین عقیلی
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر قدیمی مکه.jpg
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی مکه
| نام کامل =  لقیط بن عامر بن منتفق
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = 
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله = [[بنی عامر بن صعصعه]]
| از تیره =
| پدر =
| مادر = 
| همسر =
| پسر = 
| دختر =
| خواهر =
| برادر =
| خویشاوندان =
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد =
| محل زندگی = [[طائف]]
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =
| محل شهادت =
| طول عمر =
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[پیامبر خاتم]]
| از طبقه =
| در جنگ =
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها = 
| علت شهرت =
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور =
| مشایخ او = 
| راویان از او =
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[لقیط بن عامر بن منتفق]] از [[قبیله]] [[بنی عامر بن صعصعه]] از عدنان بود<ref>ابن حزم، ص۱۰و ۲۷۲.</ref> که به کنده مشهور است. نام پدرش را بیشتر عامر<ref>ابن سعد، ج۶، ص۵۴؛ خلیفة بن خیاط، ص۱۱۱؛ دولابی، ج۱، ص۵۴؛ ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۰.</ref>، برخی [[صبره]]<ref>ابن اثیر، ج۳، ص۴۹۱؛ ذهبی، الکاشف، ج۲، ص۴۰۴.</ref> و منتفق<ref>ابن بشکوال، ج۱، ص۳۰۰.</ref> گفته‌اند. نام جدش را نیز بیشتر منتفق<ref>ابن سعد، ج۶، ص۵۴؛ ابن ابی حاتم، ج۷، ص۱۷۷؛ دولابی، ج۱، ص۵۴؛ ابن اثیر، ج۴، ص۴۹۱.</ref>، برخی صبره<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۰؛ مزی، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref> و عامر<ref>ابن بشکوال، ج۱، ص۴۰۰.</ref> آورده‌اند. نامیدن پدرش به منتفق، می‌تواند ناشی از این خبر باشد که [[رسول خدا]]{{صل}} به لقیط فرمود: جایگاه پدرت،[[منتفق]]، [[آتش]] است<ref>بیشتر منابع این روایت را آورده‌اند؛ ر.ک: أحمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴؛ حاکم، ج۴، ص۵۶۳.</ref>. اما [[روایت]] [[صراحت]] در این امر ندارد؛ به ویژه که در زبان عربی، منسوب کردن افراد به اجدادشان امری رایج است و امکان دارد لقیط را به جدش نسبت داده<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹.</ref>، از او به شکل‌های مختلفی، از جمله [[ابن المنتفق]] یاد کرده باشند<ref>ر.ک: ابن حجر، فتح، ج۳، ص۲۰۸.</ref>.
[[لقیط بن عامر بن منتفق]] از [[قبیله]] [[بنی عامر بن صعصعه]] از عدنان بود<ref>ابن حزم، ص۱۰و ۲۷۲.</ref> که به کنده مشهور است. نام پدرش را بیشتر عامر<ref>ابن سعد، ج۶، ص۵۴؛ خلیفة بن خیاط، ص۱۱۱؛ دولابی، ج۱، ص۵۴؛ ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۰.</ref>، برخی [[صبره]]<ref>ابن اثیر، ج۳، ص۴۹۱؛ ذهبی، الکاشف، ج۲، ص۴۰۴.</ref> و منتفق<ref>ابن بشکوال، ج۱، ص۳۰۰.</ref> گفته‌اند. نام جدش را نیز بیشتر منتفق<ref>ابن سعد، ج۶، ص۵۴؛ ابن ابی‌حاتم، ج۷، ص۱۷۷؛ دولابی، ج۱، ص۵۴؛ ابن اثیر، ج۴، ص۴۹۱.</ref>، برخی صبره<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۰؛ مزی، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref> و عامر<ref>ابن بشکوال، ج۱، ص۴۰۰.</ref> آورده‌اند. نامیدن پدرش به منتفق، می‌تواند ناشی از این خبر باشد که [[رسول خدا]] {{صل}} به لقیط فرمود: جایگاه پدرت، [[منتفق]]، [[آتش]] است<ref>بیشتر منابع این روایت را آورده‌اند؛ ر. ک: أحمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴؛ حاکم، ج۴، ص۵۶۳.</ref>. اما [[روایت]] [[صراحت]] در این امر ندارد؛ به ویژه که در زبان عربی، منسوب کردن افراد به اجدادشان امری رایج است و امکان دارد لقیط را به جدش نسبت داده<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹.</ref>، از او به شکل‌های مختلفی، از جمله [[ابن المنتفق]] یاد کرده باشند<ref>ر. ک: ابن حجر، فتح، ج۳، ص۲۰۸.</ref>.


افزون بر آنکه در روایتی دیگر، لقیط بن عامر اظهار کرد پدرش پیر است و [[توانایی]] [[حج]] و [[عمره]] ندارد و رسول خدا{{صل}} به وی اجازه داد از طرف پدرش [[حج]] و عمره به جا آورد<ref>ترمذی، ج۲، ص۲۰۴؛ ابن حبان، ج۹، ص۳۰۴.</ref>. این [[حدیث]] نشان دهنده آن است که [[پدر]] لقیط [[پس از ظهور]] [[اسلام]] زنده و [[مسلمان]] بوده است.
افزون بر آنکه در روایتی دیگر، لقیط بن عامر اظهار کرد پدرش پیر است و [[توانایی]] [[حج]] و [[عمره]] ندارد و رسول خدا {{صل}} به وی اجازه داد از طرف پدرش [[حج]] و عمره به جا آورد<ref>ترمذی، ج۲، ص۲۰۴؛ ابن حبان، ج۹، ص۳۰۴.</ref>. این [[حدیث]] نشان دهنده آن است که [[پدر]] لقیط [[پس از ظهور]] [[اسلام]] زنده و [[مسلمان]] بوده است.


به عکس، شواهد حاکی از آن است که منتفق، نیای اعلای اوست زیرا در موردی به جای بنی المنتفق، بن المنتفق آمده و وافد بنی المنتفق<ref>ر.ک: ابن قتیبه، المعارف، ص۳۳۲.</ref> به سبب حضور او در [[وفد]] بنی المنتفق بر وی اطلاق شده است<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۱۲؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۱۱؛ ابن قتیبه غریب الحدیث، ج۲، ص۲۲۸؛ ابن شنبه، ج۲، ص۹۶؛ ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹.</ref>.
به عکس، شواهد حاکی از آن است که منتفق، نیای اعلای اوست زیرا در موردی به جای بنی المنتفق، بن المنتفق آمده و وافد بنی المنتفق<ref>ر. ک: ابن قتیبه، المعارف، ص۳۳۲.</ref> به سبب حضور او در [[وفد]] بنی المنتفق بر وی اطلاق شده است<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۱۲؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۱۱؛ ابن قتیبه غریب الحدیث، ج۲، ص۲۲۸؛ ابن شنبه، ج۲، ص۹۶؛ ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹.</ref>.


گذشته از اختلاف‌های یاد شده، از شخصی دیگر به نام [[لقیط بن صبره]] یاد شده است که بیشتر منابع وی را با [[ابورزین]] [[لقیط بن عامر]] یکی نمی‌دانند. [[ابن حزم]] نام آنان را با دو عنوان جداگانه آورده است. از این رو، لقیط بن عامر را دارای ۲۴ [[حدیث]]<ref>ابن حزم، أسماء الصحابة الرواه، ص۱۱۶.</ref> و لقیط بن صبره را دارای پنج حدیث می‌داند<ref>ابن حزم، أسماء الصحابه، ص۲۲۰.</ref> [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۴۱۹ -۲۴۱۸.</ref> نیز آنان را دو نفر دانسته و در معرفی ابورزین عقیلی، با آنکه نام وی را لقیط بن عامر می‌داند <ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۸۸۹.</ref>، هیچ اشاره‌ای به این ندارد که وی همان لقیط بن عامر پیشین است.
گذشته از اختلاف‌های یاد شده، از شخصی دیگر به نام [[لقیط بن صبره]] یاد شده است که بیشتر منابع وی را با [[ابورزین]] [[لقیط بن عامر]] یکی نمی‌دانند. [[ابن حزم]] نام آنان را با دو عنوان جداگانه آورده است. از این رو، لقیط بن عامر را دارای ۲۴ [[حدیث]]<ref>ابن حزم، أسماء الصحابة الرواه، ص۱۱۶.</ref> و لقیط بن صبره را دارای پنج حدیث می‌داند<ref>ابن حزم، أسماء الصحابه، ص۲۲۰.</ref> [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۴۱۹ -۲۴۱۸.</ref> نیز آنان را دو نفر دانسته و در معرفی ابورزین عقیلی، با آنکه نام وی را لقیط بن عامر می‌داند <ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۸۸۹.</ref>، هیچ اشاره‌ای به این ندارد که وی همان لقیط بن عامر پیشین است.
خط ۱۲: خط ۶۰:
با این حال برخی با [[اطمینان]]<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹؛ نووی، ج۱، ص۳۵۳.</ref> و عده‌ای با تردید<ref>بخاری، ص۸۷؛ مزی، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref> آن دو را یکی دانسته‌اند. البته به گفته [[ابن حجر]]، مزی دچار تناقض شده و در جایی دیگر آنان را دو نفر دانسته است<ref>تهذیب، ج۸، ص۴۰۹.</ref>.
با این حال برخی با [[اطمینان]]<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹؛ نووی، ج۱، ص۳۵۳.</ref> و عده‌ای با تردید<ref>بخاری، ص۸۷؛ مزی، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref> آن دو را یکی دانسته‌اند. البته به گفته [[ابن حجر]]، مزی دچار تناقض شده و در جایی دیگر آنان را دو نفر دانسته است<ref>تهذیب، ج۸، ص۴۰۹.</ref>.


شاید آنچه سبب شده آن دو را یکی بدانند، تعبیر وافد بنی [[المنتفق]] باشد که در برخی منابع کهن برای معرفی آن در به صورت مشترک به کار رفته است<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۱۲؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۱۱؛ ابن قتیبه، غریب الحدیث، ج۱، ص۲۲۸؛ ابن شبه، ج۲، ص۵۱۶؛ ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹.</ref>، ابن حجر پس از اشاره به این [[اختلاف‌ها]]، ترجیحأ آنان را دو نفر می‌داند. [[استدلال]] وی این است که لقیط بن عامر به کنیه‌اش - ابورزین - [[شهرت]] دارد، در حالی که از لقیط بن صبره، کسی جز ابن شاهین با [[کنیه]] یاد نکرده است. دیگر آنکه از [[ابو رزین]] چند نفر [[روایت]] نقل کرده‌اند، ولی [[راوی]] لقیط بن صبره، تنها پسرش [[عاصم]] است. وی در توجیه کاربرد مشترک عنوان وافد بنی المنتفق می‌گوید: "روشن نیست منظور کدام یک از آن دو است و احتمال دارد هریک از آنان [[رئیس]] [[قبیله]] خود بوده و به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رسیده باشند"<ref>الاصابه، ج۵، ص۵۰۹.</ref>.
شاید آنچه سبب شده آن دو را یکی بدانند، تعبیر وافد بنی [[المنتفق]] باشد که در برخی منابع کهن برای معرفی آن در به صورت مشترک به کار رفته است<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۱۲؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۱۱؛ ابن قتیبه، غریب الحدیث، ج۱، ص۲۲۸؛ ابن شبه، ج۲، ص۵۱۶؛ ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹.</ref>، ابن حجر پس از اشاره به این [[اختلاف‌ها]]، ترجیحأ آنان را دو نفر می‌داند. [[استدلال]] وی این است که لقیط بن عامر به کنیه‌اش - ابورزین - [[شهرت]] دارد، در حالی که از لقیط بن صبره، کسی جز ابن شاهین با [[کنیه]] یاد نکرده است. دیگر آنکه از [[ابو رزین]] چند نفر [[روایت]] نقل کرده‌اند، ولی [[راوی]] لقیط بن صبره، تنها پسرش [[عاصم]] است. وی در توجیه کاربرد مشترک عنوان وافد بنی المنتفق می‌گوید: «روشن نیست منظور کدام یک از آن دو است و احتمال دارد هریک از آنان [[رئیس]] [[قبیله]] خود بوده و به حضور [[رسول خدا]] {{صل}} رسیده باشند»<ref>الاصابه، ج۵، ص۵۰۹.</ref>.


شگفت آنکه [[ابن حجر]] در تقریب التهذیب<ref>ابن حجر، ج۲، ص۴۷.</ref> تنها از [[لقیط بن صبره]] با عنوان [[صحابی]] مشهور رسول خدا{{صل}} یاد و با آنکه اشاره کرده است بیشتر منابع وی را با [[لقیط بن عامر]] یکی نمی‌دانند، اما در [[تهذیب]] التهذیب<ref>ابن حجر، ج۸، ص۴۰۹.</ref> تنها یک شرح حال آورده است. به هر حال با توجه به [[روایات]] مختلفی که در برخی موارد با [[راویان]] مشترکی از این دو نقل شده است و نیز در آمیختگی اطلاعات مربوط به این دو، که ترجیحاً نشان دهنده یکی بودن آنان است، تشخیص و [[داوری]] درباره [[ابورزین]] به [[غایت]] دشوار می‌نماید. از این رو، ما تمام اطلاعات مربوط به آنان را در اینجا می‌آوریم.
شگفت آنکه [[ابن حجر]] در تقریب التهذیب<ref>ابن حجر، ج۲، ص۴۷.</ref> تنها از [[لقیط بن صبره]] با عنوان [[صحابی]] مشهور رسول خدا {{صل}} یاد و با آنکه اشاره کرده است بیشتر منابع وی را با [[لقیط بن عامر]] یکی نمی‌دانند، اما در [[تهذیب]] التهذیب<ref>ابن حجر، ج۸، ص۴۰۹.</ref> تنها یک شرح حال آورده است. به هر حال با توجه به [[روایات]] مختلفی که در برخی موارد با [[راویان]] مشترکی از این دو نقل شده است و نیز در آمیختگی اطلاعات مربوط به این دو، که ترجیحاً نشان دهنده یکی بودن آنان است، تشخیص و [[داوری]] درباره [[ابورزین]] به [[غایت]] دشوار می‌نماید. از این رو، ما تمام اطلاعات مربوط به آنان را در اینجا می‌آوریم.


ابورزین را [[اهل]] [[طائف]] دانسته‌اند<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۰.</ref>. وی در [[وفد]] بنی المنتفق از طرف قبیله‌اش با رسول خدا{{صل}}[[بیعت]] کرد و آن [[حضرت]] آب نظیم<ref>ابی متعلق به بنی عامر در نجد؛ رک: بکری، ج۴، ص۱۵۷.</ref> را به او بخشید<ref>ابن سعد، ج۱، ص۲۳۰.</ref>. در این [[دیدار]] میان او و رسول خدا{{صل}}، گفتگویی صورت گرفت و او [[اشتیاق]] قبیله‌اش را برای [[درک]] [[اسلام]] به [[آگاهی]] رسول خدا{{صل}} رساند. آن حضرت وی را وافدی [[مبارک]] دانست و برای او [[دعا]] کرد<ref>ابن شبه، ج۲، ص۵۱۶.</ref>.
ابورزین را [[اهل]] [[طائف]] دانسته‌اند<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۰.</ref>. وی در [[وفد]] بنی المنتفق از طرف قبیله‌اش با رسول خدا {{صل}}[[بیعت]] کرد و آن [[حضرت]] آب نظیم<ref>ابی متعلق به بنی عامر در نجد؛ رک: بکری، ج۴، ص۱۵۷.</ref> را به او بخشید<ref>ابن سعد، ج۱، ص۲۳۰.</ref>. در این [[دیدار]] میان او و رسول خدا {{صل}}، گفتگویی صورت گرفت و او [[اشتیاق]] قبیله‌اش را برای [[درک]] [[اسلام]] به [[آگاهی]] رسول خدا {{صل}} رساند. آن حضرت وی را وافدی [[مبارک]] دانست و برای او [[دعا]] کرد<ref>ابن شبه، ج۲، ص۵۱۶.</ref>.
گفته‌اند رسول خدا{{صل}} [[اکراه]] داشت که از آن حضرت<ref>درباره مسائل فتنه انگیز؛ ر.ک: مناوی، ج۵، ص۳۱۰.</ref> [[پرسش]] شود، ولی هنگامی که [[ابو رزین]] می‌پرسید، ایشان<ref>به سبب رعایت ادب و زیبایی پرسش او؛ ر.ک: مناوی، ج۵، ص۳۱۰.</ref> شگفت زده می‌شد و پاسخش را می‌داد<ref>طبرانی، ج۱۹، ص۲۰۹؛ مزی، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref>. بیشتر پرسش‌های وی، درباره [[اصول عقاید]] و [[توحید]] بود<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۴۱۸-۲۴۱۹.</ref>. از برخی منابع به دست می‌آید که ابو رزین در [[اختلاف]] قرائت‌های [[قرآن]] نیز صاحب قرائتی بوده است<ref>ابن جوزی، ج۱، ص۲۶۹ و ۳۶۰ و ج۲، ص۱۴.</ref>.
گفته‌اند رسول خدا {{صل}} [[اکراه]] داشت که از آن حضرت<ref>درباره مسائل فتنه انگیز؛ ر. ک: مناوی، ج۵، ص۳۱۰.</ref> [[پرسش]] شود، ولی هنگامی که [[ابو رزین]] می‌پرسید، ایشان<ref>به سبب رعایت ادب و زیبایی پرسش او؛ ر. ک: مناوی، ج۵، ص۳۱۰.</ref> شگفت زده می‌شد و پاسخش را می‌داد<ref>طبرانی، ج۱۹، ص۲۰۹؛ مزی، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref>. بیشتر پرسش‌های وی، درباره [[اصول عقاید]] و [[توحید]] بود<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۴۱۸-۲۴۱۹.</ref>. از برخی منابع به دست می‌آید که ابو رزین در [[اختلاف]] قرائت‌های [[قرآن]] نیز صاحب قرائتی بوده است<ref>ابن جوزی، ج۱، ص۲۶۹ و ۳۶۰ و ج۲، ص۱۴.</ref>.


وی از رسول خدا{{صل}}[[حدیث]] نقل کرده است و [[عاصم]] و [[وکیع بن عدس]]<ref>به خطا: عدی؛ ر.ک: ذهبی، تجرید، ج۲، ص۱۶۵.</ref> یا [[دس]] نیز از وی [[روایت]] نقل کرده‌اند<ref>مزی، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابورزین عقیلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۹۵-۲۹۶.</ref>
وی از رسول خدا {{صل}}[[حدیث]] نقل کرده است و [[عاصم]] و [[وکیع بن عدس]]<ref>به خطا: عدی؛ ر. ک: ذهبی، تجرید، ج۲، ص۱۶۵.</ref> یا [[دس]] نیز از وی [[روایت]] نقل کرده‌اند<ref>مزی، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابورزین عقیلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۹۵-۲۹۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۱: خط ۷۹:
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:بنی‌عامر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۰۶

ابورزین عقیلی
تصویر قدیمی مکه
نام کامللقیط بن عامر بن منتفق
جنسیتمرد
از قبیلهبنی عامر بن صعصعه
محل زندگیطائف
از اصحابپیامبر خاتم

مقدمه

لقیط بن عامر بن منتفق از قبیله بنی عامر بن صعصعه از عدنان بود[۱] که به کنده مشهور است. نام پدرش را بیشتر عامر[۲]، برخی صبره[۳] و منتفق[۴] گفته‌اند. نام جدش را نیز بیشتر منتفق[۵]، برخی صبره[۶] و عامر[۷] آورده‌اند. نامیدن پدرش به منتفق، می‌تواند ناشی از این خبر باشد که رسول خدا (ص) به لقیط فرمود: جایگاه پدرت، منتفق، آتش است[۸]. اما روایت صراحت در این امر ندارد؛ به ویژه که در زبان عربی، منسوب کردن افراد به اجدادشان امری رایج است و امکان دارد لقیط را به جدش نسبت داده[۹]، از او به شکل‌های مختلفی، از جمله ابن المنتفق یاد کرده باشند[۱۰].

افزون بر آنکه در روایتی دیگر، لقیط بن عامر اظهار کرد پدرش پیر است و توانایی حج و عمره ندارد و رسول خدا (ص) به وی اجازه داد از طرف پدرش حج و عمره به جا آورد[۱۱]. این حدیث نشان دهنده آن است که پدر لقیط پس از ظهور اسلام زنده و مسلمان بوده است.

به عکس، شواهد حاکی از آن است که منتفق، نیای اعلای اوست زیرا در موردی به جای بنی المنتفق، بن المنتفق آمده و وافد بنی المنتفق[۱۲] به سبب حضور او در وفد بنی المنتفق بر وی اطلاق شده است[۱۳].

گذشته از اختلاف‌های یاد شده، از شخصی دیگر به نام لقیط بن صبره یاد شده است که بیشتر منابع وی را با ابورزین لقیط بن عامر یکی نمی‌دانند. ابن حزم نام آنان را با دو عنوان جداگانه آورده است. از این رو، لقیط بن عامر را دارای ۲۴ حدیث[۱۴] و لقیط بن صبره را دارای پنج حدیث می‌داند[۱۵] ابونعیم[۱۶] نیز آنان را دو نفر دانسته و در معرفی ابورزین عقیلی، با آنکه نام وی را لقیط بن عامر می‌داند [۱۷]، هیچ اشاره‌ای به این ندارد که وی همان لقیط بن عامر پیشین است.

با این حال برخی با اطمینان[۱۸] و عده‌ای با تردید[۱۹] آن دو را یکی دانسته‌اند. البته به گفته ابن حجر، مزی دچار تناقض شده و در جایی دیگر آنان را دو نفر دانسته است[۲۰].

شاید آنچه سبب شده آن دو را یکی بدانند، تعبیر وافد بنی المنتفق باشد که در برخی منابع کهن برای معرفی آن در به صورت مشترک به کار رفته است[۲۱]، ابن حجر پس از اشاره به این اختلاف‌ها، ترجیحأ آنان را دو نفر می‌داند. استدلال وی این است که لقیط بن عامر به کنیه‌اش - ابورزین - شهرت دارد، در حالی که از لقیط بن صبره، کسی جز ابن شاهین با کنیه یاد نکرده است. دیگر آنکه از ابو رزین چند نفر روایت نقل کرده‌اند، ولی راوی لقیط بن صبره، تنها پسرش عاصم است. وی در توجیه کاربرد مشترک عنوان وافد بنی المنتفق می‌گوید: «روشن نیست منظور کدام یک از آن دو است و احتمال دارد هریک از آنان رئیس قبیله خود بوده و به حضور رسول خدا (ص) رسیده باشند»[۲۲].

شگفت آنکه ابن حجر در تقریب التهذیب[۲۳] تنها از لقیط بن صبره با عنوان صحابی مشهور رسول خدا (ص) یاد و با آنکه اشاره کرده است بیشتر منابع وی را با لقیط بن عامر یکی نمی‌دانند، اما در تهذیب التهذیب[۲۴] تنها یک شرح حال آورده است. به هر حال با توجه به روایات مختلفی که در برخی موارد با راویان مشترکی از این دو نقل شده است و نیز در آمیختگی اطلاعات مربوط به این دو، که ترجیحاً نشان دهنده یکی بودن آنان است، تشخیص و داوری درباره ابورزین به غایت دشوار می‌نماید. از این رو، ما تمام اطلاعات مربوط به آنان را در اینجا می‌آوریم.

ابورزین را اهل طائف دانسته‌اند[۲۵]. وی در وفد بنی المنتفق از طرف قبیله‌اش با رسول خدا (ص)بیعت کرد و آن حضرت آب نظیم[۲۶] را به او بخشید[۲۷]. در این دیدار میان او و رسول خدا (ص)، گفتگویی صورت گرفت و او اشتیاق قبیله‌اش را برای درک اسلام به آگاهی رسول خدا (ص) رساند. آن حضرت وی را وافدی مبارک دانست و برای او دعا کرد[۲۸]. گفته‌اند رسول خدا (ص) اکراه داشت که از آن حضرت[۲۹] پرسش شود، ولی هنگامی که ابو رزین می‌پرسید، ایشان[۳۰] شگفت زده می‌شد و پاسخش را می‌داد[۳۱]. بیشتر پرسش‌های وی، درباره اصول عقاید و توحید بود[۳۲]. از برخی منابع به دست می‌آید که ابو رزین در اختلاف قرائت‌های قرآن نیز صاحب قرائتی بوده است[۳۳].

وی از رسول خدا (ص)حدیث نقل کرده است و عاصم و وکیع بن عدس[۳۴] یا دس نیز از وی روایت نقل کرده‌اند[۳۵][۳۶]

منابع

پانویس

  1. ابن حزم، ص۱۰و ۲۷۲.
  2. ابن سعد، ج۶، ص۵۴؛ خلیفة بن خیاط، ص۱۱۱؛ دولابی، ج۱، ص۵۴؛ ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۰.
  3. ابن اثیر، ج۳، ص۴۹۱؛ ذهبی، الکاشف، ج۲، ص۴۰۴.
  4. ابن بشکوال، ج۱، ص۳۰۰.
  5. ابن سعد، ج۶، ص۵۴؛ ابن ابی‌حاتم، ج۷، ص۱۷۷؛ دولابی، ج۱، ص۵۴؛ ابن اثیر، ج۴، ص۴۹۱.
  6. ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۰؛ مزی، ج۱۵، ص۴۳۲.
  7. ابن بشکوال، ج۱، ص۴۰۰.
  8. بیشتر منابع این روایت را آورده‌اند؛ ر. ک: أحمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴؛ حاکم، ج۴، ص۵۶۳.
  9. ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹.
  10. ر. ک: ابن حجر، فتح، ج۳، ص۲۰۸.
  11. ترمذی، ج۲، ص۲۰۴؛ ابن حبان، ج۹، ص۳۰۴.
  12. ر. ک: ابن قتیبه، المعارف، ص۳۳۲.
  13. خلیفة بن خیاط، ص۱۱۲؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۱۱؛ ابن قتیبه غریب الحدیث، ج۲، ص۲۲۸؛ ابن شنبه، ج۲، ص۹۶؛ ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹.
  14. ابن حزم، أسماء الصحابة الرواه، ص۱۱۶.
  15. ابن حزم، أسماء الصحابه، ص۲۲۰.
  16. ابونعیم، ج۵، ص۲۴۱۹ -۲۴۱۸.
  17. ابونعیم، ج۵، ص۲۸۸۹.
  18. ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹؛ نووی، ج۱، ص۳۵۳.
  19. بخاری، ص۸۷؛ مزی، ج۱۵، ص۴۳۲.
  20. تهذیب، ج۸، ص۴۰۹.
  21. خلیفة بن خیاط، ص۱۱۲؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۱۱؛ ابن قتیبه، غریب الحدیث، ج۱، ص۲۲۸؛ ابن شبه، ج۲، ص۵۱۶؛ ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹.
  22. الاصابه، ج۵، ص۵۰۹.
  23. ابن حجر، ج۲، ص۴۷.
  24. ابن حجر، ج۸، ص۴۰۹.
  25. ابن حبان، ج۳، ص۳۵۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۰.
  26. ابی متعلق به بنی عامر در نجد؛ رک: بکری، ج۴، ص۱۵۷.
  27. ابن سعد، ج۱، ص۲۳۰.
  28. ابن شبه، ج۲، ص۵۱۶.
  29. درباره مسائل فتنه انگیز؛ ر. ک: مناوی، ج۵، ص۳۱۰.
  30. به سبب رعایت ادب و زیبایی پرسش او؛ ر. ک: مناوی، ج۵، ص۳۱۰.
  31. طبرانی، ج۱۹، ص۲۰۹؛ مزی، ج۱۵، ص۴۳۲.
  32. ابونعیم، ج۵، ص۲۴۱۸-۲۴۱۹.
  33. ابن جوزی، ج۱، ص۲۶۹ و ۳۶۰ و ج۲، ص۱۴.
  34. به خطا: عدی؛ ر. ک: ذهبی، تجرید، ج۲، ص۱۶۵.
  35. مزی، ج۱۵، ص۴۳۲.
  36. خانجانی، قاسم، مقاله «ابورزین عقیلی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۹۵-۲۹۶.