استدراج: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۴۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[استدراج در قرآن]] - [[استدراج در علوم قرآنی]] - [[استدراج در فقه سیاسی]] - [[استدراج در کلام اسلامی]] - [[استدراج در معارف دعا و زیارات]] - [[استدراج در معارف و سیره علوی]] - [[استدراج در معارف و سیره سجادی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''استدراج''' به معنای | '''استدراج''' یا "اِمْلاء" و یا "اِمْهال"، به معنای آرام آرام نزدیک ساختن و به یکباره سرنگون ساختن، عبارت است از نزدیک ساختن تدریجیِ [[گنهکاران]] [[غافل]] به [[عذاب الهی]]، در پوشش برخورداری از نعمتهای پیدرپی [[دنیوی]]. این واژه به عنوان سنتی الهی در [[آیات]] و [[روایات]] مورد تاکید قرار گرفته و [[اهل بیت]] {{ع}}، [[مؤمنان]] را آن برحذر داشتهاند. | ||
==مقدمه== | تکذیب آیات الهی؛ استهزای [[رسولان]] و [[غفلت]] از پیامهای الهی از عوامل گرفتاری به استدراج بوده و از علائم آن برخورداری از [[نعمت]] بعد از [[گناه]] و عدم [[شکر]] آن است. یکی از مهمترین آثار توجه به سنت استدراج، جلوگیری از غرور بیجا نسبت به [[نعمتهای الهی]] است. | ||
== مقدمه == | |||
استدراج از جمله موضوعاتی است که در علوم مختلف مورد بحث قرار گرفته است؛ در [[قرآن]] و [[روایات]] در موارد متعددی به کار رفته و در منابع [[کلامی]] ذیل [[افعال الهی]]، [[عدل]]، [[عقاب]] و [[ثواب]] و خوارق عادات مورد بحث واقع شده و در متون [[اخلاقی]] نیز به تناسب بحث از [[استغفار]] و [[پاداش اعمال]]، از آن بحث به میان آمده است. | استدراج از جمله موضوعاتی است که در علوم مختلف مورد بحث قرار گرفته است؛ در [[قرآن]] و [[روایات]] در موارد متعددی به کار رفته و در منابع [[کلامی]] ذیل [[افعال الهی]]، [[عدل]]، [[عقاب]] و [[ثواب]] و خوارق عادات مورد بحث واقع شده و در متون [[اخلاقی]] نیز به تناسب بحث از [[استغفار]] و [[پاداش اعمال]]، از آن بحث به میان آمده است. | ||
==معناشناسی== | == معناشناسی == | ||
===معنای لغوی=== | === معنای لغوی === | ||
استدراج مصدر باب استفعال از ریشه دَرَجَ در لغت به معنای آرام آرام نزدیک ساختن<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص۳۲۰.</ref>، پله پله بالا بردن و به یکباره سرنگون ساختن<ref>المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷۷.</ref>، [[فریفتن]]<ref>قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۳۳۵.</ref> و اندک اندک گرفتن<ref>فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ج ۱، ص۲۳۱.</ref> و پیچیدن به کار رفته است<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی]] و [[احمد شجاعی|شجاعی]]، [[استدراج - لطیفی و شجاعی (مقاله)|مقاله «استدراج»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۳۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۷۳.</ref>. | |||
===معنای اصطلاحی=== | === معنای اصطلاحی === | ||
در [[فرهنگ]] اصطلاحات [[علم کلام]]، | در [[فرهنگ]] اصطلاحات [[علم کلام]]، استدراج یعنی نزدیک ساختن گام به گام و تدریجیِ گنهکاران غافل و لجوج به [[عذاب الهی]]، در پوشش برخورداری از نعمتهای پیدرپی [[دنیوی]] است<ref>جرجانی، علی بن محمد، التعریفات، ص۸؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج ۲، ص۲۱؛ جزایری، نورالدین، فروق اللّغات، ص ۴۰.</ref>. چنان که [[علامه طباطبایی]] میفرماید: "استدراج، دادن [[نعمت]] دنبال نعمت برای [[مشرکان]] است، تا درجه درجه پایین بیایند و به ورطه [[هلاکت]] نزدیک شوند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۲۰، ص۴۶.</ref>. استدراج یکی از [[سنن]] [[اجتماعی]] [[الهی]] است که تغییری در آن صورت نمیگیرد<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۹، ص۳۸۶.</ref>. | ||
گاهی استدراج را به امر خارقالعادهای معنا کردهاند که از سوی کافران، [[فاسقان]] و اهل هوا، مطابق با ادعای آنان تحقق مییابد، البته میتوان این معنا را از مصادیق مفهوم استدراج دانست؛ به این صورت که [[خارق عادت]] نوعی نعمت از سوی [[خدا]] به آنان است، تا معلوم شود آنان [[توبه]] کرده و برمیگردند، یا هم چنان به راه خود ادامه میدهند. [[کارهای خارقالعاده]] [[راهبان]] و [[مرتاضان]] را نیز میتوان از مصادیق استدراج دانست که [[خداوند]] در قبال [[تحمل]] ریاضتها و [[سختیها]] به آنان [[عطا]] میکند<ref>فخرالدین رازی، ابوعبدالله، موسوعة مصطلحات، ص ۳۹۶؛ تهانوی، محمد علی، کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج ۱، ص۴۶۳؛ السقاف، حسن بن علی، صحیح شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۲۲.</ref> | گاهی استدراج را به امر خارقالعادهای معنا کردهاند که از سوی کافران، [[فاسقان]] و اهل هوا، مطابق با ادعای آنان تحقق مییابد، البته میتوان این معنا را از مصادیق مفهوم استدراج دانست؛ به این صورت که [[خارق عادت]] نوعی نعمت از سوی [[خدا]] به آنان است، تا معلوم شود آنان [[توبه]] کرده و برمیگردند، یا هم چنان به راه خود ادامه میدهند. [[کارهای خارقالعاده]] [[راهبان]] و [[مرتاضان]] را نیز میتوان از مصادیق استدراج دانست که [[خداوند]] در قبال [[تحمل]] ریاضتها و [[سختیها]] به آنان [[عطا]] میکند<ref>فخرالدین رازی، ابوعبدالله، موسوعة مصطلحات، ص ۳۹۶؛ تهانوی، محمد علی، کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج ۱، ص۴۶۳؛ السقاف، حسن بن علی، صحیح شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۲۲.</ref><ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی]] و [[احمد شجاعی|شجاعی]]، [[استدراج - لطیفی و شجاعی (مقاله)|مقاله «استدراج»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۳۵؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۸.</ref> | ||
استدراج، دو حالت ظاهری و [[باطنی]] دارد که دو روی یک سکهاند؛ حالت ظاهری آن تنعّم، [[آسایش]] و [[احساس]] [[عزت]] و [[اقتدار]] است، اما حالت [[باطنی]] و واقعی آن فرو رفتن آرام در باتلاق [[هلاکت]] و ابتلای تدریجی به [[عذاب الهی]] را نمایش میدهد<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۷۳؛ [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۸۰؛ [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه استدراج (مقاله)|مقاله «آیه استدراج»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۶۴-۶۵؛ | استدراج، دو حالت ظاهری و [[باطنی]] دارد که دو روی یک سکهاند؛ حالت ظاهری آن تنعّم، [[آسایش]] و [[احساس]] [[عزت]] و [[اقتدار]] است، اما حالت [[باطنی]] و واقعی آن فرو رفتن آرام در باتلاق [[هلاکت]] و ابتلای تدریجی به [[عذاب الهی]] را نمایش میدهد<ref>ر. ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۷۳؛ [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۸۰؛ [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه استدراج (مقاله)|مقاله «آیه استدراج»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۶۴-۶۵؛ [[رحیم لطیفی|لطیفی]] و [[احمد شجاعی|شجاعی]]، [[استدراج - لطیفی و شجاعی (مقاله)|مقاله «استدراج»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۳۵.</ref>. | ||
==استدراج در قرآن== | == استدراج در قرآن == | ||
واژه استدارج دو بار در [[قرآن کریم]] به کار رفته است<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ}}«و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرامآرام از جایی که درنمییابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲؛ {{متن قرآن|فَذَرْنِي وَمَن يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ}}«بنابراین مرا با آن کسان که این سخن را دروغ میشمرند وابگذار! به زودی آنان را آرام آرام از جایی که درنیابند فرو میگیریم» سوره قلم، آیه ۴۴.</ref> | واژه استدارج دو بار در [[قرآن کریم]] به کار رفته است<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ}}«و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرامآرام از جایی که درنمییابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲؛ {{متن قرآن|فَذَرْنِي وَمَن يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ}}«بنابراین مرا با آن کسان که این سخن را دروغ میشمرند وابگذار! به زودی آنان را آرام آرام از جایی که درنیابند فرو میگیریم» سوره قلم، آیه ۴۴.</ref><ref>ر. ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۷۳.</ref> | ||
این اصطلاح در قرآن با نامهای دیگری همچون [[مکر]]: {{متن قرآن|وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ}}<ref>«و (بنی اسرائیل) نیرنگ ورزیدند و خداوند تدبیر کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۴.</ref> | این اصطلاح در قرآن با نامهای دیگری همچون [[مکر]]: {{متن قرآن|وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ}}<ref>«و (بنی اسرائیل) نیرنگ ورزیدند و خداوند تدبیر کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۴.</ref><ref>زمخشری، محمود، الکشاف، ج۲، ص۱۰۶؛ عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق اللغویة، ص ۲۱۳ ۲۱۵؛ تهانوی، محمد علی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج ۱، ص ۷۳۲.</ref>، [[کید]]: {{متن قرآن|إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ}}<ref>«تدبیر من سنجیده است» سوره اعراف، آیه ۱۸۳.</ref>، [[خدعه]]: {{متن قرآن|يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ}}<ref>«بیگمان منافقان، با خداوند نیرنگ میبازند و او نیز با آنان تدبیر میکند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.</ref>، [[املاء]] (مهلت دادن): {{متن قرآن|إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا}}<ref>«جز این نیست که مهلتشان میدهیم تا بر گناه بیفزایند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.</ref> و [[اهلاک]]: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً}}<ref>«(و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم» سوره انعام، آیه ۴۴.</ref> به کار رفته است. وجه مشترک این اسامی با استدراج در این است که اولاً، همانند استدراج [[امر]] مخفی است، ثانیاً، ظاهرشان [[احسان]] و باطنشان [[خذلان]] است. | ||
از مجموع [[آیات استدراج]] استفاده میشود [[خداوند]]، [[گنهکاران]] و طغیانگران [[جسور]] را طبق یک [[سنت]] ثابت، بلافاصله گرفتار هلاک و [[مجازات]] نمیکند، بلکه ابتدا درهای [[نعمت]] را به روی ایشان میگشاید و هرچه در مسیر [[طغیان]]، بیشتر گام برمی دارند، [[نعمتها]] هم فزونی مییابد، که در این صورت از دو حال خارج نیست: | از مجموع [[آیات استدراج]] استفاده میشود [[خداوند]]، [[گنهکاران]] و طغیانگران [[جسور]] را طبق یک [[سنت]] ثابت، بلافاصله گرفتار هلاک و [[مجازات]] نمیکند، بلکه ابتدا درهای [[نعمت]] را به روی ایشان میگشاید و هرچه در مسیر [[طغیان]]، بیشتر گام برمی دارند، [[نعمتها]] هم فزونی مییابد، که در این صورت از دو حال خارج نیست: | ||
#[[خطاکاران]] متنبه میشوند، که در این حالت، [[هدایت الهی]] رخ مینماید. | # [[خطاکاران]] متنبه میشوند، که در این حالت، [[هدایت الهی]] رخ مینماید. | ||
#بر [[غرور]] و [[معاصی]] ایشان افزوده میشود که مضمون استدراج و حرکت تدریجی به سوی هلاک و [[مجازات]] دردناکتری است، زیرا هنگامی که [[غرق]] در انواع [[نعمتها]] میشوند، [[خداوند]] همه آنها را از ایشان میگیرد و طومار زندگیشان را [[درهم]] میپیچد<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۳.</ref>. | # بر [[غرور]] و [[معاصی]] ایشان افزوده میشود که مضمون استدراج و حرکت تدریجی به سوی هلاک و [[مجازات]] دردناکتری است، زیرا هنگامی که [[غرق]] در انواع [[نعمتها]] میشوند، [[خداوند]] همه آنها را از ایشان میگیرد و طومار زندگیشان را [[درهم]] میپیچد<ref>مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۳.</ref>. | ||
در [[تاریخ]] [[بشر]] نمونههای فراوانی برای این [[سنت الهی]] مضبوط است و اختصاص به [[جامعه]]، گروه، [[نسل]] و عصر خاصی ندارد، بلکه همه [[جوامع]] و اعصار و اعقاب را در بر میگیرد که چندین نمونه بارز آن در گزارشهای صریح قصص [[قرآن]] انعکاس یافته است از جمله: داستانهای [[قوم عاد]] و [[ثمود]]، [[قوم | در [[تاریخ]] [[بشر]] نمونههای فراوانی برای این [[سنت الهی]] مضبوط است و اختصاص به [[جامعه]]، گروه، [[نسل]] و عصر خاصی ندارد، بلکه همه [[جوامع]] و اعصار و اعقاب را در بر میگیرد که چندین نمونه بارز آن در گزارشهای صریح قصص [[قرآن]] انعکاس یافته است از جمله: داستانهای [[قوم عاد]] و [[ثمود]]، [[قوم سبأ]]، [[قوم]] [[فرعون]]، [[بلعم باعورا]]، [[قارون]] و...<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه استدراج (مقاله)|مقاله «آیه استدراج»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۶۴-۶۵؛ [[رحیم لطیفی|لطیفی]] و [[احمد شجاعی|شجاعی]]، [[استدراج - لطیفی و شجاعی (مقاله)|مقاله «استدراج»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۳۵.</ref>. | ||
==استدراج در [[روایات]]== | == استدراج در [[روایات]] == | ||
#[[امام صادق]]{{ع}} درباره [[آیه استدراج]] میفرماید: «زمانی که [[خداوند]] [[خیر]] بندهای را بخواهد به هنگامی که گناهی انجام میدهد او را به نقمتی [[مبتلا]] میسازد تا به یاد [[استغفار]] بیفتد و هنگامی که [[شر]] بندهای را بخواهد موقعی که گناهی میکند نعمتی به او میبخشد تا استغفار را فراموش کند و به آن ادامه دهد، و این همان است که خداوند فرمود: {{متن قرآن|سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ}}»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ يُذَكِّرُهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِيُنْسِيَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ يَتَمَادَى بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِي}}؛ الکافی، | # [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[آیه استدراج]] میفرماید: «زمانی که [[خداوند]] [[خیر]] بندهای را بخواهد به هنگامی که گناهی انجام میدهد او را به نقمتی [[مبتلا]] میسازد تا به یاد [[استغفار]] بیفتد و هنگامی که [[شر]] بندهای را بخواهد موقعی که گناهی میکند نعمتی به او میبخشد تا استغفار را فراموش کند و به آن ادامه دهد، و این همان است که خداوند فرمود: {{متن قرآن|سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ}}»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ يُذَكِّرُهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِيُنْسِيَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ يَتَمَادَى بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِي}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۵۲.</ref> | ||
#همچنین درباره آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرامآرام از جایی که درنمییابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.</ref> فرمودند: "منظور از آن، [[بنده]] گناهکاری است که پس از [[ارتکاب گناه]]، [[خداوند]] او را مشمول [[نعمت]] [[مجدد]] میکند اما آن [[نعمت]] وی را سرگرم کرده و در نتیجه از استغفار گناهان [[غافل]] میسازد"<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ. قَالَ هُوَ الْعَبْدُ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَتُجَدَّدُ لَهُ النِّعْمَةُ مَعَهُ تُلْهِيهِ تِلْكَ النِّعْمَةُ عَنِ الِاسْتِغْفَارِ مِنْ ذَلِكَ الذَّنْبِ}}؛ الکافی، | # همچنین درباره آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرامآرام از جایی که درنمییابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.</ref> فرمودند: "منظور از آن، [[بنده]] گناهکاری است که پس از [[ارتکاب گناه]]، [[خداوند]] او را مشمول [[نعمت]] [[مجدد]] میکند اما آن [[نعمت]] وی را سرگرم کرده و در نتیجه از استغفار گناهان [[غافل]] میسازد"<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ. قَالَ هُوَ الْعَبْدُ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَتُجَدَّدُ لَهُ النِّعْمَةُ مَعَهُ تُلْهِيهِ تِلْكَ النِّعْمَةُ عَنِ الِاسْتِغْفَارِ مِنْ ذَلِكَ الذَّنْبِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۵۵۶.</ref>. | ||
#در تحف العقول از [[امام حسین]]{{ع}} چنین گزارش شده است: "استدراج از [[خداوند سبحان]] آن است که [[نعمت]] [[بنده]] را فراوان کند و [[توفیق]] [[شکر]] را از او سلب نماید"<ref>{{متن حدیث|الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ}}؛ تحف العقول، ص۲۴۶.</ref>. | # در تحف العقول از [[امام حسین]] {{ع}} چنین گزارش شده است: "استدراج از [[خداوند سبحان]] آن است که [[نعمت]] [[بنده]] را فراوان کند و [[توفیق]] [[شکر]] را از او سلب نماید"<ref>{{متن حدیث|الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ}}؛ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۴۶.</ref>. | ||
#و [[امام سجاد]]{{ع}} در دعای [[روز]] [[عرفه]] از [[خدای متعال]] میخواهد که او را دچار استدراج نکند: {{متن حدیث|وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِي بِإِمْلَائِكَ لِي...}}؛ «خداوندا مرا با مهلت دادنت کمکم سزاوار [[مجازات]] مفرما، [[کیفر]] تدریجی کسی که مرا از خیراتی که نزدش است بازداشته و در رسیدن نعمتش به من [[شریک]] تو نبوده است»<ref>نیایش چهلوهفتم.</ref> | # و [[امام سجاد]] {{ع}} در دعای [[روز]] [[عرفه]] از [[خدای متعال]] میخواهد که او را دچار استدراج نکند: {{متن حدیث|وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِي بِإِمْلَائِكَ لِي...}}؛ «خداوندا مرا با مهلت دادنت کمکم سزاوار [[مجازات]] مفرما، [[کیفر]] تدریجی کسی که مرا از خیراتی که نزدش است بازداشته و در رسیدن نعمتش به من [[شریک]] تو نبوده است»<ref>نیایش چهلوهفتم.</ref><ref>[[امیر شیرزاد|شیرزاد، امیر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «استدراج»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۴۴؛ [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه استدراج (مقاله)|مقاله «آیه استدراج»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۶۴-۶۵.</ref> | ||
== | == اقسام استدراج == | ||
استدراج به دو قسم فردی و اجتماعی تقسیم شده است: | |||
# '''استدراج فردی''': فردی که مشمول [[سنت استدراج]] میشود کسی است که در [[گناه]] [[غرق]] شده و [[طغیان]] و [[نافرمانی]] را به مرحله نهایی رسانده است؛ به گونهای که هیچ بیدارباشی در مورد او مؤثر واقع نمیشود؛ گناهکاری که قابل [[اصلاح]] نیست، طبق [[سنت]] [[آفرینش]] و اصل [[اختیار]] به حال خود واگذار میشود تا به آخرین مرحله [[سقوط]] برسد و مستحق حداکثر [[مجازات]] شود و این امر، همان مجازات استدراجی است<ref>ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۵۸ و ص۲۳۷.</ref>. | |||
# '''استدراج اجتماعی''': براساس [[آیات قرآن]] همانطور که [[کافران]] و [[گناهکاران]] گرفتار [[سنت استدراج]] میشوند، [[جامعه]] نیز ممکن است گرفتار این نوع از [[عذاب]] شود. از جمله شواهدی که برای استدراج اجتماعی [[ذکر]] شده است، [[آیه]] ۴۸ [[سوره حج]] است: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و چه بسا شهرهایی که به (مردم) آنها مهلت دادم با آنکه ستمگر بودند سپس آنها را فرو گرفتم و بازگشت (هر چیز) به سوی من است» سوره حج، آیه ۴۸.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[بررسی سنت استدراج در قرآن و میراث تفسیری]]، ص۱۱۵، مطالعات قرآن و حدیث، ش۱، ۱۳۸۶ش.</ref> | |||
==[[استدراج]] [[ | == عوامل استدراج == | ||
[[عذاب]] استدراج به دنبال برخی از [[گناهان]] دامنگیر شخص یا [[جامعه]] میشود؛ از جمله آنها عبارتند از: | |||
# '''[[تکذیب آیات الهی]]''': چنان که خداوند فرمود: "آنان که [[آیات]] ما را [[تکذیب]] کردند به زودی آنها را به عذاب و [[هلاکت]] میافکنیم از جایی که نمیدانند": {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرامآرام از جایی که درنمییابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.</ref>؛ | |||
# '''[[استهزای رسولان]]''': به طوری که در [[قرآن]] آمده است: "[[پیامبران]] پیش از تو را [[استهزا]] میکردند، پس کسانی را که [[کافر]] بودند مهلت دادم و آنگاه [[مؤاخذه]] کردم و دیدی عذاب من چه سخت بود": {{متن قرآن|وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ}}<ref>«و به یقین پیامبران پیش از تو ریشخند شدهاند؛ پس به کافران مهلت دادم آنگاه آنان را فرو گرفتم؛ بنابراین (بنگر که) کیفر من چگونه بود؟» سوره رعد، آیه ۳۲.</ref>؛ | |||
# '''[[فراموشی پیامهای الهی|فراموشی]] و [[غفلت از پیامهای الهی]]''': چنان که قرآن میفرماید: :پس وقتی عذاب ما را به کلی از یاد بردند درهای همه [[لذایذ]] مادی را به رویشان گشودیم و زمانی که به آن سرگرم و شادمان شدند ناگهان آنها را گرفتار ساختیم و [[خوار]] و [[مأیوس]] شدند": {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ}}<ref>«آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از دادهها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۴.</ref><ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی]] و [[احمد شجاعی|شجاعی]]، [[استدراج - لطیفی و شجاعی (مقاله)|مقاله «استدراج»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۳۵.</ref> | |||
== علائم استدراج == | |||
==علائم استدراج== | |||
برای استدراج، نشانههایی بیان شده است؛ مانند: | برای استدراج، نشانههایی بیان شده است؛ مانند: | ||
#شخص یا جامعۀ [[گناهکار]] پس از هر گناهی نعمتی دریافت کند: [[امام علی]]{{ع}} فرمود: "هرگاه دیدی با وجود [[معصیت]]، [[غرق]] در نعمت هستی بدان گرفتار استدراج شدهای"<ref>تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ج۱، ص۲۷۸.</ref>. | # شخص یا جامعۀ [[گناهکار]] پس از هر گناهی نعمتی دریافت کند: [[امام علی]] {{ع}} فرمود: "هرگاه دیدی با وجود [[معصیت]]، [[غرق]] در نعمت هستی بدان گرفتار استدراج شدهای"<ref>تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ج۱، ص۲۷۸.</ref>. | ||
#برآورده شدن خواستههای گناهکار: چنان که خداوند به [[حضرت عیسی]]{{ع}} خطاب فرمود: "درخواست ستمپیشگان را [[اجابت]] میکنم و این، مایه دوری آنان از [[رحمت]] من و سبب استدراج آنهاست"<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴، ص۳۰۰.</ref>. | # برآورده شدن خواستههای گناهکار: چنان که خداوند به [[حضرت عیسی]] {{ع}} خطاب فرمود: "درخواست ستمپیشگان را [[اجابت]] میکنم و این، مایه دوری آنان از [[رحمت]] من و سبب استدراج آنهاست"<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴، ص۳۰۰.</ref>. | ||
#[[شکر]] نکردن در برابر [[نعمتهای الهی]] نیز از نشانههای دیگر استدراج است" چنان که [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: | # [[شکر]] نکردن در برابر [[نعمتهای الهی]] نیز از نشانههای دیگر استدراج است" چنان که [[امام حسین]] {{ع}} فرمود: استدراج [[خدای سبحان]] این گونه است که به بندهاش [[نعمت]] دهد، ولی [[توفیق]] [[شکر]] را از او باز ستاند<ref>{{متن حدیث|الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْر}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۱۷.</ref>. | ||
#برخی نیز تخیل پذیرفته شدن [[عبادات]] مردود را از نشانههای استدراج دانستهاند <ref>ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب القرآن، ج۴، ص۳۴۹</ref>.<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی]] و [[احمد شجاعی|شجاعی]]، [[استدراج - لطیفی و شجاعی (مقاله)|مقاله «استدراج»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، | # برخی نیز تخیل پذیرفته شدن [[عبادات]] مردود را از نشانههای استدراج دانستهاند <ref>ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب القرآن، ج۴، ص۳۴۹</ref>.<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی]] و [[احمد شجاعی|شجاعی]]، [[استدراج - لطیفی و شجاعی (مقاله)|مقاله «استدراج»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۳۵.</ref> | ||
==آثار استدراج== | == آثار استدراج == | ||
یکی از مهمترین آثار و نتایج [[سنت]] | یکی از مهمترین آثار و نتایج [[سنت استدراج]] در [[جامعه]]، این است که از [[غرور]] بیجا جلوگیری میکند، زیرا داشتن [[ثروت]] زیاد و [[قدرت]] فراوان و... تنها نشانه آن نیست که [[خداوند]] ما را [[دوست]] دارد، بلکه ممکن است استدراج و مقدمه [[مجازات]] باشد. از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[نقل]] شده است که: "[[خداوند]] به [[داوود]] [[وحی]] کرد که ای [[داوود]]، در هر حال از من بترس و از هر حالی بیشتر، آن زمانی بترس که نعمتهایم از هر دری به سویت سرازیر میشود. مبادا کاری کنی که به زمینت زنم و دیگر به نظر [[رحمت]] به تو نظر نکنم"<ref>سيوطى، جلال الدين، الدر المنثور، ج۳، ص۲۳.</ref>. همچنین در [[آیات]] {{متن قرآن|أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَبَنِينَ}}<ref>«آیا میپندارند در آنچه از مال و فرزندان که آنان را بدان یاری میرسانیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۵.</ref>، {{متن قرآن|نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَلْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«برای آنان در نیکیها شتاب میورزیم؟ (خیر،) بلکه در نمییابند» سوره مؤمنون، آیه ۵۶.</ref> [[خداوند]] کسانی را که اشتباهی داشتهاند متنبه نموده و میفرماید: "اگر ما در [[مال]] و [[اولاد]] به ایشان توسعه دادیم، [[خیال]] نکنند که خواستهایم [[خیرات]] ایشان را زودتر به ایشان برسانیم؛ چون اگر چنین بود، [[توانگران]] و مترفین ایشان را به [[عذاب]] خود دچار نمیکردیم، بلکه این عمل ما برای بیشتر [[عذاب]] کردن است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۷، ص۵۲.</ref>. | ||
از [[ | یکی دیگر از آثار و نتایج [[سنت استدراج]]، تبیین چگونگی [[ثروت]] زیاد و [[رفاه]] و... در دست [[کافران]] و انسانهای گنهکار و عصیانگر است. بنابراین [[خداوند]] خواهان [[گمراهی]] و [[عذاب]] [[بندگان]] خود نیست، بلکه این [[بندگان]] هستند که به محض دستیابی به [[ثروت]] و [[قدرت]]، [[اوامر الهی]] را به [[فراموشی]] سپرده و گرفتار [[سنت استدراج]] میشوند<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه استدراج (مقاله)|مقاله «آیه استدراج»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۶۴-۶۵.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[ایمنی از مکر خدا]] | |||
* [[فراموشی استغفار]] | |||
* [[فعل خارق العاده الهی]] | |||
* [[آیات استدراج]] | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | # [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | ||
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] | # [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[امیر شیرزاد|شیرزاد، امیر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «استدراج»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']] | # [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[امیر شیرزاد|شیرزاد، امیر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «استدراج»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']] | ||
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه استدراج (مقاله)|مقاله «آیه استدراج»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | # [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه استدراج (مقاله)|مقاله «آیه استدراج»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[رحیم لطیفی|لطیفی]] و [[احمد شجاعی|شجاعی]]، [[استدراج - لطیفی و شجاعی (مقاله)|مقاله «استدراج»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | |||
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[علی معموری|معموری، علی]]، [[بررسی سنت استدراج در قرآن و میراث تفسیری (مقاله)|بررسی سنت استدراج در قرآن و میراث تفسیری]]، مطالعات قرآن و حدیث، ش۱، ۱۳۸۶ش. | |||
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اصطلاحات قرآنی]] | [[رده:اصطلاحات قرآنی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۶
استدراج یا "اِمْلاء" و یا "اِمْهال"، به معنای آرام آرام نزدیک ساختن و به یکباره سرنگون ساختن، عبارت است از نزدیک ساختن تدریجیِ گنهکاران غافل به عذاب الهی، در پوشش برخورداری از نعمتهای پیدرپی دنیوی. این واژه به عنوان سنتی الهی در آیات و روایات مورد تاکید قرار گرفته و اهل بیت (ع)، مؤمنان را آن برحذر داشتهاند.
تکذیب آیات الهی؛ استهزای رسولان و غفلت از پیامهای الهی از عوامل گرفتاری به استدراج بوده و از علائم آن برخورداری از نعمت بعد از گناه و عدم شکر آن است. یکی از مهمترین آثار توجه به سنت استدراج، جلوگیری از غرور بیجا نسبت به نعمتهای الهی است.
مقدمه
استدراج از جمله موضوعاتی است که در علوم مختلف مورد بحث قرار گرفته است؛ در قرآن و روایات در موارد متعددی به کار رفته و در منابع کلامی ذیل افعال الهی، عدل، عقاب و ثواب و خوارق عادات مورد بحث واقع شده و در متون اخلاقی نیز به تناسب بحث از استغفار و پاداش اعمال، از آن بحث به میان آمده است.
معناشناسی
معنای لغوی
استدراج مصدر باب استفعال از ریشه دَرَجَ در لغت به معنای آرام آرام نزدیک ساختن[۱]، پله پله بالا بردن و به یکباره سرنگون ساختن[۲]، فریفتن[۳] و اندک اندک گرفتن[۴] و پیچیدن به کار رفته است[۵].
معنای اصطلاحی
در فرهنگ اصطلاحات علم کلام، استدراج یعنی نزدیک ساختن گام به گام و تدریجیِ گنهکاران غافل و لجوج به عذاب الهی، در پوشش برخورداری از نعمتهای پیدرپی دنیوی است[۶]. چنان که علامه طباطبایی میفرماید: "استدراج، دادن نعمت دنبال نعمت برای مشرکان است، تا درجه درجه پایین بیایند و به ورطه هلاکت نزدیک شوند[۷]. استدراج یکی از سنن اجتماعی الهی است که تغییری در آن صورت نمیگیرد[۸].
گاهی استدراج را به امر خارقالعادهای معنا کردهاند که از سوی کافران، فاسقان و اهل هوا، مطابق با ادعای آنان تحقق مییابد، البته میتوان این معنا را از مصادیق مفهوم استدراج دانست؛ به این صورت که خارق عادت نوعی نعمت از سوی خدا به آنان است، تا معلوم شود آنان توبه کرده و برمیگردند، یا هم چنان به راه خود ادامه میدهند. کارهای خارقالعاده راهبان و مرتاضان را نیز میتوان از مصادیق استدراج دانست که خداوند در قبال تحمل ریاضتها و سختیها به آنان عطا میکند[۹][۱۰]
استدراج، دو حالت ظاهری و باطنی دارد که دو روی یک سکهاند؛ حالت ظاهری آن تنعّم، آسایش و احساس عزت و اقتدار است، اما حالت باطنی و واقعی آن فرو رفتن آرام در باتلاق هلاکت و ابتلای تدریجی به عذاب الهی را نمایش میدهد[۱۱].
استدراج در قرآن
واژه استدارج دو بار در قرآن کریم به کار رفته است[۱۲][۱۳]
این اصطلاح در قرآن با نامهای دیگری همچون مکر: ﴿وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ﴾[۱۴][۱۵]، کید: ﴿إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ﴾[۱۶]، خدعه: ﴿يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ﴾[۱۷]، املاء (مهلت دادن): ﴿إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا﴾[۱۸] و اهلاک: ﴿حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً﴾[۱۹] به کار رفته است. وجه مشترک این اسامی با استدراج در این است که اولاً، همانند استدراج امر مخفی است، ثانیاً، ظاهرشان احسان و باطنشان خذلان است.
از مجموع آیات استدراج استفاده میشود خداوند، گنهکاران و طغیانگران جسور را طبق یک سنت ثابت، بلافاصله گرفتار هلاک و مجازات نمیکند، بلکه ابتدا درهای نعمت را به روی ایشان میگشاید و هرچه در مسیر طغیان، بیشتر گام برمی دارند، نعمتها هم فزونی مییابد، که در این صورت از دو حال خارج نیست:
- خطاکاران متنبه میشوند، که در این حالت، هدایت الهی رخ مینماید.
- بر غرور و معاصی ایشان افزوده میشود که مضمون استدراج و حرکت تدریجی به سوی هلاک و مجازات دردناکتری است، زیرا هنگامی که غرق در انواع نعمتها میشوند، خداوند همه آنها را از ایشان میگیرد و طومار زندگیشان را درهم میپیچد[۲۰].
در تاریخ بشر نمونههای فراوانی برای این سنت الهی مضبوط است و اختصاص به جامعه، گروه، نسل و عصر خاصی ندارد، بلکه همه جوامع و اعصار و اعقاب را در بر میگیرد که چندین نمونه بارز آن در گزارشهای صریح قصص قرآن انعکاس یافته است از جمله: داستانهای قوم عاد و ثمود، قوم سبأ، قوم فرعون، بلعم باعورا، قارون و...[۲۱].
استدراج در روایات
- امام صادق (ع) درباره آیه استدراج میفرماید: «زمانی که خداوند خیر بندهای را بخواهد به هنگامی که گناهی انجام میدهد او را به نقمتی مبتلا میسازد تا به یاد استغفار بیفتد و هنگامی که شر بندهای را بخواهد موقعی که گناهی میکند نعمتی به او میبخشد تا استغفار را فراموش کند و به آن ادامه دهد، و این همان است که خداوند فرمود: ﴿سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ﴾»[۲۲]
- همچنین درباره آیه ﴿وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۲۳] فرمودند: "منظور از آن، بنده گناهکاری است که پس از ارتکاب گناه، خداوند او را مشمول نعمت مجدد میکند اما آن نعمت وی را سرگرم کرده و در نتیجه از استغفار گناهان غافل میسازد"[۲۴].
- در تحف العقول از امام حسین (ع) چنین گزارش شده است: "استدراج از خداوند سبحان آن است که نعمت بنده را فراوان کند و توفیق شکر را از او سلب نماید"[۲۵].
- و امام سجاد (ع) در دعای روز عرفه از خدای متعال میخواهد که او را دچار استدراج نکند: «وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِي بِإِمْلَائِكَ لِي...»؛ «خداوندا مرا با مهلت دادنت کمکم سزاوار مجازات مفرما، کیفر تدریجی کسی که مرا از خیراتی که نزدش است بازداشته و در رسیدن نعمتش به من شریک تو نبوده است»[۲۶][۲۷]
اقسام استدراج
استدراج به دو قسم فردی و اجتماعی تقسیم شده است:
- استدراج فردی: فردی که مشمول سنت استدراج میشود کسی است که در گناه غرق شده و طغیان و نافرمانی را به مرحله نهایی رسانده است؛ به گونهای که هیچ بیدارباشی در مورد او مؤثر واقع نمیشود؛ گناهکاری که قابل اصلاح نیست، طبق سنت آفرینش و اصل اختیار به حال خود واگذار میشود تا به آخرین مرحله سقوط برسد و مستحق حداکثر مجازات شود و این امر، همان مجازات استدراجی است[۲۸].
- استدراج اجتماعی: براساس آیات قرآن همانطور که کافران و گناهکاران گرفتار سنت استدراج میشوند، جامعه نیز ممکن است گرفتار این نوع از عذاب شود. از جمله شواهدی که برای استدراج اجتماعی ذکر شده است، آیه ۴۸ سوره حج است: ﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ﴾[۲۹][۳۰]
عوامل استدراج
عذاب استدراج به دنبال برخی از گناهان دامنگیر شخص یا جامعه میشود؛ از جمله آنها عبارتند از:
- تکذیب آیات الهی: چنان که خداوند فرمود: "آنان که آیات ما را تکذیب کردند به زودی آنها را به عذاب و هلاکت میافکنیم از جایی که نمیدانند": ﴿وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۳۱]؛
- استهزای رسولان: به طوری که در قرآن آمده است: "پیامبران پیش از تو را استهزا میکردند، پس کسانی را که کافر بودند مهلت دادم و آنگاه مؤاخذه کردم و دیدی عذاب من چه سخت بود": ﴿وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ﴾[۳۲]؛
- فراموشی و غفلت از پیامهای الهی: چنان که قرآن میفرماید: :پس وقتی عذاب ما را به کلی از یاد بردند درهای همه لذایذ مادی را به رویشان گشودیم و زمانی که به آن سرگرم و شادمان شدند ناگهان آنها را گرفتار ساختیم و خوار و مأیوس شدند": ﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ﴾[۳۳][۳۴]
علائم استدراج
برای استدراج، نشانههایی بیان شده است؛ مانند:
- شخص یا جامعۀ گناهکار پس از هر گناهی نعمتی دریافت کند: امام علی (ع) فرمود: "هرگاه دیدی با وجود معصیت، غرق در نعمت هستی بدان گرفتار استدراج شدهای"[۳۵].
- برآورده شدن خواستههای گناهکار: چنان که خداوند به حضرت عیسی (ع) خطاب فرمود: "درخواست ستمپیشگان را اجابت میکنم و این، مایه دوری آنان از رحمت من و سبب استدراج آنهاست"[۳۶].
- شکر نکردن در برابر نعمتهای الهی نیز از نشانههای دیگر استدراج است" چنان که امام حسین (ع) فرمود: استدراج خدای سبحان این گونه است که به بندهاش نعمت دهد، ولی توفیق شکر را از او باز ستاند[۳۷].
- برخی نیز تخیل پذیرفته شدن عبادات مردود را از نشانههای استدراج دانستهاند [۳۸].[۳۹]
آثار استدراج
یکی از مهمترین آثار و نتایج سنت استدراج در جامعه، این است که از غرور بیجا جلوگیری میکند، زیرا داشتن ثروت زیاد و قدرت فراوان و... تنها نشانه آن نیست که خداوند ما را دوست دارد، بلکه ممکن است استدراج و مقدمه مجازات باشد. از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است که: "خداوند به داوود وحی کرد که ای داوود، در هر حال از من بترس و از هر حالی بیشتر، آن زمانی بترس که نعمتهایم از هر دری به سویت سرازیر میشود. مبادا کاری کنی که به زمینت زنم و دیگر به نظر رحمت به تو نظر نکنم"[۴۰]. همچنین در آیات ﴿أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَبَنِينَ﴾[۴۱]، ﴿نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَلْ لَا يَشْعُرُونَ﴾[۴۲] خداوند کسانی را که اشتباهی داشتهاند متنبه نموده و میفرماید: "اگر ما در مال و اولاد به ایشان توسعه دادیم، خیال نکنند که خواستهایم خیرات ایشان را زودتر به ایشان برسانیم؛ چون اگر چنین بود، توانگران و مترفین ایشان را به عذاب خود دچار نمیکردیم، بلکه این عمل ما برای بیشتر عذاب کردن است[۴۳].
یکی دیگر از آثار و نتایج سنت استدراج، تبیین چگونگی ثروت زیاد و رفاه و... در دست کافران و انسانهای گنهکار و عصیانگر است. بنابراین خداوند خواهان گمراهی و عذاب بندگان خود نیست، بلکه این بندگان هستند که به محض دستیابی به ثروت و قدرت، اوامر الهی را به فراموشی سپرده و گرفتار سنت استدراج میشوند[۴۴].
جستارهای وابسته
منابع
محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم
شیرزاد، امیر، مقاله «استدراج»، دانشنامه صحیفه سجادیه
سرمدی، محمود، مقاله «آیه استدراج»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱
معموری، علی، بررسی سنت استدراج در قرآن و میراث تفسیری، مطالعات قرآن و حدیث، ش۱، ۱۳۸۶ش.
پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه
پانویس
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص۳۲۰.
- ↑ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷۷.
- ↑ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۳۳۵.
- ↑ فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ج ۱، ص۲۳۱.
- ↑ لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۷۳.
- ↑ جرجانی، علی بن محمد، التعریفات، ص۸؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج ۲، ص۲۱؛ جزایری، نورالدین، فروق اللّغات، ص ۴۰.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۲۰، ص۴۶.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۹، ص۳۸۶.
- ↑ فخرالدین رازی، ابوعبدالله، موسوعة مصطلحات، ص ۳۹۶؛ تهانوی، محمد علی، کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج ۱، ص۴۶۳؛ السقاف، حسن بن علی، صحیح شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۲۲.
- ↑ لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸.
- ↑ ر. ک. فرهنگ شیعه، ص ۷۳؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۸۰؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه استدراج»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۴-۶۵؛ لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵.
- ↑ ﴿وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ﴾«و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرامآرام از جایی که درنمییابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲؛ ﴿فَذَرْنِي وَمَن يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ﴾«بنابراین مرا با آن کسان که این سخن را دروغ میشمرند وابگذار! به زودی آنان را آرام آرام از جایی که درنیابند فرو میگیریم» سوره قلم، آیه ۴۴.
- ↑ ر. ک. فرهنگ شیعه، ص ۷۳.
- ↑ «و (بنی اسرائیل) نیرنگ ورزیدند و خداوند تدبیر کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۴.
- ↑ زمخشری، محمود، الکشاف، ج۲، ص۱۰۶؛ عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق اللغویة، ص ۲۱۳ ۲۱۵؛ تهانوی، محمد علی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج ۱، ص ۷۳۲.
- ↑ «تدبیر من سنجیده است» سوره اعراف، آیه ۱۸۳.
- ↑ «بیگمان منافقان، با خداوند نیرنگ میبازند و او نیز با آنان تدبیر میکند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.
- ↑ «جز این نیست که مهلتشان میدهیم تا بر گناه بیفزایند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.
- ↑ «(و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم» سوره انعام، آیه ۴۴.
- ↑ مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۳.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه استدراج»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۴-۶۵؛ لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ يُذَكِّرُهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِيُنْسِيَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ يَتَمَادَى بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِي»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۵۲.
- ↑ «و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرامآرام از جایی که درنمییابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.
- ↑ «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ. قَالَ هُوَ الْعَبْدُ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَتُجَدَّدُ لَهُ النِّعْمَةُ مَعَهُ تُلْهِيهِ تِلْكَ النِّعْمَةُ عَنِ الِاسْتِغْفَارِ مِنْ ذَلِكَ الذَّنْبِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۵۵۶.
- ↑ «الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ»؛ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۴۶.
- ↑ نیایش چهلوهفتم.
- ↑ شیرزاد، امیر، مقاله «استدراج»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۴۴؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه استدراج»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۴-۶۵.
- ↑ ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۵۸ و ص۲۳۷.
- ↑ «و چه بسا شهرهایی که به (مردم) آنها مهلت دادم با آنکه ستمگر بودند سپس آنها را فرو گرفتم و بازگشت (هر چیز) به سوی من است» سوره حج، آیه ۴۸.
- ↑ معموری، علی، بررسی سنت استدراج در قرآن و میراث تفسیری، ص۱۱۵، مطالعات قرآن و حدیث، ش۱، ۱۳۸۶ش.
- ↑ «و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرامآرام از جایی که درنمییابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.
- ↑ «و به یقین پیامبران پیش از تو ریشخند شدهاند؛ پس به کافران مهلت دادم آنگاه آنان را فرو گرفتم؛ بنابراین (بنگر که) کیفر من چگونه بود؟» سوره رعد، آیه ۳۲.
- ↑ «آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از دادهها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۴.
- ↑ لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵.
- ↑ تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ج۱، ص۲۷۸.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴، ص۳۰۰.
- ↑ «الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْر»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۱۷.
- ↑ ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب القرآن، ج۴، ص۳۴۹
- ↑ لطیفی و شجاعی، مقاله «استدراج»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۳۵.
- ↑ سيوطى، جلال الدين، الدر المنثور، ج۳، ص۲۳.
- ↑ «آیا میپندارند در آنچه از مال و فرزندان که آنان را بدان یاری میرسانیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۵.
- ↑ «برای آنان در نیکیها شتاب میورزیم؟ (خیر،) بلکه در نمییابند» سوره مؤمنون، آیه ۵۶.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۷، ص۵۲.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه استدراج»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۴-۶۵.