عشیره: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233);...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{نبوت}}
| موضوع مرتبط =  
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[عشیره در فقه سیاسی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عشیره در قرآن]] | [[عشیره در حدیث]] | [[عشیره در کلام اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و معشیرهقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[عشیره (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
*در [[نظام]] قبیلگی عشیره دارای [[جایگاه]] مهمی دارد. اگر عشیره همسازی و [[همراهی]] نداشته باشد، [[تبلیغ]] سخت و شکننده است. این تعبیر در [[حق]] [[پیامبران]] با معنای عاطفی‌تری بیان شده است، مثل [[اخوت]]: “اخاهم”، که در [[حق]] برخی [[پیامبران پیشین]] در [[حق]] [[قوم]] خود آنان یاد شده است. {{متن قرآن|وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا...}}<ref>«و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم)»... سوره اعراف، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ}}<ref>«و از برادر (قوم) عاد (هود) یاد کن آنگاه که قومش را در آن ریگزار بیم داد» سوره احقاف، آیه ۲۱.</ref> به همین [[دلیل]] مرتبه نخست [[تبلیغ پیامبر]] از [[خانواده]] گذشته از عشیره آغاز می‌گردد. از سوی دیگر در میان [[اعراب]] در جبهه‌گیری‌ها [[تعصب]] [[قبیله]] و عشیره جای خود را دارد، تا جایی که این تعلق [[مانع]] از [[پیروی]] [[حق]] بشود، یا رفتارهایی در جهت غیر منطقی از آنان بشود، چنان‌که [[قرآن]] پس از [[فرزندان]] و بستگان [[درجه]] اول و دوم از عشیره یاد می‌کند.
#{{متن قرآن|فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ * وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ * وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«پس با خداوند خدایی دیگر (به پرستش) مخوان که از عذاب‌شدگان باشی * و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده! * و با مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند افتادگی کن * آنگاه اگر با تو نافرمانی کردند بگو من از آنچه انجام می‌دهید بیزارم» سوره شعراء، آیه ۲۱۳-۲۱۶.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند امر (عذاب) خود را (در میان) آورد و خداوند گروه نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۲۴.</ref>.
#{{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>.
==نکات==
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# [[پیامبر]] [[مأمور]] [[انذار]] عشیره و [[نزدیکان]] خود، از [[شرک]]. {{متن قرآن|فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ * وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}؛
# عشیره [[پیامبر]] متشکل از دو گروه [[مؤمن]] و [[کافر]] و [[پیامبر]] موظف به [[تواضع]] در برابر عشیره [[مؤمن]] و [[تبرّی]] از عشیره [[کافر]] خویش: {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ * وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ}}؛
#ترجیح [[محبت]] به عشیره و [[نزدیکان]]، بر [[محبت خدا]] امری [[انحرافی]] و مورد [[نکوهش]] [[خداوند]]: {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ... أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}؛
#اجتناب از [[دوستی]] با عشیره، در [[صورت]] [[دشمنی]] آنان با [[خدا]] و [[رسول]] موجب برخورداری از [[بهشت]] و [[رضای الهی]]: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۳۹.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== مقدمه ==
تصغیر عشره است و آن موضعی است در [[الصمان]] که بواسطه انتساب به درختان عشره‌ای<ref>عشر از درختان بزرگی است که دارای صمغی شیرین است که بدان «شکر عشر» می‌‌گویند. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۷.</ref> که در آن می‌‌روید، بدین نام خوانده شده است<ref>ر.ک: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۷.</ref>. همچنین ذو [[العشیره]] را موضعی در ناحیه [[ینبع]] بین [[مکه]] و [[مدینه]] گفته‌اند<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۷.</ref>. بعضی هم العشیره را دژی کوچک بین ینبع و ذو [[المروه]] گفته و برخی هم آن را وادی‌ای دارای آب و [[نخل]] و متعلق به بنی [[عبدالله بن غطفان]] دانسته‌اند<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۷.</ref>. ضمن اینکه «[[ابن اسحاق]]» آن را از سرزمین‌های [[بنی مدلج]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۷.</ref> و «[[ابن فقیه]]» آن را از دره‌های [[عقیق]]<ref>ابن فقیه، البلدان، ص۸۳.</ref> یاد کرده‌اند. ابن فقیه در معاضدت از قول خود، به شعری از [[عروة]] بن أدینه استناد کرده است<ref>ابن فقیه، البلدان، ص۸۳.</ref>. بکری هم از ذو العشیره به عنوان وادی‌ای از آن بنی مدلج و [[بنی ضمره]] نام برده است<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۹۴۵.</ref>. همچنین، ذوالعشیره در آثار برخی از متأخرین، روستایی معرفی شده در پایین ینبع (ینبع النخل) که بعدها به ایستگاهی برای [[حجاج]] [[مصری]] بدل شد. این مکان، اولین روستا از روستاهای ینبع النخل است که در کنار [[ساحل]] قرار دارد و در آن مسجدی است که برخی از اهالی ینبع به آن «[[مسجد رسول خدا]]{{صل}}» می‌‌گویند. از این مکان در ضمن بیان [[غزوه ذی العشیره]]، سخن به میان رفته است<ref>«{{عربی|قال ابن إسحاق - في غزاة ذي العشيرة -: فسلك على نقب بني دينار، ثم على فيفاء الخبار، فنزل تحت شجرة ببطحاء ابن أزهر، فصلي عندها، ثم مسجده، واستقي له من ماء به يقال له: المشترب، ثم ارتحل فترك الخلائق بیسار، وسلك شعبة يقال لها: شعبة عبد الله، ثم صب لليسار حتى هبط يليل. - قال المؤلف: ملل - فنزل بمجتمعه و مجتمع الضبوعة، واستقى من بئر بالضبوعة، ثم سلك فرش ملل، حتى لقي الطريق بصخيرات اليمام، ثم اعتدل به الطريق حتى نزل العشيرة من بطن ينبع}}». (ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۹۸-۵۹۹)</ref>.<ref>[[عاتق بن غیث بلادی|بلادی، عاتق بن غیث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص۲۱۰.</ref>


==منابع==
== منابع ==
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:IM010527.jpg|22px]] [[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|'''معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:عشیره]]
[[رده:قبیله]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۷

مقدمه

تصغیر عشره است و آن موضعی است در الصمان که بواسطه انتساب به درختان عشره‌ای[۱] که در آن می‌‌روید، بدین نام خوانده شده است[۲]. همچنین ذو العشیره را موضعی در ناحیه ینبع بین مکه و مدینه گفته‌اند[۳]. بعضی هم العشیره را دژی کوچک بین ینبع و ذو المروه گفته و برخی هم آن را وادی‌ای دارای آب و نخل و متعلق به بنی عبدالله بن غطفان دانسته‌اند[۴]. ضمن اینکه «ابن اسحاق» آن را از سرزمین‌های بنی مدلج[۵] و «ابن فقیه» آن را از دره‌های عقیق[۶] یاد کرده‌اند. ابن فقیه در معاضدت از قول خود، به شعری از عروة بن أدینه استناد کرده است[۷]. بکری هم از ذو العشیره به عنوان وادی‌ای از آن بنی مدلج و بنی ضمره نام برده است[۸]. همچنین، ذوالعشیره در آثار برخی از متأخرین، روستایی معرفی شده در پایین ینبع (ینبع النخل) که بعدها به ایستگاهی برای حجاج مصری بدل شد. این مکان، اولین روستا از روستاهای ینبع النخل است که در کنار ساحل قرار دارد و در آن مسجدی است که برخی از اهالی ینبع به آن «مسجد رسول خدا(ص)» می‌‌گویند. از این مکان در ضمن بیان غزوه ذی العشیره، سخن به میان رفته است[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. عشر از درختان بزرگی است که دارای صمغی شیرین است که بدان «شکر عشر» می‌‌گویند. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۷.
  2. ر.ک: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۷.
  3. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۷.
  4. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۷.
  5. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۷.
  6. ابن فقیه، البلدان، ص۸۳.
  7. ابن فقیه، البلدان، ص۸۳.
  8. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۹۴۵.
  9. «قال ابن إسحاق - في غزاة ذي العشيرة -: فسلك على نقب بني دينار، ثم على فيفاء الخبار، فنزل تحت شجرة ببطحاء ابن أزهر، فصلي عندها، ثم مسجده، واستقي له من ماء به يقال له: المشترب، ثم ارتحل فترك الخلائق بیسار، وسلك شعبة يقال لها: شعبة عبد الله، ثم صب لليسار حتى هبط يليل. - قال المؤلف: ملل - فنزل بمجتمعه و مجتمع الضبوعة، واستقى من بئر بالضبوعة، ثم سلك فرش ملل، حتى لقي الطريق بصخيرات اليمام، ثم اعتدل به الطريق حتى نزل العشيرة من بطن ينبع». (ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۹۸-۵۹۹)
  10. بلادی، عاتق بن غیث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص۲۱۰.