←ماهیت عصمت
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
== ماهیت عصمت == | == ماهیت عصمت == | ||
=== دیدگاه متکلمان اسلامی === | |||
«میتوان در تبیین [[ماهیت عصمت]] و کیفیت حصول آن سه دیدگاه عمده را در میان متکلمان مسلمان برشمرد که هر یک میتواند تقریرهای مختلفی داشته باشند: | «میتوان در تبیین [[ماهیت عصمت]] و کیفیت حصول آن سه دیدگاه عمده را در میان متکلمان مسلمان برشمرد که هر یک میتواند تقریرهای مختلفی داشته باشند: | ||
# '''دیدگاه [[اشاعره]]''': [[خداوند]] [[معصوم]] را به گونهای میآفریند که [[قدرت]] بر انجام [[گناه]] ندارد. حال یا در نفس و [[بدن]] وی [[خلقت]] ویژهای را رعایت میکند که معصوم، معصوم میشود یا از نظر نفس و بدن مانند سایر افراد است، اما قدرت بر انجام گناه ندارد. | # '''دیدگاه [[اشاعره]]''': [[خداوند]] [[معصوم]] را به گونهای میآفریند که [[قدرت]] بر انجام [[گناه]] ندارد. حال یا در نفس و [[بدن]] وی [[خلقت]] ویژهای را رعایت میکند که معصوم، معصوم میشود یا از نظر نفس و بدن مانند سایر افراد است، اما قدرت بر انجام گناه ندارد. | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۵: | ||
برخی مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]]، [[اعتصام]] به حبل و [[عصمت الهی]] را ملاک پذیرش این [[لطف]] قرار دادهاند و بعضی مانند [[شیخ طوسی]]، [[تهذیب]] و ترویض [[نفسانی]] را علیت قابلی دانستهاند؛ بعضی مقدمات چهارگانه یعنی [[ملکه]] [[عفت]] و [[تقوا]]، [[علم]] به عواقب [[گناه]]، تأکید این علم به وسیله [[وحی]] و [[الهام]] و [[تنبیه]] بر [[خطا]] و [[ترک اولی]] را زمینه پذیرش لطف و [[موهبت]] [[عصمت]] میدانند؛ عدهای نقش بیشتری برای ملکه قایل شدهاند و بعضی دیگر بر علم و حالت [[کشف]] الغطایی آن تأکید ورزیدهاند؛ بعضی عصمت را اعلا مراتب تقوا دانستند و بعضی دیگر [[عشق]] و [[محبت]] شدید [[معصوم]] به [[خداوند]] و تحت جذبه [[عرفانی]] [[حق]] واقع شدن را نکته [[عصمت انبیا]] و [[اولیا]] برشمردند؛ بعضی به وصف غریزی و [[فطری]] بودن آن و [[استعداد]] ویژه معصوم برای تأییدات ویژه [[الهی]] [[عنایت]] داشتند و دیدگاههای ترکیبی مختلفی نیز از نظرگاههای دیگر به عنوان تبیین [[حقیقت عصمت]] ارائه شده است. علت عرضه این ترکیبها عدم تنافی و تخالف این نظرگاهها با یکدیگر بوده است.»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۱۳۴.</ref> | برخی مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]]، [[اعتصام]] به حبل و [[عصمت الهی]] را ملاک پذیرش این [[لطف]] قرار دادهاند و بعضی مانند [[شیخ طوسی]]، [[تهذیب]] و ترویض [[نفسانی]] را علیت قابلی دانستهاند؛ بعضی مقدمات چهارگانه یعنی [[ملکه]] [[عفت]] و [[تقوا]]، [[علم]] به عواقب [[گناه]]، تأکید این علم به وسیله [[وحی]] و [[الهام]] و [[تنبیه]] بر [[خطا]] و [[ترک اولی]] را زمینه پذیرش لطف و [[موهبت]] [[عصمت]] میدانند؛ عدهای نقش بیشتری برای ملکه قایل شدهاند و بعضی دیگر بر علم و حالت [[کشف]] الغطایی آن تأکید ورزیدهاند؛ بعضی عصمت را اعلا مراتب تقوا دانستند و بعضی دیگر [[عشق]] و [[محبت]] شدید [[معصوم]] به [[خداوند]] و تحت جذبه [[عرفانی]] [[حق]] واقع شدن را نکته [[عصمت انبیا]] و [[اولیا]] برشمردند؛ بعضی به وصف غریزی و [[فطری]] بودن آن و [[استعداد]] ویژه معصوم برای تأییدات ویژه [[الهی]] [[عنایت]] داشتند و دیدگاههای ترکیبی مختلفی نیز از نظرگاههای دیگر به عنوان تبیین [[حقیقت عصمت]] ارائه شده است. علت عرضه این ترکیبها عدم تنافی و تخالف این نظرگاهها با یکدیگر بوده است.»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۱۳۴.</ref> | ||
متکلمان امامیه | === اقوال متکلمان امامیه === | ||
متکلمان امامیه در این باره چند قول دارند که در ادامه آنها را بیان و بررسی مینماییم. | |||
=== ملکه نفسانی و [[عقل]] بالا === | ==== ملکه نفسانی و [[عقل]] بالا ==== | ||
اولین [[تفسیر]] این است که [[ماهیت عصمت]] را دو چیز تشکیل میدهد: یکی ملکه نفسانی و دوم عقل بالا.چنانچه برخی متکلمین معتقدند: "شاید صحیحترین تعبیر از [[عصمت]] این است که عصمت از ملکه نفسانی و عقل بسیار بالا تشکیل شده است که این عقل و ملکه از اسباب و زمینههای اختیاری و غیر اختیاری در [[معصوم]] میباشد"<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۶۱.</ref>. تقریر شیخ طوسی بسیار متین و دارای امتیازها و اشکالهای احتمالی است، که آنها را یادآور میشویم. | اولین [[تفسیر]] این است که [[ماهیت عصمت]] را دو چیز تشکیل میدهد: یکی ملکه نفسانی و دوم عقل بالا.چنانچه برخی متکلمین معتقدند: "شاید صحیحترین تعبیر از [[عصمت]] این است که عصمت از ملکه نفسانی و عقل بسیار بالا تشکیل شده است که این عقل و ملکه از اسباب و زمینههای اختیاری و غیر اختیاری در [[معصوم]] میباشد"<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۶۱.</ref>. تقریر شیخ طوسی بسیار متین و دارای امتیازها و اشکالهای احتمالی است، که آنها را یادآور میشویم. | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۷: | ||
# بیان فوق، [[عصمت علمی]] را دربرنمیگیرد، بلکه فقط عصمت را در دایره [[گناهان]] عملی محدود میکند.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۳۸-۴۷.</ref>. | # بیان فوق، [[عصمت علمی]] را دربرنمیگیرد، بلکه فقط عصمت را در دایره [[گناهان]] عملی محدود میکند.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۳۸-۴۷.</ref>. | ||
=== ملکه نفسانی === | ==== ملکه نفسانی ==== | ||
این [[تفسیر]] در بیان [[ماهیت عصمت]] به این معناست که عصمت، ملکهای [[نفسانی]] است که از علم به عواقب گناه و [[مناقب]] [[طاعات]] حاصل میگردد و با پیاپی آمدن [[وحی]] [[تأیید]] و تأکید میگردد. بنابراین اگر [[ترک اولی]] از معصوم سر زده؛ یعنی اگر مستحبی مثل نماز شب ترک شد یا مکروهی از معصوم سر زد یا اگر گناه صغیرهای مرتکب گردید مورد [[عتاب]] و مؤاخذه [[الهی]] قرار میگیرد تا منجر به [[ابتلا]] به [[گناهان کبیره]] و ترک [[واجب]] نگردد. | این [[تفسیر]] در بیان [[ماهیت عصمت]] به این معناست که عصمت، ملکهای [[نفسانی]] است که از علم به عواقب گناه و [[مناقب]] [[طاعات]] حاصل میگردد و با پیاپی آمدن [[وحی]] [[تأیید]] و تأکید میگردد. بنابراین اگر [[ترک اولی]] از معصوم سر زده؛ یعنی اگر مستحبی مثل نماز شب ترک شد یا مکروهی از معصوم سر زد یا اگر گناه صغیرهای مرتکب گردید مورد [[عتاب]] و مؤاخذه [[الهی]] قرار میگیرد تا منجر به [[ابتلا]] به [[گناهان کبیره]] و ترک [[واجب]] نگردد. | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۷۰: | ||
# اشکال دیگر این است که با گفتن {{عربی|تتأكد بتتابع الوحي بالأوامر و النواحي}}<ref>المواقف فی علم الکلام، ص۳۶۶؛ شرح مقاصد، ج۴، ص۳۱۲؛ اللوامع الاهیه، ص۲۴۴.</ref> عصمت را به [[زمان]] [[نبوت]] منحصر میکند، ولی قبل از نبوت و از حین تولد را شامل نمیشود.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۲-۲۶.</ref>.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۳۸-۴۷.</ref>. | # اشکال دیگر این است که با گفتن {{عربی|تتأكد بتتابع الوحي بالأوامر و النواحي}}<ref>المواقف فی علم الکلام، ص۳۶۶؛ شرح مقاصد، ج۴، ص۳۱۲؛ اللوامع الاهیه، ص۲۴۴.</ref> عصمت را به [[زمان]] [[نبوت]] منحصر میکند، ولی قبل از نبوت و از حین تولد را شامل نمیشود.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۲-۲۶.</ref>.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۳۸-۴۷.</ref>. | ||
=== [[علم]] غالب === | ==== [[علم]] غالب ==== | ||
برخی با اشاره به [[آیه]] {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}}<ref>«و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref> گفتهاند: [[علم پیامبر]] اکرم {{صل}} دو نوع است؛ یکی [[تعلیم]] به وسیله وحی و نزول [[ملک]]، و دیگری [[الهام]] خفی و القای در [[قلب]] بدون نزول ملک و [[فرشته]]. لذا قوه عصمت نوعی از علم غالب است که با [[علوم]] کسبی به دست نمیآید، بلکه وابسته به موهبت الهی است که تمام قوا را تحت اختیار دارد و صاحب عصمت را از [[گمراهی]] و خطای مطلق بازمیدارد. البته در [[روایات]] هم به این مطلب اشاره شده است که برای [[پیامبر]] و [[امام]] [[روحی]] به نام [[روح القدس]] وجود دارد که آنها را از [[معصیت]] و [[خطا]] بازمیدارد. [[قرآن کریم]] نیز به دو نوع [[علم]] و شیوه [[تعلیم]] [[انبیا]] اشاره دارد: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ...}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>. | برخی با اشاره به [[آیه]] {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}}<ref>«و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref> گفتهاند: [[علم پیامبر]] اکرم {{صل}} دو نوع است؛ یکی [[تعلیم]] به وسیله وحی و نزول [[ملک]]، و دیگری [[الهام]] خفی و القای در [[قلب]] بدون نزول ملک و [[فرشته]]. لذا قوه عصمت نوعی از علم غالب است که با [[علوم]] کسبی به دست نمیآید، بلکه وابسته به موهبت الهی است که تمام قوا را تحت اختیار دارد و صاحب عصمت را از [[گمراهی]] و خطای مطلق بازمیدارد. البته در [[روایات]] هم به این مطلب اشاره شده است که برای [[پیامبر]] و [[امام]] [[روحی]] به نام [[روح القدس]] وجود دارد که آنها را از [[معصیت]] و [[خطا]] بازمیدارد. [[قرآن کریم]] نیز به دو نوع [[علم]] و شیوه [[تعلیم]] [[انبیا]] اشاره دارد: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ...}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>. | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۹: | ||
این تفسیر با همه دقت و [[علمی]] بودن و پشتوانه [[قرآنی]] و [[روایی]] داشتن، این اشکال احتمالی در آن دیده میشود که ایشان [[عصمت امام]] {{ع}} را با توجه به [[قرآن]] و [[روایات]]، نوعی [[علم]] غالب موهوب [[الهی]] معرفی کرده است. البته این [[کلام]] در [[تبیین]] عصمت امام در حوادث خارجی و قضاوتها و [[علوم]] و [[احکام شریعت]] بسیار عالی است، چرا که این علم، موجب [[مصونیت]] [[امام]] از [[اشتباه]] میگردد، ولی در [[عصمت عملی]] امام این [[علم موهوب]] کافی نیست، بلکه محتاج به [[انتخاب]] و [[عشق]] و [[تقوای الهی]] است که زمینه علم موهوب الهی است، مگر اینکه علم موهوب، خود زمینه [[تقوا]] باشد که در این صورت به کلام علامه اشکالی وارد نیست.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۳۸-۴۷.</ref>. | این تفسیر با همه دقت و [[علمی]] بودن و پشتوانه [[قرآنی]] و [[روایی]] داشتن، این اشکال احتمالی در آن دیده میشود که ایشان [[عصمت امام]] {{ع}} را با توجه به [[قرآن]] و [[روایات]]، نوعی [[علم]] غالب موهوب [[الهی]] معرفی کرده است. البته این [[کلام]] در [[تبیین]] عصمت امام در حوادث خارجی و قضاوتها و [[علوم]] و [[احکام شریعت]] بسیار عالی است، چرا که این علم، موجب [[مصونیت]] [[امام]] از [[اشتباه]] میگردد، ولی در [[عصمت عملی]] امام این [[علم موهوب]] کافی نیست، بلکه محتاج به [[انتخاب]] و [[عشق]] و [[تقوای الهی]] است که زمینه علم موهوب الهی است، مگر اینکه علم موهوب، خود زمینه [[تقوا]] باشد که در این صورت به کلام علامه اشکالی وارد نیست.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۳۸-۴۷.</ref>. | ||
=== ملکه علمی و عملی === | ==== ملکه علمی و عملی ==== | ||
آخرین [[تفسیر]] در [[ماهیت عصمت]]، عصمت را دارای دو بخش میداند؛ یکی عصمت عملی و دیگری [[عصمت علمی]]. [[معصوم]] در بخش عصمت عملی، صاحب ملکه اجتناب است که با تلاش و [[مجاهدت]] و تقوا و [[مبارزه]] با نفس و [[محبت]] و [[عشقورزی]] به [[ساحت]] [[قدس]] [[ربوبی]] و توجه تام به اسما و [[صفات الهی]] و انجام فرمانهای [[پروردگار]] و [[تسلیم]] رضای [[حق]] بودن در تمام مراحل [[زندگی]]، زمینه را برای الهامهای خفی ایجاد میکند تا با [[اختیار]] و انتخاب خود هر آنچه را که مورد رضای حق باشد در زندگی پیاده کند و از هر آنچه که مورد [[غضب الهی]] است دوری ورزد و با این زمینهسازی، عصمت را برای خود فراهم آورد؛ به گونهای که وقوع [[معصیت]] به مرحله [[امتناع]] عادی برسد. از طرفی معصوم، عصمت علمی را با اعطای وهبه پروردگار کسب میکند تا موجب عصمت امام از [[خطا]] و [[نسیان]] در [[اندیشه]] گردد. بر اساس این تفسیر، "عصمت، ملکه علمی و عملی است که افراد معصوم را از هر گونه [[گناه]] عمدی و [[سهوی]]، [[جهل]]، خطا، [[سهو]]، نسیان و مغالطه در اندیشه باز میدارد"<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۹، ص۱۵.</ref>. | آخرین [[تفسیر]] در [[ماهیت عصمت]]، عصمت را دارای دو بخش میداند؛ یکی عصمت عملی و دیگری [[عصمت علمی]]. [[معصوم]] در بخش عصمت عملی، صاحب ملکه اجتناب است که با تلاش و [[مجاهدت]] و تقوا و [[مبارزه]] با نفس و [[محبت]] و [[عشقورزی]] به [[ساحت]] [[قدس]] [[ربوبی]] و توجه تام به اسما و [[صفات الهی]] و انجام فرمانهای [[پروردگار]] و [[تسلیم]] رضای [[حق]] بودن در تمام مراحل [[زندگی]]، زمینه را برای الهامهای خفی ایجاد میکند تا با [[اختیار]] و انتخاب خود هر آنچه را که مورد رضای حق باشد در زندگی پیاده کند و از هر آنچه که مورد [[غضب الهی]] است دوری ورزد و با این زمینهسازی، عصمت را برای خود فراهم آورد؛ به گونهای که وقوع [[معصیت]] به مرحله [[امتناع]] عادی برسد. از طرفی معصوم، عصمت علمی را با اعطای وهبه پروردگار کسب میکند تا موجب عصمت امام از [[خطا]] و [[نسیان]] در [[اندیشه]] گردد. بر اساس این تفسیر، "عصمت، ملکه علمی و عملی است که افراد معصوم را از هر گونه [[گناه]] عمدی و [[سهوی]]، [[جهل]]، خطا، [[سهو]]، نسیان و مغالطه در اندیشه باز میدارد"<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۹، ص۱۵.</ref>. | ||