قبیله: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲٬۷۷۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{نبوت}}
| موضوع مرتبط =  
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[قبیله در قرآن]] - [[قبیله در فقه سیاسی]] - [[قبیله در معارف دعا و زیارات]] - [[قبیله در معارف و سیره سجادی]] - [[قبیله در معارف و سیره نبوی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[قبیله در قرآن]] | [[قبیله در حدیث]] | [[قبیله در کلام اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[قبیله (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==معنی [[قبیله]]==
به جماعتی از [[مردم]] که اصلی واحد و پدری واحد داشته باشند قبیله می‌‌گویند که از جمع چند [[عشیره]] شکل می‌‌گرفت. ارکان تشکیل دهندۀ این [[دولت]] عبارت بود از شیخ قبیله، کسانی که پیوند خونی و نسبی با افراد قبیله دارند، [[بندگان]] و [[موالیان]] و بردگان [[آزاد]] شده.
*در اصطلاح به جماعتی از [[مردم]] که اصلی واحد و پدری واحد داشته باشند [[قبیله]] می‌‌گویند<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، نظام قبیلگی در عصر بعثت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۶۱-۳۶۲. </ref>. [[قبیله]] در نزد [[مردم]] [[عرب]] مانند دولتی کوچک به شمار می‌‌رفت که تمام ملزومات یک [[دولت]] به غیر از [[زمین]] ثابت را دارا بود<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۱. </ref>.
 
طریقۀ شکل‌گیری [[قبیله]] به این صورت است، از مجموع چند [[خانواده]]، یک [[طایفه]] و از جمع چند [[طایفه]] یک [[عشیره]] و از جمع چند [[عشیره]]، یک [[قبیله]]، ایجاد می‌‌شد<ref>فیلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۱۵. </ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، نظام قبیلگی در عصر بعثت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۵۹-۳۶۰. </ref>
== مقدمه ==
==تقسیم‌بندی [[جامعه]] [[عرب]] در زمان [[جاهلی]]==
اساسی‌ترین و محوری‌ترین مفهوم در [[جزیرة العرب]] [[جاهلی]]، مفهوم «قبیله» به عنوان بزرگ‌ترین واحد [[اجتماعی]] ـ [[سیاسی]] آن [[روزگار]] بود. به همین دلیل برای تبیین ساختار اجتماعی ـ سیاسی شبه جزیره در [[دوره جاهلی]] و نیز پس از [[اسلام]]، به ناچار می‌باید که از قبیله آغاز کرد. قبیله را می‌توان یک واحد و ساخت اجتماعی تلقی کرد که گروهی از مردمی که دارای [[حس]] مشترک قبیلگی ([[عصبیت]]) هستند آن را شکل داده‌اند. از همین رو آنان دارای تشابهاتی [[فرهنگی]]، زبانی و [[دینی]] هستند که آنان را از سایر واحدها و گروه‌ها متمایز می‌کند.
* [[اهل]] صحرا، [[قبیله]] را [[اجتماعی]] بزرگ می‌‌دانند به طوری که قائلند [[اجتماعی]] بزرگ‌تر از [[قبیله]] در صحرا وجود ندارد. [[قبیله]] دارای [[فروع]] و شاخه‌هایی است که این شاخه‌ها از لحاظ وسعت و رتبه در مرحلۀ پایین‌تر از [[قبیله]] قرار دارند، البته نسب‌شناسان معتقدند در زمان [[عرب جاهلی]] اجتماعاتی وجود داشت که به لحاظ مراتب از درجۀ بالاتری نسبت به [[قبیله]] برخوردار بود مثل [[شعب]]، جذم و جمهور<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۱. </ref>.
 
*در تقسیم‌بندی جامعۀ کهن [[عرب]]، بسیاری از [[عالمان]] [[نسب]] شناس معتقدند [[جامعه]] [[عرب]]، در شش طبقه تقسیم‌بندی می‌‌شود:
آنچه در شبه جزیره اصالت و محوریت داشت قبیله بود. محمد الجابری می‌گوید: [[عرب جاهلی]] هر نوع [[رفتار]] سیاسی، دینی و اجتماعی را بی‌آنکه با معیاری فراگیر ارزیابی کند به سنت‌های درونی هر قبیله ارجاع می‌داد<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام (قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۵ [در دست انتشار])، ص۴۷.</ref>. به [[اعتقاد]] او، ریشه این رفتار در محیط و شرایط جغرافیایی ویژه مناطق صحرایی و بیابانی و [[نظام]] قبیله‌ای است که از آن با عنوان گسست (انفصال) یاد می‌کند، یعنی اساس روابط در بیابان بر گسست [[استوار]] است. در مقابل پیوستگی (اتصال) که ویژگی [[جامعه]] شهرنشین و محیط دریایی است<ref>محمد عابد الجابری، بنیة العقل العربی، دراسة تحلیلة نقدیة لنظم المعرفة فی الثقافة العربیة (بیروت، مرکز دراسات الوحدة العربیة، ۱۹۸۶)، ص۲۳۹-۲۴۸.</ref>. بنابراین، این محیط و شرایط است که خود را به عنوان مهم‌ترین عامل [[زندگی]] در صحرا بر انسان‌های ساکن در آن تحت عنوان قبیله [[تحمیل]] می‌کند. از همین‌رو از مهم‌ترین نتایج پیوند اقلیم و قبیله، [[استقلال]] بیرونی و خودمختاری و خودگردانی درونی [[قبایل]] از حیث [[آداب]] و سنن اجتماعی ـ سیاسی است که در روابط درون‌قبیله‌ای یا روابط بین‌القبایلی پذیرفته شده بود<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۴.</ref>.
 
در شبه جزیره به جز چند منطقه دارای جمعیت نسبتاً زیاد همچون [[مکه]] و یثرب بیشتر مناطق آن خالی از سکنه بود، البته در شهرهایی همچون [[مکه]] و یثرب نیز ساختاری [[اداری]] و [[سیاسی]] وجود نداشت. در مکه نه [[مجلسی]] برای صدور [[احکام]] یکسان و نه [[حاکم]] مدنی یا نظامی وجود داشت. مورخان از هیچ مدیر واحدی که [[شهر]] را اداره کند و [[زندانی]] برای بازداشت افراد اخلال‌گر داشته باشد، یاد نکرده‌اند<ref>جواد علی، تاریخ مفصل عرب قبل از اسلام، ترجمه محمدحسین روحانی (بابل، کتاب سرای بابل، ۱۳۶۷)، ج۴، ص۴۸-۴۹.</ref>. در یثرب نیز شرایط به همین گونه بود. دو رکن «اُطم» یا محله - به عنوان ساختار فیزیکی و جغرافیایی و هندسی ـ و «ربعة» ـ که ناظر به [[استقلال]] قبیله در روابط اجتماعی و آداب و رسوم و [[سنن]] است ـ ساختار مستقل [[قبایل]] را نشان می‌دهد<ref>صالح احمد العلی، دولت رسول خدا {{صل}}، ترجمه هادی انصاری (قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۱)، ص۱۷-۴۰.</ref>. به طور کلی [[عرب جاهلی]] با هیچ یک از انواع کنونی یا مشهور [[حکومت]] آشنا نبود، نه [[نظام]] [[قضایی]] روشنی داشت، نه نیروی انتظامی برای [[امنیت]]، نه قدرت اجرایی متمرکز و نه [[نظام اقتصادی]] و پولی تعریف شده است<ref>همان، ص۵۸، به نقل از: حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ص۵۱-۵۲.</ref>.
 
بنابراین سرزمین بزرگ [[شبه جزیره عربستان]] در دوره [[جاهلیت]]، هیچ‌گاه [[شاهد]] ساختار قدرت و دولتی متمرکز نبوده است. [[دلایل]] این ساختار به طور خلاصه عبارت‌اند از: ۱. مانع جغرافیایی: دوری مناطق قابل سکونت و کمبود راه‌های ارتباطی و وجود بیابان‌های خشک و بی‌آب و علف؛ ۲. مانع [[عقیدتی]]: فقدان نگرش فراقبیله‌ای و وجود [[مذاهب]] متعدد و مشرکانه و نظام فکری آنکه باعث [[تفرق]] می‌شد؛ ۳. پیوندهای نسبی: انشعاب قبیله با افزایش جمعیت به دلیل تزاید منتقدان؛ ۴. [[عصبیّت]] قبیلگی؛ ۵. فقدان [[دشمن]] و [[تهدید]] خارجی به علت موقعیت اقلیمی و جغرافیایی شبه جزیره و در نتیجه عدم احساس نیاز به [[دولت]] برای دفع تهدید خارجی<ref>ابراهیم برزگر، تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران (تهران، سمت، ۱۳۸۳)، ص۸۳-۸۵.</ref>.
 
برخی این [[احساس]] که واحد [[سیاسی]] قبیله می‌تواند نیازهای مختلف خود را با اتکای به قبیله و حداکثر هم‌پیمانی با قبیله‌ای دیگر برطرف سازد، از مهم‌ترین [[دلایل]] عدم شکل‌گیری ساخت [[دولت واحد]] و متمرکز در شبه جزیره می‌دانند<ref>رسول جعفریان، تاریخ تحول دولت و خلافت (قم: ۱۳۶۳)، ص۱۷.</ref>.<ref>[[محسن ابوالفتحی|ابوالفتحی، محسن]]، [[توزیع قدرت در دولت نبوی (مقاله)|مقاله «توزیع قدرت در دولت نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۲۹۶.</ref>
 
== معناشناسی ==
در اصطلاح به جماعتی از [[مردم]] که اصلی واحد و پدری واحد داشته باشند قبیله می‌‌گویند. قبیله نزد [[مردم]] [[عرب]] مانند دولتی کوچک به شمار می‌‌رفت که تمام ملزومات یک [[دولت]] به غیر از [[زمین]] ثابت را دارا بود<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۱. </ref>.
 
طریقۀ شکل‌گیری قبیله به این صورت است، از مجموع چند [[خانواده]]، یک طایفه و از جمع چند طایفه یک [[عشیره]] و از جمع چند [[عشیره]]، یک قبیله، ایجاد می‌‌شد<ref>فیلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۱۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[نظام قبیلگی در عصر بعثت (مقاله)|نظام قبیلگی در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۳۵۹-۳۶۰.</ref>
 
== تقسیم‌بندی [[جامعه]] [[عرب]] در زمان [[جاهلی]] ==
اهل صحرا، قبیله را [[اجتماعی]] بزرگ می‌‌دانند به طوری که قائلند [[اجتماعی]] بزرگ‌تر از قبیله در صحرا وجود ندارد. قبیله دارای فروع و شاخه‌هایی است که این شاخه‌ها از لحاظ وسعت و رتبه در مرحلۀ پایین‌تر از قبیله قرار دارند، البته نسب‌شناسان معتقدند در زمان [[عرب جاهلی]] اجتماعاتی وجود داشت که به لحاظ مراتب از درجۀ بالاتری نسبت به قبیله برخوردار بود مثل [[شعب]]، جذم و جمهور<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۱. </ref>.
 
در تقسیم‌بندی جامعۀ کهن [[عرب]]، بسیاری از [[عالمان]] نسب‌شناس معتقدند [[جامعه]] [[عرب]]، در شش طبقه تقسیم‌بندی می‌‌شود:
# [[شعب]]: طبقۀ اول و بزرگتر از طبقات شش‌گانۀ [[جامعه]] است؛ زیرا که در [[شعب]] (یعنی [[ملت]]) تمام گروه‌ها گرد هم آمده‌اند.
# [[شعب]]: طبقۀ اول و بزرگتر از طبقات شش‌گانۀ [[جامعه]] است؛ زیرا که در [[شعب]] (یعنی [[ملت]]) تمام گروه‌ها گرد هم آمده‌اند.
# [[قبیله]]: این کلمه از این لحاظ اصطلاح شده است که [[خانواده‌ها]] را در کنار هم جای داده و آنان را نگه می‌‌دارد.
# قبیله: این کلمه از این لحاظ اصطلاح شده است که [[خانواده‌ها]] را در کنار هم جای داده و آنان را نگه می‌‌دارد.
#عماره: جمع آن عمارات و عمائر است؛ زیرا به آبادی و [[ساخت و ساز]] می‌پردازد.
# عماره: جمع آن عمارات و عمائر است؛ زیرا به آبادی و ساخت و ساز می‌پردازد.
#بطن: جمع آن بطون است که عمق و اساس [[جامعه]] را نشان می‌دهد.
# بطن: جمع آن بطون است که عمق و اساس [[جامعه]] را نشان می‌دهد.
#فخذ: جمع آن افخاذ است که آخرین طبقۀ [[اجتماعی]] است.
# فخذ: جمع آن افخاذ است که آخرین طبقۀ [[اجتماعی]] است.
# [[فصیله]]: جمع آن فصائل است و گروه‌هایی کوچک را شامل می‌شود مانند [[اقوام]] و [[خویشان]] هم‌نسب<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۵۰۱. </ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، نظام قبیلگی در عصر بعثت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲،  </ref>
# [[فصیله]]: جمع آن فصائل است و گروه‌هایی کوچک را شامل می‌شود مانند اقوام و [[خویشان]] هم‌نسب<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۵۰۱. </ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[نظام قبیلگی در عصر بعثت (مقاله)|نظام قبیلگی در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۳۵۹-۳۶۰؛ [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۳۶۱.</ref>
==[[مدیریت]] [[قبیله]]==
 
* [[مدیریت]] هر [[قبیله]]، توسط شیخ [[قبیله]] انجام می‌‌گیرد که این شیخ را با القابی همچون [[رئیس]]، [[امیر]] و سیّد نیز می‌‌شناسند. شیخ [[قبیله]] به صفاتی همچون [[شجاعت]]، [[صداقت]] و [[عدالت]] متصف است. همچنین [[حکمت]] و [[ثروت]]، اضافه بر اصالت قبیلگی‌اش‌، لازمۀ [[ریاست]] محسوب می‌‌شود. از جمله وظایفی که شیخ [[قبیله]] موظف به انجام آن است بی طرفی در [[دادرسی]] و برخورد یکسان با افراد [[قبیله]] است<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۱۵۱؛ رشید، الجمیلی، تاریخ العرب فی الجاهلیه و عصر الدعوة الاسلامیه، ص۴۹. </ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، نظام قبیلگی در عصر بعثت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲،    </ref>
== [[مدیریت]] قبیله ==
*شیخ [[قبیله]] در برابر امور [[قضایی]]، [[جنگی]] و سایر اموری که به [[حیات اجتماعی]] [[قبیله]] بستگی دارد، با شورای [[قبیله]]، متشکل از سران عشیره‌ها، [[مشورت]] می‌‌کند<ref>فیلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۱۵. </ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، نظام قبیلگی در عصر بعثت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲،  </ref>
[[مدیریت]] هر قبیله، توسط شیخ قبیله انجام می‌‌گیرد که این شیخ را با القابی همچون [[رئیس]]، [[امیر]] و سیّد نیز می‌‌شناسند. شیخ قبیله به صفاتی همچون [[شجاعت]]، [[صداقت]] و [[عدالت]] متصف است. همچنین [[حکمت]] و [[ثروت]]، اضافه بر اصالت قبیلگی‌اش‌، لازمۀ [[ریاست]] محسوب می‌‌شود. از جمله وظایفی که شیخ قبیله موظف به انجام آن است بی طرفی در دادرسی و برخورد یکسان با افراد قبیله است<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۱۵۱؛ رشید، الجمیلی، تاریخ العرب فی الجاهلیه و عصر الدعوة الاسلامیه، ص۴۹.</ref>.
==اعضای [[قبیله]] در [[عصر جاهلی]]==
 
*اعضای [[قبیله]] در [[عصر جاهلی]] به سه بخش تقسیم می‌‌شد:
شیخ قبیله در برابر امور [[قضایی]]، [[جنگی]] و سایر اموری که به حیات اجتماعی قبیله بستگی دارد، با شورای قبیله، متشکل از سران عشیره‌ها، [[مشورت]] می‌‌کند<ref>فیلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۱۵. </ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[نظام قبیلگی در عصر بعثت (مقاله)|نظام قبیلگی در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۳۵۹-۳۶۰؛ [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۳۶۱.</ref>
#اعضای اصلی که پیوند خونی و نسبی میان آنها وجود داشت و ستون و بنیان [[قبیله]] را تشکیل می‌‌داد.
 
# [[بندگان]]، که برده‌های حمل شده از سرزمین‌های [[بیگانه]]، به ویژه [[حبشه]] بودند.
== اعضای قبیله در [[عصر جاهلی]] ==
# [[موالیان]] یا بردگان [[آزاد]] شده که خُلعاء را نیز در بر می‌گرفت. خلعاء، کسانی بودند که به علت [[جرم]] و جنایت از سایر [[قبایل]] [[رانده شده]] بودند<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، نظام قبیلگی در عصر بعثت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۶۲. </ref>.
اعضای قبیله در [[عصر جاهلی]] به سه بخش تقسیم می‌‌شد:
==عوامل [[وحدت]] در [[نظام]] قبیلگی==
# اعضای اصلی که پیوند خونی و نسبی میان آنها وجود داشت و ستون و بنیان قبیله را تشکیل می‌‌داد؛
*ایجاد [[وحدت]] و همچنین وسعت [[قبایل]] منوط به اوامری است که با حصول این [[اوامر]] [[قبایل]] با هم [[متحد]] شده و [[وحدت]] در میان [[قبایل]] شکل می‌‌گیرد از جملۀ این [[اوامر]]:
# [[بندگان]] که برده‌های حمل شده از سرزمین‌های [[بیگانه]]، به ویژه [[حبشه]] بودند؛
#زمانی که مردی با زنی از [[قبیله]] دیگر [[ازدواج]] کند.
# [[موالیان]] یا بردگان [[آزاد]] شده که خُلعاء را نیز در بر می‌گرفت. خلعاء، کسانی بودند که به علت [[جرم]] و جنایت از سایر [[قبایل]] رانده شده بودند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[نظام قبیلگی در عصر بعثت (مقاله)|نظام قبیلگی در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۳۶۲.</ref>.
#زمانی که مردی [[نسب]] خود را از قبیله‌ای به [[قبیله]] دیگر، انتقال دهد.
 
#هنگامی که عبدی از [[عرب]] یا شخصی [[غیر عرب]]، با [[ازدواج]] با زنی از یکی از [[قبایل]]، پس از مدّتی به آن [[قبیله]] منسوب شود<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، نظام قبیلگی در عصر بعثت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۶۱-۳۶۲. </ref>.
== عوامل [[وحدت]] در [[نظام]] قبیلگی ==
==ویژگی‌های افراد [[قبیله]]==
ایجاد [[وحدت]] و همچنین وسعت [[قبایل]] منوط به اوامری است که با حصول این [[اوامر]] [[قبایل]] با هم [[متحد]] شده و [[وحدت]] در میان [[قبایل]] شکل می‌‌گیرد از جملۀ این [[اوامر]]:
# [[مشورت]] بین اعضای [[قبیله]] و شیخ [[قبیله]].
# زمانی که مردی با زنی از قبیله دیگر [[ازدواج]] کند.
#ایجاد [[وحدت]] و تعامل بین [[قبایل]].
# زمانی که مردی[نسب خود را از قبیله‌ای به قبیله دیگر، انتقال دهد.
# [[مقاوم]] شدن در برابر [[سختی‌ها]] به سبب [[زندگی]] سخت، در محیط صحرانشینی.
# هنگامی که عبدی از [[عرب]] یا شخصی [[غیر عرب]]، با [[ازدواج]] با زنی از یکی از [[قبایل]]، پس از مدّتی به آن قبیله منسوب شود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[نظام قبیلگی در عصر بعثت (مقاله)|نظام قبیلگی در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۳۶۱-۳۶۲.</ref>.
# [[حمایت]] افراد [[قبیله]] از یکدیگر در برابر حوادث تلخ و خطرناک<ref>فیلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۱۵. </ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، نظام قبیلگی در عصر بعثت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۶۱-۳۶۲. </ref>  
 
== ویژگی‌های افراد قبیله ==
# [[مشورت]] بین اعضای قبیله و شیخ قبیله؛
# ایجاد [[وحدت]] و تعامل بین [[قبایل]]؛
# [[مقاوم]] شدن در برابر [[سختی‌ها]] به سبب [[زندگی]] سخت، در محیط صحرانشینی؛
# حمایت افراد قبیله از یکدیگر در برابر حوادث تلخ و خطرناک<ref>فیلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۱۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[نظام قبیلگی در عصر بعثت (مقاله)|نظام قبیلگی در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۳۶۱-۳۶۲.</ref>
 
== ساخت [[قدرت]] در قبیله ==
[[نظام قبیله]] در [[عصر جاهلی]]، براساس تقسیمات پذیرفته شده عرفی و مورد نظر و [[رضایت]] افراد قبیله شکل می‌گرفت<ref>غلامرضا ظریفیان شفیعی، دین و دولت در اسلام (تهران، میراث ملل، ۱۳۷۶)، ص۹۲.</ref>. بر این اساس هر قبیله از دو رکن تشکیل شده بود: اعضای اصلی قبیله و وابستگان. اعضای اصلی قبیله شامل شیخ یا [[رئیس]] قبیله، اشراف قبیله و اعضای عادی قبیله و وابستگان هم شامل پناهندگان یا [[موالی]] و بردگان<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۶-۴۱.</ref>.
 
[[امیر]] یا [[سید]] یا شیخ قبیله در رأس هرم قدرت در قبیله قرار می‌گرفت. معیار برای [[انتخاب]] فردی به [[ریاست]] قبیله، نه [[وراثت]]، بلکه دارا بودن ویژگی‌هایی همچون [[شرافت]]، [[تعصب]]، [[ثروت]]، نفوذ، تجربه، [[بردباری]]، [[دانش]]، قدرت بیان و [[دلاوری]] بود<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۷.</ref>. به دلیل انتخاب رئیس با [[بیعت]] افراد صاحب رأی یا [[اهل حل و عقد]]، او کمتر می‌توانست راه [[استبداد]] در پیش گیرد<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۸.</ref>، اما در عین حال [[اطاعت]] از رئیس و تصمیماتش از جمله محوری‌ترین امور قبیله به شمار می‌رفت.
 
[[مسئولیت]] رئیس قبیله عبارت بود از: تصمیم‌گیری در امور کلی مربوط به قبیله مانند استقبال از سفرای [[قبایل]]، تصمیم در مورد [[جنگ]] و [[صلح]]، بستن [[پیمان]] با قبایل دیگر، [[اطعام]] ضعفا و سرپرستی یتیمان قبیله<ref>غلامرضا ظریفیان شفیعی، دین و دولت در اسلام، ص۹۴.</ref>. او از امتیازاتی همچون یک‌چهارم [[غنایم]]، [[گزینش]] غنایم پیش از تقسیم، فرماندهی سپاه، غنایم پیش از شروع جنگ و غنایم غیرقابل تقسیم بهره می‌برد<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۷-۳۸.</ref>. قدرت در قبیله محدود به رئیس آن نبود، بلکه اشراف قبیله به عنوان [[مشاوران]] [[رئیس]] نیز اختیارات و امتیازات زیادی داشتند، از جمله بخشی از یک‌چهارم [[غنایم جنگی]] که در [[اختیار]] رئیس بود، به آنان تعلق داشت و مهم‌تر از همه، [[حق]] [[استیمان]] و اعطای [[پناهندگی]] داشتند. اشراف واسط بین رئیس و اعضای عادی قبیله بودند. به هنگام [[جنگ]] و [[بیعت]]، به [[بسیج]] اعضا می‌پرداختند و در مواقع [[لزوم]]، داور [[اختلافات]] بین اعضا و نیز اعضا و رئیس قبیله بودند<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۸، به نقل از: ابن اعثم کوفی، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، ص۴۵.</ref>. طبقه اشراف در [[قبایل]] به مثابه فعالان [[سیاسی]] بودند که کارکردهایی شبیه [[جامعه مدنی]] در اصطلاح امروز داشتند<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۸-۳۹.</ref>.<ref>[[محسن ابوالفتحی|ابوالفتحی، محسن]]، [[توزیع قدرت در دولت نبوی (مقاله)|مقاله «توزیع قدرت در دولت نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۲۹۸.</ref>


==[[قبایل عرب]]==
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
*[[نظام قبیلگی در عصر بعثت]]  
{{مدخل وابسته}}
* [[خانواده]]
* [[خاندان]]
* [[طایفه]]
* [[عشیره]]
* [[شعب]]
* [[قوم]]
* [[نظام قبیلگی در عصر بعثت]]
* [[قبایل عرب]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[نظام قبیلگی در عصر بعثت (مقاله)|نظام قبیلگی در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]
# [[پرونده:1100627.jpg|22px]] [[محسن ابوالفتحی|ابوالفتحی، محسن]]، [[توزیع قدرت در دولت نبوی (مقاله)|مقاله «توزیع قدرت در دولت نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:1100701.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۲''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:قبیله]]
[[رده:قبیله‌ها]]
[[رده:مدخل]]
۲۱۸٬۹۱۲

ویرایش